فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
205 - 233
حوزه های تخصصی:
ادبیات یکی از تجلی گاه های مهم و اصیل تفکر و احساس انسان درباره مرگ است. قدیمی ترین حماسه جهان، «گیل گمش» و آثار ادبی و فلسفی دوران جدید، این نگرش را همواره متجلی ساخته اند. شعر فارسی نیز از این اندیشه ها و عواطف جدا نیست. رویکرد شاعران قدیم و معاصر به مقوله مرگ متفاوت است. شاعران قدیم، مرگ را بیشتر با نگاهی مذهبی، تعلیمی و عرفانی در می آمیختند؛ حال اینکه شعر «مرگ اندیش» و «مرگ نگر» یا «مرگ زده» معاصر نگاهی عاطفی و احساسی از خود نشان می دهد. بیشترین رویکرد به مرگ در شعر معاصر و به تبع آن غزل، «مرگ-هراسی»، «مرگ خواهی» و اندکی «مرگ اندوهی» است. در شعر معاصر، تابع مضمون های برخاسته از شعر غنایی و گاه متأثر از مکتب ادبی رمانتیسم، مسائلی چون «پوچی»، «غم و اندوه» و اندکی «مرگ آگاهی» بیشتر به چشم می-خورد. غزل های نو و سنتیِ معاصر نیز از مقوله مرگ و مرگ انتظاریِ نومیدانه سرشار است؛ در این مقاله گونه های مرگ نگری غزل سرایان معاصر استخراج و بررسی شده است. در مجموع غزل معاصر نگرش های متنوعی را در زمینه مرگ دارد که بیشترین صبغه آن مرگ هراسی و مرگ اندوهی در دوره اوج شعر نیمایی و سپس به تدریج مرگ اشتیاقی و مرگ آگاهی در دوره غزل دفاع مقدس و پس از آن نمایان شده است.
مقایسه تطبیقی داستان سیاوش و رامایانا با توجه به بن مایه های مشترک
حوزه های تخصصی:
اسطوره، تفکر و واکنش نخستین انسان، در برابر وقوع حوادث طبیعی است و چون این مردم در شناخت عوامل این حوادث دچار ابهام بودند، عکس العمل آن ها نسبت به آن وقایع، همراه با ترس بوده است. همین ترس آنان را انگیخت تا برای هر پدیده ای خدایی فرض کنند و با پناه بردن به آن، از شرّ حوادث ایمن شوند. شکل گیری اسطوره ها در جوامع بشری بر مبنای همین اصل استوار بوده است و به همین دلیل در اسطوره های ملل ،شباهت هایی دیده می شود. درمیان اسطوره های ملل، اساطیر ایران و هند به دلیل وجود اشتراکات فرهنگی، دارای بیشترین شباهت ها هستند و این تأثیر پذیری ها در آثار ادبی دو ملّت از جمله اساطیر و داستان های حماسی بسیار بازتاب یافته است. پژوهش پیش رو با فرض وجود مضامینی مشترک میان شاهنامه ی فردوسی و حماسه ی رامایا در دو شخصیت سیاوش و راما، به تحلیل بن مایه های مشترک میان این دو داستان پرداخته است. ظهور و بروز همانندی های اسطوره ای در دو قهرمان اصلی ، نبرد میان خوبی و بدی، وفاداری به پیمان و عهد، داوری آتش برای اثبات گناهکاری و بی گناهی، نیروی جنگاوری و دلیری، سیطره ی تقدیر بر سرنوشت قهرمانان، عشق، نفرت، نقش دسیسه و توطئه های نامادری و سپردن تربیت هر دو قهرمان به دیگری در نوجوانی، در کنار جاودانگی ابدی روح نیمه خدایی قهرمانان داستان از بن مایه های مشترک این دو داستان اسطوره های است .روش بررسی در این پژوهش بر مبنای یافته های کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی تحلیلی است. یافته ها و دستاورد های تحقیق نشان می دهد که وجود مشابهت های بسیار در اسطوره ی راما و سیاوش دلیل محکمی است بر تأثیر ریشه دار عقاید آریایی بر شکل گیری این دو داستان.
بررسی تطبیقی«پوچ گرایی» در آثار ساموئل بکت و صادق هدایت با تأکید بر رمان های مالون می میردو بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
163-187
حوزه های تخصصی:
«پوچ گرایی» تفکری است که ریشه در عوامل مختلفی مانند فقر آرمان، ماده گرایی، نداشتن هدف، مرگ اندیشی، شکست ها و... دارد که در ادوار مختلف به بحران های عمیقی در زندگی بشر منجر شده است. برخی «پوچ گرایی» و «نیهیلیسم» را دو مقوله نزدیک به هم و حتی یکسان می دانند؛ ولی واقعیت این است که این دو ازلحاظ معنایی، تفاوت هایی با هم دارند؛ در نظر یک انسان پوچ گرا، ارزش ها و هدف ها سقوط می کنند؛ اما در نیهیلیسم اساساً ارزش یا هدفی وجود ندارد. در میان نویسندگان معاصر افرادی همچون صادق هدایت نویسنده روشنفکر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی که به حق او را «پدرخوانده پوچی» نامیده اند، پیام آوران فلسفه پوچی هستند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی «پوچ گرایی» در آثار مشهور این دو نویسنده بزرگ با تأکید بر دو اثر معروف آن ها به نام های «مالون می میرد» و «بوف کور» است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده و بررسی محتوای آثارشان است. مطالب جمع آوری شده موردتحلیل نشان می دهد که این دو نویسنده ازلحاظ فکری علاوه بر شباهت های زیاد فکری، تفاوت هایی نیز با هم دارند؛ هر دو به تأثیر از مکتب سورئالیستی، محاکات را از عالم بیرون به عالم درون برده و با استفاده از افکار و خیالات خود، جهان را پوچ و یأس آلود نشان می دهند، با این تفاوت که عقاید و نظریات بکت در این داستان بیشتر به «پوچ گرایی فلسفی» و عقاید هدایت به آراء و نظریات «نیهیلیست ها» نزدیک است.
نقد نه روایت از شورش های ایرانیان در زمان خلافت امام علی (ع) در حماسه دینی دلیل الجنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه دلیل الجنان و رکن الایمان فی وقایع الجمل و الصفین و النهروان سروده عباس ناسخ ترک در سده یازدهم هجری است. این منظومه چنان که از نامش پیداست درباره امام علی (ع) و نبردهای جمل و صفین و نهروان است. در میان این منظومه، نُه داستان درباره شورش هایی است که در شهرها و یا مناطقی از ایران اتفاق افتاده است. این مناطق عبارتند از: غور، مازندران، سیستان، قاین، مرو، فارس، اصفهان، آمل و اهواز. در منابع تاریخی نیز به برخی شورش هایی که ایرانیان در دوران خلافت امام علی (ع) داشته اند، اشاراتی شده است که مهم ترین این موارد شورش نواحی اهواز، فارس، خراسان، ری، دیلم و سجستان است. در جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی این روایات منظومه دلیل الجنان تشریح شده و با روایات تاریخی تطبیق داده شده است و نتایج حاکی از آن است که برخی از این روایات مانند شورش خرّیت در اهواز و یا قیام مردم فارس تا حدودی با منابع تاریخی انطباق دارد، اما شورش های دیگر مانند شورش کاووس بن قباد در اصفهان و یا شورش فرامرز بن هوشنگ در مازندران در متون تاریخی نیامده است. گمان می رود که این داستان ها یا از منابعی ذکر شده است که امروزه در دست رس نیست و یا این که داستان هایی است که از دوره های تاریخی دیگر به این بخش از تاریخ منتقل شده است. حتا ممکن است روایات عامیانه و داستانیی باشند که به این منظومه وارد شده اند. به بیان دیگر اسطوره و داستان های عامیانه ای هستند که به تاریخ تبدیل شده اند.
بررسی تطبیقی سِحر از منظر سوره های «اعراف، شعرا، طه» با تأکید بر مکتب سورئالیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۱
95-110
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی تطبیقی سحر از منظر سوره های قرآن از جمله «اعراف شعراء و طه» با تاکید بر مکتب سورئآلیسم می باشد. اگر چه سحر از پایه های اعتقادی همه ادیان است اما قرآن ضمن تاکید نگاه ویژه به آن داشته است. و در ادبیات عرفانی نیز سحر را از نتایج بارز مجاهده، ریاضت های عرفانی و تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه سورئالیسمی می داند. روش پژوهش حاضر به طریق توصیفی تحلیلی می باشد که با ذکر نمونه هایی از قرآن و تشابه آن در مکتب سورئآلیسم نتایج نشان می دهد 1.سحر و جادو در آیه های قرآن و سورئآلیستی زمینه مناسبی برای ادعا پروری محسوب می شوند.2.فرهنگ سحر و جادو در ادبیات قرآنی و عرفانی ارتباط تنگاتنگ با عوالم غیبی ودرونی دارند. هدف پژوهش حاضر نگرش تطبیقی و ارائه طرحی نظامند به سحر و جادو از دیدگاه قرآن و مکتب سورئآلیسم است .
روایت شناسی جمله معترضه در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
53 - 73
حوزه های تخصصی:
در دستور سنتی جمله به عنوان بزرگ ترین واحد زبان، متشکل از کلمات و گروه هایی است که به صورت متوالی به هم پیوسته اند و معنای مورد نظر گوینده را منتقل می کنند. جمله معترضه بند وابسته ای است که در میانه جمله یا جملات می آید و موضوع و معنایی دیگر را علاوه بر غرض اصلی گوینده، به جمله می افزاید. بر همین اساس نیز قابل حذف از جمله اصلی است و ذکر آن ضروری به نظر نمی رسد. روایت نیز از منظری ساختاری، دستوری دارد و متشکل از نهاد و گزاره های فعلی و وصفی و امثالهم است، با این تفاوت که معنای آن مانند جمله، حاصل جمع ساده گزاره ها نیست بلکه این گزاره ها از طریق ترکیب در سطحی بالاتر از جمله، معنا پیدا می کند. هر عنصر زبانی در سطح روایت می تواند از طریق این ترکیب ها، دلالت های گوناگونی ایجاد کند. جمله معترضه نیز اگرچه در سطح جمله، فرعی و قابل حذف به نظر می رسد، وقتی در ساختار ترکیبی روایت بررسی شود، با دیگر سطوح روایت ارتباط برقرار می کند و رکنی ساختاری محسوب می شود، تا جایی که حذف آن، اخلال های زبانی و معنایی در روایت ایجاد می کند. با توجه به بسامد بالای جملات معترضه در تاریخ بیهقی، در این پژوهش تلاش شده تا با رویکرد روایت شناختی، کارکردهای روایی این ویژگی سبکی بررسی شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این ساختار نحوی کارکردهای روایی و معنایی مهمی در این متن دارد که مهم ترین آنها شخصیت پردازی، ایجاد زمان پریشی، بازنمایی ایدئولوژی های مؤلف پنهان و تقویت بنیان علّی حوادث است.
توسلات ادبیات عرفانی به هنرهای سنتی نمایشی با تکیه بر نمایش عروسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه ها در پژوهش های ادبیبررسی پیوند هنر و ادبیات و دادوستدهایی است که از دیرباز میان این دو در جریان بوده است. از جلوه های آمیختگی ادبیات و هنر که به درستی توجه پژوهش های پیشین را جلب نکرده آن است که عارفان ایرانی و عرب، در تألیفات منظوم و منثور خود، توسلات شگفت انگیزی به هنر های نمایشی عروسکی داشته اند. این پژوهش با دقت نظر در رویکرد هنرمندانه عارفان به نمایش عروسکی، به ویژه نمایش سایه، و با تکیه بر روش اسنادی تحلیلی این نکته را تببین می کند که چگونه متون عرفانی عربی و فارسی، تصویر رمزی نمایش عروسکی را به مثابه ابزاری برای بیان دریافت های شهودی به کار بسته اند. سپس با بررسی کهن ترین یافته های پژوهش در زمینه کاربرد تصویر رمزی نمایش عروسکی، به ترتیب تاریخی، به بیان اسناد و آثار کاربست این هنر در متون عربی و فارسی می پردازد تا روشن شود از چه زمانی و چگونه اندیشمندان و ادیبان عارف برای بیان اندیشه های هستی شناسانه و عارفانه خود به این هنر نمایشی تمسک جسته اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بهره جستن ابن حزم اندلسی (384 456ه .ق) از نمایش عروسکی، در تبیین اوضاع ناپایدار دنیا، از دیرینه ترین توسلاتِ هستی شناسانه به این هنر است. پس از وی، ابن عربی (560 640ق) و گروهی از ادیبان صوفیه در تبیین اندیشه های خود به ویژه مباحث «وحدت وجود» و «توحید افعالی» با تمسک به این هنر سنتی توانسته اند پیچیده ترین مفاهیم هستی شناسانه را به مخاطبان منتقل سازند.
Компаративный анализ форм сослагательного наклонения в русском и персидском языках(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Семантика форм сослагательного наклонения в русском и персидском языках отличается. В контрфактивной ситуации в русском языке контрфактивное значение может относиться и к прошедшему, и к настоящему времени. Контрфактивное значение в персидском языке выражается четырьмя формами условных предложений с использованием двух глагольно-временных форм: прошедшего длительного времени (имперфекта) (گذشته استمراری) изъявительного наклонения и преждепрошедшего времени (плюсквамперфекта) (گذشته دور) изъявительного наклонения, в зависимости от временных отношений протасиса и аподосиса.
نقد بوم گرایانه قصّه های عامیانه
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
135 - 159
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرایانه رویکردی تازه در عرصه نقد ادبی و پاسخی به بحران های زیست محیطی ایجادشده در دهه های اخیر است. باور بر این است که اهمیّت انحصاری به انسان، به رابطه او با طبیعت آسیب رسانده و نباید انسان را در رأس هستی بدانیم؛ درواقع انسان بخشی از طبیعت است نه جدا و مسلّط بر آن. یکی از روش های اصلی نقد بوم گرا در رسیدن به این هدف، ترغیب بشر به بازگشت به دوران اسطوره هاست؛ دورانی که انسان با طبیعت دوست و هم زیست بوده است. تجلّی آن دوران را می توان در قصّه ها نیز -که میراث دار اساطیر هستند- مشاهده کرد. در این مقاله چهل قصّه عامیانه انتخاب شده و بر مبنای نقد بوم گرا، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نظری و به روش کتابخانه ای انجام شده است. نقش طبیعت در بعضی از عناصر از جمله مکان، درون مایه و پیام، موضوع، بن مایه و به خصوص شخصیّت ها برجسته تر است. رابطه انسان و طبیعت در این قصّه ها بسیار نزدیک و دوستانه است. در قصّه ها انسان و طبیعت در کنار یکدیگر هستند.
هستی و مرگ در پرتو تجربه های شهودی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
139 - 161
حوزه های تخصصی:
نگرش عطار به هستی و مرگ برآمده از تجربه شهودی است. این تجربه ها حاکی از مواجهه آدمی با سطح پنهان هستی است. عطار شرح این شهود را تنها ازطریق زبان خواب یا زبان فکرت میسر می داند. مسئله اصلی مقاله این است که هستی در تجربه های شهودی عطار چگونه تصویر شده و تأثیر چنین نگرشی به تصور مرگ چیست؟ با بررسی مثنوی های عطار این نتایج حاصل شد که عناصر هستی در ظاهر، امور مقدر فیزیکی خود را انجام می دهند و در باطن، درد طلب آنان را به جنبش وامی دارد. آدمیان عموماً گرفتار سراب اند. آنکه به گنجِ قعر دریای عالم دست یابد، خداوند را چون آفتابی تابنده در این عالم خواهد دید. در قالب تمثیل ایاز و سلطان، وجه معشوقانه سلطان تصویر می شود که تنها در شهود و با «ترک عدد» آشکار می شود و خدا، جهان و انسان یکی است. با چنین نگرشی به هستی، با مرگ، جزء به کل می رسد و عین کلی می شود که با صورت پذیری از او جدا گشته بود. مرگ را نیز ازطریق تجربه های شبه مرگ مثل فنا، شهود تجلی خداوند و تجربه احوال قیامت در دنیا می توان تجربه کرد. برخی تصاویر شهودی از مرگ عبارت اند از رسیدن نور از بی جا، احساس خورشید در درون، خوردن خورشید، فرودآمدن خورشید و محو شبنم در دریا. عارفان گویی همزمان در دو جهان به سر می برند. آدمیان به مراتبِ کوشش خود در فراروی از حواس ظاهر امکان چنان تجاربی را خواهند داشت. چنین نگرشی در زوال ملال و معنادار گشتن هستی و مرگ مؤثر خواهد بود.
پیوند زیبایی و عشق عرفانی سهروردی با زیبایی شناسی مدرن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زیبایی و عشق در ایران، از قدمت بسیارکهن، برخوردار است. هرچند نویسنگان و شاعران ایرانی از زیبایی و عشق بسیار سخن گفته اند، اما از این مفهوم تعریف روشنی به دست نداده اند، بلکه همواره خود را مجذوب و مسحور زیبایی و عشق یافته اند. ساختار زیبایی که در میان این مباحث پژوهش مطرح می شود، با آنچه در زیبایی شناسی مدرن مطرح است، متفاوت به نظر می رسد. سهروردی در سخن از زیبایی واژه حسن را به کار برده است و حسن را با جمال و کمال مترادف دانسته اند. تطبیق زیبایی و عشق سهروردی دو مقوله بنیادی هستند که می توان با احتیاط آن ها را با زیبایی شناسی جدید نسبت داد؛ چنانکه بامگارتن برای اولین بار در کتابی به زبان لاتین به نام «استتیک» در غرب وضع کرد که کاملا درباره ی زیبایی نیست، بلکه بخش هایی از آن درباره زیبایی است و در واقع عمده مطالب آن درباره معرفت شناسی است. با این حال سهروردی نیز در رساله « حقیقه العشق» اشارات اندکی در مورد زیبایی دارد و مستقیما به زیبایی شناسی و هنر نپرداخته است. بدین منظور با توجه به جایگاه زیبایی و عشق در نظام فکری سهروردی در این مقاله تلاش شده با استناد به منابع و به روش توصیفی- تحلیلی، ابتداء به رساله « حقیقه العشق» او پرداخته شود، سپس به این پرسش پاسخ داده شود که زیبایی و عشق عرفانی چیست؟ و چگونه می توان آن را با زیبایی شناسی مدرن تطبیق داد؟
نقدی بر ترجمه اشعار عربی کتاب شرح مشکلات تاریخ جهانگشای جوینی از احمد خاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۷
57-82
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی نزدیک چهارصد بیت عربی دارد و احمد خاتمی تمام آنها را در کتاب شرح مشکلات تاریخ جهانگشای جوینی ترجمه کرده است. ترجمه او از این ابیات در موارد بسیاری، نارسا، ناقص و گاهی نیز کاملاً اشتباه است. در این مقاله، این اشتباهات به چهار گروهِ اشکالات نحوی، اشکالات صرفی، نارسایی و ابهام، و اشکالات لغوی تقسیم، و با روش تحلیلی و توصیفی ابیاتی نقد و بررسی شده است که ذیل هر گروه قرار می گیرد. تلاش شده است با مراجعه به دیوان شاعران و کتابهای مرجع و فرهنگهای فارسی و عربی مشخص شود چگونه در هر کدام از این موارد، مترجم به خطا رفته و سرچشمه این خطا چه بوده است. خطاهای نحوی و صرفی مترجم اغلب حاصل عدم تشخیص نقش نحوی واژگان و عبارات، عدم تشخیص زمان، ریشه و صیغه افعال بوده و نارساییها و ابهام او ناشی از عدم مراجعه به دیوان شاعر، کتابهای مرجع و فرهنگهای معتبر است. هر بیت عربی از منبع اصلی آن در دیوان شاعرش یا از کتابهای مرجع نقل شده و ترجمه احمد خاتمی از آن آمده، و پس از نقد و بررسی ترجمه او و نشاندادن خطاها و اشکالاتش، ترجمه پیشنهادی از بیت ارائه شده است. کوشش شده است ترجمه پیشنهادی از این لغزشها عاری باشد و رساتر و دقیقتر.
بررسی مضامین مقاومت و استعمار ستیزی در اشعار فرخی یزدی و پابلونرودا
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
106-116
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری، معمولا به آثاری اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی،نبود آزادی های فردی و اجتماعی،غصب قدرت و سرزمین و سرمایه های ملی،قانون ستیزی و قانون-گریزی و غیره شکل می گیرند.زبان این گونه ی ادبی، صریح و شیوه ی ظهورش باتوجه به شرایط هر دوره ی تاریخی،متنوع و متفاوت است.ادبیات پایداری، مختص سرزمین خاصی نیست و درهنگام نبرد، شاعرانی که احساسات قوی تری دارند، به سرودن اشعاری با این مضامین می پردازند.فرخی یزدی، از شاعران و گویندگان عصر مشروطه ی ایران و پابلو نرودا از شیلی،به عنوان دو شاعر مطرح در زمینه ی ادبیات پایداری و مقاومت می باشند. اینان، همدوش با دیگر مردم، سلاح قلم را علیه دشمن بر دوش گرفته، عمیق ترین احساسات و عواطف خود را در زمینه ی استقلال ملت و حریّت مردم و ممکلت خود بیان کرده-اند. اینان هرکدام، زبانِ زمان خود بوده و با سروده هایشان، آزادی و عشق به وطن را فریاد زده-اند.آنچه دراین جستار بدان پرداخته شده، بررسی جلوه های مضامین مقاومت، استبدادستیزی و به-طورکلی مقوله های ادبیات پایداری در اشعار فرخی یزدی و نرودا می باشد.
تحلیلِ الگوی گفتمانیِ عناصرزبان شناختی و فرایندهای گفتمانِ رمانِ «چراغ ها را من خاموش می کنم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میان رشته ای در حوزه های زبان شناسی، نقدادبی و جامعه شناسی است که بر کارکرد اجتماعی زبان در جامعه و سیاست و نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی تاکید می کند. بر اساسِ نظریه نورمن فرکلاف ، برای کشف لایه های زیرین و تحلیل الگوی گفتمانی، باید سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و«تبیین» را بررسی کرد. برای دست یافتن به الگوی گفتمانی درسطح «تبیین» که سطح اصلی و بنیادین در بررسی جامعه شناسی زبان است، باید سطح «توصیف» (شاخص های زبان شناختی، عناصر صوری زبان و دستور زبان متن) و سطح «تفسیر» (فرایندهای گفتمان، بافت موقعیتی متن و عوامل بینامتنی) مورد توجّه قرار گیرد. در این مقاله که به روش تحلیلی- توصیفی به گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلال استقرایی(ازجز به کل) انجام شده می کوشیم برپایه نظریه گفتمانی نورمن فرکلاف، به بررسی رابطه دیالکتیک زبان و قدرت و زبان و گفتمان در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم صرفاً در دو سطح توصیف وتفسیر بپردازیم. دستاورد تحلیل گفتمانی این رمان این است که زویا پیرزاد با تسلط بر گونه های آوایی، واژگانی، ساختارجمله و انواع آن و شخصیت پردازی متن در این اثر، زیر ساختی مناسب برای ورود به سطوح دیگر تحلیل گفتمان انتقادی ایجادکرده است. کاربرد الگوی گفتمانی رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، ازنظرفرکلاف، درسطح توصیف، یعنی توصیف عناصر زبان شناختی و ساخت های زبانی و در سطح تفسیر، یعنی تفسیر فرایند های گفتمان، گامی است در شناختِ لایه های زیرین این رمان و شناختِ ساختارها و کنش اجتماعی و جهان نگری انتقادی و جامعه شناختی.
تحلیل نقش های زبانی در اسطوره زال بر اساس نظریه ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در بهین نامه باستان، در پیکره داستان های مدون از اسطوره ها سخن رانده است. در بسیاری موارد، رمز و تمثیل نیز چشم نوازانه در مفهوم اساطیری گنجانده شده است. داستان زال از پررمز و رازترین آنهاست که بیانی متفاوت برای ابلاغ پند و پیام های فرهنگی دارد. این پژوهش، ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی، یعنی زبان، پیام، مخاطب و فرستنده، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی رمزها و نمادها می پردازد. بر این اساس، تمرکز بر نقش فرازبانی است. میزان تأثیر نقش های زبانی بر خوانندگان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی رمزها و تمثیل های گنجانده شده در داستان زال، درک و دریافت مفاهیم انتزاعی که به صورت غیرمستقیم بیان شده است، از اهداف پژوهش است. نتایج بررسی نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک معانی ثانویه و تأویل زبان نمادین اسطوره است و نیز، معیاری برای طبقه بندی آثار تمثیلی و نمادین در بستر حماسه به شمار می رود. همچنین، شیوه مناسب برای پی بردن به میزان تأثیرگذاری پیام های رمزی، ترغیبی و ... بر خوانندگان. در پایان باید اذعان داشت زیبایی شناسی داستان های حماسی و اسطوره ای در سایه نظریه مذکور بیش از پیش هویدا می شود.
تحلیل انتقادی مبانی بلاغت جدید در اندیشه خلیل کفوری
حوزه های تخصصی:
اولین جرقه های علم بلاغت نزد مسلمانان را باید در قرن های چهارم و پنجم هجری جست وجو کرد که ریشه در ذهنیت و فلسفه یونایی دارد.به مرور زمان و پیشرفت در تمامی زمینه ها در علم بلاغت نیز همچون دیگر علوم، احساس نیاز به یک رویکرد جدید سبب شد نظریه های بلاغت جدید در برابر بلاغت سنتی قد علم کنند. کتاب «نحو بلاغه جدیده» یکی از تألیفات خلیل کفوری است که به موضوع بلاغت جدید و ارتباط آن با سایر علوم پرداخته است. این کتاب مانند همه تألیفات بشری کاستی ها و نادرستی هایی دارد که بررسی انتقادی کتاب مزبور و میزان توفیق آن به عنوان یک منبع مفید در زمینه بلاغت جدید دستمایه نگارش این مقاله است.در این بررسی معلوم شد که مؤلف در مباحث مربوط به رابطه علم بلاغت با سایر علوم از برخی از اصطلاحات تعریف واضحی ارائه نداده است؛ اما قسمت عمده کاستی های این کتاب در حیطه پیچیدگی زبان مؤلف در تبیین موضوع است.
جستاری در نقد کتاب تاریخ النقد الأدبی فی الأندلس اثر محمد رضوان الدایه
حوزه های تخصصی:
خوانشِ نقدی در عرصه های گوناگون، میزان کارایی و تأثیرگذاری متن مورد بررسی را برای مخاطب هویدا می سازد و ویژگی های مثبت و منفی متن را تبیین می کند، زیرا نگرش نقادانه، خاستگاهی سازنده است که خلل های موجود، کاستی ها و کمبودها را نشان می دهد. موضوع نقد ادبی در سرزمین اندلس، کم تر مورد توجه ناقدان و تحلیلگران ادبی بوده است. شاید دلیل این مسئله، اطلاعات اندک و کاستی منابع نقدی انتشار یافته در این برهه ادبی است تا تصویر شفاف و روشنی از آن در ذهن پژوهشگر، نقش ببندد. ازجمله آثاری که تاریخچه نقد ادبی در این دوران را مورد بررسی قرار داده، کتاب تاریخ النقد الأدبی فی الأندلس اثر محمد رضوان الدایه، استاد دانشگاه دمشق است. چون این اثر، در عرصه بررسی وضعیت نقد ادبی در دوره اندلس پیشگام بوده است، و با وجود نگارش تألیفات فراخ تر و دقیق تر، در خورِ نقد و بررسی است، برآنیم با تکیه بر روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از اثر، به ارزیابی کتاب بپردازیم. در روند پژوهش به این نتیجه رسیدیم که استفاده از منابع معتبر و دست اول و گاهی آثار خطی، تفصیل موضوع و بیان تاریخچه نقد ادبی و نظریات و و رویکردهای نقدی این دوران، از نقاط قوت این اثر محسوب می شود. توجه نکردن به گزینش یک روش تحقیق علمی صحیح و نداشتن ایجاز، اشکالات شکلی، اشتباهات تایپی و نگارشی از نقاط ضعف این اثر است. این اثر تنها به تاریخچه نقد ادبی در این دوره و اشاره به نظریات و دیدگاه های ادیبان و ناقدان از لابه لای آثار نقدی و بلاغی آنان بسنده کرده و به لایه های ژرف تر مسئله، رخنه نکرده است.
سبک شناسی شناختی و امتناعِ کشف فردیت هنری: پسانوگرایان هم با استعاره های قراردادی شعر می سرایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف اصلی در سبک شناسی، کشف وجوه فردیت، شباهت ها و تمایز های سبکی در آثار مختلف است؛ اما آیا با سبک شناسی شناختی هم می توان به این اهداف دست یافت؟ پژوهش حاضر به دو شیوه استدلال منطقی و بررسی شواهد شعری نشان می دهد که سبک شناسی شناختی به کار کشف وجوه ممیزه و سبک ساز ادبی نمی آید. در قلمروی سبک شناسی این رویکرد را می توان برای کشف سبک عمومی، سبک دوره یا گفتمانی رایج به کار گرفت. بدین منظور، نخست با ارائه تعاریفی، نشان داده شده است که مبنای مطالعات سبکی، کشف فردیت و تمایز های سبکی است. سپس به تعریف سبک شناسی شناختی، به عنوان شاخه ای از سبک شناسی پرداخته شده است. در بخش بعدی مقاله، به مدد استدلال مشخص شد که آثار ادبی زمانی به طور عمومی پذیرفته می شوند که در دایره فرهنگ عمومی، محل پیدایش استعاره های تکرار شونده فرهنگی، جای بگیرند. پس از آن برای اثبات عملی مدعای پژوهش، آثاری از شاعران سردمدار جریان های مختلف شعر پسا نیمایی و شعر کلاسیک فارسی بررسی شد. نتایج نشان دادند که نظام شناختی نمود یافته در آثار این شاعران از جهات عدیده مشابه یکدیگر است. در نهایت چنین نتیجه گرفته شد که سبک شناسی شناختی، نمی تواند حوزه پژوهشی قابل اتکا برای کشف فردیت شناختی قلمداد شود.
بحران یا انقلاب؟ واکاوی تحوّل انقلابی در شعر نیما بر اساس نظریه «پیشرفت علم» تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
9 - 42
حوزه های تخصصی:
در مورد چگونگی پیشرفت علم، تا کنون دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است که در این بین، تامس کوهن، نظریه پرداز فلسفه ی علم، پیشرفت و تحول در علم را حاصل ناکارآمدی اصول اصلی یا پارادایم-های یک علم و ظهور و جایگزینی اصول رقیب آن می داند. کوهن، این نظریه را در قالب الگویی چند مرحله ایی با نام های: علم عادی، بحران، انقلاب و علم عادی جدید، تبیین کرده است که البته هر کدام از این مراحل دارای تعاریف خاص خود است؛ الگوی تامس کوهن چنان انعطاف پذیر است که در بررسی تحولات انقلابی در علوم گوناگونی از جمله ادبیات نیز قابل انطباق و به کارگیری است؛ در این میان چگونگی تحول شعر سنتی به شعر نو در ادبیات فارسی از جمله مواردی است که می تواند بر اساس الگوی کوهن مورد ارزیابی قرار گیرد؛ با توجه به این امر، تحول نیما در شعر سنتی و ایجاد قالب شعر نو، باید برای کسب عنوان «انقلاب شعری» دارای ویژگی های مرحله انقلاب باشد، چرا که نبود ویژگی های این مرحله در شعر نو نیما، عنوان «پدر شعر نو فارسی» را برای او مورد تشکیک قرار خواهد داد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- تطبیقی صورت گرفته است، تحول نیما در شعر سنتی، از نظر انقلابی بودن یا نبودن، در سه سطح زبانی، فکری و ادبی بر اساس الگوی پیشرفت علم کوهن مورد بررسی قرارگرفته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این امر است که بر اساس این الگو ، شعر نیما بیش از هر مورد، دارای ویژگی های مرحله بحران است تا مرحله انقلاب.
بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانه های لری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهن ترین آئین های جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمی گردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بی نظمی، خشک سالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگی های خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رواج یافت. با توجّه به اینکه افسانه بازمانده روایت های مقدّس اسطوره ای است که ریشه در برخی از اعتقادات آئینی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانه های لری پرداخته می شود. بستر پژوهشی مقاله افسانه هایی است که به زبان فارسی در استان های لرنشینِ چهار محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شده اند. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل رد پای باورهای میترایی و کارکردهای آن در افسانه های لری است. خواننده با مطالعه این مقاله درمی یابد که بعضی از باورهای اسطوره ای و دینی مربوط به آئین میترایی، با حفظ کارکرد خود و برخی دیگر با دگردیسی هایی، در افسانه های لری ریشه دوانیده است. باورهای مربوط به چگونگی تولد، جنگاوری و بارورکنندگی ایزد مهر و نیز باورهایی که در این آئین پیرامون پدیده های خورشید، خروس، کلاغ، عقاب، سرباز، آتش، عدد هفت و گاو وجود دارد، از این دسته اند.