فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۲۱ تا ۵٬۵۴۰ مورد از کل ۲۷٬۴۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پرداختن به فلسفه تاریخ و نیز برانگیختن صاحبان علم و خرد به تفکر درباره تاریخ، از دغدغه های استاد مطهری بود. وی در حوزه مسائل معرفت شناسی تاریخی مباحث گسترده ای دارد و درباره فلسفه علم تاریخ و به ویژه تعریف ها و مفاهیم تاریخی نیز صاحب آرای گوناگونی است. این پژوهش می کوشد با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از راه مراجعه مستقیم به آثار مطهری، به معرفی، نقد و بررسی آرای او در این زمینه بپردازد. براساس دستاوردهای این تحقیق، به دلیل اتکای مطهری بر چند مبنای متفاوت معرفتی، مباحث او در حوزه فلسفه تاریخ، حاوی تناقض ها و نارسایی هایی است. شاید علت اصلی این امر، فقدان تخصّص تاریخی او، به ویژه در حوزه فلسفه علم تاریخ باشد؛ عرصه ای که به علت کثرت مشغله های فکری مطهری؛ زمینه لازم برای ورود او به آن فراهم نیامد. به علاوه، خاستگاه این علم غرب است و در روزگار او بسیاری از آثار مربوط به آن، به زبان فارسی ترجمه نشده بود. اما به علت اشراف مطهری به نظرگاه های اسلام و تسلط او بر فلسفه اسلامی، آرای او در حوزه فلسفه نظری تاریخ از استحکام، قوت و جذابیت فراوان برخوردار است.
تبیین ساختار سلسله مراتب اداری گورکانیان، با تکیه بر منشآت بدایع الانشاء یوسفی هروی( 940 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری که در قدیم به آن فن «ترسّل» می گفته اند، به عنوان یکی از فنون انشاء و نویسندگی در گسترة فرهنگ و ادب فارسی، جایگاه ویژه ای دارد و نامه های برجای مانده از هر دوران حکومتی، اطّلاعات ارزشمند ادبی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و غیره را در برمی گیرد که پرداختن به آن ها در حیطة پژوهش های تاریخی بسیار راهگشاست. بدایع الانشاءیوسفی هروی یکی از این منابع مکتوب است که برحسب سلسله مراتب اداری و مشاغل دیوانی، در زمان همایون شاه گورکانی نگارش یافته است. هدف: نظر به اهمیّت میراث مکتوب، هدف این پژوهش در وهلة نخست، معرّفی نسخه ای مربوط به دورة گورکانیان، به منظور استفاده در پژوهش های ادبی و تاریخی و در وهلة دوم، تبیین ساختار سلسله مراتب اداری این دوره با تکیه بر محتوای این اثر است. روش/ رویکرد: روش مورداستفاده در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی، بر اساس نسخة خطی بدایع الانشاءو سایر منابع تاریخی موجود است. یافته ها و نتایج: نامه های بدایع الانشاءبه عنوان یکی از آثار ارزندة دورة گورکانیان، اطّلاعات مفیدی درزمینة سلسله مراتب اداری، مشاغل دیوانی، مذاهب و آیین ها، آداب ورسوم و شیوة نامه نگاری مرسوم در این دورة تاریخی را آشکار می نماید.
شرح حال پنج تن از فرزندان امام کاظم
حوزه های تخصصی:
آداب نامه ها و جایگاه آنها در تاریخ نگاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز به روشنی پیداست که دنیای تاریخ نویسان در طول یک قرن گذشته ، دچار دگرگونی و تغییراتی اساسی گردید . از منظر مورخان جدید ، تاریخ تنها گزارش عملکرد شاهان ، قهرمانان ، روحانیون و حوادثی از قبیل جنگ و صلح نیست . بلکه ارائه و شناخت زندگی و بازآفرینی افعال آدمیان ، در گذشته است . نیل به این مقصود ، مستلزم دسترسی به منابع مرتبط می باشد که از جمله این منابع ، متون تأدیبی است . آداب نامه ها صورت مثالی و آرمانی است از آنچه در زندگی روزمره وجود دارد وهمچنین نوعی ادبیات اتوپیایی است که تقابل میان ذهن کمال گرا و عمل اجتماعی عینی را باز می نماید.
این مقاله در صدد بررسی این موضوع است که آداب نامه های عصر قاجار و همه ی متون تعلیمی – تأدیبی ، به عنوان متون تأثیر گذار بر ذهن کنشگران فردی و اجتماعی ، چه کمکی به روشن شدن ابعاد زندگی مردم آن عصر می کند .
غایت مطلوب مورخ اجتماعی ، نشان دادن کنش فردی و جمعی عصر مورد مطالعه اش می باشد و به ویژه رسیدن به فکری است که فاعل تاریخی را به انجام آن کنش واداشته است . ادعای ما این است که آداب نامه ها یکی از ارکان اصلی سازنده ذهن و فکر کنشگر است . پس به دنبال پاسخ به این سؤالیم که آیا می توان آداب نامه ها را به عنوان یکی از منابع مهم روشنگر تاریخ اجتماعی ایران محسوب کرد ؟حاصل آن که تنوع موضوعات آداب نامه ها و مباحثی که عمدتأ به زندگی و آداب اجتماعی و رسوم متداول هر دوره برمی گردد این دسته از منابع را به مراجعی قابل توجه برای تاریخ اجتماعی بدل کرده است مواردی همچون آداب سفره، آداب معاشرت، آداب تربیت اولاد، آداب طهارت، آداب ازدواج، آداب بازی نمونه هایی از آنها است.
کودتای سوم اسفند 1299 ش
نامه های طبیب نادر شاه - 2 -
حوزه های تخصصی:
جریان های تاریخی دانش طب در ایران عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این پرسش است که دانش طب به عنوان یکی از شاخه های مهم مجموعه علوم موسوم به حکمت و فلسفه، در ارتباط با سنت و سابقه این علم در ایران و تغییرات سیاسی و فرهنگی عصرسلجوقی، در چه وضعیتی قرار گرفته و درچه مسیری جریان یافت؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش طب به لحاظ تاریخی به عنوان یکی از سنت های علمی و فکری ریشه دار در تاریخ ایران، به جهت ویژگی های خاص خود، در یک وضعیت سه وجهی متناقض قرارگرفته و به موجودیت خود ادامه داد. از یک سو به جهت گسترش حساست ها و تعصبات مذهبی در بین نخبگان مذهبی و عوام همسو با آنها، علم طب از حیث مبانی علمی و برخورداری از نهادهای آموزشی فراگیر دچار محدودیت های جدی شد. اما از وجهی دیگر، دانش طب به علت ارتباط داشتن با حفظ صحت انسان و درمان بیماری ها به شدت مورد نیاز حکام و اهل قدرت و نخبگان سیاسی-مذهبی بود. به طوری که به جهت چنین نیازی، این دانش طی دوره سلجوقی در چارچوب نیازهای اهل قدرت و زمینه های اجتماعی، در شکل دو مکتب طبی عراق و خراسان، موجودیت خود را بازآفرینی و استمرار بخشید. در وجه سوم، تغییری که در این دوره در موقعیت علوم طب ایجاد شد و مبنای آینده این دانش در تاریخ ایران قرار گرفت، ترجمه و تألیف رسائل پزشکی به زبان فارسی بود. روندی که برای اولین بار اتفاق می افتاد و خود را در خراسان و عراق، به عنوان مهمترین حوزه های جغرافیایی- فرهنگی ایران عصر سلجوقی نشان داد.
نامه فتحعلیشاه قاجار به فرزندش عباس میرزا
حوزه های تخصصی:
نامه های ناصرالدین شاه به آقاخان نوری
حوزه های تخصصی:
بررسی نیازهای آموزشی آرشیویستهای شاغل در شبکههای سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : بررسی نیازهای آموزشی 44 نفر از آرشیویستهای شاغل در شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران هدف مورد نظراین پژوهش است .
روش / رویکرد پژوهش : روش پژوهش از نوع پیمایشی توصیفی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. فرضیه های پژوهش با مقدار sig 181/0 و 00/0 تأیید شده ، و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار اس.پی.اس.اس . استفاده شده است .
یافته ها : مهمترین نیازهای آموزشی فعلی آرشیویستها در آرشیو آنالوگ، ارزیابی منابع (4/68 درصد)، اصلاح و مرمت منابع (5/62 درصد ) ، و نمایه سازی (3/58 درصد) بوده است. 5/74 درصد از آرشیویستها، ضرورت یادگیری نیازهای آموزشی آتی خود در آرشیو رقمی را زیاد و بسیار زیاد توصیف کرده اند .
نتیجه گیری : آرشیویستها برای انجام وظایف خود در آرشیو رقمی به آموزش نیاز دارند .
پوزیتیویسم وارونه؛ نقدی بر روایت گراییِ وایت و انکراسمیت
حوزه های تخصصی:
مقدمه ی مترجم: کارل مارکس در جمله ای مشهور بر آن است که دیالکتیک هگل را که بر روی سرش ایستاده بود، در فلسفه ی خود و انگلس وارونه کرده و بر پاهایش استوار کرده است. در اینجا مارکس علاوه بر آن که بر خطای هگل یعنی ایده آلیستی بودنِ فلسفه اش تأکید می کند، به نحو تلویحی بر بنیان و روش مشترک اندیشه ی خود و هگل نیز صحّه می گذارد. در ماتریالیسم تاریخیِ مارکس نقش دیالکتیک هگلی کاملأ واضح است و مارکس خود نیز بدان اذعان دارد اما در بحث حاضر مسئله پیچیده تر است. هایدن وایت و فرانک انکراسمیت، اندیشمندانی پست مدرن در حوزه ی فلسفه ی انتقادی تاریخ، فلسفه ی خود تحت عنوان «روایت گراییِ استعاری» را درست در نقد مفروضات پوزیتیویستی و بی اعتبار ساختن آرمان تجربی گرایانه ی مورخان سنّتی عرضه داشته اند. اما کریس لورنتز در این مقاله ی جذاب و آموزنده با نقدی بنیادین به سراغ مفروضات و آموزه های اساسی «روایت گراییِ استعاری» رفته و با مدّعیاتی روشن بر آن است که در عین شگفتی: با وجود تمامی مخالفت های ظاهریِ «روایت گراییِ استعاری» در قرائت وایت و انکراسمیت با ذهنیت و رویکرد پوزیتیویستی و تجربه گرایانه اما در واقع این فلسفه ی تاریخِ پست مدرن چیزی بیش از «وارونه» ای از پوزیتیویسم سده ی نوزدهمی نیست و از این رو به دلیل برخورداری از بنیان مشترک با آن، در خطاها و معایبش نیز شریک می شود. پیچیدگی بحث اینجاست که این بار برخلاف مورد مارکس و هگل، وایت و انکراسمیت چنین نقد ویران کننده ای را نخواهند پذیرفت چرا که نقد و انکار مبانی پوزیتیویستی، خصیصه ی هویت بخش فلسفه ی روایت گرای موردنظر آن هاست. فارغ از آن که ایرادات رادیکال لورنتز بر «روایت گرایی استعاری» وارد باشند یا خیر، بهرحال اثر حاضر معرفی شایسته ای از اندیشه ی دو تن از نوابغ فلسفه ی معاصر تاریخ ارائه می دهد.
شهرستانهای ایران
منبع:
مهرسال هفت ۱۳۲۱ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
روش تحلیل سیره نبوی (ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، از سیره نبوی و راهکارهای تحلیلی آن سخن به میان آورده و به جای تاکید و تمرکز بر تاریخ و آموزه های آن، به «تحلیلی تاریخی» روی آورده است تا از پیامد آن بتوان به ژرفای پرگستره سیره نبوی دست یازید و بدین سان با نظر به خاستگاه تاریخ تحلیلی که در آن از ضرورت بحث و بررسی در سیره نبوی، از یک سو، و تحلیل تاریخی آن از سوی دیگر، سخن به میان می رود، بتوان در حد مقدور بر دشواری های تحلیل تاریخی غلبه کرد. این دشواری ها عبارت اند از: داوری های مشکل تاریخی، کمبود متون تحلیلی و مشخصاً تحلیل امور وحیانی که از ضرورت پی جویی و نشان گرفتن از شالوده ها و بنیان هایی پرده بر می دارد که می توان از آنها در تحلیل راستین سیره نبوی سود جست. نمایاندن چنین شالوده هایی، بخش پایانی نوشته را در برگرفته و به مواردی چون هم زمانی نقل و نقد، نقل و تحلیل، حکمت یابی معقول، ارتباط و پیوستگی رویدادها و منبع دهی به قرآن اشاره شده است. مقاله با معرفی کوتاهی از روش تحلیل جامع نگر و ارائه نتیجه گیری کلی، برخود مهر ختام زده است.
تحلیل مولفه های تبعید مخالفان سیاسی در دورة پهلوی اول (تبعیدی، تبعیدگاه و علت تبعید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دورة رضاشاه ازنظر میزان استفاده از کیفر تبعید برای مجازات مخالفان خود، شاخص بود که این دوره را از دوره های قبل از خود متمایز می نماید. تبعید ایلات و عشایر در این دوره، یادآور تبعید ایلات متمرد در دوره های گذشته است و تبعید مخالفان سیاست های اصلاحی (نظام وظیفه، اتحاد البسه و کشف حجاب) و نیز دیوانیان منتقد حکومت، تبعید مخالفان و منتقدان حکومت های دیکتاتوری را به ذهن می آورد. در این پژوهش با بررسی گروه های اجتماعی تبعیدیان دورة رضاشاه در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا مولفه های سه گانة (تبعید، تبعیدگاه و علت تبعید) در دورة رضاشاه، الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان را که ناشی از سیاست واحد حکومت در این موضوع باشد نشان می دهد؟ روش مورداستفاده در این مقاله، روش تحلیل تاریخی با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و نیز بهره گرفتن از منابع اصلی است. یافته های این مقاله نشان می دهد که الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان در دورة رضاشاه دیده نمی شود و تحلیل مولفه های سه گانة پیش گفته نشان می دهد که تبعید در این دورة هم ویژگی های تبعید در حکومت های استبدادی را دارد و هم شاخصه های تبعید در حکومت های دیکتاتوری را.