فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۲۰۲ مورد.
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
159 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت تجاری سازی فرش دستباف ایران می باشد. با استفاده از روش موردکاوی، شعبه بیرجند شرکت سهامی فرش ایران، به عنوان مورد مطالعاتی پژوهش انتخاب گردید. از طریق مصاحبه ها نیمه ساختاریافته و پرسشنامه، داده ها مربوط به وضعیت کسب وکار و تجاری سازی شرکت، از کارشناسان فروش و تولید آن جمع آوری گردید. داده ها تحقیق با کدگذاری پیشرفته در نرم افزار مکس کیودا، تجزیه و تحلیل شدند. در این پژوهش، یافته ها مربوط به وضعیت کسب وکار شرکت در یک جدول و شرایط تجاری سازی محصولات شرکت در قالب یک مدل، ارائه گردید. برای ارزیابی فرایند تجاری سازی نیز، از سه مفهوم، سطح آمادگی فناوری، سطح آمادگی بازار و سطح آمادگی تجاری سازی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شعبه بیرجند شرکت سهامی فرش ایران در ایده پردازی، طراحی محصول، ساخت و تولید انبوه فرش دستباف در وضعیت مناسبی قرار دارد، اما در ارتباط با بازارسنجی، بازاریابی، رقابت در بازار و فروش محصولات نقاط ضعف متعددی دارد. همچنین سطح آمادگی فناوری شرکت، قابل قبول ارزیابی شد؛ اما سطوح آمادگی تجاری سازی و بازار شرکت، وضعیت نامطلوبی داشتند که در انتها پژوهش ، راهکارهایی به منظور بهبود وضعیت شرکت ارائه گردید.
بهشت گمشده: مطالعه نقش طاووس در نمای بیرونی بناهای تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش طاووس با ویژگی های بصری گوناگون در نمای بیرونی برخی بناهای مذهبی و غیرمذهبی شهر اصفهان به طور متنوع یا تکرارشونده جلوه گر شده است. صورت ظاهری این نگاره ها با مفاهیم مختلف اساطیری، باورهای باستانی و اعتقادات اسلامی، در بستر زمانی چندصد سال درمی آمیخته و مهارت هنرمندان ایرانی را آشکار ساخته اند. این پژوهش در ابتدا به بررسی پیشینه طاووس و جایگاه آن در هنر ایران باستان و دوره اسلامی و پس از آن به مطالعه ساختار بصری نقوش طاووس در نمای بیرونی بناهای اصفهان پرداخته است. روش پژوهش بر اساس یافته های میدانی و مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی است. بررسی پیش رو مفاهیم و ریخت شناسی نقوش طاووس و سیر تحول آن را ارزیابی کرده است. شیوه ترسیم نقوش، بیشتر به صورت ترکیبی از شمایلی و استیلیزه است که به اشکال متنوعی ایجاد شده اند. هنرمندان در ترسیمات خود، هم از حالات طبیعی جانور الهام گرفته و هم آن را با بیان ذهنی خود درآمیخته اند که ارتباطی میان دو نوع متفاوت تفکر اسلام شیعی و باورهای پیش از آن به وجود آورده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان 18 نمونه مطالعاتی، ۱ مورد متعلق به قدیمی ترین نمونه برجای مانده یعنی بنای مسجد جورجیر از دوره دیلمی است. اوج بازتاب نقش مایه طاووس در دوره صفوی (8 مورد) و در بناهای مذهبی است. در دوره قاجار، 2 مورد و در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، 7 نمونه وجود دارد که شباهت فرمی و رنگی آن نشان دهنده احیای کاشی کاری و مضامین دوره صفویه است. در بیشترین حالت، طاووس از نمای جانبی با چتر نیمه بسته (13 مورد)، به عنوان عنصر نگهبان در کنار درخت زندگی است، و از نمای مقابل ۵ نقش تکی با چتر بازشده وجود دارد. همچنین در ترکیب بندی ها بیش از همه رنگ های سبز، آبی فیروزه ای، لاجوردی، قهوه ای و از اواخر صفوی و قاجار رنگ زرد و قرمز وجود دارد، که با قاب های هندسی، مازه دار،تیزه دار و گاهی همراه با کتیبه طراحی شده است.
آرایه های نوشتاریِ نمادینِ شیعی در بقعه اما م زاده سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) آستانه اشرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیلان از کهن ترین سرزمین هایی است که فرازگاه تاریخ تشیع ایران و مأمنی برای گریزندگان از ستم خلفا بوده است. در گیلان امام زادگان زیادی وجود دارد؛ از مشهورترین این امام زادگان، حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) می باشد. شهر آستانه اشرفیه به دلیل وجود این بقعه، پنجمین شهر مذهبی در سراسر کشور محسوب می شود. هدف این پژوهش معرفی بنای بقعه، توصیف و مطالعه ی کتیبه های نوشتاری امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) به منظور شناسایی تفکرات مذهب شیعه است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از: ویژگی هی مضمونی، اجرایی و کاربردی کتیبه های بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) کدام است؟ کتیبه های نوشتاری منتسب به مذهب شیعه در بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) کدام اند؟ روش تحقیق بر مبنای توصیفی- تحلیلی، گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی (ترکیبی) بوده است. جامعه آماری پژوهش آرایه های نوشتاری نمادین شیعی بقعه آقا سیدجلال الدین اشرف(ع)، روش نمونه گیری به شکل انتخابی و تعداد نمونه کلیه آرایه های نوشتاری این امام زاده و روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی می باشد. از نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان دریافت که بعد از خط ثلث، خط نستعلیق بیشترین کاربرد را در بین کتیبه های شیعی داشته اند و اما مضامین شیعی که از کتیبه های مذکور القا می شود، در رابطه با ولایت، شهدای کربلا، واقعه کربلا، اسامی الهی و ائمه و غیره می باشند که آن چه حائز اهمیت است روایات و احادیث کثیری است که در رابطه با ولایت امام علی(ع) مطرح و نگاشته شده اند. کتیبه های بنای مذکور با مفهوم دعا، احادیث و غیره مضمونی عرفانی دارند. در این بین فراوانی کتیبه هایی با مدح امیرالمونین و هم چنین واقعه ی کربلا نشان می دهد به مضامین شیعی در تزیینات آرایه های این بقعه توجه ویژه ای شده است. از این رو بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) به واسطه ی آرایه های نوشتاری شیعی کاملاً جلوه ای از یک بنای اسلامی با مذهب شیعه است.
مطالعه تطبیقی طراحی و ساختار تزیینی کتیبه های کوفی آثار دوره آل بویه(درِ چوبی موجود در موزه ملی ایران و الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره آل بویه به لحاظ فرهنگی و هنری نقطه عطفی در تاریخ هنر ایران به شمار می آید. در این دوران انواع هنرها از جمله هنرهای چوبی، به شکوفایی چشمگیری رسیدند. از جمله آثار چوبی باارزش این دوران، الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره و مجموعه رابِنو، و درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران به شماره 3292 می باشد که طبق کتیبه موجود در آن، به دستور آخرین حکمران آل بویه ابومنصور فولاد ستون در منطقه فارس بین سال های 440 تا 448ق ساخته شده است. کتیبه های متعدد کوفی موجود در این آثار از لحاظ طراحی و ساختار قابل مقایسه است. هدف از این پژوهش شناخت ویژگی ها و ساختار تزیینی کتیبه ها و مفردات این آثار و مقایسه آن ها با یکدیگر است. سؤال های پژوهش عبارت است از: 1. ساختار تزیینی کتیبه های کوفی این آثار دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. ویژگی های مفردات کتیبه های کوفی این آثار چیست؟ 3. وجوه اشتراک و افتراق کتیبه های کوفی این آثار کدام است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی و میدانی با بررسی مقایسه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار کلی طراحی کتیبه ها از الگویی واحد پیروی می کنند. از وجوه اشتراک این آثار، نخست استفاده از مضامین شیعی است که از ویژگی های هنر آل بویه است. همچنین برجستگی یکسان نقوش گیاهی با کتیبه ها به طوری که در نگاه نخست، کتیبه ها از نوع کوفی گل دار به نظر می آیند اما در واقع حروف، پیوندی با نقوش گیاهی اطراف خود ندارند. از دیگر وجوه اشتراک این آثار، نوع خط کوفی ساده کتیبه هاست که از نظر ساختار شباهت قابل توجهی دارند.با استخراج مفردات کتیبه ها مشخص می شود اکثر حروف به شکلی مشابه طراحی شده اند. به جز بعضی از حروف مانند «ح»، «ک»، «ط»، «ع» و «ی» که به شکلی متفاوت طراحی شده اما پایه ساختار مشابه است. از دیگر وجوه افتراق این آثار، تنوع بیشتر در طراحی حروف درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران نسبت به لوح های آستان امام علی(ع) است. در کتیبه های این درِ چوبی، از دو نوع کوفی ساده و گل دار استفاده شده که باعث تنوع بیشتری در طراحی حروف شده است.
بررسی مفاهیم به کاررفته در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری ایرانی- اسلامی با زبان نمادین همواره با مفاهیم اسلامی، حکمی و ادبی نمود یافته است. از جمله نمودهای تصویری در هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری نقش مایه قندیل است. به تصویر کشیدن قندیل در نگارگری ایرانی بازتابی از تفکر دینی، ادبی و حکمی آنان در جهت رساندن مفهوم و باورهای عمیق فکری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نمادین نقش مایه قندیل در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی است که با تامل در مفهوم نمادها در هنر ایرانی- اسلامی و با استفاده از رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران انجام یافته است. در این راستا نگاره ای از کتاب لیلی و مجنون مکتبی با رویکرد ژیلبر دوران در مورد اسطوره سنجی و مفاهیم مرتبط با نمادها مورد مطالعه قرار گرفته است. پاسخ به این سوالات ضروری می نماید که نماد قندیل در فرهنگ و هنر اسلامی- ایرانی چه مفهوم و کاربردی داشته ؟ نقش مایه قندیل در نگاره مکتب خانه چه مفهوم نمادین در ارتباط با سایر عناصر و مفاهیم نمادین نگاره دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه انجام یافته است. بررسی های انجام یافته حاکی از آن است که نقش مایه های نمادین برخاسته از کهن الگوها بیانگر مضامین حکمی و اسلامی بوده اند. در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با استفاده از کاربرد نمادین نقوش تصویری و همچنین نحوه ترکیب آنها به کهن الگوی شکل دهنده این نقوش به مفهوم غایی دست می یابیم. نقش مایه قندیل در تناسب با سایر عناصر تصویری بیانگر پیوند بین تصویر و مفاهیم دینی، ادبی و حکمی آن است. براساس نظر ژیلبر دوران و توجه به کهن الگوها در شکل گیری نمادها و اسطوره ها، نقش مایه قندیل را می توان با مفهوم کهن الگوی نور در قرآن کریم و حکمت اشراقی پیوند داد. استفاده از تنوع عناصر نمادین چون(قندیل، محراب، گنبد و...) در ساختاری متوازن در جهت رسیدن به کهن الگوی "نور ازلی" که از جمله مضامین اصلی در حوزه اساطیر دینی ( ایرانی- اسلامی) بوده، بر اهمیت این نگاره افزوده است.
رنگرزی الیاف پشم با رنگزای طبیعی گیاه آویشن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 67
حوزه های تخصصی:
گیاه آویشن یک منبع غنی از پلی فنول ها مانند فلاونوئیدها و آنتوسیانین ها است که می تواند به عنوان یک رنگزای طبیعی استفاده شود. در این تحقیق تاثیر پارامترهای رنگرزی از جمله نوع دندانه، نوع اسید، روش رنگرزی، دما و غلظت رنگزا بر فام و شدت رنگ جذب شده از رنگزای آویشن بر روی الیاف پشم بررسی گردیده است. همچنین ثبات شستشویی و نوری نمونه های رنگ شده بر اساس معیارهای خاکستری و آبی ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد در حضور دندانه های مختلف فامهای زرد طلایی، سبز، خاکستری تیره و قهوه ای روشن ایجاد شده است. همچنین نمونه های رنگ شده با گیاه آویشن در حضور دندانه های فلزی، دارای ثبات شستشویی و ثبات نوری قابل قبول می باشند. دندانه های آهن، مس و کروم بهترین ثبات شستشویی و دندانه های مس و کروم بهترین ثبات نوری را ایجاد نموده اند. تحلیل نتایج میزان رنگ جذب شده تعادلی در دماها و غلظت های مختلف نشان می دهد با افزایش دما میزان جذب افزایش می یابد ولی با افزایش غلظت رنگ، روند جذب در دماهای مختلف متفاوت است.
تحلیل نظام گفتمانی فرش و کارکرد موزه ای آن
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
فرش به مثابه نظام گفتمانی وارد تعامل با فضا، ابژه های پیرامون خود و همچنین انسان می گردد. این امر سبب می شود تا فرش اثرِ هنری سیال تلقی گردد. این سیالیت سبب می شود تا فرش هم جنبه کاربردی استعمالی داشته باشد و هم مانند موزه دارای ویژگی های نمایشی، زیبایی شناختی و تخیلی باشد. فرش با حرکت بین سنت و مدرنیته، ما را از دور تا نزدیک، از فرهنگ تا طبیعت، از واحد تا متکثر و از شناخت تا هیجان به حرکت در می آورد. فرش با ورود به دو نظام گفتمانی جانشینی و هم نشینی قدرت حضور خود را توسعه می دهد. فرآیند جانشینی عامل تولید استعاره است؛ همانطور که فرآیند هم نشینی عامل تولید روایت است. به همین دلیل فرش با کارکرد موزه ای خود هم وجهی شاعرانه و موسیقیایی و هم وجهی تاریخی و روایی دارد. همین قدرت گفتمانی است که سبب می گردد تا همه ابژه های پیرامون فرش به آن تفویض اختیار کنند و فرش به صدای همه آن ها تبدیل شود. پس موزه بودن فرش یعنی همین قدرت نمایندگی همه ابژه های هنری پیرامون. چگونه فرش می تواند از زمینی بودن تا قدسی شدن و از فرهنگ تا طبیعت در نوسان باشد؟ هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های گفتمانی فرش جهت دسترسی به کارکرد موزه ای آن و سپس عبور از وجه موزه ای جهت کشف جنبه های هستایشی و وجودی آن است. همچنین نشان خواهیم داد که فرش با ایجاد مرز بین دو جهان درون و بیرون از خود دو زمانِ حال و لحظه بارقه ای را خلق می کند.
تحلیل مفهوم برکت در هنر عیلامی و مقایسه آن با نقوش رایج در سفالگری قرون میانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم برکت و باروری یکی از اصلی ترین وجوه تفکر بشری است. برکت و باروری و فراوانی با حیات انسان رابطه مستقیمی دارد؛ ازاین رو می توان بازنمود آن را به صورت نوشتار و تصویر بر آثار هنری بررسی کرد. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که مفهوم برکت و باروری در هنر کهن ایرانی به ویژه در تمدن عیلامی چگونه ظاهر شده و نمودهای این مفهوم در سفالینه های دوره اسلامی چگونه است. هدف تحقیق، تبیین مفهوم فلسفی برکت در هنر ایرانی و شناسایی نمادهای رمزی آن بر سفالینه های ایرانی اسلامی است. مقایسه شیوه های بیان برکت در کهن ترین هنرهای ایرانی با نمونه های سمبلیک آن در هنر سفالگری قرون میانی دوره اسلامی از اهداف پژوهش حاضر است. نوع پژوهش از نظر هدف بنیادی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. بر اساس یافته های تحقیق در هنر عیلامی مفهوم برکت علاوه بر اینکه در متن ها و کتیبه های نوشتاری بر روی مهر ها و ظروف ظاهر شده است، به صورت نمادهای تصویری حیوانی مانند پرنده، ماهی، نمادهای گیاهی مانند درخت زندگی، و نمادهای انتزاعی مانند خطوط زیگزاگ، دایره و مارپیچ، نماد ستاره ای و ایزدی به چشم می خورد. در سفالگری قرون میانی اسلامی نیز علاوه بر اینکه کتیبه های نوشتاری مفهوم برکت، یمن و سعادت را به صورت دعا نشان می دهند، همان نشان های تصویری نماد برکت در هنر عیلامی، مصور بر سفالینه ها در کنار واژه برکت هستند.
رابطه هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری بافندگان فرش دستباف (مورد مطالعه: شرکت قالی بافی زرین بافت زنجان)
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
69 - 81
حوزه های تخصصی:
هرقدر که سازمان ها، بزرگ تر می شوند بالطبع به مشکلات این نیروی عظیم نیزاضافه می شود. مدیران در ارتباط با مسائل گوناگون سعی در کنترل مداوم کارکنان خوددارند .هدف این مطالعه بررسی رابطه هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری بود. این پژوهش از نظر گردآوری داده ها توصیفی _ پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مدیران، معاونان و کارکنان شرکت قالی بافی زرین بافت زنجان که تعداد آن ها420 نفر بود. روش نمونه گیری در این پژوهش شامل نمونه گیری اتفاقی بوده به تعداد متناسب با حجم جامعه آماری و بر اساس جدول مورگان تعداد 201 نفرانتخاب شدند. به منظورجمع آوری داده های موردنیاز، از پرسشنامه هوش معنوی 24- SISRI کینگ، سکوت سازمانی ون داین و کیفیت زندگی کاری والتون استفاده شد. از نرم افزارSPSS جهت آزمون نرمالیته و آزمون رگرسیون جهت تأیید فرضیات استفاده شده است. همچنین از نرم افزار smart-pls جهت تأیید روایی و مدل کلی استفاده شد. نتایج نشان داد هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری رابطه دارد. به-علاوه، هوش معنوی مدیران با ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ، محیط کار ایمن و بهداشتی، ﻣﯿﺰان ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ رﺷﺪ ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن، ﻣﯿﺰان قانون گرایی در سازمان، واﺑﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری، ﻓﻀﺎی ﮐﻠﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎرﮐﻨﺎن، ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ و اﻧﺴﺠﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻣﮑﺎن ﺗﻮﺳﻌﻪ قابلیت های ﻓﺮدی ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن رابطه دارد. به علاوه، در تعیین مدیران سازمان به سطح هوش معنوی آن ها دقت شود. هم چنین، برای کارکنان نیز دوره های افزایش هوش معنوی برگزار شود و از کارکنان نیز قبل از شروع کار آزمون هوش معنوی گرفته شود.
راهکارهای احیاء و بهینه سازی "قالی پَرو"، دستبافته ناشناخته لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستبافته بومی«قالی پرو»، هنر- صنعتی خانگی است که توسط زنان روستایی منطقه پلدختر لرستان و روستای ولیعصر (عج)، از پارچه های بلااستفاده و دورریز بافته می شود و با وجود قابلیت های زیبایی شناسانه و کاربردی آن، امروزه به دلایل مختلف کم تر مورد توجه و استقبال واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف یافتن راهکارهایی جهت احیاء و بهینه سازی تولید و عرضه «قالی پرو» شکل گرفته است. از این رو لازم است در ابتدا به آسیب های موجود در مسیر تولید این دستبافته پرداخته شود تا راهکار هایی در پاسخ به سوالات تحقیق ارائه نمود که عبارت اند از: چگونه می توان قالی پرو را به عنوان یک هنر - صنعت خانگی احیاء نمود؟ و احیاء قالی پرو چه فایده ای به دنبال دارد؟ جهت دستیابی به پاسخ های مناسب، از روش زمینه محور برای تحلیل داده ها به شیوه توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات، به طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شدند. با تحلیل داده ها که به روش کیفی انجام شد، راهکارهای به دست آمده، به بازنگری و اصلاح در سه شاخه تولید، توزیع و مصرف، معطوف گردید. پاره ای از راهکارها عبارت اند از: معرفی و شناساندن قالی پرو در بازارها، تعریف کاربرد ها و روش های اجرایی جدید برای این دستبافته و استانداردسازی کارگاه های تولیدی آن. اصلاح موارد مذکور، ضمن حفظ میراث بومی و سنتی منطقه، زمینه ساز ایجاد اشتغال خواهد بود.
ارزیابی روش تدریس اکتشافی هدایت شده برای درسِ هندسه نقوش دوره کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب روش مناسب تدریس، از جمله موارد ضروری در افزایش کیفیت فرایند آموزش است و تأثیر گذاری عمیق بر یادگیری فراگیران خواهد داشت. با توجه به ماهیت دروس هنر و صنایع دستی، ضروری است روش هایی انتخاب شود که علاوه بر یادگیری، آنچه را در آموز ش هنر اهمیت دارد، نیز به فراخور مورد توجه قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان یادگیری و رضایت از تدریس دانشجویان رشته صنایع دستی ورودی 1397 دانشگاه اراک، به بررسی روش های آموزش مستقیم و اکتشافی هدایت شده در درس «هندسه نقوش در صنایع دستی ایران 1» پرداخته است. پرسش های تحقیق نیز چنین مطرح می شود که: روش تدریس اکتشافی هدایت شده چه تأثیری در میزان یادگیری دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران دارد؟ و همچنین میزان رضایتمندی دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران از روش تدریس اکتشافی هدایت شده چگونه است؟ روش پژوهش، نیمه تجربی و با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل که به روش تصادفی انتخاب شده اند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده، آزمون نهایی عملی مشترک و همچنین پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت و مشتمل بر 20 سؤال و ۴ خرده مقیاس برای بررسی میزان رضایت از تدریس است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون عملی، سه مؤلفه کیفی «کشف روش ترسیم»، «ایده پردازی و ترسیم نقوش بدیع» و «زمان» و همچنین میانگین نمرات اکتسابی هر دو گروه و برای داد ه های حاصل از پرسشنامه رضایتمندی، میانگین پاسخ ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که روش آموزشی اکتشافی هدایت شده، از تأثیرگذاری بیشتری در فرایند یادگیری عمیق دانشجویان در این درس برخوردار است. همچنین میزان نمرات اکتسابی دانشجویان و رضایت از تدریس آن ها در روش اکتشافی هدایت شده بیشتر بوده است. به طور کلی، چنین روشی قابلیت افزایش میزان خلاقیت دانشجویان این درس را خواهد داشت.
ترجمان بصری استعاره «نی» در نگاره های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا از استعاره «نی» برای بیان حکایت هجران انسان از اصل خویش و طرح مسئله عشق مجازی و حقیقی استفاده کرده اند. یکی از ابداعات نگارگران، پیوند میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز با داستان لیلی و مجنون است. استفاده از استعاره «نی» در قالب «چوپان نی نواز» به عنوان عامل تذکر برای دعوت به روز الست و مبدأ وجود انسان به این دلیل بوده است تا مخاطبان را از ورای ظاهر داستانی عاشقانه، به نوای عهد الست و عشق حقیقی انسان برای سیر از وضع موجود به مقام محمود انسانی متوجه سازند. نگارگران با شناخت مبانی عرفانی سعی در ترجمان بصری این مضامین داشته و ازاین رو میان استعاره نی به صورت چوپان نی نواز و سایر عناصر تصویر با داستان لیلی و مجنون ارتباط برقرار کرده اند. هدف این مقاله مشخص نمودن پیوند مفاهیم عرفانی با نگارگری ایران و نشان دادن هویت جدید تصویری در نگارگری برای بیان مضامین عرفانی است. روش پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی بوده است. در این مقاله نگاره های مکاتب هرات و تبریز به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده که از میان آن ها تعداد چهار نگاره با مضامینی از داستان لیلی و مجنون به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده است. مقاله در پی پاسخ به این پرسش هاست: نی در ادبیات عرفانی، استعاره از چیست؟ ترجمان تصویری استعاره نی در نگاره های لیلی و مجنون چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد نگارگران از طریق ترجمان بصری صحنه های گوناگون لیلی و مجنون و بهره گیری از استعاره نی در قالب چوپان نی نواز، مصادیقی همچون مقام عشق، عاشق، معشوق، فنا، بقا و... را در قالب اشکال، رنگ ها و ترکیب بندی، صورت تجسمی بخشیده اند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مذهبی حاکم بر فرش های دوره قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه موضوعات مذهبی در هنرهای ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بیشتر هنرها ریشه در فرهنگ مذهبی دارد که هنر فرش بافی خود گواه بر این موضوع است. هدف از این پژوهش بررسی قالی های دوره قاجار و پهلوی است که نقش مایه مذهبی در آن به کاررفته و ضروری است با توجه به مشترکات در فرش های این دو دوره، با تحلیل و تطبیق و طبقه بندی این فرش ها به بررسی اشتراک و افتراق آن ها پرداخته و قابلیت های آن ها را بررسی کنیم تا اهمیت، جایگاه و نحوه ی به کارگیری و نگرش هنرمند و مردم این دو دوره در این طرح ها را نشان دهیم. پرسش های مطرح شده در این پژوهش:1-موضوعات و مفاهیم به کاررفته در فرش های دوره قاجار و پهلوی چیست؟2-وضعیت به کارگیری و دوام موضوعات مذهبی در فرش های دوره قاجار و پهلوی چگونه بوده است؟ روش تحقیق تاریخی، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای که پس از بررسی نمونه های فرش های دارای مضامین مذهبی انجام شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که تصلویر مذهبی در فرش های این دو دوره، موضوع اصلی فرش های تصویری هستند که بیشترین آنها به تصویرسازی یک روایت یا متن پرداخته اند. این فرش ها، برای بیان اعتقادات مذهبی، دینی، عرفانی به کار گرفته می شدند. در فرش هایی دوره قاجار، چهره ها و شمایل، روایات و وقایع مذهبی شیعی و همچنین سایر ادیان رواج داشته و در دوره پهلوی، اکثر موضوعات مذهبی، حول وقایع زندگی پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه، به ویژه شمایل حضرت علی (ع) بوده است. به دلیل اینکه جامعه قاجار یک جامعه مذهبی بوده، این تصاویر از آغاز تا به انتهای این دوره بر باورهای دینی مردمان تأثیر گذاشته؛ و سپس در دوره پهلوی با تغییر شرایط اجتماعی، سلیقه مردم نسبت به شرایط جدید شکل گرفته و بنابراین، قالیچه های مذهبی دوره قاجار جایگاه مهم تری را در انتقال مفاهیم مذهبی، نسبت به دوره پهلوی داشته اند.
بازخوانی و تحلیل دیدگاه هنرپژوهانۀ کوماراسوامی دربارۀ کتاب بدیع الزمان جزری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب «فی معرفت الحیل الهندسیه» اثر بدیع الزمان جزری، مهندس، طراح و هنرمند سده ششم هجری تمدن اسلامی است که در آن پنجاه دستگاه خودکار به شیوه ای دقیق و مشابه فرایند طراحی محصول، همراه با مصورسازی شرح داده شده است. یکی از معدود پژوهش های هنری که درباره این کتاب صورت گرفته، «رساله جزری درباره دستگاه های خودکار» است که در سال 1924 میلادی توسط کوماراسوامی تألیف شده است. این کتابچه که هنوز ترجمه ای به فارسی از آن منتشر نشده، هم به واسطه رویکرد هنرپژوهانه تحقیق و هم جایگاه مؤلف آن، دارای ارزش والایی در تاریخ هنر است که در این پژوهش، بازخوانی و واکاوی شده است. روش این تحقیق، توصیفی – تحلیلی و تاریخی است و در طی آن، متن کتابچه کوماراسوامی پیرامون رساله جزری به فارسی ترجمه شد و به همراه برخی داده های کتابخانه ای دیگر مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. سئوال اصلی در این تحقیق آن است که کوماراسوامی به عنوان یک هنرپژوه بر کدام ویژگی های کتاب جزری تأکید می کند؟ بنابراین هدف این پژوهش یافتن ویژگی های هنری کتاب جزری از نگاه کوماراسوامی بود که در 7 مورد از متن کتابچه مذکور استخراج گردید. به طور کلی می توان گفت کوماراسوامی کوشیده با توجه به اطلاعات محدود زمان تألیف متن، با بهره گیری از استدلال های بصری و تصویری، برخی ابهامات و اشتباهات را پاسخ دهد و ویژگی های هنری و خصوصا وجوه مرتبط با تاریخ این اثر هنری و علمی، مانند نوشته ها، نام سلاطین، نشانه گذاری ها، ویژگی های خاص سبک شناسی و غیره را بررسی نماید، اما اکثر نکات کوماراسوامی، بیش از آن که مبتنی بر زیبایی شناسی و سبک شناسی باشد، بر پایه دانش تاریخ هنر است و این کتابچه را شاید بتوان نخستین تاریخ نگاری هنر از کتاب جزری دانست؛ نکته قابل توجه آن است که کوماراسوامی، جزری را ابتدا یک هنرمند و نهایتا در درجه دوم یک اندیشمند می خواند و این استنباط از سوی یک تاریخ دان هنر می تواند بسیار پراهمیت باشد.
بررسی تکنیک های بافندگی درمحوطه ی باستانی شهر سوخته
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
45 - 59
حوزه های تخصصی:
در طول دوران باستان بافندگی به عنوان یکی از مهمترین مشاغل و به عنوان یک صنعت بزرگ فرهنگی و اجتماعی پر اهمیت، مطرح بوده است. این نوشتار که پژوهشی توصیفی و تحلیلی است و داده های کیفی آن به شیوه تحقیق کتابخانه ای جمع آوری شده، با هدف ارائه نمایی کلی از شیوه ی بافندگی عصر مفرغ در جنوب شرقی فلات ایران سامان یافته و تلاشی است در جهت پاسخ گویی به این پرسش که چه شیوه ها و تکنیک هایی در بافندگی شهر سوخته کاربرد داشته است؟ برای نیل به این مقصود داده ها و اطلاعات مورد نیاز از میان منابع و پژوهش های صورت گرفته قبلی استخراج گردیده و تا حصول نتایج علمی مورد تجزیه - تحلیل کیفی قرار گرفته اند. نتایج مطالعات نشان میدهد دسته بندی های پیشین در ارتباط با انواع شیوهها و تکنیک های بافندگی در شهر سوخته، دارای ایرادات اساسی است و با توجه به شواهد موجود، احتمال وجود کارگاه های عظیم تولیدی در محوطه باستانی شهر سوخته تقویت می شود. دسته بندی پیشنهادی برای انواع پارچه های شهر سوخته بر اساس روش بافت به سه دسته کلی بافندگی تاری- پودی، بافندگی حلقوی و بی بافت تغییر خواهد کرد. در پارچه های شهر سوخته که به روش بافندگی تاری- پودی تولید شده اند در هم تنیدگی رشته های تار و پود به کمک تکنیک های مختلف و با طرح هایی متنوع صورت پذیرفته است.
بررسی و مقایسه تزیینات مسجدجامع زواره و مسجدجامع اردستان با توجه به سبک های معماری رازی و آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از اسلام، مساجد در شهرهای مختلف و در دوره های مختلف تأسیس شدند. درمجموع روش های معماری ایران بعد از اسلام دارای چهار سبک می باشد: خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی. اوج ساخت مساجد در ایران در سبک رازی است. این سبک در دوره سلجوقی و در فلات مرکزی ایران به اوج خود رسید. در این میان، نام دو مسجدجامع اردستان و زواره در کنار مسجدجامع اصفهان از مهم ترین بناهای این سبک و این دوره به شمار می آید. از عناصر شاخص و مشترک این دو مسجد و دلیل انتخاب آن ها، یکسان بودن معمار، منطقه جغرافیایی یکسان و نزدیک بودن سال ساخت هر دو بنا می باشد. در این پژوهش، ابتدا ویژگی های تزییناتی این دو مسجد و سپس با برشمردن ویژگی های سبک معماری رازی و آذری، ارتباط تزیینات آن ها با این سبک ها بررسی می شود. شیوه پژوهش توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، از منابع کتابخانه ای و بررسی میدانی بناهاست. نتایج حاصل از بررسی دو مسجد تأیید می کند که عناصر تزییناتی مسجد جامع اردستان بیشتر به ویژگی های معماری دوره سلجوقی و سبک رازی و عناصر تزییناتی مسجدجامع زواره بیشتر به ویژگی های معماری دوره ایلخانی و سبک آذری نزدیک می باشد. همچنین عناصر مشترکشان بیشتر در زمینه ساختاری و اختلافات آن ها بیشتر در زمینه تزیینات است.
آسیب شناسی پدیده اسکان در رکود بافت جل اسب عشایر قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جل» بافته ا ی پوششی و زینتی در جوامع ایلی و عشایری برای اسب است. این دست بافته به دلیل اهمیت نقش اسب به عنوان راهوار و همراهی این حیوان، همیشه با کیفیت مطلوب در بین ایلات و عشایر تولید شده است. این مسئله که به تبع پدیده اسکان عشایر تولید جل اسب کاهش و با رکود بافت مواجه گردید، سبب از دست رفتن یکی از شواهد هویت بومی فرهنگی جامعه عشایری و به فراموشی رفتن دامنه دانش دست بافته های عشایری است. این پژوهش با هدف آسیب شناسی پدیده اسکان در رکود بافت جل اسب های عشایر قشقایی انجام شد. حفظ میراث دانش این دست بافته در تجلی هویت زندگی ایلی عشایری اهمیت دارد. اینکه عوامل محیطی حاصل از اسکان بر رکود تولید جل اسب چه بوده و مهم ترین عامل کاهش و رکود بافت جل اسب چیست، پرسش های مطرح شده این پژوهش است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. در گام نخست با استفاده از گفت وگو و مصاحبه آزاد و نظرسنجی از کارشناسان فن عوامل مربوط شناسایی شد. در گام دوم، مؤلفه های به دست آمده در قالب پرسشنامه تدوین گردید و سپس با توزیع پرسشنامه و به دست آوردن داده های اولیه در راستای اهداف پژوهش و پاسخ به پرسش های مطرح شده تحلیل و بررسی انجام شد. جامعه آماری 129 نفر از تولیدکنندگان فرش و بافندگان عشایر قشقایی در استان فارس است. نتایج نشان می دهد کاهش بافت جل با کاهش کاربرد آن رابطه مستقیم دارد و از سیزده عامل شناسایی شده در نقش مهم ترین عامل کاهش و رکود بافت، عامل تکنولوژی است که با جایگزینی وسایل نقلیه به جای اسب است.
تحلیل نشانه شناختی نگاره عرفانی "دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا"
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 79
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی نشانه شناختی از نگاره عرفانی «دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا» در منطق الطیر عطار، مربوط به دوره صفوی است که در دوره های مختلف نقاشی ایرانی تصویرگری شده است. هدف این تحقیق بررسی نشانه های تصویری و شیوه تعامل آنها در ساخت معنا با رویکرد نشانه شناختی است. امروزه نشانه شناسی به طور کاربردی در تحلیل متون هنری مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به خصوصیت نمادین نقاشی ایرانی به نظر می رسد این رویکرد با ارائه تحلیل های نظام مند از متن، امکان خوانش و رمزگشایی نشانه ها را در نقاشی ایرانی به دست دهد. در نظریه نشانه شناسی، نشانه ها نه به صورت جداگانه بلکه به عنوان عناصری پویا و سیال از یک نظام نشانه ای در تعامل و چالش با یکدیگر معنا می یابند. بر این اساس پژوهش حاضر به این سؤالات پاسخ داده است: 1. نشانه های تصویریِ نگاره، در تعامل با هم بازنمود کدام مفاهیم هستند؟ 2. شیوه تعامل نشانه ها در شکل گیری مفهوم و درونمایه نگاره چگونه است؟ این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه این بررسی، نشان می دهد که در نگاره موردنظر، نقاش بر بازنمایی مفاهیم عرفانیِ کمال و آگاهی از طریق تعاملات میان نشانه های تصویری اهتمام داشته و این مفاهیم را به صورت نمادین و با استفاده از نشانه های بصری انسانی و غیرانسانی بیان کرده است. با تبیین شیوه تعامل نشانه ها در متن بر اساس رویکرد نشانه شناسی درمی یابیم، نقاش در بیان مفاهیم روایت و در گذر از دلالت صریح نشانه به دلالت ضمنی آن از روش های نشانه شناسانه مجاز و استعاره، تقابل های دوگانه و نا دستور زبانی استفاده کرده است.
بررسی تطبیقی هنر مدرن و اصیل ایرانی از نظرگاه الگ گرابر و جلیل ضیاءپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از پژوهش ها درباره هنر معاصر ایران، از اساس، هنرمندان نوگرای ایرانی را فاقد درک درست از هنر مدرن و برخی دیگر آن ها را مقلّد معرفی کرده اند. بعضی دیگر نیز هنر مدرن ایران را وارداتی، سطحی، ظاهری و عده ای دیگر نیز ورود آن را یک ضرورت به شمار آورده و برخی دیگر هم تلفیق اسلوب های مدرن و سنتی را غیرممکن دانسته اند. در این میان، پژوهش الگ گرابر نشان می دهد که هنر اواخر دوران قاجار، هنری مدرن و دارای اصالت است. ازطرف دیگر، جلیل ضیاءپور، نیز، ساز و کار نقاشی اصیل و مدرن در ایران را در بیانیه مکتب کامل تعریف نموده است. هدف پژوهش حاضر، حصول رهیافت های نظری نوین از طریق مقایسه این دو تفکر در زمینه هنر مدرن ایران است. پرسش این است که ضیاءپور و گرابر، چه چیزی را در جهت نوشدن هنر ایرانی، اصیل و مهم تلقّی می کنند؟ و این دو نظریه چه شباهت ها و تفاوت هایی دارند؟ این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، با تکیه بر آرای الگ گرابر چهار مؤلفه را استخراج نموده و با آرای ضیاءپور مورد مقایسه قرار داده است. نتایج حاصله نشان داد که نفی مِدیوم ها در مِدیوم اصلی و همچنین نفی بازنمایی برخلاف نظر گرابر، در نظر ضیاءپور شروط مهمی برای اصیل و مدرن بودن نقاشی محسوب می شوند. ضیاءپور به تأملات دقیق در کارکرد عوامل ترکیب بندی با تکیه بر زبان اختصاصی هنر معتقد است، اما گرابر شیوه انتزاع در هنر اصیل و مدرن را غریزی و فقدان این تأملات می داند. تنها مورد مشترک در این دو منظر، گسست از سنت، پذیرش مدرنیته و گشودن راه های جدید است.
پژوهشی بر عرفان نور، رنگ و هندسه در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر ایرانی اسلامی، ماهیتی عرفانی و معنوی دارد. نور، رنگ و هندسه در عرفان و هنر، به ویژه هنر معماری و هنرهای تزیینی که جزء اصلی هنر معماری است، همواره جایگاه ویژه ای داشته است. هنرهای تزیینی علاوه بر ظاهر مسحورکننده و زیبای خود، صرفاً جنبه تزیینی نداشته و برای درک آن زیینی نداشته و برای درک آن ی-- که آورده شود.ها، می بایست با رموز و مفاهیم عرفانی نور و رنگ و هندسه آشنا بود. هنرمند ایرانی از این ویژگی ها آگاه بوده و استفاده هوشمندانه ای که از آن ها در خلق آثار هنری می کرده، باعث شده که آثاری ماندگار و تأثیرگذار خلق نماید. هدف اصلی این پژوهش، معرفی هنر شیشه رنگی با تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ است با این فرض که مطالعه و بهره گیری از عرفان نور و رنگ، که در طراحی ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک به کار برده شده، می تواند در تزیینات داخلی و هنرهای دستی مرتبط با شیشه استفاده شده منجر به آرامش و احساس مثبت گردد. برای نیل به این منظور، ابتدا حکمت نوری ایران باستان، حکمت اشراق، رنگ و معانی عرفانی آن، شیشه، تاریخچه و نحوه ساخت آن و همچنین هنر ارسی سازی در مسجد نصیرالملک و ارسی های آن مطالعه شد. نحوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش آن توصیفی تحلیلی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد با شناخت و الهام گیری صحیح از شیوه های ساخت، طراحی و استفاده از شیشه و هنرهای مرتبط با آن، همچنین بهره گیری مناسب از نگرش ها و گرایش های عرفان ایرانی، می توان ضمن حفظ میراث مادی و معنوی ملی، به احیای این هنر ایرانی که تلفیقی از هنر، علم و عرفان است همت گماشت. همچنین به نظر می رسد تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ و همچنین تحلیل و مطالعه نقوش و رنگ های به کاررفته در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک، می تواند هنرمندان را در به وجود آوردن آثاری مانا و تأثیرگذار، که موجب آرامش در بیننده می شوند، یاری دهد.