طرح ها و نقوش کاشی کاری در هر دوره منبعث از مبانی فکری- ارزشی زمان خود بوده است. مجموعه کاخ گلستان گنجینه ای ارزشمند و بدیع از انواع نقوش کاشی نگاری قاجاری است که گستره متنوعی از مضامین را دربردارد. از مهم ترین مضامین موجود در این کاشی کاری ها، دورنماهای شهری و معماری هستند که بخش مهمی از تصاویر را به خود اختصاص داده است. شیوه ها و الگوهای بازنمایی فضاهای شهری در این آثار کمتر به عنوان یک موضوع مستقل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که در این نوشتار بدان پرداخته می شود. پژوهش حاضر از راهبردهای ترکیبی، شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده می نماید. در مجموع 63 تصویر از کاشی نگاری های منظره پردازانه در نمای خارجی مجموعه بناهای کاخ گلستان به شیوه پیمایشی تهیه شده و مورد مطالعه قرار گرفته است. از این میان 6 تصویر واجد ویژگی های فضای شهری تشخیص داده شدند. الگوهای بازنمایی فضای شهری در این نقوش در 3 دسته مورد تحلیل قرار گرفته است؛ الف) ویژگی های کالبدی- فضایی این تصاویر نشان دهنده حضور میدان محصور و بسته با شاخص بصری در یک ضلع و خیابان های طویل با نشانه های قابل تمیز در تصاویر هستند که آبنماهایی نیز در مرکز خود دارند. ب) ویژگی های بصری- ادراکی تصاویر نشان دهنده استفاده از قاب های بیضی شکل عمودی، پرسپکتیوهای یک نقطه ای مرکزی و تلاش برای حفظ تقارن نسبی و تعادل در ساماندهی عناصر تصویر می باشد. د) ویژگی های عملکردی- فعالیّتی تصاویر بیانگر ماهیّت تفرجی و گردشی این فضاها بوده که اغلب توسط حضور مردم به صورت گروه های دو نفره خود را نشان می دهد.
نیاز انسان در طول تاریخ به ایجاد ارتباط با مناطق مختلف منجر به ساخت راه ها شد. همچنین او برای سهولت در امر حمل و نقل و رفت آمد اقدام به ایجاد ابنیه فنی برای راه ها کرده که یکی از این ابنیه، پل است. سرزمین حاصلخیز خوزستان که پرآب ترین و طولانی ترین رودخانه های ایران در آن جاری است حکایتی از این موارد دارد در کنار رودخانه های پرآب و فراوان، کمی ارتفاع و شیب و مسطح بودن خوزستان امکان کاربری پل ها را به موارد دیگر نیز داده که نمونه کاملاً شناخته شده آن مجموعه سازه های آبی شوشتر است که در جهان شناخته شده و نسبتاً سالم و پابرجاست. در سال 1390 در راستای تعین حریم محوطه لور و در بررسی سطحی این محوطه بقایای این پل بند کشف و بدین منظور محوطه کاملاً بررسی شد تا تمامی آثار متعلق به این مجموع کشف و ثبت شود. ابعاد و اندازه پل ثبت و ضبط و بقایایی از طاق قوس های پل به دست آمد و اندازه آنها مشخص شد. اثراتی از راه عبوری مربوط به پل کشف و کانال های ارتیاطی، حوضچه ها و محل آسیاب آبی نیز کشف شد و در گمانه های کنار پل تعدادی قطعه سفال نیز که احتمالاً متعلق به زمان آبادانی پل بوده جمع آوری شد تا بتوان به تاریخ نسبی ساخت پل را دست یافت. در انتها با طراحی پل شکل احتمالی آن به دست آمده و با دیگر مجموعه های دارای کاربری یکسان مقایسه شد.
با توجه به اینکه این اولین گزارش درباره این مجموعه است ، ما در این پژوهش به دنبال این هدف و پرسش هستیم که به طور دقیق این سازه ها به چه منظوری ساخته شده اند؟ با توجه به اینکه محوطه لور از اواخر دوره ساسانی تا دوره متأخر اسلامی مسکونی بوده، این پل در کدام دوره ساخته شده است؟ احتمالاً پل به چه شکل بوده است؟ این پل بند چگونه ساخته شده است؟ آیا فقط به منظور عبور و مرور ساخته شده یا کاربرد دیگری هم داشته؟ چه عامل احتمالی باعث ریزش پل شده است؟ مصالح پل از چه موادی تشکیل یافته است؟
از روی کار آمدن شاه صفی در سال 1038 ه . تا فروپاشی حکومت صفوی در سال 113 ه. نزدیک به یکصد سال طول کشید. در این دوره هنرهای ایران در کنار سایر تحولات آن، دگرگونی قابل ملاحظه ای را از سرگذراند. آن عواملی که بخصوص در دوره شاه عباس اوّل، هنرهای ایران را در مسیر نوآوری و تجدد قرار داد، در این دوره یکصد ساله به بار نشست و یکی از ویژگیهای هنر نقاشی دوره صفوی تجدد و رویکرد به عناصر جدید هنری شد. دراین مقاله این رویکرد و گرایش به تجدد و تقابل آن با سنت نگارگری ایران ارزیابی شده و عوامل و علل و وجوه گوناگون تجدد و نوآوری بررسی گردیده است. کلیدواژگان: فرنگی سازی، دیوار نگاره، نگارگری، شیوه نقاشی اروپایی، یکه صورت، نقاشی گل و مرغ، محمد زمان، علیقلی جبادار، شیخ عباسی، معین مصور
در طول تاریخ یکی از زیباترین فعالیت های انسان، آفرینش باغ بوده است. هنر باغ سازی یکی از کهن ترین هنرهای ایرانیان است که دارای سنت های ارزشمند و قدرتی معنوی است. قدم نهادن در باغ های ایرانی، ما را به این اندیشه وا می دارد که چه رمز و رازی در پس ظاهر آراستة آنها نهفته است که بعد از گذشت قرن ها کهنه نمی شوند و همچنان با منظری جذاب، انسان امروز را به سوی خود دعوت می کنند. شکل باغ در ایران از دیرباز تاکنون با طبیعت و میزان آب تناسبی کامل داشته است. اطلاعات درباره باغ های سمرقند به گزارش های کلاویخو و تعدادی مقاله محدود شده و در حال حاضر اثری از بیشتر باغ های سمرقند و اصفهان دیده نمی شود. هدف اصلی این مقاله بررسی ساختار فیزیکی باغ های سمرقند و اصفهان و تأثیرات باغ های تیموری در سمرقند بر باغ های خیابان چهارباغ اصفهان در دوره صفوی است تا اینکه محتوای این مطالعات، گامی در جهت مطالعات بیشتر در این زمینه باشد.
در این راستا با رویکرد توصیفی- تاریخی، مروری به شناخت عناصر شکل دهنده باغ های دو دوره تیموری و صفوی و شباهت ها و تفاوت ها در این باغ ها با دو دوره زمانی متفاوت پرداخته می شود و در واقع توصیفاتی که درباره باغ های این دوران (تیموری - صفوی) شده، بسیار مفصل تر از توصیفاتی است که از باغ های دورانی قبلی شده و این، کمک بزرگی به شناخت باغ های این دو دوره تاریخی کرده است و به این سؤال که باغ های دورة تیموری و به ویژه باغ هایی که تیمور در سمرقند ایجاد کرد، تا چه اندازه بر باغ های بعد از خود در دوره صفوی تأثیر داشته ، پاسخ داده می شود. برای بررسی باغ های این دو دوره از منابع تاریخی و سفرنامه ها و اسناد و مدارک به جا مانده از آن دوران و نتایج و مطالعات انجام شده توسط پژوهشگران معاصر استفاده شده و به این نتیجه رسیده که باغ سازی به شیوه صفوی و به طور خاص خیابان چهارباغ ریشه در دوران تیموری داشته است.
فرضیه و محور اصلی این مقاله مبتنی بر آنست که تحولات سیاسی - اقتصادی در شکوفایی فرهنگی - هنری این دوره بسیار موثر بوده و در حقیقت اعتبار فرهنگی - هنری این دوره نتیجه و برآمد اعتبار سیاسی - اقتصادی آن بوده است کارگاه هنری سلطان حسین بایقرا خلاصه و فشرده بالندگی های فرهنگی هنری ادوار پیشین بوده که تحت سایه او و مشاور بزرگش میر علیشیر نوایی با آگاهی تمام به شکوفایی و اوج کمال رسید و فضایی از تحولات هنری پدید آمد که در قیاس با گذشته پیشرفته و مترقی بوده است در این دوره نقاشی که در دوره پیش مکتب هرات فرع بر خطاطی بود پیش تاخت و با آن هم دوش و هم کنار گردید.
از جمله چالش های جدی در عصر جدید که بعضی از اندیشمندان، آن را عصر پسامدرنیته می خوانند، نسبت میان شیوه زندگی مسلمانان و جوامع دینی با عصر جدید و دوران پسامدرن است. در این راستا این پرسش اساسی در حوزه هنر نیز خود را بازمی نمایاند و به صورت گفتمان طرح می گردد که با توجه به مبانی معرفتی هنر دینی و مهدوی و همچنین بر اساس مبانی معرفتی هنر پست مدرن آیا امکان سازگاری میان هنر مهدوی و هنر پست مدرن وجود دارد یا نه. در این مقاله دو الگو و نظریه مطرح و نقد و بررسی شده و سپس الگویی بر اساس زیسته فطری پیشنهاد گردیده است.