فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۰۱ تا ۴٬۸۲۰ مورد از کل ۲۷٬۴۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه بر روی کجروی های اجتماعی یکی از شاخه های علوم اجتماعی است که معمولاً بر روی جامعة حاضر صورت می گیرد. در این پژوهش سعی شده با مراجعه به اسناد و مطبوعات دوران پهلوی در شهر اصفهان، کجروی های اجتماعی مانند روسپی گری، قماربازی و اعتیاد از جنبه های کیفی مورد بررسی قرار گرفته و ابعاد گسترش آن در جامعة مورد مطالعه، یعنی شهر اصفهان تبیین گردد. در خلال آن تلاش گردیده نشان داده شود که نقش سیاست های فرهنگی حاکم در مهار یا گسترش این کجروی ها تا چه حد بوده است. سرانجام معلوم می گردد که ر ژیم گذشته، کوششی چندان برای مهار کجروی های اجتماعی ذکر شده به خرج نمی داد، امری که مورد اعتراض آگاهان آن روزگار قرار داشت. اعتراضی که بخشی از آن در انقلاب اسلامی متجلی گردید.
بررسی اجمالی اندیشه و دیدگاه های حسن حنفی
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی معاصر در جهان عرب از موضوعات جذاب و مناقشه برانگیزی است که نظر اندیشمندان جهان اسلام را به خود جلب کرده است. نگاه متفاوتی که در جریان عقل گرای اسلامی در جهان عرب نسبت به مسائل جامعه اسلامی و میراث و ارتباط آنها با یکدیگر وجود دارد، نمایان گر نوعی تجدیدنظرطلبی در انگاره ها و نگرش های سنتی است. مصر به عنوان یکی از کانون های مهم و تأثیرگذار در اندیشه ورزی اسلامی همواره مورد توجه بوده است. این کانون بستری برای ظهور اندیشمندان نواندیش و نوگرا چه با رویکردهای سکولار و چه با رویکردهای دینی بوده است. حسن حنفی از جمله اندیشمندان اثرگذار مصری است که با تفکر فلسفی به مسائل و دشواری های جامعه معاصر خود پرداخته است و در تلاش است تا میان مسائل مبتلابه جامعه مصر و میراث فرهنگی، به ویژه دین اسلام پیوند برقرار کزده و برای حل مسائل به گستره متراکم میراث رجوع کند تا هم با ارجاع و هم با تجدید نظر در میراث، اکنونِ جامعه مصر را به گذشته و تاریخ مصر مرتبط سازد. رویکرد نومعتزلی و عقلانی وی و نیز استفاده از معرفت شناسی و روش شناسی های نوین غربی سرمشقی برای اندیشمندان بعدی شد تا آنها بتوانند مسیر وی را ادامه دهند. در این پژوهش سعی شده است تا با نگاهی اجمالی ابتدا به خاستگاه های اندیشه ای وی اشاره و بعد با توجه به پروژه فکری و برخی مفاهیم کلیدی مد نظر او، تأملاتی در اندیشه وی انجام شود. هم چنین وی در مواجهه با چالش مدرنیته پاسخ هایی ارائه می کند و به آسیب شناسی استعمار و غرب گرایی در جامعه خویش می پردازد و مفاهیمی همچون «علم الاستغراب» و «اسلام مستنیر» را نیز مطرح می سازد.
روش شناسی تاریخ نگاری مسعودی در کتاب التنبیه و الاِشراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، بررسی روش شناسی تاریخ نگاری مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف است. این روش شناسی، ما را با یکی از الگوهای تاریخ نگاری که همانا ترکیب روش موضوعی با روش سال به سال(حولیات)، انتخاب روش مشاهده و تجربه مستقیم و اختصارنویسی در تاریخ نویسی است، آشنا می سازد. مسعودی، اولین مورخ اسلامی است که ظهور تفکر انتقادی را در تاریخ نگاری اسلامی بنیان نهاد. اصولا تاریخ نگاری مسلمانان تا قبل از ظهور او، از ضعف گفتمان انتقادی رنج می برد. نوع نگرش مسعودی به منابع تاریخ نگاری اش، در دو اثر ارزشمند و به جامانده از وی یعنی مروج الذهب و التنبیه و الاشراف، سرآغاز فصل جدیدی در تاریخ نگاری اسلامی شد و بعدها ابن خلدون، نه تنها به این روش، پای بند بود بلکه آن را به درجه اعلایی رساند. در نگارش کتاب التنبیه و الاشراف، اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصری که مسعودی در آن می زیست، تاثیرگذار بوده، اما شرط تام به شمار نیامده، در کنار این عامل، ذوق و قریحه نویسنده، و ذهن خلّاق وی نیز، نقشی اساسی را داشته است.
زمینه های تاریخی نوزایی و توسعه خوزستان (با تکیه بر صدور فرمان آزادی کشتیرانی در رودخانه کارون و کشف و استخراج نفت)
حوزه های تخصصی:
مقوله نوسازی و توسعه یکی از مهمترین موضوعات در بررسی تاریخی- اقتصادی و جامعه شناختی یک منطقه به شمار می آید. فرایند نوسازی و توسعه در خوزستان دارای تأثیری عظیم در حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنین آن و حتی کشور بوده است. زمینه های این توسعه در سال 1306ق / 1888م، در دوره ی ناصرالدین شاه قاجار و با صدور فرمان آزادی کشتیرانی در کارون آغاز شده و سپس با کشف و استخراج نفت در سال 1907م در مسجدسلیمان، ادامه یافت. هدف این پژوهش این است که زمینه های توسعه خوزستان را با تأکید بر دو عامل صدور فرمان آزادی کشتیرانی در کارون و کشف و استخراج نفت در خوزستان، مورد بررسی و کاوش قرار دهد. روش کار در این پژوهش توصیف و تحلیل اطلاعات تاریخیِ منابع دست اول است.
آزادی ازلی؛ نگاهی به نظام اندیشگی نیکلای بردیایف
حوزه های تخصصی:
نیکلای الکساندرویچ بردیایف اندیشمندی زاده ی سنّت مسیحیت ارتدوکس است. او تا پایان زندگی نیز اندیشه ی خود را در پیوند با این سنّت غنی می انگاشت اما شگفت آنکه کلیسای ارتدوکس از همان آغازین گام های خلاقیتِ فلسفیِ بردیایف، او را تکفیر کرده و از خود می راند. تأمل و دقت در اندیشه ی بردیایف شاید موجب شود حقّ را البته تنها در تشخیص این تفاوت به کلیسای ارتدوکس دهیم. چراکه بردیایف اساسأ یک فیلسوف بود و نه یک متکلّم؛ آن هم یک فیلسوف خلاق و آزاد. تفاوت عقاید الهیاتیِ بردیایف با بنیان های اساسیِ سنّت ارتدوکس و حتّی هر سنّت مسیحی و مذهبیِ دیگری در موارد بسیاری به چشم می خورد. شاید بتوان همه ی تفاوت ها را در یک تحلیل ساده به این امر منتسب ساخت که بردیایف فرزند زمان خود بود؛ او متألهی پساروشنگری بود. الهیات او و دیدگاه عرفانی و مذهبی او به عالَم و آدم خواسته یا ناخواسته، هرچند هم که مایه هایش را از درون سنّت و تاریخ مسیحت یافته باشد، منطبق بود بر ذهنیت، سبک زندگی و عقاید و ارزش های انسانی که عصر روشنگری را از سر گذرانده است. بردیایف آزادی و خلاقیت را در کانون نظام فلسفی خود قرار می دهد. از این رو خود نیز به سان یک اندیشمند خلاق و آزاد در قیدو بند جزم ها و عقایدِ همیشه غیرقابل بحث انگاشته شده باقی نمی ماند. در این مقاله خواهیم دید که او صریحأ یگانه انگاریِ جریانِ غالب در سنّت ادیان ابراهیمی را کنار گذاشته و به یک دوگانه انگاریِ شگفت گرایش می یابد. خدای او خالق مطلقی نیست که آفریننده و خالق همه چیز خیر و شرّ در عالم باشد و در برابر هر رخدادی اعم از شرّ و ضرورت و فقر مسئول باشد. او عاشقی است نیازمند به عشقبازی با انسان؛ او همیشه در حال دعوت آدمی به فرا رفتن از قلمرو ضرورت ها ، قیدوبندها و فقر، و در یک کلام از قلمرو شیئی شدن و بازگشت به باغ ملکوت و وطن اصیلِ خود یعنی قلمرو آزادی و معناست؛ جایی که موطن خداوند و انسان است. چنین دیدگاهی به عالَم به وضوح عمیقأ عرفانی است و با سنّتِ اغلب شریعت گرای مسیحیتِ ارتدوکس متعارض. از آنجا که اندیشه ی بردیایف در سلک فیلسوفان اگزیستانسیالیست (وجودگرا) البته در معنای کرکگوری اش طبقه بندی می شود، ارنست برایزاک فصلی از کتاب خود «مقدمه ای بر اگزیستانسیالیسم مدرن» را به تفکرات او اختصاص داده است. برایزاک در این فصلِ کوتاه به نحوی هنرمندانه و لذت آفرین، وجوه اساسیِ اندیشه ی این اندیشمندِ متأسفانه غریب و ناشناخته در کشورمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
تحلیلی بر اسناد و گزارش های بریتانیا در مورد منطقه نفت خیز بیکرز در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بیکرز اسم قصبه ای در منطقه ماهور- میلاتی در استان فارس است. این منطقه در نقشه ها و آثار جغرافیایی ایران چندان از شهرت برخوردار نیست؛ اما گزارش های سالانه اسناد اداری انگلستان “Administration Report of Persian Gulf”، در دوره رضاشاه، اطلاعات پی درپی و مهمی را زیر عنوان بیکرز و درموردِ مسائل سیاسی و اقتصادی آن به ویژه مسائل مربوط به اکتشافات نفت دارد. هدف این پژوهش بررسی چرایی گزارش های این اسناد زیر عنوان بیکرز است که حدود جغرافیایی آن نیز یکسان در نظر گرفته نمی شده است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای اجراشده است.
یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که نماینده انگلستان گزارش های خود را بر مبنای اهمیت جغرافیایی مناطق برای حفاری چاه های نفت تنظیم می کرده است بنابراین سیر جغرافیایی گزارش ها از سمت جنوب منطقه بیکرز به سمت شمال آن بوده است. همچنین روند گزارش ها نشان می دهد که از یک سو با قدرت گیری دولت رضاشاه از نقش فعال طوایف محلی کاسته شده است و از سوی دیگر شرکت نفت در تحولات اقتصادی و اجتماعی منطقه بسیار مؤثر بوده است.
تحلیل پدیده شکار سلطنتی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این نوشتار بررسی سنت شکار به عنوان یکی از رسوم مورد علاقه حکام قاجار است. سنت شکار در سیر پادشاهی ایران در قبل و بعد از اسلام تا زمان تأسیس سلسله پهلوی، ازجمله آداب و رسوم پادشاهان و در مقام نظر، از الزامات مقام شاهی بوده و یکی از صفات لازمه پادشاهان به شمار می آمده است. بااین حال فرض بر این است که خوش گذرانی و صرف اوقات فراغت در شکارگاه ها یکی از علل اصلی توجه شاهان قاجار به امر شکار بوده است و بررسی آن مسئله اصلی این مقاله است. در این راستا به سؤالات زیر پاسخ می دهد که چرا برخی از شاهان قاجار به رسم شکار توجه ویژه ای داشتند؟ و این سنت با چه روندی اجرا می شد و دارای چه آثار و تبعاتی بود؟
روش و رویکرد: این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با اتکا به متون اسنادی- کتابخانه ای به واکاوی موضوع می پردازد.
یافته ها و نتایج: نتایج نشان می دهد که توجه شاهان قاجار ازجمله فتحعلی شاه، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به شکار علاوه بر خوش گذرانی و سرگرمی، انگیزه های سیاسی و کسب مشروعیت از طریق اثبات توانایی تیراندازی خود بود که با تشریفات خاص اجرا می شد. این رسم همچنین نقش زیادی در تحمیل هزینه ها و کم توجهی به امور داخلی نیز داشته است.
تصوف و تشیع از واگرایی تا همگرایی
حوزه های تخصصی:
حد فاصل قرن هفتم تا دهم هجری یکی از دوره های تعیین کننده و سرنوشت ساز در حیات سیاسی و اجتماعی «تصوف» و «تشیع» به شمار می رود. دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی که در پی سقوط خلافت عباسی جهان اسلام را فرا گرفت در حیات سیاسی و اجتماعی تصوف و تشیع نیز- به عنوان دو جریان پایا و دیر پا- موثر بود. در حد فاصل نابودی خلافت عباسی در بغداد تا روی کار آمدن پادشاهی مرشد- شاهان صفوی، تصوف و تشیع زمینه های رونق بیشتر و کارکردهای موثرتری پیدا کردند و در کنار کارکردهای سیاسی، دستاوردهای فرهنگی قابل توجهی را به دست دادند. از این جهت، کارکردهای سیاسی این دو جریان نیز برپایه مبانی فکری و مبادی معرفتی پیش ساخته ای انجام گرفت که جایگاه آن ها را از مقبولیت بیشتری برخوردار ساخت. دستور کار مقاله حاضر این است که با بررسی زمینه های همگرایی این دو جریان فکری- مذهبی به این سوال اساسی پاسخ دهد که: مبادی معرفتی مشترک و تلاش برای کسب قدرت، در همگرایی میان تشیع و تصوف چه تاثیری داشته است؟
امکان سنجی استفاده از دوغاب زیستی برای تثبیت ماسه های روان در مناطق کویری با رویکرد حفاظت از بقایای باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوطه های باستان شناسی در مناطق بیابانی همواره در معرض تخریب و دفن شدن به وسیله ماسه های روان در طی توفان های ماسه ای هستند و نگهداری از این مناطق و بقایای آن ها در مراحل کاوش و در ادامه از مهم ترین اقدامات حفاظت باستان شناسی است. در همین راستا استفاده از روش های تثبیت بیولوژیکی برای تولید سیمان های کلسیتی، که به عنوان روشی نوین جهت تحکیم و تثبیت زمین در مهندسی ژئوتکنیک است، ظرفیتی جدید برای عملیات حفاظت در کاوش به وجود آورده است؛ به نحوی که در این روش ها از میکروارگانیسم های غیر بیماری زایی که به طور طبیعی در محیط خاکی یافت می شوند، برای تثبیت خاک، ماسه های روان استفاده می گردد. در این تحقیق، امکان سنجی استفاده از روش بهسازی بیولوژیکی با استفاده از باکتری های کلسیت ساز، جهت تثبیت ماسه های روان در محوطه های تاریخی و همچنین حفاظت بقایای باستان شناسی در حین و بعد از کاوش مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش برای تثبیت بیولوژیکی خاک (ماسه بادی و خاک ماسه ای) تحت شرایط بهینه، از باکتری های مصرف کننده اوره به نام Sporosarcina Pasteurii و از دو نوع خاکِ طبیعی مناطق کویری و ماسه شناسنامه دار ریخته گری استفاده گردیده است. به نحوی که بعد از اعمال دوغاب زیستی استحکام بخش با استفاده از آزمایش های مکانیکی میزان تأثیر این روش در بهسازی خاک ماسه ای ارزیابی شد، جهت تعیین میزان نفوذ ماده استحکام بخش و عمق بهسازی خاک، قالبی از جنس PVC با ارتفاع m1 با ماسه به صورت خشک تا چگالی gr/cm3 6/1 متراکم شد و مورد بهسازی قرار گرفت. برای کنترل میزان کارکرد روش و بررسی کیفی مقاومت سطحی ایجاد شده از آزمون نفوذ استاندارد با استفاده از سنبه gr 250 در دو حالت تر و خشک استفاده گردید. که نتایج نشان داد دوغاب بیولوژیکی مورد استفاده قادر به تحکیم ماسه بادی تا عمق cm 50 است و تثبیت ماسه با مواد دوغاب زیستی موجب شده تا نفوذ سنبه در هر دو حالت بسیار کاهش یافته و حتی به صفر برسد.
اختلافات کلیساهای آلبان و ارمنی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلبان ها و ارامنه و گرجی ها، سه قومیت عمده ساکن در قفقاز جنوبی، بعد از ظهور مسیحیت در زمره پیروان مسیح(ع) قرار گرفتند و به دنبال آن، به زودی کلیساهای آلبان و ارمنی و گرجی تأسیس شد. این سه کلیسا در عین قرابت با یکدیگر، دارای اختلافات فراوانی بودند. وجود چنین اختلافاتی برای حفظ ثبات و بقای هر یک از این کلیساهای همسایه لازم و ضروری می نمود. این اختلافات در نزد دو کلیسای آلبان و ارمنی بیشتر بود. اسلام آوردن بسیاری از آلبان ها و تبدیل شدن جمعیت ایشان به یک اقلیت، خطر استحاله کلیسای آلبان به کلیسای ارمنی را باعث شد. بسیاری از ناظران خارجی غیرآلبان و غیرارمنی هیچ گاه به تفاوت این دو کلیسا توجه نکرده و از هر دو، با نام کلیسای ارمنی یاد کرده اند. این پژوهش ضمن بررسی پیشینه اختلافات دو کلیسای مذکور در طول تاریخ، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی و به شیوه توصیفی تحلیلی، به مطالعه این اختلافات در دوره صفوی پرداخته است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر این واقعیت است که در دوره صفویه، آلبان های مسیحی هنوز به طور کامل در میان ارامنه مسیحی مستحیل نشده بودند؛ پس اختلافات ایشان در قالب تأکید آلبان ها بر جدایی از کلیسای ارمنی، تبعیت نکردن آلبان ها از اسقف کلیسای جامع ارمنی اوچمیادزین و پرداخت وجوهات شرعی شان به کلیسای جامع آلبان گانزاسار نمود داشت.
سیر تحول تبیین های مورخان مسلمان از قرن چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تبیین» به عنوان مسئله ای مهم از مسائل فلسفه تاریخ، علم تاریخ و نیز تاریخ نگاری با همه انواع، مدل ها و الگوهایی که دارد، عهده دار بیان رابطه منطقی میان رویدادها، تغییرات و تحولات تاریخی از یک سو و چرایی و چگونگی آنها از سوی دیگر است. توجه به روش ها و الگو های تاریخ نگاری مورخان مسلمان می تواند مبادی افکار و ایده های مربوط به تبیین ها در ارتباط با رخداد های تاریخ اسلام را بنمایاند. چنان که توجه به انواع تبیین می تواند سیر تحول تبیین ها در تاریخ نگاری اسلامی را که درسایه رشد و دگرگونی علمی، عقلی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، توسعه چشمگیری داشته، نشان دهد. در این نوشته با روش تحلیلی تلاش شده است انواع تبیین ها در آثار مورخان برجسته همچون: طبری، مسعودی، مقدسی، مسکویه، ابن کثیر و ابن خلدون از قرن چهارم تا هشتم، مورد توجه قرار گیرد. نتیجه آنکه می توان از تحول تبیین ها از روایی صرف به سوی تبیین عقلی و پی جویی علل و عوامل رخدادها و چرایی ها و چگونگی ها سخن گفت.
مناسبات اصناف و پیشه وران عصر سلجوقی با گروه های اجتماعی (فتوت ،-تصوف ، اسماعیلیه )
حوزه های تخصصی:
سلجوقیان یکی از خاندان های حکومت گر تاریخ ایران بودند که در قرون پنجم و ششم هجری قمری بر ایران حاکمیت داشتند . در سایه ی امنیت بر آمده از سیاست-های این خاندان ، شهر و شهرنشینی و به تبع آن بازار به عنوان اصلی ترین و مهم-ترین مرکز اقتصادی شهر رونق یافت . در این دوره فعالیت بازاریان و صنعتگران در قالب اصناف و تشکیلات پیشه وری انجام می گرفت . مطابق متون تاریخی ،-جفرافیایی و سفر نامه ای عصر سلجوقی ، اصناف و پیشه وران عصر مزبور با گروه-های اجتماعی فتوت ، تصوف و اسماعیلیه در ارتباط بوده اند . پژوهش حاضر در صدد است تا با واکاوی و تحلیل اطلاعات مندرج در متون یاد شده ، به مناسبات اصناف و پیشه وران این دوره با گروه های اجتماعی فتوت ، تصوف و اسماعیلیه چهره مشخص تری ببخشاید .
تاثیر آموزشهای دارالفنون در گرایش هنر عصر ناصری به غرب (با تکیه بر موسیقی و نقاشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاسیس دارالفنون در سال 1268ق/ 1851م. آغاز رسمی و جدیِ نوسازی آموزش و متعاقبا عصر مبادلات علمی، فرهنگی و هنری با غرب بود. امیرکبیر با رسیدن به مقام صدر اعظمی، خواهان اجرا کردن اندیشه هایی مبنی بر پیشرفت در عرصه آموزش در علوم گوناگون برآمد، از این رو احداث دارالفنون را با به خدمت گرفتن معلمین غربی در اولویت فعالیت های خود قرار داد. از این رهگذر در اندک زمانی پس از فوت امیرکبیر و استخدام معلمین اروپایی و همچنین بازگشت محصلان اعزامی به اروپا، سطح گسترده ای از آموزه ها و باورهای غرب وارد جامعه ایران عصر ناصری گردید، به نحوی که هنر از این قاعده مستثنی نبود. بر این اساس تاثیر آموزه های غربگرایانه دارالفنون بر موسیقی و نقاشی این عصر پرسش مطروحه می باشد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر تحقیقات جدید به بررسی تاثیر و نقش معلمین دارالفنون در روند غربگرایی در سبک ها و شیوه های هنر عصر ناصری (1313-1264ق/ 1895-1847م) و نیز تاثیر آن بر نظام آموزشی در دو حوزه موسیقی و نقاشی پرداخته و آن را مورد بررسی قرار دهد.
پردازش شخصیت های مزدک و انوشیروان در نگارش های میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باز شناسی تاریخ کهن ایران از قرن نوزدهم میلادی و گسترش مفاهیمی چون ناسیونالیسم، اندیشه های ملی گرایانه ومساوات طلبانه در میان روشنفکران دوره قاجار، منجر به بازنگری متجددانه در بازپردازی های پیشین پیرامون برخی شخصیت های تاریخیِ تاریخ ایران باستان توسط برخی نویسندگان دوره قاجار شد. این پژوهش در پی بررسی بازپردازی شخصیت های تاریخی ایران باستان در نگارش های تاریخ نویسان دوره قاجار و نگرش های روشنفکران دوره مشروطه به این پدیده است. در این پژوهش بر روی دو شخصیت خاص تاریخی ایران، مزدک و انوشیروان تمرکز شده است که به نظر می رسد آخوندزاده و کرمانی نیز در پردازش این شخصیت ها از یک طرف تحت تاثیر متون دساتیری و از طرف دیگر اندیشه های انقلابی گری و جنبش های اعتراضی در کنار آشنایی با مباحث سیاسی روز بوده اند. هر چند که تا کنون در رابطه با بازپردازی تاریخ ایران باستان در دوره قاجار بحث ها و پژوهشهای مختلفی انجام شده است، اما تاکید عمده این پژوهش بیشتر بر روی بازنگری در بازپردازی های تاریخ ایران باستان و بازآفرینی متفاوت شخصیت های تاریخی فوق در آثار میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی به عنوان دو تن از تجددطلبان دوره پیشا مشروطه است. پژوهش پیش رو که به روش تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در قالب نگرش توصیفی- تحلیلی، گردآوری شده است، نشان می دهد که آخوندزاده و کرمانی با محوریت مباحث سیاسی زمانه خود مانند مسأله جمهوریت و اندیشه های سوسیالیستی به بررسی شخصیت و جایگاه تاریخی مزدک و انوشیروان پرداخته اند.
نگاهی به کتاب احتجاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الاحتجاج علی اهل اللجاج از آثار سدههای میانه درباره اهل بیت به شمار می رود که در پیدایی آثار دوره های پس از خودش، مؤثر بوده است. طبرسی مؤلف این اثر، همچون دیگر عالمان شهیر شیعه، شناخته نیست، اما کتابش از آوازه بلندی برخوردار است و روایاتی را در بردارد که شماری از آنها، یگانه اند. این نوشتار منابع و منقولات احتجاج را از کتاب های پیشین برمی رسَد. بنابر یافته های بررسی، بیش تر محتوای کتاب در منابع معتبر و نامعتبر گوناگون شیعه یا اهل سنت دیده می شود، اما گزارش احتجاج درباره همان محتوا، در سنجش با منابع یاد شده، افزایش ها و کاهش هایی دارد که سرچشمه آنها روشن نیست. هم چنین بخشی از درون مایه کتاب در منابع پیش از آن نیست و نبود نام و نشان منابع و سلسله اسناد روایات در این کتاب، به امکان ناپذیریِ دست یابی به آنها می انجامد.
عوامل مؤثر بر گسترش شهری فسطاط تا تأسیس قاهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود فاتحان مسلمان به مصر موجب تحولات بسیاری در این سرزمین شد. ساخت یا توسعه شهر فسطاط در همجواری باب الیون در شمال شرقی ساحل رود نیل توسط فاتحان مصر یکی از این تحولات در حوزه شهرسازی اسلامی بشمار می آید. صرف نظر از علل دوام و بقای این شهر، هدف مقاله پیش رو یافتن پاسخ این مسئله اساسی است که عوامل گسترش و توسعه ی شهری فسطاط از بدو تأسیس به سال 20 تا روی کارآمدن فاطمیان (358) چه بوده است؟ بررسی های تاریخی نشان داده است که موقعیت جغرافیایی ژئوپلتیکی و همجواری با کانون شهری باب الیون در شمال شرقی مصر و رشد فزاینده نیروی انسانی به علت ورود قبایل متعدد عربی و نیروهای جهادگر مسلمان و ضرورت اسکان آنها برای تداوم عملیات نظامی در سرزمین های مجاور، عاملی تعیین کننده برای گسترش شهری فسطاط به حساب می آمد. علاوه بر این لزوم تشکیل مرکزیتی دینی و سیاسی در قالب دارالاماره ها و مساجد و یا ساخت بازار های پر رونق برای بهره گیری از سود اقتصادی را نیز باید به این عوامل افزود.
تعاملات و تقابلات صولت الذوله قشقایی و ژانذارمزی فارس در آستانه و نخستین سال های جنگ جهانی اول ( 9334 9221 ق/ 9196 9199 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی ژاندارمری که با کمک مؤثر دولت انگلیس برای تأمین امنیت مسیر جاده شاهی تأسیس شده بود، در نخستین سال ورود به فارس، با نیروی مرکزگریز قشقایی دچار تضاد منافع شد و به درگیری شدید میان آنان انجامید. با شروع جنگ جهانی اول، اگرچه سیاست دولت مرکزی بر اعلان بی طرفی بود؛ قشقایی ها به طرفداری از دولت آلمان پرداختند. در این میان به تدریج در ژاندارمری نیز گرایش به سیاست دولت آلمان پیدا شد و در مخالفت با سلطه انگلیس، یاورعلیقلی خان از افراد ژاندارمری اقدام به ایجاد کمیته حافظین استقلال فارس کرد. این سازمان دارای روابط تنگاتنگی با حزب دموکرات فارس بود که آن نیز گرایشات ژرمانوفیلی داشت. سرانجام ژاندارمری در مخالفت با سلطه انگلیس و با گرایش به دولت آلمان در شیراز به کودتای روز چهارشنبه دوم محرم 1334دست زد. در این برهه زمانی ژاندارمری روابط حسنه ای با صولت الدوله قشقایی برقرار کرد و قرارداد اتحادی بین صولت الدوله و سلطان احمد اخگر فرمانده ژاندارمری منعقد شد. با این حال، تحولاتی چون ضعف فزاینده و فروپاشی درونی ژاندارمری و افزایش فشار دولت جدید برای سرکوبی آنها، تلاش صولت الدوله برای حفظ منافع و قدرت، همراهی قشقایی ها را نیم بند و سرانجام به رویگردانی مبدل ساخت. این مقاله به بررسی چگونگی و چرایی تعاملات و تقابلات قشقایی ها با ژاندارمری در طول نخستین سالهای جنگ جهانی اول با تکیه بر اسناد و متون تاریخی و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی است.
واکاوی نقش رویکرد شکاکانة پاتریشیا کرون در شکل گیری دیدگاه های وی در کتاب «تجارت مکه و ظهور اسلام»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پاتریشیا کرون، پژوهشگر دانمارکی قرن بیست و یکم، از سران جریان شکاکیت در سیره پژوهی غرب از برجسته ترین آثار شکاکانه اش کتاب «تجارت مکه و ظهور اسلام» است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی بر مبنای این کتاب، نقش رویکرد شکاکانة کرون در شکل گیری دیدگاه های وی و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی نماید. دستاورد تحقیق نشان می دهد دیدگاه های کرون صرفاً به سبب نگاه شکاکانه اش به منابع اسلامی بوده است. وی منابع اسلامی مرتبط با تاریخ صدر اسلام را فاقد اعتبار تاریخی دانسته و شناخت تاریخی از این دوره را تنها از طریق شواهد مادی و متون تاریخی غیر اسلامی امکان پذیر دانسته است. روش شناسی کرون از خاستگاه فلسفه تاریخ وی متأثر بوده و پست مدرنیسم بر وی تأثیر فراوان داشته است. در نقد دیدگاه کرون، ضمن رد دلایل وی مبنی بر عدم وثاقت منابع اسلامی، مشکلات اتکای صرف بر شواهد مادی و متون غیر اسلامی بیان شده و روشن گردیده که آنها تنها مکمل منابع اسلامی اند.