فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
143 - 168
حوزه های تخصصی:
مهر طلبی، هویت مظلوم، همذات پنداری، و فرافکنی، از نشانه های وابستگی نفسانی است که از عشق سالم فرسنگ ها دور است. رنجش و نالش، گونه ای حسب حال پردازی است که بیشتر ریشه در رویدادهای بزرگ زندگی شاعران دارد. واکنش شاعران به این رخ دادها تند است و همراه با جوش و خروش و در حال و هوایی اندوه ناک، سامان می پذیرد. حیران دُنبُلی، از شاعران روزگار قاجاریه، درحادثه ی جدایی از معشوق دریغ یادهای شاعرانه دارد که در منِ غنایی شاعر، جلوه کرده است. منِ زار، محزون، ستم کش، مبتلا، بی چاره، بدبخت و شکسته، اندکی از بسیار درد واره های شاعری است که «هویت مظلومش» را با آه، ناله، نفرین، شکایت و افسوس، نشان داده است. درواقع، آن چه در دستور زبان عاطفی حیران رنگ عشق به خود گرفته، نیازها و وابستگی های نفسانی بیمارگونه است. گله از جدایی و باور به نقش چرخ، بخت، قسمت، چشم زخم و رقیب، در جدایی معشوق، خود داوری، مهرطلبی و چشمداشتِ ترحم، در شمار دیگر ویژگی های سروده های حیران هستند. حیران، در یک رابطه ی نابرابر، انسانی مهرطلب است که خود کم بینی هایش را با بسامد بالا نشان داده است. شاید بتوان گدازه های آتشین برون ریخته از هستی ناتوان حیران را آینه ای تمام نمایی از ستم جامعه ی مرد سالار و دین مدار در درازای تاریخ شعر فارسی، دانست. می توان رنج مویه های حیران را به جایگاه و نقش و توان زن در روزگار قاجاریه نیز مربوط دانست و بر این باور بود که ادب عشق زنانه در برابر ادب قدرت مردانه، شکست خورده است.
از «دیگری» می ترسم!؛ بارقه های شهروندی فرهنگی در داستان نوجوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزهای شهروندی در جهان معاصر گسترش یافته است و شهروندی فرهنگی باتوجه به تنوع فرهنگی، بر حقوق طیف گسترده تری از انسان ها تأکید می کند و تعامل با «دیگری»، همدلی فرهنگی و کنشگری اجتماعی را در مرکز توجه قرار می دهد. آموزش شهروندی برای نوجوانان که میل به کنشگری و گفت وشنود بینافرهنگی دارند، اهمیتی ویژه دارد و داستان نوجوان می تواند چالش های شهروندی فرهنگی را بازتاب دهد. هدف از این پژوهش جست وجوی مؤلفه های شهروندی فرهنگی در داستان نوجوان ایرانی است. محیط زیست، قومیت/ نژاد و مهاجرت به عنوان «دیگری » به حاشیه رانده شده مؤلفه هایی هستند که از دریچه ی آن ها به داستان نوجوان ایرانی نگریسته ام. همیاری و سوژگی کنشگرانه از بحث های مهم در شهروندی فرهنگی هستند که در پرداختن به همه ی مؤلفه ها آن ها را در نظر داشته ام. مفهوم های شهروندی فرهنگی در بافت ادبیات چندفرهنگی مجال بالیدن می یابند. از یافته ها چنین برمی آید که شهروندی فرهنگی به طور ویژه دغدغه ی رمان نوجوان ایرانی نبوده است و ادبیات نوجوان ایران در بازنمایی تفاوت های فرهنگی و ارج نهادن به آن ها در عین داشتن ظرفیت بسیار، به قدر کافی توانمند نشده است.
بررسی ظرفیت گونه ی ادبی فانتزی در کاهش تنش های نوجوان (بر مبنای تحلیل روان شناختی رمان شاهزاده ی شنل تشتکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی قابلیت های فانتزی در بازنمایی رشد شخصیت نوجوان است. فانتزی مهم ترین و پُرکشش ترین گونه ی ادبی کودک و نوجوان، ظرفیت های فراوانی برای بازنمایی و بازسازی روان نوجوان دارد. فانتزی قادر است ناخودآگاه شخص را در ساحتی خیالی بازنمایی کند. به این طریق اضطراب ها و هراس های واپس زده شده، در شکلی نمادین جلوه می کنند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوای قیاسی، فرایند رشد شخصیت نوجوان و دستیابی او به اعتماد به نفس بررسی شده است. بدین منظور ضمن تحلیل ماهیت ناخودآگاه فروید، از نظریه ی «عقده ی حقارت» آلفرد آدلر استفاده شده است. رمان شاهزاده ی شنل تشتکی اثر مهدی رجبی دغدغه های یک نوجوان را بازگو می کند. او که از لکنت زبان رنج می برد و از طرف همسالان تحقیر شده است، به مرور منزوی می شود. جبران عقده ی حقارت، او را به مسیرِ بازیابی اعتمادبه نفس رهنمون می سازد. نوجوان در سفری خیالی با موانعی مواجه می شود و با هیولاهای ترسناک مبارزه می کند. هریک از عناصر وحشت آور دنیای فانتزی نماد یکی از ترس های اوست. در راه چیرگی بر ترس ها، کودک می آموزد که باید بدون گریز از ماهیت خویش، از نیروهای نهفته در درون خود یاری جوید. شنل تشتکی که در این رمان، نماد لکنت زبان اوست یکی از مهم ترین ابزارهای جادویی یاری گر او در این راه است. شمشیر جادویی ابزار دیگری است که سلاح او در این رویارویی است. شمشیری که در اصل وسیله ی بازی دوران کودکی او بوده و نماد نیروی سالم و چابک درونی اوست. سرانجام با پیروزی بر هیولاها، ترس ها را به سویی می نهد و خویشتنِ نیرومند و پُرنشاط خود را بازیابی می کند.
بررسی ارجاع مشارکین در هشت باب از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
9 - 28
حوزه های تخصصی:
روایت، مجموعه پیوسته ای از گفته هاست که گفتمان را به وجود می آورد. براساس الگوی لوینسون (2015)، ارجاع مشارکین یکی از مؤلفه های ضروری در تحلیل گفتمان روایی است. مشارکین موجود در ساختار روایت ممکن است مشارکین اصلی انسان و غیرانسان و نیز مشارکین فرعی انسان و فرعی غیرانسان، مانند حیوانات باشند. هر زبانی با توجه به ویژگی های خاص خود از ابزارهای ارجاعی خاصی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی کامل و ضمایر برای اشاره به مشارکین دخیل در گفتمان روایی بهره می گیرد. پژوهش حاضر بر اساس الگوی لوینسون، چگونگی بازنمایی و فراوانی به کارگیری انواع مشارکین و روش های ارجاع به آن ها را در تعدادی از حکایت های کلیله و دمنه بررسی و تحلیل می کند. در این پژوهش، 8 باب از کتاب کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. در هر باب، کاربرد انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی مربوط در دو بافت فاعلی و غیرفاعلی شناسایی و توصیف و با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در باب های مورد بررسی از کلیله و دمنه برای ارجاع به مشارکین موجود در روایت اعم از مشارکین اصلی و فرعی، انسان و غیرانسان از ابزارهای ارجاعی مختلفی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی و ضمایر استفاده شده است؛ علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در به کارگیری انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی موردنظر وجود داشت؛ به علاوه، مرجع دار صفر دارای بیشترین کاربرد و ضمیر و گروه اسمی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزه های تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
سیر دگرگونی عنوان ردالعجز علی (الی) الصدر در کتاب های بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
107 - 129
حوزه های تخصصی:
از جمله آرایه ها و ترفندهای ادبی که از پیشینه و قدمت دیرینه ای برخوردار است و با دسته بندی ها، عناوین و نام گذاری های مختلفی در کتاب های بلاغی عربی و فارسی ارائه شده «ردالعجز علی (الی) الصدر» یا «رد الصدر الی (علی) العجز» است. به کارگیری «الی» به جای «علی» و جایگزینی «الصدر» به جای «العجز»، باعث شده است آن چه به زعم دسته ای از کتاب های بلاغی تحت عنوان «رد العجز علی الصدر» آمده است، به باور گروهی دیگر بر عکس -یعنی ردالصدر الی العجز- باشد. بلاغت پژوهان فارسی، منبع این اختلاف نظر را متوجه شمس قیس رازی مؤلف المعجم می دانند؛ بدین سبب، گروهی به پیروی و انقیاد و دسته ای دیگر به انتقاد و نقد نظر ایشان پرداخته اند؛ از همین روی این نوشتار -که با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده برآن است تا با بازبینی سیر تاریخی و تطور این صنعت ادبی و اهمیت آن در اهمّ کتاب های بلاغی عربی- فارسی به گونه ای ویژه به اختلاف نظر در مورد به کارگیری «علی» و «الی» بپردازد و این گونه مشخص خواهد شد که خاستگاه اولیه و منشأ این اختلاف نظرها- بر خلاف آن چه که در کتاب های بلاغی فارسی بیان شده است- از بلاغت عربی و توسط سکاکی، نشأت گرفته است. کلیدواژه: ردالصدر علی(الی) العجز، ردالعجز علی (الی) الصدر، بلاغت، بدیع، تطور.
رویکرد فمنیسم فوکویی: نگاهی به داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
237 - 253
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریه پردازان فمنیسم بر این باورند که در تحلیل فوکو از مفهوم قدرت، مسئله انقیاد یا غلبه جنسیتی به وضوع تبیین نشده است. از این رو، آنان به واسطه تلفیق مؤلفه های فوکویی قدرت با مفاهیم فمنیسم، رویکرد فمنیسم فوکویی را ابداع نموده اند تا به مسئله سلطه در روابط جنسیتی پاسخ قانع کننده-ای دهند. آن ها معتقدند که جنسیت، مسئله ای ذاتی و بیولوژیکی نیست؛ بلکه توسط صاحبان قدرت یک جامعه، تولید و به سوژه ها القاء می گردد. به همین دلیل سوژه ها پس از پذیرش ایده ال های زنانگی ساخته شده به عنوان گفتمان های حقیقی، به طور داوطلبانه به خود-انضباطی می پردازند که همان اطاعت از نظام مردسالاری است. از این رو، فمنیست ها می کوشند تا علیه هنجار های زنانگی نهادینه شده مقاومت کنند و به زنان آزادی بخشند. پژوهش حاضر با هدف شناساندن مبانی این رویکرد به علاقمندان حوزه نقد ادبی و آشنا ساختن آنان با نظریه پردازان موج های مختلف آن، می کوشد تا آگاهی مخاطبان را نسبت به نوین سازی قدرت مردسالار دو چندان سازد. همچنین نشان می دهد که چگونه صادق هدایت در داستان «عروسک پشت پرده»، با توصیف شیفتگی شخصیت اصلی داستان نسبت به زنِ مجسمه، به طور ضمنی ویژگی های زن ایده ال جامعه نوین مردسالار را ترسیم کرده است. به علاوه بیان می کند وجود شخصیت دختری به نام درخشنده در این داستان حاکی از آن است که زنان جامعه به دنبال کشف گفتمان های جنسیتی تولید شده هستند تا بتوانند با اِعمال قدرت انضباطی بر خود و محصور کردن خودشان در دستگاه سراسربین و با اعمال تکنیک های القاء شده توسط نظام مردسالار برخود توجه مردان را جلب نمایند.
باب برزویهِ طبیب و درون مایه هایِ مانویِ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
33 - 74
حوزه های تخصصی:
از گذشته تاکنون، میان پژوهندگان درباره این که باب برزویهِ طبیب دربردارنده آرای مانویان است یا خیر و نسبت دادن آن به ابن مقفّع که به مانوی بودن شهره بود، اختلاف نظر است. پژوهش پیشِ رو، با تحلیل باب برزویه و قراردادن آن در ترازوی سنجش با آموزه های مانوی، درپی مشخص کردن چنین آموزه هایی در باب برزویه است. برای این هدف، به سه موضوعِ کلان؛ یعنی شکاکیتِ دینی، زُهدگرایی و تمثیل ها توجه شده است. آنچه از بررسی و تحلیل درون مایه های مانوی در ذیل سه گانه یادشده به دست خواهد آمد، نخست این که در بحث شکاکیت دینی، گزاره گزینشِ ماحصلِ دین ها، یعنی تعبیرِ «زبده همه ادیان» در باب برزویه، در پیوند با گزینش گری مانویت و استفاده مانی از آثار و باورهای همه ادیان در جهت ساماندهی کیش خود است. در پیوند آموزه های زُهدگرایانه باب برزویه با عقاید مانوی نیز باید به آفرینش اهریمنیِ تنِ انسان، آرزویِ رهایی از زندان تن، باور به رنج آمیز بودن زندگی، ترک همبستری با زن، ترک جادوگری، پرهیز از آزار رساندن به انسان و حیوان اشاره کرد. در موضوع تمثیلات نیز هشدارِ باب برزویه درباره توجه به لذت های حواس به عنوان مانع اصلی سعادت، در تناسب با آموزه های مانوی و دنیاگریزی آنهاست. با تکیه بر شواهد متنی و سنجش آنها با آموزه های مانوی، در سراسر باب برزویه، بیننده مضمون هایی هستیم که در پیوند و همسویی با باورهای مانوی است
تصحیحِ چند گشتگی در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
247 - 280
حوزه های تخصصی:
کهن ترین دستنویس های مرزبان نامه وراوینی که تا امروز در تصحیح این متن به کار بسته شده قریب به صد و بیست سال پس از تحریر این اثر کتابت شده و از این روست که پس از تصحیح علامه قزوینی و محمّد روشن و برزگرخالقی و کلباسی، هنوز گشتگی ها و دشواری های متعدد در بخش های مختلف این اثر برجای است. شماری از دست نویس ها در زمانه علامه قزوینی ناشناخته بوده و او نتوانسته از آنها بهره ببرد. این دست نویس ها از چشم مصحّحان دیگر نیز پنهان مانده؛ از جمله نسخه کتابخانه مَغنیسا در استانبول (به شماره 1324)، نسخه کتابخانه سالتیکوف شدرین سن پترزبورگ روسیه (به شماره 479)، نسخه کتابخانه ملی ایران (به شماره 31032) که اگرچه متأخر است؛ اما گاه ضبط های قابل تأمل و اصیلی دارد. در این مقاله به پشتوانه نسخه کتابخانه ملی ایران چند گشتگی در مرزبان نامه تصحیح شده است و در مواردی دیگر، پیشنهادهایی برای تصحیح قیاسی چند تصحیف دیگر مطرح شده و بر اساس شواهدی از مرزبان نامه و سایر متون کهن نمونه هایی متعدد در تأیید ضبط مقبول آورده ایم.
تحلیل نشانه- معناشناختی استعاره مفهومی نور و فرّه ایزدی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
87 - 106
حوزه های تخصصی:
به گمان بسیاری از صاحب نظران، شیخ شهاب الدین سهروردی در آثار خود، وجوه مشترکی میان حکمت ایران باستان و فلسفه و عرفان اسلامی مطرح کرده است. وی با ورود به دنیای نشانه های رمزی به حوزه استعاره مفهومی نزدیک تر شده است. «نور» و «فرّه ایزدی» کلان استعاره های دربردارنده استعاره های خُردتر و برخاسته از طهارت نفس هستند که درنتیجه یک تعامل حسی ادراکی میان سوژه و نشانه های زبانی، معنا به دست می آید. ارتباط معنایی نشانه های زبانی «فرّه ایزدی» و «نور» در گفتمان روایی الهی، تحت چرخه صحیح تعامل و مبادله ارزش برجسته می شود. «فرّه ایزدی» با انسان برگزیده حق، و «نور» با آفریننده انسان و جهان نسبت یافته است که مسیری از مُلک تا ملکوت را طی می کنند. همچنین نسبت این «نور» با «نور سیاه» در عرفان شایسته بررسی است. آیا حقیقت و متافیزیک به گمان پساساختارگرایان، توهّمی شکل گرفته در نظام استعاره هاست؟ آیه 35 سوره نور مهم ترین کلان استعاره قرآن است که با استعاره مفهومی فرّه ایزدی، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد؛ زیرا نور الهی دربرگیرنده آن فرّه ایزدی درخورِ افراد شایسته است. در تفکر عرفانی مبتنی بر وحدت نگری نمی توان نور را از ظلمت به کلّی جدا کرد؛ زیرا وجود هر دو در عالم ضروری است و نور خاستگاه هر نور و ظلمت است. این جستار با رویکرد تحلیل نشانه معناشناختی به چگونگی تولید معنا از میان نشانه های زبانی مشابه می پردازد و از نظریه «نقصان معنا»ی گرمس برای رسیدن به اهداف این پژوهش بهره می گیرد. از میان چهار روایت مطرح شده وی، «روایت تطابقی» و «روایت هم آمیخته» برای تفسیر استعاره مفهومی «نور» و پیوند آن با «فرّه ایزدی» رهگشا خواهد بود.
تک گویی نمایشی و مقاومت سیاسی: خوانشی جیمسونی از رمان «بنیاد گرای ملول» اثر محسن حامد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 137
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر با خوانشی انتقادی به واکاوی رمان « بنیاد گرای ملول » اثر محسن حامد با هدف بررسی امکان بروز مقاومت سیاسی در نتیجه ی ویژگی های ظاهری اثر مورد اشاره می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی این مقاله بر پایه نظریات فیلسوف شهیر معاصر فردریک جیمسون است. از دیدگاه جیمسون، در بسیاری از موارد، برتری دادن محتوای اثر بر صورت آن (فرم) باوری اشتباه می باشد زیرا ویژگی های ظاهری آثار هنری دربردارنده ی امکان مقاومت سیاسی می باشند که به واسطه ی آن ها پایداری سیاسی مخاطبان در برابر گفتمان های حاکم عملی می گردد. پرسشی که پژوهش پیش رو مطرح می سازد این است که آیا رمان حامد می تواند به دلیل استفاده از تکنیک تک گویی نمایشی به برانگیختن حس مقاومت سیاسی در مخاطب بینجامد. در این خصوص، با خاموش کردن شهروند آمریکایی، ویژگی های ظاهری رمان این امکان را در اختیار مخاطب قرار می دهند تا با ورود به ذهن شخصیت اصلی جهان سومی داستان، به دنیا از دریچه ی نگاه وی بنگرد. علاوه بر آن، استفاده ی رمان از تک گویی نمایشی نه تنها امکان ورود خواننده اثر را به دنیای شخصیت اصلی مسلمان داستان فراهم می نماید، بلکه امکان ظهور ایستادگی سیاسی مخاطب را در برابر گفتمان های بیگانه ستیزانه و اسلام هراسانه ی حاکم بر جامعه ی آمریکا در نتیجه ی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر فراهم می کند.
بررسی و نقد شیوه نگارش و محتوای اخلاقی تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه ها و جنبه های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می آید. به منظور بررسی این مدعا، مسائل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته بندی و در ادامه، انواع شیوه های بیان عطاملک جوینی در مسائل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدئولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین تر در اندیشه او داشته است. همچنین به نظر می رسد تعدد روش های نویسنده در بیان مسائل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.
چندمعنایی و گونه های آن در غزلیات خواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی در غزلیات خود از تمهیدات و ابزار های بلاغی مختلفی برای گسترش دامنه معنا استفاده کرده است که در بلاغت معاصر آن ها را زیرمجموعه صنعت ایهام می دانند و می توان گفت با مقوله های تزئینی ایهام، از جمله ایهام تناسب، ایهام تبادر، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام ترادف و... تفاوت دارند. گونه های مختلف این شگردها عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام چندگانه خوانی، ایهام اضافی و ایهام استخدامی. مسأله ای که در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی بدان پرداخته می شود، آن است که خواجوی کرمانی، در غزلیات خود از کدام گونه های ایهام برای بالابردن ظرفیت معنایی سخنانش سود جسته است؟ و ترتیب فراوانی استفاده از این شگردهای ایهامی در کلام او چگونه است؟ پس از ارائه تعاریف ایهام در بلاغت گذشته و معاصر و بررسی گونه های ایهامی منجر به چندمعنایی، بر مبنای بررسی جامع غرلیات خواجو، این نتایج به دست آمد: نخست، خواجو در غزل هایش، به جز ایهام چندگانه خوانی، از همه گونه های معناساز ایهام، استفاده کرده است؛ دوم، از میان انواع ایهام چندمعنایی، استخدام را بیشتر و ایهام اضافی را کمتر از گونه های دیگر به کار برده است. دیگر گونه های ایهامی به کاررفته در غزلیات خواجو، به ترتیب، عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام مجازی و ایهام اضافی.
نقدی بر توضیح چند بیت از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).
مثنوی های کوتاه در ادب فارسی (تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
297 - 324
حوزه های تخصصی:
معمولاً از قالب مثنوی به دلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده می شود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشته اند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنوی های بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به 10 نیز نمی رسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبه های بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آن هاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به 100 مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامه های کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشه ای، کم رنگ شدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنوی های کوتاه نقش مؤثری داشته است.
ماهی سیاه کوچولو و خوانندگان؛ از قرائتی منفعل تا گفت وگویی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
361 - 392
حوزه های تخصصی:
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانه سده بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهی سیاه کوچولو» (1347) به دلایلی از جمله نوع متن، ساختار ویژه آن و گستره مخاطبان با تفسیر و تأویل های مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد نظریه های معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا به صورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان می دهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 1357، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته می شد، خوانش ها اطلاعات جویانه بود، گفت وگویی میان متن و خواننده شکل نمی گرفت و معنا بر متن تحمیل می شد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 1357 تا اواخر دهه 80، دریافت ها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی در حوزه روایت شناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانش ها در خوانش های پیشین عدم تعین ایجاد می کردند و خواننده در گفت وگوی نیمه فعال با متن به بر ساختن شکل جدیدی از آبژه متنی می پرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دهه 80 تا پایان دهه 90، خوانش ها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانه شناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانش های این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانش های دوره پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانش های پیشین رقم می زدند و در نتیجه ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گسترده تری را پیشنهاد می دادند.
Penser et Panser la Mort dans trois romans du «Cycle de l’Invisible» d’Éric-Emmanuel Schmitt(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
101 - 114
حوزه های تخصصی:
Cet article se propose de problématiser la question de la mort dans le « Cycle de l’invisible » d’Éric-Emmanuel Schmitt. En effet, à en lire les travaux critiques qui gravitent autour de la production romanesque de cet auteur, à savoir ceux de Michel Meyer (2004) et d’Yvonne Hsieh (2006 et 2007), la mort est une question importante dans la production de Schmitt, à tel point qu’Yvonne Hsieh la caractérise comme un « ars moriendi », un art de bien mourir. En fait, la mort est représentée, dans les trois premiers volumes de ce cycle, avec un contraste poignant : certains personnages la vivent comme un rapt, comme une fatalité absolue, quand d’autres lui font face avec sérénité et confiance, d’où cette conclusion d’Yvonne Hsieh. L’enjeu de cet article est alors de rendre plausible l’hypothèse suivant laquelle le « cycle de l’invisible », tout en questionnant ce qu’est la mort, procède d’une invitation à l’apprivoiser par la spiritualité. En réalité, la particularité de cette série de romans est de questionner une spiritualité à chaque volume. Et le principe de chaque spiritualité est d’inspirer un mode de vie plutôt qu’une manière de mourir. Partant de ce constat, nous postulons l’idée que le « Cycle de l’invisible » est une incitation à un art de vivre, ponctué par la spiritualité.
بررسی «تئوری جبران» یونگ در آثار احمد شاملو و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
63 - 83
حوزه های تخصصی:
«تئوری جبران» یکی از سازوکارهای دفاعی از خود است که برای نخستین بار توسط یونگ به منظور متوازن سازی تقابلی و تعادل روانی برای ازبین بردن احساس حقارت روانی مطرح شد. براساس این نظریه روان شناختی، هرکسی ممکن است در ناخودآگاه خود، عقده هایی واپس زده و یا فراموش شده داشته باشد که در روند تکاملی زندگی خود، او را دچار تحوّل و نگرشی خاص می کنند. به عبارتی، هرقدر نیروی ناشی از عقده های روانی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه فعالیت ها و رفتارهای بیرونی و واکنش های روانی او بیشتر می شود. بنابراین، براساس «تئوری جبران» و بررسی آثار ادبی می توان ارتباطی علمی- تحلیلی میان عقده های روانی و حقارت های اجتماعی شاعران معاصر با کارکرد انرژی روانی شخصیت های اسطوره ای برقرار نمود. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن میزان شدّت عملکرد روانی پدیدآورندگان ادبی همچون احمد شاملو و أمل دنقل با روشی توصیفی تحلیلی، درنظر دارد تلاش آنان را در پی جبران بسیاری از فشارهای روانی و عقده های اجتماعی با بن مایه های ایثار، ازخودگذشتگی و وطن پرستی نشان دهد. نتیجه این پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز با بهره گیری از تکنیک نقاب یا قناعِ عربی و دریافت انرژی قدرتمند روانی اسطوره های کهن، برای جبران و ازبین بردن عقده های روانی خود در جامعه پرتلاطم پیرامونشان، دست به خلق اسطوره هایی نو و پویا با نمودهای رفتاری مبارزه جویانه و وطن پرستانه می زنند و روند تکوینی بیولوژیکی خود را برای رسیدن به ترقّی و کمال انسانی پیش می برند.
بررسی شاخص های شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شاخص ها و استانداردهای شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس پرداخته است. عناصر اصلی شعر کودک، موضوع، تخیل و فانتزی، زبان، اندیشه و ... است که این پژوهش برای تبیین استانداردهای این عناصر در اشعار کودک ونوجوان جنگ است. نتایج نشان داد که شعر کودک ونوجوان باید زبانی ساده و طبیعی داشته باشد. استفاده از زبان محاوره ای در شعر کودکان ممنوع است؛ زیرا کودکی که در حال یادگیری زبان ادبی است، دچار دوگانگی زبان محاوره و ادبی می شود. شاعر کودک باید از تصاویر و آرایه هایی استفاده کند که برای کودک آشنا و قابل درک باشد و در عین سادگی باید متناسب با تجربه زیسته کودکان ونوجوانان باشد. عدم طرح حوادث بنیادین و پرجاذبه در اشعار روایی دفاع مقدس سبب شده است تا خوانندگان نتوانند رابطه حسی مناسبی با این گونه آثار پیدا کنند و لاجرم درصد خوانندگان آثار دفاع مقدس بسیار کمتر از دیگر شاخه های ادبیات کودک باشد.
بررسی وضعیت آموزش زبان چینی و فارسی در ایران و چین
حوزه های تخصصی:
ایران و چین به عنوان دو سرزمین باستانی در آسیای کهن، از دیرباز همواره روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند. در عصر کنونی و با توجه به ضرورت های سیاسی و اقتصادی و نقش مهم دو کشور در تحولات منطقه و جهان، افزایش سطح تعاملات و ارتباطات بین این دو همسایه پیشین امری ضروری تلقی می گردد. طرح «یک جاده _ یک کمربند» که در سال 2013 از سوی دولت مردان چین مطرح گردید، به خوبی نشان دهنده عزم و اراده چین برای گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با کشورهایی است که در مسیر این طرح واقع هستند و در این میان نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم حوزه جاده ابریشم موضوعی انکار ناشدنی است. از این رو در سال های اخیر تلاش برای فهم و شناخت هر چه بیشتر زبان و فرهنگ دو ملت در نزد دولت ها بیش از پیش ضرورت یافته است. در این مقاله ما برآنیم تا با استفاده از مستندات موجود به بررسی وضعیت آموزش زبان چینی در ایران و وضعیت آموزش زبان فارسی در چین بپردازیم و پیشنهادها و نظراتی را در جهت حل مشکلات موجود و بهبود شرایط فعلی ارائه دهیم.