مقالات
حوزه های تخصصی:
در منابع عرفانی و تذکره ها از چهارده سلسله ی عرفانی به نام سلاسل معروفیه نام برده شده است که همه ی آن سلسله ها از طریق جنید و استادش سری سقطی به معروف کرخی می رسند و به همین دلیل به معروفیه مشهور شده اند.
بحث: هنگام بررسی زندگینامه ی بسیاری از صوفیانی که به عنوان حلقه های اتصال به این طریقه های صوفیانه اند، مشخص می شود که آنها نمی توانند حلقه ی رابط قبل و بعد از خود ــ چنانکه ادعا شده است ــ قرار گیرند و با اغماض، تنها شمار اندکی از این سلسله های چهارده گانه، دارای انتسابی درست هستند؛ به عنوان نمونه نعمت اللهیه و نقشبندیه و انتساب دیگر سلسله ها به معروف کرخی قابل اثبات نیست.
نتیجه گیری: این مقاله با بررسی زیرشاخه های این سلسله های صوفیانه، منتهی به نفی نظریه ی رایج درباره چهارده سلسله ی معروفیه می شود.
اوصاف و کارکرد یاریگران خـداوند در اوستـا و عهـد عتیـق (بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون دینی زرتشتی و یهودیت، که نمایانگر اندیشه های دینی یهودیان و مزداپرستان در هزاره ی پیش از میلاد هستند، به صراحت به شراکت موجودات مینوی در آفرینش و اداره ی هستی، اعم از مینوی و مادی، اشاره شده است. به باور اوستا، جهان نیک را اهورامزدا، با همراهی مینوی مقدسی موسوم به سپنته مینو آفریده است و با همکاری و یاری فروشی ها، امشاسپندان و خورنه (فرّهی) اداره می کند. در عهد عتیق نیز یهوه به واسطه ی قوا ی الهی به نام روح خدا، فرشته خدا و فرشتگان خدا به تکوین هستی، تکمیل و اداره آن پرداخته است. نوشتار پیش رو نخست به معرفی و توصیف هر یک از لشگرهای مینوی یاد شده در اوستا و عهد عتیق پرداخته، سپس اختلافات و به ویژه اشتراکات کارکرد و ماهیت آنها را نشان می دهد.
مقایسه آموزه های اخلاقی شاهنامه فردوسی و مهابهاراتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و مهابهاراتای هندی اگر چه در نگاه نخست منظومه هایی حماسی به شمار می روند، برخلاف انتظار، گنجینه هایی بی همتا و آکنده از آموزه های اخلاقی و شایست و ناشایستها هستند و همچون آینه ای صاف و درخشان، واقعیات، اوضاع و احوال و فرهنگ زمانه ی خویش را بازتاب می دهند. امور اخلاقی و گزاره های مطرح شده در این دو اثر، طیف گسترده ای را در بر می گیرد که هم شامل اخلاقیات کلی و عمومی که در مورد تک تک افراد بشر در هر زمان و هر مکان و هر شرایطی صدق می کند و هم شامل اخلاقیات طبقات و اصناف گوناگون اجتماع می شود. در این گفتار برآنیم تا با بررسی گزاره ها و آموزه های اخلاقی این دو اثر و ارزیابی آنها با دیدگاه های رایج در علم و فلسفه ی اخلاق، به پاسخی درخور درباره ی مفهوم اخلاق از نگاه این منظومه های بزرگ و گران سنگ دست یابیم و دریابیم که اخلاق مطرح شده در آنها - از حیث مفهوم و معنا - با کدام یک از اقسام اخلاق شباهت و قرابت بیشتری دارد.
رابطه زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حُسن یا زیبایی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در اندیشه ی عرفانی است. در همان نگاه نخست به این عنوان، به نظر می رسد که واژه ی حسن و معادل فارسی آن «نیکویی»، دارای نوعی دلالت اخلاقی است. کلماتی چون احسان و محسن که از مشتقات حسن است، غالباً در حوزه ی اخلاقی به کار می روند. همین نکته حاکی از آن است که بحث از زیبایی و حسن در عرفان اسلامی نمی تواند یک بحث زیباشناختی صرف به شمار رود و باید به گونه ای به دنبال تبیین پیوند میان زیبایی و اخلاق در این حوزه بود. این نوشتار بر آن است تا با ارائه ی تعریفی اجمالی از حسن و انواع آن، مقدمات پرداخت به چگونگی رابطه ی میان زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی را فراهم بسازد. به عبارت دیگر، مسأله ی اصلی این مقاله، کوشش برای یافتن مبنای مابعدالطبیعی این ارتباط است. به نظر می رسد که بحث از رحمت امتنانی در اندیشه ی عرفانی (اندیشمندان بزرگی چون ابن عربی، شیخ محمود شبستری و...) و مساوقت آن با وجود، و از سوی دیگر، مساوقت زیبایی با وجود، دلالت بر پیوند ژرف میان زیبایی و اخلاق دارد.
گذر از تحلیل ادیان سنتی به تحلیل جهان بینی ها در دین شناسی نینیان اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نینیان اسمارت با عدول از برخی عناصر مهم پدیدارشناسی دین سنتی، پدیدارشناسی دین پویا یا به تعبیر دیگر، روش تاریخی ـ تطبیقی را مطرح می کند که دغدغه ی اصلی آن، توجه به تحولات پدیدارهای دینی در بستر تاریخ است. او معتقد است در دین پژوهی و فلسفه ی دین معاصر عمدتاً دو اشتباه وجود دارد: اشتباه اول، ترسیم خطی مشخص پیرامون دین و ادیان در میان کلیت جهان بینی هاست و دوم این که به میزان کمی با ادیان (موجود) سر و کار دارند و به عبارتی از لحاظ فرهنگی قبیله ایند. همچنین از نظر او، صرف توجه به ادیان سنتی برای تبیین پدیده ی دین، مانع از ارائه ی تبیینی واقعی از دین و حتی کل واقعیت زندگی بشری خواهد شد. از این رو، اسمارت برآنست که باید قلمرو مطالعات دینی را به حوزه ی تحلیل جهان بینی ها گسترش داد. وی تحلیل جهان بینی ها را قلب دین شناسی خود می داند و سایر عناصر نظریه اش، از جمله دین جهانی را کاملاً در ارتباط تام با آن تعریف می کند، اما سرانجام در بیان ماهیت دین و جهان بینی، که مفاهیم اصلی نظریه اش هستند، سردرگم است و دقیقاً مشخص نمی کند که دین مساوی جهان بینی است، خاص تر از آن است یا رابطه ی دیگری با آن دارد.
نظریه ی علم حضوری محمد حسین طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
در دهه های اخیردر غرب، ادراک انسانی مورد کاوش دقیق قرار گرفت و در بعضی زمینه های معرفت انسانی تشکیک کردند. طباطبایی موضعی رئالیستی در معرفت شناسی اتخاذ کرد و برای دفاع از موضع خود بیشتر از گذشتگان، به بررسی علم و ادراک پرداخت و برای گریز از شک گرایی، به علم حضوری اهمیت زیادی داد و مبنای معرفت انسانی را بر آن بنا کرد. علم حضوری را علم نفس به خود، قوا، فعل و انفعالات آن، علم حضوری علت به معلول و برعکس و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر می داند.
این نوشتار به بررسی علم حضوری معلول به علت و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر از دیدگاه طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او می پردازد. با توجه به نظریه ی وی در مورد تجرد نفس انسات و علم حضوری، انسان می تواند با کاستن از اشتغال نفس به بدن، موجودات مجرد را با علم حضوری بیابد. قبل از این که انسان به موجودات دیگر علم داشته باشد، به خداوند علمی حضوری خواهد داشت.
شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی در بینش توحیدی جنید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنید بغدادی عارف بزرگ و نظریه پرداز سنت اول عرفانی، یکی از پیشگامان بحث توحید است که سخنان ارزشمندی در باب معرفت و توحید دارد. وی با توجه به سطوح مختلف مخاطبان، مراتبی را برای توحید برمی شمرد. سخنان وی در باب این موضوع، نمایانگر آن است که سیر و سلوک عملی و بینش خاص عرفانی در کنار هم در پیشبرد عارف برای رسیدن به مرتبه ی توحید ایفای نقش می کند. جنید در بیان مراتب معرفت و توحید تعامل سازگاری میان قوه ی عملی و نظری برقرار می کند و عرفان او چنانچه در باب عرفان پیش از سده ی هفتم ذکر شده، عمل صرف نیست. در این پژوهش کوشیده ایم که به بررسی مبحث توحید از نگرگاه جنید با استفاده از الگویی جدید و کارآمد (شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی) بپردازیم. رسیدن به مرتبه ی توحید از جهتی روی در قوه ی عملی دارد و با گذشتن از مراتب سیر و سلوک برای عارف حاصل می شود و از طرف دیگر، ارتباط ناگسستنی با بینش ویژه ی عرفانی و به تعبیر دیگر، قوه ی نظری دارد. بدین سان، برای شناخت بهتر توحید توجه به نحوه ی تعامل قوه ی نظری و عملی ضروری است.