فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۶٬۹۶۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نظر به مؤلفه های اصلی نظریه نوناکا: اجتماعی شدن، برونی سازی، ترکیب و درونیسازی، جایگاه مدیریت دانش در سازمان الف مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن هستیم که بدانیم مدیریت دانش و مؤلفه های آن در سازمان الف از چه جایگاهی برخوردار است و رابطه آن با فرهنگ سازمانی به چه شکل است.
جامعه آماری این پژوهش را مدیران، میانی سازمان الف در سال 87-86 تشکیل میدهند که نمونه ای با حجم 30 نفر به روش تصادفی ساده از این جامعه انتخاب گردید.
این اقدام با نظر به گستره حجم جامعه آماری مدیران که مشتمل بر 55 نفر میباشند انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت دانش 26 سؤال و فرهنگ سازمانی 46 سؤال استفاده شده است. برای یقین روایی پرسشنامه مدیریت دانش در نتیجه محاسبه آلفای کرونباخ 9039/0 و فرهنگ سازمانی 9262/0 میباشد.
تحلیل داده ها نشان داده است که برونی سازی در قلمرو مدیریت دانش در سازمان الف از بالاترین جایگاه برخوردار است. سپس به ترتیب ترکیب، درونیسازی و اجتماعی شدن در مراتب بعدی قرار گرفته اند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده میان فرهنگ سازمانی و اجتماعی شدن، ترکیب و درونیسازی رابطه معناداری وجود دارد ولی میان فرهنگ سازمانی و برونیسازی رابطه معناداری وجود ندارد. پس میتوان گفت که مدیران در سازمان الف بیش از آن که تمایل به درونی کردن دانش و رقابت با یکدیگر داشته باشند تمایل به تشریک و تبادل دانش و تجارب خود با یکدیگر دارند که خرده فرهنگهای سازمانی در سازمان الف بر این مورد بیتأثیر است.
روند رشد کمی آموزش عالی خصوصی و دولتی در کشور جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
امروزه نیروی انسانی متخصص و ماهر مهمترین عنصر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها محسوب می شود. نقش سرمایه انسانی یک کشور در میزان رشد و توسعه اقتصادی آن اهمیتی بیش از گذشته یافته است، بنابراین سرمایه گذاری در آموزش عالی یکی از اساسی ترین راهها برای دستیابی به توسعه اقتصادی ـ اجتماعی محسوب می شود. با توجه به نقش حیاتی آموزش عالی در تربیت نیروی انسانی، گسترش آموزش عالی به لحاظ کمی و کیفی در کشور ایران که کشوری در حال توسعه است، ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف کلی این پژوهش، بررسی روند رشد مؤسسات آموزش عالی خصوصی در کشور ایران و مقایسه آن با مؤسسات آموزش عالی دولتی است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل کلیه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی و خصوصی (دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه غیرانتفاعی) کشور ایران است و برای بررسی عمیق آن سرشماری کامل انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دو دهه اخیر امکانات و بودجه دولتی نتوانسته پاسخگوی این ضرورت باشد، لذا تاسیس، توسعه و تجهیز دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی خصوصی و غیردولتی که بخش اعظم آن را دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد، مورد توجه ویژه قرار گرفته و رشد چشمگیری نیز داشته است. هم اکنون تعداد دانشجویان شاغل به تحصیل در بخش خصوصی حتی بیش از دانشجویان بخش دولتی است (بازرگان، 2000). به لحاظ وظیفه خطیری که بر عهده این بخش است، دانش دقیق از توانمندی های این بخش و برنامه ریزی برای آینده آن از اهمیتی انکارناپذیر برخوردار است. بنابراین در این پژوهش ابتدا زمینه های ایجاد و روند توسعه آموزش عالی خصوصی در بعضی کشورهای جهان مورد کند و کاو قرار گرفته و سپس با ارائه تاریخچه مختصری از آموزش عالی خصوصی در کشور جمهوری اسلامی ایران، روند رشد مؤسسات آموزش عالی خصوصی و دولتی در آن، بررسی می شود.
الگوی تدوین برنامه های درسی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در تربیت معلم
حوزه های تخصصی:
ورود فاوا به تربیت معلم، اساسی ترین شررط برای توسعه آن در نظام آموزش و پرورش اس و این دو، سرنوشتی درهم تنیده دارند. این تحقیق با هدف ارائه الگویی برای تلفیق فاوا در برنامه های درسی تربیت معلم ایران صورت پذیرفته و برای این کار، حاصل سه مطالعه مستقل در کنار هم قرار گرفته است:
1. مطالعه مبانی فلسفی، اجتماعی و روان شناختی برنامه های درسی مبتنی بر فاوا با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی؛
2. مطالعه چگونگی ورود فاوا به نظام های آموزش و پرورش 4 کشور از کشورهای جهان در رده های متفاوت بهره مندی از آن با روش مطالعه تطبیقی؛
3. مطالعه وضعیت ایران در رمزنیه توسعه فاوا در نظام آموزشی در قالب یک مطالعه موردی.
یافته های تحقیق، چارچوب نظری برنامه های درسی مبتنی بر فاوا در تربیت معلم ترسیم می کند، مراحل عملی و نظری ورود فاوا به آموزش وپرورش کشورهای مورد مطالعه و اهداف و اصول این کشورها را از توسعه فاوا در تربیت معلم مشخص می سازد، مراحل ورود فاوا به آموزش و پرورش ایران را از ابعاد عملی و نظری و امکانات و موانع نظام آموزش و پرورش ایران را از جهات فنی و غیرفنی برای توسعه فاوا تبیین می کند و در نهایت، به ارائه یک الگوی راهنما برای ورود فاوا در برنامه های درسی تربیت معلم ایران می پردازد.
روش های یاددهی- یادگیری عصر اقتصاد دانایی در برنامه درسی راهبردی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، چالش ها و چشم اندازهای آموزش عالی در عصر اقتصاد دانایی را از منظر مطالعات برنامه درسی و متمرکز بر یکی از محوری ترین مقوله های آن، یعنی یادگیری و روش های آن مورد پژوهش قرار داده است. در این جهت، با تاکید بر ناکافی بودن اصلاحات مقطعی در محتوی و روش ها، سیر تحولی مفهوم یادگیری و روش های آن تا یادگیری ترکیبی در عصر اقتصاد دانایی را با مقوله ای به نام نسبیت یادگیری تبیین کرده است. این تبیین را مقدمه انتخاب رویکرد کل نگر به مطالعات برنامه درسی آموزش عالی برای یادگیری چگونه یادگرفتن (فراشناخت در یادگیری) قرار داده و یکی از چشم اندازهای تحقق آن را برنامه درسی راهبردی آموزش عالی معرفی می کند. اعتقاد مطالعه بر آن است که پیش بینی گونه های تعامل بعد روش های یاددهی- یادگیری این برنامه، شامل تنوعی از روش های یادگیری چهره به چهره، آموزش از دور سنتی و نوین با دو بعد دیگر آن یعنی محتوی و شایستگی های قابل کسب و تعمیق در دانشگاه، زمینه های فراشناخت در یادگیری را به عنوان ضرورتی برای مدیریت دانایی در رویارویی با پدیده تغییر در همه سطوح برنامه درسی فراهم خواهد ساخت. در جهت اعتبارسنجی این چشم انداز، الگوی برنامه درسی راهبردی آموزش عالی مورد اعتبارسنجی از دیدگاه 908 دانشجو و استاد از دوازده دانشگاه قرار گرفته است. در این اعتبارسنجی، شاخص اصلی برنامه یعنی اهمیت کل نگری و نمود آن در رتبه بندی بعد روش های یاددهی- یادگیری و تعامل آن با سایر ابعاد، گروه های روشی آن (سه گروه)، تنوع روش های این گروه ها (14 روش)، در دو وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی آموزش عالی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی شاخة کاردانش آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی از بعد دستیابی به اهداف و تعیین مطابقت روش های تدریس و ارزشیابی به کار گرفته شده با روش های پیشنهاد شده پرداخته شده است. اثربخشی دوره های مذکور با استفاده از نظرسنجی و از طریق پرسشنامه 44 سؤالی محقق ساخته مورد ارزیابی قرار میگیرد. جامعه مورد بررسی شامل 90 نفر از هنرآموزان (معلمان) درس کارآفرینی شاخه کاردانش می باشد که از میان این تعداد طبق جدول مورگان 73 نفر با استفاده از شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و همچنین از تعداد 13595 نفر هنرجوی (دانش آموز) سال سوم شاخه کاردانش در 6 رشته (هنر، کامپیوتر، عمران، خیاطی، امور اداری و الکترونیک) طبق جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 418 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. اما در نهایت تعداد 49 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرآموزان و 403 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرجویان با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون های t تک نمونه ای،t مستقل و آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده ازبررسی نظرات هنرآموزان و هنرجویان حاکی از آن است که این برنامه درسی از بعد دستیابی به اهداف (افزایش اطلاعات و مهارت های کارآفرینی در هنرجویان) اثربخش عمل کرده است. همچنین اظهارات هنرآموزان در مورد روش های تدریس مورد استفاده نشان دهنده مطابقت این روش ها با روش های پیشنهاد شده میباشد، در حالیکه اظهارات هنرجویان نشان دهنده آن است که میانگین روش های تدریس مورد استفاده در کلاس کمتر از حداقل میانگینی است که برای آن در نظر گرفته شده است. هنرآموزان و هنرجویان در مورد روش های ارزشیابی نیز اعلام کرده اند که روش ارزشیابی با روش پیشنهاد شده مطابقت دارد.
اصول فن مناظره
حوزه های تخصصی:
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نابینا
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان پسر نابینا طراحی شده است. به همین منظور 380 دانش آموز پسر نابینای دوره راهنمایی به صورت نمونه گیری هدف دار انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست بررسی ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان متسون و همکاران (1983) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (1967) بود. طرح پژوهش حاضر از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. برنامه آموزش مهارت های اجتماعی در طول هشت جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه به مدت یک ماه بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید. در حالی که در طی این مدت، گروه گواه برنامه عادی روزانه خود را دنبال می کرد. پس از اجرای برنامه آموزشی، مجددا هر دو آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید.
فرضیه های این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل، نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود عزت نفس دانش آموزان پسر نابینا، در گروه آزمایشی به طور معنا داری موثر بوده است. این یافته ها، بیانگر این است که اجرای برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان نابینای گروه آزمایشی، کمک کرده است تا در تعامل با همسالان خود، با عزت نفس بالایی رفتار کنند.
طراحی و اعتبار بخشی الگوی نیازسنجی برنامه درسی «مدرسه محور»
حوزه های تخصصی:
نقد و ارزیابی مبانی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران براساس «شاخص های فطرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برخی از عناصر مهم محتوایی «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» (نگاشت سوم) را از لحاظ میزان سازگاری با مضامین اصلی فلسفه تربیت اسلامی و دلالت های آن، بررسی کرده ایم؛ بخش اول به تبیین مبنای اصلی نقد اختصاص دارد. که نخست «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» اشاره شده که اهم آن ها عبارتند از: تلقی تعاملی، تدریجی و یکپارچه از «تربیت»؛ تصویری لایه ای، تلفیقی و سیال از «هویت» و نگاه مراتبی و ذو ابعاد به «حیات طیبه» و آمادگی برای آن، نقش همه ارکان تربیت و لزوم مشارکت تمام عوامل اجتماعی در این فرآیند و نیز ضرورت هماهنگی بین انواع تربیت؛ توجه به این گونه مضامین، اقتضا می نماید که نظام تربیت رسمی وعمومی دارای خصوصیاتی باشد نظیر تاکید بر هویت مشترک، توجه به مرتبه لازم و شایسته از آمادگی عموم برای تحقق حیات طیبه، تاکید بر کسب شایستگی های پایه و تعیین اهداف در دو سطح مشترک و ویژه. این بخش هم چنین به ویژگی های برجسته برنامه درسی در نظام تربیت رسمی و عمومی می پردازد.. بخش دوم مقاله به تحلیل و نقد محتوای «برنامه درسی ملی» از نظر توجه به مضامین اصلی مندرج در «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» برای تبیین چیستی، چرایی و چگونگی جریان تربیت می پردازد. این بخش هم-چنین میزان توجه مفاد «برنامه درسی ملی» به خصوصیات تربیت رسمی و عمومی و ویژگی های برجسته برنامه درسی را بررسی نموده و شواهدی را درباره ناسازگاری و یا غفلت «برنامه درسی ملی» از این خصوصیات و ویژگی ها بیان می کند.
بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل(نظریه نمایش اجزاء) بر میزان یادگیری ویادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی آموزشی با بکارگیری پایه ها ی نظری روان شناسی یادگیری وروان شناسی تربیتی، از روش ها ی موجود در حوزه طراحی آموزشی استفاده می کند و در این بین وظیفه طراحان آموزشی نسبت به گذشته دست خوش تغییراتی شده است. هدف: از اجرای این پژوهش «بررسی تأثیر استفاده از الگوی طراحی آموزش مریل بر میزان یادگیری و یادداری در درس زیست شناسی سال اول دبیرستان» بود. روش: جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهر محلات بودند و به منظور انتخاب نمونه از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، با در نظر گرفتن کلاس به عنوان واحد نمونه گیری استفاده شد. تعداد حجم نمونه 57 نفر بود که دو کلاس 29 و 28 نفره حضور داشتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود که از روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل برای هر دو گروه در شرایط یکسان اجرا شد. یافته ها :این تحقیق نشان داد که: 1- میزان یادگیری دانش آموزانی که از طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است 2- میزان یاد داری دانش آموزانی که ار طریق الگوی طراحی آموزشی مریل آموزش دیده اند نسبت به دانش آموزانی که به صورت سنتی آموزش دیده اند بییشتر است.
بررسی تاثیر آموزش درس « پرورش خلاقیت در کودکان » بر افزایش خلاقیت دانش آموزان دختر سال سوم کودکیاری هنرستانهای شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به منظور بررسی تاثیر درس «پرورش خلاقیت در کودکان» ( که یکی از دورس مربوط به هنرجویان دختر سال سوم رشته کودکیاری هنرستان هاست) بر افزایش خلاقیت هنرجویان همان رشته، از روش تحقیق نیمه تجربی با گروه کنترل و پیش آزمون– پس آزمون استفاده شد و نمونه ای مشتمل بر 108 نفر از دانش آموزان دختر سال سوم رشته های هنرستانی شهر شیراز به شیوه های همتاسازی گروه ها، بر اساس معدل 14 تا 17 و نمره هوش 90 تا 110 انتخاب گردید. از این گروه 54 نفر از دانش آموزان رشته کودکیاری به عنوان گروه آزمایش، در نظر گرفته شدند. این افراد در طول سال تحصیلی واحد درسی مذکور را گذراندند.
54 نفر دیگر به عنوان گروه گواه، از سایر رشته های هنرستانی، برگزیده شدند. این گروه فاقد واحد درسی ذکر شده بودند. مهمترین سوال تحقیقاتی آن بود که آیا ارایه درس «پرورش خلاقیت در کودکان»، در افزایش خلاقیت دانش آموزان رشته کودکیاری موثر است؟ جهت پاسخگویی به سوالات تحقیق، در ابتدای سال تحصیلی، از هر دو گروه توسط آزمون خلاقیت کلامی تورنس (فرم الف)، پیش آزمون به عمل آمد و در انتهای سال تحصیلی مجددا هر دو گروه آزمایش و گواه به وسیله فرم ب آزمون تورنس (پس آزمون) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمرات عناصر خلاقیت گروه آزمایش و گواه در پیش آزمون و پس آزمون از هم کم شد و از آزمون t به روش نمره افزوده استفاده شد. نتایج حاصله بیانگر افزایش نمره خلاقیت دانش آموزان رشته کودکیاری (گروه آزمایش) بود. نمرات این گروه نسبت به گروه گواه نیز در عناصر سیالی، بسط و نمره کل برتری معناداری داشت. همچنین بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، از بین متغیرهای پیش بین، به ترتیب رشته تحصیلی، شغل مادر و پیشرفت تحصیلی (معدل) پیش بینی کننده های بهتری برای متغیر ملاک یعنی خلاقیت بودند.
"
تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت و مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبستان در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در زمینه ی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت، مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه ی سوم دبستان در شهر بندرعباس انجام شد، که در نظام ارزشیابی توصیفی و سنتی شرکت داشتند. در این پ ژوهش، برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده؛ و 52 دانش آموز که با روش ارزشیابی توصیفی ارز یابی شدند و 50 دانش آموز که به روش سنتی مورد ارزشیابی قرار گرفتند، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار های این پ ژ وهش عبارت بودند از پرسشنامه خلاقیت عابدی، مصاحبه ساخت مند با معلمان در زمینه ی مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری، نظم و انضباط در کلاس و چگونگی تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در کلاس و همچنین عملکرد تحصیلی آن ها در پایان سال تحصیلی بوده است. نتیجه های به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که بین میزان مشارکت در یادگیری دانش آموزان با روش توصیفی و سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران در روش توصیفی و سنتی تفاوت وجود ندارد. همچنین بین خلاقیت دانش آموزان با نظام ارزشیابی توصیفی و نظام ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران تفاوت معناداری وجود ندارد. در بخش کیفی، نتیجه ها نشان داد که مشارکت و فعالیت در کلاس، تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم، نظم و انضباط حاکم در کلاس در گروه ارزشیابی توصیفی بیش تر از گروه ارزشیابی سنتی بوده است. همچنین، در گروه ارزشیابی توصیفی، مشارکت و فعالیت در کلاس و نظم و انضباط و تعامل با یکدیگر و با هم، در بین دختران بیش تر از پسران بوده است.
بررسی رابطه بین سبکهای رهبری مدیران و میزان سلامت سازمانی مدارس (ابتدایی پسرانه) نواحی هفتگانه آموزش و پرورش مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به مطالعه رابطه بین سبکهای رهبری مدیریت مدیران و سلامت سازمانی مدارس میپردازد، دو جامعه آماری و به تبع آن دو نمونه آماری (مدیران و معلمین) را در بر دارد. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و معلمین مدارس ابتدائی پسرانه نواحی هفتگانه شهر مشهد است. نمونه آماری شامل 306 نفر میباشد که از 51 مدیر و 255 معلم تشکلیل شده است به منظور اندازه گیری هر یک از متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است که شامل: 1Q: پرسشنامه LPC مبنی بر نظریه اقتضایی فیدلر جهت تعیین سبک رهبری مدیران از دیدگاه مدیر تنظیم شده است. 2Q: پرسشنامه OHIمبنی بر نظریه پارسونز جهت تعیین میزان سلامت سازمانی مدارس از دیدگاه معلمین تنظیم شده است. نتایج حاصله از یافته های تحقیق بیانگر وجود رابطه مستقیم و معنیدار بین سبک رهبری مدیران و میزان سلامت سازمانی مدارس است و همچنین بین سبک رهبری رابطه مدار با میزان سلامت سازمانی مدارس رابطه مستقیم و معنیدار وجود دارد. و بین سبک رهبری رابطه مدار و وظیفه مدار ضعیف با میزان سلامت سازمانی رابطه معکوس وجود دارد از اینرو میتوان گفت مدیرانی که از سبک رهبری رابطه مدار استفاده میکنند نسبت به مدیرانی که از سبک رهبری رابطه مدار و وظیفه مدار ضعیف استفاده میکنند مدارس آنان از میزان سلامت سازمانی بالایی برخوردار است که در تحقیق حاضر نیز بیش از نیمی از مدارس از سبک رهبری رابطه مدار برخوردارند و دارای میزان سلامت سازمانی بالایی هستند و تنها تعداد بسیار کمی از مدارس از سبک رهبری تیمی و سبک رهبری وظیفه مدار برخوردارند.
تاثیر آموزش مهارتهای مدیریت خشم بر کنترل خشم مادران دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزشیابی آموزش مهارتهای مدیریت خشم به مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و دیرآموز انجام شده است. روش: در این تحقیق شبه تجربی، 46 مادر به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموز در تهران انتخاب و از لحاظ ویژگیهای جمعیت شناختی همگن شدند و در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند. مهارت های مدیریت خشم به صورت گروهی و به مدت هفت جلسه دو ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. کارآیی برنامه با استفاده از اجرای پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی خشم و مقیاس خشم چندبعدی، قبل و بعد از مداخله ارزشیابی شد. یافته ها: داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد و بیان کنندهاین است که آموزش مدیریت خشم بر کاهش خشم و افزایش استفاده از راهبردهای کنترل خشم تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش مبین کارآیی کاربرد روشهای مدیریت خشم در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموزاست .
بررسی اخلاق حرفه ای معلمی در نظام تربیت اسلامی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری
حوزه های تخصصی:
هر یک از نظام ها و مکاتب مختلف، اهداف تربیتی خاصی را مدنظر دارند و همه فعالیت های خود را در راستای تحقق آن اهداف تنظیم می کنند. مکتب اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست. این پژوهش باهدف بررسی اخلاق حرفه ای معلمی در مکتب اسلام و با توجه به آراء شهید مرتضی مطهری در امر تربیت اسلامی انجام شده است. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانه ای، داده های مرتبط با موضوع گردآوری شده و ضمن بررسی داده ها، مفهوم اخلاق و خصوصاً اخلاق حرفه ای موردبررسی قرارگرفته است. در ادامه به برخی از مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمی از دیدگاه شهید مطهری پرداخته شده است. به منظور رسیدن انسان به کمال حقیقی خویش، لازم است تا استعدادهای عالی انسان که در خلقت او قرار داده شده است، رشد کنند و فعلیت یابند که در این راستا توجه به آموزه های تربیت اسلامی و رعایت موازین اخلاق حرفه ای توسط معلم ضروری است. در انتها این طور نتیجه گیری شده است که معلمان باید در جهت پایبندی به اصول اخلاقی در حرفه ی خود، به تعلیم و تربیت دانش آموزان در ابعاد مختلف وجودی آن ها پرداخته و آموزش را چیزی فراتر از ارائه ساده مطالب به دانش آموزان قلمداد کنند که با آگاهی از روش های نوین تدریس و نظریات کاربردی در امر آموزش و تقویت مهارت های تعامل با دانش آموزان، در چهارچوب مبانی و آموزه های دین مبین اسلام، این مهم تحقق خواهد یافت.