پژوهش در سلامت روانشناختی
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره دوازدهم زمستان 1397 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ادراک ناهمخوانی بین بدن واقعی و بدن آرمانی در افراد باعث می شود آنها راهبردهای مقابله ای را برای مدیریت تجارب پریشان کننده تصویر بدن شان به کار برند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن (اجتناب تجربه ای و ترمیم ظاهر) با میانجیگری شفقت به خود و شرم از بدن در دانشجویان دختر انجام گرفت . اعضای نمونه را ۳۰۰ دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل می دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ایده آل های تصویر بدن ، مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته ، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای تصویر بدن و مقیاس شفقت به خود (فرم کوتاه) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به اجتناب تجربه ای معنی دار نبود در حالیکه مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به ترمیم ظاهر معنی دار بود. علاوه بر این، مسیر شفقت به خود به شرم از بدن معنی دار بود. همچنین مسیر غیر مستقیم ناهمخوانی بدن به راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن از طریق شفقت به خود و شرم از بدن معنی دار بود. این مطالعه همسو با مدل درمان مبتنی بر شفقت نشان میدهد، شرم و شفقت، ابعاد هیجانی نارضایتی از تصویر بدنی محسوب می شوند.
مدل سازی دینامیکی اثربخشی درمان های شناختی رفتاری موج سوم و داروهای ضدافسردگی بر اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی دوره های افسردگی اساسی و عوامل مؤثر بر آن ها، برای درک ماهیت این اختلال و تدوین راهبرد درمانی مؤثرتر، ضروری است. مدت زمان تقریبی دیرش یک دوره اختلال افسردگی اساسی به صورت متوسط بین 3 تا 12 ماه است؛ درحالی که این نسبت برای دوره های مزمن تا 24 ماه طول می کشد. هدف این پژوهش، مدل سازی دینامیکی نحوه ی تأثیر داروهای ضد افسردگی و درمان های شناختی رفتاری موج سوم، بر دوره های اختلال افسردگی، با استفاده از مدل دینامیکی مرتبه دوم بود. با استفاده از برنامه نویسی متلب و تغییر پارامترهای مدل، که هر کدام بیانگر یک عامل مؤثر در اختلال افسردگی است، نحوه ی تأثیر درمان ها، بر روی دوره های افسردگی بیماران، در بازه ی زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، مدل سازی شد. دوره های افسردگی اساسی، قبل و بعد از درمان با داروهای ضد افسردگی نظیر ایمی پرامین ویا معادل آن و درمان به روش تعهد و پذیرش مبتنی بر توجه آگاهی و رفتار درمانی دیالکتیکی، برای بیمارانی، که به مدت 14 هفته خدمات درمانی، دریافت کردند، به دست آمد. یافته ها نشان داد، برای بیشتر افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، عود پس از بهبودی، پدیده ای رایج است. مدت زمان بهبودی از افسردگی، در شرایط عدم دریافت درمان، بیش از 144 ماه، با دریافت داروهای ضد افسردگی 71 ماه، با رفتاردرمانی دیالکتیکی 68 ماه، و برای ترکیب مداخله داروهای ضد افسردگی و رفتار درمانی دیالکتیکی 59 ماه، است. نتایج مدل سازی دینامیکی نشان داد، که ترکیب دو مداخله، روش تعهد و پذیرش همراه با رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان دارویی، نتایج بهتری در درمان افسردگی و پیشگیری از عود دارد. این روش ترکیبی، در حدود 10 ماه، مدت زمان لازم برای بهبودی از افسردگی را کاهش می دهد.
مطالعه پدیدارشناسانه تجربه هیجان خشم در افراد با اختلال وسواس اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشفتگی هیجانی به عنوان یک ویژگی مرکزی آسیب شناسی در اختلال های گوناگون به ویژه اختلال وسواس اجباری مطرح است. خشم یکی از این هیجان های اصلی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین یافته های اندک نیز تناقض های متعدد و آشفتگی زیادی دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته خشم در این افراد صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان 29 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات نیز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و تصویرسازی ذهنی صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از اصول تحلیل تفسیری پدیدارشناختی استفاده شد. نتایج پژوهش شامل 7 مضمون بود. مضامین شامل کنترل گری، نفرت، کینه، درماندگی، هم آمیزی خشم – نفرت، ناراحتی و کنترل ناپذیری بودند. نتایج نشان می دهند تجربه هیجان خشم در اختلال وسواس اجباری دارای طیف گسترده ای است که می تواند نشانگر ناهمگونی این اختلال نیز باشد. از آن جا که دو مضمون اصلی مربوط به تجربه نفرت بود یافته ها بیانگر نقش کلیدی نفرت در این اختلال هستند. رابطه بین خشم و نفرت را نیز می توان دقیق تر در این اختلال مورد بررسی قرار داد. اما ارتباط هرکدام از مضامین با برخی از ویژگی های این اختلال می تواند مطالعات را به سمت تقسیم بندی دیگری برحسب کیفیت تجربه هیجانی نیز سوق دهد. به این معنی که تجربه های هیجانی بارز و اختصاصی در هر دسته می تواند دلالت بر آسیب شناسی متفاوت و در نتیجه رویکرد درمانی متفاوت برای درمان اختلال داشته باشد. علاوه بر این مقایسه معنای تجربه خشم و دیگر هیجان های اصلی با اختلال های اضطرابی و اختلال های طیف وسواس نیز می تواند در شناخت و متمایز سازی این اختلال از سایر اختلالات موثر باشد.
بررسی مدل ساختاری اختلال واژینیسموس بر اساس متغیرهای سازگاری زناشویی، خود ابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی و سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری رابطه بین سازگاری زناشویی، خودابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی در اختلال واژینیسموس با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی بود. جامعه شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های مرتبط با درمان اختلالات جنسی در شهر تهران بود. اعضای نمونه 220 نفر از زنان با اختلال واژینیسموس بودند. در پژوهش حاضر از مقیاس های سازگاری زناشویی، پرسشنامه اضطراب ارتباط جنسی، مقیاس خودابرازگری جنسی، ابزار زنانه چندوجهی اختلال دخول واژینال و پرسشنامه تبادل اجتماعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش نسبتاً خوب مدل بود. همچنین نتایج نشان داد که تمام مسیرهای بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی دار است. طبق نتایج، رابطه غیرمستقیم خودابرازگری جنسی، سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی معنی دار به دست نیامد. با اینکه سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی به صورت مستقیم، شدت نشانه های اختلال واژینیسموس را پیش بینی می کرد؛ اما اثر غیرمستقیم این مولفه ها بر روی شدت اختلال واژینیسموس از طریق مسیر سبک های تبادل اجتماعی معنی دار نبود. بنابراین اضطراب جنسی و سازگاری زناشویی مولفه های مهمی در پیش بینی اختلال واژینیسموس هستند و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمان در زنان با اختلال واژینیموس مورد توجه قرار بگیرند.
پیش بینی اضطراب سلامت بر پایه ی اجتناب تجربی و حساس بودن به علائم اضطراب در جمعیت غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودبیمارانگاری یا اضطراب سلامت اختلالی است که با اضطراب و ترس فراوان در مورد داشتن یک بیماری جدی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی با اضطراب سلامت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه ملایر بود که از میان آنان 388 نفر (138 نفر مرد و 250 نفر زن) بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه حساس بودن به علائم اضطراب ، پرسش نامه پذیرش و عمل و فرم کوتاه پرسش نامه اضطراب سلامت استفاده شد . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی گام به گام انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین ابعاد حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی با اضطراب سلامت رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد. علاوه براین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که اضطراب سلامت به ترتیب از طریق حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی قابل پیش بینی است. این متغیرها می توانند 24 درصد از پراکندگی های اضطراب سلامت را به صورت معنادار پیش بینی نمایند. بر این اساس، حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی توان پیش بینی اضطراب سلامت را داراد و می توان گفت که با کاهش حساس بودن به علائم اضطراب و اجتناب تجربی می توان اضطراب سلامت را کاهش داد.
الگوهای شخصیت طبیعی و کژکار در بیمار با سرطان خون: یک مورد پژوهی بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرطان می تواند زمینه ساز مشکلات روانی متعددی باشد. تاکنون در اغلب پژوهش های حوزه روانشناسی سلامت، به رخدادهای بعد از ابتلا به سرطان پرداخته شده است؛ اما پژوهش حاضر با هدف فهم فرایندهای طبیعی و کژکار شخصیتی که احتمالاً در سرطان نقش دارند، انجام شده است. این پژوهش با روش مورد پژوهی بالینی براساس الگوی زیستی روانی اجتماعی سلامت و مدل پویشی از شخصیت انجام شده است. با استفاده از آزمون ارزیابی شدلر و وستن یا آزمون سوآپ ( SWAP )، شخصیت بیمار و الگوهای شخصیتی طبیعی و کژکار احتمالی اثرگذار در سرطان در بیمار ارزیابی شده است. نتایج آزمون سواپ با نیمرخ ویژگی های طبیعی و کژکار شخصیتی این بیمار همخوان بود. به عبارتی دیگر، الگوی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، و اختلال شخصیت وابسته در این بیمار با خودشناسی پایین، خودشیفتگی بالا، ماکیاولیسم پایین، ضد اجتماعی پایین، ارزش خود پایین، ساختارگرایی بالا، سرکوب بالا، بهوشیاری و شفقت خود پایین و جامعه پسندی بالا هماهنگ بود. یافته های این پژوهش مدلی جدید از ویژگی های شخصیتی همبسته با سرطان خون ارائه داده است. شناسایی وبرنامه ریزی برای مدیریت اثرات این ویژگی های شخصیتی می تواند غنای برنامه های رواندرمانی را برای بیماران با سرطان خون بالا ببرد و راهبردهای روانشناختی را برای افزایش متابعت درمانی در این گروه از افراد به دست دهد.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مقدماتی خودگزارشی مشکلات سلامت روان شناختی نوجوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر جامعه ای سلامت روان نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و تامین بهداشت روانی به آنان کمک می کند تا از نظر روانی و جسمی سالم و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت روان شناختی دانش آموزان متوسطه دوم بود. برای این منظور خزانه آیتمی با 200 آیتم تهیه شد و پس از ویرایش اولیه، 119 آیتم جهت قرار گرفتن در نسخه مقدماتی مقیاس انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شش استان البرز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، فارس و خراسان رضوی بود. نمونه دربرگیرنده 642 نفر از دانش آموزان بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس نشان داد بهترین راه حل عاملی هماهنگ با چهارچوب نظری برای این مقیاس، شش مؤلفه ای است. دامنه ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) مولفه های استخراجی در نسخه مقدماتی مقیاس سلامت روان شناختی کودکان بین 63 /0 (رفتارهای ایذایی) تا 85 /0 (نقص در انجام تکالیف تحصیلی، خودگردانی، نقص توجه و بیش فعالی، و خودآسیب رسانی) است. در مجموع، مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت روان شناختی دانش آموزان متوسطه دوم، از شایستگی های روان سنجی نسبی برخوردار است و می توان از آن برای سنجش مشکلات هیجانی نوجوانان ایرانی با اهداف بالینی و پژوهشی استفاده کرد.