فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر، یکی از اختلالات شایع روانپزشکی می باشد. در سال های اخیر الگوهای زیادی در تبیین سبب شناسی این اختلال پیشنهاد شده که هر کدام از آن ها در قالب متغیرهای خود به تبیین این اختلال پرداخته اند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی نقص در تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و خوددوست داری در زنان مبتلا به این اختلال و افراد عادی بود. بدین منظور 30 نفر (15 زن مبتلا به GAD و 15 زن سالم) به صورت در دسترس انتخاب و مقیاس 7 سوالی اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7)، پرسشنامه تنظیم هیجانی شناختی (CERQ)، مقیاس آگاهی از توجه ذهن آگاهانه (MAAS) و مقیاس خوددوست داری (SCS) را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که میانگین سرزنش خود و فاجعه آمیزپنداری، جداسازی، و بیش ارزشیابی در زنان دارای اضطراب فراگیر بیشتر از زنان عادی است و میانگین پذیرش، مثبت نگری، شفقت همگانی و ذهن آگاهی و مهربانی با خود در زنان عادی بالاتر از زنان دارای اضطراب فراگیر است. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که سه متغیر نقص در تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و خوددوست داری می تواند به عنوان متغیرهای تشخیصی برای ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر عمل نمایند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سه متغیر فوق می توانند به درستی دو گروه بیمار و سالم را از یکدیگر متمایزکنند.
اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی در کاهش نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD): مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برطبق پژوهش های اخیر میزان اختلال های اضطرابی بالا است و نسبتاً تعداد اندکی از این بررسی ها بر اختلال اضطراب فراگیر متمرکز بوده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی در نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش: پژوهش حاضر در چارچوب طرح تک آزمودنی بود. بر اساس تشخیص اختلال اضطراب فراگیر توسط روان پزشک و اجرای مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) توسط روان شناسی بالینی و ملاک های ورود و خروج، دو بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شدند و 10 جلسه 1 ساعته طرح واره درمانی هیجانی دریافت کردند. هر یک از بیماران 7 مرتبه به وسیله ی مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون (HARS)، پرسش نامه ی اضطراب بک (BAI) و مقیاس حالت نگرانی پن (PSWQ) طی درمان و یک دوره پیگیری دو ماهه توسط ارزیاب مستقل ارزیابی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که طرح واره درمانی هیجانی به طور معناداری در کاهش نگرانی و علائم و نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثّر است.
نتیجه گیری: طرح واره درمانی هیجانی را می توان (با احتیاط) به عنوان درمانی مؤثّر در مداخلات روان شناختی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مدنظر قرار داد.
بررسی کارآیی درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر برکاهش علائم نگرانی و ناسازگاری زناشویی، ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارآیی درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر کاهش علائم نگرانی و ناسازگاری زناشویی، زنهای دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر بود. بدین منظور شش نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همسران شان که آشفتگی زناشویی نیز داشتند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. کارآیی پروتکل درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در طی سه مرحله مداخله (خط پایه، درمان 16 جلسه ای و پی گیری 3 ماهه) با استفاده از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-ΙV)، مقیاس سازگاری دونفره (DAS) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا(RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر آماج های درمان تاثیر مثبتی گذاشته بودند. هم چنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی کارآیی بیشتری نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر آماج های درمان تاثیر مثبتی گذاشته بودند. هم چنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انطباق یافته زوجی کارآیی بیشتری نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر نشان داد.
تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل تنش بر اضطراب و کیفیت خواب زنان باردار در سه ماهه ی سوم بارداری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل تنش بر اضطراب و کیفیت خواب زنان باردار در سه ماهه ی سوم بارداری بوده است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از میان کل زنان باردار مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی نبی اکرم (ص) و معراج شهرستان بوشهر در زمستان 1391، از بین افرادی که در هفته ی 31 و 32 بارداری قرار داشته و دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمون به مدت 7 جلسه تحت آموزش ایمن سازی در مقابل تنش قرار گرفت. ابزار سنجش شامل پرسش نامه های اضطراب بک و کیفیت خواب پیترزبورگ بود. داده ها با آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل گردیدند.
یافته ها: میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمون در اضطراب و اختلال خواب نسبت به پیش آزمون و گروه شاهد، کاهش معنی داری داشت (01/0=P) که نشان می دهد آموزش ایمن سازی در مقابل تنش، توانسته اضطراب و اختلال خواب دوره ی بارداری را به طور قابل ملاحظه ای کاهش دهد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از مداخله های روان شناختی از نوع آموزش ایمن سازی می تواند در کاهش آسیب و ارتقای سلامت زنان در دوره ی بارداری مفید و موثر باشد.
سوگیری شناختی پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مضطرب، افسرده و عادی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری شناختی پردازش اطلاعات در افراد مضطرب، افسرده و عادی انجام شد. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای بود آزمودنی های پژوهش را 50 آزمودنی مضطرب، 50 آزمودنی افسرده و 50 آزمودنی عادی تشکیل داده بودند که از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شده بودند.گردآوری داده ها به کمک مقیاس های اضطراب و افسردگی بک، مقیاس نشانگان روان شناختی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون یادآوری نشانه ای و آزمون تکمیل کردن ریشه واژه انجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در حافظه آشکار و ناآشکار بین سه گروه مضطرب، افسرده و عادی در واژگان منفی، مثبت و تهدید کننده تفاوت معناداری وجود داشت، ضمن اینکه گروه مضطرب در واژگان تهدید کننده، گروه افسرده در واژگان منفی و گروه عادی در واژگان مثبت نمره بالاتری کسب کردند. اما در واژگان خنثی بین این سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که پردازش اطلاعات در حافظه آشکار و ناآشکار سوگیری ایجاد می کند و موجب می شود که اطلاعات همخوان با خلق بیشتر به خاطر آید.
اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، در دهه گذشته، با پیشرفت و گسترش نظریه های مختلف درباره "نگرانی"، به عنوان یک مؤلفه شناختی بنیادین در این اختلال، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. اختلال اضطراب فراگیر، به عنوان یک اختلال مزمن، اغلب چندین سال قبل از افسردگی بروز می کند. امّا مطالعات اندکی درخصوص سبب شناسی و مداخلات درمانی این اختلال صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی ، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: در این پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه این پژوهش، پنج نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که ملاک های ورود و خروج را دارا بودند. نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شد. تأیید تشخیص اختلال اضطراب فراگیر بر اساس مصاحبه بالینی ساختار یافتهSCID-I) ) و تشخیص روانشناس بالینی انجام شد. برای سنجش و ارزیابی قبل و بعد از مداخله شناختی مبتنی بر مدل داگاس از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامة نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ)، پرسشنامه چرا نگرانی (WWQ-II) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندازه اثر محاسبه شده در مقیاس عدم تحمل بلا تکلیفی 72/0، اجتناب شناختی 79/0 و باورهای مثبت در مورد نگرانی 66/0 بود. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که شناخت درمانی به شیوه داگاس توانسته بر روی عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اجتناب شناختی اثر مثبتی داشته باشد و باعث کاهش علائم شده است. همچنین این درمان می تواند یکی از گزینه های مؤثر در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر (GAD) در کنار سایر مداخلات دارویی باشد.
تأثیر برنامه جدید لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی تأثیر برنامه مدیریت استرس لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران انجام شد.
روش : بدین منظور از میان افراد داوطلبی که نمره آنها در مقیاس استرس اداراک شده یک انحراف استاندارد بیشتر از میانگین (32/8,SD=26/27M=) بود و بر این اساس پراسترس تشخیص داده شدند، 26 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از ارائه برنامه لرن به آزمودنی های گروه آزمایش به کلیه گویه های مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا پاسخ دادند.
یافته ها: تحلیل داده ها با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر یک از متغیر های استرس ادراک شده و نگرانی به طور معنادار بهبود یافته است (05/0>P).
نتیجه گیری: بنابراین برنامه LEARN می تواند به واسطه مؤلفه هایش با تحت تأثیر قرار دادن چرخه استرس از جهات مختلف، به کاهش استرس و نگرانی منتهی شود.
مقایسه ی تاثیر رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش و آرام سازی کاربردی بر میزان نگرانی و علایم اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD) با کاهش کیفیت زندگی و هم زمانی بالا با سایر اختلالات خلقی و اضطرابی همراه است. رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش (ABBT)، یکی از درمان های جدید معرفی شده در درمان این اختلال است. به منظور بررسی اثربخشی این درمان، در پژوهش حاضر به مقایسه ی ABBT با پرکاربردترین درمان روان شناختی GAD یعنی آرام سازی کاربری (AR) پرداخته شده است.
روش کار: تعداد 32 آزمودنی زن با تشخیص اصلی اختلال اضطراب فراگیر از سوی مطب های روان پزشکی سطح شهر اصفهان ارجاع گردیدند. پس از اجرای مصاحبه ی ساختاریافته ی بالینی، 24 آزمودنی به طور تصادفی در دو گروه رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش و آرام سازی کاربردی قرار گرفتند که در مرحله ی پس آزمون در هر گروه 9 نفر باقی ماندند. هر دو گروه، درمان دارویی مشابهی دریافت می کردند. گروه های درمانی، 12 جلسه ی هفتگی درمان به مدت سه ماه دریافت کردند. در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه های GAD-7 و نگرانی پن-استیت در مورد دو گروه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندگانه با کنترل متغیرهای مداخله گر انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، شدت علایم GAD و نگرانی در دو گروه ABBT و آرام سازی کاربردی تفاوت معنی داری ندارد (05/0P>).
نتیجه گیری: در زمینه ی درمان اختلال اضطراب فراگیر، رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش، تفاوت معنی داری با درمان آرام سازی کاربردی ندارد.
مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان انجام شد.برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 462 (223 دختر و 241 پسر) دانشجوی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس مشکلات در نظم بخشی هیجانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که از بین مؤلفه های دشواری در نظم بخشی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای نظم بخشی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه گری نگرانی و مؤلفه دشواری در انجام رفتار هدفمند تنها به صورت مستقیم بر علائم اختلال اضطراب تعمیم یافته تأثیر می گذارند. به طورکلی این نتایج نشان می دهد که مؤلفه های نظم بخشی هیجانی می توانند بر علائم اختلال اضطراب فراگیر در جمعیت عمومی تأثیرگذار باشد، به طوری که افزایش دشواری ها در نظم بخشی هیجانی منجر به افزایش نگرانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در آن ها می شود.
اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر علایم اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی کیفیت زندگی درمانی (QOLT) بر اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه های آزمایش و گواه و پیگیری (45 روزه) بود. روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود. از بین 150 نفر که به پرسشنامه های اضطراب و افسردگی پاسخ دادند، 48 نفر نمره بالا دریافت کردند؛ یعنی 24 نفر افسردگی بالا و 24 نفر اضطراب بالا داشتند. سپس هر کدام از گروه های 24 نفره به دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند و مداخله درمانی؛ یعنی 8 جلسه کیفیت زندگی درمانی روی دو گروه آزمایش انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت زندگی درمانی، میزان اضطراب و افسردگی گروه های آزمایش را نسبت به گروه های کنترل در دو مرحله پس آزمون و پیگیری به طور معناداری (0005/0p<) کاهش داده است.
اثربخشی مداخله والد محور بر نشانه های اضطراب و مشکلات برون سازی کودکان 6 تا 9 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله والد-محور بر نشانه های اضطراب و مشکلات برون سازی کودکان 6 تا 9 سال شهر اهواز بود. روش:پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از مادران داوطلب واجد شرایط انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش یک دوره مداخله 10 جلسه ای (هر هفته یک جلسه، به مدت 2 ساعت) دریافت کردند و اعضای گروه کنترل نیز در انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه قبل از شروع مداخله، در پایان دوره (حدوداً 2 ماه بعد)، و 2 ماه پس از پایان دوره (در مرحله پیگیری)، به پرسشنامه های فهرست مشکلات رفتاری کودک و مقیاس اسپنس پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و یک متغیری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها:نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که مداخله والد-محور باعث کاهش نشانه های اضطراب (67/60F= و001/0p) و مشکلات برون سازی (22/56F= و001/0p) کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است، و نتایج درمانی 2 ماه پس از پایان دوره در گروه آزمایش حفظ شده است. نتیجه گیری:این مداخله می تواند در کاهش نشانه های اضطراب و مشکلات برون سازی کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی شیوه های فرزند پروری و جو عاطفی خانواده کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر و کودکان فاقد اضطراب
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های فرزند پروری و جو عاطفی خانواده کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر و کودکان فاقد اضطراب در کودکان پیش دبستانی بود. در این راستا 200 کودک پایه پیش دبستانی که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، که از این بین102 کودک دارای اضطراب فراگیر و 98 نفر باقیمانده فاقد اضطراب بودند. فرضیه های تحقیق به طور کلی عبارت از این بودندکه بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ سبک های فرزندپروری (مستبدانه، سهل گیر، مقتدرانه) والدینشان تفاوت وجود دارد. و همچنین بررسی تفاوت بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ جو عاطفی خانواده. برای سنجش فرضیه ها از سه مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI4)، پرسشنامه جو عاطفی و پرسشنامه فرزند پروری دیاناباوم استفاده گردید و یافته ها اکثر فرضیه های تحقیق و همچنین سؤال تحقیق را تأیید کردند و بر یافته های پژوهش های پیشین صحه گذاشتند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه های اضطرابی و بهبود سیستم های مغزی رفتاری مبتلایان به اختلال اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب اجتماعی می تواند به عنوان یک هیجان منفی با الگوها و مولفه های منحصر به فردی از فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در ارتباط باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه های اضطرابی و سیستم های مغزی رفتاری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی (پیش آزمون و پس آزمون)، ۲۰ فرد 30-20سال با اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده طی سال 1392 به کلینیک دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تصادفی در دو گروه مساوی آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون ۱۲ جلسه درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشتند. مقیاس سنجش هراس اجتماعی و مقیاس سنجش گری-ویلسون و مصاحبه ی ساختاریافته اختلالات اضطرابی ADIS_IV به عنوان ابزارهای ارزشیابی به کار گرفته شدند. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند.
یافته ها: گروه آزمون در نمره ی کل اضطراب اجتماعی شامل سه مولفه ی ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیکی در نمرات پس آزمون تفاوت معنی داری داشتند (001/0< P) و سیستم های مغزی رفتاری شامل سه مولفه ی فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ و گریز در سیستم بازداری رفتاری کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد در پس آزمون نشان دادند (001/0< P).
نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری مبتنیبر الگوی هافمن در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بر کاهش نشانه های اضطرابی و عملکرد سیستم بازداری رفتاری آنان موثر است.
بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب مراجعین به مرکز مشاوره است. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه حالت ـ صفت اشپیل برگر (STAI) است متغیر مستقل پژوهش حاضر عبارت است از 6 جلسه ِ ی موریتا درمانی که بصورت انفرادی برای هر یک از مراجعین اجرا شده ومتغیر وابسته عبارت است از نمره ا ی که هر آزمودنی از پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر بدست آورد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مراجعه کنندگان به دو مرکز مشاوره درتهران در سال 1387 که زن یا مرد بودند، 20تا35سال سن داشتند، دارای تحصیلات در حد دیپلم، لیسانس یا فوق لیسانس بوده و هیچگونه دارویی مصرف نمی کردند، تشکیل می داد.نمونه ی مورد نظر در پژوهش حاضر را 20 زن ومرداز بین 29 مراجع بودکه شرایط انتخاب را داشتند وبه شکل تصادفی ساده نمونه گیری شده وسپس به صورت تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش ویا کنترل ملحق شده بودند.دراین تحقیق از روش پژوهش تجربی و طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده و تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون غیر پارامتریک یو من ویتنی صورت گرفته ا ست.نتیجه ی پژوهش، نشان داد که درمان موریتایی در کاهش اضطراب مراجعه کنندگان مؤثر بوده است.
آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجیگیری دلبستگی به خدا بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز می باشد. روش: روش این پژوهش تحلیل مسیر بود. در این مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شده و از بین کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز 319 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه سنجش دلبستگی به پدر، مادر و پرسشنامه افسردگی بک بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مدل فرضی در حد قابل قبولی بود. نتایج نشان داد که روابط همبستگی غیرمستقیم بین دلبستگی به پدر و مادر و اضطراب با میانجی گری دلبستگی به خدا، دلبستگی به پدر و مادر و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا معنی دار می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، دلبستگی به پدر و مادر و دلبستگی به خدا را در برنامه های تربیتی جای داد.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روش ها:طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 95-1394 بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا 302 شرکت کننده پرسش نامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آن ها 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش مهارت های خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها:آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنی دار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه آمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجه گیری:می توان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
اثربخشی روش آرامش عضلانی همراه با تجسم مثبت موفقیت بر اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ترس از قضاوت و ارزشیابی دیگران، شالوده و مبنایی اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی می باشد. هدف مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر تکنیک های آرام سازی و تجسم مثبت موفقیت بر کاهش اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان بود روش : طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پی گیری و گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 دانشجو بودند که بصورت در دسترس انتخاب و از لحاظ سن، وضعیت اجتماعی اقتصادی، کسب یک انحراف معیار بالاتر از میانگین در اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی و سایر متغیر های مورد نظر در پژوهش کاملاً همتا سازی شده بودند. سپس این افراد به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه آرامش عضلانی همراه با تجسم مثبت موفقیت قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای اندازه گیری اضطراب امتحان از پرسشنامه ی اضطراب امتحان ساراسون و همچنین از پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی دیگران- واتسون و فرند فرم کوتاه (FNES-B) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میان دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>P). میزان اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته بود. این نتایج در دوره پیگیری کماکان به طور معناداری تداوم یافته بود ( 001/0P<) یعنی آرامش عضلانی همراه با تجسم مثبت موفقیت سبب کاهش اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی در گروه آزمایش در دوره پی گیری سه ماه شده بود. نتیجه گیری: تمرینات تن آرامی و تجسم ذهنی مثبت موفقیت می تواند موجب کاهش اضطراب امتحان و ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان گردد.