فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
دیوان امیر معزی و لزوم تجدید تصحیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان امیر معزی را برای بار اول استاد عباس اقبال آشتیانی در سال 1318 شمسی از طرف کتابفروشی اسلامیه در تهران تصحیح و به حلیه طبع آراست و بار دیگر ناصر هیری در سال 1362 از سوی نشر مرزبان این اثر را تصحیح و به چاپ رسانده. البته چاپ ناصر هیری بسیار مغلوط و نامستند و غیر علمی است؛ چرا که مصحح هیچ اشاره ای نکرده است که چه نسخه ای را از چه سالی در دست داشته و یا اینکه نسخه اساس و نسخ بدل را از چه نسخه ای برگزیده است. از قراین می توان استنباط کرد که نسخه ایشان بسیار شبیه به نسخه استاد اقبال بوده و لیکن با غلط ها و تصحیف های فراوان تری چاپ گردیده و بسیار نابسامان و بازاری است. دیوان مصحح استاد اقبال نیز همچنان که مصحح در مقدمه بدان اشاره کرده، بر اساس نسخه های متاخر و مغلوط صورت گرفته است. نگارنده با در دست داشتن دو نسخه متقدم از دیوان این شاعر، بسیاری از اغلاط، تصحیف ها، افتادگی ها و ابهام ها این دیوان را با مطابقت این دو نسخه بر طرف ساخته که برخی از این موارد در این مقاله ذکر گردیده است.
واژه ادب و موضوعات علوم ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «ادب» از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پی درپی معنای نزدیک به هم پیدا کرده است و تا این معنی را که امروز به ذهن متبادر می شود به خود گرفته است و آن عبارت از سخنی است رسا، که به نیت تاثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشا شود. در این مقاله سعی شده است که با کندوکاو در سنت نظم و نثر عرب کلمه ادب ریشه یابی شده و تحول معنای آن در طول تاریخ ادبیات عرب پی گرفته شود و انواع آن و مابه ازای معنایی آن در هر دوره استخراج گردد.
بررسی عناصر مدرنیسم در شعر ققنوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر می کوشد با بازخوانیِ «محتوا» و «صورت» در شعر «ققنوس» نیما، وجوهِ «مدرن» بودن را در آن واکاود و نشان دهد که اگر ققنوس «سرآغاز شعرِ مدرنِ فارسی» قلمداد می شود، این «مدرن بودن» در کدام وجوهِ این اثر و چگونه خودنمایی می کند. برای رسیدن به هدف یاد شده، نخست ویژگی های «پارادایم»های «پیشامدرن» و «مدرن» به شکلی گذرا و فشرده از منابع استخراج و ذکر گردیده و پس از آن، آرایِ منتقدان درباره ی شعر «ققنوس» ، با آن مطابقت داده می شود و در صورت یافتن جنبه های مشترک میان این دو نظرگاه (ویژگی های اصلی و حدّاقّلی شعر و ادب مدرن و محوری ترین ویژگی های ققنوس) و هم سویی آن ها کوشش می شود جنبه های مدرنیستی شعر ققنوس، بازخوانی و بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان داد شعر ققنوس هم از جنبه های صوری به سوی مدرنیسم حرکت کرده است که تغییر و آزادسازیِ قالب و واکاویِ نمودهای چندمعنایی در این بخش ، نقش ویژه ای داشته است و هم از جنبه ی محتوایی، این حرکت دیده می شود؛ چون یکی از ویژگی های مهم مدرنیسم، نشان دادن مصادیق و اهمیّتِ ویژه ی تنهایی است. «گونه شناسی» تنهایی های ققنوس، نشان می دهد اصلی ترین تنهاییِ مطرح شده در شعر، تنهایی وجودی و باطنی از نوع «درک ناشدگی» است که با نگاه و خصلتِ پیامبرگونه ی نیمای نوپرداز، تناسبی تام دارد و با تنهایی مطرح در شعرهای قبل به ویژه «افسانه» که بیش تر رنگ و بوی «جداماندگی» یا «غربت» دارد، به طور کلی متفاوت است.
استعاره های ترکیبی، گونه ای نویافته از استعاره در سروده های خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی (595-520 ه.ق) از شاعران بزرگ سبک آذربایجان است. وی علاوه بر به کارگیری انواع استعاره های شناخته شده در شعر خود، با امتزاج ترکیب آفرینی و استعاره پردازی به آفرینش گونه ای جدید از استعاره دست یازیده که تاکنون از دید علمای بلاغت دور مانده است. این نوع استعاره که در این پژوهش با نام «استعاره های ترکیبی» معرفی شده، یکصد و بیست و پنج بار در اشعار خاقانی بکار رفته است. هدف این پژوهش شناساندن ویژگی های این گونه استعاره ها چون مضمون آفرینی، آشنایی زدایی، برجسته سازی، تناسب، اغراق، ایجاز و ابهام هنری است. استعاره های ترکیبی از کارکردهای دیگری چون تلمیح فشرده و تفضیل و رجحان نیز برخوردارند. بررسی ساختار استعاره های ترکیبی خاقانی از دیگر اهداف این پژوهش محسوب می شود. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل محتوی، به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد شناخت استعاره های ترکیبی در شعر خاقانی علاوه بر کمک به شناخت هرچه بهتر جنبه های زیبایی شناسانه ی شعر او، به شناخت ابعاد نوینی از ظرفیت های زبان فارسی در استعاره پردازی کمک خواهد کرد.
منادا نقش دستوری ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش نهادی اسم را دستوریان سنت گرا نشناخته اند. زبانشناسان نیز به غلط آن را مربوط به انتقال تکیه اسم به هجای اول می دانند. در این گفتار ثابت شده است که منادا شدن اسم در فارسی مربوط به آهنگ ندایی است.
کتابشناسی توصیفی دستور زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
شطحیات عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شطحیات محصول نگاه تازة گویندة آن به خدا، انسان و شریعت و بازگویی تجربه های خاص روحی اوست و از آنجا که افق جدیدی در برابر خواننده متجلی می سازد، با بیان پارادوکسی همراه است و اعجاب و شگفتی را در خواننده بر می انگیزد و او را با معنایی خلاف انتظار روبه رو می سازد. از سوی دیگر، چون این معنی در یک ساختار منظم زبانی عرضه می شود، زبان شطح ارزش والایی می یابد. این پژوهش برآن است به بررسی شطحیات عین القضات به عنوان یکی از مصادیق سطح تناقضی زبان عرفانی او بپردازد، که در آن امری متناقض با ظاهر شرع بیان می شود. توحید ابلیس، رؤیت خداوند، کفر و ایمان، فنا و بقا و... از جمله شطحیاتی هستند که قاضی پرشور همدان به سبب بیان آنها جان باخت.
نقد و بررسی مدیحه سرایی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار مدحی یکی از موارد محل نزاع در غزلیات حافظ است. برخی محققان، مدیحه گویی این شاعر را منکر شده و ابیات مدحی را افزوده ی کاتبان شمرده اند. برخی نیز برای حفظ قداست شاعر، ابیات و غزل های مدحی وی را تأویل و توجیه کرده اند. بررسی دیدگاه های محققان و تطبیق آن با غزلیات حافظ، نشان میدهد سبب اصلی دیدگاه انکاری یا تأویلی به غزل های مدحی حافظ دو چیز است: تصور عدم انسجام در ساختار غزل و بیتوجهی به معنی ثانوی ابیات، بدین صورت که هر بیت را مستقل فرض کرده آنگاه گزاره های خبری یا انشایی هر بیت را در معنی واقعی آن تصوّر کرده اند. با توجه به اینکه معدودی غزل ها از آغاز به مدح پرداخته اند و موارد دیگر با طرح یا مقدمه ای نظیر تشبیب و تغزل قصاید همراه است، غزل های مدحی حافظ را به دو دسته ی با طرح و تمهید یا بدون طرح و تمهید تقسیم کرده ایم، معانی ثانوی جملات را نیز ذیل هر یک طبقه بندی نموده ایم. حاصل سخن آنکه معنی ثانوی جملات و هماهنگی آن با ساختار کلی غزل، بیانگر آن است که غزل مدحی حافظ، ساختار منظم و هدفمندی دارد و وجود اشعار مدحی در دیوان، نه تنها از عظمت و حرمت شاعر نمیکاهد، بلکه با تبیین ارزش هنری این اشعار، درک بهتری از رندی وی به دست میآید.
گسترة عناصر نماد و اسطوره در اشعار سمیح القاسم و حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشغال فلسطین و حمله عراق به ایران، به عنوان دو رخداد بزرگ قرن بیستم، زندگی مردم دو سرزمین را تحت الشعاع خود قرار دادند. در این میان ادبیات – به ویژه شعر - به عنوان یکی از حوزه های اندیشة فلسطینی و ایرانی، شاهد تحولی بنیادین بود. شاعران دو سرزمین به موازات حملة دشمن، همدوش رزمندگان در برابر تهاجم به پا خاستند. از جمله این شاعران، سمیح القاسم و حسن حسینی بودند که با آفرینش اشعاری گونه گون میراثی ارزشمند در عرصه شعر پایداری به جای گذاشتند. یکی از شاخص های این نوع ادبی استفاده چشمگیر شاعر از مضامین نمادین و اسطوره ای است.
این پژوهش بر آن است تا میزان به کارگیری مفاهیم نمادین و اسطوره ای را در شعر پایداری سمیح القاسم و حسن حسینی بررسی کند و همسانی ها، تفاوت ها، تحولات و دگرگونی های معنایی این مضامین را در قالب نمودارها و جدول ها به صورت مستند ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سمیح القاسم و حسینی از نمادها و اسطوره ها ی طبیعی، انسانی، حیوانی و مکانی استفاده کرده اند، اما مضامین نمادین و اسطوره ای اشعار سمیح در مقایسه با اشعار حسینی ابتکار، تنوع و گسترش بیشتری دارد.
زبان فارسی: اثر بزرگ فردوسی
منبع:
کلک خرداد ۱۳۶۹ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
کاربردهای فعل «ماضی» در دستور عربی و فارسی با رویکردی به آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
181 - 213
حوزه های تخصصی:
«فعل» از ارکان مهم در ساختار جمله است که بار اسنادی و دلالت زمانی آن را بر دوش می کشد. قرآن کریم نیز آکنده از انواع قالبهای فعل ماضی است که کاربردهای متنوع آن تاکنون آنگونه که باید مورد دقت و بررسی قرار نگرفته است. از میان اقسام آن، فعل «ماضی» در دو زبان فارسی و عربی، به شکلی گسترده و در ساختارهای متنوّع به کار رفته است و ضمن دلالت بر زمان گذشته، مفهوم زمان حال و آینده را نیز منتقل می سازد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی در حوزه دستور تطبیقی، تلاش دارد ساختارهای فعل ماضی را در این دو زبان، عمیقاً واکاوی کند و کاربردهای متنوع آنها را با تکیه بر قرآن کریم تبیین نماید؛ به گونه ای که با یکدیگر مشتبه نگردد و مترجمان در فهم صورت های مختلف زمان های افعال دچار اشتباه نشوند. در این جُستار، ضمن یکپارچه سازی زمان ماضی در دستور فارسی و عربی با رویکرد قرآنی، قواعد دستوری ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی استمراری، ماضی بعید و ماضی التزامی، به همراه کارکردهای گسترده آن ها آمده است. همچنین برای زمان گذشته نیز دو قالب جدید زمان «ماضی بدوی» و «ماضی مقصود»، به زمان های افعال اضافه گردید که در منابع دستوری فارسی و عربی بدان اشاره ای نشده است، یا آن که برایش چارچوبی دقیق واحکامی مشخص تبیین نگشته است. همچنین برای تبیین قواعد دستوری، به 30 شاهد شعر فارسی و 13 بیت عربی و 50 آیه قرآن کریم استناد شده و در مجموع، 125 قاعده برای کاربردهای مختلف فعل ماضی در هر دو زبان فارسی و عربی تدوین گردیده است.
نقدی بر سی قصیده ناصر خسرو
حوزه های تخصصی:
نوشته ای که پیش رو دارید نقدی بر کتاب «سی قصیده ناصر خسرو» است که به همت مولف ارجمند دکتر علی اصغر حلبی تدوین شده است. شارح محترم در این کتاب بر آن بوده اند که با گزارشی واقع بینانه از قصاید برگزیده، افق های روشنی از اندیشه های شاعر به دست دهند و به حق تا حد زیادی هم در این کار موفق بوده اند. نگارنده در این مقاله می کوشد کتاب شارح را که از جمله کتابهای دانشگاهی است به دقت مطالعه کند و فهرستی از خطاهای چاپی و نگارشی و کاستی های بخش توضیحات و ضبط و ارجاع نادرست ابیات را به حضور گرانقدرش تقدیم نماید. باشد که ایشان در صورت صوابدید، زمینه اصلاح آنها را در چاپهای بعدی فراهم آورند.
سفرنامه حاج سیاح به فرنگ
حوزه های تخصصی:
محمّد علی بن محمّدرضا یکی از سیّاحان ایرانی است که حدود هجده سال به سفر در کشورهای مختلف آسیا و اروپا پرداخت و شهر به شهر و گاه روستا به روستا را طی نمود و در این مدّت دیدهها و شنیدههای روزانه خود را (در هر شرایطی که بود) به روی کاغذ میآورد. او غالباً هیچگونه شناختی از مکانی که به آن سفر میکرده، نداشته بلکه با پرسش از مردم هر منطقه درباره آن مکان یا منطقه دیگر، اطّلاعات به دست میآورده و یا از کتابهای راهنما استفاده میکرده است. حاج سیّاح بعد از بازگشت از این سفرها، وارد دسته بندی سیاسی شد و به علّت عضویّت در حوزه بیداران، مدّتی زندانی گردید. در این مقاله پس از پرداختن به شرح حال سیّاح، به سفرنامه او و نوع نگاه و شیوه گزارش سیّاح نسبت به هر منطقه پرداخته شده است.