فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۴
حوزه های تخصصی:
پارادایم های علمی معاصر و نظریه های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر که از بُعد روش شناسی تحقیق، تحلیلی، از منظرِ هدف، نظری، و از منظرِ پارادایم زیربنایی، از نوع کیفی به شمار می رود، به دنبال بررسی و طبقه بندی فلسفی و معرفت شناختی نظریه های یادگیری غالب و همچنین نظریه های نوظهور و کمترشناخته شده است. نظریه های علمی از جمله نظریه های یادگیری، همواره توسط رویکردهای بنیادی تری از جمله رویکردهای فلسفی و معرفت شناسی، و در کلان ترین سطح، توسط پارادایم های علمی هدایت می شوند. تحلیل و شناسایی پارادایم هایی که نظریه های یادگیری در بستر آنها رشد کرده اند، امکان شناخت عمیق تر و جامع تر آنها را فراهم می آورد و راه استفاده مؤثرتر و آگاهانه تر آنها را در عرصه تعلیم و تربیت هموار می کند. این امر در آنجا اهمیت بیشتری دارد که نظام تربیتی، و به عبارت دقیق تر، فلسفه تربیتی اقتباس کننده، از مختصات فلسفی، معرفتی، انسان شناختی و ارزشی متفاوتی نسبت به پارادایم های مذکور، برخوردار باشد. در مقاله پیش رو پارادایم های علمی معاصر یعنی مدرنیسم، پست مدرنیسم و پیچیدگی در مقایسه با یکدیگر مورد مطالعه قرار گرفته و نسبت آنها با رویکردهای فلسفی و معرفت شناختی و در نهایت با نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناخت گرایی، سازنده گرایی و ارتباط گرایی روشن شده است. ضمن این بررسی این مقاله سعی کرده است نشان دهد که سازگاری بیشتر پارادایم پیچیدگی-به نسبت دیگر پارادایم ها- با واقع گرایی اسلامی، از برخی جنبه های اصلی هستی شناسی و معرفت شناسی، می تواند راه را برای بهره گیری مؤثرتر از نظریه های یادگیری که در سایه آن رشد کرده اند، هموار کند.
تفاوتهای فردی و یادگیری دانش آموزان
منبع:
تربیت ۱۳۷۵ شماره ۱۱۲
حوزه های تخصصی:
نقش صفات شخصیت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن تحقیق، بررسـی نـقش صفات شـخصیـت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. در نـمونه ای متشکل از 419 آزمودنی (214 پسر و 205 دختر)، فرم خلاصه شـده پـرسشنامه پـنج عاملـی و پرسشنامه فرایند مطالعه اجرا شدند. برای متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، میانگین کل نمرات آنها از طریق دانشگاه مورد مطالعه، جمع آوری شد. با استفاده از تـحلیل مسـیر، اثـرات مستقیم، و غیرمستقیم صـفات شخصیت بـر رویـکردهای یـادگیری و پـیشرفت تـحصیلـی مورد بـررسـی قـرار گرفت. نـتـایج به دست آمده بـیـانـگر آن است که پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری، بر رویکرد یادگیری عمیق، اثر مثبت و معنادار دارند. به علاوه پذیـرش و وظیفه شناسـی اثـر منفی و معنادار و روانرنـجورخویـی و بـرونگرایـی اثـر مثبت و معنادار بر رویکرد یادگیری سطحی نشان دادند. اثـر غیرمستقیم پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری از طریـق رویکرد عمیـق بر پـیشرفت تـحصیلـی، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم پذیرش و وظیفه شناسـی از طریـق رویـکرد سـطحـی بر پیشرفت تحصیلی منفـی و معـنادار بهدست آمد. در مـجموع نـتایج پـژوهش حاضر مؤیـد آن است که در مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان توجه بـه نـقش عوامل درون فـردی صـفات شـخصیـت و رویـکردهای یادگیری نکته ای حائز اهمیت است.
مقایسه رابطه بین انواع سبک های تفکر با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانش آموزان دختر و پسر مدارس فنی و حرفه ای شهرستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه سبک های تفکر با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات وارتباطات در میان دانش آموزان دختر وپسر مدارس فنی و حرفه ای شهرستان تهران است جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سال دوم هنرستانهای فنی وحرفه ای شهرستان تهران تشکیل می دادند. و نمونه آماری آن 250 نفر است، که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش دو پرسشنامه سبک های تفکر(استرنبرگ) و پرسشنامه معلم ساخته مهارتهای فناوری اطلاعات وارتباطات بود. داده های پژوهش با استفاده از آمارتوصیفی و آمار استنباطی (رگرسیون گام به گام) تحلیل شد و نتایج نشان داد که :بین سه متغیر پیش بین سبک های تفکر اجرایی، قضایی و قانونگذرانه با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات وارتباطات رابطه معنی داری وجود دارد واین سه متغیر قدرت پیش بینی متغیرملاک را دارند.ضریب همبستگی بین سبک تفکر اجرایی با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات وارتباطات در سطح 05/ 0 منفی و معنی دار بود. بین سبک تفکر قضایی و قانون گذارانه با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات وارتباطات رابطه مثبت و معنی دار در سطح 01/0 وجود دارد.رابطه سبک های تفکر با میزان یادگیری مبانی فناوری اطلاعات وارتباطات برحسب جنسیت معنادار نیست.
"
تاثیر آموزش فراشناختی خواندن با روش یادگیری مشارکتی (CIRC) بر میزان درک مطلب کودکان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش فراشناختی، با روش یادگیری مشارکتی (CIRC)، بر میزان درک مطلب کودکان دیرآموز می باشد. به این منظور، 40 دانش آموز دختر دیرآموز، از مدرسه دیرآموز انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، 4 آزمون درک مطلب بود و با توجه به سن و رشد ذهنی و هماهنگ با محتوای کتاب درسی فارسی و علوم، تهیه شد و اعتباریابی محتوایی شد. پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. نشست های آموزشی به مدت 3 ماه، هر هفته 8 ساعت، برای دانش آموزان گروه آزمایشی اجرا شد و گروه کنترل، برنامه عادی خواندن فارسی و علوم را داشتند و پس از 3 ماه، از نشست های آموزشی از هر دو گروه، پس آزمون خواندن و درک مطلب و علوم به عمل آمد. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معنی داری میان نمره پیش آزمون درک مطلب و پس آزمون در گروه آزمایش وجود دارد. نتایج تحقیق حاضر دال بر موثر بودن روش یادگیری مشارکی (CIRC) می باشد و یافته های پژوهش حاضر، بیانگر آن است که دانش آموزان دیرآموز، از چنین روش هایی سود می برند و این روش ها در آموزش و بهبود درک مطلب آنان سودمند می باشد.
"
اثر کاهنده شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودآیند و نگرش های ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی، نگرش ناکارامد و افکار خودکار منفی دانشجویان بود.
روش: روش نیمه آزمایشی آزمون – آزمون مجدد در دو گروه آزمایشی و کنترل با کاربرد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی MBCT برای گروه آزمایشی به کار گرفته شد. بدین منظور از بین قریب 1000 نفر دانشجوی ساکن خوابگاههای دانشگاه، 150 نفر به طور تصادفی برگزیده و از بین این افراد به حکم قرعه 30 نفر از دانشجویانی که نمرات شان در آزمون افسردگی بک 15 و بالاتر بود، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی در معرض 8 جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی که هفته ای 1 بار به مدت 2-5/1 ساعت برگزار می شد، قرار گرفتند. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های افسردگی بک، افکار خودآیند و نگرش ناکارآمد توسط آزمودنی های هر دو گروه تکمیل شد.
نتایج: بعد از جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های (با نسخه 13 SPSS) حاصل از اجرای 3 پرسشنامه به شکل پیش آزمون - پس آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون همبستگی پیرسون و اجرای آزمون t مستقل برای بررسی اثر درمان، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، افسردگی، افکار خودآیند منفی و نگرش ناکارامد دانشجویان را کاهش می دهد.
بحث: دلایل تاثیرگذاری این روش درمانی به لحاظ نطری مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به تاًثیرات آموزش MBCT توصیه به به کارگیری گسترده این روش می شود.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان رشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر خودکارآمدی دانش آموزان می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی89 - 1388 است. حجم نمونه طبق اصول علمی 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعیین شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی و آموزش مهارت حل مساله طی هشت جلسه (2 ساعته) به مدت یک ماه استفاده گردید. پژوهش نیمه آموزشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری می باشد. برای تحلیل داده ها و بررسی سؤال های پژوهش از آزمون تی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. سؤال های پژوهش عبارتند از: میزان خود کار آمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه چقدر است؟ آیا آموزش مهارت حل مساله بر خود کارآمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه موثر است؟ آیا آموزش مهارت حل مساله بر خود کارآمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه در طول زمان از پایداری مناسب برخوردار است؟
نتایج پژوهش نشان داد که میزان خود کارآمدی دانش آموزانی که آموزش مهارت حل مساله دریافت کردند بیشتر از میزان خودکارآمدی دانش آموزانی است که آموزش مهارت حل مساله را دریافت نکرده اند . همچنین میزان خودکارآمدی دانش آموزان در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.
ارتباط سرسختی روانشناختی، سبک های تفکر و مهارت های اجتماعی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرسختی روانشناختی، سبک های تفکر و مهارت های اجتماعی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مدارس متوسطه شهر اشنویه در سال تحصیلی 85-84 بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان مدارس متوسطه شهر اشنویه تشکیل می دهند (N=1588) که از این تعداد 210 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته، آزمون هوشی ریون، اسناد و مدارک تحصیلی و پرسشنامه های سرسختی روانشناختی، سبک های تفکر و مهارت های اجتماعی استفاده شده است. هم چنین روش تحقیق، همبستگی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سرسختی روانشناختی (r=0.32)، سبک های تفکر (r=0.16) و مهارت های اجتماعی (r=0.12) با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از سه متغیر پیش بین تنها متغیرهای سرسختی روانشناختی و سبک های تفکر قابلیت پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را دارد.
روش های یاددهی- یادگیری عصر اقتصاد دانایی در برنامه درسی راهبردی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، چالش ها و چشم اندازهای آموزش عالی در عصر اقتصاد دانایی را از منظر مطالعات برنامه درسی و متمرکز بر یکی از محوری ترین مقوله های آن، یعنی یادگیری و روش های آن مورد پژوهش قرار داده است. در این جهت، با تاکید بر ناکافی بودن اصلاحات مقطعی در محتوی و روش ها، سیر تحولی مفهوم یادگیری و روش های آن تا یادگیری ترکیبی در عصر اقتصاد دانایی را با مقوله ای به نام نسبیت یادگیری تبیین کرده است. این تبیین را مقدمه انتخاب رویکرد کل نگر به مطالعات برنامه درسی آموزش عالی برای یادگیری چگونه یادگرفتن (فراشناخت در یادگیری) قرار داده و یکی از چشم اندازهای تحقق آن را برنامه درسی راهبردی آموزش عالی معرفی می کند. اعتقاد مطالعه بر آن است که پیش بینی گونه های تعامل بعد روش های یاددهی- یادگیری این برنامه، شامل تنوعی از روش های یادگیری چهره به چهره، آموزش از دور سنتی و نوین با دو بعد دیگر آن یعنی محتوی و شایستگی های قابل کسب و تعمیق در دانشگاه، زمینه های فراشناخت در یادگیری را به عنوان ضرورتی برای مدیریت دانایی در رویارویی با پدیده تغییر در همه سطوح برنامه درسی فراهم خواهد ساخت. در جهت اعتبارسنجی این چشم انداز، الگوی برنامه درسی راهبردی آموزش عالی مورد اعتبارسنجی از دیدگاه 908 دانشجو و استاد از دوازده دانشگاه قرار گرفته است. در این اعتبارسنجی، شاخص اصلی برنامه یعنی اهمیت کل نگری و نمود آن در رتبه بندی بعد روش های یاددهی- یادگیری و تعامل آن با سایر ابعاد، گروه های روشی آن (سه گروه)، تنوع روش های این گروه ها (14 روش)، در دو وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی آموزش عالی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی مقایسه ای اثربخشی الگوهای یاددهی – یادگیری در رویکرد رفتاری – شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی «بررسی مقایسه ای اثربخشی الگوهای یاددهی – یادگیری در رویکرد رفتاری – شناختی» پرداخته شده است. اهداف اصلی تحقیق، به بررسی میزان انطباق پذیری الگوی یاددهی مدرس، با یادگیری دانشجویان، مقایسه اثربخشی الگوهای رفتاری- شناختی در حیطه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و توصیف اجمالی از وضعیت موجود الگوهای یاددهی- یادگیری معطوف میباشد. از این رو، فرضیه های تحقیق نیز بدین ترتیب تدوین شدند که: الگوهای یاددهی رفتاری با الگوهای یادگیری رفتاری و الگوهای یاددهی شناختی با الگوهای یادگیری شناختی در دانشگاه آزاد اسلامی در دانشکده مامائی و پرستاری از انطباق پذیری بالائی برخوردار است؛ هم چنین، اثربخشی الگوهای یاددهی- یادگیری در رویکردهای رفتاری با رویکردهای شناختی متفاوت است. جامعه تحقیق حاضر عبارتند از تمامی دانشجویان دانشکده مامایی و پرستاری که از این تعداد، 120 نفر به عنوان نمونه تحقیق مد نظر قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های تحقیق حاضر نیز، از چک لیست رفتاری و شناختی با 20 شاخص استفاده گردید که 10 شاخص آن مرتبط با الگوی رفتاری و 10 شاخص مرتبط با الگوی شناختی، یادگیری میباشد. هم چنین به منظور تعیین میزان یاددهی مدرسان نیز از 20 شاخص همانند الگوی یادگیری استفاده شده که 10 شاخص آن مرتبط با الگوی رفتاری و 10 شاخص مرتبط با الگوی شناختی میباشد. در نهایت، با استفاده از آزمون t تک گروهی به آزمون فرضیه ها پرداخته و مشخص گردید که، الگوهای یاددهی در دانشگاه ها، رفتاری بوده و مدرسان، کمتر از الگوهای یاددهی با تأکید بر حیطه شناختی استفاده میکنند در حالی که، الگوهای یادگیری در دانشجویان، شناختی است و کمتر از الگوهای رفتاری استفاده میکنند، این یافته با آزمون t دو گروه مستقل نیز تأیید شد.
تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت و مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبستان در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در زمینه ی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت، مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه ی سوم دبستان در شهر بندرعباس انجام شد، که در نظام ارزشیابی توصیفی و سنتی شرکت داشتند. در این پ ژوهش، برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده؛ و 52 دانش آموز که با روش ارزشیابی توصیفی ارز یابی شدند و 50 دانش آموز که به روش سنتی مورد ارزشیابی قرار گرفتند، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار های این پ ژ وهش عبارت بودند از پرسشنامه خلاقیت عابدی، مصاحبه ساخت مند با معلمان در زمینه ی مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری، نظم و انضباط در کلاس و چگونگی تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در کلاس و همچنین عملکرد تحصیلی آن ها در پایان سال تحصیلی بوده است. نتیجه های به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که بین میزان مشارکت در یادگیری دانش آموزان با روش توصیفی و سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران در روش توصیفی و سنتی تفاوت وجود ندارد. همچنین بین خلاقیت دانش آموزان با نظام ارزشیابی توصیفی و نظام ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران تفاوت معناداری وجود ندارد. در بخش کیفی، نتیجه ها نشان داد که مشارکت و فعالیت در کلاس، تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم، نظم و انضباط حاکم در کلاس در گروه ارزشیابی توصیفی بیش تر از گروه ارزشیابی سنتی بوده است. همچنین، در گروه ارزشیابی توصیفی، مشارکت و فعالیت در کلاس و نظم و انضباط و تعامل با یکدیگر و با هم، در بین دختران بیش تر از پسران بوده است.
اثر روش بارش مغزی در افزایش خلاقیت دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این مطالعه، بررسی تاثیر بارش مغزی در افزایش خلاقیت دانش آموزان است. بر اساس پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و اجرای آزمون سنجش خلاقیت عابدی، اطلاعات لازم جمع آوری شد. نمونه مورد مطالعه، متشکل از 80 نفر دانش آموز پایه سوم راهنمایی تحصیلی [40 نفر پسر (20 نفر آزمایشی و 20 نفر کنترل) و 40 نفر دختر (20 نفر آزمایشی و 20 نفر کنترل)] با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پس از سه ماه برگزاری جلسات بارش مغزی با موضوع های مختلف در گروه های آزمایشی و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس، نتایج نشان می دهد که روش بارش مغزی در افزایش خلاقیت گروه های آزمایش پسر و دختر موثر بوده است. در خصوص مولفه های چهار گانه خلاقیت، اثر بارش مغزی در افزایش مولفه های ابتکار، سیال بودن و انعطاف پذیری پسران و مولفه های سیال بودن و بسط دختران معنی دار است.
مقایسه حافظه کلامی و بصری در کودکان تحت درمان و بدون درمان ریتالین :adhd
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی [Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)] یکی از اختلالات رایج روان شناختی کودکان است. در این مطالعه، حافظه فوری و تاخیری کلامی و حافظه فوری و تاخیری بصری در کودکان دچار ADHD تحت درمان و بدون درمان با داروی ریتالین (متیل فنیدیت) بررسی شده است. به همین منظور 24 پسر 12-6 ساله مبتلا به اختلال ADHD تحت درمان دارویی و بدون درمان دارویی، با استفاده از مقیاس ارزیابی والدین کانرز و مصاحبه بالینی به وسیله روان پزشک انتخاب و حافظه کلامی و بصری آنها بررسی گردید. برای بررسی حافظه فوری و تاخیری کلامی، از آزمون فراخوانی داستان و برای بررسی حافظه بصری (فوری و تاخیری)، از آزمون مخصوص حافظه کلامی و حافظه فوری بصری کیم کاراد استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه های حافظه فوری کلامی و حافظه فوری بصری بهتر از عملکرد کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است که این اثر احتمالی «درمان دارویی» را مطرح می کند. این در حالی است که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه حافظه تاخیری کلامی و بصری تقریبا همانند کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است. پس می توان چنین احتمال داد که کودکان دچار ADHD نواقصی در حافظه فعال دارند که درمان دارویی می تواند آنها را رفع کند.