فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
تأثیر برنامه جرأت آموزی گروهی در افزایش میزان جرأت ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرأت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر برنامه جرات آموزی گروهی در افزایش میزان جرات ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرات اجرا شده است. برای این منظور ابتدا 232 نفر دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان ایجرود در استان زنجان به استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی (1975) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس سی نفر از دانش آموزانی که دارای پایین ترین میزان جرات ورزی بودند، انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. آنگاه از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) برای سنجش میزان عزت نفس این دانش آموزان استفاده شد. روش پژوهش، آزمایشی بود و بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و انتصاب تصادفی صورت گرفته است. دانش آموزان شرکت کننده در گروه آزمایشی در هشت جلسه جرات آموزی گروهی شرکت کردند. پس از اجرای برنامه مداخله ای و تکمیل پرسشنامه های مورد نظر، داده های جمع آوری شده در پیش آزمون و پس آزمون از طریق آزمون تی و تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان جرات ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرات در گروه آزمایشی به طور معناداری افزایش یافته است. این یافته ها، احتمالا بیانگر این است که اجرای برنامه آموزش مهارت های جرات ورزی به دانش آموزان گروه آزمایشی کمک کرده است تا در تعامل با همسالان خود، جرات مندانه و با عزت نفس بالایی رفتار کنند.
مقایسه مشکلات دوره بلوغ دختران نوجوان کم توان ذهنی با دختران نوجوان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مشکلات دوره بلوغ (رفتاری و جنسی) دختران کم توان ذهنی و مقایسه آن با مشکلات دوره بلوغ در دختران عادی در شهر تهران است. روش: این پژوهش مطالعه ای تحلیلی از نوع مقطعی است. تعاد 90 نفر دختر کم توان ذهنی و 90 نفر دختر عادی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، به صورت گروه نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش، برای بررسی مشکلات رفتاری در دوره بلوغ از چک لیست رفتاری آخنباخ (فرم CBCL) و برای بررسی مشکلات جنسی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله آزمون های آماری t مستقل، یومن ویتنی، خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دختران کم توان ذهنی در دوره بلوغ حالت هایی چون گوشه گیری، اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، درونی سازی و مشکلات جنسی در آنها نسبت به دختران عادی بیشتر مشاهده می شود و در مقیاس های شکایت جسمانی، مشکلات تفکر، رفتار بزهکارانه و برونی سازی بین دو گروه، تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دختران کم توان ذهنی در مقایسه با دختران عادی با داشتن بهره هوشی پایین و اختلال در رفتار سازشی، در حل مشکلات فردی و اجتماعی نقص عمده دارند؛ بنابراین بلوغ و تغییرات همراه با آن می تواند مشکلاتی را برای این افراد و خانواده های آنها ایجاد کند.
اثربخشی آموزش والدین بر مشکلات رفتاری کودکان ADHD (مطالعه ی تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح پژوهشی حاضر یک مطالعه تک موردی بود که با هدف بررسی اثربخشی آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان adhd اجرا شد. آزمودنی های طرح، چهار مادر دارای کودک مبتلا به adhd بوده اند. به منظور کنترل تاثیر دارو، کودکان از میان کودکان adhd که حداقل به مدت 6 ماه تحت درمان دارویی با ریتالین قرار داشتند، مورد انتخاب قرار گرفتند.
بیش فعالی چیست؟
" اثربخشی بازی درمانی به شیوه رفتاری شناختی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی به شیوه شناختی- رفتاری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان 7 تا 9 ساله ی پسر است. به این منظور، پنج کودک پسر 7 تا 9 ساله، به شیوه ی غیر تصادفی و هدفمند ، انتخاب شدند. بازی درمانی با رویکرد cbpt طی ده جلسه ی انفرادی و گروهی و هفته ای دو بار در محل اقامت آنها انجام شد.
تاثیر آموزش خودگردانی رفتارهای توجهی، خودگردانی رفتارهای انگیزشی و خودآموزی کلامی بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق به منظور بررسی تاثیر آموزش خودگردانی رفتارهای توجهی، خودگردانی رفتارهای انگیزشی و خودآموزی کلامی بر کاهش نشانه های نارسایی توجه در کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی انجام شده است. روش: تعداد 60 دانش آموز پسر پایه سوم ابتدایی مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی به شیوه غربالگری انتخاب شدند. برای انتخاب آزمودنیها، از مصاحبه تشخیصی مبتنی بر DSMV و پرسشنامه CSI-4 ویژه معلمان استفاده شد. پس از اعمال مداخلات آموزشی- درمانی و اندازه گیری مجدد نشانه های نارسایی توجه در پس آزمون و آزمون پیگیری (دو ماه بعد از اتمام مداخلات)، نتایج استخراج شده با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیریهای مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که اثر اصلی اجرای آزمونهای سه گانه (پیش آزمون- پس آزمون و آزمون گیری) در سطح P<0.001 معنی دار است؛ در این راستا، نتایج آزمونهای تعقیبی حاکی از آن بود که نشانه های نارسایی توجه در پس آزمون پیگیری نسبت به پیش آزمون، بهبود معنی داری پیدا کرده است اثر اصلی اجرای مداخلات آموزشی- درمانی سه گانه در سطح P<0.001 معنی دار است؛ در این راستا، نتایج آزمونهای تعقیبی نشان داد که کاربندی آموزش خودگردانی رفتارهای توجهی نسبت به دو مداخله دیگر (آموزش خودگردانی رفتارهای انگیزشی و آموزش خودآموزی کلامی) موجب بهبودی نشانه های نارسایی توجه شده است اثر تعاملی اجرای آزمونهای سه گانه و اجرای مداخلات درمانی- آموزشی سه گانه در سطح P<0.001 معنی دار است. نتیجه گیری: بررسی تاثیرات اصلی ساده نشان داد که در گذر از پیش آزمون به پس آزمون، اثر آموزشی خودگردانی رفتارهای توجهی و آموزش خودآموزی کلامی بر نشانه های نارسایی توجه معنی دار بوده است و با گذر از پس آزمون به آزمون پیگیری، تاثیرات آموزشی خودگردانی رفتارهای توجهی بر نشانه های نارسایی توجه تداوم معنی دار پیدا کرده است، اما با گذر از پس آزمون به آزمون پیگیری، اثر آموزش خودآموزی کلامی بر نشانه های نارسایی توجه معنی دار نبوده است و با گذر زمان، تاثیرات این مداخله، کاهش معنی دار پیدا کرده است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی (ODD) دانش آموزان پسر هشت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی دانش آموزان پسر هشت تا ده ساله شهرستان نهاوند بوده است. نمونه گیری در دو مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت 30 دانش آموز که بر اساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، ODD تشخیص داده شده بودند انتخاب شده و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش (n=15) و گواه (n=15) تقسیم شدند. سپس آموزش مهارت های زندگی به مدت 2.5 ماه در 10 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در پایان دوره آموزش و دو ماه پس از آن، همه آزمودنی ها دوباره به کمک ابزارهای یاد شده ارزیابی شدند. در مرحله بعد داده های قبل و بعد از آموزش و پیگیری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، پس از پایان جلسات آموزش مهارت های زندگی، بر اساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی پیدا کرده است (P<0.001). بررسی پیگیری نیز نشان داد که بهبودهای به دست آمده از آموزش دو ماه پس از پایان آموزش نیز همچنان حفظ شده است (P<0.001). این نتایج نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی روش سودمندی جهت کاهش شدت علایم اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی در کودکان مبتلا می باشد.
" بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان ایلام"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: اختلالات رفتاری طیف وسیعی از مشکلات دوران کودکی را تشکیل می دهد که شیوع آن در مناطق مختلف ایران و جهان دارای نوسانات بسیاری است. پژوهش حاضر به بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان ایلام می پردازد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی است که جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی استان ایلام در سال تحصیلی 84-1383 تشکیل می دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر 1546 دانش آموز بود که با استفاده از فرمول حجم نمونه و براساس شیوه نمونه گیری طبقه ای برحسب جنسیت، منطقه و محل زندگی و پایه تحصیلی و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. از پرسشنامه راتر فرم معلم به عنوان ابزار غربالگری و فرم مصاحبه تشخیصی روانپزشکی برای دانش آموزانی که در آزمون راتر نمره بالاتر از نقطه برش داشتند، جهت تأیید تشخیص استفاده گردید. برای تحلیل داده ها آزمون خی دو مورد استفاده قرار گرفت
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان ایلام 2/10 درصد می باشد. میزان شیوع در پسران بیشتر از دختران، در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی و در پایه تحصیلی سوم بیشتر از سایر پایه های تحصیلی است. همچنین نتایج میزان شیوع برحسب زیرگروه های طبقات تشخیصی اختلالات رفتاری آزمون راتر نشان داد که اختلال ناسازگاری اجتماعی بیشترین و اختلال رفتارهای ضداجتماعی کمترین میزان شیوع را داشتند و در بین عوامل جمعیت شناختی، تحصیلات والدین، طلاق والدین و سابقه بیماری روانی در خانواده با بروز اختلالات رفتاری در کودکان رابطه معناداری داشتند .
نتیجه گیری: میزان شیوع اختلالات رفتاری در استان ایلام در مقایسه با سایر پژوهشهای انجام گرفته در داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.
"
مقایسه مولفه های آزاردیدگی در دختران فراری و عادی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه انواع مولفه های آزار (بی توجهی، آزار عاطفی، آزار جسمی، آزار جنسی) در دختران فراری و عادی انجام شده است. بدین منظور تعداد 120 نفر آزمودنی (40 دختر فراری انتخاب شده از مراکز نگهداری بهزیستی استان تهران، 40 دختر دانش آموز انتخاب شده از مقطع سوم دبیرستان های شهر تهران، 40 دختر انتخاب شده از پارک ها و فرهنگسراهای شهر تهران) در دامنه سنی 14 تا 25 سال با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم توسط پرسشنامه آزار دیدگی محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه جدیدی که حاوی بخش هایی برای آزار عاطفی و بی توجهی است توسط محقق ساخته و مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از بالاتر بودن تمامی مولفه های آزار دیدگی در دختران فراری در مقایسه با دختران عادی (در سطح معنا داری p<0.001 برای تمامی مولفه های آزار دیدگی) بوده است. به این ترتیب با توجه به میزان بالای آزار دیدگی تجربه شده توسط دختران فراری، استفاده از مداخلات درمانی مناسب و آموزش و آگاه سازی خانواده ها در خصوص اثرات سوء بدرفتاری بر سلامت روانی فرزندان توسط موسسات مسوول، می تواند نقش عمده ای در کاهش اثرات سوء و پیشگیری از فرار داشته باشد.
بررسی تاثیر افت شنوایی بر مهارتهای سریع حرکتی دهانی سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارتهای حرکتی سریع اندام های گفتاری، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار هر یک به تنهایی در افراد کم شنوا به اثبات رسیده است. بررسی نحوه این تاثیرگذاری در آستانه های مختلف شنوایی و چگونگی وجود ارتباط بین این سه متغیر گفتاری و ارتباط بین آزمون های موجود برای بررسی این متغیرها هدف این پژوهش می باشد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی مقطعی بر روی 46 بزرگسال مبتلا به افت شنوایی (عمیق، شدید، متوسط- شدید) و 15 بزرگسال با شنوایی طبیعی انجام شده است. آزمودنیها به صورت تصادفی و از دبیرستانهای مخصوص افراد دچار افت شنوایی و دبیرستانهای طبیعی تهران انتخاب شدند. آزمون های مورد استفاده شامل بخشی از آزمون دیادوکوکینزیس دهانی فلچر که با تحلیل گر گفتاری دکتر اسپیچ نمونه های ضبط شده تحلیل می شوند، متن صد کلمه ای (برای سنجش سرعت گفتار بر حسب تعداد کلمات خوانده شده در دقیقه) و استفاده از روش شاخص رتبه ای برای تعیین رتبه قابلیت فهم گفتاری آزمودنی ها در خواندن متن بودند. سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: نتایج کلی حاکی از آن بود که با افزایش آستانه شنوایی، آزمودنیها مدت زمان بیشتری را صرف انجام تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی کردند و از سرعت و قابلیت فهم گفتار آنها نیز کاسته شد. البته در مورد سرعت گفتار و توانایی دیادوکوکینزیس دهانی بین خود گروه های مبتلا به افت شنوایی، فقط تفاوت بین گروه مبتلا به افت شنوایی عمیق با دو گروه شدید و متوسط- شدید معنی دار بود (p<0.05). در ضمن در گروه مبتلا به افت شنوایی بین سرعت گفتار و مدت زمان صرف شده برای تکرار تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی ارتباط منفی و معنی داری وجود داشت (p<0.02). اما در گروه شنوایی طبیعی هیچ گونه ارتباط معنی داری بین این دو مشاهده نشد (p>0.05). کلا بین دیادوکوکینزیس دهانی و قابلیت فهم گفتار و همچنین سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار نیز ارتباط معنی داری مشاهده شد (p<0.05).
نتیجه گیری : با توجه به تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارت های سریع حرکتی دهانی، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار و وجود ارتباط بین این سه متغیر، در مداخلات درمانی بر روی افراد دچار افت شنوایی، شاید بتوان به عنوان مثال با مداخله و بهبود دادن مهارتهای سریع حرکتی دهانی مانند تواناییهای دیادوکوکینزیس دهانی باعث بهبود بخشیدن به سرعت گفتار و یا حتی قابلیت فهم گفتار آنها شد.
"
بار اختلال بیش فعالی و کم توجهی در جمعیت ایرانی در سال 1382(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) از اختلالات شایع روانپزشکی اطفال می باشد که با توجه به جمعیت جوان کشور ایران، می تواند ناتوانی قابل ملاحظه ای ایجاد نماید. از میان شاخص های تندرستی، DALY (سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی) برای ارزیابی و مقایسه مشکلات و نیازهای بهداشتی ناشی از اختلالات مختلف، مقیاسی کارآمد است که با محاسبه آن می توان بار ناتوانی ناشی از بیماری های مختلف را در جامعه مقایسه کرد.
روش: DALY برای ADHD، بر اساس اطلاعات مربوط به بروز، شیوع، بهبود و مرگ ومیر فردی و با بهره گیری از اطلاعات جمعیت شناسی میانه سال 1382 محاسبه شد. برای سنجش هماهنگی اطلاعات خام و انجام محاسبات نهایی از نرم افزار DisMod II استفاده شد و در نهایت، YLD (سال های زندگی همراه با ناتوانی) به عنوان مقدار برابر با DALY در این اختلال محاسبه گردید. یافته ها: YLD در افراد مذکر 7/15 و در افراد مؤنث 7/6 به دست آمد. سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی در دو جنس و در کلیه سنین 4/22 محاسبه شد. در تحلیل حساسیت با پیش فرض عدم بهبود اختلال پس از دوران بلوغ، DALY 9/31 به دست آمد که نشان می دهد مقدار 4/22، برآورد حداقلی از بار ناتوانی اختلال است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد ADHD عامل بخش قابل توجهی از بار اختلالات روانی در کلیه سنین و به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی است.
بررسی عوامل خطرساز در ابتلا به اختلال بیش فعالی / کمبود توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: با توجه به اهمیت بالینی اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان و تاثیر آن در سیستم خانواده در پژوهش حاضر به بررسی عوامل خطرساز در ابتلا به این اختلال پرداخته می شود.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع تحلیلی مقایسه ای بوده و آزمونی های پژوهش حاضر را 192 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه به با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دوره زمانی دو ساله (ابتدای سال 82 تا انتهای سال 83) به مرکز روانپزشکی اطفال ارجاع شده بودند و تشخیص اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه بر اساس معیارهای DSM-IV توسط دو روانپزشک کودک در آنها مسجل شده بود (گروه آزمایش) و 210 کودک جامعه عادی که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از مدارس و مهدهای کودک شهر تهران انتخاب شده و از لحاظ متغیرهای پژوهش با گروه آزمایش همتاسازی شده بودند (گروه کنترل)، تشکیل می دادند. داده های پژوهش با کمک روش های توصیفی مانند فراوانی و درصد و نیز استفاده از روش های آمار استنباطی نظیر خی دو مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد میزان بروز این اختلال در پسران از دختران بیشتر است (P=0.0001 و X2=33.8). میزان بروز ADHD در فرزندان والدین دارای نسبت خویشاوندی از فرزندانی که والدین غیر خویشاوند دارند بیشتر است (P=0.03 و X2=4.95). میزان بروز اختلال ADHD در کودکانی که سابقه ابتلا به اختلال بیش فعالی در والدین و بستگان آنها وجود دارد بیشتر از کودکانی است که سابقه ابتلا به اختلال بیش فعالی در والدین و بستگان آنها وجود ندارد (P=0.0001 و X2=26.88). میزان بروز اختلال ADHD در کودکان والدینی که دارای سابقه بیماری های روانی می باشند بیشتر از کودکان والدینی است که سابقه بیماری های روانی ندارند (P=0.0001 و X2=9.83). در نهایت میزان بروز اختلال ADHD در فرزندان اول و دوم بسیار بیشتر از فرزندان سوم و بالاتر است (P=0.0001 و X2=23.41). "
پیش بینی اختلال دلبستگی کودکان والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"رابطه بین سبک دلبستگی والدین و اختلال دلبستگی در کودکان دبستانی موضوع مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. نمونه مورد بررسی شامل 605 دانش آموز بود، که 324 نفر آنها دختر و 281 نفر آنها پسر بودند. این دانش آموزان از مدارس ابتدایی شهر تهران در سه مقطع تحصیلی (سوم و چهارم و پنجم) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برگزیده شده بودند. برای سنجش فرضیه ها از آزمون سبک های دلبستگی (تجدید نظر شده) و آزمون اختلال دلبستگی رندالف و آزمون بندر گشتالت و یک پرسش نامه جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده به عمل آمد.
نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن/ اضطرابی والدین بهترین پیش بینی کننده اختلال دلبستگی کودکان محسوب می شود. به علاوه بین تعارضات زناشویی میان والدین، تفاوت سنی بین آنها (بیش از ده سال) و نیز وضعیت نامناسب مالی خانواده و اختلال دلبستگی کودک همبستگی مثبت وجود داشت. همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن والدین با تعارضات زناشویی میان آنها و وضعیت نامناسب مالی خانواده، همبستگی مثبت معنادار وجود داشت.
"