فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام دانش آموزان دختر گوشه گیر و عادی بوده است.
روش: این پژوهش، علی – مقایسه ای است و با روش پرسشنامه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه یک شهر اردبیل بودند که از میان آنها، 725 نفر انتخاب شدند و به مؤلفه گوشه گیری پرسشنامه وودورث پاسخ دادند که 50 نفر از آنها گوشه گیر تشخیص داده شدند. از میان این50 نفر،20 دانش آموز گوشه گیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین 20 دانش آموز دیگر که گوشه گیر نبودند، از میان دانش آموزان همان کلاسها انتخاب و همتاسازی شدند. این همتاسازی از نظر سن،جنس و تحصیلات صورت گرفت. از هر دو گروه خواسته شد«مقیاس تحمل ابهام» و «پرسشنامه شیوه های مقابله ای» را تکمیل کنند. داده های جمع آوری شده از این پرسشنامه ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان عادی و گوشه گیر در مهارتهای مقابله ای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله ای استفاده شده از سوی دانش آموزان عادی، بیشتر مسئله مدار، شناختی و رفتاری است. در حالی که این راهبردها در دانش آموزان گوشه گیر بیشتر هیجان مدار و اجتنابی است.
نتیجه گیری: نتیجه کلی این تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان گوشه گیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند، با بررسی این راهبردها می توان دانش آموزان گوشه گیر را تشخیص داد و اقدامات لازم را برای پیشگیری از گوشه گیری و کمک به درمان آنها انجام داد
سبک های اسنادی و سبک های یادگیری همگرا - واگرا در دانشجویان افسرده و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: تحقیق حاضر با هدف مقایسه سبکهای اسنادی و سبکهای یادگیری همگرا- واگرا در دانشجویان افسرده و عادی انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع علّی- مقایسهای است که با نمونهگیری در دسترس، سبک یادگیری و سبک اسنادی 170 دانشجو در مقطع کارشناسی را به کمک پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب (LSI) و پرسشنامه سبکهای اسنادی (ASQ) برای وقایع خوشایند و ناخوشایند سنجید. افراد به کمک پرسشنامه افسردگی بِک به دو گروه افسرده (45 نفر) و عادی (125 نفر) تقسیم شدند. دادههای بهدستآمده با آزمون من- ویتنی و مجذورکای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان عادی، در موقعیتهای مثبت از اسناد درونی و پایدار کمتری استفاده کردند و بین دو گروه از لحاظ سبک اسنادی کلی- اختصاصی در موقعیت مثبت تفاوت معنیداری وجود نداشت. درصورتیکه در موقعیت منفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان عادی از اسناد درونی بیشتری استفاده کردند و در سایر ابعاد اسنادی تفاوتی با هم نداشتند. بهعلاوه، بین گروه افسرده و غیرافسرده در استفاده از سبک یادگیری (همگرا- واگرا) تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین افراد دارای سبک یادگیری همگرا در مقایسه با افراد دارای سبک یادگیری واگرا، در موقعیتهای منفی از اسنادهای بدبینانه بیشتری استفاده نکردند.
نتیجهگیری: شنـاخت سبک اسنـادی و الگوی یادگـیری افـراد میتواند بهعنوان دو متغیر مهم شناختی در فهم آسیبپذیری شناختی اختلالات هیجانی نقش مهمی ایفا کند. "
بررسی میزان شیوع اختلال اضطراب منتشر در میان دانش آموزان پایه پنجم و اثربخشی روشهای خودگویی درونی و بیرونی بر کاهش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب منتشر از اختلالات مهم در میان کودکان و نوجوانان است. این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع اختلال اضطراب منتشر در میان دانش آموزان پایه پنجم و همچنین بررسی اثر بخشی دو روش خود گویی بیرونی و درونی در کاهش آن انجام شد. لذا برای بررسی میزان شیوع آن در میان دانش آموزان پایه پنجم2000 نفر(1000 دختر و 1000 پسر)از این دانش آموزان انتخاب شدند و به آزمون خودسنجی سرند اضطراب کودکان (SCARED) و اختلالات هیجانی مرتبط با آن پاسخ دادند. نتایج نشان داد که شیوع این اختلال در میان دختران 08/11ودر میان پسران 4/9 درصد است و میان دو جنس از نظر شیوع تفاوت معنی داری وجود دارد ((p < 0/04..به منظور بررسی اثربخشی دو روش خود گویی درونی و بیرونی در کاهش این اختلال تعداد96 نفر از آزمودنی های دارای اختلال اضطراب منتشر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در سه گروه خود گویی بیرونی، درونی و گروه گواه قرار داده شدند. سپس، با استفاده از دو روش خود گویی درونی و بیرونی هر کدام هشت جلسه و در هر جلسه به مدت یک ساعت آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون t مستقل،تحلیل واریانس یک طرفه،آزمون توکی وتحلیل واریانس دو عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد که روش خود گویی بیرونی به طور معنی دار بیشتر از روش خود گویی درونی در کاهش اضطراب مؤثر است و هر دو روش در مقایسه با گروه گواه اثر بخشی بهتری داشتند در میان دو جنس و اثر متقابل گروهها و جنسیت تفاوت معنی دار به دست نیامد.
کنترل شخصی ادراک شده و افسردگی پس از سکته قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی در بیماران بعد از سکته قلبی بسیار شایع است و پیامدهای ناگوار متعددی نیز برای این بیماران به همراه دارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط کنترل شخصی در ارزیابی خط پایه و بروز افسردگی پس از سکته قلبی بود.
روش: 176 بیمار 32 تا 84 ساله که با تشخیص قطعی انفارکتوس میوکارد در یکی از بیمارستان های مجهز به واحد مراقبت قلبی (CCU) شهر اصفهان طی پنج ماه اول سال 1385 بستری شده بودند، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده های خط پایه از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و طبی، مقیاس کنترل شخصی، پرسشنامه افسردگی بک و اکوکاردیوگرافی استفاده شد. سه ماه پس از ترخیص، افسردگی در این بیماران با استفاده از مقیاس افسردگی بک ویژه مراقبتهای اولیه (BDI-PC) ارزیابی شد. داده های به دست آمده در خط پایه و مرحله پیگیری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که 45% از آزمودنیها دچار افسردگی پس از سکته قلبی بودند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس تفاوت معناداری در نمرات کنترل شخصی بین دو گروه بیمار پس از سکته قلبی با افسردگی و بدون افسردگی نشان داد.
نتیجه گیری: به طور کلی یافته ها نشان داد که احتمالا باورهای بیمار مبنی بر کنترل پذیری بیماری در روزهای پس از سکته قلبی با بروز افسردگی بعدی رابطه دارد. این یافته می تواند به منظور پیش گیری از بروز افسردگی پس از سکته قلبی در توانبخشی این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ و فلئوکزتین در بیماران وسواسی- اجباری است. این بررسی از نوع آزمایشی بود. آزمودنی های پژوهش را 59 نفر بیمار وسواسی- اجباری که به صورت جایگزینی تصادفی در چهار گروه رفتار درمانی شناختی، مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ، فلئوکزتین و لیست انتظار جای داده شده بودند، تشکیل می دادند. آزمودنی های چهار گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات و وضیعت تاهل همتاسازی شده بودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، افسردگی بک و اضطراب بک استفاده شد. نمره های به دست آمده از ارزیابی ها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون ودو ماه بعد از پس آزمون ) به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه و آزمون تعقیبی«تی» توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کاهش علائم وسواسی، رفتار درمانی شناختی مؤثرتر از فلئوکزتین در هر دو دوره کوتاه مدت (05/0=P) و بلند مدت (01/0=P) است. همچنین بین رفتار درمانی شناختی و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت و بلند مدت معنادار است (01/0)P. مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ فقط در بلند مدت مؤثرتر از فلئوگزتین است (05/0=P) و بین مواجهه سازی وجلوگیری ازپاسخ و گروه کنترل، این تفاوت در کوتاه مدت وبلند مدت معنادار است (01/0=P)، اما این تفاوت بین فلئوکزتین و گروه کنترل فقط در کوتاه مدت معنادار است (05/0=P). در کاهش علائم افسردگی بیماران وسواسی هم فلئوکزتین اثر درمانی بیش تری نسبت به رفتار درمانی شناختی در کوتاه مدت وبلند مدت (05/0)P و همچنین نسبت به مواجهه سازی و جلوگیری ازپاسخ درکوتاه مدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) دارد. همچنین بین فلئوکزتین و گروه کنترل، این تفاوت درکوتاهمدت (01/0=P) و بلند مدت (05/0=P) معنادار است. بر پایه یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در کاهش علائم وسواسی بیماران وسواسی- اجباری و فلئوکزتین هم در کاهش سطح افسردگی این بیماران اثر درمانی عمده دارند. همچنین رفتار درمانی شناختی و مواجهه سازی و جلوگیری از پاسخ در طولانیمدت بیش تر از فلئوکزتین اثرهای درمانی خود را حفظ می کند.
ابعاد مشکلات شخصی - ارتباطی زنان دارای همسر معتاد: چشم اندازی به برنامه توانبخشی همسران مبتلایان به اعتیاد
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: اعتیاد به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق وابسته نمودن فرد به مصرف مواد مخدر، تزلزل بنیادهای اخلاقی را در پی دارد که از جمله این پیامدها افزایش جرم ، جنایت و خشونت است. بی شک قربانیان این مشکلات در درجه اول افراد خانواده و نزدیکان مبتلایان است که آن ها را خواسته یا ناخواسته با این پیامد ها مواجه می سازد.
روش: پژوهش حاضر در چارچوب مطالعات پس رویدادی و به صورت مقطعی با هدف تعیین آسیبهای شخصی – ارتباطی زنانی که همسران آن ها مبتلا به اختلال وابستگی به مواد بودند از طریق فراهم ساختن امکان مقایسه آن ها با زنانی که همسرانشان هیچگونه ابتلایی به اعتیاد نداشتند انجام شد. آزمودنیهای پژوهش را 186 زن دارای همسر معتاد(با میانگین سنی 36 و انحراف معیار 9 سال) ،یعنی همسر کسانی که به دلیل مصرف مواد حداقل یک بار تحت درمان اعتیاد قرار گرفته و به منظور دریافت کمکهای حرفه ای(آذرماه الی ااسفند ماه1386) به مراکز درمان سرپایی اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند و 173 زن دارای همسر غیر معتاد(با میانگین سنی 35 و انحراف معیار 8 سال) از بین زنان اقوام،همسایگان و دوستان گروه مورد تشکیل می دادند.آزمودنیهای هر دو گروه برای ورود به مطالعه و اطمینان از مطابقت با ملاکهای ورود و خروج پژوهش مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند.
داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه نیمرخ مشکلات شخصی-ارتباطی(استراس و همکاران،1999 )، و پرسشنامه محقق ساخته برای برخی متغیر های دموگرافیک جمع آوری شد.
یافته ها: داده ها تفاوت دو گروه را در همه زیر مقیاسهای پرسشنامه نیمرخ مشکلات شخصی – ارتباطی به غیر از زیر مقیاس حسادت نشان داد. مقایسه مشکلات شخصی-ارتباطی دو گروه از طریق تحلیل نیمرخها نشانگر تفاوت دو گروه بود.به این معنی که مشکلات شخصی مانند نشانگان ویژگیهای شخصیت ضد اجتماعی و مرزی ،نشانگان افسردگی و استرس ،احساس خصومت وگرایشات خشونت بار ، تجربه آزار و.مورد غفلت قرار داشتن به طور معنا دار در زنان دارای همسر معتاد بیشتر بود . همینطور برای مشکلات ارتباطی، تفاوت ها به وجود تعارض، آشفتگی ارتباطی، ضعف مدیریت خشم ،کنترل خود وتعهد ارتباطی(به ویژه با همسر)و اسناد منفی در گروه زنان دارای همسر معتاد حکایت داشت.
نتیجه گیری: زنان دارای همسر معتاد به گونه معنی داری از مشکلات شخصی و ارتباطی نیشتری در مقایسه با گروه شاهد رنج می بردند و هرگونه برنامه توانبخشی مبتنی بر خانواده و همسران مبتلایان به اعتیاد باید به ابعاد آسیب های شخصی – ارتباطی بویژه خشونت در روابط بین فردی و خانواده این افراد توجه داشته باشد.
تاثیر آموزش مهارت های مقابله با هیجان ها در اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دختران دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین میزان تاثیر آموزش مهارت های مقابله با هیجان ها در کاهش استرس، اضطراب امتحان و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و ابزار پژوهش، آزمون اضطراب امتحان فیلیپس (1979)، مقیاس احساس فشار روانی مارکهام (1992) و آزمون عملکرد تحصیلی درتاج (1383) بود. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 30 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دارای اضطراب امتحان شهرستان فریدون شهر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان دادند آموزش مهارت های مقابله با هیجان ها در کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی مؤثر است.
نتیجه گیری: می توان در مدارس مهارت های مقابله با هیجان ها را در قالب درس مهارت های زندگی برای پیشگیری از اضطراب امتحان و افزایش پیشرفت تحصیلی به دانش آموزان آموزش داد.\
مقایسه گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر توام با آموزش مهارت های مطالعه در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر با آموزش مهارتهای مطالعه در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت در دانشجویان اجرا گردید.
روش: 20 نفر دانشجوی مبتلا به اضطراب امتحان در یک پژوهش آزمایشی به روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه پژوهش (دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان که به کلینیک روان شناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده بودند) انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل گماشته شدند (10 نفر برای هر گروه). پرسشنامه اضطراب امتحان و سیاهه حالت ـ اضطراب صفت اشپیل برگر به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. پس از اجرای 5 جلسه درمان (5 هفته و هرهفته 1 جلسه 2 ساعتی) در هر گروه، به منظور سنجش میزان متغیرهای وابسته (اضطراب امتحان و اضطراب صفت) پرسشنامه اضطراب امتحان و سیاهه حالت ـ اضطراب صفت اشپیل برگر مجدداً به عنوان پس آزمون اجرا گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه درمانی مبتنی بر آموزش مهارت های مطالعه در گروه کنترل باعث کاهش معنادار اضطراب امتحان و اضطراب صفت در دانشجویان شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، گروه درمانی مبتنی بر هوشیاری فراگیر تاثیر معناداری در کاهش اضطراب امتحان و اضطراب صفت دانشجویان دارد.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کم رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، هدف بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دختران کمروی دوره راهنمایی با دامنه سنی 14-11 سال در شهرستان اردبیل بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 700 دانش آموز انتخاب شدند. همه این دانش آموزان، مقیاس کمرویی را تکمیل کردند. از میان آنها هشتاد دانش آموز که نمراتشان دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس به دانش آموزان گروه آزمایشی روشهای حل مسئله اجتماعی طی هفت جلسه آموزش داده شد. از خرده آزمون سازش اجتماعی آزمون شخصیتی کالیفرنیا برای تعیین میزان سازگاری اجتماعی و از میانگین نمره های نیمسال تحصیلی برای تعیین میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایشی به طور معنی داری بیشتر از تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در گروه کنترل است(001/0=P).نتیجه گیری: آموزش حل مسئله اجتماعی می تواند سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمرو را بهبود بخشد.
مدیریت زمان : یادگیری استفاده از برنامه ریزی روزانه در افراد دارای اختلال نارسایی توجه،بیش فعالی
اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش نشانههای کودکان 7- 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای است.
روش: نمونهها از بین والدین 330 کودک مقطع پیشدبستانی و اول ابتدایی طی دو مرحله انتخاب شد. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک نمره آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال نافرمانی مقابلهای بود. در مرحله بعد و بهمنظور انتخاب نهایی، تحت مصاحبه تشخیصی ساختیافته مبتنی بر ملاکهای DSM-IV-TR قرار گرفتند. مادرانی که وجود نشانههای اختلال در کودکان آنها توسط مصاحبه تشخیصی نیز تایید شد به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، 46 نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات گروهی آموزش فرزندپروری مثبت شرکت کردند و بر روی گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت.
یافتهها: تحلیل یافتهها مبتنی بر آزمون t برای گروههای مستقل نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش، در نشانههای بیاعتنایی مقابلهای کاهش معنیداری دارند.
نتیجهگیری: علیرغم وجود تفاوتهای فرهنگی اجتماعی میان گروه مورد بررسی نسبت به گروههای مورد بررسی در جوامع و فرهنگهای دیگر، نشانههای اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکان مادران گروه آزمایش کاهش معنیداری را نشان داد. "
"تأثیر آموزش جرأت ورزی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر آموزش جرأتورزی بر مهارتهای اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر پایه اول مقطع متوسطه شهر بهمئی صورت گرفت.
روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه اول متوسطه مشغول به تحصیل در سال 87-1386 و نمونه آن متشکل از 60 دانشآموز است که به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی اسلر و میلر است. طرح پژوهش، از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه است و دادههای بهدست آمده با روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین این دو گروه، حداقل یکی از متغیرهای وابسته مهارتهای اجتماعی، اضطراب اجتماعی و عملکرد تحصیلی، تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه در مانوا نیز نشان داد که بین دو گروه از لحاظ هر سه متغیر وابسته تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: آموزش جرأتورزی بر روی اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تأثیر دارد و بین دو گروه از لحظ این متغیرها تفاوت معنیداری مشاهده میشود. به بیان دیگر، آموزش جرأتورزی باعث کاهش اضطراب اجتماعی و افزیش مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان گروه آزمایشی شده است. "
مقایسه ی تنش والدگری مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه با مادران کودکان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی سطح تنش والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجهو مقایسه ی آن با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. روش کار: مطالعه ی حاضر جزو پژوهش های علی مقایسه ای می باشد وجامعه ی آماری این پژوهش تمام مادران دارای پسر 5 تا 12 ساله ی مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه مراجعه کننده به درمانگاه های فوق تخصصی روان پزشکی کودک (ابن سینا و دکتر شیخ) و تمام مادران پسران 5 تا 12 ساله ی بهنجار مقطع پیش دبستانی و دبستان ناحیه ی 4 مشهد بودند. از بین مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه با روش نمونه گیری در دسترس، 50 نفر و از بین مادران کودکان بهنجار با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای80 نفر انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شاخص تنیدگی والدگری بودند. داده های به دست آمده با روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون تی گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که بین تنش والدگری (قلمرو والد) و مولفه های آن در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<) و نیز بین تنش والدگری (قلمرو کودک) و مولفه های آن در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<). هم چنین بین تنش والدگری (قلمرو والد-کودک) در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<). نتیجه گیری: مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه در مقایسه با مادران کودکان بهنجار دارای تنش والدگری بیشتری هستند که باید با ابزار شاخص تنش والدگری تشخیص داده شود.
"
مطالعه ی مورد-شاهدی سبکهای دفاعی و اضطراب حالت-صفت در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب منتشر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: رابطه ی بین مکانیسم های دفاعی و اضطراب در متون علمی مطرح می باشد. با توجه به شیوع اختلال اضطراب منتشر (GAD) به ارزیابی سبکهای دفاعی و ارتباط آن با اضطراب حالت- صفت در دانشجویان مبتلا به GAD پرداختیم.
روش کار: تعداد 30 دانشجوی مبتلا به GAD و 30 دانشجوی غیرمبتلای 27-19 ساله (15 پسر و 15 دختر در هر گروه) که از نظر متغیرهای جمعیتشناختی همتاسازی شده بودند به روش نمونه گیری در دسترس از بین داوطلبان انتخاب شدند. تمام دانشجویان تحت مصاحبه ی بالینی ساختیافته و پرسش نامه ی سلامت عمومی قرار گرفتند تا معیارهای ورود را داشته باشند. سپس دو گروه به پرسشنامههای سبک دفاعی-40 (DSQ-40) و اضطراب حالت- صفت اشپیلبرگر (STAI) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، آزمون های تی مستقل، ضریب همبستگی و تحلیل واریانس دوسویه استفاده شد.
یافته ها: به طور معنی داری استفاده از سبک دفاعی پخته در گروه غیرمبتلا بیشتر بود (032/0P<) و مکانیسمهای دفاعی شوخی(048/0P<)، انکار(034/0P<)، فرونشانی(035/0P<)، گسست(040/0P<) و دلیلتراشی(0005/0P<) در گروه غیرمبتلا و فرافکنی(002/0P<) و جسمانیسازی (001/0P<) در گروه مبتلا بیشتر مورد استفاده قرار گرفته بودند. همبستگی معکوس متوسط و معنی داری بین نمره ی اضطراب حالت- صفت با نمره ی سبک دفاعی پخته وجود داشت. همبستگی بین سبک دفاعی ناپخته و اضطراب حالت اندک بود و بین سبک دفاعی نوروتیک و اضطراب حالت- صفت رابطهای مشاهده نشد.نتیجه گیری: افراد با سطح مطلوب سلامت عمومی و نمره ی اضطراب حالت- صفت پایین، از سبک دفاعی پخته استفاده میکنند. استفاده ی دانشجویان سالم از مکانیسمهای دفاعی شوخی و فرونشانی نیز این نتیجهگیری را حمایت میکند.
"
بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهب در افراد معتاد / غیر معتاد شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی کیفیت زندگی و نگرش مذهبی افراد معتاد و غیر معتاد شهر کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش را200 نفراز دو گروه مردان معتاد و غیر معتاد (هر گروه شامل 100نفر) تشکیل دادند. کیفیت زندگی و نگرش مذهبی این افراد، با استفاده از دو پرسشنامه کیفیت زندگی (36 - SF) و نگرش سنج مذهبی، ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد نگرش مذهبی پایین تری داشتند. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معنی داری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری داشتند. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیر معتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
مقایسه حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگار اولیه معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیربالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه در معتادان ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیر بالینی در شهر تهران صورت گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسه ای است. به این منظور تعداد 90 نفر از افراد معتاد ناموفق و موفق به ترک مواد افیونی و جمعیت غیر-بالینی (سه گروه 30 نفره) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه طرح واره های یانگ، پرسش نامه سلامت عمومی و پرسش نامه خصوصیات فردی پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، مجذور کا، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که از نظر حوزه های مرتبط با طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه بین سه گروه مورد مقایسه تفاوت معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مداخلات درمانی با هدف تغییر و اصلاح طرح واره های ناسازگارانه ی اولیه می تواند در افزایش میزان موفقیت معتادان ناموفق به ترک مواد افیونی موثر باشد.