مقالات
حوزه های تخصصی:
طریقت صوفی نقشبندیه که به سبب ماهیت و عملکرد خاص اعتقادی و سیاسی اش، در چند سده اخیر مورد توجه شرق شناسان بوده است در حال حاضر نیز به عنوان پدیده ای زنده و تأثیرگذار، موضوع ویژه ای برای پژوهش در محافل علمی و سیاسی غرب به شمار می آید. روند مطالعات غرب در این باب، بنا بر سیاست ها و راهبردی های دول غربی در شرق، در دوره های مختلف و همچنین در پی تحولات علمی- فرهنگی آنها، تغییر و تحولاتی را از سر گذرانده است. بنا بر یافته های پژوهش حاضر، اگرچه تا نیمه نخست قرن نوزده اطلاعات غرب در باب طریقت صوفی نقشبندیه بسیار کلی و آشفته بود اما در پی شکل گیری و توسعه علایق و منافع کشورهای غربی در شرق و نمودار شدن نقشبندیه به عنوان سردمدار برخی مقاومت های محلی، وضع تغییر کرد. چالشی که نقشبندیه آسیای مرکزی، برای قدرت روزافزون روسیه در آن منطقه ایجاد می کرد، موجب شد تا در آثار نویسندگان روسی، با نوعی تعصّب و یکجانبه نگری به آنها پرداخته شود. در قرن بیست و به دنبال شکل گیری شوروی این وضع ادامه یافت. اواخر قرن بیست و متعاقب فروپاشی شوروی و تأسیس جمهوری های مستقل در آسیای مرکزی، نقطه عطفی در تاریخ مطالعات نقشبندیه به شمار می آید. از یکسو چالش هویتی در دولت-ملت های تازه تاسیس، توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی- که نقشبندیه جزو جدایی ناپذیر آن به شمار می آمد- را ضرورت می بخشید و از طرف دیگر غرب برای فهم دقیق چگونگی تعامل با این دولت ها به پژوهش هایی گسترده در این زمینه اقدام کرد ضمن اینکه خود نیز در نتیجه توسعه روزافزون نقشبندیه و حضور قابل توجه آنها در جهان غرب به نوعی مبتلا به آن محسوب می شد.
مبانی حقوقی و سیاسی نظام ارباب - رعیتی پشتکوه عصر والیان
حوزه های تخصصی:
زراعت و کشاورزی از عمده فعالیت های مردمان منطقه پشتکوه در طول تاریخ بوده است.سلسله ی والیان حدود بیش از سه قرن (1307-1006 ه ..ق)بر مردم منطقه پشتکوه و پیشکوه حکومت کرده اند. مناسبات بین ارباب و رعیت یا دهقان و زارع و قوانین حاکم بر این رابطه که بیشتر مبنای عرفی و گاه شرعی داشته در جامعه این عصر از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است. در این دوره خدماتی در جهت عمران و آبادانی، ایجاد نظم، حل و فصل اختلافات، رسیدگی به امور جاری مردم و دریافت مالیات انجام گرفته است. اما به دلیل فقدان قوانین مدون، تبیین چارچوب تعریف شده ی حاکم بر رابطه ی میان ارباب و رعیت در منطقه پشتکوه عصر والیان نیازمند بررسی همه جانبه ای می باشد. در این مقاله تلاش می شود با بررسی منابع این عصر به خصوص سفرنامه ها، جنبه های مختلف نظام حقوقی حاکم بر رابطه ی میان ارباب و رعیت عصر والیان در منطقه پشتکوه تحلیل و تبیین گردد.
بررسی تحولات آموزشی وفرهنگی مازندران در دوره پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
از جمله اقداماتی که در راستای سیاست مدرن سازی در دوره پهلوی اول صورت گرفت،اقدام به تأسیس مدارس به شکل وشمایل مدرن و امروزی بوده است.دغدغه های شخص رضاشاه در سامان بخشی به وضعیت آموزش وفاصله گرفتن از آموزش سنتی که بیشتر توسط روحانیون در مکتب خانه ها که بیشتر بر علوم دینی نیز تأکید می شده است وهمچنین هرچه بیشتر شبیه شدن به سبک اروپاییان از جمله عوامل اصلی این تحولات آموزشی و فرهنگی بوده است. رضاشاه علاوه بر تأسیس مدارس بسیار در مازندران، با تأسیس فرهنگستان زبان وادبیات فارسی، منشاء تغییر و تحولات زیادی،خصوصاً در زمینه اسامی شهرهایاستان گردید.به نوعی می توان گفت، منطقه مازندران که زاد بوم شخص شاه بوده وبه نوعی بعد از تهران در جایگاه دوم اصلاحات رضا شاهی قرار داشت،تحولات آموزشی وفرهنگی نسبتاً زیادی را در این دوره تجربه کرده است واقدامات فرهنگی صورت گرفته در این استان هم چون تغییرات در نظام آموزشی وتأسیس مدارس جدید نیز قابل توجه بود و اگر بودجه کافی برای توسعه وحفظ کادر آموزشی اختصاص می یافت امکان بهره مندی بیشتر شهرهای این استان از آموزش جدید علاوه بر ساری، آمل، بابل وشاهی، فراهم می شد. این مقاله برای نمایش وضعیت آموزشی وتحولات فرهنگی مازندران در دوره پهلوی اول از منابع دست اول هم چون اسناد منتشر نشده، نشریات ویادداشت های رضاشاه استفاده نموده است.
بررسی تاریخی شاخت در مورد تاثیر حقوق عرفی بر حقوق اسلامی
حوزه های تخصصی:
ژوزف شاخت اسلام شناس آلمانی و متخصص در فقه اسلامی معتقد است شریعت اسلام بارزترین تجلی شیوه زندگی اسلامی و جوهر اسلام است و تمامی عرصه های زندگی مسلمانان متاثر از شریعت اسلامی بوده و درک اسلام بدون فهم شریعت غیر ممکن است. او در عین حال که حقوق اسلام را حقوقی مستقل می داند، آن را مشتمل بر مواد گوناگونی از قوانین عربستان و عناصر قابل توجهی از قوانین سرزمین های مفتوحه (اعم از حقوق رومی- کلیسایی- تلمودی و...) نیز می داند که به صورت عرف های رایج حقوقی وارد نهاد نوپای حقوقی اسلام شده و در آنجا با یکدیگر هماهنگ گشته اند.
پیدایش و گسترش قنات در دنیای قدیم
حوزه های تخصصی:
چاه کانال های زیر زمینی (قنات) اهمیت فراوانی در تاریخ آبیاری و سکونت بشردر زمین های حاصلخیز در دنیای قدیم دارند.[i] به نظر می رسد که چاه تونل های رایج در دوران پیش از هخامنشیان، در دوران شاهان این سلسله از ایران به مصر، مشرق و ناحیه ی عرب نشین گسترش یافتند (530-531 قبل از میلاد). اعراب قنات را تا آفریقای شمالی، اسپانیا و قبرس گسترش دادند. نمونه های قنات، همچنین در آسیای مرکزی، غرب چین، ودر مقیاس کمتری در نواحی خشک آمریکای لاتین یافت می شود. در دوران مدرن بیش از بیست واژه برای شناسایی این چاه های افقی استفاده می گردد. در ایران واژه عربی قنات به معنی باریکه و یا مجرای آب مورد استفاده قرار می گرفت، و در افغانستان واژه کاریز استعمال می گردید. در حالیکه در سوریه، فلسطین و آمریکای شمالی فوقرا رایجتر می باشد. در تمامی این نواحی چاه تونل ها هنوز به شکل سنتی احداث می گردند، و سکونتگاه های بشری بسیاری برای آب مصرفی و کشاورزی به آنها وابسته می باشند. هر جا که قنات مورد استفاده بود، ساختار و الگوی مالکیت و زمین داری را در روستا به شدت تحت تاثیر قرار داده است
تصوف و تشیع از واگرایی تا همگرایی
حوزه های تخصصی:
حد فاصل قرن هفتم تا دهم هجری یکی از دوره های تعیین کننده و سرنوشت ساز در حیات سیاسی و اجتماعی «تصوف» و «تشیع» به شمار می رود. دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی که در پی سقوط خلافت عباسی جهان اسلام را فرا گرفت در حیات سیاسی و اجتماعی تصوف و تشیع نیز- به عنوان دو جریان پایا و دیر پا- موثر بود. در حد فاصل نابودی خلافت عباسی در بغداد تا روی کار آمدن پادشاهی مرشد- شاهان صفوی، تصوف و تشیع زمینه های رونق بیشتر و کارکردهای موثرتری پیدا کردند و در کنار کارکردهای سیاسی، دستاوردهای فرهنگی قابل توجهی را به دست دادند. از این جهت، کارکردهای سیاسی این دو جریان نیز برپایه مبانی فکری و مبادی معرفتی پیش ساخته ای انجام گرفت که جایگاه آن ها را از مقبولیت بیشتری برخوردار ساخت. دستور کار مقاله حاضر این است که با بررسی زمینه های همگرایی این دو جریان فکری- مذهبی به این سوال اساسی پاسخ دهد که: مبادی معرفتی مشترک و تلاش برای کسب قدرت، در همگرایی میان تشیع و تصوف چه تاثیری داشته است؟
مکان یابی آخرین میدانگاه نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با مغولان
حوزه های تخصصی:
مکان یابی آخرین میدانگاه نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با مغولانسرانجام زندگی سلطان محمد خوارزمشاه از تلخ ترین سرانجام های انسان هایی است که در سایه قدرت تو خالی و پوشالی به زندگی دنیا دل خوش کرده اند. او فرمانروایی است که درصدد ایجاد تمامیت ارضی ایران دوره ساسانی بعد از حکومت های محلی ای بود که در طول شش سده بعد از اسلام بر بخش هایی از ایران فرمان می راندند. چنین بود که محدوده فرمانروایی او از جنوب سیبری و مرزهای ترکستان و چین آغاز می شد و تا نزدیکی بغداد مرکز خلافت عباسی ادامه می یافت. قدرت وی آنچنان نمود پیدا کرده بود که چنگیز مغول و خلیفه بغداد از در افتادن با او می ترسیدند و مایل به برقراری ارتباط و دوستی با وی بودند. وی در اثر بی تدبیری متکی بر غرور و سرمستی، با صدور دستور کشتار بازرگانان مغول آتش خشم مغولان را تیز کرد و کشور آباد و مردمان نجیب ایران را هدف سم ستوران آنان نمود، به گونه ای که همه چیز نابود شد. ذخایر و نقدینه اش به تاراج رفت، فرزندانش کشته شدند و زنان حرمش به اسارت مغولان درآمدند و خود در واپسین روزهای عمر خود کفنی نداشت تا جسدش با آن پوشیده شود. نظر به اینکه آخرین نبرد جدی او با مغولان در دشت یا مرغزار دولت آباد ملایر رخ داده است، صاحب این مقاله درصدد بررسی علل حمله مغولان و مکان یابی آخرین منزلگاه های پایان زندگی سلطان محمد خوارزمشاه از جمله آخرین نبرد او در دشت ملایر بوده است. روش تهیه و تدوین مقاله توصیفی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق روش تحلیل محتوا است. سؤال اصلی تحقیق که این مقاله به دنبال پاسخ یابی آن است عبارت است از: علل حمله مغولان به ایران چیست و میدانگاه آخرین نبرد سلطان محمد خوارزمشاه با سپاهیان مغول کجا بوده است؟
روابط خارجی ایران و آمریکا در آستانه انقلاب اسلامی(بررسی مسائل و پیامدها)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط خارجی ایران و آمریکا نشان می دهد، حضور مداخله جویانه این کشور در امور داخلی ایران پس از کودتای 28 مرداد 1332 و با حمایت همه جانبه از شاه ایران آغاز شده است. از این پس ایران به عنوان یک کشور مهم منطقه خاورمیانه و به عنوان پایگاهی مطمئن برای تأمین منافع اقتصادی ایالات متحده روز به روز اهمیّت بیشتری یافت و تا بدانجا پیش رفت که رؤسای جمهور آن کشور شاه ایران را بهترین متحّد خویش در منطقه می دانستند. در دهه 1970 میلادی با روی کار آمد نیکسون در آمریکا مناسبات دو کشور بیشتر از پیش گسترش یافته و نقش ژاندارمی منطقه خلیج فارس به شاه ایران واگذار شد. با سپری شدن دوران جمهوری خواهان و آغاز ریاست جمهوری کارتر از حزب دموکرات تردیدهای جدّی در حمایت از رژیم دیکتاتوری ایران بوجود آمد و نهایتاً شاه ایران را در موقعیتی متزلزل قرار داد و زمینه سقوط وی را فراهم نمود.