فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
بررسی تاثیر القای تجارب هیجانی در کارکردهای اجرایی توجه و حافظه ی فعّال با نگاه به طیف افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر کارکردهای اجرایی توجه و حافظه کاری با نگاه به طیف افسردگی بود. روش: در مرحله ی اول 449 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران به صورت تصادفی از طریق نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) مورد غربال قرار گرفتند و سپس 34 نفر از افرادی که نمرات z استاندارد برابر یا بالاتر از 5/1+ و یا برابر یا پایین تر از 5/1- کسب کرده بودند به عنوان گروه نمونه انتخاب و به مرحله بعدی پژوهش دعوت شدند. سپس آن ها به طور انفرادی در سه مرحله مورد آزمایش قرار گرفتند. مرحله ی اول مربوط به فعالیت پایه کارکرد های اجرایی توجه و حافظه کاری قبل از مشاهده قطعه فیلم های هیجانی بود و دو مرحله ی بعدی آزمایش نیز بعد از مشاهده ی قطعه فیلم های هیجانی انتخاب شده شامل قطعه فیلم هیجانی مثبت و منفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که القای تجارب هیجانی می تواند بدون در نظر گرفتن اثر اصلی گروه عملکرد توجه فرد را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین نتایج مربوط به حافظه کاری نشان داد که عملکرد دو گروه در شرایط هیجانی مختلف، تفاوت معناداری باهم دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، عملکرد توجه ممکن است در شرایط شدیدتر افسردگی تحت تأثیر قرار گیرد و عملکرد حافظه کاری به عنوان یک کارکرد اجرایی تحت تأثیر افسردگی ممکن است دچار نقص شود که این امر انتخاب و پردازش سریع اطلاعات جهت انجام تکلیف را با مشکل مواجه می سازد.
ارزیابی ارتباط بین میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات و افسردگی جوانان
حوزههای تخصصی:
ابزارهای فناوری اطلاعات با جاذبه های خود نقش مهمی در زندگی کاربران ایفا کرده و موجب شده اند تا افراد کار با این ابزارها را به هم نشینی با خانواده و دوستان خود برگزینند که این مسئله ممکن است در درازمدت منجر به انزوای اجتماعی و افسردگی افراد شود. مطالعه حاضر جهت تعیین ارتباط احتمالی میان میزان استفاده از این ابزارها و افسردگی جوانان طراحی شده است. جامعه آماری این تحقیق، جوانان کاربر ابزارهای فناوری اطلاعات (تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای) است که 390 نفر به صورت تصادفی در دسترس، انتخاب و پرسشنامه تحقیق را تکمیل کرده اند. تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل حداقل مربعات جزئی انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند رابطه مثبتی بین میزان استفاده از بازی رایانه ای و سطح افسردگی جوانان وجود دارد؛ هیچ گونه ارتباط معناداری بین میزان استفاده از تلفن همراه و افسردگی مشاهده نشد و مابین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و افسردگی جوانان، رابطه معنادار منفی مشاهده گردید.
درمان راه حل مدار افسردگی: جهت گیری نظری و معرفی رویکرد درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت تشخیص صحیح اختلال افسردگی، به جستجوی عوامل زمینه ساز و راه کار ها مناسببا تأکید بر درمان راه حل مدار می پردازد. روش: در یک مرور انتخاب شده ادبیات نظری و پژوهشی انجام شد. یافته ها: یافته های مرتبط با عوامل بروز افسردگی و نظریه های مختلف همچون درمان شناختی- رفتاری، فراشناخت، درمان راه حل مدار ارائه شد. نتیجه گیری: عواملی چون جنس، وضعیت تأهل، ارتباط اجتماعی و... در بیماری افسردگی تأثیر دارند و طبق نظریه های مختلف علل متفاوتی باعث بروز بیماری می شود و درمان های متفاوتی پیشنهاد می شود. درمان راه حل مدار کوتاه مدت اثربخشی خود را در حوزه های مختلف مانند افراد دارای مشکلات رفتاری و نوجوانان در معرض خطر و همچنین در زمینه افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داده است، این روش درمانی در زمینه بیماری افسردگی نیز مؤثر واقع شده است.
رابطه چند متغیری هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی چند متغیری مؤلفه های هدف گرایی پیشرفت اجتماعی با افسردگی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حجم نمونه در این پژوهش شامل 225 نفر دانشجوی دختر بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه هدفگرایی پیشرفت اجتماعی (SAGOS)، پرسش- نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه اضطراب اجتماعی(SAD) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در پیش بینی افسردگی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا، عملکردگرا، عملکرد گریز) مؤلفه های عملکردگریز و عملکرگرای اجتماعی نقش مهمی دارند. همچنین در پیش بینی اضطراب اجتماعی از بین اهداف پیشرفت اجتماعی (تبحرگرا،عملکردگراو عملکردگریز) مؤلفه ی عملکرد گریزاجتماعی نقش مهمی دارد و نتایج حاصل از تحلیل کاننی نیز نشان داد که بین ترکیب خطی مؤلفه های هدفگرایی اجتماعی (تبحری، عملکردی و عملکردگریز اجتماعی) با ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و اضطراب اجتماعی همبستگی چندگانه وجود دارد
تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، استرس و اضطراب بزهکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تأثیر آموزش مثبت نگری بر کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت زاهدان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 29 پسر (گروه آزمایش 17 نفر و کنترل 12) بود. نمونه گیری به شیوه سرشماری انجام شد؛ یعنی همه افراد جامعه آماری به عنوان گروه نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. آموزش مثبت نگری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طی دو ماه روی گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس آزمون و یک ماه بعد از اتمام جلسات آزمون پیگیری اجرا شد. از پرسشنامه کیفیت زندگی پارکرسون، بروهاد و تس و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مثبت نگری بر کاهش میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای سطح کیفیت زندگی نوجوانان مؤثر بوده است. بنابراین با توجه به موثر بودن آموزش مثبت نگری برکاهش افسردگی، اضطراب و استرس و ارتقای کیفیت زندگی به دست اندرکاران امور نوجوانان و بزهکاران توصیه می شود برنامه های مبتنی بر آموزش مثبت نگری را برای کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی این نوجوانان به کار ببرند.
ارائه پرتوکل روان پویایی شن درمانی گروهی کوتاه مدت در نوجوانان داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دست دادن عزیزی که فرد با او رابطه عمیقی داشته است به مثابه سقوط در گودالی بی انتها، احساس ناخوشایندی است که می تواند باعث سوگ در فرد شود. این واکنش ها بسته به چگونگی رخداد حادثه، اعتقادات اجتماعی، فرهنگی و به طورکلی مضمون و معنای که مرگ از دید افراد دارد متفاوت است. یکی از گروه های آسیب پذیر در برابر فقدان، نوجوانان هستند. احساس تعلق داشتن در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سوگ می تواند فرضیات شخص درباره جهان (انطباق معنوی)، ارتباط با دیگران و هویت شخصی (دنیایی درونی) را برهم زند. از این رو انجام اقداماتی برای التیام زخم های ناشی از فقدان، ضروری هست. در میان رویکردهای گوناگون بازی درمانی، یکی از بهترین درمان ها داغ دیدگی برای نوجوانان است. بازی درمانی، هوشیارسازی و کلامی ساختن آن چیزی است که ناهشیار و غیرکلامی است. شن درمانی، نوعی از بازی درمانی است که برای افراد فرصتی را فراهم می کند تا خود را خلاقانه و به صورت غیرکلامی بیان کنند. با توجه به این که تفاوت های فرهنگی در حل و فصل این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است، لازم است نظریات گوناگون حل فرآیند سوگ مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند تا پروتکل شن درمانی برای نمونه ایرانی حاصل شود. بدین منظور 25 نفر از افرادی که ظرف دو ماه تا دو سال گذشته یکی از بستگان درجه یک خود را ازدست داده بودند به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های تجربه سوگ و فهرست صفات و آزمون محقق ساخته دست نوشته رؤیا و داستان زندگی من و شخص متوفی را تکمیل کردند. در نهایت از طریق ادغام داده های حاصل از پرسشنامه ها (آمار توصیفی و استنباطی) و نظریات مرتبط با حل فرآیند سوگ پروتکل مدون برای کاهش تجربه شدت سوگ تهیه گردید.
هنجاریابی پرسشنامه احساس شکست و ارتباطش با ناامیدی و افسردگی در میان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه جایگاه اجتماعی نظریه ای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان می شود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامه ای را برای سنجش احساس شکست ابداع نموده اند.
پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 306 نفر (102 مرد و 204 زن) از دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس بکار گرفته شد؛ همچنین به منظور محاسبه روایی همگرا از پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک استفاده شد. اگرچه نسخه اصلی پرسشنامه بدون خرده مقیاس است، پژوهش حاضر وجود سه عامل به نام های ""احساس رکود""، ""احساس بازندگی"" و ""احساس رضایتمندی"" را نشان می دهد. درمجموع این سه عامل قادر به تبیین حدود 63% از واریانس کل هستند. ضریب پایایی روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنی ها 91/0، در جامعه زنان 91/0 و مردان 92/0 به دست آمد. همچنین همبستگی بالایی بین پرسشنامه های ناامیدی و افسردگی بک با پرسشنامه احساس شکست و نیز سه خرده مقیاس آن به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس احساس شکست از روایی و پایایی مناسبی در میان دانشجویان ایرانی برخوردار است.
مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش نوروفیدبک با طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی زنان بود. برای دستیابی به این منظور از طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تهران از بهار تا زمستان سال 1393 بود. از بین افراد مراجعه کننده زنان با تشخیص افسردگی ، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه تحت آموزش نوروفیدبک، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه افسردگی بک قبل و بعد از درمان پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی موثرند و میزان اندازه اثر روش نوروفیدبک و طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی تفاوت ندارد.
تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر علائم افسردگی و توانمندی های منش در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افسردگی و توانمندی های منش افراد مبتلا به بیماری سرطان بود. در قالب یک طرح نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون و پس آزمون، 58 آزمودنی از میان کلیه بیماران مبتلا به بیماری سرطان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از جمعیت نمونه به طور تصادفی ۱۵ نفر در گروه آموزشی مثبت نگر و ۱۵ نفر در گروه کنترل(لیست انتظار) قرار گرفتند. مداخله این پژوهش (درمان مثبت نگر) شامل ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای بود که به شکل گروهی و هفتگی برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس شادکامی- افسردگی آکسفورد ( OHDQ ) و همچنین مقیاس توانمندی ها و فضایل منش لینلی و همکاران ( VIA-IS ) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مثبت نگر در کاهش افسردگی، افزایش توانمندی ها و فضائل منش، افزایش سطح زندگی معنادار، زندگی لذت بخش و متعهدانه افراد مبتلا به سرطان مؤثر بوده است.
مقایسه گروه درمانی به دو شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کاهش میزان افسردگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس[1] (ام. اس) به دو شیوه ی معنادرمانی و درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری انجام شد.
روش: برای آزمون اثربخشی این دو شیوه در کاهش میزان افسردگی، سه گروه دوازده نفری از بیماران ام. اس. در مرکز جامع سینا برگزیده شدند و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه های آزمایش در نشست های گروهی عقلانی- عاطفی- رفتاری و معنادرمانی شرکت کردند و گروه گواه از فرایند درمان دور نگه داشته شد. سنجش میزان افسردگی به وسیله پرسشنامه افسردگی بک، سه بار(پیش آزمون، پس آزمون، و آزمون پیگیری) انجام شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل واریانس یک راهه برای نمره های افتراقی و آزمون شفه بهره گرفته شد.
نتایج: برایند این پژوهش گویای سودمندی هر دو شیوه در کاهش افسردگی بیماران و ماندگاری این نتیجه پس از سه ماه بود. افزون بر آن که معنادرمانی در کاهش افسردگی سودمندتر از درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری بوده است. بر این اساس پیشنهاد می شود برای درمان افسردگی بیماران ام. اس. از هر دو روش به ویژه روش معنادرمانی گروهی بهره گرفته شود.
کلید واژه ها:"" افسردگی، بیماری مالتیپل اسکلروزیس (ام. اس)، درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری به شیوه ی گروهی، معنا درمانی گروهی ""
مقایسه عزت نفس ضمنی در افراد افسرده و سالم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پردازش منفی اطلاعات ضمنی مرتبط با خود با استفاده از آزمون تداعی ضمنی عزت نفس، در دانشجویان دارای افسردگی و بدون افسردگی انجام شد.تعداد 17 شرکت کننده ی دارای افسردگی و 17 نفر دانشجوی بدون افسردگی، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تشخیص افسردگی با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و مصاحبه ی بالینی صورت گرفت. با هدف کنترل اضطراب آزمودنی ها، از پرسشنامه ی اضطراب بک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد.نتایج نمایانگر آن بود که گروه افسرده از گروه عادی، دارای نمره ی افسردگی بالا تری در پرسشنامه ی افسردگی بک بودند (001/0=p). همچنین عزت نفس ضمنی گروه افسرده با گروه آزمودنی های بهنجار، به طور معناداری متفاوت بود (003/0 = p).از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که افراد افسرده در آزمون تداعی ضمنی عزت نفس (IAT)، نمره ی عزت نفس ضمنی کمتری از افراد بدون افسردگی دارند.
اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی در حال حاضر سومین علت عمده ی ناتوانی در دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی صورت گرفت. روش: این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی اجرا شد. نمونه ی این پژوهش شامل چهار بیمار )1 مرد و3 زن، بین 26 تا 38 ساله) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که به صورت تصادفی در چهار روش درمانی جایگزین شدند (شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، فعال سازی رفتاری کوتاه مدت، درمان های ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با ترتیب معکوس). به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی افسردگی بک و پرسش نامه ی نشخوار فکری در جلسات پیش آزمون، در جلسات 2، 4، 6و 8 درمان و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارها و اندازه ی ضریب تأثیر، کاهش معناداری را در نمرات افسردگی و نشخوار شرکت کنندگان نشان داد. نتیجه گیری: این یافته های مقدماتی از نقش درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشانه های افسردگی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حمایت می کند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.
اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایش (خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه افسردگی و کیفیت زندگی بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده مؤثر بود. همچنین آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان، بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان گفت که آموزش خود-دلسوزی عامل تأثیرگذار مهمی بر کیفیت زندگی و افسردگی می باشد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری شناختی برافسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی شناختی بر کاهش میزان افسردگی، وافزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی شهر کرمانشاه صورت گرفت. به همین منظور، تعداد 24 نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه که مدت4ماه از شیمی درمانی انها گذشته است.
روش: روش نمونه گیری دردسترس، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند سپش همه 24 نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی بک امید به زندگی میلرمورد آزمایش قرار گرفتند.
افراد گروه آزمایش، 12 جلسه در مداخلات گروه درمانی رفتاری- شناختی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه 24 نفراجرا گردید . پس ازگردآوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: یافته ها نشان دادند که درمان رفتاری- شناختی به شیوه گروهی در سطح معناداری (01/ 0 p≤ ) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است 90/69f= همچنین، در (01/ 0 p≤ ) باعث افزایش امید به زندگی در این بیماران گردیده است 32/71 f=.
بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس افسرده و غیرافسرده در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون پژوهش های متعددی به بررسی وضعیت حافظه در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام.اس.) پرداخته اند. با این حال حافظه سرگذشتی کمتر از سایر جنبه های حافظه مورد توجه قرار گرفته است. از این رو با توجه به تاثیر پذیری حافظه سرگذشتی از افسردگی و نیز با توجه به شیوع بالای افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس، هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده و غیر افسرده و مقایسه آن ها با افراد سالم می باشد.
مواد و روش ها: به این منظور 52 بیمار مبتلا به ام. اس. (26 بیمار افسرده و 26 بیمار غیر افسرده ) و 26 فرد سالم که از نظر سن با بیماران همتا بودند به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و آزمون حافظه سرگذشتی (AMT) ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده با کنترل متغیر میزان تحصیلات از طریق آماره کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج، بیانگر تفاوت معنادار بین سه گروه مورد مطالعه در عملکرد حافظه سرگذشتی بود. به گونه ای که بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده کمترین بازیابی خاطرات خاص، بیشترین بازیابی خاطرات عام و بیشترین تأخیر زمانی برای بازیابی خاطرات را داشتند و گروه سالم بیشترین بازیابی خاطرات خاص، کمترین بازیابی خاطرات عام و کمترین تأخیر زمانی را داشتند.
نتیجه گیری: با اینکه عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران مبتلا به ام. اس. افسرده نسبت به دو گروه دیگر آسیب شدیدتری را نشان می دهد، اما تفاوت بین عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران غیر افسرده با افراد سالم نیز معنادار است که می تواند بیانگر اثر متغیر/متغیرهایی به جز افسردگی باشد.
مقایسه همدلی در افراد افسرده غیر بالینی و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر سلامت روان در میزان همدلی، این پژوهش با هدف مقایسه همدلی و زیرمقیاس های آن در افراد افسرده غیر بالینی و افراد بهنجار صورت گرفته است. در این راستا از طریق مطالعه علی مقایسه ای 20 نفر از افراد افسرده غیر بالینی مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی استان گیلان و 20 نفر از افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و آزمون تصاویر (آزمون رفتاری محقق ساخته) و پرسشنامه واکنش های بین فردی دیویس (IRI) جهت سنجش همدلی و مقیاس افسردگی بک (BDI) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل داده ها با آزمون U من ویتنی نشان داد تفاوت دو گروه افسرده غیر بالینی و بهنجار در نمره کلی همدلی و زیر مقیاس های آن اعم از دیدگاه گیری، خیال، توجه همدلانه و ناراحتی شخصی معنادار نیست (05/0< P). یافته های مطالعه حاضر بیانگر این نکته است که در جمعیت ایرانی، ویژگی های روان شناختی افراد افسرده غیر بالینی در توانایی همدلی آنان اختلال ایجاد نکرده و عمدتاً همدلی تحت تأثیر عوامل دیگر تعدیل می یابد.