فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه انواع سبک های تفکّر و سازگاری آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان کاشان و حومه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان سال دوم و سوم مقطع متوسطه بودند و به روش نمونه گیری خوشه ای 367 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه سبک های تفکّر استرنبرگ – واگنر و سازگاری آموزشی سینهاوسینگ و برای سنجش پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهشی با بهره گیری از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس دوراهه تحلیل شد و نتایج نشان داد دانش آموزان دارای سبک های تفکّر اجرایی، قضاوت گر، تک محور، سلسله مراتبی، سازگارتر و دارای سبک های تفکّر بی قانونی و جزئی نگرناسازگار بودند. رابطل پیشرفت تحصیلی با سبک های تفکّر قانون گذار، اجرایی، قضایی، تک محور، سلسله مراتبی، محافظه کار؛ مثبت و باسبک تفکّر بی قانونی، منفی است. یافته ها نشان داد، هرچه دانش آموز سازگارتر باشد، پیشرفت تحصیلی بالاتری دارد. در مقایسه بین سبک ها با توجه به جنسیّت، دختران قانون گذارتر و برون نگرتر از پسران هستند. دانش آموزان دختر در مقایسه با دانش آموزان پسرسازگارتر هستند. پسران در رشته های کار و دانش و دختران در رشته علوم انسانی نسبت به سایر رشته های تحصیلی از سازگاری آموزشی کم تری بهره مند هستند. پسران در رشته ریاضی فیزیک و دختران در رشته علوم تجربی نسبت به سایر رشته های تحصیلی از پیشرفت تحصیلی بیشتری بهره مند هستند.
ارائه مدل علی روابط نیاز به شناخت و درگیری شناختی با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و هیجانات تحصیلی (موردی از دانشجویان دوره های مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی روابط نیاز به شناخت و درگیری شناختی با توجه به نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و هیجانات تحصیلی در میان دانشجویان دوره های مجازی دانشگاه شیراز به روش تحلیل مسیرانجام شد.روش: برای این منظور 310 نفر(201 نفر مرد و 109 نفر زن) از دانشجویان دوره های مجازی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و به پرسشنامه ای خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های نیاز به شناخت(دوپی را و مارینه، 2005)، اهداف پیشرفت (میدلتن و میجلی(1997)، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و خرده مقیاس درگیری شناختی(پینتریچ، 1991) پاسخ دادند. ضمنا قابلیت اعتماد مقیاس ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید گردید. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. یافته ها: به طور کل ی نتایج پژوهش نشان داد که متغیر نیاز به شناخت از طریق واسطه گری اهداف اجتناب عملکرد، اهداف رویکرد-عملکرد، اهداف تبحری و هیجانات منفی بر راهبردهای شناختی سطحی دارای اثر غیر مستقیم و منفی است. از طرفی بر اساس نتایج، متغیر نیاز به شناخت از طریق واسطه گری اهداف تبحری، اهداف اجتناب عملکرد و هیجانات مثبت راهبردهای شناختی عمیق را بصورت غیر مستقیم و مثبت تحت تاثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: بررسی شاخص های برازندگینشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش با داده های گردآوری شده از دانشجویان دوره های مجازی دارای برازش نسبتا مناسبی است.
یک پژوهش کیفی: بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان به نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوش بینی نگرشی مثبت به جهان پیرامون است و فرد خوش بین با چنین نگرش مثبتی در تلاش است که دنیا را به صورت بهتر و زیباتری ببیند. آنچه از تحقیقات انجام شده بر می آید این است که خوش بینی یکی از اصولی ترین مولفه هایی است که امنیت را ارتقا می دهد و موجب سلامتی، آرامش و مطلوبیت جامعه می شود. از مهم ترین عوامل موثر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان خوش بینی آنها به نظام آموزشی است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان نسبت به نظام آموزشی، بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان پسرانه شهید فهمیده شهر تهران، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) شد. کدهای باز شامل 33 مفهوم و کدهای محوری شامل چهار مقوله عمده است که مشتمل بر ویژگی های کارکنان مدرسه، ویژگی های محیطی و امکانات مدرسه، برنامه های مدرسه و ویژگی های دانش آموزان می باشد. میل به رشد فردی، به عنوان کد محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید.
مقایسه ادراک لیاقتهای شناختی واجتماعی در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین‘دیرآموز وعادی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ادراک لیاقتهای شناختی واجتماعی در سه گروه از دانش آموزان پایه اول دبستان بود.سه گروه آزمودنی به طریق نمونه گیری تصادفی به تعداد سی و پنج نفر در هر گروه انتخاب شدند.گروه اول را دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین‘گروه دوم را دانش آموزان دیرآموز جایابی شده در کلاس های ویژه در مدارس عادی و گروه سوم را دانش آموزان عادی تشکیل میداد.ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس تصویری ادراک لیاقت و پذیرش اجتماعی هارتر وپایک (1984)بود که به طور انفرادی برای یکایک آزمودنی هااجرا شد. این مقیاس شامل چهارخرده مقیاس لیاقت شناختی‘لیاقت جسمانی‘پذیرش توسط همسالان وپذیرش توسط مادر است .نتایج به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد:الف)دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین در چهار خرده مقیاس مورد بررسی‘به طور معناداری نسبت به دانش آموزان عادی از ادراک لیاقت خود و پذیرش اجتماعی پایین تری برخوردار بودند؛ب)دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین در مقایسه با دانش آموزان دیرآموز تنها در دو خرده مقیاس لیاقت شناختی و پذیرش توسط همسالان به طور معناداری ادراک پایین تری از خود نشان دادند؛ج) بین دانش آموزان دیرآموز ودانش آموزان عادی از نظر نمره کل در مقیاس مورد نظر هیچگونه تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی بر اساس سبک های عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی یعنی به تعویق انداختن انجام کار و یا تمایل به انجام آن در دقایق پایانی. تعلل ورزی موجب درجات بالایی از اضطراب و افسردگی در دانش آموز شده و باعث تجربه هیجانات منفی می گردد. یکی از مقوله های مؤثر بر تعلل ورزی، فقدان تنظیم هیجانی و ناتوانی در خود تنظیمی هیجانی است. سبک های تنظیم هیجانی را شامل سبک پنهان کاری، سازگاری و تحمّل می دانند. این پژوهش به منظور تعیین رابطه سبک های عاطفی با تعلل ورزی دانش آموزان پسر انجام گردید. نمونه پژوهش شامل 252 دانش آموز مقطع متوسطه نظری مشغول به تحصیل در مدارس دولتی بودند که بوسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. اطلاعات این پژوهش به وسیله پرسشنامه های سبک های عاطفی و تعلل ورزی تحصیلی به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش همبستگی و تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سازگاری (33/0- = Beta) و تحمّل (14/0 = Beta) عامل های مهم پیش بینی کننده تعلل ورزی دانش آموزان است (001/0 = P). نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که 11% واریانس تعلل ورزی دانش آموزان متوسطه پسر از طریق یک ترکیب خطی مشترک از سازگاری و تحمّل تعیین می شود. هم چنین یافته ها نشان داد که مؤلفه سازگاری قوی ترین پیش کننده تعلل ورزی در میان سبک های عاطفی محسوب می شود.
مدل علّی تأثیر انگیزش تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی با نقش واسطه ای اهمال کاری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحصیلی به صورت خستگی مزمن ناشی از کار بیش از اندازه در فعالیت های درسی، نگرش بدبینانه و بی تفاوتی نسبت به کارهای مدرسه و احساس شایستگی پایین و فقدان احساس موفقیت در تکالیف تحصیلی بروز داده می شود که این افراد علائمی مانند بی اشتیاقی نسبت به مطالب درسی، ناتوانایی در ادامه حضور مستمر در کلاس های درس، مشارکت نکردن در فعالیت های کلاسی، احساس بی معنایی در فعالیت های درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه می کنند. هدف اصلی این پژوهش، طراحی و برازش مدلی ساختاری از روابط بین متغیرهای انگیزش تحصیلی و اهمال کاری با فرسودگی تحصیلی بود.روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی با آزمون مدل معادلات ساختاری می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 380 دانشجو (261 دختر و 119 پسر) به صورت خوشه ای تصادفی از
بین دانشجویان دانشگاه یزد انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی، اهمال کاری و انگیزش تحصیلی ارزیابی شدند. داده ها با روش تحلیل معادله های
ساختاری» و نرم افزارهای آماری SPSS20 و AMOS20 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی، مدل نظری قوی برای پیش بینی
فرسودگی تحصیلی دانشجویان می باشد. انگیزش درونی به صورت منفی و انگیزش بیرونی، بی انگیزشی
و اهمال کاری به صورت مثبت در تبیین و پیش بینی فرسودگی تحصیلی نقش داشتند.
همچنین، اهمال کاری تحصیلی تا حدودی نقش واسطه را بین رابطه انگیزش درونی و بی
انگیزشی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان دارا بود. درعین حال، نقش واسطه ای اهمال کاری
تحصیلی در رابطه بین بی انگیزشی با فرسودگی تحصیلی تأیید نگردید.
مدل یابی روابط بین باورهای هوشی، معرفت شناختی و انگیزشی با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، باورهای معرفت شناختی و باورهای انگیزشی با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و بهروش تحلیل مسیر است. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز مختلف دانشگاه پیام نور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای به طور تصادفی انتخاب و به پرسش نامه خودگزارشی متشکّل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی (شومر، 1993)، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دی گروت، 1990)، باورهای هوشی (عبدالفتاح و یتس، 2006) و اهداف پیشرفت (میدلتون و میگلی، 1997) پاسخ دادند. یافته ها حاکی از آن است که مدل عِلّی مفروض پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 29 و 35 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. به طور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیر مستقیم نیز دارند. همچنین یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان به ویژه باورهای هوشی افزایشی می توانند با میانجی گری باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها مؤثر باشند. لذا، ضروری است که زمینة لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
رابطه ی هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی: بررسی نقش تعدیلی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی صداقتی تحصیلی شامل عدول از اصول اخلاقی و قوانین در انجام تکالیف تحصیلی است که برای فرد امتیاز یا اعتبار علمی و آموزشی به همراه دارد. تحول اخلاقی و سطح درونی شدن اخلاقیات ازجمله عوامل تعیین کننده ی بی صداقتی تحصیلی به حساب آمده است. ازاین رو پژوهش حاضر نقش هویت اخلاقی را به عنوان شاخصی از تحول اخلاقی، در پیش بینی ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در آزمون و تقلب در تکلیف) مورد کنکاش قرار داد. شرکت کنندگان پژوهش 352 دانش آموز (65 دختر و 87 پسر) مقطع دوم دبیرستان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس «اهمیت هویت اخلاقی برای خود» آکینو و رید و «پرسش نامه ی بی صداقتی تحصیلی» مک کابی و تروینییو را تکمیل نمودند. با استفاده از ویرایش پنجم نرم افزار WarpPLS متغیرهای پژوهش به صورت مکنون، وارد معادلات رگرسیون چندگانه به روش هم زمان شدند و قدرت پیش بینی ابعاد هویت اخلاقی (درونی سازی و نمادسازی) در ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان)، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد نمادسازی هویت اخلاقی، بعد تقلب در تکلیف را به صورت منفی و معنادار و بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی اما در حد مرزی پیش بینی نمود. همچنین، بعد درونی سازی هویت اخلاقی، برخلاف انتظار، تنها بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کرد. به بیان دیگر، بعد خصوصی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی فردی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در آزمون و بعد عمومی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی اجتماعی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در تکلیف بود. بررسی نقش تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه ی ابعاد هویت اخلاقی با ابعاد بی صداقتی تحصیلی نشان داد که الگوی رابطه ی بین درونی سازی و ابعاد بی صداقتی تحصیلی در دختران و پسران متفاوت است، بدین صورت که رابطه ی بعد درونی سازی هویت اخلاقی با بعد تقلب در آزمون در پسران کاهش یافت.
رابطه روش های تدریس (مباحثه گروهی،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) باانگیزه پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مباحثه گروهی،پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی بر انگیزه پیشرفت دانشجویان بود.جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان مراکز تربیت معلم استان البرز بودند.در یک طرح نیمه آزمایشی 270 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب ودرچهار گروه جایگزین شدند.د انشجویان نمونه تحقیق پس از قرارگرفتن در گروه های چهارگانه روش تدریس (مباحثه گروهی، پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی )به مدت یک ترم تحصیلی درس مشترکی(روانشناسی تربیتی)را با روش های تدریس اختصاصی گروه خود گذراندند.در خاتمه ترم انگیزه پیشرفت گروه ها بوسیله پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(1970) و با در نظر گرفتن چهارمولفه اصلی انگیزه پیشرفت هرمنس یعنی اعتماد به نفس،پشتکار،آینده نگری وسخت کوشی، اندازه گیری شد.برای تحلیل داده ها ازروش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)،تحلیل واریانس یک راهه (آنوا) وآزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته هانشان دادکه میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان باتوجه به روش های مختلف تدریس (مباحثه گروهی ،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) متفاوت است. همچنین نتایج تحلیل ها نشان داد دانشجویانی که باروش مباحثه گروهی آموزش می بینند انگیزه پیشرفت بیشتری ازخود نشان می دهند.بر همین اساس به ترتیب روش های نمایش علمی،پرسش وپاسخ بر انگیزه پیشرفت دانشجویان تاثیر گذاربودند بنابراین دانشجویانی که با شیوه های نوین آموزش می بینند به انگیزه پیشرفت بیشتری دست میابند.
معلم و ایجاد انگیزه
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. به همین منظور با اجرای یک پژوهش آزمایشی از بین تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی مدارس شهر خرم آباد، 40 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه انگیزشی ولرند بود. پیش آزمون انگیزش تحصیلی در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهش گر اجرا شد. در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را ( چهار عمل اصلی) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده کرد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم ریاضی، به روش مرسوم خود ادامه داد. سپس پس آزمون انگیزش تحصیلی توسط پژوهش گر اجراء شد. تحلیل داده ها با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در انگیزش تحصیلی گروه آزمایشی درمقایسه با گروه کنترل ایجاد شد(001/0 p≥). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی ریاضی در مفهوم جمع، تفریق، ضرب و تقسیم باعث افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود. براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فناوری های نوین آموزشی به ویژه بازی های رایانه ای استفاده شود.
مدل یابی روابط عوامل خانوادگی مؤثر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی رابطه بین شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جو عاطفی خانواده و شیوه های فرزندپروری با انگیزش تحصیلی انجام شده است.
برای انجام این تحقیق 600 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات، از چهار پرسش نامه انگیزش تحصیلی، جو عاطفی خانواده، شیوه های فرزندپروری و پرسش نامه شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. بر اساس پیشینه تحقیقات انجام شده، مدل اولیه ای برای بررسی روابط بین متغیرها در نظر گرفته شد.
نتایج تحلیل نشان داد که مدل با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد. نتایج نشان داد که جو عاطفی، شرایط اقتصادی، شرایط اجتماعی و شرایط فرهنگی به ترتیب با مقدار اثر 86/0، 46/0، 15/0 و 41/0 بر شیوه های فرزندپروری تأثیر مستقیم و تأثیرگذار بودند. در حالی که از بین شرایط خانوادگی فقط شرایط اقتصادی با مقدار اثر 41/0 بر جو عاطفی تأثیر مستقیم داشت. تأثیر جو عاطفی با مقدار اثر 56/0 و شرایط اقتصادی با مقدار اثر 41/0 بر انگیزش به صورت مستقیم تأثیرگذار بود. شرایط اجتماعی، شرایط فرهنگی و جو عاطفی نیز به ترتیب با مقدار اثر 36/0، 39/0 و 89/0 بر انگیزش به صورت غیرمستقیم تأثیر داشتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شرایط خانوادگی 19 درصد از متغیر انگیزش را تبیین و پیش بینی می کند.