فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۷٬۰۲۲ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر جاودانگی و مقبولیت یک اثر معماری در میان عموم از آن جهت لازم و ضروری است که امروزه بحران در زیستگاه های بشری ناشی از عدم توجه کافی به مقوله مکان و کیفیات آن در خلق فضاهای معماری و شهری قابل تأمل است. شرط لازم برای ماندگاری مکان در اذهان، برخورداری آن مکان از حس تعلق اکثریت مخاطبان است؛ لذا معنای مکان و عوامل تشکیل دهنده حس تعلق به آن، می تواند در دستیابی به هدف پژوهش، یعنی عوامل ایجاد حس مکان ماندگار در اذهان عمومی کمک شایانی نماید. در پژوهش حاضر با تعریف مکان و عوامل تشکیل دهنده حس مکان، بر پایه تحلیل محتوای متون به دست آمده از روش کتابخانه ای، مدلی با عنوان عوامل ایجاد مکان ماندگار در اذهان عمومی ارائه می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد، برای ایجاد مکان ماندگار در اذهان عموم، توجه توام به سه عامل محیط، تصورات و مدیریت ضروری است.
ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی از منظر دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
135 - 179
حوزه های تخصصی:
امروزه در فضاهای سکونتی به دلیل عدم توجه معماران به مؤلفه های ادراکات حسی ساکنین و عدم توجه به تأثیر حواس بر فرآیند ادراک آنان، نظاره گر تنزل کیفیت سطح زندگی و همچنین رضایتمندی نامطلوب ساکنین در محل سکونتشان می باشیم. با توجه به آنکه نگرش های پدیدارشناسانه در حوزه فضاهای سکونتی کمتر موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است، این پژوهش از دیدگاه پدیدارشناسانه مرلو پونتی و نظریات برگرفته از آن بهره گرفته است و بر آن است تا به ارائه راهبردهایی به جهت ارتقا کیفی ادراکات حسی ساکنین فضاهای سکونتی بپردازد. این پژوهش از منظر روش شناسی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. ابزار این پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری آن 50 نفر از متخصصان حوزه معماری می باشد. برای تعیین اعتبار یابی پرسشنامه از نرم افزار Smartpls2 استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که مواد و مصالح بوم آورد و آشنا با انسان جهت ایجاد حس خاطره انگیزی با مقدار آماره تی 3.47، انعطاف پذیری و سیالیت فضا با مقدار آماره تی 3.44 و بهره گیری از نماد و نشانه ها با مقدار آماره تی 3.12 بیشترین تأثیر را بر ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی ایفا می کنند که به تفصیل بیان می گردد.
بررسی راهکارهای ارتقاء کیفیت محیطی و بهره برداری بهینه از منطقه فرهنگی-گردشگری عباس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراضی عباس آباد یکی از مهم ترین ظرفیت های طبیعی و تپه های تاریخی شهر تهران است که از حدود 17 سال پیش، به منظور ایجاد قطب گردشگری و فرهنگی پایتخت ایران مورد برنامه ریزی و سپس بهره برداری قرار گرفت. با توجه به آغاز به کار حوزه های جدید فعالیتی در این مجموعه، تغییرالگوهای فراغتی و نیازهای شهروندان و نیز تعارضات مدیریتی به دلیل استقرار ارگان های مستقل در محدوده به نظر می رسد مدیریت موثر فعالیت های مجموعه در گرو توجه به تغییرات صورت گرفته و بازنگری نیازها و ظرفیت ها با توجه به شرایط حال حاضر است. در این راستا از طریق مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه های عمیق با ذینفوذان و ذیمدخلان و نظرسنجی از مراجعان به بخش های مختلف از طریق پرسشنامه در ماه ها و فصول مختلف طی یک سال، وضعیت بهره برداری از مجموعه بررسی شد و راهکارهای متناسب ارائه شد. اهم این راهکارها به لزوم افزایش تنوع و اختلاط عملکردی در مجموعه، افزایش نقش آفرینی اراضی در فعالیت های فرهنگی به ویژه با محوریت بخش خصوصی، تأمین شرایط اولیه آسایشی در فضاهای باز، ارتقاء شیوه های اطلاع رسانی و آوازه سازی و نیز ارتقاء زیرساخت های مدیریتی متناسب با بهره برداری اشاره دارد.
شناسایی نقوش و بررسی عناصر تشکیل دهنده خوون چینی های شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
135 - 156
حوزه های تخصصی:
هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
جایگاه پله در پیوند با زندگی ساکنین خانه های تاریخی دزفول بر اساس مدل مکان کانتر (خانه های دوره های قاجار و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پله در خانه های ایرانی همچون خانه های تاریخی دزفول می تواند علاوه بر جنبه ارتباطی آن، تجربه زیستی متفاوتی را برای ساکنین آن رقم زند و در جایگاه مکان ارزیابی گردد. این پژوهش که قصد دارد با استفاده از مدل کانتر جایگاه پله را در خانه های تاریخی دزفول ارزیابی نماید، با رویکردی کیفی و با اتکا به روش تئوری داده بنیاد انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه ها، برداشت های پلانی و مشاهدات میدانی، حاصل و با کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. 26 نمونه از خانه هایی که معیارهای انتخاب پژوهش را داشته اند، شناسایی و مستندات لازم برای تحلیل یکایک آنها گردآوری شد. اصلی ترین معیارهای انتخاب نمونه ها، رواج در دوره زمانی خود و دسترسی به آنها بوده است. یافته ها حاکی از این است، نقش پله در سه دسته «فعالیت»، «کالبد» و «معنا» در برگیرنده مقولاتی است که بیش از یک فضای ارتباطی در خانه های تاریخی دزفول به ایفای نقش می پردازد. «اجتماع پذیری»، «سلسله مراتب فضایی»، «نماد و نشانه»، «هویت پذیری»، «خاطره انگیزی»، «تداوم و پیوستگی فضایی»، «مرزبندی» و «غنای بصری» از جمله نقش های پله در خانه های تاریخی دزفول هستند. بطور کلی پله در خانه های دزفول، با انطباق فعالیت های انسانی با کالبد معماری از طریق همگرایی سه مؤلفه مذکور سیستمی یکپارچه را پیکربندی نموده است.
ارتقای منظر در زیر ساخت های سبز شهری با رویکرد برندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
92 - 110
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: مشکلی که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد، تعارض احتمالی بین اهداف اقتصادی در برندسازی شهری و سلامت دراز مدت اکوسیستم شهری است. به طور خاص، نگرانی وجود دارد که تمرکز تنها بر جنبه های اقتصادی در طراحی شهری ممکن است سلامت اکوسیستم شهری را به خطر انداخته و منجر به آسیب های جدی در طولانی مدت شود.
هدف: هدف اصلی این تحقیق توسعه یک برند شهری است که اولویت های پایداری را برجسته می کند و سلامت اکوسیستم درون شهری را تقویت می کند. هدف این است که راهکارهایی برای حفظ و تقویت تعاملات اجتماعی و زیست محیطی از طریق طراحی منظر در زیرساخت های سبز شهری ارائه شود.
روش: این تحقیق از رویکرد علمی-کاربردی با روش توصیفی-تحلیلی استفاده می کند. جمع آوری داده ها به صورت اصلی از کتابخانه انجام می شود، با تمرکز بر جمع آوری اطلاعات درباره زیرساخت های سبز شهری، به ویژه مسیرها و فضاها، و نقش آن ها در تقویت پایداری و تعاملات اجتماعی و زیست محیطی.
یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس اطلاعات جمع آوری شده، تحقیق اجزای کلیدی و اصول زیرساخت های سبز شهری را شناسایی می کند. دو اجزای اصلی مسیرها و فضاها هستند که ساختار زیرساخت سبز را شکل می دهند. علاوه بر این ساختار اصلی، اصولی مانند چند کارکردی، ارتباط، هماهنگی، طراحی مبتنی بر فرآیند و برنامه ریزی استراتژیک را به عنوان اصول اساسی برای توسعه برندسازی پایدار شهری از طریق طراحی منظر معرفی می کند.
بررسی خوانش دلبستگی مکانی بر مبنای عناصر هویتی معماری مسکونی (مطالعه موردی: معماری مسکونی دوره پهلوی دوم بین شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
5 - 18
حوزه های تخصصی:
دوره پهلوی دوم سرآغاز فراگیر شدن جنبش مدرن و تغییر شکل در سبک های معماری و ارائه الگوهای نوین در آن بوده است. این امر سبب شده است که بناهای معماری شاخص و برجسته ای خصوصا در معماری مسکونی طراحی و اجرا شوند که پس از گذشت چند دهه از اجرای آن ها، هنوز دارای جذابیت های کالبدی، معنایی و عملکردی باشند. در همین راستا، این پژوهش در پی بررسی خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از این بناها با در نظر گرفتن عوامل دلبستگی مکانی و بر مبنای عناصر هویتی توسط شهروندان با استفاده از روش پیمایش پرسشنامه ای و مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و اسکان نشان دادند که که مرحله اول خوانش این بناها، ویژگی های عملکردی آنان است که این امر موجب اثرگذاری بر عامل وابستگی مکانی در تصورات ذهنی افراد شده و در درجات بعدی به شکل گیری هویت و دلبستگی مکانی منجر شده است.
آسیب شناسی قوانین و مقررات تاثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید؛ مورد مطالعه: محله حکیمیه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 64
حوزه های تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفه های هویتی است. در سال های اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمان ها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعمل های اجرایی مختلفی برای سامان بخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمان ها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمان های جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیب شناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفه های اصلی هویت ساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفه های مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سال های اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده های اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفه های سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفه ها، با استفاده از روش های آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبه ها به روش تفسیری نشان می دهد، میزان تحقق الزامات و توصیه های مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفه های نمای ساختمان های نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاست های بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفه های هویت ساز نمای ساختمان ها از منظر اسناد رسمی بوده است.
مدارس شهر یزد در روزگار آل کاکویه و اتابکان: بازشناسی معماری و فهم ماهیت مدارس بر پایه گزارش های تاریخی و شواهد محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
5 - 25
حوزه های تخصصی:
با تشکیل فرمانروایی کاکوییان در منطقه یزد، شهر یزد که پیش از آن به «کثه» معروف بود، رونق یافت و حیات تازه ای را آغاز کرد که بر نحوه توسعه و سرنوشت آینده شهر مؤثر بود. در زمان کاکوییان، آبادانیِ شهر و روستاهای تابعِ آن از سر گرفته شد. «مدرسه» یکی از گونه بناهای شاخصی است که مورخانِ تواریخ یزد به برپایی آن ها در این دوره اشاره کرده اند. اتابکان دنباله کار کاکوییان را گرفتند و علاوه بر ایجاد بناها و توسعه زیرساخت های شهری، مدارسی هم ساختند. کاکوییان و اتابکان چند مدرسه و کجا و با چه هدفی و با چه ویژگی های کالبدی و کارکردی ای ساختند؟ این ها پرسش های پژوهش اند. هدف از پژوهش، پیگیری چیستی و کارکرد این مدارس و ویژگی های معماری است. روش پژوهش «تاریخی تحلیلی» است و داده ها با استناد به گزارش های تاریخی و شواهد معماری و شهری فراهم آمده است. براساس جست وجوهای انجام شده، نُه مدرسه در سده های پنجم تا هشتم هجری در یزد برپا شدند که بانی آن ها اُمرایِ کاکویی و اتابک یا نزدیکانشان بودند. برخی از این مدرسه ها در داخل حصار (محله شهرستان) و برخی بیرون حصار یا متصل به دروازه ها بنا شدند. کارکرد اصلی این مدارس بیشتر آرامگاهی است و از وجه آموزشی این بناها آگاهی روشنی در دست نیست. این گونه بناها آن قدر اهمیت داشتند که با گنبد شاخص و سردر بلند، گاه با دو منار، ساخته می شدند و در منظره شهری چشمگیر بودند. بیشتر مدارس یاد شده از بین رفته اند و درباره وجود آثاری از آن ها، مانند مدرسه سلطان قطب الدین، می توان حدس هایی زد. مدارس این دوره را می توان نیای مدارس سده هایِ بعدی، به ویژه مدارسِ مظفریان و تیموریان، به حساب آورد.
تبیین مفهوم ذهنیت معماریانه با بهره گیری از فرضیه ای درباب پیدایش مفهوم پیرنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندی است که مفهوم ذهنیت در پژوهش های حوزه ی تاریخ معماری ایران به عنوان رویکردی مطالعاتی تحت عنوان تاریخ ذهنیت عامه به کار بسته می شود. با وجود پژوهش هایی در تبیین رویکرد یادشده، چیستی مفهوم ذهنیت در ارتباط با معماری کمتر مورد توجه بوده است. در این نوشتار، ضمن معرفی مفهوم میان رشته ای «ذهنیت معماریانه» به عنوان مجموعه افکار، باورها، نگرش ها، خیالات و آرزوهای مردم یک اجتماع در ارتباط با موضوعات معماریانه، با اتکا بر راهبرد پژوهش استدلال منطقی، ابتدا این مفهوم از طریق طرح مصادیق مختلف برای آن و با بهره گیری از استدلال استقرایی تثبیت شده، سپس با اتکا بر تبیین های صورت گرفته از مفهوم ذهنیت مبتنی بر نظریه ساخت اجتماعی واقعیت، و با بهره گیری از روش استدلال قیاسی، تبیین می گردد. برای روشن تر شدن ابعاد موضوع، مفهوم «پیرنشین» به عنوان یکی از مصادیق ذهنیت های معماریانه ایرانیان، انتخاب و تلاش می شود تا ابعاد مفهوم ذهنیت معماریانه با اتکا بر ویژگی های این مصداق، وضوح بیشتری یابد. براساس نتایج پژوهش، ذهنیت های معماریانه، ساخت های اجتماعیِ زمان و مکانی مشخص، از واقعیات معماریانه اند؛ که به صورتی ناخودآگاه، شیوه های تفکر، تخیل، احساس کردن و کنش مردم آن زمان و مکان را در ارتباط با این واقعیات تحت تاثیر قرار می دهند. چنان که پیرنشین نیز می تواند ساخت اجتماعی دوران معاصر از سکوهای دوسمت ورودی بناهای تاریخی انگاشته شود.
رویکرد طراحی مبنا سلامت ساکنان در تعامل انتخاب مصالح ساختمانی و محیط زیست سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۴۸-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
اهداف: در رویکرد جامع به «معماری سالم»، فضای داخل و خارج ساختمان به عنوان یک محیط زیست یکپارچه تحلیل می شود؛ موضوعی که با درک جامع از محیط زیست آغاز شده، به حوزه استفاده از مصالح نوین ساختمانی منتهی می شود. هدف اصلی پژوهش، معرفی الگوی «ساختمان سالم» در تعامل انتخاب مصالح ساختمانی، رایانش زیستی و محیط زیست سالم است. روش ها: روش شناسی پژوهش بر «اشباع نظری» حاصل از پیشینه پژوهش استوار شده است. برای تایید روایی و پایایی پژوهش از جمعبندی نظرات متخصصین در حوزه سلامت ساکنان در خانه و سلامت کارکنان در محل کار استفاده شده است. بر اساس چارچوب نظری پژوهش در نظریه معماری سرآمد، مقایسه «کیفیت ساختمان سالم» با سه متغیر «شیمی ساختمان»، «بیولوژی ساختمان» و «فیزیک ساختمان»؛ و «نظر ساکنان» با سه متغیر «بهره وری انرژی»، «رضایت ساکنان» و «سلامت ساکنان»؛ ارزیابی می شود. یافته ها: نتایج کمی و عددی پژوهش بر اهمیت و رابطه مفهوم «کیفیت ساختمان سالم» با مقوله «نظر ساکنان» اشاره دارد و نشان می دهد که می توان با کمک الگوهای مبتنی بر غربالگری با کارایی بالا، نسبت به کنترل مواد شیمیایی خطرناک در صنعت ساختمان، و استفاده بهینه از مصالح نوین ساختمانی در فرآیند طراحی و اجرا تاکید داشت. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش مدلی یکپارچه از فرآیند طراحی و اجرای ساختمان مبتنی بر دانش شیمی ساختمان را معرفی می کنه که با تاکید بر سلامت ساکنان، کارکنان و استفاده کنندگان؛ بر اهمیت جایگاه آموزش و مدیریت محیط زیست، در انتخاب بهینه مصالح دوستدار طبیعت و رایانش زیستی مصالح نوترکیب تاکید دارد.
کاربرد تکنیک نحو فضا در تحلیل بعد فضا (نمونه موردی: میدان رسالت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۷۰-۴۹
حوزه های تخصصی:
اهداف: پیچیدگی مسائل شهری امروزه به حدی است که پژوهشگران و طراحان شهری کمتر می توانند بر روی همه موضوعات به طور همزمان تمرکز کرده و عواقب تصمیم ساز ی های متبلور در طراحی های خود را بر فضاهای شهری تبیین کنند. منطق نحو فضا که یکی از سازوکارهایی است که می تواند در فائق آمدن به این نوع مسائل یاری رساند، از نرم افزارهایی استفاده می کند که دقت بالایی در محاسبات ریاضی و ارائه نقشه های گرافیکی دارد. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت های بعد فضا و تجربه عابرین پیاده در میدان رسالت تهران می باشد. روش ها: در پژوهش حاضر، ضمن استفاده از نرم افزار DepthMap از طریق برداشت های میدانی و مصاحبه های صورت گرفته با ساکنین، کسبه و عابرین و مشاهده مشکلات موجود در دسترسی شهروندان به بخش های مختلف میدان، ضعف های تکنیکی نرم افزار مرتبط با منطق نحو فضا شناسایی شده و با شیوه منطقیSWOT نقاط قوت و ضعف آن به دست آمد. یافته ها: پس از بررسی نتایج اولیه و مشاهده مغایرت های شیوه شناختی، برداشت میدانی تجدید شد تا الزامات تکمیلی معلوم شود. نتایج به دست آمده از دو زاویه قابل تامل است. اول؛ برآمدن آگاهی های تکمیلی برای اصلاح منطق نحو فضا، شیوه ریاضی شناخت و نرم افزار DepthMap و دوم؛ دستیابی به شناختی نسبتا جامع از میدان رسالت در مدار نمایانگر فضا. نتیجه گیری: تجربه انسان از شهر می تواند با نتایج کمی به دست آمده متفاوت باشد. نتایج نهایی حاکی از آن است که محدوده جنوب و جنوب غربی میدان رسالت، دارای بهترین وضعیت همپیوندی و اتصال با سایر فضاهای شهری و به تبع آن بیشترین پتانسیل توسعه است.
شهر مولد مبتنی بر طبیعت، رویکردی نوین در حوزه توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
90-60
حوزه های تخصصی:
اهداف: شهرها و مناطق اطراف آن ها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و در واقع به عنوان قطب های مهم برای فرصت های اقتصادی، نوآوری، کار آفرینی، تولید و تعامل اجتماعی و فرهنگی عمل می کنند. در عین حال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستم ها از آستانه های عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابری ها و آسیب پذیری ها را بیش از پیش تقویت می کنند. از این رو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدید پذیر، انعطاف پذیر و مبتنی بر طبیعت که محدودیت های جهان ما را می پذیرد،حرکت کنیم. روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهر مولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهره وری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه 214 مقاله در سالهای 2013 تا 2022 شناسایی شدند که از این تعداد، 68 مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیست محیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است. نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنی بر طبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشار ها بر منابع طبیعی، باز آفرینی اجتماعی، دوام پذیری اقتصادی، پایداری اکولوژیکی و تداوم عملکردی - فضایی شهر ها را در مقابله با چالش ها و مخاطرات زیست محیطی پیش رو تضمین نماید، در برنامه های توسعه شهری معاصر ضروری به نظر می رسد.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
سرمایه اجتماعی به مثابه بسترِ زیست پایدار در میان ساکنان مسکن مهر؛ نمونه مورد مطالعه: مسکن مهر بهاران سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
91 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که می توان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعه شناختی) با وضعیت سرمایه اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر بهاران شهر سنندج است. متغیرهای عمده پژوهش بر اساس چارچوب نظری پاتنام، بوردیو، فوکویاما و کلمن صورت بندی شده و به لحاظ روش شناسی این پژوهش در سنت کمی و براساس روش پیمایش صورت پذیرفته و از ابزارِ پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی مسکن مهر شهر سنندج در سال 1399 است و تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری نیز به صورت دو مرحله ای، ابتدا نمونه گیری خوشه ای و سپس نمونه گیری تصادفی انجام شد که بر اساس آن 340 نفر افراد بالای 18 سال انتخاب شدند. صحت داده ها با استفاده از تکنیک های اعتبار صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گفت و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS Ver23 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سطح فرهنگ آپارتمان نشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت، دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیرساخت ها و متغیرهای زمینه ای (سابقه سکونت، درآمد و وضعیت تأهل) با سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آماره نشان داد که بین متغیرهای روابط اجتماعی، نوع سکونت و متغیرهای زمینه ای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) با سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز حاکی از آنست که متغیرهای فرهنگ آپارتمان نشینی، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تأثیرگذار بوده و حدود 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
مقایسه تاثیر مصالح جداره های خارجی بر آسایش حرارتی ساکنین و انتخاب مصالح بهینه در اقلیم گرم و نیمه خشک (نمونه موردی: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
211 - 227
حوزه های تخصصی:
ارزیابی دیوار خارجی ساختمان به جهت دستیابی به ساخت و سازی پایدار در صنعت ساختمان سازی مسکونی ودر راستای کاهش مصرف انرژی وایجاد شرایط آسایش ساکنین دراقلیم های مختلف همواره دارای اهمیت است. پژوهش حاضر تلاش داردتا رفتار حرارتی مصالح به کاررفته دردیوارهای خارجی ساختمان های مسکونی واقع درشهر دزفول رامورد بررسی قراردهد. مدل های آزمایشی مورد بررسی جمعا شامل دوازده نوع دیوار با مصالح: آجر سوراخدار، بلوک سفالی، بلوک هبلکس و بلوک لیکا به همراه عایق های حرارتی ETICS و XPS هستند. در انتها به منظور شناسایی شرایط آسایش در درون فضاهای مسکونی با در نظر گرفتن مقیاس هفت گانه اشری بهینه ترین دیوار معرفی می گردد. پژوهش فوق دارای روش شناسی کمی و مقایسه ای است که بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی با شبیه سازی 12 نوع دیوار در اقلیم گرم و نیمه خشک دزفول توسط نرم افزار دیزاین بیلدر به تجزیه و تحلیل پرداخته است.نتایج شبیه سازی در حالت ناپایدار مغایر با شرایط پایدار در اقلیم گرم و نیمه خشک است. براساس روش محاسباتی شرایط پایدار، دیوار با ضریب هدایت حرارتی کمتر دارای رفتار حرارتی بهینه تری است. در حالی که در شرایط ناپایدار، دیوار با جرم حرارتی بالاتر نقش موثرتری را به جهت دستیابی به شرایط آسایش حرارتی ساکنین ایفا می کند. از میان 12 دیوار بررسی شده، با توجه به شرایط آسایش نشان داده شده در شاخص PMV و نظر به نیاز غالب سرمایش اقلیم گرم و نیمه خشک دزفول می توان نتیجه گرفت که دیوارهای دارای عایق حرارتی ETICS و XPS دارای عملکرد مناسبی نیستند. در حالی که دیوارها با آجر سوراخدار، بلوک سفالی، بلوک هبلکس و بلوک لیکا بدون عایق حرارتی عملکرد بهتری را دارا هستند؛ از میان این دیوارها، دیوار با بلوک لیکا بدون عایق حرارتی مناسب ترین رفتار حرارتی و دیوارها با بلوک هبلکس و آجر سوراخدار هر دو بدون عایق حرارتی به ترتیب در رتبه دوم و سوم در جهت دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی قرار می گیرند.
محیط ساخته شده و اجتماعی و سلامت روان سالمندان در مقیاس محله، موردپژوهی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118-103
حوزه های تخصصی:
اهداف: رشد نرخ سالمندی در کشور و افزایش اختلالات مرتبط با سلامت روان از جمله مسائلی است که در دهه اخیر برنامه ریزان حوزه سلامت عمومی با آن مواجه شده اند. پژوهش ها نشان می دهد که اختلالات سلامت روان در میان سالمندان قزوینی شیوع داشته و پژوهش جامعی دررابطه با تأثیر محیط اجتماعی و ساخته شده بر سلامت روان انجام نشده است؛ بنابراین هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های تأثیرگذار محیط کالبدی و اجتماعی محله بر سلامت روان سالمندان (افسردگی، اضطراب و استرس) در شهر قزوین است. روش: پژوهش حاضر پژوهش کمی - مقطعی است که برای جمع آوری داده های روان شناختی از ابزارهای متداول سنجش سلامت روان نظیر (HADS) و (PSS) از طریق 361 پرسش نامه و از میان ساکنان محدوده بافت تاریخی شهر قزوین استفاده کرده و برای جمع آوری داده های محیط کالبدی و اجتماعی محله نیز پرسش نامه کیفیت های محیطی بهره برده است. تحلیل داده ها نیز با نرم افزار (SPSS-25) و روش رگرسیون سلسله مراتبی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل ها، سه دسته، عوامل فردی، مکانی و اجتماعی - فرهنگی بر سلامت روان سالمندان در شهر قزوین اثرگذارند. در میان عوامل فردی مؤلفه هایی نظیر سن، جنسیت، وضعیت مالکیت مسکن و وضعیت تأهل بر سلامت روان سالمندان تأثیر دارد. در میان عوامل مکانی مؤلفه های مانند رضایت از مکان، کاربری زمین، کیفیت سکونت، امنیت، پیاده مداری و فضای سبز دارای اهمیت هستند و در بعد اجتماعی - فرهنگی ابعاد فعالیت های اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر سلامت روان تأثیر گذارند. این مطالعه می تواند در برنامه ریزی و طراحی محلات در بافت تاریخی در راستای بهبود سلامت روان کمک کند.
هجرت مصداقِ راهبرد تاب آوری شهری در اندیشه اسلام
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
156 - 166
حوزه های تخصصی:
از منظر تاب آورانه می توان هجرت را تصمیمی برای کاهش فشارهای اجتماعی، دست یابی به زمینه های مساعد و بستر مطلوب برای جامعه سازی، رشد و توسعه جامعه شهری و مدنی که اسلام در آن اوج می یابد، دانست. در این نوشتار سعی شده تا با تبیین انگیزه ها و اهداف هجرت، این حرکت را با ابعاد تاب آورانه تفسیر و تشریح کرد که چگونه خروج از بن بست سیاسی، اجتماعی، باوری و... در مکه با ورود به مدینه تبدیل به فرصت و توسعه در تمامی جوانب می گردد. روش تحقیق پژوهش از نوع تفسیری- تاریخی و با استناد به آیات قرآنی، احادیث و منابع کتابخانه ای است. نتایج بیانگر این است که هجرت جدای از فرار از وضع موجود؛ یک استراتژی برای حرکت به سوی جامعه ای متعالی است که در آن برپایی تمدن اسلامی آغاز می گردد که پس از مدتی ثمرات آن تغییر طلایی نمود پیدا می کند. تبیین، تشریح و تفسیر هجرت به عنوان یکی از اصلی ترین و اساسی ترین سیاست ها و راهبردهای صدر اسلام می تواند از طریق بازتعریف و تطبیق با مولفه های تاب آوری، تعریفی جدید از خود پدیده هجرت را به دست دهد و پلی مابین این مفهوم و تاب آوری باشد و به عنوان یک مولفه برای پایداری و اهداف تاب آورانه در زمان ها و مکان های مختلف به کار رود.
اثر معماری مدرسه بر پایداری اجتماعی-فرهنگی در جوامع چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است برای جلوگیری از گسست و بروز نابسامانی های اجتماعی، نیازمند پایه های محکمی هست تا بتوان از طریق آنها در جامعه هایی با چند سطح اجتماعی و فرهنگی همچنان همبستگی را حفظ کرد؛ برای نیل به هدف پایداری در اجتماع می توان به فضاهای آموزشی که از تمام سنین و گرو ها در آن حضور دارند، به عنوان فضایی اثربخش برای آموزشدهنده و آموزشگیرنده توجه ویژه داشت و با هدف ایجاد حس تعلق و تقویت هویت میان کاربران و مکان انگیزه آنها را به فعالیت در راستای پایداری اجتماعی و فرهنگی افزایش داد. از آنجا که مناطق محروم اخیراً مورد توجه مسئولان و خیرین مدرسهساز جهت کمک به محرومیت زدایی قرار گرفته است، جا دارد که پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی نیز به صورت علمی این مسیر را تبیین و اجرایی کنند. پرسش های تحقیق پیشرو این است که آیا می توان در سطح کلان با در نظر گرفتن عوامل پایداری در طراحی مدارس به پایداری اجتماعی- فرهنگی جامعه با لایه های اجتماعی متفاوت کمک کرد؟ کدام یک از عوامل پایداری در طراحی مدارس تأثیر بیشتری در پایداری اجتماعی- فرهنگی دارد؟ کدام یک از شاخص های طراحی مدارس مورد توجه قرار گیرد امکان تحقق پایداری اجتماعی- فرهنگی نیز افزایش خواهد یافت؟ در این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه ای همچنین تجزیه و تحلیل امتیازات به دست آمده از پرسشنامه، میزان تأثیر شاخص های طراحی مدرسه با عوامل پایداری اجتماعی- فرهنگی، طرح و فرم مدرسه و حیاط از موارد تأثیرگذار در ارتقاء پایداری اجتماعی- فرهنگی در کالبد مدرسه شناخته شد.
ارزیابی میزان نمود ارزش های معنایی نهفته درپس کالبد بدنه تاریخی خیابان سپه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
17 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درک ساختار معنایی ذاتی بدنه های تاریخی خیابان سپه و چگونگی کمک این ساختارها به درک مکان موضوعات مهمی است که در این مطالعه فرض می شود که ارزش های معنایی معماری سازه های تاریخی را می توان از طریق 25 شاخص که در پنج سطح ارزشی گروه بندی شده اند، تجزیه و تحلیل کرد. این سطوح جنبه های مختلفی از جمله تعادل اساسی، سازگاری عملکردی، دلبستگی عاطفی، هویت فرهنگی و انتزاع نمادین را دربرمی گیرند. هدف پژوهش: این پژوهش با تمرکز بر مورد خیابان سپه تهران، به بررسی تعامل میان فرم و معنا می پردازد و به بررسی پیوندهای پیچیده بین بدن، چهره و روح معماری می پردازد. این مطالعه براساس این مفهوم است که طراحی معماری دارای ظرفیت عمیقی برای انتقال معانی است و این معانی اغلب از طریق نقش ها، انتظارات و انگیزه ها رمزگشایی می شوند. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوای تاریخی و جمع آوری داده ها به صورت کمی انجام گرفته است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد خیابان سپه، تعادلی پویا بین سنت و مدرنیته را در خود جای داده است. این معماری توانایی قابل توجهی برای گسترش فرم ارگانیک و در عین حال حفظ ویژگی اساسی خود را نشان می دهد. مؤلفه های تناسب، اتصال، ریتم و نظم در میان عناصر ساختمان، وحدتی هماهنگ را ایجاد می کند که حس مکان را تقویت می کند. بافت تاریخی خیابان به طور یکپارچه با محیط اطراف خود در تعامل است و اهمیت تداوم و تعامل را نشان می دهد. این مطالعه نشان می دهد که چگونه پیکربندی معماری خیابان سپه با ساکنان آن در سطوح احساسی ارتباط برقرار می کند. سادگی معماری این مکان، حس قوی تعلق را تقویت می کند، در حالی که گنجاندن عمدی ابهام و هماهنگی عمق احساسی را برمی انگیزد که با ناظران طنین انداز می شود. علاوه بر این، این تحقیق نشان می دهد که چگونه طراحی معماری به ارزش های فرهنگی و نمادین پاسخ می دهد و هویت، تضاد و هماهنگی را نشان می دهد. ارکستراسیون دقیق این عناصر به شکل گیری یک زمینه معماری منسجم و معنادار کمک می کند. به طور خلاصه، این پژوهش به طور جامع به تحلیل ارزش های معنایی نهفته در بافت تاریخی خیابان سپه تهران می پردازد. از طریق کاوش در ابعاد آنی، عملکردی، عاطفی، فرهنگی و نمادین، تأثیر متقابل ظریف بین فرم معماری و برانگیختن معنا را برجسته می کند. یافته ها بر اهمیت طراحی معماری نه تنها در بعد کالبدی، بلکه جوهر مکان، فرهنگ و هویت تأکید می کنند.