محمد مهدی عبدخدایی اردیبهشت ماه سال 1315 در مشهد متولد شد. 10 سال بیشتر نداشت که در منزل پدریاش با نواب صفوی آشنا شد. او در سنین جوانی به گروه فداییان اسلام پیوست و از طرف نواب ماموریت یافت تا دکتر فاطمی، مشاور و رابط مصدق با دربار پهلوی را اعدام کند. عبدخدایی در این اقدام تنها توانست فاطمی را مجروح کند و بعد از دستگیری به علت سن کم به 20 ماه زندان محکوم شد. او پس از آزادی به تحصیل علوم دینی پرداخت و در تمام فعالیتهای فداییان اسلام شرکت کرد. پس از شهادت سیدمجتبی نواب صفوی، تحت تعقیب مأموران رژیم شاه قرار گرفت و پس از دستگیری به 8 سال زندان محکوم گردید، که 4 سال آن را در زندان برازجان گذراند. وی پس از آزادی ازدواج کرد و در زمان اوج مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی به خیل مبارزان پیوست.
موضوع سقوط دولت ها از زمان های قدیم مورد توجه متفکران علم اجتماع، فیلسوفان، تاریخ نگاران و علمای علم سیاست قرار داشته است. این گروه ها معتقدند بر جریان تاریخ در خصوص انحطاط دولت ها قوانینی حاکم است. تحقیق بنیادی موجود بر مبنای نظریه انحطاط ابن خلدون و با بهره گیری از روش کیفی تبیینی در پی آن است که به این سوال پاسخ دهد که سلسله صفویه به چه دلایلی سقوط کرد؟ فرضیه این پژوهش آن است که زوال عصبیت در کنار تجمل طلبی و فساد دولتمردان؛ اصلی ترین عوامل سقوط سلسله صفویه بوده اند. نگارندگان این پژوهش ضمن بهره گیری از مفاهیم ابن خلدونی به عنوان چارچوب نظری تحلیل عوامل سقوط سلسله صفویه، در تلاش هستند تا اندیشه او را از قالب خشک نظریه پردازی صرف خارج نموده و با واقعیت های عینی و شرایط سیاسی یک حکومت تطبیق دهند تا توانایی انطباق نظریه ابن خلدون با واقعیات دولتی که در پهنه مکانی و زمانی متفاوتی با دوره حیات او قرار داشته سنجیده شود.
تاثیر تحولات سیاسی ــ اجتماعی روسیه و آسیای میانه بر جریانها و تحولات ایران قابل انکار نیست و به ویژه نقش جنبشهای سوسیال دموکرات حوزه قفقاز در مددرسانی به مشروطه خواهان ایرانی قابل توجه بود. اما به محض اینکه بولشویکها به پیروزی رسیدند و پس از چندصباحی به توسعه نفوذ امپریالیستی خود با ذائقه ای جدید پرداختند، از همکاران، دوستان و طرفداران سوسیالیست خود در کشورهای مختلف برای پیشبرد مقاصد خود سود بردند. از جمله در ایران به فرقه دموکرات آذربایجان همه گونه مساعدت و مشاورت می نمودند. پیوستن اعضای حزب توده به حزب پیشه وری، پای آنها را مستحکم تر ساخت اما رهبران مذهبی که اکنون حتی شاهد حضور برخی وزرای توده ای در کابینه بودند و آذربایجان را در شرف تجزیه می دیدند، در کنار مبارزه با بهائیت، مبارزه با توده ایها را نیز آغاز کردند. به ویژه مخالفتهای آیت الله العظمی بروجردی با فعالیتهای حزب توده و تحریم انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورا از سوی ایشان به بهانه تحت اشغال بودن آذربایجان، باعث انفعال و پس ازآن اضمحلال فرقه دموکرات آذربایجان شد و حزب توده را در سراسر ایران به انزوا و شکست کشانید. مرحوم بروجردی به دولت اعلام کرده بود چنانچه در دفع خطر توده ایها و دموکراتها از مقدرات کشور و استانهای غربی، اهمال نماید، علیه دولت نیز فتوا خواهد داد. تبیین ارزش مجاهدتهای سیاسی آن مرجع بزرگ دینی، مقاله ای مفصل تر می طلبد اما در اینجا به اجمال به آن اشاره می شود.
یهودیان کاشان بر خلاف دیگر جوامع یهود ایران، تحولات اجتماعی و سیاسی مثبتی در عصر قاجار داشته اند. آنان گرچه هیچ گاه نتوانستند به عنوان شهروند از مزایای برابر اجتماعی بهره مند شوند، اما در مقایسه با دیگر یهودیان ایران و در مقایسه با عصر صفوی، به پیشرفت های قابل ملاحظه ای در روابط اجتماعی و تجربه سیاسی دست یافتند. جستار حاضر، نخست به جمعیت یهودیان در این عصر و علل کاهش آن نسبت به دوره صفویه و سپس به نقش آنها در مشروطه و آشوب های مقارن آن در کاشان می پردازد، پس از آن نشان می دهد که چگونه تعاملات اقتصادی با مسلمانان، تأسیس مدرسه آلیانس، موضع گیری های فراگیر علیه بهاییت و وجود حکام فرهیخته و علمای روشنفکر در این عصر به بهبود وضعیت و روابط اجتماعی آنها یاری رسانده است. در این بررسی، در کنار گزارش های مکتوب تاریخی، از منابع شفاهی نیز استفاده شده است.