فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
155 - 179
حوزه های تخصصی:
منظومه های عاشقانه « ویس و رامین» فخرالدین اسعد گرگانی و «خسرو و شیرین» نظامی بی شک از برجسته ترین آثار منظوم غنایی به شمار می روند. ابعاد روابط عاشقانه میان شخصیت های داستان نیز، زمینه مناسبی را برای بررسی موضوع عشق و انواع آن با نظریه های روان شناسی فراهم می نماید. یکی از این مباحث، نظریه عشق «جان لی» می باشد. وی به بررسی سه سبک اصلی عشق اروس، لودوس، استورگ، سبک های ثانویه مانیا، آگاپه، پراگما و نیز مقایسه آن با رنگ های اصلی پرداخته است. هدف این پژوهش نیز با استفاده از نظریه عشق جان لی، بررسی عشق اروس در این دو منظومه عاشقانه می باشد. بنابراین مسأله اصلی پاسخ به این پرسش است که عشق در این داستان ها با کدام رنگ عشق در نظریه جان لی مطابقت دارد ومهم ترین مؤلفه های عشق اروس که عامل اصلی زیبایی و جذابیت در این داستان ها ست، کدام است؟ نتیجه این پژوهش نشان می دهد که با بررسی این موضوع به روش توصیفی – تحلیلی در هر دو داستان یک مؤلفه عشقی مهم (اروس) مربوط به رفتار شخصیت های داستان شناسایی شده است. این مؤلفه کنش ها و انگیزه های متعددی را شامل می شود که مطابق با نطریه جان لی به رنگ قرمز است.
نسخه شناسی حماسه ناشناخته جمشیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
97 - 124
حوزه های تخصصی:
جمشیدنامه، یکی از حماسه های منثور بی سابقه ادب فارسی است که گزارش بدیع آن منحصر بر احوال جمشید پیشدادی بوده و از این منظر، می توان آن را در شمار روایت های مستقلّی نظیر: گرشاسپ نامه و کوش نامه قرار داد که با فراز و فرودهای زندگی یکی از شخصیّت های اساطیری ایران مرتبط است. راوی جمشیدنامه کوشیده تا بر برهه ای تاریک و مبهم از زندگانی جمشید متمرکز شود که تمامی منابع ادبی و تاریخی در رابطه با گزارش آن معطّل مانده اند. آن چه از جمشید در شاهنامه و دیگر آبشخورها ذکر شده، بیشتر بر عصر پادشاهی، زوال و قتل جم به فرمان ضحّاک محدود شده است، امّا جمشیدنامه برخلاف دیگر منابع، به طور مشخّص، تنها به وقایع پیش از رویارویی جمشید با ضحّاک نظر داشته و توصیف راوی از زندگی شگفت جمشید، دوره زمانی کودکی تا پادشاهی او بر هفت اقلیم را در بر می گیرد. پژوهش حاضر، برای نخستین بار به روش استقرایی بر آن شده تا ضمن معرّفی حماسه جمشیدنامه، مشخّصات دست نویس های فارسی، ترکی، اردو و دیگر نسخ هم نام ناشناخته آن را بررسی کند.
بررسی و تحلیل تنازع یا نقش دوسویه در دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 14
حوزه های تخصصی:
بحث دستوری تنازع به این معناست که یک واژه یا گروه، در جمله های زبان فارسی، دو نقش داشته باشد. در مقالات و کتاب های دستور زبان فارسی، درباره تنازع یا نقش دوسویه، ابهام و اختلاف نظر وجود دارد. در این گفتار، تنازع در دستور زبان فارسی بررسی و تحلیل می شود؛ نیز کوشش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1) تنازع در منابع دستور زبان فارسی در انواع جمله ها چگونه تبیین شده است؟ 2) چه ارتباطی میان بحث تنازع و مقوله های ابهام، واحدهای زبَرزنجیری، حذف (کاهش) و ژرف ساخت جمله های زبان وجود دارد؟ 3) قائل شدن به تنازع در جمله های زبان فارسی به تناقض و تضاد با کدام مباحث و قواعد دستوری انجامیده است؟ نگارندگان برای پاسخ به پرسش ها ابتدا دیدگاه پژوهشگران دستور زبان فارسی را به روش توصیفی تبیین کرده اند؛ سپس به شیوه تحلیلی به بررسی و نقد آرای منابع دستوری پرداخته اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد در نحو زبان فارسی، هر واژه یا گروه در محور هم نشینی در جمله تنها یک نقش می پذیرد و علت وقوع تنازع، آمیختن صورت با معنا و دو جمله مستقل انگاشتن جمله مرکب است؛ به همین سبب تنازع با مقوله های حذف، تأویل جمله مرکب، ابهام و وابسته پذیری تداخل یافته است.
بررسی استعاره مفهومی در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
111 - 126
حوزه های تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناختی، استعاره فقط یک ویژگیِ زبان ادبی و به ویژه ویژگی شعر در نظر گرفته می شد که با دیگر صورت های زبانی رابطه اندکی داشت؛ اما مطالعات شناختی در زمینه استعاره، این دیدگاه سنّتی را تغییر داد. در این پژوهش، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، استعاره مفهومی در تاریخ جهانگشا بررسی می شود. در تاریخ جهانگشای جوینی استعاره های مفهومی بسیاری دیده می شود؛ از آن جمله، مفاهیم موافقت، بلا، فنا، غفلت، شک و تردید، اقبال و سعادت، دین، هدایت و بخشش هستند که با حوزه های هدفِ تخم، تازیانه، شمشیر، خواب، آتش، تاریکی، هما، شمع، نور و دامن تجلی یافته اند. جوینی در این استعاره ها بین دو حوزه مبدأ و هدف، نگاشت تقریباً یکسان استفاده کرده است؛ علت این امر شرایط حاکم بر دوران نویسنده بوده است. جوینی بیشتر، از عناصر اربعه آب، خاک، باد و آتش در ملموس سازی مفاهیم انتزاعی بهره برده است؛ دلیل این امر را می توان حمله مغول دانست؛ زیرا حمله مغول به جز ویرانی چیزی با خود به ارمغان نداشت.
نقد داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه بر مبنای مؤلفه های رمان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شهری یکی از انواع ادبیات داستانی است که نویسنده طی آن تلاش می کند تا از ظرفیت محیط های شهری برای شکل دهی به روایت سود جوید. در این نوع از رمان شهر به مثابه کلیتی است که سایر عناصر همچون شخصیت ها، کنش ها، طرح و کشکمش ها را در برمی گیرد و مکان شهری از حالت خنثای محل روی دادن حوادث به درمی آید و به عنصری معناساز مبدّل می شود. نظریه های مختلفی به بررسی نسبت شهر و روایت پرداخته اند که عمده ترین آنها دیدگاهی است که فضای شهریِ بازتاب یافته در داستان ها را به مثابه جلوه فیزیکی فرایند مدرنیزاسیون می داند و از این رهگذر به نقد مدرنیته و مظاهر آن می پردازد. وجود تلقی های مختلف از این نوع ادبی باعث گردید تا در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، متن داستان «یوسف آباد؛ خیابان سی وسوم» اثر سینا دادخواه به عنوان یکی از نمونه های متمایز روایت های شهری مورد بررسی قرار گیرد تا پس از استخراج و دسته بندی شگردهای به کاررفته در این اثر، به مؤلفه های تمایزبخش این نوع رمان از سایر رمان ها دست یابیم. در این مسیر از دیدگاه های کوین لینچ نظریه پرداز حوزه برنامه ریزی شهری در تقسیم بندی عناصر شهری نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد استفاده از خاطره مکانی شخصیت ها، اشاره به جزئیات مکان های شهری در فرایند روایت گری، ایجاد هم نوایی میان احساسات شخصیت ها با مکان ها، بازی معناسازانه با نام مکان های شهری و کاستن از بُعد عینی و افزودن بر بُعد انتزاعی مکان ها ازطریق بارش ابر احساسی شخصیت ها بر آنها، ازعمده ترین شگردهای خلق روایت شهری در اثر یادشده محسوب می شود. شگردهایی که می توانند به عنوان الگویی برای سایر نویسندگان در مسیر خلق رمان های شهری به شمار آیند.
بررسی تطبیقی رمان رؤیای تبَّت فریبا وَفی و عروس فریبکار مارگارت اَتوود از منظرِ فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
159 - 190
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تطبیقی، در حوزه ادبیات ویژه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. فریبا وَفی در رمان رؤیای تبَّت و مارگارت اِلِنُور اَتوود (Margaret Elenor Atwood) در رمان عروس دُزد (The Robber Bride) با نگاهی انتقادی، می کوشند تا تصویری واقعی از وضعیت زنان جامعه خود ارائه دهند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، با مبنا قرار دادن مؤلفه های نقدِ زن محور، به بررسی و تطبیق دو رمان و تبیین دیدگاه های دو نویسنده، به مسائل زنان می پردازد. بررسی تطبیقی این دو رمان، از آن جهت حائز اهمیت است که در بازتاب مسائل زنان، همانندی های متعددی در فُرم و محتوای آن دیده می شود. این جُستار، در پیِ پاسخ گویی به دو سوال اساسی است: مهم ترین وجوه اشتراک دیدگاه های وَفی و اَتوود، در بازنمایی مسائل زنان چیست؟ با توجه به همسانی های متعدد دو اثر در فُرم و محتوا، آیا وَفی از اَتوود متأثِّر بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که فریبا وفی و مارگارت اَتوود، با تأکید بر نقش محوری زنان و برجسته نمودن کُنش های روایی آنان، انتقاد از نظام مردسالار، گزینشِ عامدانه آینه در معنای نمادین هویت زنانه، بهره گیری از بسامد مکرر و آینده نگرِ روایی جهت بازنمود آشفتگی ذهنی زنان، کاربرد برخی از واژگان و توصیفات خاصِ زبان زنانه و برگزیدن سبکِ تعاملی گفتگومحورِ زنانه، تصویری گویا از وضعیت زنان جامعه خود ارائه داده اند. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و فُرمی و تقَّدم زمانی اَتوود، می توان احتمال داد که وَفی از اَتوود به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و پیشرو در داستان پردازی و مسائل زنان، تأثیر پذیرفته است.
اسپهبد، از ممدوحان منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
199 - 214
حوزه های تخصصی:
منوچهری دامغانی که از سرایندگان برجسته سده پنجم هجری است، برای یافتن ممدوحی که او را و شعرش را آن طور که او می خواهد، پاس بدارد، بارها از این دیار بدان دیار نقل مکان کرده، به دربارهای مختلف پیوسته و ممدوحان گوناگونی را مدح گفته است، ممدوحانی از قلمرو کومس، گرگان، ری و دربار غزنویان. یکی از این ممدوحان کسی است که شاعر او را در شعرش «اسپهبد» خطاب کرده است. برخی این اسپهبد را همان منوچهر بن قابوس، پادشاه زیاری که در گرگان حکمرانی می کرده، دانسته اند و برخی دیگر او را اسپهبدی از اسپهبدان شمال ایران و جز از زیاریان شمرده اند. در نوشته پیش رو، نگارنده کوشیده است تا حد امکان و به پشتیِ اشعار منوچهری و نیز بر اساس دیگر منابعی که در دست است، اطلاعاتی از بعضی اسپهبدان شمال ایران به دست دهد که ممکن است همان ممدوح منوچهری باشند.
تیپ شناسی تطبیقی شخصیّت ملک الشعرای بهار و فدوی طوقان از خلال زندان سروده هایشان براساس مکتب انیاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
431 - 459
حوزه های تخصصی:
واژگان شعر، تجلّی گر شخصیِّت شاعر است؛ زیرا آیینه احساس و تخیّلش بوده و از محتوای شخصیّتش مایه می گیرد. پس پردازش مضامین شعر، می تواند ما را با برخی زوایای شخصیّت شاعر، آشنا کند. این تجلّی، به مرزهای سیاسی و جغرافیایی محدود نیست؛ از این رو در حوزه ادبیّات تطبیقی می توان به مقایسه مضامین شاعران پرداخت تا همسانی ها و ناهمسانی های شخصیّت آنان را تا اندازه ای درک نمود. مکتب انیاگرام به معرّفی تیپ های نُه گانه شخصیّت و ویژگی های هر یک پرداخته است. بنابر اصول انیاگرام، هر شخصی فقط دارای ویژگی های یک تیپ می باشد. ملک الشعرای بهار، ادیب ایرانی و فدوی طوقان، شاعر فلسطینی، با توجه به مسائل سیاسی، اجتماعی و مشکلات جامعه، سروده های بسیاری را به ادبیات پایداری اختصاص داده اند. پژوهش حاضر کوشیده است تا بارزترین مضامین زندان سروده های این دو شاعر را، به ویژه هنگام پیکار، تبعید و زندان، با رویکرد تحلیلی-تطبیقی و بنابر مکتب انیاگرام، بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهمّترین موضوعات مشترک حبسیّات این دو شاعر، دادخواهی، استبدادستیزی، آگاه سازی، پاسداشت آرمان ها، تکریم شهیدان و... است که مبیّن مسئولیت پذیری، پشتکار، واقع بینی و جمع گرایی شخصیّتی آنهاست.
سبک شناسی لایه ای تذکره الاولیاء عطار در سه لایه واژگانی، نحوی و بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
47 - 89
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی دانشی است که به مطالعه شیوه کاربرد زبان در متون می پردازد و در این مطالعه از روش های گوناگون بهره می برد. یکی از روش هایی که این دانش در تحلیل متون ادبی از آن بهره می برد، سبک شناسی لایه ای است. سبک شناسی لایه ای، روشی است که از شیوه های مختلف، در بررسی متون بهره می گیرد. در این شیوه متن درپنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک (فکری) بررسی می شود تا علاوه بر بررسی ویژگی های سبکی متن، اندیشه و نگرش مؤلف در موضوع های مختلف آشکار شود. تذکر ه الاولیاء عطار نیشابوری به دلیل برجستگی زبانی و فکری، قابلیت بررسی بر اساس این شیوه را دارد. در این مقاله، نگارندگان باروش تحلیلی-آماری، صفحات منتخب تذکر ه الاولیاء را در سه لایه واژگانی، نحوی وبلاغی بررسی کرده اند و به ویژگی های برجسته هر لایه پرداخته اند. در این بررسی، در لایه واژگانی، واژه ها با نگرش و اندیشه قبلی انتخاب شده اند. در لایه نحوی، چیدمان و پیوند جمله ها در کنار هم بر اساس هدف نویسنده از ذکر آن حکایت صورت می پذیرد و انتخاب وجه فعل، قید، حرف اضافه و پسوند نیز در راستای القای مفهوم و با توجه به ایدئولوژی نویسنده انجام می شود. در لایه بلاغی، تضاد بیشترین بسامد را دارد و با قدرت موسیقی آفرینی خود، فضاسازی و انتقال ایدئولوژی در انتقال مفهوم و نگرش نویسنده مؤثر است. افکار و ایدئولوژی عطار در بررسی هر سه لایه به صورت آشکارا و ضمنی قابل بازیابی است.
بررسی سرشت «شر» در رمانی از بلقیس سلیمانی براساس آرای دارل کوئن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
201 - 232
حوزه های تخصصی:
رمان «تخم شر» از بلقیس سلیمانی یکی از آثار متمایز ادبیات داستانی معاصر فارسی است که نویسنده طی آن، تلاش کرده است تا از طریق قصه ای پرکشش و مملو از خرده روایت هایِ متنوّعِ فرعی، به موضوع «شر» به عنوان مفهومی مجادله آمیز و خطیر بپردازد. در طول این رمان، خواننده مکرّراً، با مفهوم شر از منظرهای مختلف فلسفی، الهیّاتی و اخلاقی گرفته تا برداشت های عامیانه و حتی واژگانی آن مواجه است. همین تنوع در کاربرد باعث ایجاد این سردرگمی می شود که نویسنده کلاً با کدام تعریف و کاربرد از مفهوم «شر»، همداستان است و اساساً، چه ارتباطی میان جزئیات و فرایند روایت با تعابیر مختلف از این مفهوم وجود دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مبانی نظری ذکرشده از سوی دارل کوئن ( Koehn Daryl )، موضوع «شر» در رمان یادشده مورد بررسی قرار گیرد. کوئن ضمن نقد دیدگاه های اخلاق گرایان در زمینه سرشت آگاهانه و عامدانه «شر»، منشأ شرور را فرایندهای ناخودآگاهی می داند که از جهل ما در شناخت خودمان سرچشمه گرفته اند. از میان شخصیت های رمان «تخم شر»، «سهراب» بیش از همه با مسأله «شر» پیوند دارد: شخصیت ملول، خودشیفته، ناسپاس، مفلوک و خودنمایی که زندگی و جوانی خود و همسرش «ماهرخ» را قربانی شرارت درونی اش می کند. نتایج بررسی اعمال و افکار این شخصیت بر اساس آموزه های کوئن، نشان می دهد که ملال، ازخودبیگانگی و وسواس جلب توجّه و تأییدِ دیگران، اصلی ترین خاستگاه های «شر» در این شخصیت محسوب می شوند. این فرایندهای ناخودآگاه «سهراب» را به بازیگری تبدیل می کنند که تمام زندگی اش را بر سر بازی در نقش های مورد پسند و تأیید دیگران، تباه می سازد.
شمس الدین شاهین؛ میراث هنری و فعالیت های اصلاح گرایانه ی او در امارت بخارا
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
141-157
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی فعالیت های فرهنگی و ادبی شمس الدین شاهین در امارت بخارا است. هرچند میراث ادبی شاهین بسیار غنی و شناخته شده در ورارود (ماورإالنهر) است؛ اما بیشتر پژوهش های ادیبان تاجیک پیرامون او، به خط سریلیک است. شاهین علاوه بر قریحه بلند شاعری، در علوم مروج دینی و شیوه های درست حکومت داری یکی از چهره های شهره روزگار خود بود. سال ها برای بهبود نظام آموزش و پرورش و علوم موردنیاز جامعه و همگام با زمان، دیدگاه ارائه کرد و برای اصلاح دستگاه حکومت داری و روش های بهتر اداره مملکت با امیر مشوره های سودمند می نمود؛ اما درباریان آغشته به فساد هر نوع بهبود در نظام حکومت داری را برای خود نابودی و پایان مأموریت می دانستند، به همین دلیل شاهین از دایر ه حلقه خاص امیر تا اندازه ای منزوی و مورد بی مهری قرار گرفت. بر این اساس ضرورت شناخت او برای دیگر فارسی زبانان و اهل ادب که به رسم الخط نیاکان (فارسی) می خوانند و می نویسند ملموس است. در این مقاله نخست زندگینامه شاهین با استفاده از آثار چاپ شده گرد آوری شده، سپس میراث فکری او مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و در پایان واکنش امیر بخارا و درباریان در برابر اندیشه و فعالیت های ترقی خواهانه نامبرده بحث شده است
بررسی آستانه های داستان در داستان های کوتاه بزرگ علوی (با توجه به نظریه رابرت فونک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای داستان کوتاه، دربرگیرنده شخصیت ها و حوادثی است که در آن آفریده می شوند و هدف نهایی هر نویسنده این است که خواننده را متمایل سازد تا وارد این دنیای خلاقانه شود. مدخلی که راه خواننده را برای ورود و جلب شدن به این جهان خیالی باز می کند، آستانه داستان است. بزرگ علوی، از جمله داستان نویسانی است که در تکامل داستان کوتاه و اشاعه بینش واقع گرایی انتقادی نقش بسزا داشته است و از این نظر، سعی داشته به ویژه در داستان های آغازینش با توجه به فنون داستان نویسی مدرن، از جمله پرداخت هنرمندانه مطلع داستان ها و پیش کشیدن عناصری همچون راز و ابهام، گفت وگو، کشمکش و صحنه هایی دلالت گر، توجه و رغبت خواننده را برانگیزد. نگارنده در پژوهش حاضر، پس از واکاوی موجز نظریه های ارائه شده در حوزه آستانه داستان، با تکیه بر نظریه رابرت فونک و افزودن قیدی بر آن، به دنبال آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، پس از تعیین آغاز و پایان آستانه داستان های کوتاه بزرگ علوی و سازوکارهای شروع آنها، به بررسی جملات آغازین داستان ها بپردازد و در موارد لازم به نقاط قوت و ضعف آنها نیز اشاره کند. نتایج حاکی از آن است که بزرگ علوی در داستان هایش، توجه ویژه ای به شروع ترکیبی و شروع با صحنه پردازی داشته و بیشتر مهارت داستان نویسی خود را در بخش صحنه پردازی های آغازین نمایان کرده است. همچنین، او در میان شگردهای چگونگی پایان دهی به آستانه، به شرح و تفصیل ماجرا که زیرمجموعه متمرکزکننده روایی «وضوح نمایی» است، بیشترین توجه را داشته که البته در این شیوه، به سبب گسیختگی میان آستانه و میانه داستان، چندان صناعت مند عمل نکرده است.
بررسی گفتار قالبی کنایه و کارکردهای آن در چرند و پرند دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار قالبی یا گفتار کلیشه ای، جزئی جدانشدنی از هر زبان است. این نوع گفتار با دو ویژگی ایجاز و عمق معنا، مطلب مورد نظر گوینده را به شکلی واضح تر به مخاطب منتقل می کند. همچنین بیشتر در زبان محاوره متجلی می شود و ریشه در جامعه و فرهنگ دارد. یکی از گونه های گفتار قالبی، کنایه است. کنایات به عنوان شناخته شده ترین کلیشه های زبانی، کارکردهای خاص خود را دارند. کنایه در «چرند و پرند» نیز با بسامد بسیار بالا به کار رفته است. بررسی کنایات و کارکرد آن ها در این اثر دهخدا، افزون بر شناخت سبک نویسنده، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز مفید خواهد بود و می تواند زوایای پنهان متن و مفاهیم مخفی مندرج در آن را بهتر نمایان کند. پژوهش حاضر با روش کیفی (تحلیلی-توصیفی) به بررسی کنایه و کاربرد آن در «چرند و پرند» دهخدا می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دهخدا در این اثر، از کنایات زبانی و تصویری، بیشتر استفاده کرده است. بسیاری از کنایات او، نقیضه ای یا با ریشه غیرفارسی هستند و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی دارند. همچنین این گونه گفتار قالبی، کارکردهای زیادی در اثر مورد بررسی دارد و استهزاء، اعتراض، انتقاد، افشاگری، ایجاز، ترسیم اوضاع جامعه، عینیت بخشیدن به شخصیت ها و نزدیک کردن نثر به زبان مردم از جمله این کارکردهاست.
بومی گرایی رئالیستی در اقلیم جنوب (مطالعه مورد پژوهانه: رمان «داستان یک شهر» احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم به معنای واقع گرایی است و هدف از آن نمایش دنیای واقعی، عینی و بیرونی و روایت و تحلیل پدیده ها، با نگاه علّت و معلولی از طریق بازآفرینی دقیق جزئیات زندگی است که در مفهومی خاص برای اشاره به جنبش ادبی قرن نوزدهم فرانسه و در مفهومی عام به سبکی ادبی اطلاق می شود که هنوز در ادبیات داستانی استمرار دارد. یکی از جلوه های جمالی این مکتب، «داستان اقلیمی» است که غالباً سویه ای رئالیستی دارد و گواه آن است که عمده ترین مواد اوّلیه و شالوده اصلی در ساخت و بافت یک اثر ادبی به خاستگاه اقلیمی نویسنده باز می گردد. از میان داستان نویسان ایران، احمد محمود از آن دست نویسندگانی است که در رمان هایش با بسامد بالایی از مؤلّفه های رئالیستی مواجه می شویم. او به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در پیشبرد ادبیات اقلیمی، اغلب رمان های خود به ویژه رمان «داستان یک شهر» را در جغرافیایی کاملاً بومی ذیل مکتب رئالیسم عرضه کرده است. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی مباحث کاربردی در حوزه واقع گرایی، چگونگی بازتاب مؤلّفه های رئالیسم بومی در اقلیم جنوب را در رمان مذکور در دو حوزه ساختار (فرم) و محتوا مورد کاوش و تحلیل قرار دهد. یافته ها نشان می دهد احمد محمود به واسطه علاقه وافر به تاریخ و ذکر واقعیات روز جامعه و نیز عشق و دلبستگی تعصّب آمیز به جنوب و مظاهر اقلیمی، در زمره رئالیست های اقلیم گرا جای می گیرد.
سیمای شهید؛ قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در شعر پایداری (مطالعه موردی: شعرعلی داوودی و حمید حلمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
141 - 157
حوزه های تخصصی:
شهید «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» دو مجاهد پرآوازه و مظهر اقتدار ملّی دو کشور ایران و عراق هستند که با شهادت خود باعث دمیده شدن روح مقاومت در منطقه غرب آسیا و بلکه در جهان شدند. آن ها ادبیات پایداری را نه در قالب کلمات و جملات بلکه در عمل و کردار خود به منصه ظهور گذاشتند. ادبیات پایداری امروزه در دنیا در حوزه شعر و ادب جهت گیری واحدی را دنبال می کند و به همین دلیل توجّه ادیبان زیادی را به خود معطوف داشته است. شاعران و نویسندگان هم سو با مردم بن مایه های پایداری را در آثار خود منعکس و از این روش مردم را به مبارزه درراه اهداف خود تشویق کرده اند. امروزه بن مایه های پایداری مرزها را درنوردیده و مکاتب مختلفی را برای خود برگزیده است. بررسی این بن مایه ها در دو زبان مختلف و وسعت بخشیدن به دامنه بحث، موجب همدلی و تقویت هرچه بیشتر این مفاهیم در فراسوی مرزها شده و بر میزان تأثیرگذاری آن می افزاید. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و براساس نظریه ادبیات تطبیقی اسلامی، بر آن است تا به مضامین مشترک پایداری در شعر علی داوودی و حمید حلمی درباره این دو سردار شهید بپردازد. بررسی های به عمل آمده بیانگر آن است که محورهای مبارزه در ایران و عراق به علّت نزدیکی جغرافیایی و اشتراکات دینی کمابیش مشابه هم بوده است. مهم ترین یافته پژوهش حاضر ضمن تعیین ابزارهای ادبی به کاررفته در شعر دو شاعر آن است که حلمی بیشتر برای بازنمایی حادثه شهادت سرداران مقاومت به هجوهای گزنده روی آورده در حالی که بیان داوودی اغلب حماسی و امیدوارانه است.
بررسی روابط بینامتنی در «مجنون لیلی» احمد شوقی و «لیلی و مجنون» ابوالفرج اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل داستان لیلی و مجنون از آن عرب هاست و افرادی که در این موضوع نگاشتند، اعتمادشان بر روایت اصفهانی است، از جمله ، نمایشنامه «مجنون لیلی» احمد شوقی است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات تطبیقی و در زمره روش های مقایسه ای بینامتنیت بوده و بر آن است تا ضمن بررسی روابط بینامتنی در «مجنون لیلی» و «لیلی و مجنون»، به شیوه ای تحلیلی- توصیفی، میزان تأثیرگذاری اغانی بر شعر شوقی را نمایان سازد و به این پرسش پاسخ دهد که وجوه بینامتنی، افتراق و میزان تأثیر و نوآوری های شوقی نسبت به اصل داستان چقدر است؟ در پاسخ باید گفت که از بررسی رابطه بینا متنیت دو اثر، همسانی هایی به دست آمد؛ از جمله: تناظر شخصیت ها، شکل گیری ریشه های عشق، درون مایه مشترک و ساختار مشابه که بیشتر به شکل بینامتنیت غیرصریح و ضمنی و احالی است. نتایج نشانگر آن است که دو شاعر، شباهت ها و تفاوت هایی در مضمون و اسلوب داشته اند و شوقی از اغانی تأثیرپذیرفته و مواردی را بر آن افزوده یا از آن حذف کرده است. نوآوری ها و وفاداری شوقی به داستان بسیار است، اما شوقى گاهی آن را با خرافه، گاهی با عشق و گاهی با هر دو آمیخته و از لحاظ شکل، ظاهری غنایی بدان بخشیده است.
تحلیل نشانه شناختی بحران هویت و زیست زنانه در رمان «ودیگران» از محبوبه میرقدیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
83-107
حوزه های تخصصی:
خواندن داستان و رمان یکی از راه های بررسی جامعه شناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعه شناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئله زنان است. مسئله این پژوهش جست وجوی هویت زن ایرانی در رمان «ودیگران» و نحوه تبیین آن با رویکردی نشانه شناسانه است. شناخت این موضوع در رمان ها می تواند اطلاعات بسیاری درباره جامعه و دیدگاه های افراد جامعه به دست دهد؛ یکی از ابزارهایی که می تواند این کار را میسر کند نشانه شناسی اجتماعی است. نشانه شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانه ها در جهت درک معانی نهفته در متن می پردازد. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانه های اجتماعی رمان «ودیگران» اثر محبوبه میرقدیری با استفاده از نشانه شناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از بحران هویت و زیست زنان روشن شود. یافته ها نشان می دهد که هویت مهم ترین دغدغه نویسنده است و همچنین شخصیت اصلی رمان (راوی) در مقام همسر دوم یک مرد متأهل، درصدد تبیین ابعادی از هویت خود است. مهم ترین نشانه های اجتماعی به کار رفته در رمان، مکان، زبان و نام است. راوی از طریق زبان با اشارات پنهان و آشکار به تجربیات جنسیتی زنانه مانند تجربه بلوغ، مادری، سقط جنین و... زیست جنسی زنان را بازمی نمایاند. همچنین میرقدیری از طریق رمزگان های آداب معاشرت (آداب و رسوم)، نظم گفتمانی مردسالار را به خوبی نمایانده و بدان به صورت ضمنی اعتراض کرده است.
تحلیل داستان «آرش کمان گیر» سیاوش کسرایی با تکیه بر تخیل «ترس از زمان» از منظر ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
33 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی درون مایه زمان در تصاویر موجود در منظومه حماسی آرش کمان گیر اثر سیاوش کسرایی، می پردازد. این پژوهش، بر بنیان نظریه ژیلبر دوران استوار است. دوران با طبقه بندی تصاویر، آن ها را به منظومه های روزانه و شبانه بخش می کند. بخشی از این تصاویر و نمادها ترس از گذر زمان و مرگ را نشان می دهند و بخشی دیگر تلاش برای غلبه بر این ترس را تداعی می کنند. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته با توجه به زیست جهان تخیلی کسرایی در اثر «آرش کمان گیر» سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از تصاویر هنری با ویژگی های نمادین خود در این اثر، ترس از گذر زمان و وقوع مرگ و نیز تلاش برای غلبه بر این ترس را نشان می دهند؟ نتیجه حاصل از این جستار، بیان گر آن است که هراس از گذر زمان و مرگ در آرش کمان گیر وجود دارد، اما این ترس و اضطراب به غلبه ناامیدی و پوچی منتهی نمی شود، بلکه اندیشه کسرایی، بیشتر متمایل به منظومه روزانه تخیلات و با ارزش گذاری مثبت بوده و گواه آن است که شاعر، تصویر مرگ را در تخیل خود تلطیف کرده و به طور ناخودآگاه با گرایش به نمادهای مثبت، سعی دارد تا بر ترس از گذر زمان چیره شود.
بررسی تطبیقی تفکرات عرفانی خواجه احمد کاسانی در سلسله نقشبندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
7 - 32
حوزه های تخصصی:
خواجه احمد کاسانی (خواجگی کاسانی) یکی از اقطاب تأثیر گذار در سلسله نقشبندیه است که در دو حوزه عرفان نظری و عملی از این سلسله و بزرگان آن تأثیر پذیرفته است و به سهم خود با تبیین مبانی سلسله خواجگان با نظرات تبیینی و تشریحی و گاه انتقادی خود تأثیر گذاشته و با آثار خود به غنای آن افزوده است. این پژوش با هدف تحلیل تطابقی اصول طریقت نقشبندیه احراریه با نظرات اختصاصی خواجگی کاسانی با پژوهشی مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مجموعه رسایل خطی به این نتیجه رسیده است که عمده تعلیمات سلسله مورد اشاره بر تحصیل حضور و آگاهی متمرکز است و حضور و آگاهی در حقیقت در تمامی اصول یازده گانه این سلسله حضور چشمگیر و پررنگی دارد. این اصول عبارت اند از : هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، یاد کرد، بازگشت، نگاهداشت، یادداشت، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی. کاسانی در رسایل خویش به تبیین هفت اصل از این اصول پرداخته که به ترتیب عبارت اند از: هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی و چهار اصل دیگر را در ضمن این اصول هفتگانه به شمار آورده و مستقل ندانسته است! هر چند کاسانی در بیان این هفت اصل، بیشتر تعلیمات نقشبندیه را ارائه داده و به نظرات سلف پایبند بوده است، اما در تبیین آن ها تفاوت هایی نیز دیده می شود که ناظر به سلوک باطنی و شخصی و نگاه خاص خواجه احمد کاسانی به اصول یاد شده است .
دراسة ملامح الغروتیسک فی روایة "التجوّل فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
115 - 138
حوزه های تخصصی:
الغروتیسک (المزاح بالألم) مصطلح فنی- أدبی یقوم من خلاله الکتّاب والفنانون بخلق مشاعر غیر متجانسه ومتناقضه فی نفس الوقت لإظهار کل ما هو غریب ومتناقض وغیر مألوف فی الوسط العام لدى المتلقی. بالنظر إلى الخصائص غیر المنتظمه وغیر المتجانسه، مثل التناقض والرعب والسخریه والمبالغه والغرائبیه، یخلق الکاتب شعوراً غریباً على حدود الضحک والخوف والاستیاء، وروح الدعابه فی هذا العالم المضطرب الخالی من الفرح وعلى الرغم من أنه یسعى إلى رسم الابتسامه على الشفاه، إلا أن المراره سیشعر بها المتلقی بعد تلقیه الموضوع. یقوم البحث الحالی معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی بدراسه ملامح الغروتیسک فی روایه "التجول فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان. فی هذه الروایه الواقعیه، یتم سرد جزء من عملیات فتره الدفاع المقدس (الحرب العراقیه الإیرانیه) فی أرض العراق بعین ناقده وقد ابتکر الکاتب ملامح غروتیسکیه باستخدام عناصر اللهجه والحوار وتوظیف التشبیهات والاستعارات فی ظل الحرب وظروفها - التی تحتوی على مشاهد وأحداث مفجعه - وصوّر أحداثاً مریره من هذا المنطلق.