فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی، حماسه ی ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه جمعی و ملی این قوم دارد. این اثر ارزشمند را می توان از دیدگاه های مختلف از جمله روانکاوی یونگ تحلیل و بررسی کرد. کهن الگوها از مهم ترین موضوعات نظریه ی یونگ اند و پیر خرد یکی از رایج ترین آن هاست. این کهن الگو در داستان ها و رویاها همراه با یک قهرمان نمود می یابد و او را در رسیدن به تفرّد و خودپرورانی یاری می دهد. پیر خرد در بسیاری از داستان های شاهنامه دیده می شود. کیومرث اولین پیر خرد شاهنامه است که راهنمایی های او هوشنگ را به شهریاری رساند و زال، نمونه ی برتر و پررنگ تر این کهن الگوست که آموزه هایش، یاریگر و نجات بخش رستم، قهرمان ملی شاهنامه و شهریارانی چون کی کاووس و نجات بخش ایران و ایرانیان است.
بررسی رمان شازده احتجاب از چشم انداز نظریات یونگ
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.
بررسی ساختار غزلی روایی از غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی، همواره یکی از شاعران هنجارشکن به شمار آمده است. دامنه این هنجارشکنی که اساس سبک ویژه مولانا را تشکیل می دهد، در غزلیات شمس از دیگر آثار وی گسترده تر است. از این رو، شمار فراوانی از غزل های وی از نظر ساختار و درون مایه با دیگر غزل های فارسی متفاوت جلوه می کنند. از ویژگی های مولوی در عرصه غزل پردازی، گنجاندن داستان در غزل است. گاه غزل های او داستانی مستقل را باز می گویند. در بیشتر این موارد، سروده به مثنوی ماننده تر است تا غزل.
غزلی که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد در غزلیات شمس دیده می شود، اما از نظر شمار ابیات (45 بیت) به قصیده و از نظر مضمون و محتوا، به مثنوی می ماند. مولوی در غزل یاد شده، از شخصیت پردازی و شیوه داستان در داستان بهره جسته است. همچنین سنت شکنی های او در عرصه داستان پردازی، روایت گنجانده در این سروده را به داستان هایی با صناعت مدرن نزدیک کرده است. از این رو، در این مقاله تلاش شده است تا افزون بر تحلیل ساختاری غزل، ساختار روایی آن نیز بررسی گردد و کارکردهای داستانی آن باز نموده شود.
بهاریه های فارسی: مسمط نعیم اصفهانی
حوزه های تخصصی:
مفهوم اگزیستانسیالیستی خویشتن در نمایشنامه هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
درونمایه اصلی نمایشنامه هملت، اثر شکسپی، پدر کشی، انتقام، یا ازدواج با محارم نیست. اگر آن را تردید و تعلل روشنفکرانه بدانیم، می توان گفت که این اثر مضمونی اگزیستانسیالیستی دارد. از این نظر درونمایه اصلی آن دغدغه اگریستانسیالیستی است: دغدغه بودن (چرا و چگونه من هستم)، دغدغه مرگ (به نظر افلاطون فلسفیدن یعنی چگونه مردن را فراگرفتن، و به نظر تولستوی یعنی مرگ اندیشی)، دغدغه اینجا و اکنون (چرا در این مکان و زمان به دنیا آمدن و نه در احتمالات دیگر)، دغدغه آزادی (انسان آزادی انتخاب دارد و این دغدغه آفرین است). تمامی این دغدغه ها در کن اگزیستانسیالیسم که تقدم وجود بر گوهر است پیدا می شوند. در واقع ایده «خویش» که اگزیستانسیالیستی است از این گرفته شده که انسان گوهری ثابت ندارد و باید از طریق بی شمار انتخاب خود خویش را خلق کند.
تقی خان درانی
منبع:
کرمان بهار ۱۳۷۱ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
بررسی نوع ادبی سفرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده انتشار سفرنامه در سال های اخیر در کشورهای اروپایی بخصوص در فرانسه و رویکرد به سمت مطالعه ادبیات سفرنامه از نظر تئوری و نوع ادبی، ما را بر آن داشت تا در این مقاله به مطالعه نوع ادبی سفرنامه بپردازیم. بدین ترتیب مطالعه مشکلات مربوط به ارائه تعریف مشخص از نوع ادبی سفرنامه و چندگانه بودن فرم و قالب آن، ما را به سمت طرح مسئله تعریف سفرنامه رهنمون ساخت.
در این مقاله با هدف پرداختن به مطالعه نوع ادبی که «ژان ماری شفر» در کتاب خود با عنوان« نوع ادبی چیست»، به آن پرداخته است، سفر نامه را از نظر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بدین ترتیب در این مقاله با در نظر گرفتن تقسیم بندی انجام شده برای سفرنامه به وجود نقطه تلاقی چند نوع ادبی در سفر نامه پی خواهیم برد. در این مقاله همچنین به روایت و توصیف و تحول آن در این نوع ادبی خواهیم پرداخت.
حسام الدین چلبی و جایگاه او
حوزه های تخصصی:
مولانا، عارف بزرگ ایران در قرن هفتم هجری، پیش از حشر و نشر با بزرگ مردانیچون شمس تبریزی، صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی، در میان مردم، هم چون پدرش، بهاولد، از پایه و مقامیخاص برخوردار بوده، همواره در مجالس وعظ او شرکت میجسته و او را فرمان میبردند، لیکن پس از اشناییبا شمس دگرگون شد و پس از مرگ شمس هم روحیات مولانا به آن چه که در گذشته بوده بازنگشت، اما پس از ان صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبیجایشمس را به نوعیپرکردند. در این مقاله تاثیر و خدمت بزرگ حسام الدین چلبیبه ادبیات فارسیو ایرانیان، محور اصلیبررسیاست که از میان سخنان مولانا نکاتیمفید و قابل تامل در این باب استخراج شده است.
نیما یوشیج و راینر ماریا ریلکه نمونه ای از تاثیر ادبیات آلمان بر ادبیات معاصر ایران (عنوان عربی: نیما یوشیج وراینر ماریا ریلکه نموذج لتأثیر الأدب الألمانی علی الأدب الإیرانی المعاصر)
حوزه های تخصصی:
قرن ها است که ادبیات کهن فارسی بر ادبیات غرب تاثیر نهاده است و نویسندگان و ادیبان اروپایی و امریکایی با افتخار به این موضوع اشاره کرده اند. کافی است در این زمینه نگاهی کنیم به ترجمه های فیتزجرالد از رباعیات خیام و یا غزلیات مولانا با ترجمه کالمن بارکس که امروزه پرفروش ترین اثر در قلمرو کشورهای انگلیسی زبان است.بدیهی است که این رابطه فرهنگی یکسویه نبوده و در این داد و ستد و تاثیر و تاثر، ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات معاصر فارسی از ادبیات غرب تاثیر پذیرفته است. این تاثیرپذیری پیش از انقلاب مشروطه و از راه ترجمه آغاز شد و موج نوخواهی و نوجویی شاعران و نویسندگان ایرانی سبب شد که انواع جدید ادبی به قلمرو ادبیات فارسی راه یابد.هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد آیا ترجمه چند نامه به شاعری جوان اثر راینر ماریا ریلکه به قلم دکتر پرویز ناتل خانلری در سال 1318 تاثیری بر نیما یوشیج در نگارش کتاب حرف های همسایه داشته است. در دستیابی به پاسخ این پرسش بررسی، مقابله ای متن دو کتاب با توجه به شرایط ادبی در ایران و جنبه های نوآورانه در شعر نیما یوشیج انجام خواهد شد.چکیده عربی:أثر الأدب الفارسی القدیم علی الآداب الغربیة منذ القرون وأشار إلی هذا الأمر أدباء أوروبا وأمیرکا فخورین بهذا التأثیر. ولإثبات هذا القول یکفی أن نلقی نظرة علی ترجمات فیتز جیرالد لرباعیات الخیام أو ترجمات کولمان بارکس لغزلیات مولوی حیث تعتبر الترجمتان من أکثر النتاجات رواجا فی الأوساط الأدبیة فی البلدان الناطقة بالإنجلیزیة.ومن الواضخ أن هذه العلاقات الثقافیة بین إیران والغرب لم تکن أحادیة بل کان للأدب الفارسی سیما الأدب المعاصر حظّ من التأثر بالأدب الغربی. بدأ هذا التأثر قبیل ثورة الدستور عن طریق الترجمة حیث أدت رغبة الشعراء والکتاب الإیرانیین فی التیارات الأدبیة الجدیدة إلی دخول أنواع أدبیة جدیدة فی حوزة الأدب الفارسی.یهدف هذا المقال أن یدرس تأثیر ترجمة (رسائل إلی شاعر شاب) لراینر ماریا ریلکه بقلم برویز ناتل خانلری عام 1318ش علی الشاعر الإیرانی المعاصر نیما یوشیج فی تألیف کتابه (أحادیث الجار). وللوصول إلی الجواب یدرس هذا المقال دراسة مقارنة بین نصّ الکتابین بالنظر إلی الظروف الأدبیة فی إیران والجوانب الإبداعیة فی أشعار نیما یوشیج.
مقایسه سبکی هجویات در دو دیوان خاقانی و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هجو از فروع ادب غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ادبی دیگر دارای ویژگی های سبکی خاصی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند (پارسا 57:1385). بررسی ویژگی های سبکی هریک از این گونه ها می تواند در تبیین ارزش ادبی و فهم ساختار آن مؤثر باشد. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی وجوه اشتراک و افتراق سبکی هجویات خاقانی و متنبی صورت گرفته است. روش پژوهش کتابخانه ای است و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، دو دیوان خاقانی و متنبی است. انتظار می رود نتیجه تحقیق بتواند به فهم بهتر هجو و سبک شناسی آن کمک کند و زمینه مطالعه و شناخت بهتر را در حوزه ادبیات تطبیقی ـ به ویژه هجو ـ فراهم آورد.
ریشه شناسی واژه های آب و آتش و باد در فرهنگ و ادبیات ایرانیان از دیدگاه زبانشناسی زیست محیطی
حوزه های تخصصی:
بررسی تعامل زبان و محیط جغرافیایی و اکولوژیکی و ارتباط فعال بین آن دو یکی از رویکردهای جدید در مطالعات زبانشناسی است. وجود اقلام زبانی در هر محیط جغرافیایی و فرهنگی می تواند شباهتها و تفاوتهای نگرش اقوام مختلف را نسبت به پدیده های طبیعی و اکولوژیکی نشان دهد. این اقلام زبانی از فرهنگ، نیاز، شناخت و عوامل انسانی و محیطی گرفته شده است؛ لذا در زبانهای مختلف، واژگان و مقولـه بندیها و طبقه بندیها در تعامل با محیط اکولوژیکی متفاوت عمل می کنند. هر عنصر واژگانی انعکاس یک جهان بینی فرهنگی و محیطی در یک جامعه زبانی قلمداد می شود؛ لذا، برای آنکه فرهنگ قومی را دریابیم باید نخست معلوم سازیم که قدرت زندگی بخش واژگان چگونه با ساختار دنیای پیرامون آنها ارتباط می یابد و چگونه آن را شکل می دهد. این مقاله در پی آن است که با بررسی و تحلیل برخی از واژه ها مانند آب و آتش و باد در فرهنگ بومی ایرانیان و نیز استعاره ها و عبارتهای مشتق از آنها، ارتباط بین ویژگیهای محیطی و زبان و چگونگی تکوین و شکل گیری نگرش مردم نسبت به پدیده های طبیعی را نشان دهد.
ایران از نگاه ابن حوقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن حوقل جغرافی دان بزرگ اسلامی در قرن چهارم هـ . ق سفر طولانی خود را در سرزمین های اسلامی آغاز کرد و نتیجه مشاهداتش را در کتاب «صورهالارض» به نگارش در آورد. بخش مهمی از این کتاب به سفر وی در ایران اختصاص یافته است. ابن حوقل بعد از ورود در هر شهر، پس از توصیف ویژگی های جغرافیایی آن شهر به جنبه های مختلف تاریخی، فرهنگی، هنری، آداب و رسوم و به طور کلی، آنچه از نگاه او مهم شمرده می شده، پرداخته است. در این گفتار که به شیوه سندکاوی فراهم شده، جنبه ای از هنر و فرهنگ ایران، در حوزه هنرهای دستی و بافندگی از خلال سخنان ابن حوقل استخراج و پس از طبقه بندی به شیوه توصیفی – تحلیلی ارائه شده است. نگاه نکته یاب ابن حوقل تصویر روشنی از فرهنگ و هنر ایران و طراوت و نشاط زندگی را در ایران آن روزگار به تصویر کشیده است.
درآمدی بر سخن آرایی و ظرافتهای معنایی در نفثه المصدور زیدری نسوی
حوزه های تخصصی:
نثر مصنوع و فنی، نثری است که بر آرایشهای کلام و زیباییهای سخن استوار است و نویسنده در توصیف معانی از انواع صنایع لفظی و معنوی، مثل: تشبیه، استعاره، تشخیص، مجاز، کنایه، سجع، جناس، ایهام، تضاد، تناسب، تلمیح، لف و نشر، واج آرایی، تضمین، اقتباس، ارسال مثل، حسن تعلیل، مبالغه و... یاری می جوید و تصویرگریهای شاعرانه و قرینه سازی های ماهرانه، سخن را بر پایه عبارات و قطعات متوازن و متساوی بر بستر سجع و ترصیع و موازنه می نشاند.
نمونه اعلای چنین نثر آراسته ای، کتاب نفثه المصدور شهاب الدین محمد زیدری نسوی است که با تسلط کامل، هنر خود را در سخن آرایی جلوه گر ساخته است. احاطه او در لفاظی و سخن پردازی، نثرش را تا حد شورانگیزی شعر بالا برده است.
در این مقاله سعی شده به بخشی از پردازشهای شاعرانه و آرایه های ادیبانه این کتاب و تناسبهای زیبایی که از جهت الفاظ و معانی در آن رفته است، اشاره شود و دریچه ای را به منظره زیباییها، لفظ پردازیها و مضمون سازیهای کتاب بر روی خواننده بگشاید تا این اثر گرانمایه با نگاهی دیگر مطالعه و ارزیابی گردد.
ادبیات پایداری
کار چراغ خلوتیان در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ترکیب «کار چراغ خلوتیان» در غزلی از حافظ با مطلع : ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز در گرفت اشاره می کند در بیشتر شرحهایی که با موضوع شعر حافظ در دست است، این تعبیر به معنی « رونق گرفتن کار» و با توجه به دیگر واژگان بیت به معنی «روشن شدن خلوت عاشقان با چهره نورانی معشوق» آمده است. در مقاله حاضر با ارایه شواهدی از متون ادب فارسی نشان داده ایم که یکی از معانی واژه کار به معنی پارچه و بافته شده (منسوج) است که در اینجا می تواند به معنی فتیله چراغ باشد؛ بنابراین کار چراغ یعنی فتیله چراغ، که در این صورت میان بالا رفتن حجاب از چهره معشوق با بالا آمدن فتیله چراغ به خلوت نشستگان تشبیهی زیبا، به وجود می آید. همچنین نشان داده ایم که در سراسر دیوان حافظ واژه کار با واژه گان دیگری که مرتبط با پارچه است مانند طراز، بخیه، پرده، نقش، کارگاه و … به تناسب همراه شده است.
درخت در نمادپردازی های عارفانه و ریشه های اسطوره ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخت از دورترین ایام، در اساطیر، آیین ها و کیش های عرفانی، دارای اهمیت بوده است. بسیاری از اقوام باستانی، آن را به عنوان نماد جایگاه خدایان یا خود خدا می پرستیدند. در دوره های بعدی نیز وسیله صعود به آسمان و یکی از راه های برقراری ارتباط با خدایان بوده است. در متون عرفانی، از نماد درخت برای تبیین مفاهیم گوناگون استفاده شده است. تکرار مضمون درخت در اساطیر و عرفان، این سؤالات را برای نگارندگان ایجاد کرد: 1. کارکردهای درخت در عرفان چه ارتباطی با کارکردهای اسطوره ای آن دارند؟ 2. نماد درخت از اسطوره تا عرفان، چه مراحلی از دگردیسی را پشت سر نهاده است؟ در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط میان مضامین عرفانی درخت و باورهای اساطیری بررسی می شود. مطابق نتایج، برخی از کارکردهای درخت در عرفان که عبارت اند از: نمادینگی تجلی گاه خدا، معرفت، انسان کامل و آفرینش، صورت تحول یافته کارکردهای درخت در دوران اساطیری است. باورهای اسطوره ای با رشد فکری بشر، تغییر چهره داده اند، صورتی معقول یافته اند و به شکل متعادل تری در ادیان نمود پیدا کرده اند. این باورهای تعدیل شده، بر اثر مجاورت یا تأثیرپذیری عرفان اسلامی از ادیان و نحله های عرفانی قدیمی تر، وارد ادبیات عرفانی شده اند.
نظریه شعور و جاودانگی هستی در اندیشه عرفانی مولوی
حوزه های تخصصی:
مولوی بر اساس دریافت های شهودی خود و با تاسی از آیات قرآنی و دانش دینی خود، کلیه ذر ات عالم را با شعور، زنده و فع ال می شمارد که در یک هماهنگی کامل و ذاتی، با شعور حاکم بر هستی در ارتباط است. این ارتباط زمانی کامل می شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد ماد ی خود دور شده، بر بعد معنوی و روحی خود بیفزاید. این همان قانون آنتروپی (کهولت ماد ی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است. مولوی مانند انیشتین به دو نوع نور حسی و تقدیری معتقد است و مرگ انسان را نیز تبد ل بعد مادی به نور تقدیری و جاودانگی برمی شمارد. در نظر مولوی بهره مندی انسان از نور تقدیری و ازلی و ارتباط با کلیت حاکم بر جهان هستی و دست یابی به جاودانگی نورانی، در سایه کسب قابلیت حسی یا شعور باطنی و شهود میسر است.
اشارات سبحانی.بررسی دیدگاه های متعارض در باب شطح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شطح از جمله معدود موضوعاتی است که دیدگاههای گوناگون و متعارضی در باب آن وجود دارد.حتی در میان بزرگان عرفان و فلسفه نیز توافق چندانی دیده نمی شود؛از حدکفرآمیز خواندن و خوارداتشن تاوحی گونه دانستن و دراوج نشاندن.اساس اندیشه موافقان برتاویل و تفسیرشطح است که به گونه ای که دربرخی تاویل ها نسبت معقولی میان دال و مدلول وجود ندارد.مخالفان شطح به معنای ملفوظ و دلالت های نخستینو قاموسی کلمات توجه کرده اند و کسانی چون غزالی که درطیف تشرع و عرفان قراردارند،انتساب این گونه عبارات را به عارفان انکار می کنند یامحل تردید می دانند.پژوهشگران متاخری چون استیس و دیگران باتوجه به دیدگاه های جدید چون هرمنوتیک و خوانش هیا گوناگون متن به بیان ویژگی های شطرح پرداخته اند.این پژوهش ،بیان و تحلیل این دیدگاه هاست.
سرود وَرمِزگان: شعری به زبان گورانی از سده ی نخست هجری به خط پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرود ورمزگان یکی از آثار باارزش زبان گورانی و بیانگر توصیفی عینی از تازش اعراب به ایران در سده ی نخست هجری است. این سرود توسط شاعری زردشتی و گورانی-زبان که خود شاهد این رویدادها بوده، سروده شده و در سده های بعد به خط پهلوی بر روی پوست آهو نوشته شده است. این سرود شامل چهار بیت دارای قافیه است که هر بیت از دو مصراع ده هجایی با یک درنگ در هجای پنجم تشکیل شده-است. این مقاله با شیوه ی توصیفی به حرف نویسی، آوانگاری، واژه شناسی و ترجمه ی این سرود با رویکردی پژوهشی پرداخته است.