فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
اندیشه ثنویت و به تبع آن الگوی اساطیری پیکار کیهانی یکی از اصلی ترین درون مایه های دینی ایرانیان شمرده می شود که هم در محتوا و هم در ساختار اجرایی سنت های نمایشی ایران قابل مشاهده است. در این طرح اسطوره ای دو شخصیت با سرشتی متضاد یا هدفی متعارض با یکدیگر به جدال می پردازند و در نتیجه آن نوعی آفرینش همچون رهایی آب، رهایی از اسارت یا به طور کلی حرکت از آشوب به نظم و هم چنین باروری جهان اتفاق می افتد. ما در برخی سنت های نمایشی ایرانی شاهد بازتاب پیکار کیهانی هستیم، پیکاری که به شکلی نمادین واقعه ازلی اسطوره ای را به نمایش درمی آورد و از طریق این الگوی قابل تقلید، اشخاص، اشیا و مکان نمایش از خود فراتر رفته و هر جزء آن به تجلی امر مقدس بدل می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از ریشه های اساطیری و بررسی تجلی امر قدسی موجود در این گونه های نمایشی در چارچوب نظری تاریخ نگاری نوین میرچا الیاده، به نمایش های سنتی ازجمله «سخنوری»، «دئیشمه آشیق ها»، «پهلوان کچل» و نمایش های مرتبط با «میرنوروزی» نگاهی تحلیلی انداخته شود و مطالعه شود چگونه این الگو، و به طور اخص مسئله پیکار، در نمایش های سنتی بازنمایی شده و به مثابه نوعی ضرورت اعتقادی و زیستی در فرهنگ عامه موردتوجه واقع شده است.
تحلیل تطبیقی مراحل سفر اسطوره ای قهرمان و مقامات سفر عرفانی سالک در ادبیّات انگلیسی (برمبنای الگوی پیرسون- مار و الگوی عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفر (اسطوره ای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداخته اند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر «اسطوره و عرفان» می پردازد. در الگوی پیرسون مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطوره ای قهرمان اشاره شده است: معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینش گر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک. در منطق الطّیر، اثر برجسته عطّار نیشابوری، به هفت وادی یا همان مراحل سفر عرفانی یا سلوک اشاره شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. هدف اصلی مقاله حاضر تطبیق مراحل دو الگوی مذکور از رهگذر بررسی یک رمان سفرمحور، به قلم جان بانیان (1678) و در زمره آثار کلاسیک مسیحی است. قهرمان داستان سالکی به نام ترسا است که از ویرانشهر راهی شهر آسمانی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که، دلیل اصلی همانندی میان مقامات سلوک در منطق الطیر و سیر و سلوک زائر، پیش زمینه مذهبی این دو اثر است. همچنین مشخص شد هر چند، میان مراحل سفر در دو الگوی عطار و پیرسون مار به دلیل اختلاف در تعداد منازل، تناظر یک به یک وجود ندارد، اما از آنجا که اثر مذکور سفری اسطوره ای عرفانی است، مقامات ترسا در قالب تحلیلِ تطبیقی هر دو چارچوب قرار می گیرد.
بررسی و تحلیل قربانی حیوانات در متون نظم روایی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
91 - 121
حوزه های تخصصی:
آیین قربانی، به عنوان رفتاری دینی اجتماعی ازجمله آیین های کهنی است که در میان اقوام مختلف به شیوه های گوناگون وجود داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی می کوشد به تحلیل قربانی های حیوانی در متون نظم روایی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که تعدیل قربانی های انسانی به قربانی های حیوانی از آثار نیک پایه گذاران ادیان الهی است. در متون مختلف ادب فارسی، اغلب حیواناتی مانند: گاو، شتر، گوسفند، اسب و گاه مادیان، گورخر، الاغ و ماکیان به مناسبت های گوناگونی مانند بلاگردانی، دفع نحوست و چشم زخم، شکرگزاری، کامیابی در اُمور، تولّد فرزند، تقویت روان مرده، دفع جادو و ابطال طلسم قربانی می شوند. آیین قربانی در متون حماسی و عرفانی به طور یکسان بازتاب یافته است، اما در متون غنایی با توجه به فضای عاشقانه این متون، اغلب سخن از تقدیم و بخشیدن حیوانات به معابد و آتشگاه ها است و به ندرت از ریختن خون حیوانات سخن می رود و نمود برجسته ای ندارد. نظریات بلاگردانی فریزر و خشنودی ایزدان از بویس و تایلور در تحلیل مصادیق قربانی، کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه ها در این باره است.
بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
185 - 212
حوزه های تخصصی:
از کلیدی ترین مباحث در ادب حماسی و عرفانی به ویژه در شاهنامه و مثنوی ، جلوه های نوع دوستی انسان است. در این آثار، خاستگاه متفاوت آفرینش و خلقت، تصاویر متفاوتی از انسان و جلوه های نوع دوستیش پدید آورده است که بر ضروری بودن این کاوش صحّه می گذارد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی می کوشد به بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه و مثنوی بپردازد. در تصویر آفرینش، بنی از آمیزشِ نیروهای مخفی در یک «بن»، گیتی و انسان پدید می آید. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهر و پیوند، هدف نهایی زندگی انسان هایی است که خود را آفریده ء مهر و آمیزش می دانند. فردوسی و مولوی نیز با چنین مهری در اشعارشان، سعی در آفرینش ایرانی تازه دارند؛ ایرانی که گوهرش «مردمی» و «جهانی» است. این مردمی بودن، به فرد و جامعه، بی آن که شخصیّتشان را بگیرد و یا بزداید، معنا و جان می دهد و مردمی بودن جهانی، تنوّع و هماهنگی همگان را می پسندد و می پرورد.
بررسی مضامین تعلیمی در مثنوی ناشناخته ظهیر کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی ظهیر کرمانی یکی از آثار گرانسنگ سده دوازدهم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و تاکنون به زیور چاپ آراسته نشده است. این منظومه سرشار از مضامین و معانی تعلیمی و حکمی است که شاعر به اقتضای زمینه انفعالی و ذوقی به کار برده است و هرکجا مجال یافته به پند و اندرز مخاطب پرداخته است. نگارندگان بر آن شدند تا در پژوهش حاضر براساس روش اسنادی کتابخانه ای، برای نخستین بار به بن مایه ها و زمینه های تعلیمی و اخلاقی در این منظومه غنایی بپردازند. مهم ترین پرسش در پژوهش حاضر این است که آیا ردّپای افکار و عقاید مذهبی سراینده در این اثر مشهود است و آیا افزون بر اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی در این اثر نیز توجه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سراینده در مکتب شیعه پرورش یافته است و آبشخور تفکرات وی از مکتب شیعه و آیات و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت سرچشمه می گیرد؛ این تفکرات به روشنی در اشعار وی نمود یافته است. همچنین او افزون بر ابعاد اخلاق فردی، به بعد اجتماعی اخلاق نیز در این اثر توجه داشته است.
بررسی و تحلیل بنیان های تعلیمی در رباعیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسامد بسیار چند مضمون اخلاقی در متن، بیانگر بنیان های تعلیمی در تفکّر نویسنده آن است. بنیان های تعلیمی در قالب های ادبی منسجم و کوتاه مانند رباعی نمایان تر است؛ زیرا شاعر می کوشد با مختصرترین فرم اندیشگانی، برای تأثیرگذاری بیشتر، تفکّرات پندآموز خود را به تصویر بکشد. سعدی از شاعران جامع الاطرافی است که در قالب های متعدد شعری ازجمله رباعیات، دغدغه های تعلیمی اش را بیان کرده است. این دغدغه ها و بنیان های تعلیمی در رباعیات سعدی، به دلیل ایجاز و اختصار فرمی و ساختاری نسبت به دیگر آثار وی نمود بارزتری دارد. این پژوهش از این نظر اهمیت و ضرورت دارد که در پژوهش های ادبی کمتر به تحلیل رباعیات تعلیمی سعدی پرداخته شده است؛ نیز رباعیاتْ ظرفیّت ویژه ای برای دستیابی به بنیان های تعلیمی سعدی دارد؛ بر این اساس در این مقاله تلاش شده است با روشی توصیفی و تحلیلی، بنیان های تعلیمی رباعیات سعدی بررسی شود که البته تا به حال واکاوی نشده است. مضامین متعددی ازجمله مرگ، بی اعتباری دنیا، عشق، جبر، اختیار، عدالت و اخلاقیات (تذکرات خاص رفتاری)، ژرف ساخت تعلیمی رباعیات سعدی را تشکیل می دهد. فهم و درک این مضامین تعلیمی نیازمند طبقه بندی و نگاهی تبارشناسانه است تا بتوان به خاستگاه فکری و عقیدتی شاعر دست یافت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بنیان های تعلیمی در رباعیات سعدی، متأثّر از اندیشه های فقهی و کلامی دوران خود و اندیشه های فلسفی ایران باستان بوده و شاعر بنابر اوضاع نابسامان اجتماعی عصر خود به سرودن رباعیات پندآمیز و تعلیمی پرداخته است تا بتواند مجموعه ای از کنش های نیک اخلاقی را به مخاطب تعلیم دهد.
بررسی و تحلیل شاخصه های تعلیمی قابوس نامه در ارتباط با روابط والدین فرزند براساس نظریه رمزگان های پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابوس نامه یکی از متون اندرزمحور در گستره ادب فارسی است. عنصرالمعالی گاهی با سنت شکنی های آگاهانه، کلام را پیچیده و دیریاب می کند و رمزهایی را در لایه های زیرین متن می گنجاند که مخاطب جزئی نگر را به سوی معنا راهنمایی می کند. در دوران معاصر، یکی از متغیرهای مهم علم نشانه شناسی روشی برای تحلیل ابعاد جدیدی از یک اثر رمزگان نام دارد. رولان بارت پژوهش هایی را در این باره انجام داده و رمزگان را به پنج نوع کنشی، هرمنوتیکی، نمادین، معنابُنی و فرهنگی تقسیم کرده و برای هرکدام کارکردی را شرح داده است. در مقاله حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، مبانی اخلاقی روابط والدین فرزند در دو باب از قابوس نامه (نهم و بیست وهفتم) براساس مبانی نظریه رمزگان بارت کاویده شده است تا اغراض ثانویه عنصرالمعالی از بازگویی حکایت های تعلیمی بررسی شود. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که در سطح رمزگان فرهنگی، ایدئولوژی و بینامتنیت دینی برای تبیین آموزه ها نمودی فراگیر داشته است. رمزگان هرمنوتیکی در بازنمایی زوایای مبهم روایت تعلیمی مؤثر بوده است. تقابل های دوگانی در رمزگان نمادین، بر تقابل پیوسته میان خیر و شر تأکید دارد. با بررسی رمزگان معنابنی مشخص شد که عنصرالمعالی با بهره گیری از کلمات و عبارت های دینی، نظام دلالتی اخلاق بنیاد خود را تبیین کرده و با هدف تقویت آگاهی مخاطب، به تشریح نکات تعلیمی مدّنظر خود پرداخته است. همچنین، استفاده از رمزگان کنشی در عینیّت نمایی روابط اخلاقی میان فرزندان و والدین تأثیری بسزا داشته است. عنصرالمعالی، قابوس نامه، آموزه های تعلیمی، رولان بارت، رمزگان های پنج گانه
تحلیل اسطوره شناختی داستان بهرام و آزاده براساس نظریه میتوس پاییز نورتروپ فرای؛ بستر مطالعاتی سفالینه منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهم ترین نظریه پرداز نقد کهن الگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهن الگوهای اسطوره ای، در انواع متون ادبی پدیدار می شوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخه جهان طبیعت هستند، چهار ژانر اصلی در ادبیات؛ یعنی کمدی (بهار)، رُمانس (تابستان)، تراژدی (پاییز) و طنز (زمستان) را دربرمی گیرند. بنا به نظریه فرای، کانون تراژدی، قهرمانی است که در حیات خود شش مرحله را از معصومیت نخستین تا سقوط فرجامین طی می کند و در نهایت با قربانی شدنش، تعادل و آرامش بر محیط حاکم می شود. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی نقوش کاسه ای مینایی متعلق به دوران ایلخانی پرداخته و این داستان بهرام و آزاده را مطابق روایت شاهنامه فردوسی به تصویر کشیده است. هدف این پژوهش و نتیجه تحلیل این نقوش بر مبنای نقد کهن الگویی نورتروپ فرای نشان می دهد که روایت تصویری مذکور در قالب میتوس پاییز و ژانر تراژدی شکل گرفته است تا پیام سیاسی و اجتماعی ویژه ا ی را در قالب این داستان تصویری و ادبی به مخاطبانش، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن منتقل کند.
تو این چوب را خوارمایه مدار (نظریه ای در باب ایزدان و دیگر نیروهای ماوراییِ یاریگرِ رستم در نبرد با اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه اسفندیار را در نخستین روز نبرد بر رستم غلبه می دهد نه زور بازو، که نیروی ماورایی رویین تنی است؛ موهبتی که از سوی اهورامزدا، قوی ترین ایزد آیین زرتشتی به او عطا شده است و رستم برای غلبه بر آن، ناچار است ایزدان و نیروهای ماورایی کوچک تر را به یاری بخواند تا مجموع این نیروها، بر نیروی رویین تنی اسفندیار غلبه کند. چون در حماسه های ملی ایران ایزدان حضور مستقیم ندارند، ناگزیر باید به نشانه ها و شواهد جنبی توجه شود. در شاهنامه، نشانه های متنی متعددی دال بر حضور گسترده نیروهای ماورایی، اعم از ایزد، دیو، پری و ... وجود دارد که رستم از آنها یاری می خواهد و سبب می شود نیروی ماورایی رستم بر نیروی ماورایی رویین تنی اسفندیار غلبه کند و او را از پای درآورد. در این مقاله شواهد متنی و بین متنی حضور این نیروهای ماورایی و یاری خواهی رستم از این نیروها توصیف و تحلیل شده اند؛ و حاصل تحلیل، دریافت و تأیید این نکته است که مجموعه ای از نیروهای ماوراءالطبیعی در نبرد انجامین به یاری رستم آمده اند و این امر سبب تعادل در نیروهای ماوراءالطبیعی دو طرف، و پیروزی رستم بر اسفندیار گردیده است. این پژوهش، از دسته پژوهش های کیفی است و بر اساس «تحلیل متن» صورت گرفته است.
نقد تطبیقی طبقه بندی استعاره های مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون با طبقه بندی جدید با شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه بندی جدید آن می پردازد. نظریه ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام مند مطرح شد مطالعه ی استعاره را به استعاره ی مفهومی که هسته ی اصلی زبان شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه ی انسان را در بر می گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته بندی اسم نگاشت ها در برخی موارد، طبقه بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه های ساختاری و هستی شناختی در سه طبقه ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه بندی استعاره ها نیست. از این رو کارایی طبقه بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو مورد تأیید است.
انگاره های نمادین اعداد در سعادت نامه نظام الدین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اعداد یکی از مهم ترین انواع کهن الگوها هستند و از زمان های بسیار دور از جمله دغدغه های ذهنی بشر بوده و همواره در طول تاریخ پرداختن به این موضوع که اعداد فراتر از مفهوم کمّی خود، ارزش کیفی و معانی نهفته بسیاری در خود دارند؛ زمینه ساز مطالعات و نظریه پردازی های فراوانی در علوم مختلف بوده است. در واقع کنار گذاشتن اعداد از زندگی روزمره ممکن نیست. اعداد هم مانند زمان و مکان مفهومی کاملا اساطیری داشته و به عنوان یکی از مهم ترین انگاره های کهن الگویی مفاهیم نهفته بسیاری در خود دارند که بیانگر حالات و اندیشه های روانی، جهان بینی و دنیای پیرامون صاحبان اثر هستند. در این مقاله به بررسی و تطبیق برخی اعداد در سعادت نامه نظام الدین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی می پردازیم. به نظر می رسد استرآبادی و ترشیزی شناخت عمیق و دقیقی از کهن الگوی اعداد داشته و آنها را با استفاده از عنصرخیال در آثار خود به کار برده اند. نگاه هر دو در مفاهیم کاربردی اعداد به هم شبیه بوده و از آن در اشعار خود و به ویژه در ابیات مذهبی استفاده کرده اند. اعداد با معانی نمادین مشابه ولی با بسامد متفاوت در هر دو دیوان آمده و بسامد استفاده از آنها در سعادت نامه بیشتر از ساقی نامه می باشد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای و دیجیتالی انجام شده است.
جلوه های نوآوری در شعر ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات ایران در دوران مشروطه با تحولی اساسی مواجه شد که از آن به عنوان انقلاب ادبی یاد می شود.شعر فارسی نیز با فاصله گرفتن از سنت ها و قواعد کلاسیک خود، در مسیر تجدد و نوگرایی حرکت کرد.ایرج میرزا یکی از شاعران بسیار تاثیرگذار این دوره است.شعر او در این مقطع، هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختارهای فرمی و زبانی دگرگون می شود.آثار او علاوه بر پذیرش درون مایه های نوین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دربردارنده ویژگی های زبانی جدید و آرایه های ادبی تازه و خلاقانه است. مهمترین و بیشترین نوآوری های ایرج میرزا در زبان شعر اوست ؛ او به انعکاس دقیق زبان عامیانه عصر و همچنین لغات جدید فارسی و فرنگی در شعر خود پرداخته است که تا پیش از آن در شعر فارسی بسیار کم سابقه بوده است. حجم نوگرایی ها و ابداعات زبانی و ادبی ایرج به قدری وسیع است که می توان او را از این نظر نوآورترین شاعر مشروطه دانست. مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی فرم محور(فرمالیستی)، به بررسی جنبه های نوآوری و خلاقیت در شعر ایرج میرزا می پردازد ؛ نخست مهمترین جلوه های نوگرایی در زبان اشعار او رابه تفصیل مورد بررسی قرار داده ، سپس محتوای جدید و صنایع ادبی تازه شعر وی را با نگاهی گذرا شناسایی و معرفی می کند .
بررسی آکوستیکی تکیه در شعر رسمی فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که وزن شعر رسمی فارسی اصولاً وزنی کمّی محسوب می شود و وابسته به کشش واکه هاست، نقش تکیه در آن چندان مورد تأکید قرار نگرفته یا در حاشیه بررسی شده است. در این مقاله به بررسی نقش تکیه در شعر فارسی پرداخته شده است. سعی شده که به این سؤال پاسخ داده شود که شعریت شعر رسمی فارسی تا چه حد وابسته به تکیه است؟ آزمایشی برای پاسخ به این سؤال طراحی شده است. برای انجام آزمایش، غزل شماره 327 از دیوان حافظ انتخاب شد و ویژگی های صوت شناختی آن مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از یک گویشور فارسی زبان، آشنا با ارکان عروضی خواسته شد که غزل مذکور را با تکیه بر ارکان عروضی با استفاده از برنامه پرت بخواند. برای اطمینان از صحت نتایج از همان گویشور خواسته شد که یکبار دیگر غزل را در شرایط یکسان بخواند. سپس، داده ها در سه سطح رکن عروضی، گروه آهنگین و گروه پاره گفتار مورد تحلیل قرار گرفتند. شواهد آزمایشگاهی نشان دادند که تکیه متکی به پایه های عروضی نیست و عملاً خواننده بسته به تفسیر و برداشت خود از معنای شعر، فقط یکی از هجا ها را در هر یک از رکن ها برجسته می سازد و الگوی تکیه گذاری متغیر و غیرقابل پیش بینی است. بنابراین نگارندگان براین باورند که الگوی تکیه این مصراع ها، به هیچ وجه ریتم ندارند و نمی توانند بنیاد وزن باشند و رکن، ابزاری برای توصیف صحیح وزن شعر فارسی است و اگر نظم تکیه در ابیات شعر رعایت نشود با اختلال در وزن مواجه نمی شویم.
نشانه شناسی اجتماعی غزلی از خواجوی کرمانی بر اساس نظریه چندلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده نشانه شناسی اجتماعی در مقام روشی برای خوانش متون ادبی، وارد عملکرد فرایندهای پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنی می شود. در این روش هم صاحب اثر هم خوانشگر آن مبتنی بر اندوخته های ذهنی و تجربیات زندگی خود، در فرایندهای خلق معانی حضور می یابند. در این پژوهش غزلی از خواجوی کرمانی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. رویکرد نظری به کار گرفته شده مبتنی بر نظریات دنیل چندلر است که بر اساس آن به تجزیه و تحلیل چگونگی کنش های رمزگان اجتماعی و متنی و تفسیری حاضر در غزل، پرداخته شده است. بستر عملکرد رمزگان اجتماعی در این غزل، رمزگان زیبایی شناختی از شمار رمزگان متنی است که در آنها خواجو با بهره گیری از احضار گفتمان های متفاوت، رمزگان تفسیری را نیز در فرایندهای معناپردازی سهیم کرده است. آنچه به عنوان دست آورد و نتیجه ی چنین پژوهشی دارای اهمیت است، دستیابی به شیوه ی راهبردی جهت خوانش متون است که در آن با تمرکز بر فرایند های پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنا، می توان به لایه های غایب و خاموش متن دست یافت.
بررسی بن مایه ها در رُمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در آثار داستانی، بن مایه می تواند از عوامل سبک آفرین باشد و مضمون یا موضوعات مسلط بر سبک را برای خواننده آشکار سازد. زنان داستان نویس از این امکان زبانی زیاد استفاده می برند و علاوه بر ایجاد حساسیت مداوم در خواننده، متن را به سمت نوعی زبان خاص هنری سوق می دهند. رمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی، یکی از این نمونه هاست که به «تنهایی» و «ترس» انسان در دوران مدرن می پردازد و روایتی زنانه از این تنهایی و ترس را بیان می دارد. در این مقاله برآنیم مهمترین بن مایه های موجود در رُمان «خوف» را مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که نویسنده از این طریق چه مفاهیمی را بیان کرده است. این بن مایه ها از این لحاظ که بیانگر حساسیت های یک نویسنده زن است، از ویژگی های سبک زنانه نیز به شمار می آید. روش کار در این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» است؛ یعنی ابتدا داده هایی از رمان «خوف» توصیف می شود و سپس بر اساس آنها، تجزیه و تحلیل انجام می گیرد و به جمع بندی منتهی می شود.
روایت خرد محور و قدرت محور بازپیوند قهرمان در قصّه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به خوانش کهن الگویی قصّه های ایرانی و بررسی فرآیند فردیّت و چگونگی رخدادهای شکل دهنده به این فرآیند پرداخته است. پرسش این است که؛ در طی فرآیند فردیّت، روند پیوند قهرمان با آنیما و آنیموس چگونه است؟ با تحلیل محتوای متن قصّه های ایرانی ابتدا نمود کهن الگوها را یافتیم و سپس دو مرحله ای بودن فرآیند فردیّت آشکارشد که دوگونه تحقّق خردمحور و قدرت محور داشت. یافته ها نشان می دهند؛ من (قهرمان) یا بخش آگاه و دیگر اجزای ناخودآگاه روان چون؛ آنیما، آنیموس، پیرخرد و سایه، پیوندهای پیچیده ای دارند. سایه همجنس قهرمان و جزء ناشناخته، سرکوب شده و چالش آفرین روان است. رخدادهای پروسه فردیّت بر بنیاد چالش آفرینی های سایه برای قهرمان رخ می دهد و قصّه ها هم با ساختار دو بخشی و گاه قصّه درقصّه و همانند فرآیند فردیّت هم دو مرحله پیوند و بازپیوند دارند که در جستار پیشِرو به آن پرداختیم. افزون بر آن، دو روایت زنانه و مردانه از روند تحقق فردیّت داریم؛ در روایت خردمحور زنانه؛ قهرمان با راهنمایی و یاریگری پیرخرد و تکیه بر خردورزی بر سایه پیروز می شود و به آنیموس می پیوندد و اغلب پس از شکست سایه، او را می بخشد و می پذیرد. در روایت قدرت محور مردانه؛ قهرمان همچنان از راهنمایی و یاریگری پیرخرد برخوردار است، ولی با تکیه بر قدرت و جنگیدن رویاروی بر سایه غلبه می کند و اغلب سایه را می کُشد و گاه می راند.
بررسی رمان جای خالی سلوچ بر اساس نظریه داغ ننگ اروینگ گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر رمان جای خالی سلوچ (1358) از دولت آبادی(1319) را در چارچوب نظریه داغ ننگ گافمن(1963( بررسی می کند. نظریه گافمن، روابط میان افراد در زندگی روزانه را تحلیل می کند. رمان خالی خالی سلوچ، روایت زندگی زن روستایی به نام «مِرگان» در روستای دور افتاده «زمینج» است که می کوشد پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش، خانواده را حفظ کند، در این راستا خود و فرزندانش متحمل انواع آزار جسمی، جنسی، سرخوردگی روحی و عاطفی، تحقیر، خیانت و بی وفایی می شوند. مقاله سعی دارد تا با روش توصیفی -تحلیلی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که کدام مضمون و درونمایه نظریه داغ ننگ گافمن در رمان جای خالی سلوچ نمود بیشتری دارد؟ براساس نتایج تحقیق، مهم ترین داغ ننگ و برچسب زنی ها در رمان جالی خالی سلوچ، بی هویتی، ناامنی و انزجار است. داغ بی اعتباری، احساس شومی سرنوشت، ناامنی وعقده حقارت و به تبع آن بر انگیختگی حس کین توزی و انتقام است که بیش از هر چیز دیگر مرگان را در بر می گیرد. مرگان و دیگر زنان داستان، اشخاصی رنجور، پریشان و سرگشته، ناامید، مضطرب و افسرده هستند که گرفتار چنبره سرنوشت اند. دولت آبادی به روایت زندگی این افراد می پردازد که احساس بی هویتی و سرگشتگی می کنند.
تصحیح و بازشرح بیتی از سعدی با رویکرد تلفیقی (نسخه پژوهی و زیبایی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله پژوهش حاضر، تردید درباره ضبط و نتیجتاً بازتصحیح و شرح بیتی از یکی از غزل های سعدی، به کمک میان رشته ای زیبایی شناسی شناختی است. بیت مورد نظر در غالب نسخه های چاپی موجود این چنین ضبط شده است: بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است پذیرش ضبط «رندان» در این بیت توسط مصححان مختلف باعث شده است که شارحان نیز با ابتنا به آن، شرح هایی گوناگون، متناقض و کم ارتباط با ساختار متن را ارائه دهند. در این پژوهش با استفاده از شواهد گوناگون اثبات شده است که ضبط صحیح واژه مذکور در این بیت «زندان» است و نه «رندان»: اولاً با بررسی نسخ خطی واضح است که این واژه در قدیمی ترین نسخه خطی دیوان سعدی متعلق به زمان حیات شاعر، «زندان» ثبت شده است. ثانیاً از حیث زیبایی شناسی شناختی، واضح است که بیت حاضر بر پایه طرح واره تصویری حجمی و استعاره مفهومی «شوق، زندان است» تصویرسازی شده است.
کاربست نظریه کنش های گفتاری در خوانش متن داستان شهری و روستایی مثنوی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
1 - 16
حوزه های تخصصی:
استفاده از نظریه های جدید زبان شناسی در تحلیل متون ادبی، چشم اندازهای تازه ای برای پژوهشگران حوزه زبان شناسی و ادبیات فارسی گشوده است. نظریه کنش گفتار سرل، ازجمله نظریه های مهم در حوزه تحلیل متن است که معانی ثانوی کلام را با توجه به بافت سخن بررسی می کند. با بررسی متن از این دیدگاه، می توان به زوایای پنهان متن پی برد. بدین لحاظ در این پژوهش تلاش شده است تا کنش های گفتاری داستان شهری و روستایی از دفتر سوم مثنوی، بر اساس نظریه جان سرل (1979) بررسی شود؛ ازاین رو پژوهش حاضر، با روش تحلیلی- توصیفی و با رویکرد آماری، به تحلیل و توصیف بسامد کنش های گفتاری در داستان یادشده پرداخته است که نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به مضامین و توصیه های اخلاقی و عرفانی داستان های مولانا در مثنوی، از میان کنش های پنج گانه سرل، بیشترین بسامد را کنش های اظهاری و ترغیبی از نوع مستقیم دارند.
سبک شناسی و تنوع زبانی در داستان های سیمین دانشور و بزرگ علوی از منظر زبان شناسی نقش گرای هالیدی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
17 - 38
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی متون ادبی بر مبنای اصول و نظریه های مکاتب زبان شناسی، یکی از مهم ترین رویکردهای نقد و تحلیل آثار ادبی در دهه های اخیر بوده است، به ویژه زمانی که بحث مقایسه داستان های زنان و مردان باشد، توجّه به ساختارهای زبانی آثار آن ها، می تواند تفاوت های زبان زنانه و مردانه را مشخص کند و نیز ضعف و قوت آثار را نمایان کند. یکی از نظریه های مهم زبان شناسی که با معیار آن، می توان به چنین مطالعه ای پرداخت، نظریه نقش گرایی مایکل هالیدی است. در این مقاله _ که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده است بنابر نظریه نقش گرایی هالیدی به بررسی ساختار و کارکرد زبان و دستور زبان در داستان های دو نویسنده بزرگ، سیمین دانشور و بزرگ علوی پرداخته شده است. از جمله یافته های اصلی مقاله این است که در سبک نویسندگی سووشون و به طورکلی نویسندگان زن، وجود برخی ویژگی های خاص در کاربرد گروه های فعلی و اسمی دیده می شود که در سبک نویسندگان مرد نیست و به عنوان نمونه نمودهای التزامی در سووشون بسامد بیشتری دارد.