فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲۷٬۴۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
چالش مستمر علما با رضاخان که در برهههایی چون غائله جمهوریخواهی، تا مرز یک «جنگ سرنوشت» پیش رفت قلب دیکتاتور نو ظهور را از کینه نسبت به آن جماعت (و کلا اسلام و دینداران) پرساخته بود و لذا به میزانی که پایههای قدرت دیکتاتور در کشور محکمتر میشد، عرصه بر «تکاپو»، بلکه «تنفس» روحانیت دشوارتر میگردید. در قم، رضاخان در پاییز 1306 تجمع باشکوهی را که از علمای بلاد به رهبری حاج آقا نورالله تشکیل شده بود با مسموم ساختن رهبر قیام، از هم فرو پاشاند.
قطع رابطه ایران و انگلیس
حوزه های تخصصی:
بررسی تحلیلی مناسبات شاه اسماعیل صفوی با شروانشاهان (906- 930 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین کانون قدرتی که مورد حمله ی اسماعیل صفوی، پس از خروج از گیلان در سال 905 ه.ق قرار گرفت، دولت شروانشاهان بود که بر ایالت مهم شروان حکومت می کرد. بی شک انتقام گیری از شروانشاهان به دلیل قتل جنید و حیدر (پدر و جد اسماعیل)، آزمایش توان رزمی نیروها پیش از درگیری با قدرت ترکمنی مستقر در آذربایجان و تدارک پشتوانه ی مالی از طریق کسب غنایم سرشار ایالت شروان، در تصمیم اسماعیل در انتخاب شروان به عنوان نقطه ی آغازین عملیات نظامی خویش مؤثر بوده اند. در این رویارویی، شروانشاهان که قدرت خویش را از دست دادند، پس از مدتی کشمکش و ستیزه جویی، به برقراری مناسبات حسنه با شاه اسماعیل تن دادند. در این مقاله، مناسبات شاه اسماعیل صفوی با شروانشاهان در محدوده ی زمانی سال های 906 تا 930 ه.ق و عوامل مؤثر در شکل گیری این روابط را بررسی و تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که انگیزه ی اصلی اسماعیل در پایان بخشیدن به سلسله ی محلی شروانشاهان، هموار کردن زمینه ها برای دستیابی به قدرت سیاسی در ایران بود؛ زیرا هدف نهایی او براندازی دولت ترکمنان آق قویونلو و برچیدن بساط ملوک الطوایفی از ایران و دستیابی به تاج و تخت سلطنت و تأسیس دولت بود. اسماعیل بر اساس تجارب پیشین، برای جلوگیری از هرگونه اتحاد و تبانی دولت شروانشاهی با دولت ترکمنی، در گام نخست به شروان لشکر کشید و شروانشاهان را از سر راه خود برداشت.
ایل شاهسون (قره قویونلو - آق قویونلو)
حوزه های تخصصی:
مناسبات سیاسی و نظامی غوریان با حکومت های همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غوریان (543-612ق) در مدت کوتاهی توانستند حکومت مقتدری را در بخش وسیعی از سرزمین های اسلامی تشکیل دهند. جد اعلای غوریان شنسب نام داشت. گفته شده وی در زمان علی بن ابی طالب (ع) به حضور ایشان رسید و اسلام آورد، اما پذیرش آیین اسلامی از سوی مردم غور در زمان سلطان محمود غزنوی بوده است.اوج اقتدار این سلسله در زمان سلطان غیاث الدین محمد (551- 599ق) و برادرش سلطان معزالدین (599- 602ق) بود که پیشرفت بزرگ اقتصادی و فرهنگی دولت غور نیز مربوط به این دوره است.معاصر بودن غوریان با حکومت هایی چون غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان همواره موجبات برخوردهای سیاسی و نظامی این خاندان را با حکومت های یاد شده فراهم می نمود. پس از مرگ معزالدین غوری سلسله غوریان اقتدار پیشین خود را از دست داد و رو به تجزیه نهاد و حاکمان محلی دم از استقلال زدند و در این بین سلطان محمد خوارزمشاه از موقعیت استفاده نمود و سلسله غوریان را در خراسان و ماوراالنهر سرنگون ساخت.
پژوهشی در بازشناسی هویت "داریوش" در روایت کتاب حضرت دانیال نبی (ع)
حوزه های تخصصی:
در کتاب دانیال نبی (ع) ""داریوش مادی"" نام پادشاهی است که بابل را فتح می کند و گروهی از علمای بنی اسرائیل را به شوش می آورد تا از آنها در امور ملک داری استفاده کند. اما در اینکه این پادشاه مطابق آنچه یهودیان فرض می کنند، همان داریوش یکم هخامنشی باشد، حرف و حدیث فراوان وجود دارد. هیچ سند تاریخی بابلی و یا ایرانی ای نیز به شخصیتی جز این اشاره نکرده اند. هدف پژوهش حاضر دستیابی به تصویر روشنی از شخصیتی است که در این کتاب طرح شده تا در پرتو آن بتوان به هویت واقعی وی نزدیک شد. پژوهشگر با بررسی اشارات متن مورد نظر و اعتبار سنجی ترجمه های این متون به روش تحلیلی و نقد نظریه های محققان کتاب مقدس به این نتیجه می رسد که آوردن نام داریوش در داستان دانیال نبی (ع) یا اشتباهی از سوی نسخه بردار کتاب در ضبط نام ""داریوش"" به جای ""کوروش"" بوده و یا اصولا ""داریوش"" لقبی برای ""کوروش"" از سوی مردم بابل محسوب می شده است. در همین راستا، مساله دیگری مطرح می شود که تعداد نادرست شاهان هخامنشی در این کتاب است. ""جبرئیل"" به آن حضرت الهام می کند که چهار پادشاه پیش از ""اسکندر"" سلطنت خواهند کرد. این تعداد با تعداد درست شاهان هخامنشی از داریوش (یا کوروش) تا اسکندر به هیچ روی همخوانی ندارد. پژوهشگر نشان می دهد که این بار مقصر نه نسخه بردار، بلکه شخص نویسنده کتاب است که در زمان رونویسی یک عبارت از کتاب مقدس، واژه ""مهمترین"" را پیش از عبارت ""شاهان پیش از اسکندر"" جا انداخته و موجب این گرفتاری شده است. پژوهشگر در پایان پیشنهاد می دهد که اطلاعات تاریخی به دست آمده از کتاب مقدس بار دیگر مورد بازنگری و واکاوی قرار گیرند.
کنکاشی پیرامون جایگاه تشیع و تصوف در ساختار سیاسی دولت صفویه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صفویان نخستین سلسلهی حکومتی ایران بودند که توانستند ترکیبی پررنگ و نتیجه بخش بین تصوف و تشیع ایجاد نموده و شالودهی حکومت خود را بر آن قرار دهند. این دو عنصر مهم نقش تعیین کننده ای در سیاست های مختلف نظامی، اقتصادی، مذهبی و در مجموع رفتارهای حکومتی آنان داشت. تشیع به عنوان اصلیترین اندیشهی حکومتی صفویان دگرگونیهای گسترده ای را در جامعهی ایران به وجود آورد. با این وجود رفتارهای مذهبی شاهان صفوی در برخورد با تشیع و علمای آن یکسان نبود. اخراج گروهی از علمای شیعه از ایران و دعوت از علمای جبل عامل لبنان در زمره این رفتارهای متفاوت بود. علمای جبل عامل کوشیدند تا نظریات حکومتی شیعه را در ایران پیاده کنند اما به زودی دریافتند که هدف اصلی از فراخواندن آنان به ایران بیشتر به منظور استواری بخشیدن به حیات سیاسی شاهان شیعه مذهب بوده است. با این وجود آنها از تلاش بیوقفهی خود برای در اختیار گرفتن و یا حداقل زیر نفوذ قرار دادن قدرت سیاسی دست برنداشتند و توانستند در زمان برخی از پادشاهان ضعیف صفویه بر امور مسلط شوند.
بعد از تشیع، تصوف دومین عامل قدرتیابی پادشاهان صفویه بود. صفویان قبل از آن که باورهای شیعی را در خدمت اهداف سیاسی خود بگیرند و گرایش های سیاسی از خود نشان دهند در عالم تصوف سیر میکردند. آنان در ادامه راه کوشیدند تا از طریق اندیشه های صوفیانه به قدرت دنیایی دست یابند. این تلاش به ویژه بعد از بخشیده شدن گروهی از اسرای عثمانی از طرف تیمور گورکانی به خواجه علی سیاه پوش از سرعت بیشتری برخوردار شد. صوفیان صفویه که رهبران خود را تا سر حد جان اطاعت میکردند مهم ترین ابزار نظامی صفویان در دستیابی به قدرت سیاسی بودند. با این همه مدتی بعد از تشکیل سلسله صفویه، بروز برخی از تند رویها و مستمسک قرار دادن بعضی از تعالیم صوفیانه باعث ایجاد تعارضاتی بین پادشاهان صفوی و جماعت صوفیه شد. رهبران صفویه برای کاستن از این تعارض پیوندهای صوفی گرایانه خود را با مریدان کاهش دادند که این موضوع در دراز مدت به تضعیف صوفیان و در نتیجه کاهش قدرت صفویان منجر شد.
بازتاب و پیامدهای خارجی جشن های 2500 ساله شاهنشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله بررسی پیامدهای خارجی جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی است.
روش/رویکرد پژوهش: در این مقاله به روش تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای واسناد آرشیوی به بررسی موضوع پرداخته است.
یافته ها ونتایج: یافته ها حاکی از آن است که جشن های 2500ساله شاهنشاهی در مهر 1350 برگزار شد. یکی از اهداف برگزاری این جشن ها کسب وجهه بین المللی برای حکومت پهلوی جهت رسیدن به عنوان ژاندارمی منطقه بود. کمیته های بین المللی جشن های 2500ساله شاهنشاهی، در بسیاری از کشورهای دنیا به تبلیغات گسترده در باب این جشن ها پرداختند. در بعد خارجی، بازتاب جشن ها دو روی متفاوت داشت. از یک طرف، برخی جراید و سران و رهبران کشورها به تعریف و تمجید از جشن ها پرداختند؛ و از طرفی، برخی جراید و سران کشورها به انتقاد از آن دست زدند. دانشجویان خارج از کشور نیز از طریق«کنفدراسیون جهانی محصلان و دانشجویان ایرانی» به مبارزات عدیده ای با جشن ها پرداختند. این مقاله در پی بررسی پیامدهای خارجی جشن های 2500ساله شاهنشاهی و پاسخ به این پرسش است که حکومت پهلوی تا چه حد توانست در بعد بین المللی به اهداف خود از برگزاری جشن های 2500ساله دست یابد. بنا بر فرضیه این مقاله، به نظر می رسد که برگزاری این جشن ها و دعوت از سران کشورها برای حضور در آن، بر منزلت بین المللی محمدرضا شاه افزوده باشد.
روزی روزگاری فاشیسم (تناقضات مدرنیسم ارتجاعی )
حوزه های تخصصی:
نقش ادبیات در بازآفرینی اوضاع اجتماعی ایران عهد مغول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هجوم مغول در قرن 7 ه.ق، تاثیرات عمیقی بر جامعه ایران برجای نهاد. گذشته از تاثیرات سیاسی و نظامی حمله مغول، که در خصوص آن، کتب ،مقالات و رساله های متعددی به رشته تحریر در آمده است. تاثیرات فرهنگی این هجوم نیز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، که دراین میان، ادبیات به واسطه اتکا به منابع غنی این دوران از جایگاه والایی برخوردار است. در این مقاله سعی برآن است که با توجه به تراوشات ظریف شعرا و ادبای ایران عصر مغول، واقعیت اجتماعی و اوضاع جامعه از خلال ابیات و سطور نوشته های آنان باز آفرینی گردد.
روش شناسی و جایگاه امام شافعی در علوم حدیث در مذاهب اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده : در این پژوهش، روش شناسی امام شافعی در حدیث بر اساس منابع کتابخانه ای واکاوی خواهد شد. ره یافت جدید معرفتی و روشی شافعی در علوم حدیث، برآیند شرایط زمانی و مکانی بود. او با ارائه ی خوانشی جدید از اجتهاد مبتنی بر نقل صحیح و عقل سلیم و در پیش گرفتن روشی متفاوت از معاصرانش در حدیث متأثر از بوم های مختلف و عُرف آن ها، دو رویکرد فقهی رایج اهل حدیث و اهل رأی را جمع کرد.
شافعی در دامان مکتب حدیث پرورش یافت و اصول حدیث را آموخت. از دیدگاه شافعی، حدیث از اهمیّتی هم سطح قرآن برخوردار بود و این اعتبار، اطاعت و پیروی از آن را الزامی می نمود. وی دایره ی کاربست حدیث را در فقه توسعه داد و همان طور که ابوحنیفه با به کارگیری رأی در اجتهاد، مردم را به فهم عقلانی رهنمون بود، شافعی هم با اعتباربخشی به حدیث بر میزان قرآن، اهل حدیث را از دایره ی تنگ و بسته ی فهم ظاهری از حدیث و عمل به آن رهانید.
مبانی روایی اندیشه های امام شافعی به میزان وسعت منابع روایی آن، استوار و مستحکم بود؛ از لحاظ منابع، اندیشه ی او در حدّ یک بوم و شهر متوقّف نماند و شافعی در اخذ روایات افرادی غیر از اهالی مدینه، نه تنها هیچ محدودیّتی قائل نشد، بلکه چه در عراق و چه در مصر، در تلاش بود تا روایات را از راه های مختلف وارد شده بشنود. وی با در پیش گرفتن راه میانه و اعتدال، توانست تا حدّ مطلوب از افراط اهل حدیث و تفریط اهل رأی در به کارگیری حدیث برای استنباط فقهی بکاهد.
وزیر امور محارم
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۶۴
حوزه های تخصصی:
مجموعه پنج جلدی یادداشت های امیر اسدالله عَلَم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، اگرچه در ویرایش به سکوت و سانسور مبتلا شده است، منبع بسیار مهمی برای بازشناسی ویژگی های عصر پهلوی دوم و خصوصیات رجال آن دوره محسوب می شود؛ چراکه عَلَم محرم ترین شخص از میان رجال سیاسی به شاه بود و با او روابطی خارج از حد و حدود شاه و وزیر داشت. کتاب خاطرات او را علینقی عالیخانی، یکی از وزرای اقتصاد و دارایی محمدرضا پهلوی، ویراستاری نموده، که مقدمه ای نیز برای آن نگاشته است. یادداشت های عَلَم ظاهری تملق گویانه نسبت به شاه دارد، اما فحوای سخنان وی نقدی گزنده و دردناک از اوضاع و احوال آن روزگار است؛ هرچند که خود وی به ظاهر در اوج موفقیت و عیش و نوش به نظر آید!
بهترین قاضی تبریز
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
تاریخ روانشناسی و روانشناسی تاریخی
منبع:
گفتگو ۱۳۷۴ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
پس از مروری انتقادی به نظریههای روانشناختیِ ویگوتسکی و الکساندر لوریا، نویسنده به گرایشهای جدید در این علم اشاره میکند. این نظریههای جدید، تاریخ انفرادی شخص را برای درک چگونگی بازتاب فردیتِ وی در رفتار، شخصیت و روانشناسی وی در نظر میگیرند.
پژوهشی در تاریخ-دست یابی به هویت ملی
منبع:
زمانه ۱۳۸۱ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
دست یابی به هویت ملی و یافتن ریشه های پیوند یک ملت در تاریخ و شالوده پیروزی ها و شکست های یک جامعه، اشراف به ابزار تاریخی توسعه یافتگی و حتی توسعه نیافتگی و مسایل اینچنین، از طریق پژوهش در دل تاریخ و حصول شناخت علمی و آگاهانه از پیشینه یک ملت، میسور است. ملتی که تاریخ خود را نشناسد، لاجرم آزموده ها را باز می آزماید و پیاپی در گرداب خطاها می غلتد. در این صورت امکان بهره وری صحیح از گذشته را نخواهد داشت. در این میان از اساسی ترین پایه های آگاهی تاریخی، اسناد و مدارک بازمانده است.
از عیاری تا لمپنیسم! مصاحبه با آقای حسین شاه حسینی راجع به: شعبان جعفری و طیب حاج رضایی
حوزه های تخصصی:
مقایسه داستان سیاوش در شاهنامه با داستان شیر و گاو در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از داستان سیاوش در شاهنامه از آن زمان که این شاهزاده ایرانی وارد توران می شود و سپس با سعایت گرسیوز (برادر افراسیاب) با قتل می رسد، به داستان شیر و گاو در کلیله و دمنه شبیه است. لازم به ذکر است که ریشه داستان سیاوش را مرتبط با اسطوره ایشتر و تموز از اسطوره های بین النهرین دانسته اند،اما این فرضیه فقط مربوط به بخش های نخستین داستان است وبحث مورد نظر مارا شامل نمی شود.
آن چنان که در ادامه خواهد آمد، صحنه ها و گفتمان دو داستان به صورت کاملا مشابه با هم پیش می روند، اما تفاوت هایی از جمله نمادین بودن شخصیت ها در کلیله و-دمنه، در مقایسه با شاهنامه قابل بررسی است. بنابر این، دور از ذهن نیست اگر ریشه اصلی این قسمت از داستان سیاوش را در داستان مزبور از کلیله و دمنه جست و جو کنیم،البته ریشه داشتن هر دو داستان دریک داستان کهنتر نیز احتمالی است که نمی توان به سادگی از آن گذشت.
در این جستار برای مقایسه دقیق ابتدا مختصر ریشه اصلی دو داستان کاویده می شود، و سپس، صحنه ها و گفتمان و شخصیت های مختلف دو داستان با هم مقایسه گردیده و در پایان نیز به تفاوت های این دو داستان اشاره می شود.
کارکردهای اجتماعی طریقت نوربخشیه از آغاز تا عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار اجتماعی ایرانِ عصر صفوی، با تأثیرپذیری از سیاست های پادشاهان صفوی، دیگر پذیرای تحرکات سیاسی ـ اجتماعی طرایق صوفیانه نبود. طریقت نوربخشیه با مشاهدة حرکت صوفیان صفوی از محراب به جانب تخت سلطنت، تداوم محبوبیت و آزادی عمل اجتماعی خویش را در خطر دید. مرشدان نوربخشی تقریباً هم زمان با صفویان، به منزلة یک طریقت صوفیانة شیعه مذهب، در قلمرو تیموریان اعلام موجودیت سیاسی کردند، اما درادامه نتوانستند هم چون صفویان به قدرت سیاسی دست یابند. بنابراین در برابر تشیع سیاسی و عوام پسند صفویان ناگزیر شدند رویکردهای مختلفی را در زمینه های اجتماعی اتخاذ کنند. تا بدین وسیله سلسلة مذهبی خویش را حفظ کرده و با چشم امید به آینده مترصد فرصتی برای تبدیل طریقت خود به سلطنت باشند.
تحقیق حاضر با بهره گیری از شیوة پژوهش کتاب خانه ای و تحلیلی درصدد بررسی ابعاد گوناگون زمینه های حضور مرشدان نوربخشی در جامعة عصر صفوی و نیز کارکردهای اجتماعی آنان در این دوران است. به نظر می رسد پس از تشکیل حکومت صفویه، پادشاهان این سلسله دیگر نمی توانستند فعالیت سیاسی، اجتماعی، و مذهبی طرایق صوفیانه را ببینند. لذا از هر فرصتی برای سرکوب سلسله های مذهبی حاضر در قلمرو خود بهره می بردند. درمقابل، طریقت نوربخشیه، بسان دیگر سلسله های مذهبی، به سبب ناتوانی نظامی و مالی نسبت به شاهان صفوی با استفاده از توانایی های گوناگون اجتماعی خود نظیر اعتقاد به تشیع به منزلة مذهب رسمی کشور، ادعای داشتن کرامات، فراگیری دانش طب و بهره گیری از آن برای حضور پررنگ تر در جامعه، سرودن اشعار در زمینه های گوناگون، و ... در تداوم حیات اجتماعی و سیاسی طریقت خود، به امید دست یابی به شرایط بهتر، می کوشیدند.