فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نارسانویسی در دانش آموزان و لزوم ارائه مداخلاتی برای بهبود این اختلال به منظور پیشگیری از مشکلات بعدی، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش توجه بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با مبتلا به اختلال نارسانویسی بود.
مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری بود.
روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران دانش آموزان 9 تا 14 ساله با و بدون مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال 1392 بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 80 نفر از مادران دانش آموزان عادی که به شیوه همتاسازی (بر اساس سن مادر، تحصیلات و تعداد فرزندان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خود بیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری در خودبیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد ( P< 0/001)
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مادران کودکان با مشکلات ویژه یادگیری در مقایسه با مادران کودکان بدون مشکلات ویژه یادگیری از خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی بیشتری رنج می برند، بنابراین انجام مداخله های آموزشی و درمانی برای بهبود وضعیت روان شناختی مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری ضروری است.
تاثیر 8 هفته تمرین ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری از چالش برانگیزترین اختلالات در زمینه ی روان شناسی و آموزش و پرورش است. یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال یادگیری، اختلال درکارکردهای حافظه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، 45 نفر از دانش آموزان دختر 8 ساله مبتلا به اختلال یادگیری شهرستان سرایان در سال تحصیلی 93-1392 بودند که30 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفری شاهد و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا از طریق مصاحبه با کودک و والد، بررسی پیشینه و اجرای آزمون وکسلر اختلال یادگیری در این افراد تایید شد. به منظور ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون وکسلر تجدید نظر شده ی کودکان استفاده شد. سپس گروه آزمون به مدت 8 هفته برنامه ی تمرین درمانی ایروبیک را دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از روش توصیفی، تحلیل واریانس و با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته ها: بنا بر نتایج این تحقیق، 8 هفته تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد تاثیر معنی داری داشته است (05/ 0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری داشته باشد.
شیوع اختلال حساب نارسایی در دانش آموزان دبستانی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق تعیین میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در میان دانش آموزان دبستانی شهر اردبیل بوده است. روش: با توجه به نسبت جمعیت دانش آموزان در دو ناحیه (1و2) شهر اردبیل در سال تحصیلی 85- 1384 با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 4 آموزشگاه از ناحیه 2و 6 آموزشگاه از ناحیه یک انتخاب شدند که شامل 1171 نفر از پایه های دوم تا پنجم بود و برای بررسی عملکرد دانش آموزان در ریاضی از مجموعه آزمون استاندارد شده حساب شلو استفاده شده است. همچنین ماهیت موضوع ایجاب می کرد که از روش زمینه یابی استفاده شود. یافته ها: نتایج نشان می دهند که در مجموعه آزمون حساب، 44 دانش آموز دو انحراف معیار زیر میانگین بودند که مبتلا به اختلال حساب نارسایی تشخیص داده شدند و میزان شیوع اختلال حساب نارسایی 3.76 درصد برآورد شد. همچنین میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در بین پسران به طور معناداری بالاتر از دختران بود. نتیجه گیری: میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در کودکان ابتدایی شهر اردبیل مطابق با یافته های جهانی است اما میزان شیوع اختلال حساب نارسایی در میان پسران بالاتر است که نشانگر مشکلات بیشتر پسران دانش آموز در درس ریاضی است.
نظریه دلبستگی و مشکلات هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری: تبیین نظری و کاربردهای بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی دانش آموزان با مشکلات یادگیری چارچوب نظری مفیدی را فراهم می کند. در این راستا کیفیت دلبستگی به عنوان یک عامل خطر یا عامل حفاظتی در تبیین ناسازگاری های رفتاری و هیجانی-اجتماعی این گروه مطرح است. همسو با نظریه بالبی، الگوی کاری دلبستگی در اصل بر پایه روابط اولیه با مراقبان اصلی رشد می کند و به تدریج به سوی ایجاد روابط دلبستگی ویژه و جدید با دیگران از جمله معلم، گسترش می یابد. ایجاد و حفظ چنین روابطی بر سازگاری و عملکرد هیجانی-اجتماعی در حال رشد دانش آموزان با مشکلات یادگیری تاثیر ویژه ای دارد.
نتیجه گیری: براین اساس، با توجه به نقش الگوهای دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی کودکان با مشکلات یادگیری، می توان از نظریه دلبستگی به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخله های موثر برای کاهش ناسازگاری های هیجانی-اجتماعی این کودکان استفاده کرد. کاربردهای بالینی و الزام های عملی پژوهش های دلبستگی که بر بهبود کیفیت روابط دلبستگی والدین-کودک، توانمندسازی مادران، بهبود منابع مقابله ای کودکان و بهبود روابط معلم-دانش آموز تاکید دارد، در متن مقاله تشریح شده اند.
ارزیابی سن بینایی - حرکتی در دانش آموزان با نارساییهای یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر ارزیابی سن بینایی- حرکتی در کودکان با نارساییهای ویژه یادگیری است و اینکه آیا این کودکان به لحاظ عملکردهای بینایی – حرکتی متناسب با سن تقویمی خود عمل می کنند.
روش: پژوهش از نوع کاربردی و روش آن زمینه یابی است.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی هستند که در اردیبهشت ماه سال 1385 به مرکز نارساییهای ویژه یادگیری-تهران مراجعه کردند. نمونه آماری برابر جامعه آماری و 58 کودک بانارساییهای ویژه یادگیری هستند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارتهای بینایی- حرکتی ( TVMS-R ) استفاده شده است. مقایسه سن بینایی- حرکتی نمونه های آماری با سن تقویمی آنها با آزمون t یک جامعه ای صورت گرفته است.
یافته ها : در تمام پایه های تحصیلی ( از اول تا پنجم ) اختلاف معنادار آماری بین میانگین سن بینایی - حرکتی و سن تقویمی این کودکان دیده شد.
نتیجه گیری : سن بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی پایین تر از سن تقویمی آنها و در پایه های بالاتر، این فاصله بیشتر بوده است.
بررسی مدل پردازش واج شناختی خواندن در دانش آموزان پسر عادی و نارساخوان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی برازش یک مدل شناخته شده در زمینه خواندن و نارساخوانی و پاسخ به این سوال بود که آیا در نمونه های یک زبانه فارسی زبان عادی و نارساخوان مدل پردازش واج شناختی، مدل تبیینی مناسبی به شمار می رود؟ بدین منظور از جامعه دانش آموزان دبستانی 8-10 سال شهر تهران با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند 138 دانش آموز نارساخوان پسر و 138 دانش آموز پسر عادی که از لحاظ متغیرهای سن، جنس و هوش همتا شده بودند انتخاب شدند. آزمون هایی برای سنجش آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی، نامیدن سریع خودکار و تشخیص نارساخوانی اجرا شد و برای سنجش سرعت و صحت خواندن از آزمون متن خوانی و واژه خوانی فلاح چای (1374) استفاده شد. پایایی تمام آزمون های محقق ساخته با استفاده از روش بازآزمایی بررسی گردید. روش تحلیل عاملی برای کشف عوامل مورد نظر و روش مدل یابی معادلات ساختاری جهت برازش مدل نظری بکار رفت. نتایج نشان دادند که مدل پردازش واج شناختی در گروه نارساخوان و گروه عادی از برازش مناسبی برخوردار است. این مدل هم در گروه عادی و هم در گروه نارساخوان می تواند سرعت و صحت خواندن را تبیین نماید. در گروه عادی مدل پردازش واج شناختی یک مفهوم سه بعدی است که از متغیرهای آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی و نامیدن سریع خودکار تشکیل شده است. اما متغیر نامیدن سریع خودکار به دلیل نداشتن رابطه معنی دار با متغیر حافظه به خوبی در مدل قرار نمی گیرد. در گروه نارساخوان ها سه مولفه پیشنهادی مدل بدلیل همبستگی معنی دار با هم اجزای یک ساختار به شمار می روند. در تمام مولفه های مدل گروه عادی عملکرد بهتری از گروه نارساخوان داشت.
تاثیر تعاملی روان درمانی بدنی و پس خوراند زیستی بر کنش عصب- روان شناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:این پژوهش جهت بررسی تاثیر تعاملی رواندرمانی بدنی و پسخوراند زیستی بر کنش عصب-روانشناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای ویژهی یادگیری طراحی شده است.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. کل آزمودنی ها شامل 17 نفر از مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در مشهد می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (7 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت و هوش هیجانی بار-ان ارزیابی گردیدند. گروه آزمون، تحت یک دورهی سه ماهه رواندرمانی بدنی (دو جلسهی 90 دقیقهای در هفته، در مجموع 24 جلسه) و آموزش پسخوراند زیستی (هر دو هفته یک بار، در مجموع 6 جلسه) قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی آموزش، تمام آزمودنی ها توسط ابزارهای ذکر شده، ارزیابی مجدد شدند. برای بررسی نرمال بودن یافتههای دو گروه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به نرمال بودن نمرات عزت نفس و هوش هیجانی در دو گروه، برای مقایسهی میانگین نمرات از آزمون تی مستقل با سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها:نمرات مربوط به عزت نفس (042/0=P) و هوش هیجانی (011/0=P) در گروه آزمون نسبت به شاهد به طور معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی رواندرمانی بدنی و
پسخوراند زیستی در افزایش عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری است.
بررسی و مقایسه مهارتهای آگاهی واجی و سرعت نامیدن در کودکان نارساخوان و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: در طی دهه های اخیر ارتباط میان نقص در مهارتهای آگاهی واجی با مشکلات خواندن بطور وسیعی پذیرفته شده است و عمده ترین علت نارساخوانی، مشکلات پردازش واجی در نظر گرفته شده است. اگر چه نتایج تحقیقات اخیر در زمینه سرعت نامیدن، حاکی از اینست که این مهارت منبع احتمالی دیگری جهت نارساخوانی می باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مهارتهای آگاهی واجی و سرعت نامیدن بر روی 58 کودک پایه دوم ابتدایی شهر تهران صورت گرفته است. 28 نفر از آزمودنیها نارساخوان و 30 نفر عادی بودند. تکالیف مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: آزمون آگاهی واج شناختی دستجردی (1381). کلیه اطلاعات جمع آوری شده در این پژوهش با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و یومن ویتنی مورد تحلیل قرار گرفتند، همچنین همبستگی میان مهارتهای آگاهی واجی و سرعت نامیدن با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن در دو گروه آزمودنیها مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمونهای آماری حاکی از آن است که بین گروه نارساخوان و عادی در مهارتهای مذکور تفاوت معنی داری وجود دارد و گروه نارساخوان در هر دو مهارت ضعیف تر از گروه عادی می باشد. همچنین در این پژوهش میان مهارتهای آگاهی واجی و سرعت نامیدن همبستگی معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نیز همسو بسیاری از تحقیقات مشابه، نشانگر وجود مشکلات آگاهی واجی و سرعت نامیدن در افراد نارسا خوان است. از نظر دیگر عدم همبستگی معنادار میان دو مهارت می تواند نشانگر آن باشد که سرعت نامیدن مستقل از آگاهی واجی است."
نارساییهای شناختی زیربنایی در ناتوانی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری نارساییهای همراه با ناتوانی ریاضی در کودکان بود. در این مطالعه تعداد 46 دانش آموز پایه چهارم دبستان در دو گروه با توانایی متوسط و ناتوان در ریاضی انتخاب شدند به گونه ای که بهره هوش و توانایی خواندن آنها تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر بودند. حافظهکاری از طریق آزمونهای هوش وکسلر (وکسلر، 1974؛ شهیم، 1373الف) و برج لندن (کالبرتسون و زیلمر، 1998)، بازداری با استفاده از آزمونهای استروپ (اسپرین و استراوس، 1998) و برج لندن و ادراک دیداریفضایی از طریق شکل تجمعی ری (استریث، 1944) اندازه گیری شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که عملکرد گروه ناتوان در ریاضی، در ادراک و سازماندهی دیداریفضایی تفاوت معناداری با گروه متوسط در توانایی ریاضی داشت که بیانگر ناتوانی در تحلیل، ترکیب و سازمان دهی اطلاعات در گروه ناتوان در ریاضی بود.
مقایسه ابعاد حرمت خود در دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در پژوهش حاضر، تاثیر نارساخوانی بر ابعاد حرمت خود در دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی بررسی شده است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه میزان حرمت خود عمومی، تحصیلی، جسمانی، خانوادگی و اجتماعی دانش آموزان نارساخوان و عادی است.
روش این پژوهش از نوع کاربردی است و روش انجام آن زمینه ای است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران بود. به منظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد40 دانش آموز نارساخوان در مقطع ابتدایی پس از اجرای آزمون های تشخیصی (آزمون هوشی و کسلر کودکان و آزمون اختلال خواندن) به شیوه نمونه گیری تصادفی خو شه ای چند مرحله ا ی به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس 40 دانش آموز عادی از مقطع ابتدایی به منظور مقایسه با دانش آموزان نارساخوان به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، از پرسشنامه پپ برای اندازه گیری میزان حرمت خود دانش آموزان نارساخوان و عادی استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده از طریق روشهای آماری تحلیل واریانس چند گانه( مانوا )و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه وتحلیل شد. بر مبنای نتایج این پژوهش، بین حرمت خود عمومی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی بین دانش آموزان نارساخوان و عادی تفاوت معنا داری مشاهده شد، اما بین حرمت خود جسمانی کودکان نارساخوان و عادی تفاوت معنا داری دیده نشد. به عبارت دیگر، کودکان نارساخوان در مقایسه با کودکان عادی حرمت خود عمومی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی کمتری دارند. اما هر دو گروه حرمت خود جسمانی یکسانی داشتند. بنابراین، بر مبنای نتایج این پژوهش، می توان به مسئولان آموزش و پرورش پیشنهاد کرد با به کار بردن راهبرد های آموزشی مؤثر در جهت افزایش میزان حرمت خود کودکان نارساخوان بکوشند.
"
مقایسه نیم رخ حافظه کودکان عادی با کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در املا، ریاضی و روخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه حافظه کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در املا، ریاضی، و روخوانی با کودکان عادی پایه چهارم ابتدایی شهر اصفهان.
روش: از بین دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی در سال تحصیلی 86-1385، چهار گروه 15 نفری (15 دانشآموز عادی، 15 دانشآموز دچار ناتوانی در املا، 15 دانشآموز دچار ناتوانی در ریاضی و 15 دانشآموز دچار ناتوانی در روخوانی) به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازهگیری حافظه آزمودنیها، خردهآزمون حافظه آزمون هوش وکسلر به صورت انفردی اجرا شد. نتایج به روش تحلیل واریانس و آزمون توکی تحلیل شد.
یافتهها: این پژوهش نشان داد که بین نیمرخ حافظه کودکان عادی و کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری در املا، ریاضی و روخوانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: حافظه دانشآموزان دچار ناتوانیهای یادگیری مشکل جدی دارد و دانشآموزان دچار ناتوانی یادگیری املا نسبت به دو گروه دیگر حافظه ضعیفتری دارند.
مقایسه تأثیر آموزش توان بخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک دیداری حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی بود، که با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز در سال 96-95 در حال دریافت مداخلات لازم بودند. نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، به تعداد 60 نفر انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. در گروه ها آزمون ادراک دیداری - حرکتی بندر گشتالت به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند و پس از اتمام 20 جلسه توانبخشی شناختی، 20 جلسه نوروفیدبک و 8 جلسه بازی درمانی شناختی - رفتاری، پس آزمون در گروه ها اجراء شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، تاثیر دارد .نتایج آزمون بونفرونی نشان داد، که بین تأثیر آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، تفاوت معناداری وجود ندارد نتیجهگیری: به نظر می رسد که می توان از آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری به صورت یکسانی در بهبود ادراک دیداری - حرکتی، دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، استفاده کرد.