فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
۴۲۶۱.

توجیه جاودانگی اصول اخلاقی بر مبنای نظریه اعتبارات از دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ادراکات اعتباری مفاهیم اخلاقی من علوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
تعداد بازدید : ۴۶۲۴
این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی به‌ویژه دربارة مفاهیم اخلاقی می‌دهد؛ سپس می‌کوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیان‌هایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهم‌ترین مسأله‌ای که مطهری می‌کوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است. چنین می‌نماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبی‌گرایی می‌انجامد. مطهری تلاش می‌کند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است. این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان می‌دهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.
۴۲۷۴.

در دفاع از یک حکم جزمی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: ترادف کواین تحلیلی ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳۱
اچ. پی. گریس (H. P. Grice)، عضو شورای مدیریت دانشکدة سنت‌جان دانشگاه آکسفورد و پیتر. اف. استراسون (Peter. F. Strawson) استاد فلسفة دانشگاه آکسفورد بودند، سمت‌هایی که تا هنگام بازنشستگی آنها ادامه داشت. گریس و استراوسون در این نوشتار درصدد ابطال عقیدة کواین (Quine) هستند. کواین بر این باور است که تمایز تحلیلی ترکیبی (analytic synthetic distinction) معتبر نیست. استدلال آنها در برابر کواین این است که اگر ایدة ترادف (the idea of synonymy) بی‌معنا است، در این صورت ایدة معناداری نیز اساساً بی‌معنا است. گریس و استراسون استدلال می‌کنند که کواین نتوانسته است اثبات کند مفهوم تحلیلیّت (analycity) بیهوده و بی‌معنا است. پروفسور کواین در مقاله «دو حکم جزمی تجربه‌گرایی» تمایز فرض‌شده میان گزاره‌های تحلیلی و ترکیبی (analytic and synthetic statements)و دیگر ایده‌های مربوط به آنها را نقد می‌کند و می‌گوید قائل به چنین تمایزی نیستیم. قصد داریم اثبات کنیم که نقدهای وی از این تمایز، ردّیة او را توجیه نمی‌کند...
۴۲۷۵.

معرفت پیشینی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: ضرورت امکان تحلیلی ترکیبی معرفت پیشینی معرفت پسینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱۳
موزر در این نوشته با ذکر تمایز سه‌گانه، به اختصار دربارة هریک پرداخته است. نخست، تمایز معرفت‌شناختی است که از نظر نویسنده، ملاک این تمایز به توجیه آنها مربوط می‌شود. طبیعی است که در این صورت، بحث به قضایا منحصر می‌شود. در این باب، وی به مفهوم حداقلیِ آن باور دارد به این معنا که معرفت پیشینی مستلزم یقین (به هیچ یک از معانی آن) نیست. تمایز دوم، تمایز فلسفی آنها است که به بحث ضرورت و امکان ارتباط پیدا می‌کند. در این بحث به دیدگاه‌های لایبنیتس و شاؤل کریپکی اشاره می‌کند. تمایز سوم، تمایز میان حقایق تحلیلی و ترکیبی است. نویسنده با تعریف حقایق تحلیلی به اینکه منطقاً ضروری باشد، بحث درباره ضرورت و ترکیبی بودن را بیان می‌دارد، آنگاه به ذکر مهم‌ترین دیدگاه‌ها درباب علت و منشأ پیشینی شدن یک معرفت پرداخته است. نتیجه‌ای که وی از این بحث می‌گیرد آن است که لازم است قبل از همه، یکی از دیدگاه‌ها درباب منشأ پیشینی شدن معرفت را پذیرفت و آنگاه از خلط متافیزیکی فیزیکی و معرفت‌شناختی مساله اجتناب نمود.
۴۲۷۶.

مروری بر فلسفة زیست‌شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیست‌شناسی اکولوژی نظریة تکامل پیش‌فرض متافیزیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۹۶
ارتباط تکامل و فلسفه به قدمت خود نظریة تکامل است. مقالة حاضر علاوه بر اشاراتی به تعامل میان فلسفه و تکامل به ارتباط میان فلسفه با سایر بخش‌های زیست‌شناسی از جمله ژنتیک و اکولوژی می‌پردازد. هیچ نظریه‌ای در تاریخ علم به اندازة نظریة تکامل با تمامی جنبه‌های جامعه تعامل نداشته است بنابراین فلسفه به عنوان فعالیتی که به تفکر دربارة تمامی جنبه‌های جهان می‌پردازد از این نظریه غافل نمانده است. ارتباط زیست‌شناسی و فلسفه، ارتباطی دو سویه بوده است. از یک سو، فلسفه به ساختار زیست‌شناسی، ایضاح مفاهیم آن و مشخص کردن پیش‌فرض‌های متافیزیکی و غیرتجربی آن می‌پردازد و از سوی دیگر زیست‌شناسی و خصوصاً نظریة بنیادین آن یعنی نظریة تکامل باعث ایجاد نحله‌های فکری جدیدی در فلسفه شده است و پرسش‌های فراوانی برای فلاسفه خصوصاً فیلسوفان اخلاق، علم، دین، علوم اجتماعی و معرفت‌شناسان ایجاد کرده است.
۴۲۷۸.

جهانهای ممکن؛ بررسی دیدگاه سول کریپکی، الوین پلنتینگا و دیوید لوئیس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جهانهای ممکن محقق گرایی انتزاع گرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق مبانی فلسفی موجهات
تعداد بازدید : ۱۰۹۹۸
سول‌ کریپکی‌ (Saul Kripke) برای‌ ارائه‌ معناشناسی‌ صوری‌ منطق‌ موجهات‌، از مفهوم‌ جهانهای‌ ممکن‌ استفاده ‌کرد، اما امروزه‌ کاربرد مفهوم‌ جهانهای‌ ممکن‌ در معناشناسی‌ موجهات‌ خلاصه‌ نمی‌شود، بلکه‌این‌ مفهوم‌ در پاره‌ای‌ نظریه‌های‌ مربوط‌ به‌ حوزه‌ فلسفه‌ زبان‌ یا فلسفه‌ منطق‌ ـ مانند برخی‌ نظریه‌ها در باره‌ ماهیت‌ گزاره‌ ـ نیز مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌. با توجه‌ به‌ اهمیت‌ روزافزون‌ مفهوم‌ جهانهای‌ ممکن‌، مقاله‌ حاضر به‌ بررسی‌ فشرده‌ دیدگاه‌ پاره‌ای ‌از فیلسوفان‌ تحلیلی‌ معاصر در باره‌ هویت‌ این‌ جهانها و ویژگیهای‌ آنها می‌پردازد. برای‌ این‌ منظور، ابتدا توضیح‌ فشرده‌ای‌ از دیدگاههای‌ متافیزیکی‌ کریپکی‌ درباره‌ هویت‌ جهانهای‌ ممکن‌ ارائه ‌می‌شود و سپس‌ دو رویکرد عمده‌ به‌ مسأله‌ جهانهای‌ ممکن‌ تحت‌ عنوان‌ «محقَّق‌گرایی‌» و«انتزاع‌گرایی‌» طرح‌ می‌گردد. برای‌ تأمین‌ این‌ هدف‌، دیدگاه‌ دیوید لوئیس‌ (David Levis) به‌ عنوان‌ نافذترین‌ نماینده‌ محقَّق‌گرایی‌ و دیدگاه ‌الوین‌ پلنتینگا (Alvin Plantinga) به‌ عنوان‌ یکی‌ از نمایندگان‌ شاخص‌ انتزاع‌گرایی‌ مورد بررسی‌ قرار خواهد گرفت‌.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان