فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی چند متغیری مؤلفه های هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش شامل 225 نفر دانشجوی دختر بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه هدفگرایی پیشرفت اجتماعی (SAGOS)، پرسش- نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه اضطراب اجتماعی(SAD) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در پیش بینی افسردگی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا، عملکردگرا، عملکرد گریز) مؤلفه های عملکردگریز و عملکرگرای اجتماعی نقش مهمی دارند. همچنین در پیش بینی اضطراب اجتماعی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا،عملکردگراو عملکردگریز) مؤلفه ی عملکرد گریزاجتماعی نقش مهمی دارد و نتایج حاصل از تحلیل کاننی نیز نشان داد که بین ترکیب خطی مؤلفه های هدفگرایی اجتماعی (تبحری، عملکردی و عملکردگریز اجتماعی) با ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه وجود دارد
هنجاریابی پرسشنامه احساس شکست و ارتباطش با ناامیدی و افسردگی در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه جایگاه اجتماعی نظریه ای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان می شود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامه ای را برای سنجش احساس شکست ابداع نموده اند.
پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 306 نفر (102 مرد و 204 زن) از دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس بکار گرفته شد؛ همچنین به منظور محاسبه روایی همگرا از پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک استفاده شد. اگرچه نسخه اصلی پرسشنامه بدون خرده مقیاس است، پژوهش حاضر وجود سه عامل به نام های ""احساس رکود""، ""احساس بازندگی"" و ""احساس رضایتمندی"" را نشان می دهد. درمجموع این سه عامل قادر به تبیین حدود 63% از واریانس کل هستند. ضریب پایایی روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنی ها 91/0، در جامعه زنان 91/0 و مردان 92/0 به دست آمد. همچنین همبستگی بالایی بین پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک با پرسشنامه احساس شکست و نیز سه خرده مقیاس آن به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس احساس شکست از روایی و پایایی مناسبی در میان دانشجویان ایرانی برخوردار است.
مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی با دارو درمانی در کاهش علائم اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی از مهم ترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و به عنوان اولین عامل ناتوان کننده جامعه ی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند.با توجه به این که غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده می شود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (SMC) در اختلال افسرده خویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسرده خو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعه کننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگین های تعدیل شده نشان از اثربخش تر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظام مند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسرده خو هست.
تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر علائم افسردگی و توانمندی های منش در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افسردگی و توانمندی های منش افراد مبتلا به بیماری سرطان بود. در قالب یک طرح نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون و پس آزمون، 58 آزمودنی از میان کلیه بیماران مبتلا به بیماری سرطان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از جمعیت نمونه به طور تصادفی ۱۵ نفر در گروه آموزشی مثبت نگر و ۱۵ نفر در گروه کنترل(لیست انتظار) قرار گرفتند. مداخله این پژوهش (درمان مثبت نگر) شامل ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای بود که به شکل گروهی و هفتگی برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس شادکامی- افسردگی آکسفورد ( OHDQ ) و همچنین مقیاس توانمندی ها و فضایل منش لینلی و همکاران ( VIA-IS ) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مثبت نگر در کاهش افسردگی، افزایش توانمندی ها و فضائل منش، افزایش سطح زندگی معنادار، زندگی لذت بخش و متعهدانه افراد مبتلا به سرطان مؤثر بوده است.
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی در کارکردهای اجرایی توجه و حافظه ی فعّال با نگاه به طیف افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر کارکردهای اجرایی توجه و حافظه کاری با نگاه به طیف افسردگی بود. روش: در مرحله ی اول 449 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران به صورت تصادفی از طریق نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) مورد غربال قرار گرفتند و سپس 34 نفر از افرادی که نمرات z استاندارد برابر یا بالاتر از 5/1+ و یا برابر یا پایین تر از 5/1- کسب کرده بودند به عنوان گروه نمونه انتخاب و به مرحله بعدی پژوهش دعوت شدند. سپس آن ها به طور انفرادی در سه مرحله مورد آزمایش قرار گرفتند. مرحله ی اول مربوط به فعالیت پایه کارکرد های اجرایی توجه و حافظه کاری قبل از مشاهده قطعه فیلم های هیجانی بود و دو مرحله ی بعدی آزمایش نیز بعد از مشاهده ی قطعه فیلم های هیجانی انتخاب شده شامل قطعه فیلم هیجانی مثبت و منفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که القای تجارب هیجانی می تواند بدون در نظر گرفتن اثر اصلی گروه عملکرد توجه فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین نتایج مربوط به حافظه کاری نشان داد که عملکرد دو گروه در شرایط هیجانی مختلف، تفاوت معناداری باهم دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، عملکرد توجه ممکن است در شرایط شدیدتر افسردگی تحت تأثیر قرار گیرد و عملکرد حافظه کاری به عنوان یک کارکرد اجرایی تحت تأثیر افسردگی ممکن است دچار نقص شود که این امر انتخاب و پردازش سریع اطلاعات جهت انجام تکلیف را با مشکل مواجه می سازد.
ارائه پرتوکل روان پویایی شن درمانی گروهی کوتاه مدت در نوجوانان داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دست دادن عزیزی که فرد با او رابطه عمیقی داشته است به مثابه سقوط در گودالی بی انتها، احساس ناخوشایندی است که می تواند باعث سوگ در فرد شود. این واکنش ها بسته به چگونگی رخداد حادثه، اعتقادات اجتماعی، فرهنگی و به طورکلی مضمون و معنای که مرگ از دید افراد دارد متفاوت است. یکی از گروه های آسیب پذیر در برابر فقدان، نوجوانان هستند. احساس تعلق داشتن در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سوگ می تواند فرضیات شخص درباره جهان (انطباق معنوی)، ارتباط با دیگران و هویت شخصی (دنیایی درونی) را برهم زند. از این رو انجام اقداماتی برای التیام زخم های ناشی از فقدان، ضروری هست. در میان رویکردهای گوناگون بازی درمانی، یکی از بهترین درمان ها داغ دیدگی برای نوجوانان است. بازی درمانی، هوشیارسازی و کلامی ساختن آن چیزی است که ناهشیار و غیرکلامی است. شن درمانی، نوعی از بازی درمانی است که برای افراد فرصتی را فراهم می کند تا خود را خلاقانه و به صورت غیرکلامی بیان کنند. با توجه به این که تفاوت های فرهنگی در حل و فصل این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است، لازم است نظریات گوناگون حل فرآیند سوگ مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند تا پروتکل شن درمانی برای نمونه ایرانی حاصل شود. بدین منظور 25 نفر از افرادی که ظرف دو ماه تا دو سال گذشته یکی از بستگان درجه یک خود را ازدست داده بودند به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های تجربه سوگ و فهرست صفات و آزمون محقق ساخته دست نوشته رؤیا و داستان زندگی من و شخص متوفی را تکمیل کردند. در نهایت از طریق ادغام داده های حاصل از پرسشنامه ها (آمار توصیفی و استنباطی) و نظریات مرتبط با حل فرآیند سوگ پروتکل مدون برای کاهش تجربه شدت سوگ تهیه گردید.
مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش نوروفیدبک با طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی زنان بود. برای دستیابی به این منظور از طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تهران از بهار تا زمستان سال 1393 بود. از بین افراد مراجعه کننده زنان با تشخیص افسردگی ، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه تحت آموزش نوروفیدبک، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه افسردگی بک قبل و بعد از درمان پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی موثرند و میزان اندازه اثر روش نوروفیدبک و طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی تفاوت ندارد.
روابط ساختاری مؤلفه های سرشت و منش شخصیت با اختلالات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
ارزیابی ارتباط بین میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات و افسردگی جوانان
حوزههای تخصصی:
ابزارهای فناوری اطلاعات با جاذبه های خود نقش مهمی در زندگی کاربران ایفا کرده و موجب شده اند تا افراد کار با این ابزارها را به هم نشینی با خانواده و دوستان خود برگزینند که این مسئله ممکن است در درازمدت منجر به انزوای اجتماعی و افسردگی افراد شود. مطالعه حاضر جهت تعیین ارتباط احتمالی میان میزان استفاده از این ابزارها و افسردگی جوانان طراحی شده است. جامعه آماری این تحقیق، جوانان کاربر ابزارهای فناوری اطلاعات (تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای) است که 390 نفر به صورت تصادفی در دسترس، انتخاب و پرسشنامه تحقیق را تکمیل کرده اند. تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل حداقل مربعات جزئی انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند رابطه مثبتی بین میزان استفاده از بازی رایانه ای و سطح افسردگی جوانان وجود دارد؛ هیچ گونه ارتباط معناداری بین میزان استفاده از تلفن همراه و افسردگی مشاهده نشد و مابین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و افسردگی جوانان، رابطه معنادار منفی مشاهده گردید.
اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی در حال حاضر سومین علت عمده ی ناتوانی در دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی صورت گرفت. روش: این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی اجرا شد. نمونه ی این پژوهش شامل چهار بیمار )1 مرد و3 زن، بین 26 تا 38 ساله) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که به صورت تصادفی در چهار روش درمانی جایگزین شدند (شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، فعال سازی رفتاری کوتاه مدت، درمان های ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با ترتیب معکوس). به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی افسردگی بک و پرسش نامه ی نشخوار فکری در جلسات پیش آزمون، در جلسات 2، 4، 6و 8 درمان و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارها و اندازه ی ضریب تأثیر، کاهش معناداری را در نمرات افسردگی و نشخوار شرکت کنندگان نشان داد. نتیجه گیری: این یافته های مقدماتی از نقش درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشانه های افسردگی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حمایت می کند.
مقایسه گروه درمانی به دو شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کاهش میزان افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس[1] (ام. اس) به دو شیوه ی معنادرمانی و درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری انجام شد.
روش: برای آزمون اثربخشی این دو شیوه در کاهش میزان افسردگی، سه گروه دوازده نفری از بیماران ام. اس. در مرکز جامع سینا برگزیده شدند و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه های آزمایش در نشست های گروهی عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی شرکت کردند و گروه گواه از فرایند درمان دور نگه داشته شد. سنجش میزان افسردگی به وسیله پرسشنامه افسردگی بک، سه بار(پیش آزمون، پس آزمون، و آزمون پیگیری) انجام شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل واریانس یک راهه برای نمره های افتراقی و آزمون شفه بهره گرفته شد.
نتایج: برایند این پژوهش گویای سودمندی هر دو شیوه در کاهش افسردگی بیماران و ماندگاری این نتیجه پس از سه ماه بود. افزون بر آن که معنادرمانی در کاهش افسردگی سودمندتر از درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری بوده است. بر این اساس پیشنهاد می شود برای درمان افسردگی بیماران ام. اس. از هر دو روش به ویژه روش معنادرمانی گروهی بهره گرفته شود.
کلید واژه ها:"" افسردگی، بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ام. اس)، درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه ی گروهی، معنا درمانی گروهی ""
مقایسه عزت نفس ضمنی در افراد افسرده و سالم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پردازش منفی اطلاعات ضمنی مرتبط با خود با استفاده از آزمون تداعی ضمنی عزت نفس، در دانشجویان دارای افسردگی و بدون افسردگی انجام شد.تعداد 17 شرکت کننده ی دارای افسردگی و 17 نفر دانشجوی بدون افسردگی، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تشخیص افسردگی با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و مصاحبه ی بالینی صورت گرفت. با هدف کنترل اضطراب آزمودنی ها، از پرسشنامه ی اضطراب بک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد.نتایج نمایانگر آن بود که گروه افسرده از گروه عادی، دارای نمره ی افسردگی بالا تری در پرسشنامه ی افسردگی بک بودند (001/0=p). همچنین عزت نفس ضمنی گروه افسرده با گروه آزمودنی های بهنجار، به طور معناداری متفاوت بود (003/0 = p).از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که افراد افسرده در آزمون تداعی ضمنی عزت نفس (IAT)، نمره ی عزت نفس ضمنی کمتری از افراد بدون افسردگی دارند.
اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایش (خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه افسردگی و کیفیت زندگی بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده مؤثر بود. همچنین آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان، بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان گفت که آموزش خود-دلسوزی عامل تأثیرگذار مهمی بر کیفیت زندگی و افسردگی می باشد.
اثربخشی درمان هیجان محور بر شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان محور بر شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام گرفت. درمان هیجان محور به عنوان درمانی نو-انسان گرایانه، با تلفیق و روز آمدکردن درمان های فرد- محور، گشتالت درمانی، و درمان وجودی، و تمرکز بر فرایندهای پردازش هیجانی، از حمایت تجربی قابل توجهی برخوردار است. در این پژوهش اثربخشی درمان مذکور بر روی سه آزمودنی (دو زن و یک مرد) مبتلا به افسردگی اساسی مورد بررسی قرار گرفت. برای ارزیابی ثبات اثرات درمانی در طول زمان، آزمودنی های حاضر در این پژوهش به مدت دوماه مورد پیگیری قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش حاضر مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) و سیاهه افسردگی بک-II (BDI-II)، به ترتیب برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی و ارزیابی شدت افسردگی در طول درمان، بودند. بیماران در شاخص درصد بهبودی 77% بهبودی کلی نشان دادند. یافته های پژوهش نشان می دهند که درمان هیجان محور از اثربخشی بالایی در کاهش شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی برخوردار است. نتایج پیگیری دوماهه نیز نشان از پایداری بهبود بیماران در این فاصله داشته است.
سوگیری شناختی پردازش اطلاعات هیجانی در افراد مضطرب، افسرده و عادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری شناختی پردازش اطلاعات در افراد مضطرب، افسرده و عادی انجام شد. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای بود آزمودنی های پژوهش را 50 آزمودنی مضطرب، 50 آزمودنی افسرده و 50 آزمودنی عادی تشکیل داده بودند که از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شده بودند.گردآوری داده ها به کمک مقیاس های اضطراب و افسردگی بک، مقیاس نشانگان روان شناختی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون یادآوری نشانه ای و آزمون تکمیل کردن ریشه واژه انجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در حافظه آشکار و ناآشکار بین سه گروه مضطرب، افسرده و عادی در واژگان منفی، مثبت و تهدید کننده تفاوت معناداری وجود داشت، ضمن اینکه گروه مضطرب در واژگان تهدید کننده، گروه افسرده در واژگان منفی و گروه عادی در واژگان مثبت نمره بالاتری کسب کردند. اما در واژگان خنثی بین این سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد. می توان چنین نتیجه گیری کرد که پردازش اطلاعات در حافظه آشکار و ناآشکار سوگیری ایجاد می کند و موجب می شود که اطلاعات همخوان با خلق بیشتر به خاطر آید.
پیشگیری از بروز و کمک به بهبود افسردگی با تنظیم رژیم غذایی: طب سنتی چه می گوید؟
حوزههای تخصصی:
افسردگی در زمره شایعترین بیماریهای دنیای امروز قرار دارد. یکی از رویکردهای پژوهشی در دنیای معاصر، استفاده از تجربیات طب سنتی در پیشگیری و درمان بیماری ها است. در طب سنتی ایران، غلبه خلط سودا در مغز سبب بروز علایمی مشابه افسردگی اساسی می گردد. یکی از راهکارهای طب سنتی در پیشگیری و درمان افسردگی استفاده از تغذیه است. نتایج بررسی کتب طب سنتی نشان می دهد با توجه به ماهیت سوداوی بیماری افسردگی، غذاهای مولد سودا که سبب افزایش سودا و به تبع آن افزایش شدت یا وسعت بیماری می شوند منع مصرف دارند. همچنین غذاهایی که تولید حرارت زیاد در بدن می نمایند، غذاهای نمک سود و غذا های ترش منع شده اند. بسیاری از این نتایج توسط پژوهشهای جدید پشتیبانی می شوند. پیشنهاد می شود رژیم غذایی طب سنتی در پیشگیری و درمان افسردگی مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری شناختی برافسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی شناختی بر کاهش میزان افسردگی، وافزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی شهر کرمانشاه صورت گرفت. به همین منظور، تعداد 24 نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه که مدت4ماه از شیمی درمانی انها گذشته است.
روش: روش نمونه گیری دردسترس، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند سپش همه 24 نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی بک امید به زندگی میلرمورد آزمایش قرار گرفتند.
افراد گروه آزمایش، 12 جلسه در مداخلات گروه درمانی رفتاری- شناختی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه 24 نفراجرا گردید . پس ازگردآوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: یافته ها نشان دادند که درمان رفتاری- شناختی به شیوه گروهی در سطح معناداری (01/ 0 p≤ ) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است 90/69f= همچنین، در (01/ 0 p≤ ) باعث افزایش امید به زندگی در این بیماران گردیده است 32/71 f=.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.