فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
از منظومه حماسی صاحبقران نامه فقط یک نسخه خطی در کتابخانه ملی فرانسه شناسایی شده است و شرحی از داستان قهرمانی به نام حمزه است که در انتساب آن به شخصیت های تاریخی، تردید هایی وجود دارد. صاحبقران نامه تنها حمزه نامه منظوم فارسی است و تاکنون هیچ پژوهش مستقلی در باره این کتاب انجام نشده و ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرایی در ایران فقط اشاره ای کوتاه به آن کرده است. در منابع تاریخی و ادبی نیز هیچ گونه اشاره ای به این کتاب و سراینده آن نشده است. این جستار با بررسی متن، درصدد مشخص کردن تاریخ تقریبی سرایش اثر، هویت شاعر، محل زندگی و حکومت متبوع وی است. اگرچه شعر و ساختار ادبی منظومه، فاقد مشخصه های یک منظومه اصیل فارسی است، اما این کتاب، دربردارنده نکات تاریخی و ادبی بسیاری است و می توان در آن شواهدی از لغات و عبارات نادر فارسی را جستجو کرد. شاعر در واژه سازی و کاربرد عبارات بدیع، پیشتاز بوده و برای شناخت طبیعت متفاوت زبان فارسی در هند بسیار مهم است.
بررسی تطبیقی اندیشه های عین القضات و اهل حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی از عارفان مشهور ایرانی اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است. او در اوان جوانی به مطالعه کتب کلامی پرداخت تا حقیقت و مبنای عقاید خود را دریابد، اما به نوعی تحول و انقلاب فکری رسید و پس از آن به تصوف گرایید. از آثارش چنین دریافت می شود که با کتاب های ادیانی جز اسلام آشنایی داشت. با توجه به ذهن جستجوگر او و محل زندگی اش، که عموماً در غرب ایران بود، می توان احتمال داد که با عقاید اهل حق آشنا بوده و تحت تأثیر اندیشه های آنان قرار گرفته است. در این مقاله برای اثبات یا رد این احتمال، ضمن بررسی منابع مرتبط و به ویژه آثار عین القضات و کتب آیینی اهل حق، مباحث مهمی مثل معاد، تمرّد ابلیس، گناه اولیه، وحدت، حلول، جبر و اختیار و آفرینش جهان به صورت تطبیقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
تأثیر برون متن بر تصاویر شعر «قصیده برای انسان ماه بهمن» از احمد شاملو بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورمن فرکلاف گفتمان را در 3 سطح «توصیف، تفسیر و تبیین» مطالعه می کند. در این مقاله تأثیر برون متن بر تصاویر شعر «قصیده برای انسان ماه بهمن» از احمد شاملو بر اساس نظریّه فرکلاف بررسی شده است. شکل یابی تصاویر بر محوریّت تشبیه و سپس پارادوکس، استعاره، اغراق، تلمیح و کنایه استوار است. تصاویر شعر با زمینه تجربی تناسب دارند و تصویر مرکزی شعر یعنی انسان مبارز را تقویت می کنند. بافت موقعیتی تصاویر شامل برخی حوادث سیاسی – اجتماعی نزدیک یا هم زمان با سرایش شعر است. تلمیح ها کارکرد بینامتنی دارند و نظریّه شاعر را اثبات و تقویت می کنند. در فرایند جابجایی ایدئولوژیک، شاملو از گفتمان رسمی و مسلّط مشروعیت زدایی می کند و در مقام یک روشنفکر، که از عاملیّت گفتمانی برخوردار است، ایدئولوژی جایگزین خود را در قالب تفکّر چپ و در مخالفت با حکومت ارائه می کند. در این شعر، پرکتیس گفتمانی از همزیستی و هماهنگی تصاویر منفرد (رخداد گفتمانی) با یکدیگر و با بافت موقعیتی شعر حاصل شده و با پرکتیس اجتماعی شعر (اوضاع سیاسی-اجتماعی) در ارتباط است.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار طنزآمیز «آسمون ریسمون» از ایرج پزشکزاد و «یادداشت های بدون تاریخ» از جواد مجابی بر پایه الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی این پژوهش این است که جریان های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی و مناسبات قدرت، چه تأثیری بر گفتمان آثار طنزپردازان برگزیده و میزان صراحت و پوشیدگی کلام آنان داشته است. این آثار طنزآمیز در برهه ی زمانی 1357-1332 ه.ش. به نگارش درآمده اند. هدف این پژوهش نیز، بررسی تأثیر وقوع رویدادها و جریان های گوناگون این دوره ی زمانی چون کودتا، رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و گسترش محدودیت های سیاسی بر گفتمان طنز و میزان صراحت و پوشیدگی کلام طنزپردازان مذکور است. در این مقاله با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون چون طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز بررسی و ارتباط آنها با قدرت ها و ایدئولوژی های حاکم تبیین و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه ی پوشیده گوییِ طبقه بندی در تمام آثار بیشترین بسامد را دارد؛ چنان که طنزپردازان، بیشتر کنشگران را بر اساس شغل، منصب اجتماعی، جنسیت و... بازنمایی می کنند. آنان با کاربرد مؤلفه ی حذف از انتقاد نسبت به نهاد سلطنت و روحانیت اجتناب می نمایند. این امر را می توان با عواملی چون رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه ی پهلوی و مقاومت شیعی، عدم توسعه ی سیاسی، بیم از خطر تکفیر روحانیون و احتیاط اندیشی این طنزپردازان توجیه کرد. صراحت گویی و کاربرد مؤلفه ی نام دهی نیز غالباً در حوزه ی طنز فرهنگی، ادبی و اجتماعی بازتاب می یابد.
نقدی بر کتاب فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
81-103
حوزه های تخصصی:
کتاب های دانشگاهی لازم است به گونه ای نوشته شوند که در حوزه های مرتبط علمی پاسخگوی نیاز مخاطبان باشند. به این منظور، ارزیابی انتقادی متون دانشگاهی گامی حیاتی در قوام هر رشته و سامان دهی برنامه درسی آن است. این نیاز به ویژه در رشته نوبنیاد ادبیات عامه بیشتر احساس می شود. کتاب هایی که تاکنون درباره مبانی این رشته نوشته شده اند، از انگشتان دست تجاوز نمی کنند؛ امَا مطالعات در این حوزه روزبه روز در حال گسترش است، بنابراین نقد این منابع به منظور، بهبود کیفیت کتاب ها ضرورت دارد. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های مفید و قابل توجه است. در کنار آن کاستی هایی نیز ممکن است داشته یاشد که یادآوری و رفع آن ها مسلماً به تنقیح اثر منتهی می شود. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی نقادانه، یکی از مهم ترین کتب رشته ادبیات عامه یعنی کتاب «فرهنگ عامه» آسیب شناسی کرده است. از مهم ترین نتایج این تحقیق، بی توجهی به پیشینه پژوهش، کلی گویی در برخی موارد، رویکرد توصیفی صِرف، نداشتن ارتباط سازمان یافته بین نظریه و سایر بخش های کتاب و ... و هم چنین برخی محاسن و جنبه های نوآورانه این کتاب است. این اثر، با تغییراتی می تواند یک اثر ارزشمند برای پژوهشگران رشته ادبیات عامه باشد.
مطالعه ای انتقادی بر کتاب تصوف و سیاست در متون منثور تا پایان قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
105-124
حوزه های تخصصی:
کتاب تصوف و سیاست در متون منثور تا پایان قرن چهارم هجری، نوشته مهدی حیدری، مجموعه ای از هشت مقاله دوباره منتشرشده با ویرایشی نو، زیر لوای نظریه وحدت و کثرت است. فصول کتاب با نظریه ای شکننده، غیر تاریخی و برمبنای مفهوم استعلاییِ وحدت و کثرت بنا شده است. هدف نویسنده بررسی تأثیر نظریه مذکور در مناسبات چند سویه دنیوی صوفیان با سیاست بوده است. انتخاب فرضیه ضعیف به همراه بی روشی، نویسنده را از بستر و بافت تاریخی دوره کرده و موجب زمان پریشی و مکان پریشی در متن شده است. حیدری همچنین با نقل افراطیِ روایت های ترجمه نشده عربی، خوانش کتاب را برای مخاطب عادی ناممکن کرده است. برخی از تعمیم های خطا در دسته بندی صوفیه از اشتباهات برجسته ای ا ست که به اثر مذکور، آسیب جدی وارد کرده است. در این نوشته سعی برآن است تا عیار کتاب، خصوصا در بُعد طبقه بندی متفاوت گروه های عرفانی جهان اسلام، نقد و بررسی شود.
روایتی از خاندان جمشیدی تا ظهور فریدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
207 - 227
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها روایتگر داستان های آغازین بشر هستند و در مرحله جدیدتر که انسان از اندیشه های بدوی به سمت زندگی تازه تری حرکت می کند، دیگر با پرسش های آغازین روبه رو نیست، بلکه با حماسه به نیازهای تازه خود پاسخ می دهد. در حماسه روایت منطقی تری را از داستان ها شاهد هستیم. شاهنامه فردوسی به عنوان میراث مکتوبی از اسطوره های ایرانی، در قالب جدیدترِ حماسه، بازگوکننده روایت هایی است که در کتاب های حماسی و اسطوره ای دیگر سینه به سینه نقل شده است. در این بین بعد از بیان منطقی سرگذشت قهرمانان به مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید، گسست فرمانروایی در حاکمیت اهوراییان به وجود می آید می آید و ضحاک فسار سلطنت را به دست می گیرد و بعد با ظهور فریدون، ضحاک، از صف قدرت بیرون می رود. در این دوره هزارساله حاکمیت ضحاک وارونه خوی، سرگذشت خاندان جمشیدی، ظهور و بروز خانواده فریدون و نسبت آنها با جمشیدیان روشن نیست. نگارنده با تکیه بر آثار حماسی و تاریخی دیگر، بخصوص کوش نامه، در پی آن است که این روایت را بازگو نماید. حاصل این پژوهش این است که جمشید پس از آواره شدن در هندوستان و زابلستان، با دختر خاقان و دختر شاه زابل ازدواج می کند و از یک شاخه، خاندان رستم و از شاخه دیگر خاندان فریدون به وجود می آیند. این پژوهش بنیادی است که به شکل توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است.
یمن درگزارش شاهنامه از عملیات انتقامی شاپور دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
259 - 285
حوزه های تخصصی:
شکست نرسی از روم و مرگ زودهنگام جانشینش، هرمز دوم، باعث شد تا اعراب در زمان خردسالی شاپور دوم حمله های غارتگرانه ای به غرب و جنوب ایران داشته باشند و حتی مهاجمان از قصری در حومه تیسفون یکی از شاهدخت های بلندپایه ساسانی را ربودند. از سوی دیگر یمن که به موازات هاماوران در شاهنامه به کار رفته است در بخش ساسانی شاهنامه به وضوح به حیره اطلاق شده است و این مطلب در پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه کاملاً مشهود است. در پادشاهی شاپور دوم در شاهنامه نیز یمن به حیره اشاره دارد. در حالی که مورّخان اوایل دوره اسلامی مانند طبری و بلعمی از وضع حیره پیش از عملیات انتقامی شاپور و درگیرودار آن غفلت کرده اند، در واقع گزارش شاهنامه حاوی این اطلاع مهم است که این عملیات ابتدا متوجه حیره بود و سپس برضد قبایل عربی که در حمله به ایران دست داشتند. بررسی گورنبشته نماره و رویدادهای سیاسی روم مقارن با حمله انتقامی شاپور، درستی گزارش شاهنامه را تأیید می کند.
تحلیل متن شناختی نسخ خطی حمله حیدری باذل و انواع تکمله های آن (و تبیین گونه حمله سرایی بر مبنای رویکرد انواع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
287 - 323
حوزه های تخصصی:
حمله حیدری باذل مشهدی، اثری است که در ادبیات حماسی فارسی، بیش ترین کمیت و تنوع نسخ را پس از شاهنامه فردوسی دارد. در این جستار، با بررسی 100 نسخه حمله، به معرفی چند تکمله جدید و تعیین میزان و ترکیب تکمله های این متن و سپس طبقه بندی پیکره متنی تحقیق، بر مبنای روی کرد انواع ادبی، در پنج رده پرداخته ایم. بر مبنای روی کرد نقد متنی مشخص شد، نسخ حمله حیدری باذل، به علت سبک هندی سراینده و کاربرد آیینی متن در حمله خوانی، بر خلاف عموم آثار ادبی کلاسیک، در طول زمان، به جای الحاق و افزایش ابیات، متحمل اسقاط و حذف ابیات شده اند؛ به جز انتهای نسخ که تکمله بدان ها افزوده شده است. بر مبنای طبقه بندی انواع نیز، گونه حمله سرایی این گونه تعریف شد: حمله سرایی، در سطح کلان، ذیلِ ژانر حماسه ثانویه دینی، و زیرْژانرِ حماسه ادبی، با کارکرد حماسه زبان تبیین شد. هم چنین از حیث محتوایی در شمار منظومه های حماسی تاریخی با دو گونه حماسه تاریخیِ محض یا حماسه تلفیقی تاریخی- عامیانه محسوب شد که از حیث رابطه با متن معیار ( حمله باذل) سه زیرگونه تکمله باذل، نظیره سرایی بر باذل و ترجمه حمله را شکل داده است.
بررسی ترجمه عناوین کتاب های ادبیات پایداری (از فارسی به انگیسی): گامی در راستای ارتقای الگوهای کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
28 - 50
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین عواملی که می تواند توجه مخاطب را به خواندن یک کتاب جلب کند، عنوان آن اثر است. انتخاب عنوان مناسب از چالش برانگیزترین اقدامات نویسندگان است. چه بسا ساعت ها یا حتی روز های زیادی که نویسندگان برای انتخاب عنوانی درخور برای اثر خود صرف می کنند. به همان نسبت، ارائه ترجمه ای مناسب از آن عنوان، از دشوارترین و زمان برترین کارهای مترجمان است.
تحقیق حاضر با هدف بررسی فنون مختلف برگردانِ عناوین کتاب های پایداری در پی بررسی مقوله مذکور و ارائه انواع راهبردهای امکان پذیری است که تاکنون به آنها اشاره نشده است؛ در حقیقت، نتایج پژوهش حاضر می تواند به برداشتن گامی در راستای ارتقای الگوهای ارائه شده کنونی در ترجمه عناوین آثار فرهنگی منجر شود. از مدل یین (2009) به عنوان چارچوب مقدّماتی در تحلیل داده ها استفاده شد.
این الگو دربرگیرنده فنون زیر است:
الف- «نویسه گردانی»: فنّی است که طیّ آن، حروف کلمات متن مبدأ با استفاده از حروف الفبای زبان مقصد جایگزین می گردد؛ البته، نویسه گردانیِ صرف مفاهیم فرهنگ محور یا عناصر فرهنگ-ویژه موجود در عنوان، غالباً به از دست رفتنِ کامل معنی برای مخاطب مقصد منجر خواهد شد.
ب- «ترجمه تحت اللفظی»: مترجمانی که به این فنّ ترجمه متوسّل می شوند، هم در سطوح صورت و هم محتوا می کوشند تا نزدیک ترین معادل ها به متن مبدأ را انتخاب کنند.
ج- تصریح: زمانی که عنوان اثر شامل تلمیح یا عناصری باشد که نویسه گردانی و ترجمه تحت الفظی از توصیف دقیق آن بازماند یا توجه مخاطب را جلب نکند، فنّ تصریح می تواند جایگزین مناسبی باشد. تصریح غالباً با اضافه کردن کلمات همراه است؛ طوری که همواره تعداد واژه های عنوانِ ترجمه شده نسبت به عنوان اصلی بیشتر است. گاهی ممکن است الحاق در قالب اطلاعاتی در کمانک ارائه شود.
د- اقتباس: با استفاده از این فن، مترجم «ارجاعات فرهنگی» را تغییر می دهد؛ به گونه ای که برای مخاطب زبان مقصد به راحتی قابل درک باشد. این شیوه ترجمه، کاملاً مخاطب-محور است و مترجم، زبان و فرهنگ مقصد را در اولویت قرار می دهد. جایگزین سازی یک نام خاص در عنوان با نام خاص دیگر در زبان مقصد که شخصیّت مشابهی را در آن فرهنگ به ذهن خوانندگان متن مقصد متبادر می سازد، به کمک این فنّ ترجمه انجام می شود.
ه- جایگزینی با عنوان کاملاً جدید: این فن زمانی به کار می رود که مترجم فارغ از محوریّت بخشی به مخاطب یا زبان و فرهنگ مبدأ یا مقصد، صرفاً بر اساس شمّ زبانی و خلاقیّت خود، عنوانی جدید (و البته مرتبط) خلق می کند.
پس از مشاهده و ردیابی تعدادی از فنونِ ناگفته در الگوی یین، تلاش شد که در راستای ارتقای این الگو، راهبردهای دیگری، از جمله عمومی سازی، ویژه سازی، گرته برداری، حذف، تغییر جزئی، تغییر تفسیری، و تلفیق نیز لحاظ شود. طبق یافته ها، تنها راهبردی که هرگز به وسیله مترجمان در برگردانِ عناوین کتاب های ادبیات پایداری به کار نرفته است، «جایگزینی با عنوان کاملاً جدید» است؛ در حالی که بیشترین درصد به کارگیری فنون، مربوط به ترجمه تحت الفظی (%63) و نویسه گردانی (%23) است.
بررسی استعاره های مفهومی در روایت های مردانه از دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
153 - 184
حوزه های تخصصی:
از دو دهه گذشته بدین سو، رویکردهای شناختی به مسئله زبان و ادبیات، ماهیّت و به تَبَع آن کارکرد متفاوتی برای استعاره قائل شده اند که بر پایه آن، استعاره تنها یک آرایه ادبی یا یکی از صورِ خیال نیست؛ بلکه فرایندی فعال در نظام شناختی بشر محسوب می شود. اهمّیت استعاره فقط در کاربرد واژه، عبارت یا جمله نیست؛ بلکه هر استعاره ای یک مدل فرهنگی در ذهن ایجاد می کند که زنجیره رفتاری بر اساس آن برنامه ریزی می شود. از این دیدگاه، استعاره مفهومی یا شناختی برحسب نیاز بشر به درک و بازنمایی پدیده ها و با تکیه بر ساخت واژه ها و اطلاعات قبلی شکل می گیرد و در جریان تفکر، نقش مهمی ایفا می کند؛ بنابراین تعاریف، استخراج و بررسی این نوع استعاره ها از هر متنی سبب می شود که درک ما از جهان ذهنی گوینده، دقت و عمق یابد. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی استعاره های مفهومی و طرحواره های فرهنگی در روایت های مردانه از دفاع مقدّس پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در آثار دفاع مقدّس به عنوان نمونه ای از شعر و نثر معاصر، انواع استعاره های مفهومی با حوزه های مبدأ و نگاشت های مشخص یافت می شود که قدرت تخیّل و عیار تفکر انتزاعی شاعران و نویسندگان این گونه آثار را مشخص می کند. محقق در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که چگونه می توان تفاوت مفهوم سازی های مردانه از جنگ را در قالب نظریه استعاره مفهومی و طرح واره ها بررسی کرد؟ و در شکل گیری استعاره های مفهومی در روایت های مردانه از چه حوزه های مبدأ استفاده شده است؟
روان اسطوره شناسی داستان کودکانه «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریه فرایند تفرّد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یونگ روان کاوی را باستان شناسی در بستر گونه های انسانی می داند. از همین رو اصطلاح «کهن الگو» (آرکی تایپ) که زیربنای نظریه فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژه باستان شناسی (آرکیولوژی) و گونه شناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهن الگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهن الگو متشکل از زنجیره کهن الگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچه سازی آگاهانه تمام حلقه های این زنجیره کهن الگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی بازشناسی زنجیره کهن الگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتاب های کودک ایرانی، نشانه های تصویری همواره مغفول واقع شده اند؛ کتاب تصویری «بوقی که خروسک گرفته بود» برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علی رضا گلدوزیان است. نتیجه پژوهش نشان می دهد: شناخت شکاف های میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمه شکل گیری هویت یکپارچه انسان است.
نکاتی نویافته درباره هویّت راوی و زمان تألیف حماسه یتیم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
91 - 121
حوزه های تخصصی:
یتیم نامه ، حماسه منثوری است که برای مدّت ها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل «داستان حسین کُرد شبستری» زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نه تنها پیکره متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات مرتبط با یتیم نامه نیز هیچ بحثی در شناسایی هویّت داستان پرداز آن ارائه نشده است. بر کنار از این موضوع مهم، در زمینه نسبت زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه یا قاجار، دو دیدگاه به صورت تبیین نشده و کلّی بیان شده که روشمند و مطلوب نبوده است. پژوهش حاضر، با توجّه به این فقر شناخت، در دو بخش به روش استقرایی و بر اساس جمع بندی اشارات و برآیندهای موجود در دست نویس های یتیم نامه ، ابتدا درباره هویّت فرضی داستان پرداز این حماسه به روشنگری پرداخته و سپس دلایلی را در انتساب قطعی زمان تألیف یتیم نامه به دوره صفویّه ذکر کرده است.
مقایسه مراحل سلوک در کیمیای سعادت و مکاتیب عبدالله قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی ( 505 م) و مکاتیب از عبدالله قطب (909م) در شمار آثار ارزشمند تصوف قرار دارند. در این مقاله برای دستیابی به نظرات این دو عارف محقق درباره مراحل سلوک، مجموعه ای از دیدگاه های آنها در باب این موضوع از دو اثر مورد نظر استخراج و سپس نظرات آنها با هم مقابله شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که غزالی و عبدالله قطب، هنگام توضیح منازل و مراحل سلوک، بین حال و مقام تفکیک انجام نداده و به شیوه برخی آثار اهل تصوف احوال و مقامات را تقسیم بندی نکرده اند. همچنین عبدالله قطب در مباحثی نظیر ارکان سلوک، خلوت و عزلت، توکل، زهد و فقر تحت تأثیر غزالی بوده است. در مجموع می توان گفت که غزالی در کیمیای سعادت دیدگاه های خود را در این زمینه نظام مند و منسجم تر بیان کرده است و نظم و ترتیبی که در آن دیده می شود در مکاتیب وجود ندارد. روش این تحقیق این نوشتار، توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
بررسی نشانه معناشناسی گفتمانی گرماس در منتخب حکایت های حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معنا شناسی گفتمانی، برآیند نشانه شناسی ساخت گرا و نظام روایی مطالعات معنایی است. این دیدگاه، جریان «تولید معنا» را تابع فرآیندی می داند که عوامل نشانه -معنایی در آن دخیل اند. نشانه- معناشناسی گفتمان، در قالب فرایندها و در ابعاد مختلف شناختی، حسّی- ادراکی، عاطفی و زیبایی شناختی و... مطرح می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نشانه معناشناسی حکایت های حدیقه الحقیقه، با روش تحقیق کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل توصیفی-تحلیلی به سامان رسید. نتیجه حاصل شد که در بررسی نظام های گفتمانی موجود در حدیقه الحقیقه، گونه های مختلف این نظام ها ازجمله هوشمند و شوشی، مشاهده می شود که نظام های غالب گفتمانی حدیقه هم هستند. گفتمان شناختی در حکایات حدیقه الحقیقه به عنوان یک گفتمان عرفانی، از جایگاه مهم تری برخوردار است و با توجه به رویکرد چنین گفتمانی، فرآیند شناختی در حکایات حدیقه مسیر متفاوت و گاه گوناگونی را طی می کند. در گفتمان های شناختی حدیقه سنایی، عواملی همچون ارتباط فعل مؤثر دانستن و باور داشتن با مسأله شناخت مطرح می گردد و نیز به ارتباط زاویه دید با شناخت پرداخته می شود. هم چنین به این نتیجه رسیدیم که در برخی حکایات حدیقه، تولید معنا در بستر آمیختگی طرحواره ای به شناخت منجر می شود.
تحلیل مولفه های فردیت یونگی درداستان زندانی مفلس ازمثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین و پرکاربردترین روش هایِ نقد ادبی معاصر، نقد کهن الگویی یا نقد اسطوره ای است، که به بررسی ماهیت کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. آرا و نظریات روان شناسان و روانکاوان معاصر، دریچه تازه ای را به روی خواننده می گشاید و پیوند آثار ادبی با علوم دیگر رانشان می دهد. این بینش، باعث آشکار شدن زوایای پنهان یک اثر ادبی یا عرفانی می شود. فرایند فردیت از دیدگاه یونگ، نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که؛ لازمه رسیدن به آن، تعامل یکپارچه تمام ابعادِ روانی شخصیت فرد است؛ نمونه بارز این کهن الگوهای سیر فردیت، در مثنوی معنوی که جزو بهترین نمونه های آثار عرفانی می باشد، تجلی یافته است. این مفاهیم در کالبدی از تمثیل ها و نمادها ارائه شده است، که ذهن آگاه و ناآگاه خواننده را درگیر می سازد، بنابراین مثنوی، بستری مناسب برای نقد کهن الگویی می باشد. یونگ و مولانا درصدد هستند، تا راه دستیابی انسان به کمال را به طور عملی ترسیم نمایند؛ مقوله ای که در این پژوهش بر آن تاکید شده است. با فعال شدن کهن الگوها، ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان و سیر فردیت یابی آغاز می شود. در داستان زندانی مفلس از دفتر دوم مثنوی، مولفه های فرآیند فردیت، رمزگشایی شده و نشان داده می شود که چگونه با گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه هماهنگی ایجاد شده است؛ در نهایت با تحلیل رمزهای مولانا با کهن الگوهای یونگی فرآیند فردیت و خودشناسی در زندانی مفلس نشان داده می شود. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای فراهم آمده و با روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است.
پُر سازی ذات، تحقیقی در پدیده آنتاگونیسم و گفتمان غیریت سازی فرهنگی در پژوهش های تطبیقی عربی میان ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
125 - 152
حوزه های تخصصی:
برجسته سازی و یا پُرسازی ذات و خودمرکزبینی که در زبان عربی با اصطلاح تضخیم الأنا نامیده می شود با مفهوم خودبرتربینی و شیفتگی ارتباط تناتنگی دارد؛ زیرا پرسازی ذات در بالاترین مراحل منجر به خودشیفتگی خواهد شد. این مقاله می خواهد به بررسی و تحلیل این مسأله و نیز محوریت گریزی و ستیهندگی فرهنگی از یک سو و از سوی دیگر به محوریت گرایی و ناسیونالسیم توسط ادیبان و ناقدان در ادبیات عربی به عنوان اقدامی متناقض پرداخته و چالشی را که این مسأله ایجاد می کند، بررسی کند. در این مقاله مشخص خواهد شد که اقدامات برخی ناقدان و نویسندگان عرب موجب از بین رفتن روح میانه روی و ارتباط فرهنگی و در نتیجه غیریت سازی و رخ دادن گفتمان هژمونیک شده است. گفتمان در چنین آثاری بر محور یک دال مرکزی که همان خودبرتر بینی است، قرار دارد. از همین رو کوشش شده است تا روش های غیریت سازی و برجسته کردن ذات توسط ادبیان و ناقدان عرب نشان داده شود. در این تحقیق تلاش شده است تا با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ارنستو لاکلائو و شانتال موفه اثبات شود که غیریت سازی و به حاشیه راندن دیگری سرانجام تبدیل به یک بیماری مزمن خواهد شد که فرجام آن پدید آمدن نسلی بحران زده و سرگشته در میان گذشته و اکنون خویش است.
بررسی اصالت بخش های مختلف برزونامه کهن و نسبت متنی اثر با شاهنامه فردوسی؛ بر مبنای نقد متن شناختی نسخ منظومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
179 - 202
حوزه های تخصصی:
«برزونامه» از مشهورترین حماسه های پس از شاهنامه است که با وجود مطالعات دو سده اخیر، هنوز در موردش ابهامات بسیاری باقی است. برزونامه کوچک یا کهن، بخش اول این حماسه دوبخشی، بیشتر به عنوان یک داستان الحاقی به شاهنامه باقی مانده است. این جستار برای نخستین بار با بررسی بیش از 50 نسخه متن و طبقه بندی، نقد و تحلیل داده های آن ها، رابطه متنی اثر با شاهنامه را روشن کرده است. مطابق این یافته ها، سراینده اثر، متن را در ادامه داستان بیژن و منیژه سروده بود؛ اگر چه در ابتدای داستان با تکنیک فلش بک، بار گرفتن و تولد او را در ادامه سرنوشت سهراب به اختصار یادآوری کرده بود. با توجه به تناقض های موجود در متن -در غالب نسخ- کاتبان این یادآوری ابتدایی را حذف کردند و در اقلیتی از نسخ، آن را به ادامه رستم و سهراب منتقل و بخش سوسن را حذف کرده، شاه ایران را از کیخسرو به کاوس تغییر داده، روایتی درباره مرگ برزو به انتها افزودند. از چهار بخش منظومه، تنها بخش الحاقی همین روایت مرگ برزوست که در نسخه مادر وجود نداشته، اشاره ای نیز به مرگ وی نشده بود. به همین دلیل، منظومه پایان باز داشته، شاعری دیگر آن را ادامه داده بود.
منشأ الهام نمادها در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
203 - 234
حوزه های تخصصی:
سمبولیسم در ادب معاصر ایران با نیما آغاز شد. وی نماد را در راستای معضلات اجتماعی و سیاسی به کار برد و این جریان، بسیاری از شاعران معاصر را تحت تأثیر قرار داد. صفارزاده از زمره شاعرانی است که شعرش آیینه زمانه بوده و از آنجا که شرایط سیاسی- اجتماعی ایجاب نمی کرد که سخن به صراحت بیان شود از نماد بهره گرفته است. در همین راستا، نوشتار حاضر بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی، منشأ الهام نمادهارا در شعر طاهره صفارزاده تحلیل کند. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که نماد و سمبل با تجربه های دینی، سیاسی و اجتماعی صفارزاده، پیوندی ناگسستنی دارد و به تبع آن، «ر نگ ها»، «طبیعت» و «اسطوره های دینی و ملی» در شعر وی مفهومی ورای ظاهر را القا می کنند و همین امر موجب می شود که مخاطب در تعامل با سروده های وی قرار گرفته، در فهم معنا شریک شود.
بررسی نقش تصویرهای مجازی در زبان تصویری و هنری «طومار شیخ شرزین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات متعالی، جلوه ای از بیان هنری است. تصویرهای بلاغی و توصیفات هنری در آفرینش جلوه های زیبا شناسی متون ادبی و نمایشی، نقش سازنده و تأثیرگذاری دارند. «طومار شیخ شرزین»، از نمونه آثار فاخر هنری معاصر است که کارگردان و نویسنده صاحب سبک و خوش فکر، بهرام بیضایی با خلّاقیّت های ذهنی و بلاغت های تصویری، آن را به زبان شاعرانه و در قالب فیلم نامه به نگارش درآورده است. در این پژوهش، نقش مهم و مؤثّر تصویرهای مجازی و عناصر برجسته ساز زبان ادبی در شکل گیری زبان تصویری، هنری و صحنه های نمایشی اثر با روش توصیفی تحلیلی به شیوه متن پژوهشی و بر مبنای سبک شناسی ادبی انجام شده است. کاربرد تصویرهای مجازی در انواع تصویر های تشبیهی، استعاری، کنایی، تمثیلی، پارادوکسی، حس آمیزی، وارونگی (عکس) و طعن گونگی (آیرونی) در التذاذ روحی، اقناع حظّ زیباشناسی و القای مفاهیم ارزشی فیلم نامه سهم عمده ای داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که فیلم نامه «طومار شیخ شرزین» از بن مایه های ارزشمند فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی، گونه های مختلف تصویرهای مجازی و صحنه های زیبای نمایشی برخوردار است و با شاخص چندلایگی زبان هنری در حفظ و تداوم فرهنگ اصیل ایرانی، زبان و ادب فارسی و جلوه های زیباشناسی ادبیّات نمایشی، جایگاه ارزشمندی یافته است.