مهسا ادیبی

مهسا ادیبی

مدرک تحصیلی: دکتری اندیشهٔ سیاسی، گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

ضعف تحقیقات کمّی در پژوهش های علوم سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پژوهش علوم سیاسی تحقیقات کمی میدانی روش های تجربی تحقیقات کیفی روانشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 688 تعداد دانلود : 729
در حوزه پژوهش علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات میدانی و کمی به وضوح مشاهده می شود. به خصوص اگر این رشته را با علوم اجتماعی، علوم تربیتی و روان شناسی که از دیگر شاخه های پرکاربرد علوم انسانی هستند مقایسه نماییم بیش از پیش به این نتیجه می رسیم که میزان مطالعات کتابخانه ای، توصیفی و غیرتجربی در این رشته بسیار زیاد است. دلایل عمده کمبود مطالعات تجربی در حوزه علم سیاست عبارتند از: 1-نبود حمایت های مادی و معنوی کافی نهادهای علمی و دانشگاهی از پژوهشگران، 2- محرمانه بودن اطلاعات در بسیاری از شاخه های تحقیقاتی این رشته، 3-دشواری گردآوری اطلاعات میدانی از جامعه هدف مورد نظر در پژوهش های سیاسی، 4-دشواری انطباق روش های پژوهش تجربی با علم سیاست، 5- ضعیف بودن سرفصل های مربوط به روش های تجربی در کتب مربوط به روش تحقیق سیاسی و ناقص بودن آموزش ها در این زمینه. نگارندگان در این پژوهش به دنبال اثبات این فرضیه اند که علی رغم افزایش مطالعات میدانی در علم سیاست طی سالهای اخیر و استقبال نشریات علمی و پژوهشی از چاپ این گونه پژوهش ها، هنوز تحرک کافی در زمینه تحقیقات میدانی در علوم سیاسی ایجاد نشده است. آن دسته از پژوهشهای علوم سیاسی نیز که به روش کمی انجام شده اند اکثراً در قالب طرح های پژوهشی و با حمایت دستگاه های اجرایی و ارگان های دولتی صورت گرفته و پس از اتمام نیز نتایج آن به دلیل محرمانه بودن در اختیار سایر جویندگان علم قرار نمی گیرد. شیوه مطالعه به این ترتیب خواهد بود که با بررسی مقالات منتشر شده در رشته علوم سیاسی نسبت پژوهشهای کمی به کیفی آنها در یک بازه زمانی سنجیده خواهد شد. برای درک بهتر این نسبت، مطالعه مشابهی در مورد یک رشته علوم انسانی دیگر (روانشناسی) انجام می گیرد تا این نسبت در دو رشته مقایسه شود.
۲.

بررسی عوامل سقوط دولت صفویه از نگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن خلدون عصبیت انحطاط نظریه عمر سیاسی دولت ها (پیری دولت ها) صفویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 896 تعداد دانلود : 984
موضوع سقوط دولت ها از زمان های قدیم مورد توجه متفکران علم اجتماع، فیلسوفان، تاریخ نگاران و علمای علم سیاست قرار داشته است. این گروه ها معتقدند بر جریان تاریخ در خصوص انحطاط دولت ها قوانینی حاکم است. تحقیق بنیادی موجود بر مبنای نظریه انحطاط ابن خلدون و با بهره گیری از روش کیفی تبیینی در پی آن است که به این سوال پاسخ دهد که سلسله صفویه به چه دلایلی سقوط کرد؟ فرضیه این پژوهش آن است که زوال عصبیت در کنار تجمل طلبی و فساد دولتمردان؛ اصلی ترین عوامل سقوط سلسله صفویه بوده اند. نگارندگان این پژوهش ضمن بهره گیری از مفاهیم ابن خلدونی به عنوان چارچوب نظری تحلیل عوامل سقوط سلسله صفویه، در تلاش هستند تا اندیشه او را از قالب خشک نظریه پردازی صرف خارج نموده و با واقعیت های عینی و شرایط سیاسی یک حکومت تطبیق دهند تا توانایی انطباق نظریه ابن خلدون با واقعیات دولتی که در پهنه مکانی و زمانی متفاوتی با دوره حیات او قرار داشته سنجیده شود.
۳.

بازنمایی غرب در گفتمان سیاسی امام خمینی و تداوم اثربخشی آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امام خمینی گفتمان بازنمایی هم ارزی پسااستعماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 475 تعداد دانلود : 721
 از زمان پیروزی انقلاب، گفتمان مسلط غربی تلاش خود در ارائه تصویری دشمنانه از اسلام و در رأس آن جمهوری اسلامی را آغاز کرد. امام خمینی که زعامت فکری و عملی انقلاب را در دست داشت برای خنثی کردن این اقدام، عکس العمل متقابل و بی اعتبار کردن سیاست هراس افکنی غرب علیه اسلام شیعی و ایران را در دستورکار قرار داد و با استفاده از شیوه تصویرسازی یا بازتولید و بازنمایی غرب در قالب دیگری به مثابه دشمن و بیگانه، سیاست خارجی ایران را شکل داد. این نوشتار با کاربست رویکرد مطالعات پسااستعماری به عنوان چارچوب نظری و شیوه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، سعی در شناسایی ابعاد گوناگون این بازنمایی دارد و به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که غرب در گفتمان سیاسی امام خمینی چگونه بازنمایی شده؟ و چه تاثیری بر شکل گیری سیاست خارجی ایران داشته است؟ امام خمینی به ترسیم یک مرز هویتی میان «ما»ی ایرانی و «دیگری» غربی پرداخت و به ترسیم تصویری از غرب اقدام کرد که واجد دال هایی چون امپریالیست، استثمارگر، شیطان، ظالم، مستکبر و طاغوت بود. تصویری که تاکنون تبدیل ب ه نگرش غالب در سیاست خارجی ما شده و نحوه برخورد کنش گران سیاسی را با جهان بیرون شکل داده است.
۴.

بازنمایی غرب در گفتمان سیاسی علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علی شریعتی گفتمان بازنمایی غرب پسااستعماری غیریت سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 451 تعداد دانلود : 360
نحوه مواجهه با غرب یکی از مولفه های اصلی فضای اندیشه ای ایران است که وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز محصول همین دغدغه مندی می باشد. شریعتی در قالب پارادایم نقد غرب زدگی سعی داشت تا با خلق معناها و مضامین جدید برگرفته از عناصر سنتی، مذهبی، اسطوره ای و مدرن به ارائه تصویری از غرب در چارچوب گفتمان سیاسی خود بپردازد که دارای جلوه ای متمایز از قبل باشد. در این مقاله از آموزه های مطالعات پسااستعماری و بطور مشخص دو مفهوم غیریت و دیگری سازی به عنوان چارچوب نظری استفاده شده و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه نیز به مثابه روش مورد استفاده قرار گرفته تا به این سوال پاسخ داده شود که غرب در گفتمان سیاسی شریعتی چگونه بازنمایی شده است؟ یافته های این مقاله نشان می دهد وی از طریق مکانسیم بازنمایی و غیریت سازی به ترسیم یک مرز هویتی میان «ما»ی ایرانی و «دیگری» غربی پرداخته و به تولید تصویری از غرب اقدام کرده که واجد دلالت کننده هایی چون امپریالیست، استثمارگر، شیطان، ظالم و مستکبر می باشد.
۵.

بازنمایی غرب در گفتمان سیاسی مرتضی مطهری براساس رویکرد پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 782 تعداد دانلود : 784
نحوهٔ برخورد با غرب از مهم ترین مؤلفه های مهم فضای اندیشه ای ایران است. انقلاب اسلامی یکی از محصولات همین دغدغه مندی اندیشه ای می باشد. مطهری به عنوان یکی از مهم ترین ایدئولوگ های انقلاب کوشید تا در مقابله با پارادایم غزب زدگی با ایجاد ساز و برگی نوین برای باورها و اصول دینیِ سنتی، زمینه ای فراهم کند که دین اسلام توان رقابت با ایدئولوژی های غربی را داشته باشد. او می خواست از این راه ایمان جوانان را در مبارزه با سکولاریسم حفظ کند. در این مسیر، با خلق معناها و مضامین جدیدی که برگرفته از عناصر سنتی، مذهبی، اسطوره ای و مدرن بود به بازنمایی غرب پرداخت. در این مقاله سعی شده تا با بهره گیری از آموزه های مطالعات پسااستعماری در باب غیریت و دیگری سازی به عنوان چارچوب نظری و روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به مثابهٔ روش، به این سؤال پاسخ داده شود که غرب در گفتمان سیاسی مطهری چگونه بازنمایی می شود؟ یافته های این مقاله مبیّن آن است که مطهری از طریق مکانسیم بازنمایی و غیریت سازی به ترسیم یک مرز هویتی میان «ما»ی ایرانی و «دیگری» غربی پرداخته و به تولید تصویری از غرب اقدام کرد که واجد دال هایی چون امپریالیست، استثمارگر، شیطان، ظالم، مستکبر، طاغوت و ظلمت است. این مقاله، بر اساس منطق هم ارزی، تفاوت غرب را در رویه های «استعماری» و«ضدیّت با دین» در گفتمان مطهری بررسی کرده و چگونگی برجسته سازی «خود» و حاشیه رانی بازنمایی غرب به مثابهٔ «دیگری» را نشان می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان