فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
سرمقاله: عدالت و آزادی
روش شناسی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به روش شناسی در عرصه علوم اسلامی ازجمله هنر اسلامی امری ناگزیر است که داوری و قضاوت درباره چیستی هنر اسلامی و پرسش های نظری درباره آن را ممکن می کند. اندیشمندان در این عرصه به روش های گوناگونی توجه کرده و هر یک بر اساس روشی خاص به این مقوله نگریسته اند؛ به طوری که استفاده از روش های فراوان، نتایج متفاوتی را به همراه داشته و بعضی تعارض ها و اختلافات در داوری چیستی هنر اسلامی مبتنی بر این مسئله مهم بوده است. ازجمله این روش ها در عرصه هنر اسلامی که اندیشمندان، از آن بهره برده اند دو روش پدیدارشناسی و تاریخی نگری است. پدیدارشناسی روش شناختی تحت تأثیر فلسفه هوسرل از راهکارهای مهم در شناخت هنر اسلامی است که در دهه های اخیر مورد استفاده هنرشناسان و دین پژوهان خاورشناس قرار گرفته است. این روش در کنار تاریخی نگری، به ترتیب بهره مند از دو جریان فلسفی، پدیدارشناسی هوسرل و فلسفه تاریخ هگل هستند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از چیستی هنر اسلامی اشاره دارند و از نقاط ضعف و قوت نسبت به یکدیگر برخوردارند. در این مقاله افزون بر بررسی امکان شناخت هنر اسلامی از این دو منظر، به کاربرد، اهمیت و برتری شیوه پدیدارشناسی بر تاریخی نگری پرداخته شده است.
مابعدالطبیعه در فلسفه نقادی کانت: طرد و تمنّا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فرض این مسأله که دغدغه اصلی ـ یا یکی از دغدغه های ـ کانت در طرح و عرضه «فلسفه نقادی» ناظر به مسأله «مابعدالطبیعه» بوده و از اینرو بخش عمده کتاب «نقد عقل محض» و «تمهیدات» به بررسی مبادی، ساختار، روش، موضوعات و ساختار مابعدالطبیعه اختصاص یافته است؛ می توان پرسید که آیا طرح نظری فیلسوف کونیگزبرگ برای تأسیس آنچه وی «مابعدالطبیعه مابعدالطبیعه» نامیده بود، محقق گردید، یا خیر و آیا اخلاف معنوی او ایده آلیسم آلمانی و بهطور کلی جریان فلسفه اروپایی در دویست سال اخیر به چنین طرحی اقبال نشان دادند، یا خیر؟ از همه اینها گذشته، آیا فلسفه کانت می توانست خود را از روح و جوهره متافیزیک غربی و نگاه سوبژکتیو آن خلاصی بخشد؟ ظاهراً تمایز میان «عقل» و «فاهمه» و به دنبال آن «نفس الامر» و «پدیدار» می توانست موّدی به تأسیس مابعدالطبیعه ای موافق رأی کانت باشد، اما نتیجه این امر و نیز پاسخ به سؤالات مذکور را می توان با ملاحظه و تأمل در کمتر از یک قرن تحولات فلسفی پس از او ملاحظه کرد.
تلازم حق و تکلیف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کلام مسیحی
مقایسه فلسفه اسلامی و فلسفه کانت در باب معقولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گشودن باب گفت و شنود عالمانه با فلسفه های مغرب زمین از طریق مباحث مقایسه ای ممکن می گردد و به نظر می رسد مقایسه در وهلة نخست باید در حیطه مبانی و مبادی صورت گیرد. در این نوشتار کوشش شده است انواع مفاهیم کلی و معقولات که از مبانی تصوری در سنت فلسفی اسلامی و کانتی می باشند، با هم مقایسه شود. ابتدا معقولات اولی با مفاهیم تجربی کانت سنجیده شده و جدای از شباهتهای ظاهری آن دو به اختلاف آنها در تبیین منشأ حصول و نحوة واقع نمایی آنها پرداخته شده است. سپس مقولات فاهمة کانت با هر یک از معقولات ثانیة منطقی و فلسفی مقایسه شده و در نهایت آنها را از نوع معقولات ثانیه فلسفی بر شمرده ایم.
رویکردهای سه گانة روش شناختی در مطالعات علوم اجتماعی و مقایسة آن با نظریة ادراکات اعتباری علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعضاً برخی مضامین اندیشه های فلسفی جدید را می توان در آثار فلاسفة بزرگ ایران زمین جستجو کرد. در یک تقسیم بندی با مسامحه، مهم ترین تحول معرفت شناختی انسان را می توان به اثبات گرا، فرا اثبات گرا و تکوین گرا تقسیم کرد. فلسفة ""علامه طباطبائی"" هرچند با این سه رویکرد تفاوت اساسی دارد، ولی واجد برخی از مضامین آنها می باشد. یکی از نوآوری های فلسفة علامه، «نظریة اعتباریات» است که به نظر می رسد، دارای وجوه تشابه با رویکردهای فرا اثبات گرایی و تکوین گرایی باشد که این مقاله آن را می کاود. جمع بندی مقالة حاضر این است که هرچند علامه برای برخی پدیده های اجتماعی شأن اعتباری قائل است، ولی معرفت بر این پدیده ها را نسبی نمی داند و امکان شناخت بی طرفانه برای پدیده های اجتماعی اعم از عینی و اعتباری قائل است؛ از این جهت اندیشة علامه از اندیشه های پساتجددگرایی زاویه می گیرد.
معرفت لازم و کافی در دین( مروری بر عمده ترین مباحث معرفت شناسی دینی)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناختی علوم انسانی غربی با اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
305 - 327
حوزه های تخصصی:
مطالعه انسان به عنوان موضوع محوری علوم انسانی و پرداختن به مبانی انسان شناختی به مثابه اساسی ترین پیش نیاز تحول و تولید علوم انسانی اسلامی ضرورت و اهمیت دارد. پارادایم های رایج در علوم انسانی غربی با محوریت اصالت انسان، هر کدام توصیف خاصی از ماهیت انسان دارند. مکتب اثباتی با نگاه شیء انگارانه و مکانیکی به انسان، مکتب تفسیری با رویکرد اصالت معنایی و تمرکز بر فهم کنش های اختیاری انسان و مکتب انتقادی با اعتقاد به آزادی انسان و حاکمیت جبرهای تاریخی و اجتماعی محیط انسان را تعریف می کنند. در مقابل در رویکرد اسلامی، انسان موجودی با فطرت و سرشت الهی، دوبعدی، مختار و دارای منزلت و کرامت ذاتی است، منزلتی که در طول خدامحوری معنا می یابد. برآیند مبانی انسان شناختی پارادایم های رایج در علوم انسانی، نگاه تجربی و مادی گرایانه غرب به انسان است که حاکی از اختلاف ذاتی و ماهوی آن با مبانی اسلامی در خصوص انسان است.
چالش های اخلاقی اشتغال زنان برای خانواده (بررسی تطبیقی اسلام و فمینیسم و ارائه راهکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان می دهد مادران شاغل باید نزدیک به دوبرابر مادران غیرشاغل در هر روز وقت صرف کنند تا بتوانند هم وظیفه مادری و همسری خود را انجام دهند و هم از عهدة مسئولیت شغلی خود برآیند که این موجب کاهش توانایی، بی حوصلگی و خستگی بیش از حد آنها می شود. اسلام با اشتغال زنان در بیرون از خانه مخالفتی ندارد؛ به شرط آنکه، سلامت اخلاقی آنان به خطر نیفتد، حرمت و عفت آنان در معرض آسیب و خطر قرار نگیرد و کیان خانواده آسیب نبیند. در مقابل، فمینیسم با روانه ساختن بی رویه زنان به بازار کار، به محیط خانه که بهترین محیط هنرنمایی زن و مهم ترین ابزار زن برای مشارکت اجتماعی و تأثیرگذاری بر اعضای خانواده است، آسیب های جدی وارد کرده است. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته، دیدگاه های اسلام و فمینیسم در موضوع اشتغال زنان با هم مقایسه شده و سپس چالش های اخلاقی این امر برای خانواده از دیدگاه فمینیسم و راهکارهای اسلام در این زمینه بررسی شده است.