بخشی از داستان سیاوش در شاهنامه از آن زمان که این شاهزاده ایرانی وارد توران می شود و سپس با سعایت گرسیوز (برادر افراسیاب) با قتل می رسد، به داستان شیر و گاو در کلیله و دمنه شبیه است. لازم به ذکر است که ریشه داستان سیاوش را مرتبط با اسطوره ایشتر و تموز از اسطوره های بین النهرین دانسته اند،اما این فرضیه فقط مربوط به بخش های نخستین داستان است وبحث مورد نظر مارا شامل نمی شود.
آن چنان که در ادامه خواهد آمد، صحنه ها و گفتمان دو داستان به صورت کاملا مشابه با هم پیش می روند، اما تفاوت هایی از جمله نمادین بودن شخصیت ها در کلیله و-دمنه، در مقایسه با شاهنامه قابل بررسی است. بنابر این، دور از ذهن نیست اگر ریشه اصلی این قسمت از داستان سیاوش را در داستان مزبور از کلیله و دمنه جست و جو کنیم،البته ریشه داشتن هر دو داستان دریک داستان کهنتر نیز احتمالی است که نمی توان به سادگی از آن گذشت.
در این جستار برای مقایسه دقیق ابتدا مختصر ریشه اصلی دو داستان کاویده می شود، و سپس، صحنه ها و گفتمان و شخصیت های مختلف دو داستان با هم مقایسه گردیده و در پایان نیز به تفاوت های این دو داستان اشاره می شود.