فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با آسیب شنوایی، در خواندن مشکل دارند. فرایند خواندن در این افراد از این جهت ضعیف است که نه تنها فاقد گفتار درونی هستند، بلکه نمی توانند به طور خودکار از قواعد تطابق واج با نویسه استفاده کنند. در این میان، یکی از عوامل تحولی دخیل در فرایند خواندن عملکرد حافظه است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری بر بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی است. روش: روش این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 8 تا 13 سال با آسیب شنوایی )دختر و پسر ( دارای سمعک شهر شیراز در سال 1041 بود. نمونه پژوهش بعد از غربالگری با توجه به ملاک های ورود و خروج با روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه ابتدایی خاقانی شهر شیراز انتخاب و در دو گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن و نارساخوانی )نما( بود. جهت تحلیل داده ها، ازشاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس آمیخته دو راهه ی چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری موجب بهبود بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری برنامه مفیدی برای بهبود بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی است.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران بر مشکلات برون نمود کودکان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بسیاری از اختلال های کودکان از جمله اختلالهای جسمانی، شناختی، رفتاری و هیجانی تحت تأثیر آشفتگی هیجانی مادران بهوجود می آیند. این مادران در مقابله با ایفای نقش والدینی از خود ضعف نشان میدهند که باعث افزایش اختلالهای رفتاری در کودک خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران بر مشکلات برون نمود کودکان انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از جامعه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان نمین در سال تحصیلی 98 - 97 )تعداد 540 نفر(، نمونه ای به تعداد 40 نفر بر اساس نمره های بالا در مقیاس پرخاشگر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفره )یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه( جایگزین شدند. هر دانش آموزی که به این شیوه انتخاب می شد، مادر وی نیز به عنوان نمونه در پژوهش انتخاب می شد. از مقیاس پرخاشگری و سیاهه رفتاری کودک برای گردآوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایشی، 8 جلسه 2 ساعته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی را دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری )مانکوا( برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: مقادیر محاسبه شده نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران در کاهش مشکلات برون نمود در کودکان تأثیر دارد ) 05 / .)p < 0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات برون نمود در کودکان، در نظر گرفت. ذهن آ گاهی مادران باعث بهبود عملکرد سازشی آنان در آ گاهی و توجه به تعامل با فرزندان، پذیرش نامشروط و بدون قضاوت رفتارهای فرزندان و توانایی نظم دادن به وا کنش های خود در قبال فرزندان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی در بهبود سلامت روان مادران و کاهش مشکلات برون نمود کودکان استفاده شود.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اتیسم، اختلالی عصبی تحولی است که در سه سال اول زندگی کودک نمایان می شود. مهم ترین علائم آن نقص در برقراری ارتباط، مشکل در تعاملات اجتماعی، وجود الگوهای محدود و تکراری در رفتار، علائق و فعالیت ها است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ی مورد مطالعه شامل ۳۰ نفر از کودکان با اختلال طیف اتیسم که در سال ۱۳۹۶ دریکی از مرا کز توان بخشی شهر تهران در حال آموزش و توان بخشی بودند که به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند )هر گروه 15 نفر(. آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف به صورت 10 جلسه ی 45 دقیقه ای ) هر هفته دو جلسه( به گروه آزمایشی ارائه شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی بهره همدلی و بهره تحلیل کودکان )آیونگ و همکاران، 2009 ( و پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی اختلال طیف اتیسم )اسکات بلینی، 2006 ( بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا تأثیر معناداری دارد ) 05 / .)p> 0 نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف از طریق عینی سازی موارد انتزاعی، تأ کید بر عوامل درونی، درک تفاوت خود و دیگران، تعمیم رفتارهای آموخته شده به محیط های طبیعی، باعث افزایش همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا می شود.
اثربخشی روش دیداری-حرکتی کپارت بر بهبود مهارت نوشتن دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش دیداری-حرکتی کپارت بر مهارت های نوشتن دانش آموزان با مشکل یادگیری نوشتن بود. روش: روش پژوهش نیز از نظر طرح پژوهش شبه آزمایشی- بالینی با پیش آ زمون-پس آزمون و پی گیری بود. مداخله ی درمانی بر مبنای روش دیداری-حرکتی کپارت انجام شده است. آزمودنی های این مداخله از بین دانش آموزانی انتخاب شده اند که در مدرسه با مشکل نوشتن بودند و به مرا کز اخت اللات یادگیری ویژه شهر رفسنجان در سال تحصیلی 1398 - 1399 ارجاع و بر مبنای آزمون های انجام شده در مرا کز نیز با مشکل نوشتن تشخیص داده شده بودند. در پژوهش حاضر 10 نفر به عنوان نمونه به شکل در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها در 10 جلسه )هر هفته یک جلسه( مورد مداخله قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت نوشتن از نسخه ی ترجمه و متناسب سازی شده ی پرسش نامه ی ارزیابی نوشتن اورتون گلینگهام استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس )نسخه ۲۲ ( و آزمون ناپارامتریک فریدمن تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش دیداری-حرکتی کپارت بر بهبود تمیز دیداری ) 00 / pvalue =0 (، تکمیل دیداری pvalue = 0/018( (، شکل و زمینه ی دیداری ) 018 / pvalue = 0 ( و یادگیری غیرفعال ) 002 / pvalue = 0 ( اثربخش بود اما در 12 خرده مقیاس دیگر اثربخش نبود. مقایسه ی زوجی میانگین ها در آزمون ویلکا کسون دوام اثر این بهبود مداخله را در ا کثر مقایسه های زوجی پس آزمون با پیش آزمون، پی گیری با پیش آزمون در سطح معنا داری 05 / 0 نشان داد، ولی تداوم اثر با بررسی مقایسه ی زوجی پی گیری و پس آزمون در سطح 05 / 0 معنا دار نبود.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه همدلی برای کودکان شنوا و ناشنوای پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه همدلی برای کودکان شنوا و ناشنوای پیش دبستانی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع روان سنجی بود. جامعه آماری پژوهش را مربیان کودکان شنوا و ناشنوای پیش دبستانی در استان تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 تشکیل دادند. نمونه شامل دو گروه 270 نفری از مربیان کودکان پیش دبستانی (به ترتیب 160 و 110 نفر از مربیان کودکان شنوا و ناشنوا در هر گروه) می شد که با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. فرایند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه همدلی انجام شد. برای تعیین روایی صوری و محتوایی از نظر 8 متخصص استفاده شد. شاخص روایی محتوایی به روش لاواشه و روش والتز و باسل به دست آمد و شاخص روایی سازه به روش تحلیل عاملی محاسبه شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی به دست آمد. یافته ها: پرسشنامه همدلی در 19 گویه و سه خرده مقیاس سه گزینه ای ترجمه شد. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی، سه عامل استخراج شد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که مدل سه عاملی از برازش خوبی برخوردار است و تأیید کننده روایی سازه ابزار بود. شاخص روایی محتوایی برای پرسشنامه همدلی و هر یک از خرده مقیاس های سرایت هیجانی، توجه به احساسات دیگران و واکنش های اجتماع پسند به ترتیب 94/0، 96/0، 93/0 و 94/0 بود. پایایی پرسشنامه همدلی و هر یک از خرده مقیاس های آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 93/0، 94/0، 90/0 و 92/0 و همچنین با روش بازآزمایی 92/0، 91/0، 88/0 و 89/0 به دست آمد. نتایج روایی همگرا و واگرای پرسشنامه همدلی به ترتیب از راه اجرای همزمان آن با مقیاس ارزش های اجتماعی هیجانی و تاب آوری و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات بررسی شد که همبستگی آن متوسط تا بالا و در دامنه 47/0 تا 74/0 بود. نتیجه گیری: پرسشنامه همدلی، ابزاری روا و پایا است و می توان از آن برای ارزیابی همدلی کودکان شنوا و ناشنوای پیش دبستانی در کشور ایران استفاده کرد.
بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اخت اللات یادگیری خاص از جمله مشکلاتی هستند که از دیرباز مورد توجه متخصصان و روان شناسان حوزه کودک بوده اند. کودکان با اخت الل یادگیری خاص، با وجود هوش بهنجار، قادر به پیشرفت تحصیلی در زمینه های خواندن، نوشتن، و ریاضیات نیستند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اخت الل یادگیری خاص مراجعه کننده به مرکز اخت اللات یادگیری شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۳۰ دانش آموز پسر با اخت الل یادگیری خاص، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی ) ۱۵ ( و گواه ) ۱۵ ( قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و مؤلفه های آن )انگیزش درونی و بیرونی( و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص اثربخش است ) 005 / .)p<0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص، آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی است.
مقایسه نشخوار فکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه در امر مراقبت از فرزندان و تحصیل آنان، سطح بالایی از استرس و اضطراب را از خود بروز می دهند، که این موضوع در دوران همه گیری کووید- 19 بیش از پیش حائز اهمیت می باشد و نه تنها بر س المت روانی آنان آثار منفی دارد، بلکه تأثیرات مخربی بر س المت کودکان نیز می گذارد. در همین راستا، هدف مطالعه حاضر، مقایسه نشخوارفکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19 است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه ای بود که در سال تحصیلی 1401 - 1400 در مدارس ابتدایی غرب استان گی الن مشغول تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 68 نفر از مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه )در گروه های کم توان ذهنی، اخت الل طیف اُتیسم، اخت الل یادگیری ویژه و آسیب شنوایی( و 83 نفر از مادران دانش آموزان بدون نیازهای ویژه بود که به روش نمونه گیری دردسترس و برحسب شرایط ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس پاسخ نشخواری نولن هوکسما و مارو ) 1991 ( و پرسشنامه اضطراب کتل ) 1905 ( بودند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات مؤلفه های اضطراب در گروه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین نمرات نشخوار فکری در گروه مادران در سطح 05 / 0 تفاوت معناداری وجود دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: این پژوهش تفاوت معنادار بین نشخوارفکری در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید 19 را نشان داد. بنابراین مربیان و معلمان مدارس استثنایی می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه های آموزشی خود استفاده کنند.
بررسی تأثیر تمرینات ورزشی مختلف بر آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی: مرور نظا م مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی به دلیل اتخاذ سبک زندگی بی تحرک، کاهش قابل توجه آمادگی جسمانی را تجربه می کنند که در نهایت مرگ زودرس را در آنان به دنبال دارد. تأثیر تمرینات ورزشی هدفمند و ساختاریافته در بهبود آمادگی جسمانی این دسته ثابت شده است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرینات ورزشی مختلف بر آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی بود. مواد و روش: این مطالعه از نوع مروری نظام مند می باشد و ادبیات آن با استفاده از پایگاه های اینترنتی ، Pubmed google Scholar, SID, PubMed, Irandoc, Science direct, Scopus و با جستجوی سه کلیدواژه" Exercise Training " و " Physical fitness " و " Children and Adolescents with Intellectual disabilities " موجود در mesh و بدون محدودیت زمانی گردآوری شد. یافته ها: بیشترین تمرکز متخصصان و مربیان ورزشی در طراحی تمرینات برای کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی بایستی بر مشارکت هم زمان در فعالیت ورزشی و توسعه مهارت های فردی و با در نظرگرفتن شدت فعالیت سبک تا متوسط باشد. زیرا این امر منجر به افزایش اعتماد بنفس و شایستگی آنها شده و مشارکت مادام العمر آنها در فعالیت ورزشی را به دنبال خواهد داشت. نتیجه گیری: آ گاهی از میزان آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی و ارتباط آن با فعالیت های بدنی و تمرینات ورزشی به پژوهشگران و متخصصان ورزشی کمک می کند تا مداخلات ورزشی مؤثرتری را برای بهبود آمادگی جسمانی در این جمعیت خاص و آسیب پذیر داشته باشند.
طراحی و سنجش روایی محتوایی برنامه آموزش توجه مشترک برای کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجایی که توجه مشترک، پایه ای برای یادگیری مهارت های محوری ازجمله زبان، ارتباطات اجتماعی و شناخت اجتماعی فراهم می کند، به یک هدف برای مداخله درمانی برای کودکان با اختلال طیف اتیسم تبدیل شده است. ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی و تدوین مؤلفه های برنامه آموزش توجه مشترک با رویکرد سنتز پژوهی و براساس اصول مداخله به هنگام برای کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش به کار گرفت هشده در این پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمام مقالات، پایان نامه ها و پژوه شهای آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم بود که با واژه های کلیدی آموزش توجه مشترک؛ برنامه توجه مشترک و اختلال طیف اتیسم از طریق موتورهای جستجوگر و پایگاه های منابع علمی انگلیسی زبان شامل پا بمد، ام بیس، ای پی ای سای اینفو، پروکوئست، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت، اسپیرینگر، و علاو هبر واژه های کلیدی بالا آموزش توجه مشترک و برنامه توجه مشترک از طریق پایگا ههای فارس یزبان مگ ایران و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی مورد جستجو قرار گرفتند. از بین 60 مقاله منتشرشده در گستره زمانی سال های 2010 تا 2021 ، تعداد 34 مقاله پژوهشی به زبان های فارسی و انگلیسی انتخاب شدند. در این پژوهش از روش سندلوسکی و باروسو برای طبقه بندی داده های سنتز پژوهی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش ها پس از تحلیل، کدگذاری و طبقه بندی شاخص هایی نشان داد، مؤلفه های آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم 3 تا 5 ساله مبتنی بر 7 مقوله اصلی اساسی و بنیادی شامل یافت توجه، آغازگری توجه مشترک؛ پاسخ به توجه مشترک؛ شروع درخواست های رفتاری؛ پاسخ به تعامل اجتماعی؛ آغاز تعامل اجتماعی و پاسخ به درخواست های رفتاری استوار است و تمرین ها و فعالیت های آموزشی توجه مشترک است که می توانند مبتنی بر این مؤلفه ها طراحی، اجرا و ارزیابی شوند. روایی محتوایی برنامه در روش والتز و باسل به طورکلی برابر با 84 / 0 می باشد که بیانگر روایی محتوایی مناسب و قابل قبول برای این برنامه است.
بررسی نقش واسطه گری کارکردهای اجرایی در رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن در دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه گری کارکردهای اجرایی در رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف با مهارت خواندن در دانش آموزان دارای اختلال خواندن بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلال خواندن بود که در سال تحصیلی 98 - 97 به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر ایلام مراجعه کردند، که از میان آنان نمونه ای به حجم 120 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس براساس جدول مورگان و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، مقیاس هوش وکسلر) 2003 (، پرسشنامه کارکردهای اجرایی جیوا، ایزگوث و کن ورثی) 2002 (، آزمون رشد حرکتی لینکلن ازرتسکی) 1950 ( و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی) 1387 ( بود. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مهارت های حرکتی ظریف هم به صورت مستقیم و هم از طریق کارکرد های اجرایی بر مهارت خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن اثر معنادار، دارد) 05 / .)P<0 نتیجه گیری: این پژوهش رابطه مثبت و معنادار بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن و رابطه معکوس و معنادار بین مهارت های حرکتی ظریف و کارکردهای اجرایی و همچنین رابطه معکوس و معنادار بین کارکرد های اجرایی و مهارت خواندن را تأیید کرد. بنابراین مربیان مرا کز مشکلات ویژه یادگیری و مرا کز پیش دبستانی می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه های آموزشی و توان بخشی استفاده کنند.
مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم شهر خوی در سال تحصیلی 1399-1400 انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر خوی تشکیل دادند. نمونه شامل 60 دانش آموز (30 نفر دانش آموز نابینا و 30 نفر دانش آموز عادی) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه رویکردهای یادگیری میلر و همکاران (1999) و آزمون اهمال کاری تاکمن (1991) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها از راه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 912/0 و 847/0 به دست آمد. برای تعیین وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف بهره گرفته شد. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها از روش آماری آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیره برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در رویکردهای یادگیری میزان اهداف عملکردی و ارزش گذاری بیرونی در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان نابینا هستند. همچنین میزان اهداف ابزاری/ آینده و ارزش گذاری درونی در دانش آموزان نابینا بالاتر از دانش آموزان عادی هستند، در مؤلفه های اهداف یادگیری و ادراک از توانایی تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که اهمال کاری تحصیلی و مؤلفه های آن (اهمال کاری عمدی، اهمال کاری ناشی از خستگی و اهمال کاری ناشی از بی برنامگی) در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: به طور کلی دانش آموزان نابینا با توجه به شرایط خاص خود از رویکردهای یادگیری ویژه و مطلوبی استفاده می کنند.
تأثیر الگوی آموزشی ترکیبی به صورت برخط در بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی به کمک تماس تصویری از طریق پیام رسان جهت بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. از جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی شهرستان مریوان که از سوی مدارس ، در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز مشکلات یادگیری معرفی شده بودند ، (3 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نسخه چهارم مقیاس وکسلر و آزمون نارساخوانی فلاح چای (1374)، نارساخوان تشخیص داده شدند. آزمودنی ها با روش تک آزمودنی و طرح چند خط پایه با استفاده از افراد مختلف در 30 جلسه مداخله ای 35 دقیقه ای از طریق پیام رسان مورد مداخله قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار و شاخص اندازه اثر استفاده گردید. یافته های پژوهش از طریق مقایسه عملکرد آزمودنی ها در مراحل خط پایه نسبت به مرحله های مداخله و پیگیری نشان داد که استفاده از روش ترکیبی با بهره گیری از آموزش برخط (پیام رسان) در بهبود روان خوانی این دانش آموزان مؤثر می باشد و این تأثیر در طول زمان پایدار است. نتیجه گیری: استفاده هرچه بیشتر از انواع آموزش برخط و فن آوری هایی مثل تلفن همراه و برنامه های کاربردی آن در ارتقای کیفیت درمان انواع اختلال یادگیری ، مؤثر است.
تبیین مفهوم تنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی براساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
86 - 117
حوزه های تخصصی:
کم توانی ذهنی شاخه ای از اختلالات عصبی- تحولی است که نقایص شناختی و ارتباطی موجود در این افراد موجب شبکه اجتماعی محدودتر در مقایسه با جمعیت عمومی می شود، از سوی دیگر تغییرات رشدی که در طول سال های نوجوانی اتفاق می افتد آسیب پذیری در برابر تنهایی را در نوجوانان کم توان ذهنی افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین تجارب زیستهتنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی بود. طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش هرمنوتیک بوده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبر 50 تا 70) و مرزی (هوشبهر 70 تا 85) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن انجام شد. در تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی «تنهایی به عنوان تجربهجدایی»، «پیامدهای تنهایی»، «چیستی تنهایی» و «تنهایی به عنوان تجربهاساسی زندگی» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیر مضمون پدیدار گشت. نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک تنهایی به عنوان یک سازهوجودی در نوجوانان کم توان ذهنی دارد. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط به موضوع تنهایی وجودی، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی، خدماتی و درمانی برای نوجوانان کم توان ذهنی، درک این افراد نسبت تنهایی وجودی را لحاظ نمایند.
تأثیر آموزش ادراک زمان شنیداری بر افزایش مهارت حذف واج در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن یکی از روش های کسب معلومات و دانش انسان است، هر فردی در اجتماع مجبور است تعدادی نوشته را بخواند، در اکثر جوامع سواد خواندن و نوشتن کلید موفقیت آموزشی است. ازآنجاکه یکی از عوامل تأثیرگذار بر خواندن ادراک شنیداری است، پژوهش حاضر باهدف تأثیر آموزش ادراک زمان شنیداری بر ارتقا مهارت حذف واج دانش آموزان پسر چهارم ابتدایی با اختلال یادگیری ویژه در خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون، دارای یک گروه آزمایش و یک گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر سقز با اختلال یادگیری ویژه در خواندن است که در سال تحصیلی 99-98 به مراکز اختلال یادگیری معرفی شده اند. به روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای شامل 20 دانش اموزآآموز از مراکز اختلال یادگیری آموزش وپرورش شهر سقز انتخاب شدند. سپس به روش تصادفی 10 کودک در گروه آزمایش و 10 کودک در گروه کنترل قرار گرفتند ابزار مورداستفاده در این پژوهش، خرده آزمون حذف واج، آزمون خواندن کرمی و نوری (1385) است، تعداد جلسات مداخله آموزشی شامل 7 جلسه برای گروه آزمایش است که با استفاده از ادراک زمان شنیداری مورد آموزش قرار گرفت و بلافاصله پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ادراک زمان شنیداری بر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بر ارتقا مهارت حذف واج کودکان تأثیر دارد. آموزش زمان شنیداری در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در خواندن منجر به بهبود مهارت حذف واج و ارتقا سطح عملکرد خواندن آن ها می شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
91 - 116
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف آزمون روان سنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد) انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهرستان تهران بود که در سال 1401-1400 به مراکز آموزش و توان بخشی اوتیسم ارجاع داده شده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 315 کودک (193 پسر و 122 دختر) انتخاب شدند. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در نمونه کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ساختار چهار عاملی مقیاس شامل اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین این مقیاس با مقیاس اضطراب اسپنس به طور تجربی از روایی همگرا مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی کل مقیاس و زیرمقیاس های اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی به ترتیب برابر با 79/0، 78/0، 81/0، 76/0 و 82/0 به دست آمد. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم برای سنجش اضطراب در کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ابزاری روا و پایا است. ا این ابزار می تواند جهت اندازه گیری اضطراب در بخش های پژوهشی و درمانی مورداستفاده قرار گیرد.
مدل تأثیر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی در دوران بیماری کووید- 19 با تأ کید بر فعالیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل تأثیر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی و همبستگی با استفاده از معادلات عملیاتی، و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر با نیازهای ویژه کشور در 6 گروه آسیب دیده شنوایی، آسیب دیده بینایی، معلول جسمی-حرکتی، چندمعلولیتی، کم توان ذهنی و اختلال طیف اُتیسم تشکیل می داد که در سال تحصیلی 1399 در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند. سهم آماری آنها 8500 نفر بود که 3300 نفرشان دختر و 5200 نفرشان پسر بودند. حجم نمونه آماری 367 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان محاسبه و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه سلامت روانی 1 گلدبرگ ) 1972 (، سازگاری اجتماعی بل 2 ) 1961 ( و تصویر بدنی 3 کش و پروزینسکی ) 1990 ( بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس، ضریب رگرسیون چندگانه و جهت آزمون مدل از معادلات عملیاتی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس، رابطه خطی بین سلامت روانی با سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی را تأیید کرد و نتایج آزمون مدل عملیاتی نشان داد که در دانش آموزان استثنائی با نوع معلولیت جسمی-حرکتی، اثر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی معنادار بود. نتیجه گیری: براین اساس، طراحی و برنامه ریزی مناسب در جهت بهبود سلامت روانی دانش آموزان استثنائی )علی الخصوص دانش آموزان با مشکل جسمی-حرکتی( از طریق فعالیت بدنی جهت بهبود سازگاری اجتماعی آنها و تصویر بدنی مثبت توصیه می شود.
اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۴۴-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان 12-8 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به بخش روانپزشکی (بخش اختلالات رفتاری) بیمارستان های شهر تهران در نیمه اول سال 1397 بود. از میان جامعه آماری فوق به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند و به مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 1 ساعته در طول سه هفته و هر سه روز یک بار به اجرا گذاشته شد؛ سپس در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت باعث کاهش علائم اضطراب کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تنفس ریتمیک توسط فلوت می تواند باعث کاهش علائم اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شود.
اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری حرکتی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان نارساخوان اغلب مشکلاتی در حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دارند که باعث عدم موفقیت تحصیلی آن ها می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رشت در سال تحصیلی 1398-99 بود که از میان آن ها نمونه ای به حجم 40 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگماری شدند. برنامه ی مداخله ای در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. در حالی که گروه گواه مداخله ای را دریافت نکرد. ابزار های پژوهش، نسخه چهارم مقیاس هوشی وکسلر کودکان ) 2003 ( و آزمون ادراک دیداری-حرکتی بندرگشتالت ) 1938 ( بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی تأثیر معناداری بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان داشت ) 01 / .)P > 0 نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی می توان نتیجه گرفت که از این برنامه می توان به عنوان یک گزینه ی مناسب در طراحی برنامه های روان شناختی و تحصیلی کودکان با نارساخوانی در نظر گرفت.
ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حافظه و فرایندهای روان شناختی در هر جنبه ای از یادگیری نقش حیاتی دارد و نارسایی در کارکرد آن بسیاری از حیطه های فراگیری را کند می کند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام شد. روش: طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. در تدوین بسته آموزشی، کاربرگ هایی در 25 حیطه متفاوت فرایندهای روان شناختی تهیه شد. به منظورتعیین اثربخشی بسته،20 دانش آموز دختر پایه دوم که به مرکز اختلالات شهر قائن مراجعه کردند و در یکی از زمینه های خواندن، نوشتن و ریاضی اختلال داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش برای مدت سی جلسه 45 دقیقه ای (10جلسه حضوری و 20جلسه غیرحضوری) آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از خرده مقیاس های فهم کلامی و استدلال ادراکی ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003) و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی (قربانپور،1399) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون نشان داد؛ به این معنا که آموزش توانسته بود در بهبود فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر واقع شود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه می تواند در آموزش و توانبخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.