فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هارتموت بوخنر باهمکاری شاگردان ژاپنی هیدگر،به مناسبت صدمین سال تولدمارتین هیدگر کتاب «ژاپن و هیدگر»را منتشر کرده است.مهمترین خصوصیت کتاب آن است که دوره ای پرنشاط و پرثمر درحیات فکری یک ملت را معرفی می کند.خواننده ضمن آشنایی با فلسفه جدیدژاپن ونسبت آن با هیدگربا مسائلی اساسی درتفکر معاصر آشنا می شود.اساس این این مقاله سیری در کتاب فوق می باشدکه ناظر به نسبت وثیق فلسفه با سایر شئون حیات یک ملت است.جامعه معاصر ژاپنی دلیلی قاطع بر وجود نسبت بین وضع تفکر فلسفی و علم و تکنولوژی و سیاست و اقتصاد و سایر شئون اجتماعی است.
وحی و تجربه دینی
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۳ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی دیدگاه عدمی انگارانه شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معضل شرور به عنوان امری بر ضدّ وجود خدا یا برخی صفات او مثل قدرت یا خیرخواهی مطلق الهی، مطرح شده است. فیلسوفان و متکلمان بسیاری به راه های مختلف در صدد پاسخ به این معضل بر آمده اند. در این میان راه حلی که بسیاری از فیلسوفان اسلامی پذیرفته اند، نظریه «عدمی انگاری شرور» است. مطابق این دیدگاه شرور، حقیقتی جز عدم ذات یا عدم کمال ذات ندارند. در مقاله حاضر این دیدگاه تقریر شده است و این سؤال مطرح می شود که آیا دردها و آلام، مورد نقضی برای دیدگاه فلاسفه محسوب می شوند؟ پرسش دیگر این است که بر فرض که دردها و آلام مورد نقضی برای دیدگاه فلاسفه نباشد، آیا می توانیم نقدهای دیگری را بر دیدگاه عدمی بودن شرور مطرح کنیم؟ در این مقاله از این دیدگاه دفاع شده است که با فرض قبول اصل مبنای فلاسفه، دردها و آلام نقضی برای دیدگاه فلاسفه محسوب نمی شوند. اما دیدگاه عدمی بودن شرور دارای نقدهای اساسی است. از جمله اینکه اولاً شروری که عدم کمال ذات محسوب می شوند، در واقع اموری وجودی هستند؛ ثانیاً بر فرض قبول عدمی بودن شرور، مشکل شرور با این نظریه حل نمی شود؛ ثالثاً هر شرّی معمولاً ملازم با امری وجودی است و رابعاً این دیدگاه مخالف آیات وروایات است.
گذر از تحلیل ادیان سنتی به تحلیل جهان بینی ها در دین شناسی نینیان اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نینیان اسمارت با عدول از برخی عناصر مهم پدیدارشناسی دین سنتی، پدیدارشناسی دین پویا یا به تعبیر دیگر، روش تاریخی ـ تطبیقی را مطرح می کند که دغدغه ی اصلی آن، توجه به تحولات پدیدارهای دینی در بستر تاریخ است. او معتقد است در دین پژوهی و فلسفه ی دین معاصر عمدتاً دو اشتباه وجود دارد: اشتباه اول، ترسیم خطی مشخص پیرامون دین و ادیان در میان کلیت جهان بینی هاست و دوم این که به میزان کمی با ادیان (موجود) سر و کار دارند و به عبارتی از لحاظ فرهنگی قبیله ایند. همچنین از نظر او، صرف توجه به ادیان سنتی برای تبیین پدیده ی دین، مانع از ارائه ی تبیینی واقعی از دین و حتی کل واقعیت زندگی بشری خواهد شد. از این رو، اسمارت برآنست که باید قلمرو مطالعات دینی را به حوزه ی تحلیل جهان بینی ها گسترش داد. وی تحلیل جهان بینی ها را قلب دین شناسی خود می داند و سایر عناصر نظریه اش، از جمله دین جهانی را کاملاً در ارتباط تام با آن تعریف می کند، اما سرانجام در بیان ماهیت دین و جهان بینی، که مفاهیم اصلی نظریه اش هستند، سردرگم است و دقیقاً مشخص نمی کند که دین مساوی جهان بینی است، خاص تر از آن است یا رابطه ی دیگری با آن دارد.
نظریه کثرت گرایانه جان هیک در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی و صدق گزاره های دینی با کدام ساز وکار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی و معرفت بخشی گزاره های متافیزیکی، دینی و اخلاقی از مسائل چالش بر انگیز میان پوزیتیویست ها و دین باوران در چند دهه اخیر است. مناقشه در صدق این سنخ قضایا به فلسفه علم پوزیتیویستی ارجاع می شود که مناط اثبات هر نوع واقع را وابسته به تحقیق تجربی نمود. واقع چیست؟ واقع گرایی چیست و پارادایم های آن کدام است؟ منطق و مناط اثبات صدق گزاره های گوناگون چیست؟ در این مقال ضمن بیان مفهوم واقع گرایی، یعنی اذعان به واقعیت های مستِقل از فاعل شناسا واشاره به پارادایم های واقع گرایی، واقع گرایی انتقادی نقد می شود و از واقع گرایی خاص، یعنی دیدگاهی که متعلق شناخت را غیر از فاعل شناسا دانسته، سهم عین و ذهن را به تناسب در معرفت ملحوظ داشته، بر جامعیت مبادی معرفتی اذعان و علم را بر اساس سنجه پذیری به قطعی و معتبر تقسیم کرده و بر کمال پذیری معرفت انسان باور دارد، حمایت می شود. آن گاه با اشاره به تنوع گزاره ها و تکیه بر مفهوم واقع- در هر مورد به تناسب خود- و همین طور تبیین معیار صدق و فلسفه علم مبتنی بر تطابق گزاره با واقع یا خارج و نظر به اینکه هر نوع گزاره متضمن نوعی خاص از واقعیت است، این رویکرد تأیید می شود که «هر نوع واقعیتی منطق خاص خود» و «شرایط صدق» مناسب خود را دارد و نمی توان منطق اثبات گزاره های تجربی را بر تمامی گزاره ها تعمیم داد. بر اساس معیار فوق، روش تحقیق در «گزاره های دینی» و اثبات صدق آنها نیز به حسب نوع گزاره معلوم می شود.
جایگاه و کارکرد قوه حاکمه تأملی در فاسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت میان قوه حکم تعیّنی و قوه حکم تأملی تفاوت قائل است و آن را در دو قلمرو زیباشناسی و غایت شناسی تبیین می کند. قوه حکم به معنای کلی، قوه ای است که به جزئیات ذیل قانون کلی می پردازد؛ اگر کلی به مثابه قانون از پیش فراهم باشد، قوه حکم تعیّنی است و چنانچه جزئیات فراهم باشد و کلی باید استخراج یا کشف گردد، قوه حکم تأملی است. کانت تلاش می کند تبیین نماید که همان گونه که قوه فهم اصل یا اصولی آزاد از تجربه دارد، برای قوه حکم نیز باید اصلی آزاد از تجربه یافت. این اصل آزاد از تجربه برای قوه حکم تأملی، اصل غایت مندی درونی طبیعت است.
برهان مبتنی بر حقایق سرمدی در فلسفه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایب نیتس سست ترین و ضعیف ترین بخش فلسفه او می داند، این بخش به معنایی اساسی ترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایب نیتس بدون خداوند نه چیزی می تواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین وی برهان مبتنی بر حقایق سرمدی است. برخی این برهان را متقاعد کننده تر از برهان وجودی، و حتی اعتبار برهان وجودی را به معنایی متوقف بر این برهان دانسته اند. در این مقاله قرائت های مختلف برهان مذکور بیان می شود و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
انسجام گروی تبیینی در توجیه معرفت در ترازوی نقد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
با اینکه «مبناگروی» رایج ترین نظریه در توجیه معرفت است، انتقادهای ناظر به آن سبب شد معرفت شناسان معاصر آن را کنار گذاشته، دیدگاه های جدیدی ابداع کردند که مهم ترین آنها انسجام گروی است. در این میان بیشتر انسجام گرایان طرف دار «انسجام گروی تبیینی» هستند. تبیین، پاسخ به پرسش از علت یک پدیده است. فیلسوفان علم و معرفت شناسان هیچ اتفاق نظری در حقیقت تبیین ندارند؛ برخی الگوی قیاسی را مطرح کرده اند؛ برخی دیگر تحلیلی معرفتی از آن به دست می دهند و برخی ادعای بداهت مفهومی تبیین را پیش کشیده اند. به باور پیروان انسجام گروی تبیینی، باور به گزاره p هنگامی موجه است که با مجموعه ای از باورهای فرد که نسبت به سایر مجموعه باورهای او بیشترین حد از انسجام تبیینی را دارد، هماهنگی داشته باشد و باور به p برخی از باورهای آن مجموعه را بهتر از نقیضش تبیین کند یا اینکه آن باورها، باور به p را بهتر از نقیضش تبیین کند. انسجام گروی تبیینی اشکالات متعددی دارد؛ از جمله لزوم انسجام تبیینی بیشتر در مجموعه مشتمل بر حقایق کمتر، وجود تبیین های بهتر، اما بی اعتبار و لزوم انسجام تبیینی مساوی در مجموعه های ناسازگار. تلاش های طرفداران این نگرش در پاسخ به اشکالات ناکام بوده است.
انواع شیمیایی، کشف یا قرارداد: بررسی دیدگاه جوزف لاپورت در مورد ارجاع واژه های انواع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نام گذاری و ارجاع انواع به نحوی است که بر مبنای آن دو مرحلة تحقیق تجربی در مورد نوع امکان پذیر می شود. در سال های اخیر جوزف لاپورت، در مورد نام گذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان می دهد که برای انواع دارای واریته، نمونه های مبهمی وجود دارند که نمی توان به راحتی تصمیم گرفت که آن ها از مصداق های واریتة ناشناخته ای از آن نوع اند و یا مصداقی از آن محسوب نمی شوند. کشف ذات زمانی ممکن است که بدانیم ساختار واریته های متفاوت تا چه حد با هم تفاوت دارند. از سوی دیگر، واریته ها را زمانی در اختیار داریم که ذات نوع را تشخیص داده باشیم. یک راه برای خروج از این معضل، راه حلی است که لاپورت مطرح کرده است؛ از نظر لاپورت ذات انواع کشف نمی شوند بلکه قرارداد می شوند. برای خروج از این معضل، در این مقاله تلاش می کنیم راه حل دیگری که مستلزم کشف ذات باشد عرضه کنیم.
فلسفه علم
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۷۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و توسعه
منبع:
جاویدان خرد ۱۳۵۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
بررسی منطقی تعارضات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به ارتباط میان منطق و اخلاق می پردازد و تعارض تکالیف را به منزلة مبحثی اخلاقی بررسی منطقی می کند. منطق تکلیف استاندارد که از ابتدا به منظور بررسی گزاره های اخلاقی بنا شد، نمی تواند بیان درست و دقیقی از تعارض میان تکالیف داشته باشد. بنابراین منطق های جدید تکلیفی بنا شده اند تا بتوانند موقعیت تضاد میان تکالیف را به طور صوری بیان کنند. در این میان منطق های تکلیف فسخ پذیر و به طور خاص منطق فسخ پذیر پیش فرض ریتر می تواند رویکردی جدید در قبال تعارضات اخلاقی داشته باشد و آن ها را به شکل قابل قبولی تبیین کند.
فقر معرفت شناختی و روان شناختی در اندیشة پاولف و مکتب رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة پاولف و مکتب رفتار، به عنوان یکی از روش های آموزش به ویژه در روان شناسی یادگیری و نیز یکی از شیوه ها و راه های پرورشی، مورد توجه و قابل تأمل است و می توان از رهاورد آن برای بخش هایی از تعلیم و تربیت، بهره های ارزشمندی گرفت. اگر این مشرب درمعرض نقّادی ما قرار می گیرد، ازآن روست که افکار و افعال آدمی را تماما در قالب محرّک ها، بازتاب ها، محیط و نیز فرآیند فیزیولوژیک انسان تحلیل و تعقیب می کنند. آنجاست که هم این روند و هم مبانی آن که همان فلسفه پوزیتیویسم و ماتریالیسم و نیز آموزه های داروینی و دکارتی است، مورد نقد و چالش قرار می گیرد. ما با این نظریه، به منظور یک تکنیک علمی سر ناسازگاری نداریم،محل نزاع ما دیدگا ه های فلسفی،شناخت شناسی و روان شناختی و انسان است که صاحب نظران آنان، چنین نظریه ای را از دل آن استخراج کرده اند. همچنین با آن جهان بینی و معرفتی است که به دلایل ناصواب، به حذف روان شناسی و معنویت و نظام ارزش ها و باورهای قدسی آ دمیان پای می فشارند و به آن رنگ و بوی حیوانی می دهند. فقر اصالت و استقلال در اندیشه و معرفت انسان، فقر خودشناسی، تفکر و هنر، مغایرت با حقایق عقلی، جبرگرایی محیطی و فیزیولوژیک، انکار پدیده های روانی و نیز ناباوری به کیان اخلاق و ارزش ها، نقدهایی است جدی بر مکتب شرطی.
بررسی مسألة شهود در آثار افلاطون
حوزه های تخصصی:
از گذشته همواره در کنار علم حصولی نوع دیگری از معرفت که از آن به علم حضوری یا شهودی تعبیر میشود مطرح بوده است. در میان فلاسفه گروهی معتقدند که شهود تنها به وسیلة عقل صورت میگیرد و گروهی دیگر بر این باورند که شهود توسط نفس انسانی صورت میگیرد که یقینآور است و غیر از این طریق معرفت، بقیه قابل اعتماد نیستند. افلاطون یکی از فلاسفهای است که طریق معرفت صحیح را شهود میداند ولی همواره در بین فلاسفه بعد از او این سؤال مطرح بوده که شهود مورد نظر او عقلی بوده یا عرفانی؟ با رجوع به آثار افلاطون و استخراج ویژگیهای شهود او و مقایسه آن با خصوصیات مکاتب عرفانی و تجربههای دینی این فرضیه که منظور وی از شهود، قسم عرفانی آن بوده قوت میگیرد هر چند که مخالفین این نظر نیز دلایل مستحکمی برای بیان خود دارند.
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.