فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
73 - 98
حوزه های تخصصی:
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
زندگی نجم الدین کبری در آینه تاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی بر سر راه محققان در بررسی زندگی بزرگان عدم نگارش دقیق وقایع و یا سفارشی و درباری بودن آثار تاریخی است. یکی از اندیشمندان بزرگ عرفان که دارای آثار بسیار موجز و عظیمی در تاریخ عرفان است و بیشتر به واسطه شاگردان تاثیر گذار در عرفان که به وی منتسب هستند شناخته شده است احمد بن عمر بن محمد ملقب به نجم الدین کبری پیر ولی تراش با وجود عظمت اندیشه و مقام زندگی شیخ در کتب تاریخ ادبیات هنوز در هاله ای از ابهام است. و آثار تاریخی که از وی نام برده اند اندک و مطالب آنها گاه متضاد است و خالی از اشکال نیست. لذا در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شده سعی شده زوایایی از زندگی شیخ که بسیار شهرت دارد و شهرت آن مانع از جستار دقیق درباره آن شده باز نموده شود و مطالبی که در کتب تاریخی و تذکره ها دیده می شود بسیار پراکنده است و جامعیت مقاله حاضر را ندارد. نتایج این مقاله دارای مطالبی است که در هیچ کتاب تاریخ ادبیاتی تاکنون ذکر نشده است.
پناهندگی به مثابه اعتراض؛ تحلیلی بر رمان هیچ دوستی بجز کوهستان از منظر نظریه ی زیبایی شناسی انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات همواره بخشی از مبارزه با ساختارهای قدرت بوده است. با ظهور مکتب فرانکفورت، مبحث انتقاد و نگاه سلبی به اکنونیت جامعه بشری بُعدی جدی تر و منسجمتر به خود گرفت. دستاورد مکتب فرانکفورت «نظریه زیبایی شناسی انتقادی» است، این نظریه، هنری را اصیل می داند که مستقل بوده و در پی رد وضعیت موجود و تغییر آن باشد. رمان«هیچ دوستی بجز کوهستان» مبتنی بر نوعی رئالیسم انتقادی است که ساختارهای قدرت را به چالش می کشد. هدف از این پژوهش، خوانشی از وضعیت مهاجرت و پناهندگی با استفاده از رُمان « هیچ دوستی بجز کوهستان» بهروز بوچانی است. مهاجرت و پناهندگی دستاویزی برای انتقاد از وضع موجود در کشورهای لیبرال دموکراتیک است که این رمان با استفاده از شیوه بیان و لحن اعتراضی و استفاده از نمادها و استعارات سعی در روایت وضعیت زندان«مانوس» دارد. این امر ظهور شکل های نوینی از سرمایه داری و استعمار را به چالش می کشد که در سوژه پناهنده و موقعیت پناهندگی خود را نشان می دهد.
مقایسه تأثیر عوامل جنسیتی بر نوشتار رمان های سال بلوا و خانۀ ادریسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
17 - 32
حوزه های تخصصی:
جنسیّت نویسنده و بازتاب عوامل برخاسته از جنسیّت در سبک نوشتاری و چگونگی شکل گیری روایت، تأثیر گذار است. هدف این پژوهش مقایسه شیوه روایت پردازی سال بلوا از آثار عباس معروفی و خانه ادریسی ها اثر غزاله علیزاده از همین منظر است. دلیل انتخاب این دو اثر علاوه بر جنسیّت متقابلِ نویسندگان، تأثیر گذاری قاطع و اثبات شده اکثر این عوامل بر کاربرد شیوه های نوشتار در شکل دهی به ساختار روایت آنهاست. علاوه بر این، وقایع هر دو رمان به موازات هم در بازه زمانی یکسانی روی داده اند و طرح مسائل مرتبط با زنان (نگرش زن محور) در زبان داستان هر دو رمان نقشی اساسی داشته است. براساس نتایج این جستار که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، کاربرد سبک نوشتاری زنانه در ساختار روایی رمان سال بلوا، برای تطابق با ذهنیت زنانه قهرمان داستان، در تضاد با جنسیت نویسنده اش گسترش یافته و تفکر مردانه عباس معروفی در این زمینه تأثیر بسزایی نداشته است. رمان خانه ادریسی ها اگرچه در مجموع رمانی کاملاً زن محور است و تحقّق اهداف زن محورانه غزاله علیزاده را دنبال می کند؛ اما نویسنده در موارد معدودی ضمن رعایت اقتضای حال و محل با دوری جستن از کاربرد بعضی از ملزومات زنانه نویسی، متبحّرانه از شیوه های نوشتاری مردانه هم استفاده کرده است.
سوررئالیسم و عرفان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراواقع گرایی یا سوررئالیسم دارای اصولی مشابه و مشترک با مبانی عرفان است که این اشتراک در اندیشه های برخی از عارفان ظهور چشمگیرتری یافته است و فخرالدین عراقی شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم ایرانی از آن جمله است که تاکنون از این دیدگاه به نظم و نثر او نگریسته نشده و در قالب نقد ادبی جدید مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. در این مقاله که از نوع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است، پس از خوانشی جدید از رابطه عرفان با سوررئالیسم موارد اشتراک آنها در آثار عراقی ترسیم و دنبال می شود. او پیرو مکتب جمال است که به زیبایی و عشق اصالت می دهد و عنصر خیال را مرز فراواقعیت و زیبایی آفرین می داند، با گریز از عقل به کشف و شهود روی می آورد و از دنیای درون شبیه به ضمیر ناخودآگاه سخن می گوید و با شطح و الهام از دنیای خیال بهره می گیرد که در حقیقت تصویرهایی سوررئالیستی ارائه می دهد. در این پژوهش آموزه های عرفانی فخرالدین عراقی قابل مقایسه با این مکتب نشان داده می شود.
چندلایگی و تعلیق معنای قطعی در شعر شفیعی کدکنی با تکیه بر نماد و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
175 - 192
حوزه های تخصصی:
متن ادبی قابلیت چندلایگی و تأویل پذیری دارد. دلیل این وضعیت، حضور بعضی از ایماژها در متن است. این مقاله می کوشد تا دو صنعت ادبیِ نماد و پارادوکس را در شعر شفیعی کدکنی از جهت نقشی که در تعلیق دائم، قطعی و چندلایگی معنا دارند و نیز به عنوان دو صنعت ادبی که شکاف و خلأ عمیقی را میان زبان عادی و زبان بلاغی ایجاد می کنند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش این است که نماد و پارادوکس، به چه میزان در ایجاد لایه های متفاوت معنایی در شعر شفیعی نقش دارند و سهم هرکدام از این دو آرایه در ایجاد شکاف و خلأ میان دو قطب عادی و بلاغی زبان و ایجاد چندلایگی معنای متن چه میزان است؟ یافته ها و شواهد موجود در متن نشان می دهد که عنصر نماد در مقایسه با پارادوکس در سیّالی و عدم قطعیت، پنهان سازی و تعلیق معنا در اشعار شفیعی از جایگاه مهم تری برخوردار است و پارادوکس نیز علیرغم تازگی، زیبایی و شگفت انگیزیِ کاربرد، در مقایسه با نماد بسامد کمتری دارد. براین اساس، شفیعی کدکنی بر اساس درک راستینی که از قدرت نماد در پویایی و فرازمانی معنا دارد، خلأ ادبی و عمیقی را میان زبان عادی و ایده متن که نتیجه آن، شکستن ساختار عادی زبان و شور هیجان در معناست- ایجاد می کند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با ارائه آمار است.
فرضیه «باور به تأثیر بیان سخن در به حقیقت پیوستن آن» در فرهنگ ایرانی با تکیه بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله می کوشد تا به این پرسش ها پاسخ گوید که «چرا ایرانیان همواره از بیان احتمال وقوع رویدادی جانگداز در آینده پرهیز کرده اند؟» و «چرا این پرهیز درباره خود و عزیزانشان با هراسی سخت همراه شده است؟»، «آیا در این پرهیز تنها در نظر گرفتن حالات روحی و عاطفی خود یا دیگری و رعایت جنبه اخلاقی مطرح بوده است و یا بُروز این واکنش ریشه ای دیرپا در ناخودآگاه قوم ایرانی دارد؟».برای پاسخگویی به پرسش های یادشده، منابع برجای مانده از هزاره های دوری بررسی شد که در شکل گیری و تحول فرهنگ ایرانی تأثیرگذار بوده است؛ سپس برای به دست دادن نمونه هایی مکتوب از پرهیز ایرانیان از یادکردِ موقعیت های دلخراش، ادبیات فارسی آیینه تمام نمای فرهنگ ایرانی مطالعه و شاهنامه فردوسی از میان متون نظم و نثرِ فارسی برگزیده شد. در این اثر، به صورتی مداوم با سخن گفتن از شکست، اسارت، هزیمت، تاراج، مرگ و غیره روبه رو هستیم که همگی شرایطی نامطلوب اند؛ نیز برای نشان دادن استمرار حیاتِ این پرهیز تا روزگار معاصر، به ضرب المثل هایی از ادبیات عامه مراجعه شد.جست وجوی همه این منابع نشان داد انسان ایرانی از گذشته های بسیار دور باور کرده است که سخن آنگاه که بر زبان می آید، نیروی شگرفی دارد که می تواند زمینه ساز تحقق عینی و بیرونی محتوای خود شود؛ به همین سبب همواره از به زبان آوردن کلامی با درون مایه رقت انگیز پرهیز کرده و کوشیده است نگوید تا نشود و آنگاه هم که گریز و گزیری از گفتن نبوده، به تعریض و تلویح روی آورده است.
منطق الطّیر و دینداری تجربت اندیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
313 - 340
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن هجدهم با تبعیّت از شلایر ماخر، این اندیشه میان فیلسوفان دین رواج یافت که باید دین را به عنوان تجربه ای شخصی از زیر تیغ برهان های عقلانی بیرون آورد و به تجارب دینی و معرفتی اهمیّت بیشتری داد. پس از معرّفی تجربه ی دینی و ویژگی های آن ازنظر فیلسوفان غربی و اینکه تجربه ی عرفانی در زیرگروه تجربه ی دینی قرار می گیرد، این نوع تجربه ازمنظر عارفان و فیلسوفان ایرانی واکاوی می شود. ازآنجاکه سفر یکی از موضوع های اصلی در عرفان بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سفر سفارش می کرده اند و درواقع عرفان و تصوف را نوعی مسافرت دانسته اند که مسافر و سالک، در این مسافرت خداوند را تجربه می کنند و از ابتدای پیدایش تصوف همواره سیروسلوک و طی طریق با واقعیت تصوف آمیخته بوده است و بسیاری از عارفان سیرآفاق را مقدمه ای برای سیر انفس دانسته اند. در این مقاله، عطّار به منزله ی یکی از عارفان و اثرش منطق الطّیر در پیوند با این موضوع با عنوان سفرنامه ای انفسی و روحانی معرفی شده و با نگاهی به اسفار اربعه ی ملّاصدرا، این پندار و ابعاد آن بررسی می شود. به منطق الطیر عطّار به دید سفرنامه ای نگریسته می شود که کاروانی مهجور را تا حریم حضور دستگیری می کند؛ اسفار اربعه در قالب سفری واحد دیده می شود با کاروانیانی که همگی تجربه ای دینی و عرفانی را دریافته اند. مقاله بر این پرسش استوار است که معرفت عطّار بر چه پایه ای قرار داشته است؟ و با کاوشی در منطق الطیر و همگامی با پرندگان به آن می رسد که عطّار علاوه بر اعتقاد به دین تجربه محور، تلاش می کند تا قدم به قدم سالکان را به این تجربه ی دردآمیز برساند. همچنین مقاله ی پیش رو از زبان عطار، ویژگی های تجربه ی دینی و موانع رسیدن به آن و زادوتوشه ی سفری که به این تجربه ختم می شود، بیان شده و محصول این تجربه ی دینی مورد تحلیل قرار گرفته است.
از یتیم داستانی تا قورچی تاریخی (اثبات هویّت ناشناخته حسین کُرد شبستری بر پایه شواهد تاریخی و ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
21 - 51
حوزه های تخصصی:
حسین کُرد شبستری از محبوب ترین پهلوانان متأخّر در ادب حماسی فارسی است و بنا بر شواهد اخیر، گزارشی که برای مدّت ها از احوال و نبردهای او در ایران تحت عنوان داستان حسین کُر شبستری مشهور شده، خود بخش چهارم از حماسه دیگری با عنوان یتیم نامه بوده که هنور به شکل جامع منتشر نشده است. عمق بی توجّهی به وجوه مختلف یتیم نامه تا جایی است که هنوز هویّت تاریخی حسین کُرد به عنوان پهلوان محوری روایت ناشناخته مانده و مایه اظهار نظرهای ناصوابی هم شده است. پژوهش حاضر به روش استقرایی و با تکیه بر شواهد نویافته منابع تاریخی و ادبی، به ارزیابی داده های داستانی پرداخته است. مطابق با برآیندهای طرح شده و تأیید قراین تاریخی و ادبی، حسین کُرد شبستری در واقع همان حسین بیگ تبریزی، قورچی خاصّه شاه عبّاس بوده است که در روایت داستانی به عنوان یتیم معرّفی شده است. پژوهش حاضر به روش استقرایی و با تکیه بر شواهد نویافته منابع تاریخی و ادبی، به ارزیابی داده های داستانی پرداخته است.
نامه منظوم/ شعرنامه (ردیابی و نقد و تحلیل نامه های منظوم از آغاز شعر فارسی تا پایان قرن نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
105 - 143
حوزه های تخصصی:
«نامه منظوم» که با نام های «شعرنامه»، «مکاتبات منظوم» و «مراسلات نظمی» نیز خوانده شده است، یکی از گونه های ادبی ناشناخته ای است که از ابتدای شعر فارسی نمونه های فراوانی از آن را در متون نظم و نثر می توان یافت. نامه های منظوم زیرگونه های دیگری چون: «تقاضانامه»، «معذرت نامه»، «تعزیت نامه»، «عنایت نامه»، «استغاثت نامه»، «شعرِ شکر»، «استمالت نامه» نیز دارد که در سراسر ادبیات فارسی پراکنده اند. در این پژوهش بر اساس مجموعه ای از نامه های منظوم که با در نظر داشتن قرینه هایی از لابه لای دیوان ها، تذکره ها و متون تاریخی فراهم آمده است، اغراض اصلی از سرایش شعرنامه ها چون تقاضا، مدح، سپاس، هجو، تهنیت و تسلیت به مخاطب، بیان شده است و سپس عناصر ساختاری و محتوایی نامه های منظوم که به اقتضای مطلب و با توجه به شرایط خاص، صورت های گوناگون به خود گرفته و قالب های گوناگون یافته است، نقد و تحلیل شده اند. یکی از وجوه اهمّیت این پژوهش معرفی گونه ادبیِ بسیار وسیعی است که در ضمن آن از یک سو می توان تمایزات و تشابهات زیرگونه های آن را برجسته کرد و از سوی دیگر مناسبات طبقات مختلف اجتماعی را که نامه منظوم را ابزاری برای ایجاد ارتباط در بین خود برگزیده بودند، نشان داد و از منظری تازه به این بخش از شعر فارسی نگریست.
بررسی سوانح حیات ابوالقاسم لاهوتی و نقد منابع ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
145 - 166
حوزه های تخصصی:
آگاهی هایی که درباره حیات پرهول و حادثه ابوالقاسم لاهوتی( 1264- 1336 ش) شاعرعصر مشروطه و معاصر در منابع ایرانی انعکاس یافته است چنان با ابهام و تناقض آمیخته است که بر اساس آن ها دشوار می توان تصویر روشنی از زندگی و سوانح حیات او ترسیم کرد. منابعی که به شرح احوال او پرداخته اند عمدتاً پس از قیام بد فرجام و گریز و غیبت او از ایران به تحریر درآمده و از همین رو از شائبه انواع شایعات و افسانه پردازی ها مصون نمانده اند. زندگی پرماجرای او نیز که فاصله لاهوت و ناسوت را شتابان درنوردید، و نیمی از آن را در سال های آشوب ناک دوره مشروطه و جنگ جهانی اول در ایران و ترکیه گذرانید و نیمی دیگر را در آن سوی دیوارهای آهنین اتحاد جماهیر شوروی، زمینه های لازم را برای قصه پردازی و شایعه سازی درباره او فراهم آورده و دست یابی به اطلاعات دقیق را با دشواری مواجه کرده است؛ از همین رو نه فقط آن چه گزارش گران احوال لاهوتی در زمان حیاتش در خصوص حوادث زندگی ودیدگاه ایدئولوژیک او نقل کرده اند غالبا ازدقّت و یا صحّت لازم برخوردار نیست، بلکه پژوهندگان متأخر شرح احوالش نیز درذکر رخدادهای زندگی او ازلغزش و خطا مصون نمانده اند، در این مقاله می کوشیم با بهره گیری ازاسناد و منابعی که کمتر مورد عنایت پژوهندگان زندگی و احوال لاهوتی قرار گرفته است و نیز باتحلیل محتوایی برخی از سرودهای او، ضمن نقد آگاهی های مندرج درمنابع ایرانی، بر پاره ای ابهامات و تناقضات موجود پرتو افکنیم و از این رهگذر تصویر دقیق تری از برخی جوانب حیات ادبی ، ایدئولوژیک وسیاسی او به دست بدهیم.
بررسی تمثیل های هفت پیکر در ساخت نمایش پداگوژیک
حوزه های تخصصی:
نمایش پداگوژیک، یکی از شیوه های کاربردی نمایش در حیطه تعلیم و تربیت است و مهم ترین هدف آن، کمک به رشد و پرورش بازیگران به ویژه کودکان و نوجوانان است، تا اقناع زیباشناختی و ذوق هنری تماشاگران. از آنجا که مضامین اینگونه نمایش ها تأثیر مستقیم بر آموزش و تعلیم کودکان دارد و ایران یکی از کشور هایی است که در ادبیات تعلیمی-تربیتی بسیار غنی است، الهام از این متون می تواند در این زمینه ضروری و راهگشا باشد. از آنجا که به نظر می رسد تا کنون تحقیقی مشابه صورت نگرفته است، در پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی محتوا انجام شده، هفت پیکر نظامی که ترکیبی از مضامین تعلیمی- تربیتی و عاشقانه است، مورد بررسی قرار گرفته. در ابتدا تمثیل های تعلیمی و تربیتی، کشف شده و بعد از تفسیر و بررسی آن ها به چگونگی استفاده از تمثیل ها در ساخت نمایش پداگوژیک، ویژه کودک و نوجوان پرداخته شده است. یافته ها حاکی از آن است که اگرچه هفت پیکر نظامی، اثری غنایی است و صحنه ها و حوادثی دارد که ممکن است به کار کودک ونوجوان نیاید، امّا به خاطر وجود بسامد بالایی از مفاهیم تعلیمی-تربیتی که در داستان های تمثیلی اش گنجانده شده و همچنین جنبه های روایی بالا، می توان از بعضی از داستان ها با استفاده از شیوه های بازآفرینی، بازنگری، روش های تلفیقی و از بعضی دیگر با استفاده از شیوه بازنویسی و اقتباس برای ساخت نمایش پداگوژیک بهره برد.
بررسی و تبیین جلوه های تمثیلی داستان ماهی سیاه کوچولوبر اساس نظریه ی ناسازگاری های شناختی لئون فستینگر
حوزه های تخصصی:
داستان ماهی سیاه کوچولو، به جهت برخورداری از مناسبات متعدد بیانی وتمثیلی، بستر مناسبی را جهت نقد وتحلیل افکار و اندیشه های شخصیت های متعدد انسانی با بهره گیری از روابط و ویژگی های رفتاری حیوانات، فراهم می آورد. با عنایت به این امر پژوهش حاضر به بیان جلوه های تمثیلی این داستان بر اساس نظریه ی لئون فستینگر، روان شناس مبانی اجتماعی، به شیوه ی توصیفی - تحلیلی وبه روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها) پرداخته است .هدف پزوهش حاضرانعکاس مبانی جامعه ی یک دوران وشناخت ارزش های متعدد آن در افکار ،اندیشه ها وفرهنگ مردم یک دوره است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی ادبیات تمثیلی به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال روابط ومناسبات تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و... در آثار متعدد است. مساله ی اصلی این پژوهش جستجوی تمهیداتی است که صمد بهرنگی جهت بیان مقاصد درونی خویش بر اساس دغدغه های حاکم در جامعه، از آن بهره برده است.تاکنون پژوهش های گسترده ای پیرامون این داستان صورت پذیرفته ولی تحقیق مستقلی در خصوص تبیین روابط و مناسبات داستانی آن بر اساس عقاید فستینگر انجام نگرفته است. سوال مورد بحث در پژوهش حاضر این است که داستان ماهی سیاه کوچولو بر مبنای اصول ناسازگاری اجتماعی فستینگر تا چه حد قابل نقد و بررسی است؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که این داستان به دلیل انعکاس مبانی متعدد رفتاری و اجتماعی، دارای روابط و مناسباتی است که بر مبنای اصول فکری سه گانه ی فستینگر به شکل عملیاتی و کاربردی، قابلیت نقد و بررسی دارد.
بازنگریِ دو ابهام درباره رمان «سرگذشتِ حاجی بابا اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
91 - 120
حوزه های تخصصی:
ترجمه رمان «سرگذشت حاجی بابا اصفهانی» در تاریخِ ادبیات منثور فارسی و تاریخِ ترجمه به زبانِ فارسی، یک نقطه عطف محسوب می شود؛ درباره این رمان پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. ابهاماتی درباره این رمان و ترجمه فارسی اش مطرح بوده و موردتحقیق قرار گرفته است؛ ازجمله این که آیا متن اصلی را جیمز موریه انگلیسی نوشته و یا او برپایه یک متن فارسی، رمان را شرح و گسترش داده است؟ و آیا مترجمِ اصلی میرزاحبیب اصفهانی است و یا کَسان دیگر و یا ترجمه ای است مشترک؟ در این نوشته با احصا و بررسی نشانه هایی در اثر و ترجمه آن، سعی شده درباره این دو ابهامِ مهم، نکته های تازه ای ارائه شود؛ این پژوهش، با توجه به یافته های کنونی، وجود یک متن فارسی به عنوان متن اصلی را بسیار محتمل تر از نویسنده اصلی بودنِ جیمز موریه می داند و درباره ابهام دوم، با یاری نشانه های نویافته سبکی و معنایی، ضمن تأکید بر مترجمِ اصلی بودنِ میرزاحبیب، سهم قابل توجهی برای روحی و میرزاآقاخان قائل است و تلاش می کند تأثیراتِ تفکر و سبک نگارش این نویسندگان را در بخش هایی از ترجمه نشان دهد.
نقیضه گویی در سنّت فرزندنامه نویسی با تأکید بر نصیحت نامه شیخ المقامرین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
121 - 143
حوزه های تخصصی:
فرزندنامه از گونه های مهم و کهن ادب تعلیمی است که والدین باهدف آموزش علوم و تربیت دینی و اخلاقی فرزندان نوشته اند. فرزندنامه نویسان، همیشه با محدودیت های رتوریکی روبرو هستند؛ بنابراین، در پی یافتن شگردهای بلاغی برای رفع این مشکل هستند. نقیضه گویی، شگردی بلاغی است که با هنجارشکنی ِ سنّت های اندرزی، باورهای نهادینه شده در مخاطبان را درهم می شکند و با اصل غافل گیری، می تواند موجب تأثیر بیشتر در مخاطب شود. نصایح شیخ المقامرین، نقیضه ای است بر قابوس نامه که ابراهیم خراسانی برای فرزندش نوشته است. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی و تحلیلی، کارکردهای نقیضه گویی در این اثر بررسی شد. شیخ المقامرین از دو سنّت همیشگیِ موجود در فرزندنامه ها که «توجه به سودشخصیِ فضایل اخلاقی» و «قضاوت مردمان زمانه» است، انتقاد می کند و از نقیضه بهره می برد تا نخست، نابسامانی ها و مفاسد روزگار خود را برای فرزندش تشریح کند تا با وارونه سازی، از رذایل اخلاقی دور شود و هم چنین، با نقیضه بر قابوس نامه، موجب ماندگاریِ اثر خود شود.
تصحیح چند تصحیف و تحریف در «اغراض السّیاسه» با تأکید بر نسخه خطی مشکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
143 - 168
حوزه های تخصصی:
«اغراض السّیاسه فی اعراض الریاسه» تألیف ظهیری سمرقندی به دلیل داشتن آموزه های سیاسی، اجتماعی، حکمی، تعلیمی، اخلاقی، آداب مملکت داری و شیوه های حکمرانی در میان متون کهن نثر فارسی ممتاز و برجسته شده است. آموزه های گوناگون وکاربردی این کتاب سبب شده است این اثر بارها به دست کاتبان نسخه نویسی شود و در نتیجه این امر تصحیفات و تحریفات بسیاری به متن آن راه پیدا کرده است. جعفرشعار با در اختیار داشتن چهار نسخه خطی از «اغراض السّیاسه»، اما بدون استفاده از همه آن ها (به ویژه نسخه خطی مشکوه) به تصحیح و چاپ آن اقدام و در بسیاری از موارد اختلاف نسخه ها را نیز ذکر کرده و مسامحه در امانت داری نسبت به نسخه های خطی به ویژه نسخه اساس، شتاب زدگی در تصحیح و چاپ این اثر و همچنین ضعف و سهل انگاری در حروف چینی، تصحیفات، تحریفات و لغزش های دیگری را به متن این کتاب وارد کرده است. نگارندگان در این مقاله از طریق مقابله متن چاپ شده اغراض السّیاسه با نسخه اساس و نسخه مشکوه و به مدد مقایسه جملات و عباراتی از آن با آثار دیگر ظهیری سمرقندی (سندبادنامه و به ویژه اثر ناشناخته غره الالفاظ و نزهه الالحاظ) وهنجارهای سبک شناختی نویسنده به بررسی و تصحیح چند تصحیف، تحریف و لغزش در متن چاپ شده اغراض السّیاسه می پردازند.
مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
7 - 33
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دوره مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکته بینی، جزئی نگری و تحلیل دقیق او درباره دگرگونی های سیاسی و اجتماعی به خوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزاده عشقی به پدیده های پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع درباره تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقض اندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشه هایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاین رو لازم است تا دیدگاه ها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و به طور کامل استخراج و تقسیم بندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهش های کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری داده های کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دسته بندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش داده ها، مفاهیم و مقوله های تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقوله ها عبارت اند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص داد.
بررسی تطبیقی رمان های «شوهر آهو خانم» و «خواهر کاری» با تکیه بر مسأله خلاقیت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
123 - 147
حوزه های تخصصی:
«خلاقیت» در ادبیات تطبیقی عبارت است از تفاوت بین تقلید کردن و تأثیر پذیرفتن و نویسنده خلاق به کسی گفته می شود که از آثار دیگران الهام بگیرد و آنچه را که از دیگری وام گرفته، در ساخت اجتماعی و فرهنگی جامعه خود به شیوه ای نو بپروراند. بومی کردن یا «از آنِ خود کردن» مضامین ادبیات سایر ملت ها، نه تنها امری مذموم نیست بلکه نقش مهمی در غنی کردن ادبیات ملی ایفا می کند. شباهتی که در طرح و پیرنگ دو رمان «شوهر آهو خانم» (1340) نوشته علی محمد افغانی و «خواهر کاری» (1900) نوشته تئودور درایزر دیده می شود، مقایسه این دو اثر را در ادبیات تطبیقی ممکن می-سازد. این مقاله بر این باور است که افغانی در نگارش رمان شوهر آهو خانم، از اولین اثر درایزر تأثیر مستقیم پذیرفته و طرح و روایت این رمان آمریکایی را در بافتار فرهنگی و اجتماعی ایران بومی کرده است. باوجود نقاط اشتراکی که در طرح روایی و شیوه شخصیت آفرینی این دو رمان، به ویژه دو شخصیت «هما» و «کاری» دیده می شود، تفاوت هایی نیز در این دو اثر وجود دارد که بیشتر به تفاوت در شرایط اجتماعی و فرهنگی نویسندگان آن ها مربوط می شود. در یک برآیند کلی می توان گفت افغانی در تأثیرپذیری از درایزر خلاقانه عمل کرده و مضامین یک رمان آمریکایی را به شکلی نو در بافت ادبی و فرهنگی جامعه خود، بازآفرینی کرده است.
ضرورت تصحیح دوباره رباعیات ابوالوفای خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
103 - 125
حوزه های تخصصی:
خواجه ابوالوفای خوارزمی (ف. 835 ق.) از شاعران و عارفان نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم است. موضوع این مقاله بازنگری رباعیات ابوالوفای خوارزمی (تصحیح بهشتی شیرازی)، ازنظر کیفیّت تصحیح و سندیّت آنها در انتساب به اوست. با مراجعه به متون معتبر ادبی، تاریخی، تذکره ها، جنگ ها، سفینه ها، دیوان های شاعران معاصرِ ابوالوفای خوارزمی و دیوان شاعران پیش و گاهی پس از او و یک نسخه خطی دیگر از رباعیات شاعر، ضبط دقیق رباعیات و سندیّت آنها بررسی می شود؛ نیز سهوهای مصحّح محترمِ رباعیات در تشخیص نادرست قالب اشعار و اشعار راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی نشان داده شده است. از عوامل بروز این اشتباهات آن است که مصحّح به طور دقیق رباعیات را در سایر متون معتبر ادبی و تاریخی ردّیابی و جست وجو نکرده است و برخی از رباعیات سرگردان را به طور قطعی به ابوالوفای خوارزمی نسبت داده است. در این مقاله کوشش شد، با دقت در ضبط رباعیات و مشخص کردن رباعیات راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی، به مصحّح محترم کمک شود در چاپ های بعدی به تنقیح دقیق تر رباعیات همّت گمارد و متنی پیراسته تر و کامل تر از رباعیاتِ این شاعر ارائه دهد تا متن مصحّحش در سیر تاریخی بررسی رباعی فارسی یک نمونه موثق به شمار رود. از عوامل مهم دیگر در بروز این اشتباهات و تخلیط ها کم دقتی و دانش اندک کاتبان است؛ نیز تصور غلط مصحّح مبنی بر اینکه بیشتر رباعیات مندرج در آثار حسین خوارزمی از پیر و استاد او، ابوالوفای خوارزمی است و درنتیجه آنها را در مجموعه رباعیات ابوالوفا خوارزمی وارد کرده است. چند رباعی از سروده های بیست شاعر قرون دوم تا نهم با سهوهای کاتبان و مصحّح، در رباعیات ابوالوفا خوارزمی تخلیط شده است. لازمه پژوهش علمی داشتن متن دقیق است؛ بنابراین ضرورت دارد رباعیات شاعر ازنظر کیفیت تصحیح و سندیّت اشعار به دقت بازبینی شود. شیوه پژوهش در این مقاله، بنیادی نظری و استناد تطبیقی به منابع معتبر عرفانی، ادبی و تاریخی است.
تحلیل دو شعر از شفیعی کدکنی با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه شعرشناسی شناختی بر شگردهای زبان شناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی و نوع چینش واحدهای زبانی استوار است. براساس الگوی پیشنهادی مارگریت فریمن (2000) هر متن ادبی دارای سه سطح نگاشت ویژگی، رابطه ای و نظام است. در سطح اول شباهت میان اشیاء، در سطح دوم روابط میان اشیاء و در سطح سوم الگویی که در روابط مفهومی و ساختاری اثر وجود دارد به عنوان یک کل دلالتمند واکاوی می شود. در این پژوهش، با هدف آشنایی با سبکِ شناختی شفیعی کدکنی دو شعر ایشان در چارچوب این نظریه مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1- آیا در شعر شفیعی کدکنی بین ساختار و محتوا ارتباط معناداری وجود دارد؟ 2- آیا با تکیه بر نگاشت های قیاسی می توان به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف نزدیک شد؟ نتایج این بررسی نشان داد در شعر نخست تصویری که در ذهن مخاطب از انعکاس دو فضای مفهومی متفاوت در متن ساخته می شود؛ در بعد ساختاری و زبانی شعر نیز انعکاس یافته است، چرا که در سطور 5 تا 9 -به مثابه قلب اثر- برخورد با زبان و استفاده از ضمیر، با سایر بخش های متن تفاوت دارد. در شعر دوم نیز همین مسئله تکرار می شود و چرخش ملال آور زندگی مطرح در شعر، در ساختار اثر بازنمایی می شود. نگاشت های قیاسی نشان دادند که در هر دو شعر؛ برای وصول به جهان آرمانی مانعی وجود دارد که خود راوی ست. براساس این نتایج؛ انطباق معنادار ساختار و محتوای شعرها و همینطور کارآمدی راهکارهای نظریه شعرشناسی شناختی برای نزدیک شدن به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف به اثبات رسید.