فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵٬۳۷۷ مورد.
۵۴۲.

نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقلانیت خلاقیت کانت ملاصدرا کرامت ذاتی انسان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۳۸۸۹ تعداد دانلود : ۲۰۰۹
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد. یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
۵۴۳.

‌مسألة‌ اذهان‌ دیگر(2)(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۸۸۷
مسئله‌ دیگر اذهان، آن‌ است‌ که‌ ما چگونه‌ می‌توانیم‌ نشان‌ دهیم‌ باور عقل‌ سلیم‌ به‌ اینکه: «دیگران‌ نیز دارای‌ ذهنی‌ مشابه‌ ما هستند» می‌تواند توجیه‌ شود، و اینکه‌ چرا شک‌ گسترده‌ دربارة‌ اذهان‌ دیگر نادرست‌ است؟ فیلسوفان‌ لااقل‌ از دوران‌ دکارت‌ دربارة‌ این‌ مسئله‌ بحث‌ نموده‌اند. آنان‌ برای‌ موجه‌ بودن‌ باور به‌ اذهان‌ دیگر دلایل‌ بسیاری‌ اقامه‌ کرده‌اند. هدف‌ گراهام‌ در این‌ نوشتار به‌ دست‌ دادن‌ مبادی‌ انکارِ‌ اذهان‌ دیگر و نیز بررسی‌ پیامدهای‌ آن‌ برای‌ فلسفه‌ ذهن‌ است. او با سه‌ دلیل‌ برای‌ توجیه‌ باور به‌ اذهان‌ دیگر آغاز می‌کند. امروزه، شماری‌ از فیلسوفان‌ این‌ دلایل‌ را ناکام‌ می‌دانند. به‌ عقیدة‌ نویسنده، چهارمین‌ و در عین‌ حال‌ مطلوب‌ترین‌ احتجاج‌ برای‌ حل‌ مسئله‌ اذهان‌ دیگر، روایتی‌ است‌ از آنچه‌ که‌ به‌ «استنتاج‌ به‌ بهترین‌ تبیین» معروف‌ است. گراهام‌ معتقد است‌ بدون‌ باور به‌ اذهان‌ دیگر تشخیص‌ یا توصیف‌ رفتار دیگران‌ عملاً‌ ناممکن‌ خواهد بود.
۵۴۵.

انسان گرایی از دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تعلیم و تربیت
تعداد بازدید : ۳۸۷۴ تعداد دانلود : ۱۵۱۸
این مقاله به بحث در باب انسان گرایی در حوزه تعلیم و تربیت می پردازد. کوشش شده است که در این باب به بنیادهای فلسفی این تفکر و سرآغاز پیدایش آن پرداخته شود گو این که هیچ اندیشه ای بی مدد فلسفه نمی توان نضج بگیرد و تکوین یابد. در این مقاله ابتدا پدیدار شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. این تفکر با تاکید بر این مطلب که در شناخت از جهان و پدیده ها باید به دنیای پدیداری و ادراکی هر فرد پرداخت. سرآغاز اندیشه برای آدمی را به میان کشیده است. از آن پس به وجود گرایی می پردازد که با تاکید بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت. در واقع اهمیت آدمی را - به عنوان موجودی تاثیر گذار که خود می تواند سازنده خود باشد - در مدار توجهات انسان معاصر قرار داده است. این دو تفکر به عنوان بنیان های فلسفی به ایجاد نیروی سوم یا انسان گرایی به معنای خاص انجامیده که بر مطالعه کلیت آدمی تاکید می کند و بر جنبه های پدیداری و وجودی او صحه می گذارد. مقاله حاضر جستاری است در باب تعلیم و تربیت انسان گرایانه که رهرو و اندیشمندی پر استقامت را می طلبد همه تلاش این تبررسی ارائه کلیتی به نام انسان گرایی است به گونه ای که تمام لایه های تشکیل دهنده آن - به رغم تفاوت ها - به گونه ای منطقی فراهم آمده باشد.
۵۴۶.

خدا و دین از نظر هگل جوان

کلید واژه ها: دین حیات هگل جوان الوهیت(خدا) ایجابیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۸۷۴ تعداد دانلود : ۱۰۶۳
هگل جوان که وارث دین کانتی و روشن گری است دیدگاه نوینی را در خصوص دین ارائه می کند که از جهات مختلفی نقد دین کانتی است؛ از نظر هگل، دین کانتی برخاسته از کل وجود انسان نیست. هگل دین مورد نظر خود را دین ذهنی می خواند که برخاسته از صمیم روح و قلب است، در حالی که نقطه مقابل آن، دین عینی است که دست ساخته مفاهیم عقلی است. دین ذهنی هگل، توجهی به جاودانگی شخصی نفس ندارد؛ و کمال نفس در همین دنیا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل می شود. به باور هگل، ما در بیان حقایق دینی با فقر زبانی مواجه ایم؛ زیرا اولاً: وجود خدا از سنخ سایر موجودات نیست و ثانیاً: روح را فقط روح درک می کند و کسی که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهیت و از بیان آن عاجز خواهد ماند. برای این که کسی بتواند حقیقت الوهیت را درک کند، باید روحش تعالی یابد و از کرانمندی به سوی بی کرانگی حرکت کند. در بعُد سیاسی- اجتماعی نیز باید گفت کارکرد دین، متاثر از دین داری بیشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثریت مؤمن باشند، افراد دین دار در عشق و وحدت با یکدیگر زندگی می کنند، اما اگر اکثریت بی ایمان باشند، دین داران به انزوا روی می آورند. عیسی نیز به همین دلیل انزوا گزید. در نهایت، برای این که وحدت جامعه مومنان که به وسیله عنصر عشق با یکدیگر متحد شده اند به وحدتی کامل تبدیل شود و با عینیت نیز یگانه شود، به عنصری نیاز است که حلقه واصل این یگانگی شود و آن عبارت است از خیال. خیال که از یک سو با روح در پیوند است و از سوی دیگر، مصداق تام الوهیت را در شخص عیسی مشاهد می کند، می تواند پیوند میان عشق و عین را درک کند و این وحدت را تکمیل کند.
۵۵۱.

بررسی انتقادی رابطة اصول فقه اسلامی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنا تفسیر اصول فقه فهم تأویل هرمنوتیک ظاهر باطن دلالت وضع مراد موضوع عنه له کتاب (قرآن) سنت (روایات) کتاب مقدس (عهدین)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه کلیات رابطه علم اصول با علوم دیگر
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
تعداد بازدید : ۳۸۵۱ تعداد دانلود : ۲۰۶۰
هرمنوتیک دانشی است نوپا و برخاسته از غرب که رسالت کلی آن راهگشایی جهت درک و فهم متونی است که بر حسب طبیعت موضوع خود تفسیر پذیر هستند و چنانچه افق فکری گوینده و مخاطب نیز در آنها متفاوت باشد راهیابی به محتوای آنها و بویژه درک مقصود گوینده آنها مشکلتر است. هرمنوتیک در شرق اسلامی با نیازهای مربوط به تفسیر قرآن و فهم متون روائی به طور عام و در قلمروی محدودتر با مباحث متداول در بخش الفاظ از اصول فقه، از این جهت که در صدد فهم ادله نقلی احکام است و قواعدی لفظی را برای آن منظور می کند ارتباط می یابد. این ارتباط بتدریج زمینه هایی جهت بحث تطبیقی میان هرمنوتیک و اصول فقه اسلامی پدید آورده و آثاری نیز در این زمینه منتشر شده است. نوشته حاضر در صدد است ارتباط میان این دو دانش غربی و شرقی را مورد بررسی قرار دهد و فرضیه ای که پیش روی دارد این است که مباحث سنتی اصول فقه اسلامی با اندیشه هرمنوتیکی همگام ندارد، گو اینکه تجدید نظر در هر سنتی بر حسب نیازهایی که پیش می آید و زمینه هایی که فراهم می شود میسر و گاهی ناگزیر است.
۵۵۳.

متن و فرامتن در ادبیات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای زبان شناسی
تعداد بازدید : ۳۸۴۵ تعداد دانلود : ۱۸۳۸
از دیرباز زبان را به عنوان ابزار ارتباط و ادبیات را آئینه جهان بیرون می شناسند. جنبش های ادبی متاخر و نظریه های جدید زبان شناسی در غرب، با رد نظریه های سنت گرایان در این خصوص، سعی کرده اند جریانات ادبی را به دو شاخه عمده تقسیم کنند. در این مقاله کوشش کرده ایم تا این دو جریان ادبی را با ارائه مثالهایی از رمانهای ایرانی و فرانسوی مورد مطالعه قرار دهیم:جریان ادبی اول همان سنت گرایی یا به اصطلاح «برون زبانی» و یا ادبیات در معنای Poetique و نهایتا «متن» می باشد که در این صورت زبان و ادبیات به مثابه پل ارتباطی بین دنیای بیرون و خواننده واقع می شود.جریان ادبی دوم حالت «درون زبانی» یا «خود ارجاعی» دارد و جنبه «ادبیت» اثر فراتر از جنبه های «ادبیاتی» است و نهایتا حرکت «فرامتنی» بیشتر از خود متن اهمیت پیدا می کند. در این جریان هدف از کاربرد زبان صرفا توجیه خود زبان می باشد و خواننده این نوع آثار به کمک «اصطلاح محوری» رمز و رموز و مکانیزمهای موجود در آن را کشف می کند.
۵۵۴.

‌نظریه‌ شالوده: مبناگرایی‌ خطاناپذیر(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴۶
یکی‌ از مؤ‌لفه‌های‌ اساسی‌ در تعریف‌ معرفت، توجیه‌ است. یک‌ نظریة‌ مهم‌ و اساسی‌ در این‌ باب، مبناگرایی‌ است. کیث‌ لرر معرفت‌شناس‌ معروف‌ و برجستة‌ معاصر، در این‌ نوشتار ضمن‌ تبیین‌ و تحلیل‌ نظریة‌ مبناگرایی‌ و بیان‌ اقسام‌ آن‌ انتقاداتی‌ را براساس‌ دیدگاههای‌ خود بر این‌ نظریه‌ وارد می‌داند. وی‌ ضمن‌ بیان‌ اینکه‌ این‌ نظریه‌ هم‌ در میان‌ تجربه‌گرایان‌ و هم‌ عقل‌گرایان‌ طرفدارانی‌ برجسته‌ داشته‌ است؛ مبناگروی‌ را به‌ خطاناپذیر و خطاپذیر تقسیم‌ می‌کند و برای‌ تبیین‌ مبناگروی‌ خطاناپذیر بحث‌ از اصلاح‌ناپذیری‌ در قضایای‌ تحلیلی، قضایای‌ راجع‌ به‌ افکار و نیز احساسات‌ را مطرح‌ می‌کند و آنها را مورد انتقاد قرار می‌دهد و بدینوسیله‌ راه‌ را برای‌ مفهومی‌ ضعیفتر از تحیلیلیت‌ و امکان‌ و در نتیجه‌ مبناگرایی‌ را فراهم‌ می‌سازد تا در عین‌ تأکید بر باورهای‌ پایه‌ و اینکه‌ اینها ضامن‌ صدق‌ باورهای‌ غیرپایه‌اند، آنها را خطاناپذیر بداند. وی‌ ضمن‌ تبیین‌ نظریة‌ پدیدارگرایی‌ به‌عنوان‌ نمونه‌ای‌ از مبناگرایی‌ خطاناپذیر، انتقاداتی‌ هم‌ بر آن‌ وارد می‌آورد. وی‌ از این‌ نوشتار می‌خواهد این‌ نتیجه‌ را بگیرد که‌ ما در باورهای‌ خود حتی‌ باورهای‌ پایه‌ خطاناپذیریم‌ و طبعاً‌ در دستیابی‌ صدق، تضمین‌ و قطعیتی‌ در کار نیست. دیدگاههای‌ لرر در این‌ خصوص‌ دارای‌ اشکالات‌ و انتقاداتی‌ چند است‌ که‌ به‌ یاری‌ خداوند متعال‌ در شماره‌های‌ آتی‌ نشریه‌ بدانها خواهیم‌ پرداخت.
۵۵۸.

اعتبار تئوریهاى علمى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲۸
دستاوردهاى سریع علوم تجربى در قرون اخیر، و توانا ساختن انسان در تسلط بر طبیعت، موجب شد که انسان با یک گذر روانشناختى، علم تجربى را معیار همه علوم و معرفتها قرار داده و آن را بر صدر علوم بنشاند . اما چندى نگذشت که تدقیقات مطرح شده در فلسفه علم، بطلان تلقى فوق را اثبات نموده و روشن ساخته است که علم تجربى - در مقام نظر - هیچ برترى بر سایر علوم نداشته و از اساس معتبرى برخوردار نیست و در مقام تعارض میان علوم تجربى و معرفتهاى متعلق به حوزه‏هاى دیگر، هیچ دلیل منطقى بر ترجیح معرفتهاى تجربى، وجود ندارد .
۵۵۹.

مقایسه وجود در اگزیستانسیالیسم و اصالت الوجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود اِگزیستانسیالیسم اختیار عدم ماهیت ملاصدرا اصالت الوجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲۰ تعداد دانلود : ۲۹۱۷
توجه به حاق وجود در اگزیستانسیالیسم و گذر از سنتِ فلسفیِ معرفت‏شناسانه، جریان عمیق فلسفی تازه‏ای را در غرب به‏وجود آورد که تأثیر عمده‏ای در اندیشه فلسفی معاصر غربی گذاشت. در فلسفه اسلامی توجه به حقیقت وجود و گذر از تبیین ماهوی نیز جریان پرتوان جدیدی را در فلسفه اسلامی ایجاد نمود که بسیاری از مسایل عمده فلسفی را تحت‏تأثیر این نگرش عمیق قرار داد و به تدقیق‏های بسیاری در مسایل فلسفی انجامید. در نگاه آغازین این دو تحول مشابه به‏ نظر می‏رسند و شاید به‏ نظر آید یک جریان در دو حوزه باشند که به نتایج همسویی بیانجامد؛ اما برای شناخت مشابهت‏ها و مغایرت‏ها تدقیق‏های بسیاری لازم است. در این نوشتار درصددیم با واکاوی وجود در هر یک از این دو جریان، مقایسه‏ای اجمالی بین آن‏ها داشته، محورهای اصلی مقایسه وجود بین این دو نگرش فلسفی را نشان دهیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان