داستان ماهی سیاه کوچولو، به جهت برخورداری از مناسبات متعدد بیانی وتمثیلی، بستر مناسبی را جهت نقد وتحلیل افکار و اندیشه های شخصیت های متعدد انسانی با بهره گیری از روابط و ویژگی های رفتاری حیوانات، فراهم می آورد. با عنایت به این امر پژوهش حاضر به بیان جلوه های تمثیلی این داستان بر اساس نظریه ی لئون فستینگر، روان شناس مبانی اجتماعی، به شیوه ی توصیفی - تحلیلی وبه روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها) پرداخته است .هدف پزوهش حاضرانعکاس مبانی جامعه ی یک دوران وشناخت ارزش های متعدد آن در افکار ،اندیشه ها وفرهنگ مردم یک دوره است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی ادبیات تمثیلی به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال روابط ومناسبات تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و... در آثار متعدد است. مساله ی اصلی این پژوهش جستجوی تمهیداتی است که صمد بهرنگی جهت بیان مقاصد درونی خویش بر اساس دغدغه های حاکم در جامعه، از آن بهره برده است.تاکنون پژوهش های گسترده ای پیرامون این داستان صورت پذیرفته ولی تحقیق مستقلی در خصوص تبیین روابط و مناسبات داستانی آن بر اساس عقاید فستینگر انجام نگرفته است. سوال مورد بحث در پژوهش حاضر این است که داستان ماهی سیاه کوچولو بر مبنای اصول ناسازگاری اجتماعی فستینگر تا چه حد قابل نقد و بررسی است؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که این داستان به دلیل انعکاس مبانی متعدد رفتاری و اجتماعی، دارای روابط و مناسباتی است که بر مبنای اصول فکری سه گانه ی فستینگر به شکل عملیاتی و کاربردی، قابلیت نقد و بررسی دارد.