فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
کودک و نوجوان
کودک و نوجوان
کودک و نوجوان
کودک و نوجوان
کودک و نوجوان
تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق بر رفتارهای بهداشتی دختران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: هدف اصلی این مطالعه، بررسی مقایسهای تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق آموزش بلوغ بر رفتارهای بهداشتی دختران مقطع راهنمایی یکی از شهرکهای مسکونی منطقه یک شهر تهران بود.
روش: این پژوهش، مطالعهای نیمهتجربی از نوع کارآزمایی میدانی است. جامعه و نمونه مورد مطالعه کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم راهنمایی (132 نفر) مدارس دولتی یکی از شهرکهای مسکونی شهر تهران بودند. ابتدا دانشآموزان پرسشنامه محققساخته را تکمیل کردند. آنگاه با برنامه آموزشی یکسان، تمامی دانشآموزان مورد آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزشی با استفاده از روشهای آموزش چهره به چهره و بحث و گفتوگو طی یک جلسه حدودا 5/2ساعته برای گروهها اجرا شد. بعد از گذشت 3 ماه از پایان برنامه آموزشی، مجدداً پرسشنامهها توسط دانشآموزان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمونهای پارامتری و غیرپارامتری، T زوجی، مجذور کای و ANOVA استفاده شد.
یافتهها: بین میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی، در مرحله قبل از مداخله، در سه گروه مورد تفاوتی وجود نداشت، ولی در مرحله بعد از آموزش، در سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p). همچنین، در مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد در هر گروه، در هر سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p گروه مادران، 001/0>p گروه معلمان، 001/0>p گروه پرستاران).
نتیجهگیری: آموزش از طریق پرستار بهداشت از آموزش از طریق مادران و معلمان موثرتر است و منجر به بهبود و ارتقای رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان میشود."
ادراکمادران از انگیزه های زیربنایی رفتار کودکدر موقعیت های دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کیفیت روابط کودکو مراقب او، مفهومی محوری در ارتباط با عوامل موثر در تحول کودکاست . از آنجا که پاسخدهی مثبت مادر به کودکاز مولفههای مهم شکلگیری دلبستگی ایمن در اوست، ادراکمادر از علت رفتار کودکاز اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی ادراکمادران ایرانی از انگیزههای زیربنایی رفتار کودکدر موقعیتهای دلبستگی و دیدگاه آنان نسبت به پاسخدهی مناسب به این رفتارها، و همچنین مقایسه بین فرهنگی این پدیده بود.
روش: این پژوهش کیفی توصیفی در سال 1388 روی 30 مادر ایرانی دارای کودکان 3 تا 5 سال که به روش نمونهگیری تصادفی از سه مهدکودکشهر تهران انتخاب شدند، انجام شد. 5 موقعیت برای آزمودنیها توصیف و از آنها خواسته شد که علت رفتار کودکدر هر موقعیت و پاسخ مناسب به این رفتار را ذکر کنند. دادهها به روش کیفی تحلیل شد.
یافتهها: بین ادراکمادران از انگیزه رفتار کودکو پاسخدهی مناسب رابطه وجود داشت. در موقعیت خواب بیش از سایر موقعیتها به مقوله ایمنی و وابستگی متقابل توجه شد و پاسخ مثبت بیشتری به این موقعیت داده شد. در مقایسه بین فرهنگی، بین ادراکمادران ایرانی و ژاپنی شباهت بیشتری وجود داشت و آنان بیش از مادران آمریکایی به جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل توجه میکردند.
نتیجهگیری: رفتارهایی که بیشتر به انگیزه جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل نسبت داده میشوند، پاسخ مثبتتری از سوی مادران دریافت میکنند. بنابر ارزشها و باورهای فرهنگی، ادارکمادران از انگیزههای رفتار کودکو پاسخدهی به رفتارهای کودکمتفاوت است.
بررسی رابطه جهت گیری های مذهبی اسلامی با ابعاد هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط جهت گیری های مذهبی اسلامی با ابعاد هویت بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 232 دختر و 99 پسر رشته های مختلف تحصیلی دانشگاه شیراز بودند که به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، عبارت بودند از: فرم تجدید نظر شده مقیاس جهت گیری های مذهبی اسلامی و ویرایش ششم مقیاس ابعاد هویت AIQ-IV . برای تعیین پایائی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روائی مقیاس ها نیز از تحلیل عوامل استفاده شد. ضرائب پایائی حاصل، موید پایائی مطلوب مقیاس ها بود. نتایج تحلیل عاملی به روش مولفه های اصلی با چرخش واریماکس برای مقیاس جهت گیری های مذهبی بیانگر وجود دو عامل بود که به ترتیب اعتقادات-مناسک و اخلاق نامگذاری شدند. همچنین نتایج تحلیل عاملی برای ابعاد هویت، پنج بعد هوپت فردی، اجتماعی، مذهبی و قومی- نژادی را نشان داد. نتایج رگرسیون چندگانه زیر مقیاس های اعتقادات – مناسک و اخلاق نشان داد که زیر مقیاس اعتقادات – مناسک پیش بینی کننده مثبت و معنی دار بعد هویت مذهبی و زیر مقیاس اخلاق پیش بینی کننده ابعاد هویت فردی و ارتباطی به شکل مثبت و نیز پیش بینی کننده بعد هویت مذهبی به شکل منفی می باشد.
پیش بینی استرس، اضطراب و افسردگی نوجوانی براساس دو بعد از مدل فرایند و محتوای خانواده
حوزه های تخصصی:
هرکسی از خانواده ی خویش قضاوتی در ذهن دارد که عواطف و هیجانات گوناگونی را در دنیای درونی او برمی انگیزد. براساس مدل فرایند و محتوای خانواده فرد به هنگام چنین ارزیابی هایی، زندگی خانوادگی خویش را در سه جنبه ی بافت اجتماعی خانواده، محتوای خانواده و فرایند خانواده مورد توجه قرار می دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش بود که آیا ادراک نوجوان از محتوا و فرایندهای خانواده اش، می تواند اضطراب، افسردگی و استرس او را پیش بینی کند یا نه. نمونه ای مشتمل بر 200 نوجوان 15 تا 17 ساله در این پژوهش مشارکت نموده و به پرسش های مطرح شده در سه فرایند خانواده، محتوای خانواده و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بود که هر دو بعد خانوادگی مورد بحث، افسردگی این نوجوان ها را به گونه ای معنی دار پیش بینی می کردند، اما هیچ یک توان لازم را برای پیش بینی میزان استرس وی بدست نیاوردند. هم چنین، داده های مطالعه گواه آن است که تنها پیش بین معنی دار اضطراب نوجوان ها متغیر فرایندهای خانوادگی است. در نهایت، از میان خرده مقیاس های فرایند و محتوا، تنها سه عامل تصمیم گیری، هم زمان بودن با هم و تسهیلات تحصیلی جهت پیش بینی این سه هیجان منفی برجستگی معنی داری یافتند.
بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنیدگی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنید گی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران دارای کودکان عادی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند شهر تهران می باشد.
نمونه آماری شامل 72 مادر (36 مادر دارای کودک مبتلا به اتیسم و 36 مادر دارای کودک سالم) بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام، فهرست مشکلات رفتاری کودک/ نوجوان، پرسشنامه منابع تنیدگی، فهرست مهارت های مقابله ای استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که بین مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مادران کودکان سالم از لحاظ متغیرهای تنیدگی، راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری وجود دارد، اما از لحاظ راهبرد مقابله ای غیر مفید و غیرمؤثر تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین میان تنیدگی مادران کودکان مبتلا به اتیسم با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و غیر مفید و شدت علائم کودک مبتلا به اتیسم رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تنیدگی مادران و راهبرد مقابله ای مسئله مدار، رابطه معناداری به دست نیامد. در مجموع اکثر مادرانی که کودک مبتلا به اتیسم داشتند راهبردهای مقابله ای هیجان مدار داشته و شدت علائم اتیسم با افزایش میزان تنیدگی مادران همراه بوده، به نحوی که شدت علائم اتیسم کودک، 66 درصد تنیدگی مادران را تبیین می کند.
بررسی رابطه ی هیجان خواهی با نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم برای ارائه چهارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارآیی و وحدت دادن به تجارب، می تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی مؤثر داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش میزان افسردگی کودکان دبستانی سال چهارم و پنجم ابتدایی بود. از مقیاس افسردگی کودکان (CED-DS؛ وایزمن و اورواشل، 1980) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. ابتدا آزمودنی ها بر اساس نمره افسردگی به طور جفتی همتا شدند و سپس هر یک از جفت ها به تصادف در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه نمونه شامل 31 نفر از داوطلبان شرکت در کارگاه قصه گویی، بودند. طرح آزمایشی طی 12 جلسه اجرا و دو هفته بعد از اتمام جلسات پس آزمون و 6 ماه بعد، آزمون پیگیری اجرا شد. نتایج نشان داد که تغییر سبک کودکان بر افسردگی آن ها مؤثر است و الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی، باعث کاهش میزان افسردگی کودکان و پایداری اثر آن بعد از 6 ماه شده است. بنابراین استفاده از این الگوی قصه گویی می تواند بر کاهش افسردگی کودکان تأثیر نسبتاً پایداری داشته باشد.
بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی سهم سبک های فرزندپروری در پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه صورت گرفته است. به این منظور 150 دانشجوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و کشاورزی دانشگاه فردوسی دو پرسشنامه سبکهای فرزند پروری دیانا بامریند و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (SQ-SF) را پر کردند. متغیرهای مورد نظر پژوهشگر در چارچوب نظریه های سبکهای فرزندپروری دیانا بامریند و طرحواره های ناسازگار اولیه(EMSs) جفری یانگ مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان میدهد سبک فرزند پروری مقتدرانه پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره ناسازگار رهاشدگی/ طرد و سبک فرزند پروری سهل گیر پیش بینی کننده سطوح بالاتر طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی است.