فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
71 - 86
حوزه های تخصصی:
شعر دفاع مقدس از زیرجریان های شعر معاصر است که در ارتباطی تناظری با فرامتن تاریخی جنگ عراق علیه ایران شکل گرفته و با خاتمه جنگ، سیر تطور خود را با عبور از پدیده محوری به سوی رویکرد پیامدمحور ادامه داده است تا آنجا که می توان سال های 1368 و 1369 را دوره گذار شعر دفاع مقدس نامید. این جریان شعری ذیل ژانر شعر غنایی قرار می گیرد و این بازه زمانی بستر مناسبی برای تأثیرپذیری آن از فرامتن تاریخی- اجتماعی جنگ تحمیلی است. سه فرامتن «شهادت افراد»، «بازگشت اسرا» و «انحراف های اقشاری از مردم از آرمان های انقلاب اسلامی» و تأثیر آن ها بر اجتماع، بیشترین تأثیر را در شاکله ژانریک شعر دفاع مقدس در سال های پس از جنگ داشته است که به ترتیب عبارتند از: تداوم زیرژانر «سوگ سرایی»، شکل گیری «زیرژانر تلفیقی توصیفی- تکریمی» و تداوم «زیرژانر انتقادی». شاعران در زیرژانر سوگ سرایی روند مرثیه سرایی برای شهدا را در شعر دفاع مقدس ادامه می دهند، در زیرژانر توصیفی- تکریمی ضمن توصیف جنگ و جنگاوری رزمندگان، آزادگان را تکریم می کنند و در زیرژانر انتقادی در جایگاه وجدان بیدار جامعه کاستی ها را رصد و با زبان شعر تبیین می کنند. علیرضا قزوه، سیمین دخت وحیدی و مجید نظافت بیشترین سروده های سال های پس از جنگ را در کارنامه خود دارند و قالب غزل، رایج ترین قالب شعری در دوره مورد بررسی است.
همسانی (تشبیه) و گونه های آن در سنت ادبیات معاصر ایران و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای رهیافت به عرصه ی ادبیات تطبیقی، چونان پدیده ای نوظهور در زمینه پژوهش های علوم انسانی، کاربرد دانش هایی که در حوزه ی زبانشناسی و سخنوری نقش دارند بایسته به چشم می آید. فنون سخنوری، پس از دانش زبانشناسی و زیرشاخه های آن، در دریافت سازوکارهای پیدایش متن ادبی و تحلیل سبک شناختی هر اثر یکی از کلیدهای رهگشا در گام نهادن به پژوهش های میان فرهنگی است که پیش ازاین در پهنه ی ادبیات تطبیقی بیشتر به جنبه های درونمایه شناختی محدود بوده است. در این گفتار، برآنیم که با کاوش پیرامون یکی از بنیادی ترین آرایه های فن سخنوری، همسانی یا تشبیه، در ادبیات ایران و ادب حوز ه ی رومیایی، نقش یکی از دستمایه های خیال آفرینی را در دو عرصه ی گوناگون زبان آوری بهتر بازنمایانیم. همسانی (تشبیه) در رساله های پیرامون فنون سخنوری نگارش یافته در اروپا چندان از بخت برخوردار نبوده است تا بدانجا که برخی نویسندگان مانند ماتیوس اهل وندوم در کتاب هنر سرایش بر آن تاخته اند، اما این گونه دیدگاه در ادبیات پارسی و رساله هایی که پیرامون فن سخنوری در سپهر فرهنگ ایرانی نگارش یافته است به چشم نمی آید. همسنجی دیدگاه سخنورانه نویسندگان ایرانی و اروپایی به ویژه در سده های میانی در پژوهش های هم روزگار ما کمتر صورت گرفته است و رهیافت پژوهشگران ایرانی بیشتر اعمال دیدگاه سخنوری غربی بر ادبیات پارسی بوده است. در جستار پیشروی تلاش می شود که هنجارها و بنیادهای کاربردی آرایه ی همسانی، که در ادبیات ایران توسعه یافته تر از فرهنگ رومیایی است، به گونه ای بر طرز بینش اروپایی از این آرایه منطبق گردد. در این راستا، در گزارش شاهدهای ادبی، تکیه بر متون ایتالیایی، پروانسال و پارسی خواهد بود که از سده های میانی تا سده بیستم برگزیده شده اند.
مأخذشناسی روایت های فردوسی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
67-94
حوزه های تخصصی:
فردوسی نامه، مجموعه ای سه جلدی، شامل روایاتی درباره فردوسی، پهلوانان شاهنامه، چند داستان غیر حماسی و تعدادی روایت درباره محلّ زندگی راویان است که نام های شاهنامه ای دارند. تاکنون تصوّر عموم پژوهش گران حوزه ادبیّات حماسی و ادبیّات عامیانه ایران بر این بوده که این روایات، شفاهی هستند و سینه به سینه نقل شده اند. در این پژوهش، با مراجعه به منابع مکتوب، نشان داده ایم که عمده این روایات، برگرفته از منابع مکتوب هستند و برخی افراد که این روایات را برای درج در این مجموعه، برای انجوی شیرازی فرستاده اند، داستان های ارسالی خود را از روی منابع مکتوب رونویسی کرده اند. منبع عمده آنها نیز شاهنامه های منثوری است که از عصر صفویّه رواج پیدا کردند و تقریباً در هر روستایی یافت می شوند. با بررسی و جست وجو در منابع مکتوب و شواهدی که در خود روایات موجود است، نشان داده ایم که حدود 69 درصد از حجم روایات موجود در این مجموعه، دارای منبع مکتوب هستند، 12 درصد روایات، غیرحماسی هستند و ارتباط عمیقی با فردوسی و شاهنامه ندارند (جز در نام ها)، برخی از این روایات از منابع مکتوب گرفته شده اند و برخی دیگر نیز ماهیتاً نمی توانند منبع مکتوبی داشته باشند و تنها 19 درصد از کلّ مجموعه روایات، منبع مکتوب ندارند و از آن دسته داستان های شفاهی عامیانه ای محسوب می شوند که هیچ گاه نیازی به مکتوب شدن نداشته اند و کوتاهی و جذّابی آنها برای توده مردم، شاهدی بر این مدّعاست.
بررسی بن مایه های توتمیسم و جایگاه درختان و حیوانات در قصه ی «دختر و سیمرغ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توتمیسم که اعتقاد به حیوان و گاه گیاه است، یکی از باورهای اقوام بدوی است که می توان نمونه هایی از آن را در باور ایرانیان نیز مشاهده کرد. یکی از منابعی که می توان این نمونه ها را در آن واکاوی و تحلیل کرد، ادبیات فولکلور هر قوم و به ویژه قصه ها و افسانه های آن قوم است. قوم سرخی، از اقوام کهن ایرانی است که دارای گنجینه ای غنی از ادبیات عامیانه ی بکر و البته در آستانه ی فراموشی و گاه نابودی است. نگارنده در این جستار، برای حفظ بخشی از این گنجینه و نشان دادن برخی از باورها و اندیشه های این قوم، نخست به روش میدانی به ثبت روایت «دختر و سیمرغ» پرداخته که پیش ازاین مکتوب نشده است؛ سپس به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی باورهای توتمی و نیز جایگاه درختان و حیواناتی که جنبه ی ماورایی و قداست گونه یافته اند، پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد سه گونه ی توتم در این قصه وجود دارد: الف. توتم حیوانی که در قالب گاو نمود یافته است؛ ب. تابوی جنسی و خوراک که به شکل ازدواج برون همسری و ممنوعیت خوردن گوشت توتم دیده می شود و ج. نام ها که بیشتر در ترکیب با نام حیواناتی توتمیک، مانند شیر و گرگ دیده می شود. از میان درختان، درخت زندگی و گیاه ریباس جایگاهی بنیادی در این قصه دارند. درخت در این روایت، ویژگی هایی مانند پیکرگردانی، محور عالم بودن، بارورکنندگی و خاصیت درمان بخشی دارد. سیمرغ در این قصه، در نقش محافظ پهلوان و درمانگر ظاهر می شود. اسب نیز سخنگو و حامی قهرمان قصه است.
بررسی سبکی معدن الجواهر اثر ملا طرزی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
163 - 180
حوزه های تخصصی:
دولت خان ملّا طرزی گوالیاری یا دهلوی (قرن یازدهم)، شاعر و نویسنده پارسی گوی شبه قاره هند است که مهم ترین اثر او کتاب معدن الجواهر است. این اثر تاکنون تصحیح نشده و به صورت نسخه خطی نگهداری می شود. مضمون این کتاب مسائل اخلاقی است که در قالب حکایات بیان شده اند. این اثر منثور به شیوه گلستان سعدی در هفده باب به نگارش درآمده است. در این کتاب بعد از ستایش خداوند و نعت پیامبر اکرم، به مسائل اخلاقی و تربیتی پرداخته شده است. در تحقیق حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است، نگارندگان به بررسی سبک کتاب معدن الجواهر پرداخته اند. نتیجه تحقیق نشان می دهد بسیاری از تعابیر عامیانه و الفاظ کوچه بازاری در کلام دولت خان راه یافته است. وجود اصطلاحات صوفیانه و عرفانی، نشانه علاقه طرزی به عرفان است. در حیطه زبانی، کاربرد انواع واژه های عربی، ترکیبات و عبارات کهن و ساختار دستوری کهن دیده می شود. در بررسی ادبی اثر، وجود انواع صور خیال، اعم از تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، بیانگر توانایی نویسنده در پیروی از سعدی شیرازی است.
واکاوی تحول معنایی نمادین سیمرغ در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها تصویرهایی قدرتمند هستند که انبوهی از مفاهیم و اساطیر فرهنگی را در قالب یک خوشه معنایی صورت بندی می کنند. این خوشه های معنایی طی فرایندهای خلاق ادبی تولید می شوند و بخشی از حافظه فرهنگی ما را تشکیل می دهند. یکی از این نمادها که در متون ایرانی قبل از اسلام تولید شده و در حافظه فرهنگی جامعه پس از اسلام باقی مانده و در صورت بندی های جدیدی در سنت شعری و عرفانی فارسی استمرار یافته، سیمرغ است. این صورت بندی های متعدد نشان می دهد که سیمرغ در فرهنگ ایرانی به یک دال مرکزی تبدیل شده و بازخوانی بینامتنی کدهای رمزگذاری شده در آن می تواند تفکر اسطوره ای و سنت فکری رمزآلود انسان ایرانی در سده های گذشته را برای نسل جدید فهم پذیر کند. با عنایت به این موضوع، مقاله حاضر با تکنیک قرائت تنگاتنگ و با تکیه بر شواهد متنی موجود در پیکره ادبیات پیشااسلام و پسااسلام می کوشد ضمن تاکید بر سمبلیسم غنی این پرنده، سیر تطور معنایی آن را در دوره های مختلف تاریخی تا قرن هفتم واکاوی کند و چرایی و چگونگی این چرخش های معنایی را به یک مسئله تبدیل کند. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که سیمرغ در پیکره متون ادبی پسااسلام چه تفاوتی با متون پیش از اسلام دارد و در صورت بندی های متعدد آن چه نوع دست کاری های خلاقانه ای در صورت و محتوای آن رخ داده است؟
بایزید در میانه شمس و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
25 - 49
حوزه های تخصصی:
نخستین گفت وگوی شمس با مولانا پیرامون بایزید بوده است. شمس به این نکته در پایان یک پاره گفتار عربی در مقالات تصریح می کند. نقد بایزید بارها به شیوه ای مشابه در جای جای سخنان شمس پدیدار می شود. همین نقد درباره حلاج هم تکرار می شود. از این گذشته نکات مرتبط با این ملاحظه نقادانه بارها در مقالات جلوه دارد؛ تاملاتی درباره متابعت و بدعت، شطح و مستی، هوشیاری پس از مستی، جبر و خاموشی. اما نکته اصلی آن جاست که مولانا آشکارا در این زمینه نگاه و گفتار دیگری دارد. او نه تنها ستاینده بایزید و حلاج است؛ بل با شوری فزون مایه از مستی و جبر عاشقانه می گوید. در عین حال در ذهن و زبان مولانا روح سخن شمس بدون کاربست آن در نقد امثال بایزید حاضر است. این نوشتار تلاشی است برای بازخوانی پرسش نخستین شمس و طرح جوانب گوناگون دوگانگی نگاه شمس و مولانا در این چشم انداز و نیز پیشنهادهایی برای تبیین این تمایز و استقلال منظر
نقش و تحلیل کارکردگرایانه «حکایت» در انقلاب های جمعی (مطالعه موردی قصه مرغان جهان در منطق الطیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
51 - 69
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار از آثار عرفانی برجسته در ادبیات فارسی است که در ساختاری روایی، به قصه فراخوان کمّی و کیفی «مرغان جهان» و تلاش جمعی آنها برای رسیدن به «سیمرغ» می پردازد. «حکایت» مهمترین ابزار عطار، در شکل دهی به ساختار این بسیج جمعی است. او در ساختار منطق الطیر از 194 «حکایت» استفاده کرده شده است. سوال این است که کارکرد این حکایت ها چیست و چرا «عطار» بر استفاده از این نوع روایی، اصرار دارد؟ پیش فرض این است که حکایت یکی از تمهیدات مورد نیاز برای شکل دهی به بسیج جمعی است و عطار آگاهانه تلاش می کند تا ساختار منطق الطیر را بر «حکایت» استوار سازد. «هدهد» به عنوان رهبر، همواره تلاش می کند تا در گفتگوی خود با دیگر مرغان، از «حکایت» به عنوان یک ابزار، استفاده کند. استفاده از «حکایت»، تبدیل قصه «من» به «ما» را آسان می کند و موجب همراهی می شود. «حکایت» موجب خلق بحران و اضطرار شدید می شود و الزام نمایشی فراخوان مورد نظر «هدهد» را تشدید می کند. با استفاده از «حکایت» می توان خیر و منفعت جمعی را برجسته کرد و موجب تشدید جامعه پذیری و جهان بینی مشترک شد. ساخت های روایی، مفتون سازی و تسخیر ذهن را آسان می کنند و بر قدرت ترغیبی و متقاعدسازی زبان می افزایند. در این مقاله تلاش می شود تا اهمیت و ضرورت استفاده از «حکایت» در متن منطق الطیر، با روش کیفی و تحلیلی – توصیفی ، مورد بررسی و نقد کارکردشناختی قرار گیرد.
تأملی تحلیل گرایانه به ژانر تمثیلی فیل و خانه تاریک مولانا با تکیه بر نظریه نومن و فنومن کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
71 - 88
حوزه های تخصصی:
مقوله های نومن و فنومن یا بود و نمود از جمله مبانی مهم در نظام فلسفی ایمانوئل کانت تلقی می شوند. وی از ره گذر این مسایل، پیامد اندیشه های فلسفی خود را درمورد اثبات ناپذیری نومن خدواند و شناسایی و معرفت جهان، تبیین کرده است. مولانا در گفتمان ژانر تمثیلی فیل و خانه ی تاریک در پی این بوده تا از مجاری مفاهیم ادراک حسی و شناخت گرایی تجربی به موازات بهره گیری از شکل وارگی و شاکله سازی تخیل به تفهیم ابعاد پدیداری و ناپدیداری بپردازد. از آن جا که بین سرشت قدرت درک بی-واسطه ی عرفان و وجه استدلالی عقلانی فلسفه تفاوت و تمایزی وجود ندارد، این مقاله می کوشد تا با تکیه به همین استدراک علمی به واکاوی و تحلیل این گفتمان تمثیلی عمل نماید. مساله ی اساسی پژوهش این است: آیا مولانا توانسته تا از طریق میانجی سازی تخیل و مفاهیم حسی ادراکی و تجربی ادراکی به شناخت شناسی شی فی نفسه و پدیدارها دست یابد؟ داده های این پژوهش با شیوه ی تحلیلی توصیفی به روش مطالعه ی کتاب خانه یی گردآوری شده است. به طور کلی یافته های این مقاله نشان می دهد که مولانا از روی آگاهی و منظومه ی فکری عرفان در راستای ابعاد شناخت شناسی نومن خداوند و فنومن پدیدارها و اشیا مبادرت ورزیده است. البته به فراوانی تلاش کرده تا موضوع فهم و درک زمان را با ایجاد سیری منطقی و منسجم رعایت کند.
بررسی لایه نحوی نامه 45 منشآت قائم مقام فراهانی بر اساس نظریّه سبک شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
281 - 313
حوزه های تخصصی:
ساختار جملات و چیدمان واژگان در کنار یک دیگر، نماینده سبک نحوی یک مؤلّفه است که در تبیین و آشکارسازی سبک فردی نویسندگان تأثیر به سزایی دارد. شناخت سبک فردی هر نویسنده ای می تواند در فهم درون مایه متن و درک شخصیّت نویسنده و ویژگی های فردی او کمک شایانی به مخاطب داشته باشد. قائم مقام فراهانی، یکی از بزرگ ترین نویسنده های عصر قاجار است که سبک فردی او در نگارش، وی را از نویسندگان عصر خود ممتاز می سازد. نویسندگان این پژوهش، با توجّه به الگو و نظریه سبک شناسی لایه ای و روشی مبتنی بر تحلیل گفتار، به بررسی لایه نحوی نامه «چهل و پنجم» منشآت قائم مقام فراهانی پرداخته اند و سعی ورزیده اند که ارتباط معنا و لایه نحوی را در این متن مشخّص کنند و برای مخاطب آشکار سازند که مؤلّفه های نحوی این نامه چه مواردی هستند و ساخت نحوی این متن، چه کمکی به درون مایه آن داشته است. یافته های این پژوهش نشان داد قائم مقام با مواردی که در نامه خود بیان کرده، ارتباط نزدیکی داشته است و از منظر قدرت و اطمینان به اتّفاقات می نگرد و تنها جایی که از مسند قدرت پایین می آید، درمقابل ولیعهد و پادشاه می باشد و بسامد بالای استفاده از افعال مضارع و ماضی ساده و این مطلب که کنشگر ها نقش غیرقابل انکاری در این نامه دارند، مهر تأییدی بر یافته های این پژوهش می باشد. این پژوهش به مخاطبان کتاب منشآت کمک می کند تا به ارتباط بین چهارچوب های نحوی و معنایی آن پی ببرند و می توان آن را پایه ای دانست برای پی بردن به ایدئولوژی شخصی و گفتمان عصر قائم مقام فراهانی.
سبک شناسی نزهه العقول فی لطایف الفصول و تردید در انتساب آن به صاحب جوامع الحکایات و لوامع الروایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
315 - 346
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن برشمردن ویژگی های نسخه خطی ِنزهه العقول فی لطایف الفصولِ ابوطاهر محمد بن محمد یحیی عوفی به بررسی سبک شناسانه متن در سه قلمروِ زبانی، فکری و ادبی با استفاده از داده های متنی بپردازد. از آن جایی که در تک نسخه نزهه العقول (کتابخانه آیت الله مرعشی به شماره: 9084)، نامی از کاتب و تاریخی برای کتابت ذکر نشده، این پژوهش بر آن است تا با توجه به مختصات سبک شناسی، به حدود تاریخی و گونه نثر آن بپردازد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و بر اساس بررسی های صورت گرفته، مختصات زبانی این متن، به حدود قرن ششم تا هشتم باز می گردد. همچنین از نظر ادبی، نثری فنی است که در بخش اعظم متن به توصیف و ادبیت می پردازد. از صناعات ادبی به شکلی تازه و مبتنی بر نثر فنی بهره مند شده است؛ صناعاتی چون: تشبیه، استعاره، مضمون سازی های بدیع، تاویل حروفی، جناس سازی های خاصِ مصنف اثر. از نظر فکری نیز این اثر در ذیل متونی می گنجد که مبیّن مفاهیمِ اخلاق اسلامی است. احترامِ مصنف به امامان شیعه نیز در متن به چشم می خورد. ضمن این که بر مبنای پژوهش حاضر، انتساب متن نزهه العقول به صاحب جوامع الحکایات، جای تردید و تشکیک دارد.
جستاری در گونه ها و کارکردهای استعاره هستی شناختی در دفتر اول مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
65 - 86
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی اثری عرفانی و زاییده تحول روحی مولاناست؛ این کتاب دربردارنده مفاهیم انتزاعی و مجرّد است که مولانا با ابزار زبان، به گونه ای این مفاهیم را بیان کرده است تا برای مخاطب فهمیدنی باشد؛ زبانی که در آن، مفاهیم ذهنی و انتزاعی به صورت مفاهیم عینی و محسوس تبیین می شود. اواخر قرن بیستم، نوعی تازه از استعاره در زبان شناسی شناختی با عنوانِ استعاره مفهومی مطرح شد. به باور زبان شناسان شناختی به کمک این استعاره که در زبانِ روزمره مردم جاری است مفاهیم انتزاعی و ذهنی، عینی و محسوس می شود. در این نوع استعاره، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است، با کمک تجربیاتِ روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی و فهم پذیر بیان می شود. استعاره مفهومی سه گونه است: هستی شناختی، ساختاری و جهتی. استعاره هستی شناختی خود سه نوع است: استعاره «هستومند»، «ظرف» و «شخصیت بخشی». بین زبانِ عرفانی که رمزی و استعاره گونه است و استعاره مفهومی، ویژگی مشترکی وجود دارد؛ درواقع به کمک هر دو، مفاهیم مجرّد و انتزاعی برای تفهیم بهتر مخاطب به امور محسوس و فهم پذیرتر تبدیل می شوند. با بررسی مثنوی ازنظر هستی شناختی دیده شده است که مولوی مفاهیم انتزاعی و بنیادین مانند «دل، عشق، عقل، فقر، هستی و نیستی» و... را گاهی به صورت مادّه و شیء و گاهی به صورت ظرف و مکان و گاهی نیز با کمک تشخیص و جاندارانگاری به صورت عینی و فهم پذیرتر تبیین می کند
هفت قاپی، گونه ادبی نویافته و شکل های مختلف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
انواع ادبی اگرچه در دامن چند گونه برجسته مانند حماسی، غنایی و تعلیمی جمع می شوند، هریک تقسیمات جزئی تر و گونه های ظریف و دلپذیری دارند که این دانش ادبی را جذّاب می کند. همین فراوانی گونه ها، گاه به فراموشی و ناشناختگی برخی از انواع ادبی انجامیده است. یکی از این گونه ها «هفت قاپی» و شکل های مختلف آن است که اینک در این مقاله به معرفی و تشریح نمونه های گوناگون آن پرداخته ایم. این مقاله که بر بنیان تحلیلی توصیفی و منبع پژوهی مستقیم استوار است، سرانجام دوازده گونه از این نوع ادبی را شناسایی و معرفی کرده است. نتایج نشان می دهد که شکل های مختلفی از «چهارقاپی» تا «دوازده قدم» در این نوع ادبی وجود دارد و قاپی چراغ از میان شکل های آن، برجستگی نمایانی دارد و قالب مدّنظر شاعران قاپی سرا، بیش از هر قالب دیگر، مسمّط مُخمّس بوده است. «قاپی سرایی» یکی از انواع کاربردی شعر فارسی به شمار می آید. کاربردی ترین وجه آن برای تشرف به محضر پیر یا امامزاده ای محترم بوده است. به گونه ای که ما در این تحقیق دریافتیم شاه چراغ یک اصطلاح احترام آمیز صوفیه است، نه یک نامگذاری عامیانه. چکیده انواع ادبی اگرچه در دامن چندگونه ی برجسته نظیر حماسی، غنایی و تعلیمی جمع می شوند، هر یک دارای تقسیمات جزء تر و گونه های ظریف و دلپذیری هستند که این دانش ادبی را جذّاب می کند. همین فراوانی گونه ها، گاه به فراموشی و ناشناختگی برخی از انواع ادبی انجامیده است. یکی از این گونه ها «هفت قاپی» و شکل های مختلف آن است که اینک در این مقاله به معرفی و تشریح نمونه های گوناگون آن پرداخته ایم. این مقاله که بر بنیان تحلیلی – توصیفی و منبع پژوهی مستقیم استوار است، در نهایت دوازده گونه از این نوع ادبی را شناسایی و معرفی کرده است. نتایج نشان می دهد که شکل های مختلفی از چهارقاپی تا دوازده قدم در این نوع ادبی وجود دارد و قاپی چراغ از میان شکل های آن برجستگی نمایانی دارد و قالب موردنظر شاعران قاپی سرا، بیش از هر قالب دیگر، مسمّط مُخمّس بوده است. «قاپی سرایی» یکی از انواع کاربردی شعر فارسی به حساب می آید. کلید واژه: هفت قاپی، انواع ادبی، قاپی گشایی، آیین سلوک.
رعایت اصول نگارش و ویرایش فارسی در نوشتار دانشجویان: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
99 - 130
حوزه های تخصصی:
دانشجویان در زمان نگارش با مشکلاتی مواجه می شوند که اغلب به خاطر نداشتن دانش کافی درباره اصول نگارش است؛ چنین نقص ها و کمبودهایی از عوامل پرشماری ریشه میگیرد که بی تردید نبود آموزش درست و کافی در دوره های پیش از دانشگاه از مهم ترین آن هاست. از طرفی ارزشیابی این مهارت تا حدّی سلیقه ای است و یافتن راهی برای سنجش دقیق آن، ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش، یافتن نقاط ضعف و قوت مهارت نگارش فارسی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاهی و همچنین طراحی ابزاری برای سنجش نگارش فارسی بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی است و به شیوه توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان رشته های آموزش زبان انگلیسی، ادبیات فارسی، برق، روانشناسی، ریاضی، شهرسازی و علوم مهندسی دانشگاه سلمان فارسی بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این مطالعه، تعداد 103 دانشجوی دوره کارشناسی بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت انجام این تحقیق، موضوعی با محتوای «دانشگاه خود را توصیف کنید» به دانشجویان داده و از آن ها خواسته شد، تا درباره آن یک متن با دست کم چهار پاراگراف بنویسند. سپس پژوهشگران، متن های دانشجویان را بر اساس شیوه نامه، ارزیابی نمودند و نمره های دانشجویان رشته های مختلف مقایسه گردید. در پایان، تحلیل داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 21 انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات توانایی نوشتن دانشجویان، میانگین نمرات دانشجویان از لحاظ هنجارهای نگارشی و نمرات مهارت نگارش آن ها تفاوت معنی داری وجود دارد ؛ رشته درسی در مقطع دبیرستان بر میزان مهارت نگارش دانشجویان تأثیر ندارد؛ بین میانگین نمرات مهارت های نگارشی ازلحاظ عناصر زبانی و ادبی و محتوای نگارش دانشجویان تفاوت معنی داری وجود ندارد و بین مهارت نگارش دانشجویان پسر و دختر، سن دانشجویان با میزان مهارت نگارش آن ها، میزان مهارت نگارش ورودی های قدیمی تر در دانشگاه در مقایسه با ورودی های جدیدتر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
تهیه و تدوین متون خواندن برگرفته از قصه های کلیله ودمنه برای غیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
131 - 169
حوزه های تخصصی:
به کارگیری متون ادبی در آموزش زبان فارسی همواره مورد توجه تدوین گران مواد درسی بوده است. به موجب استعاری بودن زبان فارسی، به کارگیری اصطلاحات و ضرب المثل ها در هر دو گونه گفتاری و نوشتاری زبان فارسی توسط فارسی زبانان، اهمیت تسلط غیرفارسی زبانان بر این اصطلاحات و مفاهیم فرهنگی ضروری به نظر می رسد. در باب آموزش زبان، یکی از مباحث حائز اهمیت، توجه به ارتقای مهارت های زبانی است. چهار مهارت شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن هر یک در جایگاه خود نقش بسزایی در فرایند یادگیری دارند. در امر آموزش زبان برای پرداختن به هر یک از این مهارت ها نیاز به مطالب آموزشی مناسب، مرتبط و هدفمند به شکل برجسته ای احساس می شود. تلاش ما در این پژوهش ارائه منبعی برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به واسطه متن ادبی با تأکید بر ارتقاء مهارت خواندن است. روش انتخابی این پژوهش برای تهیه و تدوین این متون، ساده سازی متون فارسی و سپس تدوین تمرین بر اساس رویکرد تکلیف محور است. برای این منظور قصه هایی از کلیله و دمنه مهدی آذریزدی (نیش عقرب، دوستی خرس و کبوتر بی صبر) انتخاب و برای فارسی آموزان سطح متوسط آماده شده است. روش کار به این صورت است که ابتدا اصل داستان ها آورده شده است؛ سپس عناصر داستانی آنها توصیف شده اند، در مرحله بعد ساده سازی واژگانی طبق چارچوب لکسنستین انجام شده و در پایان، ساده سازی نحوی مطابق نظرات مکس ول صورت گرفته است. برای اطمینان از مناسب بودن متون برای سطح متوسط، این متون در اختیار سه مدرس با سابقه سه سال به بالای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان قرار گرفت. در پایان با استفاده از مبانی رویکرد تکلیف محور به آموزش زبان -که امروزه جایگاهی قابل ملاحظه در میان دیگر رویکردها یافته است- تکالیف و فعالیت های پیش از خواندن، حین خواندن و پس از خواندن طراحی شدند.
ارائه رویکردی پیشنهادی جهت تدوین محتوا و تدریس زبان فارسی متناسب با نظام آموزشی و تربیتی جامعه المصطفى (ص) العالمیه
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
185 - 210
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی در حال توسعه در بین علاقه مندان خویش است و بسیاری از افراد غیرفارسی زبان با اهداف ویژه از جمله اهداف دانشگاهی به یادگیری این زبان می پرداز ند. این فراگیران که زبان اولشان فارسی نیست جهت تحقیق و یا تحصیل در رشته های مورد علاقه خود به مراکزی مانند جامعه المصطفی و دیگر مراکز علمی دانشگاهی روی می آورند و نیازمند کسب مهارت در دو بخش زبان و دانش خاص مورد نظرشان هستند. پاسخ مناسب و سنجیده به این اقبال یک ضرورت انکارناپذیر است. به همین خاطر بایسته است رویکردی علمی و برخوردار از پشتوانه پژوهشی جهت تدوین منابع درسی، طراحی برنامه درسی و تدریس اتخاذ شود تا علاوه بر افزایش انگیزه در زبان آموزان و مدرسان و افزایش کیفیت یادگیری زبان، به کاهش مصرف منابع مالی منجر شود و از اتلاف وقت جلوگیری کند. در این مقاله با روش توصیفی و براساس مطالعات کتابخانه ای به مرور اجمالی روش ها و رویکردهای آموزش زبان با تأکید بر آموزش زبان برای اهداف ویژه دانشگاهی و دو طرح درسی «محتوا محور» و «موقعیت محور» پرداخته شده است. همچنین این نوشتار به اهداف و رسالت جامعه المصطفی العالمیه، تعریف زبان برای اهداف ویژه دانشگاهی، تعریف رویکرد، روش، طرح درسی و رویه، انواع زبان برای اهداف ویژه دانشگاهی، تعریف طرح درسی موقعیت محور و محتوا محور و میزان همبستگی بین زبان برای اهداف ویژه دانشگاهی و رویکرد محتوا محور پرداخته است. با توجه به این تحقیق، پیشنهاد می شود از ترکیب طرح درسی موقعیت محور در سطح ابتدایی و طرح درسی محتوا محور در سطوح بالاتر استفاده گردد.
بررسی محتوا و عناصر فرهنگی در کتاب درس «پرفا 1» برپایه انگاره تلفیقی کرتازی و جین و آداسکو و همکاران
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
337 - 353
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن آن که آموزش زبان عمدتاً با ورود مسائل فرهنگی همراه با زبان آموزی همراه است، سهم آموزش زبان در انتقال این مفاهیم فرهنگی شایان توجه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بازتاب محتوا و عناصر فرهنگی بر پایه انگاره های فرهنگی «کرتازی و جین» (1999) و «آداسکو و همکاران» (1990) در کتاب درس «پرفا 1» از مجموعه آموزشی «پرفا» به انجام رسیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیل آماری محتوای کتاب آموزشی مورد بررسی برمبنای تلفیقی از انگاره های مذکور است. بر این اساس کرتازی و جین محتوای فرهنگی کتب آموزش زبان را در سه طبقه «فرهنگ مبدأ»، «فرهنگ مقصد» و «فرهنگ بین المللی» درنظر گرفته اند. با در نظر داشتن این نکته که مجموعه پرفا برای آموزش زبان فارسی به صورت عمومی برای مخاطبان بزرگسال زبان مقصد با پیشینه های متفاوت فرهنگی طراحی شده و با توجه به تجلی بیشتر جلوه های فرهنگی زبان مقصد در آن، در طی فرایند پژوهش حاضر، فرهنگ ایرانی به عنوان «فرهنگ مقصد» و فرهنگ های مبدأ و بین المللی در ذیل یک گروه و با عنوان «دیگر فرهنگ ها» مورد بررسی قرار گرفته اند. بر این مبنا، با تلفیق انگاره فرهنگی آداسکو و همکاران، چهار عنصر این انگاره، مشتمل بر «عناصر زیبایی شناسی»، «عناصر جامعه شناختی»، «عناصر معنایی» و «عناصر زبان شناسی اجتماعی» برای بررسی محتوای فرهنگی «پرفا 1» با تأکید بر فرهنگ ایرانی به عنوان زبان مقصد (مبتنی بر کرتازی و جین) مورد تحلیل آماری قرار گرفته شده اند. نتایج تحقیق نمایانگر آن است که، عمده ترین عناصر فرهنگی نمایانده شده در فرهنگ زبان مقصد در «پرفا 1» به ترتیب عبارتند از: 1. عناصر زیبایی شناسی، مشتمل بر هنر، ادبیات، موسیقی و رسانه 2. عناصر جامعه شناختی، مشتمل بر زندگی روزمره 3- عناصر معنایی، مشتمل بر مفهوم سازی های فرهنگی مسائل مختلف و 4. عناصر زبان شناسی اجتماعی، مشتمل بر نحوه استفاده از زبان با توجه به شرایط فرهنگی اجتماعی.
تحلیل زیبایی شناختی رمان کلیدر از منظر نقد نو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
50 - 67
حوزه های تخصصی:
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصه های گوناگون، موضوع «زیبایی شناسی» است. از دیدگاه زیبایی شناسی می توان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب می شوند که در آن ها کارکرد زیبایی شناسی غالب باشد که اثبات می کند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به جست وجوی زیبایی شناسانه کلیدر از منظر نقد نو می پردازد و در پی انطباق مصادیق زیبایی شناسانه نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکه های ارتباطی عناصر سازنده آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت اندام وار و موسیقی های چهارگانه بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیل شده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمان یافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسم بخشی به تصویر موقعیت ها و وضعیت های زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونه آن را در ریتم های کش دار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگ های یکنواخت و طولانی و تک نوازی هایی ب ا فرکانس های مقطع و با تکرارهای جزءبه جزء در یک پاره از روایت، ی ا درآمدها و پیش درآمدهای ملایم و زمینه ساز می توان دید که نقش متعادل کننده توصیف های پرشور و شتاب را در بطن روایت ها بازی می کند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریه ادبی نزدیک کرده است.
بررسی تطبیقی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء بر مبنای نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
102 - 114
حوزه های تخصصی:
از آنجا که متون عرفانی مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال مشایخ است، بیش از دیگر متون می توان روابط ترامتنیت را در آنها جستجو کرد. هدف این جستار، بررسی و تحلیل روابط و مناسبات ترامتنی رساله قشیریه و تذکره سیرالاولیاء است. روش پژوهش تطبیقی-تحلیلی و مبتنی بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت است. پرسش های تحقیق این است که کدام یک از انواع رابطه ترامتنی در سیرالاولیاء وجود دارد و این اثر چگونه با رساله قشیریه رابطه گفتگومندی ایجاد کرده است. حاصل پژوهش نشان داد که هدف میرخرد کرمانی از برقراری رابطه ترامتنی آگاهانه، خلق یک اثر هم تراز با رساله قشیریه بوده است. از انواع ترامتنیت، رابطه بینامتنیّت صریح، پنهان و ضمنی در سطح مضامین و نقل روایات، رابطه پیرامتنیت در ساختار کتاب و آستانه ها (عناوین اصلی و فرعی و فصول و ابواب و مقدمه ها)، رابطه سرمتنیت در سبک و زبان کتاب و پیوند بیش متنیت از نوع برگرفتگی بوده و در کاربرد اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایات و اقوال مشایخ است.
تحلیل روان شناختی رمان آتش، بدون دود بر اساس نظریات انسان گرا (آبراهام مزلو، ویکتورفرانکل)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رمان هفت جلدی آتش بدون دود از نادر ابراهیمی را بر اساس دو نظریه مهم در روانشناسی انسان گرا (مزلو ، فرانکل) مورد تحلیل قرار داده است؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تطبیق نظام فکری انسان گرایی با رمان آتش بدون دود است، بدین منظور، نخست محتوای رمان بر اساس هرم نیازهای اولیه مزلو، طبقه بندی و مشخص شد ابراهیمی در جلد نخست بیشترین تمرکز را بر نیازهای زیستی داشته است حال آنکه در جلد های بعدی، نیاز به امنیت عزت نفس و خودشکوفایی بیشترین فراوانی را دارند، سپس در بخش دوم پژوهش، انواع معناجویی و پذیرش رنج در رمان آتش بدون دود مبتنی با نظریه لوگوتراپی ویکتور فرانکل مورد تحلیل روان شناختی قرار گرفته است، نتیجه آن که می توان رمان آتش بدون دود را به عنوان اثری منطبق با مولفه های روانشناسی انسان گرا معرفی کرد، هم چنین پژوهش حاضر ثابت می کند نظریه انسان گرایی در روان شناسی می تواند ابزار فکری لازم جهت خلق متون اجتماعی- سیاسی را در اختیار بگذارد.