فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ظاهر کلام اشعریان و عارفان دربارة فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی مؤثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تأثیر آنها را نفی می کنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قائل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تأثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستی اش و هر آنچه دارد، به تمامی از خداست. در این مقام، تمام تعیّنات رفع می شود، کثرات نابود می شوند و انسان فیض را از مبدأ فیاض، بدون هیچ واسطه ای، می بیند. با وجود این، مولوی نظام عالم را براساس علیت می داند زیرا هر شیئی از اشیای عالم، اسمی از اسماء الهی است یعنی در عالم جز اسماء الهی، چیزی وجود ندارد تا اثر داشته باشد. به عنوان نمونه سوزاندن اثری است که هم می توان به آتش نسبت داد و هم به خداوند، در واقع آتش جلوه ای از جلوه های حق است و به امرِ حق می سوزاند. از نظر مولوی، دیدة مردم عادی، سبب بین است و این عالم چنین اقتضایی دارد، اما سرایندة مثنوی که خود دیدة سبب سوراخ کن دارد، برای تعلیم سالکان به تکرار از سبب سوزی خداوند سخن گفته است.
ستایشِ ایزدبانویِ ناهید در ادبیاتِ اوستایی( با تکیه بر متن آبان یَشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باره ی رویکردهای ستایشیِ ایزدبانویِ ناهید در منابع مختلف و از جمله اوستا(کتاب مقدس زردشتیان) می توان تصویر نسبتاً روشنی به دست آورد. یشتِ پنجم اوستا موسوم به «آبان یشت»، بیشترین آگاهی را در ستایش این ایزدبانو در اختیار خواننده قرار می دهد. به خاطر تأثیر جلوه های مختلف ناهید در اساطیر، فرهنگ، ادیان، و ادبیات ایران از گذشته تا امروز، این تحقیق با روشی تحلیلی – توصیفی در پیِ آن است که با ارائه تصویری از جنبه ستایشیِ ناهید با تکیه بر متنِ آبان یشت، مطابق پژوهشِ چنگیز مولایی(1392) که جدیدترین و معتبرترین پژوهش در باره آبان یشت به حساب می آید، خواننده را با زوایایِ جدیدی از این سرود دینی آشنا سازد. یافته های تحقیق نشان می دهد ستایندگان ناهید از شخص اهورامزدا و زردشت تا بسیاری دیگر از شخصیت های اسطوره ای و تاریخیِ ایرانی و غیرایرانی، با نثار، نیایش و اهدای قربانی ، خواهانِ حمایتِ ناهید به نفعِ خود هستند. اما از آن جا که ناهید در اندیشه ثنویِ زردشتی یکی از نمایندگانِ جهانِ نیکی است، کسانی را که اندیشه ی اهورایی دارند، از حمایت خود بهره مند می سازد، و طرفداران اندیشه های اهریمنی را ناکام می گذارد..
پایان نامه: انقلاب اسلامی ایران در آینه داستان های کودکان و نوجوانان (سال 1357 تا 1377)
حوزه های تخصصی:
والتر بنیامین: اصالت زبان و نقش آن در نقد و نظریه ادبی هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
والتر بنیامین هرچند منسوب به مکتب فرانکفورت است، اما هم در مبانی تفکر و هم در مواجهه با مارکسیسم و سبک تأملات و سلوک زندگی، پدیده¬ای است متفرّد. تأملات او درباره زبان، ترجمه، تاریخ و... بر جریان¬های فلسفی، هنری، نقد و نظریه بسیار مؤثر بوده است. به-رغم نظر کسانی که تفکر او را فاقد انسجام و پیوستگی می¬دانند، دغدغه بنیادین بنیامین در نوشته¬هایش، تصویرِ «فقدان»، «فاصله» و «گمشدگی» به¬ قصد راهیابی به «رهایی و رستگاری» است. دو مضمون اصلی تفکر او، «فلسفه زبان» و «فلسفه تاریخ» است. «نظریه زبان» او به «نظریه ترجمه» و حوزه¬های دیگری چون معنا، تمثیل، تأویل، نقد ادبی، تراژدی، قصه و رمان راه یافت و بر همین مبنا او به نقد تاریخ باوری و فلسفه تحصّلی روی آورد و از زبان شناسی، نشانه¬شناسی و نقد به معنای متعارف یا مسلط فاصله گرفت. این تحقیق می-کوشد تا به کانون نظریه بنیامین، یعنی زبان و ترجمه، و به تبعِ آن به تأثیر آنها در عرصه-های ادبی بپردازد.
نظام واجگونه های زبان فارسی درچارچوب نظریه واج شناسی تولیدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نظام واجگونه های زبان فارسی در چارچوب نظریه واج شناسی تولیدی تجزیه و تحلیل می شود. برای این منظور‘((بستارهای تولیدی)) به عنوان واحدهای کمینه تجزیه و تحلیل واجی تعریف می شوند. بستارهای تولیدی ‘ الگوهای گرفتگی در جهاز صوتی هستند که چون برخلاف مشخصه های تمایز دهنده ذاتأ زمان بند هستند‘ با ترکیب غیر خطی خود در فضای زمانی-مکانی‘واج ها و واجگونه های زبان در بافت CC انتخاب شدند. نگارنده با استفاده از دستگاه الکتروپالاتوگراف و نصب کام مصنوعی در دهان خود‘ کلمات را تولید کرد و علامت صوتی کلمات و قالب های حرکت زبان در دهان را بدست آورد. سرانجام قواعد همپوشی بستارهای زبان فارسی در چارچوب واج شناسی تولیدی برای واجگونه ها بدست آمدند.
بازتاب و کارکردهای سحر و جادو در افسانه های سحرآمیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسانه های سحرآمیز یا افسانه های پریان از برجسته ترین انواع ادبیات شفاهی به شمار می آیند. این افسانه ها، که در فهرست جهانی طبقه بندی قصه های عامیانه آرنه - تامسون - اوته با شماره های 300 تا 749 مشخص شده اند، یادگار زمانی هستند که در ذهن انسان نخستین، هر شیء و پدیده ای قدرتی جادویی و ماوراءطبیعی داشت و از نیروی محدود انسان فراتر بود. آدمی باور داشت که هر گاه گرفتار مشکلی شود، نیروهای جادویی به یاری اش می آیند از خطر و گرفتاری نجاتش می دهند. از تحلیل محتوایی افسانه های سحرآمیز می توان به بسیاری از بن مایه های کهن در اندیشه انسان نخستین، از قبیل جاندارپنداری و شخصیت بخشی به اشیا، توانایی سخن گفتن با گیاهان و حیوانات، مسخ شدن و ... پی برد
نقد مطالعات تطبیقی اقتباس در پژوهش های ادبی و سینمایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهم سنجی تاریخ ادبیات و سینما از تقابل چند هزار سال و یکصد و اندی سال حکایت می کند؛ و با این حال تأثیر و تأثر میان این دو رسانه چه آگاه چه نیمه آگاه در تولیدات هنری جریان داشته و در مطالعات اقتباسی بازتاب یافته است. مقایسة فیلم های اقتباسی با منابع ادبی پایة این پژوهش هااست. مطالعات اقتباسی در ایران به شکل زیر قابل دسته بندی هستند: آثاری که به صورت انفرادی و به طور مستقل به مسألة اقتباس پرداخته اند؛ آثاری که با اهتمام یک نهاد فرهنگی- هنری یا مؤسسة سینمایی گردآوری شده اند؛ آثاری که ظرفیت های آثار ادبی را برای تبدیل به فیلمنامه و فیلم بررسی و بر یکی از سه عنصر «روایی»، «سبکی» و «روایی- سبکی» تأکید کرده اند؛ آثاری که با نگره های سینمایی به نقد متون پرداخته اند؛ و اظهار نظرهای کوتاه و پراکنده که در کتاب های تاریخ سینما یا نوشته و مصاحبه های مطبوعاتی آمده اند. بررسی روش مطالعه و نوع دریافت های این پژوهش ها نشان می دهد، می توان مطالعات تطبیقیِ اقتباس را نوعی نقد تلقی کرد که در صورت انسجام و ساماندهی، تخیل سینمایی را چه اقتباسی چه اصلی، توسعه می دهد.
نامه اهل خراسان
حوزه های تخصصی:
تشبیه مرکب
حوزه های تخصصی:
زبان در گفتمان طنز احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد ویژه زبان، همان عنصری است که متن ادبی را از غیر ادبی متمایز می سازد و آن را از سطح زبان عادّی فراتر می برد. هر شاعری متناسب با توانایی خود، زبان خاصّی دارد که او را از دیگر شاعران متمایز می سازد. در گفتمان کاوی شعر باید ویژگیهای این زبان شعری را شناخت تا به تحلیلی صحیح از افکار، اندیشه ها وتجربه شاعر دست یافت؛ زیرا تجربه شعری معادل همان تجربه بشری است که به زبان شعر سروده شده است. مهمترین ویژگی شعر احمد مطر، زبان خاص اوست که دارای طنزی تلخ با واژگانی ساده و به دور از ابهام و غموض است. زبانی که نشان دهنده تجربه تلخ زندگی شاعر است که قالب شعر نو یا آزاد را برای بیان آن انتخاب کرده است.
فصل مشترک ادبیات و روانشناسی
حوزه های تخصصی:
تحلیل متون داستانی کودک با رویکردِ شعرشناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
یکی از میان رشته هایی که امروزه دستاوردهای زبان شناسیِ شناختی را به کار می گیرد مطالعات ادبی با رویکردِ شناختی است که اصطلاحاً به آن شعرشناسیِ شناختی گفته می شود. شعرشناسیِ شناختی به رابطهٔ ذهن انسان با متون ادبی می پردازد. در این رویکرد، نظام ادبیات جدا از نظام زبان نیست و درک زبانِ ادبیات بر پایهٔ دانش ما از دنیای اطراف صورت می گیرد. رویکرد شناختی به ادبیات چگونگی درک رویدادها را به وسیلة آنچه در این رویکرد اصطلاحاً ذهنِ ادبی نامیده می شود بررسی می کند. در میان رویکردهای موجود نسبت به تحلیل آثار ادبی، جدیدترین دیدگاه برای تحلیل ادبیات از منظر زبان شناسی، همین رویکرد شعرشناسی شناختی است. در تحقیق حاضر سعی بر آن است تا با استفاده از نظریهٔ ذهن ادبی و قصه مدارِ ترنر (M.Turner 1996) مفهوم فرافکنی قصه مدار توضیح و به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه ذهن انسان با متون ادبی رابطه برقرار می کند. تأکید بر پیوند ذهن و زبان در نگرش زبان شناسی شناختی مؤید این نکته است که بهترین نمونه ها برای تحلیل های شناختی از مراحل اولیهٔ رشد زبانی به دست می آید. تحلیل متون ادبیات کودک می تواند شواهد با ارزشی برای شعرشناسی شناختی به دست دهد. بر این اساس، در پژوهش حاضر، دو داستان کودک از کتاب های برگزیده انتخاب و بررسی شد. تحلیل داده ها در مورد فرافکنی دانش طرحواره ای حاکی از این امر است که بازنمود این سازه ها در متون داستانی کودک در ایران موفق نبوده است اما، در مورد واحدهای هم حوزه، نتایج تحلیل با فرضیهٔ تحقیق هم سویی نشان می دهد.
متون کهن فارسی و نظریه ادبی مدرن (سخن سردبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قریب به دو دهه از ورود نظریه های ادبی به مطالعات ادبی در زبان فارسی می گذرد. برخی دوستداران ادبیات فارسی نظریه ادبی را امری فارغ از پژوهش ادبی و حتی رقیب آن می دانند. این تلقی پرسش ها و اعتراض هایی را در میان دانشگاهیان هوادار ادبیات سنتی برانگیخته و برخی را نیز به تردید افکنده است که آیا نظریه های ادبی مدرن و پسامدرن با متون ادبی کهن فارسی نسبتی دارند. این پرسش که البته پرسش مبارکی است، حدوداً نیم قرن پس از اروپا و آمریکا برای ما فارسی زبانان مطرح شده است؛ درست پنج دهه پیش در اوج شکوفایی نظریه های ادبی در مغرب زمین، چنین پرسشی مطرح بود. اینک ما درست با همان ذهنیتی مواجهیم که محافل دانشگاهی آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا از دهه هفتاد میلادی گرفتار آن شدند. این ذهنیت ناشی از مقاومت سنت مطالعات کلاسیک دربرابر نوآوری های معرفتی و روش شناختی نظریه ادبی بوده و هست. لازم است برای بیان مدعای خود شماری از مقالات و کتاب هایی را معرفی کنم که نسبتِ میان نظریه ادبی و متون کلاسیک را به بحث گذاشته اند. بیشتر این منابع در فاصله سال های 1973- 2008 نوشته شده است.
بازنگری در عرفان قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات ایران زمین با عرفان اسلامی پیوندی ناگسستنی دارد و این ارتباط تنگاتنگ، باعث می شود که ما این دو مقوله را گاه به اشتباه، هم مرز بپنداریم و قضاوت ما درباره ادبیات یک دوره، به قضاوتی یکسان و همسان در مورد عرفان آن دوره نیز منجر شود. چنان که کم مایگی ادبیات بازگشت و بی توجهی مفرط در مورد این دوره ادبی، باعث شده که عرفان آن دوره هم به چشم نیاید؛ همانطور که استاد ارجمند دکتر شفیعی کدکنی می نویسد: «تصوف این دوره [پیش از مشروطه] نیز تکرار است. در حقیقت، هیچ یک از صوفیه این دوره به یک لحظه صوفیانه جدیدی نرسیده اند، حال آن که تصوف حوزه تجربه های تازه در زبان و اندیشه است». حال آن که حقیقت این است که عرفان، خود مقوله و مجموعه ای است جدا که در موارد بسیار با ادبیات پیوند می خورد ولی افول ادبیات یک دوره، به هیچ روی دلیل بر ضعف عرفان آن دوره نتواند بود.
برای تایید این سخن، در مقاله حاضر ابتدا دانشنامه ای عرفانی و گمنام از ادیب و مورخ دانشمند عصر قاجار، رضاقلی خان هدایت، معرفی می شود و سپس بر اساس این کتاب ارزشمند، مروری بر عرفان و عارفان قاجار انجام می گیرد. در ادامه ویژگی های عرفان این عصر برشمرده می شود و معرفی کوتاهی از عرفای برجسته قاجار ارائه می شود. جالب این جاست که در میان این عارفان، همچون عرفای قدیم، هم عامیانی هستند امی ولی عرش نشین و هم عالمان و مجتهدانی که شریعت را با طریقت در آمیخته اند و گویی «طرحی نو درانداخته اند». زمانی به شدت تحت فشار و تنگنا قرار می گیرند و در دورانی در رفاهیت و آسودگی روزگار می گذرانند. به هرحال، عرفانی که در اواخر صفویه از ایران رخت بربسته بود، با همت و پایمردی گروهی که امروزه در گمنامی کامل به سر می برند، به موطن اصلی خویش بازگردانده می شود و در این مقاله ما به بازشناسی این گروه و این جریان خواهیم پرداخت.
بررسی تبادل معنا در کتاب های درسی علوم انسانی: در چارچوب دستور نظام مند نقش گرای هلیدی از منظر فرانقش بینافردی (رویکردی نقشگرا)
حوزه های تخصصی:
هلیدی در دستور نقش گرای نظام مند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را می سازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی کتاب های درسی علوم انسانی سازمان سمت در چارچوب دستور نظام مند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینا فردی است. روشی که در این تحقیق به کار گرفته شد توصیفی- تحلیلی است. نتیجه بدست آمده بیانگر آن است که نویسنده با استفاده از جملات خبری در بسامد بسیار بالا صرفاً به ارائه اطلاعات پرداخته و این امر موجب می شود تعامل دو سویه رخ ندهد و نویسنده به هدف خود که همانا انتقال مفاهیم به طرف مقابل است نرسد.
نقد جناس مضارع و لاحق در کتب بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، در کتب بلاغی بحثی با عنوان جناس مضارع و جناس لاحق مطرح شده است که مبتنی است بر تشابه یا عدم تشابه آوایی حروف در دو واژه. از آنجا که پیشینیان نتوانستند این تشابه یا عدم تشابه را تبیین علمی کنند، بحثهای دامنه داری در این خصوص مطرح کردند. پسینیان سخن گذشتگان را تکرار کردند و چیزی بر آن نیفزودند. علم زبانشناسی، به ویژه دو شاخه مهم آن، واج شناسی و آواشناسی، می تواند این مشکل را حل کند. این نوشتار سعی می کند با ایجاد پیوند بین زبانشناسی و ادبیات تشابه و عدم تشابه آوایی را به شکل علمی تبیین کند و چهارچوبی علمی جهت بررسی جناس مضارع و لاحق در ادبیات فارسی فرا پیش نهد.
بررسی و تحلیل کهن الگوی پیر فرزانه در رساله های سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی که مبتنی بر نقد روان شناختی است، به مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر می پردازد و نشان می دهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آن ها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهن الگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهن الگو در سیمای پیر طریقت جلوه گر می شود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش می برد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود می رساند . آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزه های شیخ اشراق را تشکیل می دهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهم ترین ویژگی کهن الگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود می کند و او را وا می دارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.