فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده های کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی صورت گرفته است. روش پژوهش اندازه گیری مکرر (از نوع طرح تک آزمودنی) است. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند 12-4 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می باشد که به بیمارستان رفیده مراجعه کرده اند. نمونه آماری شامل 14 مادر می شود که حاضر به شرکت در پـژوهش بـوده و بـا روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند.ابـزار پـژوهش، ابـزار سنحش خانـواده (FAD) می باشد. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از فرمول آماری تحلیل واریانس (انداره گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در پایان دوره آموزش، کارکرد خانواده به طور معناداری بهبود یافته است. هم چنین پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین منجر به افزایش و بهبودی کارکرد خانواده در خانواده های کودکان مبتلا به ADHD شده است.
مقایسة میزان افسردگی و پرخاشگری در میان برادران و خواهران سالم 6-12 ساله کودکان درخودمانده و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات نافذ مربوط به رشد
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی پرخاشگری، تعارض و خشونت
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر روابط اجتماعی دختران فراری: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دختران فراری عمدتاً در مؤلفه ی هوش هیجانی و برقراری ارتباطات اجتماعی مناسب ضعیف هستند . مداخلات متعددی برای بهبود هوش هیجانی و به تبع آن ارتباطات اجتماعی مناسب وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کارایی آموزش خودکارآمدی بر بهبود روابط اجتماعی دختران فراری شهر اصفهان است.
روش: آزمودنیهای این پژوهش دو دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان بودند که به تشخیص مسئولان مرکز دارای روابط اجتماعی مختل بودند . برای سنجش میزان ر فتارهای اجتماعی مثبت از روش شاهد - مدار استفاده شد؛ به این صورت که چک لیست رفتارهای اجتماعی مثبت در اختیار مربیان ش یفت قرار گرفت و آنها رفتارهای مورد نظر را مشاهده است فاده شده است . در این روش پژوهشی پس از A-B و ثبت می کردند. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفر ادی، آموزش خودکارآمدی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر دو آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخ ص های آما ر توصیفی و تحلیل دیداری، %100 برای هر دو آزمودنی). PND مداخله ی مورد نظر در مورد هر دو آزمودنی اثربخش بوده است
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان م یدهد که با افزایش خودکارآمدی، روابط اجتماعی مثبت افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش تعاملات مثبت اجتماعی در دختران فراری شده است.
کلیدواژگان: خودکارآمدی، روابط اجتماعی،
بررسی اثربخشی آموزشی راهبرد خودنظارتی به کودکان بر کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان در کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD می باشد. برای تعیین اثربخشی این روش آموزشی، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. فرم معلم پرسشنامه CSI-4 را معلمان برای 326 دانش آموز دختر دبستانی تکمیل کردند و بر اساس آن 41 دانش آموز انتخاب شدند که در این مقیاس نمره برش بالاتر از 8 کسب کرده بودند. فرم والد پرسشنامه مذکور را نیز مادران این دانش آموزان منتخب تکمیل کردند و بر اساس آن از میان این دانش آموزان 25 دانش آموز انتخاب شد که در این مقیاس نیز نمره برش بالاتر از 8 را کسب کرده بودند. این کودکان بر اساس مؤلفه هایی نظیر سطح تحصیلات مادر و نمره کسب شده در پیش آزمون همتا شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت کاربندی متغیر مستقل(6 جلسه آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان) قرار گرفت و گروه کنترل تحت کاربندی خاصی قرار نگرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا نمره تفاوت پیش آزمون و پس آزمون هر یک از آزمودنی های دو گروه محاسبه و سپس برای مقایسه میانگین های نمرات متغیر وابسته، از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که طبق گزارش مادران، گروه آزمایشی که از آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان بهره برده بودند، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در علائم مرضی ADHD نشان دادند، اما طبق گزارش معلمان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از نظر آماری معنادار نبود. بنابراین، می توان براساس گزارش مادران نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان می تواند به عنوان مداخله ای سودمند در جهت کاهش علائم مرضی ADHD در دختران در نظر گرفته شود.
مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه – بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای است، 50 دانش آموز پسر9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود-توجه- بیش فعالی با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودکان-4 (CSI-4)، مصاحبه تشخیصی بالینی و آزمون هوش ریون انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه 25 نفره مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب (ADHD-PHI) و نوع بی توجهی غالب (ADHD-PI) تقسیم و سپس با آزمون بندر گشتالت، آزمون زمان واکنش تشخیصی و تکالیف محقق ساخته ارزیابی شدند. داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: دو گروه در بازداری رفتاری (001/0p=) و خودتنظیمی هیجان و انگیزش (01/0p= و 001/0p=) تفاوت معنادار داشتند. به عبارتی، عملکرد دانش آموزان مبتلا به کمبود توجه، در بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجان و انگیزش بهتر از گروه بیش فعال بود.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که دو گروه از نظر سبب شناسی از یکدیگر متمایزند. به علاوه، مشخص شد که به دلیل وجود نقص اولیه در بازداری رفتاری، مشکلات و نارسایی های گروه مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب در کارکردهای اجرایی بیشتر از گروه مبتلا به نوع بی توجهی غالب است. از این رو، نظریه بارکلی در زمینه اختلال کمبود توجه- بیش فعالی تایید شد.
نیمرخ رشد زبان دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی نیمرخ رشد زبان دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. روش بررسی: در این پژوهش مقایسهای مورد– شاهدی، از بین دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر قزوین ۳۰ کودک (15 پسر و 15 دختر) با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با نمونهگیری ساده و ۳۰ کودک سالم که با گروه مورد همتاسازی شده بودند شرکت کردند. ابزارهای بهکار رفته، آزمون رشد زبان (TOLD-P:3) برای ارزیابی زبان و گفتار، مقیاس درجه بندی کانرز برای معلمان بهمنظور ارزیابی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و آزمون ریون برای ارزیابی هوش بودند. دادههای حاصل با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بین نیمرخ رشد زبان دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و دانشآموزان سالم تفاوت معناداری وجود داشت (001/0P<)، اما در بین گروه های جنسی در هر یک از گروههای مورد (۰/۲۵۴=P) و شاهد (۱/۰۰=P) تفاوت معنادار آماری وجود نداشت. واژگان تصویری، واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری، تمایزگذاری کلمه، گوش کردن، سازماندهی، صحبت کردن، معنی شناسی و نحو در گروه مورد به طور معناداری پایین تر از گروه شاهد بود، اما در تقلید جمله، تحلیل واجی و تولید کلمه بین دو گروه تفاوتی وجود نداشت. نتیجه گیری: کودکان با نارسایی توجه/ بیش فعالی در برخی از جنبه های رشد زبان از سطح پایین تری نسبت به کودکان طبیعی برخوردارند.
تأثیر موسیقی تند و آرام بر میزان توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر با توجه به اثر تسهیل کننده صوت بر عملکرد شناختی افراد، تأثیر موسیقی به عنوان یکی از محرک های شنیداری معمول روی توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، 30 دانش آموز پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، با استفاده از فرم گزارش معلم نظام سنجش مبتنی بر تجربه ایشنباخ (ASEBA-TRF؛ ایشنباخ و رسکورلا، 2001) انتخاب شدند. همچنین از ماتریس های پیش-رونده ریون (آناستازی، 1379) برای سنجش هوش آزمودنی ها و از آزمون تولز- پیرون و بوناردل (ایروانی، 1383) برای سنجش توجه انتخابی آن ها استفاده شد. مقایسه میزان توجه آزمودنی ها با قرار گرفتن در معرض سطوح متغیر مستقل (دو قطعه موسیقی تند و آرام) نشان داد که موسیقی آرام در 5 دقیقه دوم آزمایش میزان توجه انتخابی آزمودنی ها را افزایش داده است. علاوه بر آن، در پژوهش حاضر با مقایسه عملکرد سه گروه مورد مطالعه مشخص شد، موسیقی تند با گذر زمان از اثر کاهنده ای بر توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی برخوردار است.
اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه گروهی فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان 4 تا 12 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه است. در یک مطالعه شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، مادران20 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، به صورت در دسترس از دو مرکز درمانی وابسته به دانشگاه، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی فرزندپروری مثبت قرار گرفت. آزمودنی ها به وسیله مقیاس سلامت روان عمومی در 3 مرحله (قبل از مداخله، بعد از مداخله و مرحله پی گیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی منجر به افزایش معنادار سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل شده است. در نتیجه برنامه فرزند پروری مثبت در ارتقاء سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، مؤثر است؛ لذا پیشنهاد می شود درمانگران از این روش برای کمک به این گروه کودکان استفاده نمایند.
تاثیر گروه درمانی با تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال سلوک، سابقه رویارویی با تجارب آسیب زای متعدد و انحلال نایافته گزارش شده است که در شکل گیری مشکلات مربوط به خشم در این افراد نقش چشمگیری دارد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه در قالب گروه درمانی، بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران انجام گردید.
روش: تعداد 19 نفر از نوجوانانی که بر اساس نمره مقیاس مشکلات سلوک پرسشنامه خود گزارش دهی نوجوانان (YSR) مبتلا به اختلال سلوک تشخیص داده شده بودند به تصادف در سه گروه آزمایشی (شش نفر)، کنترل بحث آزاد (دارو نما) (هفت نفر) و کنترل بدون دریافت مداخله (شش نفر)، قرار گرفتند. پرسشنامه حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) برای سنجش مؤلفه های خشم در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. اعضای گروه آزمایشی در 11 جلسه گروه درمانی با استفاده از دو تکنیک مرور زندگی نامه و صندلی داغ، شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آزمون های کراسکال- والیس و U مان ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه نتایج پس آزمون سه گروه، تفاوت معنادار را در مقیاس های کنترل برون ریزی خشم و شاخص بیان خشم نشان داد، در حالیکه در مقیاس های حالت و صفت خشم تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده نگردید. نتایج مقایسه دو به دوی گروه ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نشان داد در متغیرهایی که تفاوت معنادار در بین سه گروه وجود داشت، این تفاوت بین گروه های آزمایشی و بحث آزاد و نیز گروه های آزمایشی و بدون دریافت مداخله معنادار بود اما تفاوت معناداری بین گروه های بحث آزاد و بدون دریافت مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد این شیوه گروه درمانی در کاهش مشکلات خشم از بی درمانی و پلاسیبو نتایج بهتری به بار می آورد.
دختران آسیب دیده
مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران کودکان سالم و کودکان "بیشفعال/نقص توجه" و تاثیر مهارت حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: بیشفعالی/نقص توجه (ADHD) ، اختلال مزمن و آسیبزایی است که از کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد. این پژوهش بهمنظور مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران دارای فرزندان سالم و ADHD و بررسی تاثیر آموزش حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل است. نمونه آماری، 8 مادر ADHD و 12 مادر سالم با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنس در دو گروه قرار گرفتند. قبل و بعد از آموزش حل مساله به روش بدل و لانکس، آزمودنیها پرسشنامه کارکرد خانوادگی را تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها از برنامههای آماری SPSS 15 و برای تحلیل فرضیهها از آزمون T مستقل استفاده شد.
یافتهها: کارکردهای خانوادگی مادران با فرزندان سالم در مقایسه با مادران دارای کودکان ADHD مختل بود (05/0>p). به علاوه، آموزش حل مساله به مادران ADHD کارکرد خانوادگی آنها را بهبود بخشید؛ بهخصوص این آموزش قدرت حل مساله، نقشهای والدی، کنترل رفتار و کارکرد کلی آنها را افزایش داد (05/0>p)، اما تغییر معنیداری در پاسخدهی عاطفی، ارتباط و حمایت عاطفی بهوجود نیاورد (05/0>p) که بیانگر حساسیت و اثرات عوامل متعدد بر کارکردهای خانواده است.
نتیجهگیری: کارکرد خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعیفتر از مادران دارای فرزند سالم است و آموزش مهارتهای حل مساله، کارکرد خانوادگی مادران ADHD بهخصوص قدرت حل مساله، نقش والدی، کنترل رفتار و عملکرد کلی آنها را بهبود میبخشد."
توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژ وهش حاضر مقایسة عملکرد کودکان مبتلا به اختلالADHD و کودکان عادی در آزمون های برنامه ریزی است. بدین منظور، 45 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی 7 تا 12 سال شهر مشهد با استفاده از آزمون های SNAP،CBCL،TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی شناسایی و در سه زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، غلبه با فزون کنشی/تکانش گری و زیرریخت ترکیبی جای گرفتند. بدین ترتیب، در هر زیرریخت این اختلال 15 کودک مبتلا قرارگرفت. همچنین، 15 کودک عادی سنین 7 تا 12 سال نیز به عنوان گروه کنترل از طریق شیوة نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری کنش اجرایی برنامه ریزی از آزمون برج لندن، آزمون مازهای پرتئوس و خرده آزمون مازهای وکسلر استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری(ANOVA) و آزمون توکی نشان داد که کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با گروه کنترل عملکرد ضعیف تری در آزمون های برنامه ریزی دارند. در بررسی عملکرد زیرریخت ها تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نگردید، هرچند که عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت ترکیبی در این آزمون ها بهتر بود. در بررسی مؤلفه های مختلف آزمون برج لندن نیز تفاوت معناداری بین گروه کنترل و کودکان مبتلا به این اختلال در زمان کل آزمایش، زمان آزمایش، تعداد خطا و امتیاز کل به دست آمد. در مجموع، نتایج پژ وهش از ضعیف تر بودن توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی کودکان مبتلا بهADHD حمایت کرد.
مقایسه میزان سلامت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پـژوهش حاضـر بــا هدف مطالعـه مقایسه میزان سلامـت روان، انگیـزه پیشرفت و عملکـرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و دانش آموزان عادی پایه اول راهنمایی انجام شده است. در این پژوهش نمونه ای با حجم 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلـه ای انتخاب از بین دانش آموزان پایه اول راهنمایی در همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه انگیزه پیشرفـت تشکیل داده است. نتـایج این پژوهش نشـان داد میزان سلامـت روان دانـش آمـوزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی کمتر از دانـش آمـوزان عـادی است. همچنین انگیـزه پیشرفـت دانـش آموزان دارای اختلال نارسایـی توجه/بیش فعـالی پایین تر از دانش آموزان عادی است. افزون بــر ایـن، عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نیز پاییـن تر از دانش آمـوزان عـادی است. این تحقیق نشان می دهد که سلامـت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مقطع اول راهنمایی پایین تر از دانش آموزان عادی است. بر همین اساس، استفاده از خدمات روان شناختی به منظور کمک به انگیزه پیشرفت و سلامت روان برای این کودکان مورد تأکید است.
مقایسه عملکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی با عملکرد خانواده کودکان بدون اختلال بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد خانواده کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش فعال 15-7 ساله مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی تبریز با عملکرد خانواده کودکان بدون اختلال بیش فعالی در سال 1387 می باشد. این مطالعه از نوع علی ـ مقایسه ای و بر روی 150 خانواده انجام گرفته است. 75 خـانواده کودکان مبتلا به ADHD 15-7 ساله، از بین مراجعین کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز و 75 خانواده کودکان بدون ADHD از بین دانش آموزان سنین 15-7 ساله تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.پرسشنامه ابزار سنجش خانواده (FAD) در مورد آن ها اجرا و داده های بدست آمـده با روش آمـاری t-test دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها تفاوت بین عملکرد خانواده کودکان دارای ADHD با عملکرد خانواده های کودکان بدون ADHD در همه بعدها (یعنی حل مسئله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، کنترل رفتار، آمیزش عاطفی و عملکرد کلی) را معنادار نشان داد. در میانگین نمرات عملکرد خانواده های کودکان دارای اختلال ADHD در ابعاد یاد شده بزرگتر از میانگین نمرات خانواده های کودکان بدون ADHD بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت عملکرد خانواده گروه ADHD نسبت به گروه کنترل ناسالم تر می باشد.