قطع رابطه ایران و انگلیس
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
روز 30 مهر 1331، دولت ایران در اعتراض به سیاستهای خصمانهای که انگلیسیها به دنبال ملی شدن صنعت نفت علیه دولت و ملت ایران در پیش گرفته بودند، قطع روابط خود را با آن کشور اعلام کرد.
دولت انگلستان پس از تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران در مجلس شورای ملی، یکبار در 15 خرداد 1330 و یکبار در 6 مهر همان سال، شکایت نامههای جداگانهای علیه ایران تنظیم کرد و به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد. انگلیسیها در این 2 شکایت، ملی شدن صنعت نفت در ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه خواندند!
نخستوزیر وقت ایران، محمد مصدق، با حضور در اجلاس شورای امنیت در 21 مهر 1330 و توضیحات خود توانست این اتهام را رد و اهداف استعماری بریتانیا در ایران را برملا کند.
رویه مقامات انگلیسی در برابر ایران، از 31 تیر 1331 که دیوان لاهه نیز حکم بر عدم صلاحیت خود در رسیدگی به شکایات انگلستان داد، خصمانهتر شد.
اختلاف شاه و مصدق بر سر نوع رفتار با انگلیسیها، همچنین انتظارات مصدق از شاه در مورد واگذاری اختیار وزارت دفاع به دولت و مخالفت شاه با این درخواست، سرانجام زمینه استعفای مصدق را در 25 تیر 1331 فراهم کرد.
شاه بلافاصله احمد قوام قوامالسلطنه را مأمور تشکیل کابینه کرد، اما قیام مردم در 30 تیر علیه قوام، سبب شد شاه به حکومت 5 روزه او خاتمه دهد و زیر فشار مردم و روحانیت، دوباره با واگذاری دولت به محمد مصدق موافقت کند.
مصدق در دور جدید حاکمیت خود بر دولت، اقتدار بیشتری احساس میکرد. از این رو به محض تشکیل کابینه، دستور تعطیلی همه کنسولگریهای انگلیس در سراسر کشور را صادر کرد. سپس، امتیاز بانک شاهنشاهی را که در دوره قاجار به بریتانیا واگذار شده بود لغو کرد و چون این اقدامات با واکنش مقامات لندن مواجه شد و آنها داراییهای ایران را در بانکهای انگلیس توقیف کردند، مصدق دستور قطع رابطه با انگلیس را صادر کرد. این دستور در جلسه 30 مهر 1331 هیات وزیران تصویب شد و بلافاصله از طریق وزارت امور خارجه به سفارت انگلستان در تهران ابلاغ شد. به موجب این دستور، دیپلماتهای انگلیسی موظف شدند ظرف 10 روز خاک ایران را ترک کنند.
اما قطع رابطه ایران با انگلیس، به معنای پایان بحران نبود بلکه این حادثه انگلیسیها را وا داشت تا به طور جدی طرح سرنگونی دولت مصدق را دنبال کنند. آنها به دلیل از دست دادن پایگاههای سیاسی و اجتماعی خود در ایران، بدون جلب موافقت آمریکاییها قادر به انجام طرح براندازی نبودند. در آمریکا نیز، ترومن آخرین ماههای زمامداری خود را پشت سر میگذاشت و ترجیح میداد سیاستهایش در این بحران از حد حمایت پنهانی از لندن و ابراز بیطرفی علنی، فراتر نرود. از این رو، طرح کودتا از دی ماه 1331 که آیزنهاور به جای ترومن به کاخ سفید راه یافت آغاز شد. کودتای 28 مرداد 1332 که به عمر حکومت مصدق خاتمه داد، طرح مشترک دولتهای چرچیل و آیزنهاور بود.
4 ماه پس از این کودتا، سپهبد فضلالله زاهدی، رئیس دولت موقت و عامل کودتای انگلیسی آمریکایی 28 مرداد، توانست زمینه بازگشایی رابطه با انگلستان را فراهم کند. در عوض، انگلیسیها پذیرفتند که از سلطه انحصاری خود بر نفت ایران چشم بپوشند و 40 درصد آن را به شرکتهای آمریکایی و 20 درصد دیگر را به شرکتهای هلندی و فرانسوی واگذار کنند.
سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بخش مقالات
پنج شنبه 23 مهر 1388
دولت انگلستان پس از تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران در مجلس شورای ملی، یکبار در 15 خرداد 1330 و یکبار در 6 مهر همان سال، شکایت نامههای جداگانهای علیه ایران تنظیم کرد و به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد. انگلیسیها در این 2 شکایت، ملی شدن صنعت نفت در ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه خواندند!
نخستوزیر وقت ایران، محمد مصدق، با حضور در اجلاس شورای امنیت در 21 مهر 1330 و توضیحات خود توانست این اتهام را رد و اهداف استعماری بریتانیا در ایران را برملا کند.
رویه مقامات انگلیسی در برابر ایران، از 31 تیر 1331 که دیوان لاهه نیز حکم بر عدم صلاحیت خود در رسیدگی به شکایات انگلستان داد، خصمانهتر شد.
اختلاف شاه و مصدق بر سر نوع رفتار با انگلیسیها، همچنین انتظارات مصدق از شاه در مورد واگذاری اختیار وزارت دفاع به دولت و مخالفت شاه با این درخواست، سرانجام زمینه استعفای مصدق را در 25 تیر 1331 فراهم کرد.
شاه بلافاصله احمد قوام قوامالسلطنه را مأمور تشکیل کابینه کرد، اما قیام مردم در 30 تیر علیه قوام، سبب شد شاه به حکومت 5 روزه او خاتمه دهد و زیر فشار مردم و روحانیت، دوباره با واگذاری دولت به محمد مصدق موافقت کند.
مصدق در دور جدید حاکمیت خود بر دولت، اقتدار بیشتری احساس میکرد. از این رو به محض تشکیل کابینه، دستور تعطیلی همه کنسولگریهای انگلیس در سراسر کشور را صادر کرد. سپس، امتیاز بانک شاهنشاهی را که در دوره قاجار به بریتانیا واگذار شده بود لغو کرد و چون این اقدامات با واکنش مقامات لندن مواجه شد و آنها داراییهای ایران را در بانکهای انگلیس توقیف کردند، مصدق دستور قطع رابطه با انگلیس را صادر کرد. این دستور در جلسه 30 مهر 1331 هیات وزیران تصویب شد و بلافاصله از طریق وزارت امور خارجه به سفارت انگلستان در تهران ابلاغ شد. به موجب این دستور، دیپلماتهای انگلیسی موظف شدند ظرف 10 روز خاک ایران را ترک کنند.
اما قطع رابطه ایران با انگلیس، به معنای پایان بحران نبود بلکه این حادثه انگلیسیها را وا داشت تا به طور جدی طرح سرنگونی دولت مصدق را دنبال کنند. آنها به دلیل از دست دادن پایگاههای سیاسی و اجتماعی خود در ایران، بدون جلب موافقت آمریکاییها قادر به انجام طرح براندازی نبودند. در آمریکا نیز، ترومن آخرین ماههای زمامداری خود را پشت سر میگذاشت و ترجیح میداد سیاستهایش در این بحران از حد حمایت پنهانی از لندن و ابراز بیطرفی علنی، فراتر نرود. از این رو، طرح کودتا از دی ماه 1331 که آیزنهاور به جای ترومن به کاخ سفید راه یافت آغاز شد. کودتای 28 مرداد 1332 که به عمر حکومت مصدق خاتمه داد، طرح مشترک دولتهای چرچیل و آیزنهاور بود.
4 ماه پس از این کودتا، سپهبد فضلالله زاهدی، رئیس دولت موقت و عامل کودتای انگلیسی آمریکایی 28 مرداد، توانست زمینه بازگشایی رابطه با انگلستان را فراهم کند. در عوض، انگلیسیها پذیرفتند که از سلطه انحصاری خود بر نفت ایران چشم بپوشند و 40 درصد آن را به شرکتهای آمریکایی و 20 درصد دیگر را به شرکتهای هلندی و فرانسوی واگذار کنند.
سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بخش مقالات
پنج شنبه 23 مهر 1388