فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
جلال الدین محمد مولوی بیش از هفت قرن است که دلهای زیادی را به دام سخن خویش گرفتار کرده است. او دریایی است که گمشدگان ساحل دریا می توانند آنچه در کون و مکان گم کرده اند در آن بیابند.این حقیر با مطالعه مثنوی و آثار دیگر مولانا از جمله فیه مافیه دریافتم که خیلی از مطالب مثنوی در فیه مافیه با زبان و عباراتی دیگر بیان شده است. لیکن به جز چاپ کتاب توسط مرحوم فروزانفر و توضیحات ایشان کار جدی دیگری صورت نگرفته است. البته کار مرحوم فروزانفر در جای خود مغتنم و ارزشمند است لیکن بیشتر به مقایسه مطالب کتاب با مثنوی و بیان مسایل تاریخی کتاب پرداخته شده که گاهی مطالب تاریخی از نظر زمانی مورد شک است و گاهی نیز به توضیح بعضی از لغات کتاب پرداخته شده است.در این مقاله خلاصه ای از آن تحقیق و بررسی، آن هم در بعضی از جهات که مقدور است خدمت خوانندگان تقدیم می گردد.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است
استعاره های برگرفته از نامهای حیوانات در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیوانات از آغاز آفرینش تاکنون جایگاه مهم و حضوری قوی در ابعاد رفتاری، گفتاری و نوشتاری داشته اند. در واقع، کسی که در فرهنگهای لغت عربی تامل می کند، وجود تعداد زیادی از واژگان که از زمینه اصلی خود دور شده و در معانی جدیدی به کار رفته اند توجه او را به خود جلب می کند. این پدیده زاییده تصادف نیست بلکه نتیجه حضور فکری و وجودی حیوان در اذهان اهل لغت است. بدیهی است که قالبهایی که حیوان در آن حضور و وجود محسوس و مسلط دارد برای انسان در خلق دیگر واژگان تجسم یابد. به رغم توجه لغت شناسان به این نوع واژگان، متاسفانه بخش بسیار مهمی از آن، یعنی کاربرد استعاری واژگان برگرفته از نامهای حیوانات مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله مجموعه وسیعی از نامهای حیوانات که در به وجود آمدن واژگان جدید در زمینه های اجرام آسمانی، گیاهان، مصنوعات دستی و نیز نامگذاری افراد و قبایل تاثیرگذار بوده به تفصیل بررسی شده است.
داستان گویی نمایشی در ایران
حوزه های تخصصی:
هر چند داستان گویی نمایشی در سرزمین ها و زمان های مختلف همواره وجود داشته، در ایران روال رو به رشدی نداشته است. پیش از اسلام، گوسان های پارتی و خنیاگران ساسانی، هنگام داستان گویی از موسیقی، رقص و آواز و احتمالا همراهی چند بازیگر بهره می گرفتند. این نوع داستان گویی در جریان تغییر مذهب ایرانیان از آیین زردشت به اسلام، جوهره خود را حفظ کرد؛ اما برخی ویژگی های خود را از دست داد و بر بازیگری داستان گو اتکا پیدا کرد. در دوره اسلامی به سبب محدودیت هایی که در پی تفسیر آموزه های دینی برای هنرهای تجسمی و نمایشی به وجود آمد، داستان گوییِ نمایشی به روایتی محدود شد که غالبا یک نفره انجام می گرفت و آن را «نقالی» می خواندند. همین محدودیت موجب تقویت بازیگری شد و بر تعزیه تاثیر گذاشت. با عزاداری گسترده و نمایش گرایانه ای که در دوره صفوی آغاز شد و در قرون بعد به نمایش مصائب (تعزیه / شبیه خوانی) منجر گشت، زمینه اجتماعی مساعدی برای نمایش دادن و تجسم بخشیدن داستان های حماسی و مذهبی فراهم آمد و میراث داستان گویی نمایشی نقالان، این تحول را به کمال رسانید.
عیوب ملقبه و غیر ملقبه در قافیه
حوزه های تخصصی:
نگاهی تازه به فرایند «مجاز» در زبان وادب فارسی
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر کوشش شد ه است تا به چگونگی عملکرد فرآیند «مجاز»در زبان خودکار فارسی و نیز امکان طرح این فرآیند در زبان ادب پرداخته شود. برای نیل به این هدف، ابتدا به سنت مطالعه «مجاز» اشاره شده و سپس جایگاه طرح این فرآیند در پژوهشهای ادبی مورد ارزیابی قرار گرفته، گونه های «مجاز» بر حسب نوع رابطه معنایی در سنت مطالعه این فرآیند باز کاویده شده است. بازبینی این دسته از مطالعات بخش بعدی نوشته ی حاضر را به خود اختصاص داده و سپس توصیف تازه ای از «مجاز» در زبان ادب پیشنهاد شده، تا در نهایت مشخص شود این فرایند از دیدگاه معنی شناسی چگونه قابل تبیین می نماید.
گنبد سیاه (نقدی بر اساس یکی از قصه های هفت پیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
قصه گویی، به عنوان رسم و سنّتی در دربار سلاطین، همواره جلوه هایی چشمگیر در ادب کلاسیک ایران داشته است. بورخس ـ نویسنده و متفکر بوینس آیرس ـ در کتاب نه مقاله دربارة دانته، پیشینة قصه گویی را به عصر اسکندر مقدونی میرساند و بر لزوم افسانه بودن این قصه ها تأکید میکند.بررسی یکی از این نوع قصه گوییها و قصه ها، با همان عادت و رسم متداول دربارها و سلاطین، در قصه ای از هفت پیکر نظامی، موضوع مقالة تحلیلی حاضر است. در این مقاله، نمادهای قصه، به شیوة تحلیلی بررسی شده و سبک داستان پردازی نظامی، در زمینه های مختلف داستان سرایی ـ چه در ساخت و پرداخت و چه در مضمون و محتوا ـ ارزیابی و نقد شده است. در این عبور گذرا، ضمن معرفی اجمالی داستان، اهداف و دیدگاه های نظامی از طرح و بیان قصه، معرفی و جلوه های ذهنی و زبانی نظامی در هدایتگری جریان داستان از مقدمه تا پایان نقد و تفسیر میشود؛ همچنین، دربارة اندیشه ها و چهارچوب های نظامی درجهت اخلاق و معرفت و حکمت و ادب بحث میشود. در این مقاله، علاوه بر جنبه های نمادین و زبانی قصه، مسائلی همچون تصویرگری و رنگ و موسیقی نیز سخن به میان میآید.
نقد جامعه شناختی
منبع:
هنر پاییز ۱۳۷۸ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
مصدرنما یا مصدر فعل مرکب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فعل مرکب بحث انگیزترین موضوع در دستور زبان فارسی است و دستوریان درباره آن بحثهای بسیار کرده و نظرات متفاوت و حتی متضادی داده اند و اکثر در تشخیص فعل مرکب دچار سردرگمی شده اند و بسیاری از آنچه فعل مرکب یا مصدر مرکب مثال آورده اند فعل مرکب نیست، مثل: سوگند خوردن که سوگند مفعول است، باز هم همان سوگند را خورد. یا مسند است مانند ترش شدن به معنی ترشیدن که ترش مسند است.
هویت بر اساس داستان مارگیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضرکه با روش کتابخانه ای تهیه شده است، بررسی مقایسه ای زوایایی از مقوله هویت در بینش جامعه شناسان و دیدگاه مولوی بر اساس داستان مارگیر از کتاب مثنوی معنوی است. پرسش اصلی این است که نقاط اشتراک و افتراق جامعه شناسان و مولانا درباره هویت چیست؟ یافته های نظری نشان می دهد، اغلب جامعه شناسان، هویت را امری نسبی می دانند که از تعاملات برخی از متغیّرهای محیطی و اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت و... با یکدیگر و با جنبه های روان شناختی انسان شکل می گیرد. بیشتر آنان وجود هرگونه ماهیت ذاتی مستقل را برای هویت نفی می کنند؛ اما از نظر مولوی، رکن اصلی و سازنده هویت، جوهر و حقیقت متعالی و ملکوتی انسان است که بصورت نهفته و بالقوه در انسان وجود دارد. وی هویت را بازگشت انسان به اصل خویش؛ یعنی شناخت ذات باری تعالی، فنای در آن و یافتن خود در آینه هستی تفسیر کرده است. در نگاه مولوی، حقیقت هویت را نمی توان صرفاً با تقسیم بندی های رایج جامعه شناسان از هویت مانند هویت فردی، هویت ملّی، هویت اجتماعی و... نشان داد. «مولوی» و جامعه شناسان هر کدام برای بیان انسان و جامعه مسخ شده، با عنایت به شرایط تاریخی و فرهنگی زمانه خود، از نشانه های نوشتاری خاصی بهره برده اند. مولوی از کرمک، اژدها، مار و مانند آن و جامعه شناسان از احساس تنهایی و پوچی، افسردگی انزوا و سردرگمی، بی هنجاری و بی قدرتی استفاده کرده اند.
اسطوره های برجسته در شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهاب البیاتی ( 1999 – 1926.م) از جمله شاعرانی است که اسطوره در شعرش حضوری فعال دارد و از بسامدی بالا برخوردار است و سازه اصلیِ تفسیر پذیرترین سروده هایش را تشکیل می دهد. او با فراخوانی اسطوره های کهن و دخل و تصرف در آنها، در پی آن است تا ضمن اصالت بخشی به اثر ادبی خود، پوشیده تر و ادبی تر به ابراز ایده هایش بپردازد. کار او نقل ساده اسطوره نیست، بلکه برداشت جدید و متفاوتی از آن دارد و با زبدگی چشمگیر، تفسیر تازه تر و عمیق تری از اسطوره هــــا به نمایش می گذارد. او با انعطاف پذیر ساختن و آشنایی زدایی در چهره آنان، تجربه های معاصر خود را بر آنــان حمل می نماید. روانشناختی اسطوره های شاعر نشان از آن دارد که شخصیت اسطوره ای در واقع همان « من » هایِ خود شاعرند که به شکلهای گوناگون از نیتها، آرزوها، اشتیاقها و انگیزه های وی خبر می دهند. شخصیتهای اسطوره ایِ بیاتی همگی دغدغه سیاسی – اجتماعی دارند و از دردی مشترک می نالند و خواهان آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی هستند. در نگاه کلی می توان گفت: اسطوره های وی عهده دار اندیشه فدا دهی، زندگی در مرگ ، خوارشدگی عاطفی، ماجرا جویی ، احساس غربت و همزاد پنداری اند.
در این جستار با نگاهی گذرا به روند اسطوره گرایی در شعر معاصر عربی، از شیوه به کارگیری و کارکرد اسطوره هایی همچون سندباد، سیزیف و تموز در شعر عبدالوهاب البیاتی سخن رفته است.
مفعول مطلق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستورنویسان زبان فارسی متفق القول اند که کاربرد مفعول مطلق در زبان فارسی تحت تاثیر نحو زبان عربی پدید آمده است. در مقاله حاضر نگارنده کوشیده است تا با ارائه شواهدی از متون باستانی زبانهای ایرانی نشان دهد که رای دستورنویسان در این مورد صائب نیست و این حالت دستوری نه تنها یکی از حالت های رایج نحوی در زبان پارسی است، بلکه چنان که قراین موجود نشان می دهد، سابقه کاربرد آن به دوره هند و ایرانی می رسد و نتیجتا کاربرد آن در زبان فارسی بازمانده همین حالت نحوی زبانهای هند و ایرانی است.
شرحی دیگر بر گلشن راز با عنوان حدیقه المعارف از شجاع الدین کربالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلشن راز شیخ محمود شبستری (م: 720)، از مهم ترین آثار منظوم عرفانی ایران است. این منظومه، در حدود هزار بیت است که مسایل مهم عرفان نظری را شامل می شود. افراد مختلفی دهها بار به شرح مثنوی گلشن راز پرداخته اند. یکی از این شروح، شرح حدیقه المعارف می باشد که شجاع الدین آن را تالیف نموده است. وی، با یک واسطه مرید شاه قاسم انوار (م: 830) است و کتاب خود را به ابوالمظفر، شاه قراقویونلو (م: 872) پادشاه هنرپرور قرن نهم، تقدیم نموده است. در این کتاب تمام ابیات گلشن راز (به طرزی عالمانه) شرح شده است.
این شرح، یکی از بهترین شروحی است که بر مثنوی گلشن راز نگاشته شده و شارح در آن از بیان هیچ نکته ای فروگذاری نکرده است و از این جهت بر بسیاری از شروح گلشن راز برتری دارد و بر شرح لاهیجی اگر نگوییم تقدم فضل، فضل تقدم و بر اکثر شروح معاصر و پیش از خود، تقدم فضل دارد
بررسی تطبیقی مفهوم نمادین «درخت» در ایران (با تأکید بر برخی متون ادبی و عرفانی ایران باستان و ایران
منبع:
مدرس هنر ۱۳۸۱ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تحلیل نمادینگی عناصر خاک و باد در اساطیر و شاهنامة فردوسی براساس نقد اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار براساس نقد اسطوره شناختی به بررسی نمادینگی عناصر متضاد چهارگانه در اساطیر، به ویژه اسطوره های خاک و باد و مشاهدة تبلور آن در شاهنامة فردوسی پرداخته ایم. تجسم ضدیت جوهری و وحدت نهایی میان عناصر متضاد، از فرافکنی محتویات ناخودآگاه در موضوعات بیرونی، در جهت غلبه بر طبیعت منتج شده است که در این میان، هر آخشیج صاحب نقش هایی شده است که در اساطیر جهان، ازجمله شاهنامه عمومیت دارد. در اساطیر، خاک مادّة اولیّة تشکیل دهندة حیات مادّی و زندگی جسمانی انسان، و همچنین بستری برای مرگ و اضمحلال و پایان حیات گیتیانة او به شمار آمده است و باد نمادی از خشم طبیعت و بروز اختلال در تعادل میان طبایع است که بارزترین نمودهای آن را در اسطورة توفان (در تلفیق با آخشیج آب) و دیو باد میتوان جستجو کرد.