فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
185 - 218
حوزه های تخصصی:
The prevailing assumption in education is that students should have the ability to choose their writing topics and positions. However, this belief lacks substantial empirical evidence. To investigate this further, Semi-structured interviews with 40 male students in the field of English Language Teaching in Farhangian University who had completed two argumentative writing assignments in a university course were conducted. One assignment allowed them to choose their writing position, while the other assignment had the position assigned to them. These students were in their second to third year of study and possessed above-average writing skills. Our interview protocol focused on exploring their evolving perspectives on choice as a motivating factor in this specific writing assignment. Applying a grounded theory approach to thematic analysis, it became evident that students believed they should be able to choose their writing topics because they were more likely to be interested in them and had a better understanding of the subject matter. They also perceived that choice enhanced their motivation and the quality of their writing, ultimately influencing their grades. While most students in the study expressed a preference for choice, they also recognized several advantages of not having choice. These included the opportunity to enhance their writing skills, develop new perspectives, and cultivate tenacity in their writing.
A Meta-Synthesis Study Concerning Flipped Classroom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
234 - 249
حوزه های تخصصی:
The aim of this research was to examine the studies conducted on Flipped Classroom from different perspectives in Iran. A total of 30 studies were included in this research. These studies were accessed through various databases and analyzed using content analysis technique. The findings of this research indicated that there has been an increase in the number of studies on Flipped learning in recent years. The majority of these studies are in the form of articles, and the most commonly used research methods and designs were mixed methods and experimental designs. The teaching practices mainly targeted university students, and the studies predominantly employed achievement tests, interviews, and surveys as data collection tools. Out-of-class activities involved the use of videos, presentations, and written documents, while practical activities were conducted in the classroom. The results of the study demonstrated that Flipped classroom had a positive impact on students' academic achievement, motivation, and engagement. Additionally, both teachers and students had a positive attitude toward Flipped learning
«مطالعه مولفه های زیباشناسی طبیعت بر اساس نگرش مکتب رمانتیک انگلیس به طبیعت»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 31
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که مولفه های زیباشناسی طبیعت با توجه به نگرش به طبیعت در شعر و نقاشی رمانتیک انگلیس مطالعه و واکاوی شود. پرسش ها از این قرار است: رابطه طبیعت و هنر به چه صورت هایی بیان می شود؟ طبیعت در آثار شاعران (وردزورث و کولریج) و نقاشان رمانتیک (کانستبل و ترنر) انگلیس چگونه تصویر شده است؟ بر اساس آن زیباشناسی طبیعت دارای چه تأکیداتی می شود؟ داده ها به روش توصیفی –تحلیلی مطالعه می شود و این نتیجه را نشان می دهد مکتب رمانتیک انگلیس خود به جهت فردیت گرایی و تنوع دیدگاه شاعران و نقاشان از نوعی طیف نمایی نسبت به طبیعت بهره مند است. جنبه ذهنی و من تغزلی نسبت به عینیت طبیعت وزنه بیشتری در آثار رمانتیک های منتخب این پژوهش دارد. اگر بخواهیم مسائل زیباشناسی را از قاب هنر انتخاب کنیم، به دلیل سلطه همین جنبه ذهنی است. «زیبا شناسی طبیعت» به عنوان شاخه ای از زیباشناسی به معنای عام آن می تواند مقتضیات خود را در باب بحث درباره طبیعت رام، انرژی مثبت عناصر طبیعی، ارزش ذاتی طبیعت، ذهنی بودن درک زیبایی عینی، وجه مابعدالطبیعی آن، نیروهای وحشی و کنترل ناپذیر آن، نقش طبیعت در رشد ذهنی و تربیت زیباشناختی انسان را بر اساس نگرش رمانتیک ها تنظیم کند.
تأثیر روابط بینامتنی رمان «سووشون» و داستان بلند «مار و مرد» در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
117 - 143
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت از جمله رویکردهای کاربردی در تولید متن و نقد نوین است. حضور عناصر بینامتنی در آثار ادبی و هنری، قابل مطالعه بوده و این گونه متن ها را در قالب رویکرد بینامتنیت تعریف پذیر می کند. مسئله پژوهش بررسی تأثیرگذاری روابط بینامتنی در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن است. پرسش در این زمینه این خواهد بود که حضور عناصر بینامتنی در آثار هنری و ادبی چه تأثیری را در روند خوانش گری آن اثر به مثابه یک متن دارد؟ جستار این فرآیند را در دو متن ادبی معاصر در ایران از یک نویسنده دنبال می کند. این نوشتار ضمن بررسی نمادهای اساطیری و مذهبی به کار رفته در دو اثر سیمین دانشور و مطالعه میزان ارتباط بینامتنی آن ها در سطوح صوری، ساختاری و مضمونی با روایت های کهن اسطوره ای و مذهبی قصد دارد تا با کاربست رویکرد نظریه بینامتنیت ژنی، «بینامتنیت ق وی» در تحلیل س ووش ون و نظریه «بینامتنیت ضعیف» در تحلیل مار و مرد، به این مهم نزدیک شود که رویکرد بینامتنی قوی، نقش مؤثرتری در تبدیل متن به تعبیر رولان بارت به یک متن خواندنی و نه یک متن نوشتاریِ طالب خواننده فعال، ایفا می کند. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادی بوده، ابزار جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. رویکرد بینامتنیت ژنی و خوانش متن بارت، رویکرد اتخاذی بوده و تحلیل داده ها با شیوه تحلیلی_تطبیقی انجام می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد حضور بینامتنی و نوع روابط بینامتنی از آن دو اثر، متن نوشتاری و خواندنی، طالب مخاطب فعال و منفعل، ساخته که تأثیر بسزایی را بر جلب مشارکت مخاطب و خوانش گری آن متن ها دارد.
ساختارهای روایی مثنوی های عطار
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
9 - 28
حوزه های تخصصی:
محققان حوزه شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنوی های عرفانی فارسی به ویژه مثنوی های شگرف سه گانه آن یعنی حدیق ه الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری می دانند. مثنوی های الهی نامه و منطق الطیر و مصیبت نامه عطار که سفرنامه روحانی به شمار می آیند، افزون بر داشتن پیرنگ کلان از ساختار روایی خُرد متفاوتی نیز بهره مند هستند. در جستار حاضر با روش توصیفی -تحلیلی و رویکرد روایت شناسی که هدف نه ایی آن کش ف الگوی جامع روایت است، کوشیدیم از رهگذر تبیین ساختارهای روایی مثنوی های سه گانه به راز حکایت-تمثیل ها و کارکرد اصلی آن ها پی ببریم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عطار ضمن ساختار وحدتی - کثرتی مبتنی بر طرح سراسری این مثنوی ها، از ساختارهای روایی سفرنامه ه ای هزارویک شبی و کتاب مقدسی نیز بهره جسته است و راز اصلی حکایت - تمثیل های وی این است که تاریخ روزگار خویش را بر اساس الگوی روایت تاریخ انبیا می سنجد و به حوادث تاریخی روزگار خود ارجاع نمی دهد.
کارکردهای بلاغی صفت در اشعار قیصر امین پور بر اساس تقسیم بندی معنایی رابرت دیکسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
160 - 182
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی، صفت یکی از سه رکن اصلی زبان است که سهم مهمی در ایجاد و انتقال معنا در متن دارد. رابرت دیکسن، زبان شناس معاصر انگلیسی، صفت را از نظر معنایی رده بندی و به سیزده نوع تقسیم کرده است. در پژوهش حاضر، انواع صفت در مجموعه اشعار قیصر امین پور بر اساس دسته بندی دیکسن و به شیوه توصیفی-تحلیلی شناسایی و بررسی شده اند تا مشخص شود صفات چه کارکردهای معنایی و بلاغی در شعر او دارند و این که آیا از این حیث بین کاربرد صفات و سیر تفکر شاعر تناسبی وجود دارد یا نه. نتایج پژوهش گویای آن است که در شعر امین پور ترکیبات وصفی و صفات، علاوه بر کارکرد معناییِ اولیه برشمرده در الگوی دیکسن، نقش مهمی در ایجاد موسیقی، انگاره پردازی، و صناعات معنوی برجسته ای چون استعاره، تشبیه، ایهام، تلمیح، حسامیزی و جز آن دارند. هم چنین، در طول دوره شاعری امین پور، متناسب با سیر تحول جهان بینی و نگرش او به شعر و جامعه ، در میزان و نوع کاربرد صفات در دفترهای مختلف شعر او نیز تغییراتی محسوس و معنادار ایجاد شده است. طبق سنجش و بررسی صورت گرفته در این پژوهش، چهار صفتِ سرعت، شباهت، سختی و سن در اشعار امین پور کارکرد بلاغی ندارند و بیشترین نقش بلاغی-هنری را چهار صفت مشخصه فیزیکی، رنگ، گرایش انسانی، و کیفیت بر عهده داشته اند. افزون بر آن، پژوهش حاضر نشان می دهد که دو دفتر «آیینه های ناگهان» و «گل ها همه آفتاب گردان اند»، که اواسط دوران شاعری امین پور سروده شده اند، از حیث میزان کاربرد صفات و تعدد کارکردهای بلاغی آن ها از دو دفتر ابتدایی و انتهایی او غنی ترند و تعدد کاربرد صناعات معنوی حسامیزی و ایهام در این دو دفتر بیان گر روحیه درون گرا و رمانتیک شاعر در آن دوره اند. از سوی دیگر، بیشتربودن میزان دو صفت رنگ و ارزش در دفتر نخست او (تنفس صبح) متناسب با روحیات شاعر در سال های جنگ است.
مولفه های زبان زنانه در نمایش نامه کوروش کبیر از پری صابری بر پایه نظریه لیکاف
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
149 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نظریه زبان زنانه لیکاف و بررسی آن در نمایش نامه «کوروش کبیر» از پری صابری است. مسئله اصلی پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی فراهم آمده، بازشناخت و تحلیل مؤلفه های زبان زنانه بر اساس الگوی لیکاف در نمایش نامه مذکور است. اهمیت این پژوهش به جهت نظریه زبان شناسی جنسیت لیکاف و نیز ارزش ادبی نمایش نامه کوروش کبیر است. مهم ترین پرسش آن است که در این اثر کدام شاخص های زبان زنانه الگوی لیکاف وجود دارد؟ فرضیه آن است که اغلب مؤلفه های زبان زنانه لیکافی در نمایش نامه مذکور وجود دارد و قابل بررسی است. بر اساس برآیند کلی پژوهش که اثر را در سه سطح زبانی (واژگانی و نحوی)، ادبی، و فکری ارزیابی کرده؛ و با توجه به تعداد اندک شخصیت های زن نمایش نامه در برابر مردان (4 شخصیت زن در برابر 29 شخصیت مرد)؛ علاوه بر آنکه بسیاری از مؤلفه های زبان زنانه در این اندک شخصیت های زن یافت می شود، زبان کلی اثر نیز تحت تأثیر زبان نمایش نامه نویس زن، دارای شاخص های برجسته زنانه است. این موارد که در زبان مردان نیز دیده می شود، توسط هم خوان و هم خوانان به عنوان راویان، و نیز در بیان صحنه بیش از پیش خودنمایی می کند، گویی صابری اسطوره کوروش کبیر را با بیانی دراماتیک و سرشار از مؤلفه های زبان زنانه آفریده است. برای مثال در این اثر تشدیدکننده ها، تکرار واژگان، جملات دعایی، زبان شاعرانه و تن محوری بسامد بالایی دارد.
تحلیل رابطه ساختاری هفت پیکر با نگاره های گنبد های زرد و سبز و سرخ هفت پیکر از نسخه مصوّر خمسه نظامی موجود در مدرسه عالی شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
177 - 199
حوزه های تخصصی:
سه نگاره مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در منظومه هفت پیکر از نسخه خطی مصور خمسه نظامی موجود در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، چنان به یکدیگر شبیهند که به صورت برگردان یکدیگر دیده می شوند. هدف این پژوهش آن است که علت این شباهت را در ارتباط با متن منظومه نشان دهد. در روش نقد ساختارگرایانه، منظومه داستانی هفت پیکر، از واحد روایی واحدی برخوردار است که این ساختار روایی واحد، در کل منظومه به ویژه هفت گنبد تکرار می شود و این واحد روایی تکرارشونده، حامل پیام داستان هفت پیکر، یعنی بن مایه آزمون و تکامل معنوی بهرام گور است. با فرض این که تکرار ساختار نگاره ها و مشابهت ساختاری آن ها با تکرار بن مایه داستان در ساختار واحد متن هفت پیکر، ارتباط دارد، اجزای نگاره های مذکور با شاخصه های ساختاری منظومه هفت پیکر در داستان های هفت گنبد، مطابقت داده می شود و ارتباط نگاره های مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در نسخه مذکور با مفهوم داستانی منظومه، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد، تا به چرایی مشابهت در ساختار این نگاره ها و منظور نگارگر از این طراحی پی ببرد و نتیجه می گیرد، نگارگر با وقوف به پیام منظومه، هم در جهت انتقال پیام منظومه و تاکید بر آن، این نگاره ها را مشابه طراحی نموده و هم برای نشان دادن عظمت دربار صفوی، مقطع آغازین هر گنبد را در سه نگاره، تکرار کرده تا شوکت دربار را تصویر نماید.
مکالمه سنت و تجدد در مقالاتی درباره قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
233 - 252
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا برخلاف کلیشه های برساخته از مفاهیم سنت و تجدد و نسبت صرفاً تقابلی آن دو، چگونگی مفهوم یابی سنت و تجدد ادبی در محیط های مختلف و کسب مفاهیم تازه و متفاوت و نسبت های گوناگون آن ها را در زمینه مقالات مربوط به قاآنی بررسی کنیم. بازه زمانی مورد نظر ما از سال 1285 تا 1320 است. برای تبیین و توضیح نسبت سنت و تجدد از اصطلاح «مکالمه» استفاده می کنیم. بررسی ما سه مرحله خواهد داشت: شکل گیری مکالمه، جدال نوگرایان و بازخوانی انگاره ها.در دوره آغازین کسانی که ما آن ها را تجددگرا می شماریم تلاش می کنند با تلقی قاآنی و شعرش به مثابه تجسم امر سنتی، به مقابله با آن برخیزند اما مکالمه سنت و تجدد در مقالات بهار و وحید درباره قاآنی ابعاد تازه ای از دو مفهوم فوق را آشکار می کند که قطعاً در قالب دوگانه کلیشه ای سنت و تجدد قرار نمی گیرد. در مرحله دوم و با بررسی مقالات دو تن از نوگرایان درباره قاآنی متوجه می شویم که تلاش برای محبوس کردن قاآنی در سنت همزمان با انتساب صفات متجددانه به او رابطه دیالکتیکی میان سنت و تجدد پدید می آورد. در مرحله سوم مکالمه میان سنت و تجدد به درون سنت کشیده می شود و مقاومت سنت در مقابل سنت فرو می شکند. این مرحله ای از «عقلانیت و خودآگاهی تاریخی» است که منتقدان را به بازخوانی انگاره های پیشین ترغیب می کند. می توان این تحقیق را در مورد شاعران دیگر هم انجام داد اما قاآنی به اعتبار موقعیت، عملکرد و آثارش بیش از دیگران زمینه این مکالمه را فراهم آورده است.
واکاوی الگوهای اقتباسی انیمیشن های کوتاه برگزیده ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین راه های انتقال اندیشه ها و مفاهیم فرهنگی موجود در ادبیات غنی هر کشوری برای مخاطبین، اقتباس در هنرهای نمایشی است. از بین هنرهای نمایشی، انیمیشن به عنوان یکی از خیال انگیزترین هنرهای شکل گرفته در قرن بیستم موفق شده محبوبیت زیادی را بین مخاطبان به دست آورد. تولیدات انیمیشنی دنیا به سه دسته کوتاه، سینمایی و تلویزیونی تقسیم می شوند که ازاین بین، آثار کوتاه زیادی در حوزه اقتباس تولید می شوند. نگارنده در پی این هدف است که ظرفیت های موجود در انیمیشن کوتاه برای اقتباس چه بوده و چه الگوهایی نزد هنرمندان تولیدکننده وجود دارد؟ این پژوهش با ماهیت توصیفی تحلیلی و ابزار مطالعه و گردآوری منابع مختلف (آرای اقتباس سندرز، واگنر و دادلی اندرو) و تحلیل انیمیشن های برگزیده چهار جشنواره معتبر ژاپن، تهران، فرانسه و آمریکا در طی ده سال اخیر به مهم ترین انیمیشن های کوتاه اقتباسی می پردازد و الگوهای شکل گرفته در بین هنرمندان را مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها نشان از آن است که انیمیشن های کوتاه، ظرفیت های منحصربه فردی را برای ارتباط با مخاطب عصر حاضر در مسیر انتقال ادبیات دارند. چهار الگوی اصلی اقتباس انیمیشن های کوتاه عبارت اند از: انیمیشن کتاب، انیمیشن وابسته، انیمیشن نیمه وابسته و انیمیشن الهام گرفته. وفادارترین نوع اقتباس در نوع انیمیشن کتاب مطرح شده و تجربی ترین نوع انیمیشن کوتاه چه از لحاظ فرم و چه محتوا در حوزه انیمیشن های الهام گرفته خلاصه می شوند. بهتر است سیاست گذاران و مدیران در دو مسیر اول به سراغ اقتباس از منابع مختلف در حوزه انیمیشن کوتاه رفته تا مخاطبین بیشتری به ویژه کودکان و نوجوانان را با ادبیات ایران آشتی دهند.
چالش ساختارهای نظارتی و بازتعریف مفاهیم «خود» و «دیگری» در رمان زیبا صدایم کن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
1 - 21
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «فرهنگ نظارتی» و ارتباط آن با مقوله خانواده در ادبیات نوجوان می پردازد. نویسنده با بهره-گیری از نظریات منتقدانی نظیر فوکو و فلنگن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «نگاه خیره»، «نظارت خودخواسته» و «نظارت عرضی» در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه «فرهنگ نظارتی» نوین بر هویت نوجوان و تعریف پدیده شهروندی وی تأثیرگذار است؟ بدین منظور کتاب زیبا صدایم کن، نوشته فرهاد حسن زاده، بررسی می شود تا با استفاده از شیوه ی توصیفی تحلیلی و تمرکز برساختارهای نظارتی نه تنها به چگونگی کارکرد آنها در حفظ ساختارهای فرهنگی حاکم بپردازد، بلکه تأثیر آنها را در شکل گیری هویت نوجوان و تعریف وی از «خود»، «دیگری» و ارزش های اخلاقی مورد بررسی قرار دهد. چنین استدلال می شود که همگام با گفتمان پسا-اومانیستی رسالت ادبیات نوجوان نیز، علی رغم نقش ویژه آن در درونی کردن ساختارهای نظارتی و هنجارها، تغییر کرده است؛ به دیگرسخن، این آثار با ارائه تصویر قهرمانی شورشی و ساختارگریز «ضدروایتی» را رقم می زنند تا از یک سو گستره ساختارهای سلسله مراتبی نظارتی را به تصویر کشند و از سوی دیگر محدوده طغیان در برابر نظم اجتماعی را تعیین کنند؛ بدین ترتیب، نوجوان به ادراکی نوینی از مقوله های «نظارت»، «خود»، «دیگری» و اخلاق فردی می رسد که لازمه حیات مدنی امروزه به شمار می رود.
سیر مباحث نظری تشبیه در کتب بلاغی فارسی به انضمام گونه ای تشبیه پنهان در دیوان حافظ
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
123 - 149
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن بوده است که سیر مباحث نظری تشبیه در کتب بلاغی پارسی بررسی شود. به همین منظور مبحث تشبیه از قدیم ترین کتب موجود تا کتب بلاغی معاصر پیگیری شد و مشخص گردید که هر یک از مؤلفان کتب مذکور چه دیدگاهی به تشبیه داشته اند، چه اصطلاحاتی بر این بحث افزوده اند ، و به چه مباحثی بی اعتنا بوده اند. اغلب این موارد در مباحث مطرح شده تبیین و نقد گردید. هم چنین تلاش شد تا اسامی و اصطلاحاتی که در کتب پیشینیان به کار رفته است، با کتب بلاغی معاصر مقایسه شود و با ارجاع به این کتب زمینه برای مقایسه بیشتر و بهتر فراهم گردد. بخش پایانی مقاله به گونه ای تشبیه پنهان و دیریاب در دیوان حافظ اختصاص دارد. این نوع تشبیه که از آن با عنوان «تشبیه تبادر» یاد شده در لایه های پنهان و هنری ابیات حافظ نهفته است. با ذکر چند نمونه این مبحث تشریح شد.
اقتباس از افسانه های ایرانی و ارتباط آن با نیاز کودکان و نوجوانان (با تکیه بر اهداف رسانه های صوتی تصویری)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی جوانب اقتباس از افسانه های ایرانی در قالب رسانه های صوتی تصویری برای کودک و نوجوان است. به این منظور، نخست به اهداف رسانه های صوتی تصویری در تولید اشاره شده سپس به برخی ویژگی های افسانه های ایرانی و قابلیت های آن به منزله «پیش متن» برای استفاده در رسانه های صوتی تصویری پرداخته شده است. در پایان، این اهداف و ویژگی ها همراه بررسی موردی با بخشی از نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان انطباق داده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که افسانه های ایرانی چه قابلیت هایی برای قرار گرفتن در قالب رسانه های صوتی تصویری دارند؟ و چگونه می توانند نیاز مخاطب کودک و نوجوان امروزی را تأمین کنند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری مستندات علمی از راه مطالعه کتابخانه ای نوشته شده است. بر اساس بررسی ها بین اهداف رسانه های صوتی تصویری و محتوای افسانه های ایرانی می توان پل ارتباطی اقتباس را برقرار کرد. محصول این برقراری، تأمین برخی نیازهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. نقطه اشتراک رسانه های صوتی و تصویری، افسانه های ایرانی و نیازهای کودکان و نوجوانان در سه موضع «تقویت هویت اجتماعی»، «ایجاد سرگرمی و لذت» و «آموزش مهارت های زندگی» است.
از افق در تلقی نیچه ای تا افق در تلقی گادامری با تأملی در حکایت هایی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
149 - 171
حوزه های تخصصی:
گادامر، در حقیقت و روش، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فراروی از آن امکان پذیر نیست. در مثنوی معنوی حکایت هایی چون «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل» و «قصه جوحی و آن کودک که پیش جنازه پدر خویش نوحه می کرد» از نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن به حساب می آیند، چراکه در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بسته خود هستند. گادامر برخلاف نیچه، حرکت تاریخی زندگی انسانی را دربردارنده این واقعیت می داند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیت ها و مناسبت های مختلف تغییر می یابد. بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن می داند. تحقق چنین مفهومی، به طور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی قابل مشاهده است؛ چنان که در آغاز داستان، موسی (نماد اهل تنزیه) و شبان (نماد اهل تشبیه) هر یک در افق بسته خود محصورند، اما در ادامه و با در گرفتن گفت وگو میان این دو افق -افق شبان و افق موسی- افقی گشوده و موقعیت هرمنوتیکی جدیدی شکل می گیرد که ماحصل امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در داستان شبان و موسی است .
بررسی ساختارگرایانۀ تصاویر یأس آلود و اضطراب آور در شعر «آخر شاهنامه» اثر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «آخر شاهنامه» یکی از شعرهای درخشان مهدی اخوان ثالث است که تحت تأثیر کودتای 28 مرداد سال 32 رنگ یأس و اضطراب به خود گرفته است. زمینه ها و عوامل فردی و اجتماعی بسیاری در شکل گیری این دو مقوله به هم پیوسته عاطفی تأثیرگذارند، اما در شعر اخوان، شاید تأثیرگذارتر از مرگ نزدیکان، شکست نهضت ملی برخاسته از وقایعِ مربوط به نفت بود که یأس و اضطراب را در ذهن و روانِ شاعرِ شکست خورده معاصر نمایان کرد. شعر «آخر شاهنامه»، به جهت جنبه روایی، برخورداری از زبان کهن خراسانی، هنجارگریزی نحوی و ساختار منسجم آن، قابلیت بررسی با رویکردهای ادبی جدید و به ویژه نقد ساختارگرایانه را دارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه و ساختار تصاویر یأس آلود و اضطراب آور و نیز تقابل آنها با تصاویر شاد و امیدبخش در شعر «آخر شاهنامه» است؛ زیرا بررسی ساختار تصویر در این شعر، ما را در فهم دشواری های شعر اخوان یاری می رساند. روش این پژوهش تحلیلی انتقادی است و در آن با استفاده از رویکرد نقد ساختاری تلاش شده است تصاویر اضطراب آور و یأس آلود این شعر در دو محور افقی و عمودی بررسی شود تا از این طریق علل انسجام آن با استفاده از دستاوردهای نقد ادبی واکاوی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اخوان در این شعر بیش از شصت وپنج تصویر یأس آلود و اضطراب آور را با استفاده از ابزارهای تصویرآفرینی، همچون کنایه، استعاره، تشبیه، نماد، متناقض نما و...، در دو محور هم نشینی و جانشینی به کار گرفته است تا از این طریق فضای پر از یأس و اضطرابِ دهه چهل را ترسیم کند.
تجمیع هرمنوتیک تلفیقی در قاب تصویر با تکیه بر شعر «بی دل» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
209 - 232
حوزه های تخصصی:
هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ تری از واقعیت مواجه می کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت های تصویر، می توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می پردازد و سپس با استفاده از تحلیل های روان شناختی به دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی دل» مهدی اخوان ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به کار گرفته شده است. تصویر عمق به معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه کردن مخاطب است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق شده اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس زده در اثر کودتا را به تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.
مقایسه سبکی هجویات ،سنایی،انوری و جمال الدین اصفهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هجو یکی از انواع شعر غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه سبکی هجویات در شعر سنایی غزنوی، انوری وجمال الدین عبدالرزاق اصفهانی که ازشاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش به شیوه کاربرد اوزان عروضی،صور خیال، قالب های شعری ،ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، هجوهای پنهان و آشکار ، به کارگیری واژه های تابو و نیز استفاده از آیات قرآنی در هجو و هجوهای پنهان و آشکار، شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعرپرداخته شده است . نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان جمال الدین درهجو از سنایی و انوری عفیف تراست،اما هجویات سنایی و انوری نسبت به جمال الدین زبانی تند ،گزنده
بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و قوم بختیاری
حوزه های تخصصی:
آیین های سوگواری از جمله مراسماتی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار دارد و جزئی از آداب و رسومی است که همه جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. در ایران نیز این رسم همواره با اهمیت خاصی انجام می گرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و توصیف سوگواری زنان در شاهنامه فردوسی و شناخت وجه تشابه این رسم و آئین با سوگواری زنان در قوم بختیاری با استناد به منابع و همچنین تحقیقات میدانی به شیوه تطبیقی و تحلیلی است. مطالعه و بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و مقایسه آن با آئین های سوگواری زنان قوم بختیاری، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و روایات های تاریخی درباره آئین سوگ، شباهت های فراوانی وجود دارد. آدابی مانند مویه کردن، خاک آلودگی، خراشیدن چهره، جامه پاره کردن، مو کندن، مو بریدن در شاهنامه و قوم بختیاری به طور مشترک وجود دارند.
مقایسه و تحلیل راه حل های مولوی و اکهارت تُله برای بحرانِ معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
85 - 101
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی مفهومی مربوط به دوران معاصر است. انسان سنتی در سایه معنایی می زیست که برآمده از دین و اسطوره بود، و انسان مدرن معنا را در علم و عقل و پیشرفت جست و جو می کرد، اما انسان معاصر – مشخصاً از جنگ جهانی دوم به بعد – با رد فرا روایت های پیشین در برهوت بی معنایی سرگردان است. بحرانِ معنا، دل مشغولی اصلی روزگار کنونی است. مسأله اصلی این پژوهش، چگونگی درمان پیشنهادی دردِ بی معنایی با رجوع به اندیشه های مولوی(604-672 ه.ق) و اکهارت تُله (1948- م) است. یدین منظور آراء آنان در این باب به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی، عامل اصلی گم گشتگی و بی معنایی انسان را خودی می داند و عشق را فراگیرترین درمان برای بیماری های وجودی معرفی می کند. عشقی که با پدیدار کردن شور زندگی و شیرینی هستی و هم چنین غنیمت شمردن وقت و ایجاد نگاهی نو در جانِ عاشق، بی معنایی را از میان برمی دارد. تُله، ذهن شرطی شده، تفکر قالبی، اسارت در مفهوم زمان و هویّت غیر اصیل را عوامل اصلی ایجاد بحرانِ معنا در روزگار معاصر می داند و برای حلّ این بحران، زیستن در لحظه حال را توصیه می کند. خدا در مرکز توجه مولوی است؛ اما برای تله، انسان اصل است. نفسِ مورد نظر مولانا با ذهنِ مورد نظر اکهارت شباهت دارد. عشقِ مولوی، آسمانی و معطوف به حضرت حق، و عشقِ تله، معطوف به هستی و تمامی موجودات است. هر دو عشق را موجب یگانگی با هستی می دانند.
بررسی سبک شناسانه ژانر منشآت در دوره گذار (قاجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
75 - 103
حوزه های تخصصی:
دوره موسوم به قاجار در تاریخ ادبی ایران یک دوره گذار است که در خلال حدود یک صد و پنجاه سال، تمام جنبه های فکری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، عقیدتی و ادبی ایرانیان از وضعیت موسوم به سنّتی به وضعیت موسوم به متجدّد تغییر کرد. در این میان، نثر فارسی نیز بعد از یک دوره تصنّع و تکلّف با ورود به دوره گذار تحوّلات سبکی عمده ای را از سر گذراند. منشآت، ژانری است که در کنار برخی دیگر از ژانرها نقش حلقه واسط بین سنّت منشآت نویسی گذشته و سنّت نامه نگاری مدرن را بازی می کند. حرکت بر خط تحوّلی این ژانر، در حد خودش، مسیر تحوّل نثر فارسی را از فضاهای سنّتی به فضاهای جدید به تصویر می کشد. مسأله اصلی مقاله، حرکت بر مسیر همین خط است. ما در بازه زمانی موردنظر بر اساس معیارهای تنوّع زمانی، ژانری و میزان تأثیرگذاری نمونه هایی از منشآت و نامه ها را انتخاب کردیم و با بررسی تک تک آن ها در سه سطح زبانی، ادبی و انگاره ای سعی کردیم مسیر تحوّل نثر فارسی را در خط ژانری منشآت ترسیم کنیم. نتایج نشان می دهد حرکت از عربی گرایی به فارسی گرایی، از جملات طولانی مرکّب به جملات کوتاه ساده، غیبت تدریجی آرایه های بدیعی از متن و حرکت از سازه فکری «شاه –خدا» به «شاه – انسان» در ژانر منشآت صورت گرفته است.