فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴۰۵ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
3 - 3
حوزه های تخصصی:
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر شاد ی با تمرکز بر ویژگی های مراکز چند منظوره شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
40 - 51
حوزه های تخصصی:
شاد ی مفهوم گسترد ه و پیچید ه ای د ارد که بر اساس د رک بشر د ر اد وار مختلف تعاریف متعد د و متنوعی را د ر گستره علوم شناختی به خود د ید ه است. د ر خصوص تعریف شاد ی د ر حوزه های مختلف مانند فلسفه، اقتصاد و به ویژه علوم اجتماعی مطالعات بسیاری انجام شد ه است. این مقاله با اتکا بر پیکره مطالعات اجتماعی انجام شد ه د ر د هه های اخیر، ویژگی هایی را که موجب شاد ی د ر فضاهای چند منظوره شهری می شود شناسایی می کند . د ر این راستا، فضای شهری، بستری مهم برای مناسبات اجتماعی تعریف شد ه است. از د لایل ترویج و توسعه مراکز چند منظوره شهری شکل د هی به تعاملات اجتماعی است. بنابراین با توجه افزایش و تعد د چشمگیر این مراکز د ر سال های اخیر، لزوم توجه به آنها، به عنوان بستری برای تعامل و شاد ی افراد ، ضروری به نظر می رسد . مسئله محوری تحقیق، شناسایی ویژگی های مراکز چند منظوره شهری است که بر تعامل و شاد ی مخاطبان آن تأثیر می گذارد . د ر این مقاله با روش مشاهد ه و تحلیل محتوا رابطه مفهوم شاد ی و تعامل اجتماعی بررسی شد ه و توسعه مراکز چند منظوره شهری با تمرکز بر نمونه های شهر تهران بر اساس همجوشی ویژگی های تنوع، تراکم و طراحی فضاهای تعاملی د ر قالب کاربری هایی نظیر پرد یس های سینمایی، فضاهای بازی، فروشگاه های مختلف، رستوران و فود کورت؛ و ویژگی هایی نظیر ارتباط عمود ی، گشود گی های افقی، ارتباط با فضای باز، امنیت و فضاهای اشتراکی بررسی شد ه است. د ر نتیجه، برمبنای معیارهای شاد ی مؤثر د ر فضا و شناسایی ویژگی های مراکز چند منظوره شهری، که از بررسی مطالعات پیشین استخراج شد ، مشخص شد که مراکز چند منظوره، نقش مؤثری د ر افزایش شاد ی و تعاملات اجتماعی برای شهروند ان ایفا می کنند .
واکاوی مفهوم مناظر شهری مولد یکپارچه (CPULs) مبتنی برمرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
38 - 51
حوزه های تخصصی:
بروز بلایای طبیعی، بحران های اقتصادی، زیست محیطی و بیماری های پاندمیک، بازنگری در مدل های توسعه شهری را امری اجتناب ناپذیرکرده است. شهرها در طول تاریخ با فرایند تولید، تجارت و مصرف همراه بوده اند؛ اما در شهر معاصر، نقش تولید حذف شده و تجارت و مصرف این چرخه را احاطه کرده است. از این رو ایجاد یک ماتریس تاب آور شهری از طریق ادغام بهره وری و منظر به عنوان ابزار برنامه ریزی ضروری به نظر می رسد. از این رو این پژوهش با هدف ارائه بازتعریفی از مفهوم مناظر شهری مولد یکپارچه به عنوان مفهومی بدیع در حوزه نظری منظر شهری از طریق روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرایند جستجو با واژگان «منظر مولد»، «منظر شهری»، «مناظر شهری مولد یکپارچه»، «منظر پویا» و «منظر شهری مولد» در پایگاه های استنادی برتر آغاز شد. در جستجوی اولیه 377 مقاله در سال های 2000 تا 2021 شناسایی شدند که از این تعداد، 56 مقاله به عنوان مقالات واجد شرایط به منظور بررسی عمیق تر و پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند. نتایج این پژوهش مبین آن است که استراتژی مناظر شهری مولد یکپارچه به عنوان گونه شناسی جدیدی از منظر با ادغام کشاورزی شهری در قالب شبکه ای از ساختارهای سبز و باز چندمنظوره، منظر و مراکز اجتماعی را از طریق فضاهای مولد به هم متصل نموده و سبک جدیدی از زندگی و سازماندهی فضایی، مبتنی بر تولید را که از نظر اجتماعی، فراگیر و از نظر محیطی پایدار است، ارائه می نماید. پیاده سازی این استراتژی براساس ویژگی های ساختاری و عملکردی احصا شده می تواند با ایجاد تعامل بین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان راهبردی سازگار و منعطف، ضمن خودکفایی شهرها به تاب آوری اکوسیستم شهری نیز کمک نموده و پاسخ مناسبی در برابر چالش های توسعه شهری معاصر باشد.
ارزیابی کیفی روند توسعه بر بافت پیرامونی مکان مقدس با تأکید بر خیابان امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
48 - 59
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مکان های آیینی نقش اصلی در توسعه و ریخت شهر ایفا می کرده اند اما امروزه رشد سریع شهرها به ویژه شهرهای بزرگ منجر به تغییر و تحولات گسترده کالبدی، فعالیتی و عملکردی شده است. این تحولات باعث شده عرصه های عمومی شهری که روزگاری مقر شیرین ترین خاطرات مردم و عظیم ترین رویدادها و مهم ترین مکان برای رویارویی شهروندان بوده است، به گذرگاه هایی ناآشنا، بی روح و سخت بدل شوند؛ به گونه ای که قدرت کشف و درگیری انسان با فضا را از میان برده اند .محور آیینی امام رضا (ع) به عنوان آستانه ورود به مکان مقدس، یک محور فعال شهری در بافت سنتی شهر است که از دوره پهلوی تاکنون کیفیت دسترسی به این مرکزیت را تعریف کرده و از مهم ترین ارزش های مکان مندی فضا برخورداراست. اما امروزه به دلیل تحولات کالبدی و شکاف هایی که با گذشته تاریخی خیابان به وجود آمده، هویت مکانی محور را خدشه دار کرده است. هدف از این مقاله، ابتدا تبیین عوامل مؤثر بر عدم تداوم هویتی مکان وسپس بررسی مؤلفه ها و ویژگی هایی است که به منظور ایجاد مکان مندی در محور امام رضا (ع)، نیازمند بازتعریف دوباره در فضا هستند. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و بر مبنای اسناد، منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم کالبدی در محور امام رضا (ع) ضمن حفظ جنبه های هویتی و جلوگیری از گسست تاریخی محور با گذشته خود، قادر به حل مشکلات ارتباطی- عملکردی به بهترین نحو است. به طوری که استمرار مکان مندی در محور، ملزوم به وجود این ویژگی ها بوده و فقدان هرکدام موجب تضعیف مکان مندی ودر نتیجه منظر آیینی محور می شود.
مقایسه تطبیقی نوع نگرش به طبیعت در اشعار «نیما یوشیج» و «سهراب سپهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
16 - 27
حوزه های تخصصی:
عشق به طبیعت و زیبایی های آن منشاء آفرینش بسیاری از آثار هنری بوده است. در این میان، شعر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تجلی طبیعت در آثار شعرا بسیار دیده می شود. به خصوص شاعران معاصر هر یک از زاویه دیدی خاص و نیز با دغدغه های بعضاً متفاوتی نسبت به طبیعت سخن رانده اند. از میان شاعران معاصری که از طبیعت می گویند، نیما یوشیج و سهراب سپهری به عنوان شاعران نوپرداز، دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. با توجه به اهمیت طبیعت در هنر ایرانی، این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه نیما و سهراب به موضوع طبیعت، تلاش دارد تا شباهت ها و تفاوت های نوع نگرش این دو شاعر نسبت به طبیعت را شناسایی کند. بر این مبنا، با روشی تفسیری به تحلیل محتوای کیفی در اشعار سهراب و نیما می پردازد. یافته ها نشان می دهد سروده های سهراب و نیما در مضامینی چون: بداعت نگاه به طبیعت و عناصر آن، استحاله در طبیعت، طبیعت به مثابه مأمن و زنده و ذی روح دیدن عناصر طبیعت دارای وجه اشتراک با یکدیگر بوده و در مضامینی چون: نگاه عرفانی ویژه به طبیعت، کل نگری و جزء نگری، نگاه پدیدارشناسانه به طبیعت، طبیعت به مثابه آیه، طبیعت بومی و محلی و نگاه اجتماعی به عناصر طبیعت، دارای تفاوت هستند. به نظر می رسد عمده تفاوت این دو شاعر در کل نگر بودن و جزء نگر بودن آنها باشد.
رخداد تعامل در منظر و اثرگذارى مؤلفه های انسانى و محیطى بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
76 - 89
حوزه های تخصصی:
در تعریف منظر، تعامل مفهومی است که نقش اصلی در شکل گیری منظر را برعهده دارد. استفاده از راهکارهایی برای تقویت اثرگذاری طرفین تعامل (انسان و محیط) در شکل گیری منظر و ارتباط با آن از دغدغه های نوظهوری است که می تواند بخش عمده ای از آن، ره آورد تکنولوژی در دنیای امروز باشد. در رویکردی هدفمندتر، منظر تعاملی گامی متفاوت در راستای تقویت ارتباط با مکان است. لذا این مقاله سعی بر شناخت دقیق تر تعامل و شاخصه ها و ویژگی های مؤثر در تقویت ارتباط میان انسان و محیط دارد. در این راستا از یک سو محیط و رخداد تعامل با آن و شاخصه های مؤثر بر آن، و از سوی دیگر انسان و ویژگی های انسانیِ اثرگذار بر رابطه دوطرفه با محیط بررسی می شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است: چه شاخصه های محیطی و چه ویژگی های انسانی بر تقویت تعامل انسان با محیط و شکل گیری منظر تعاملی مؤثر است؟ همچنین هدف این پژوهش، ارتقای ارتباط انسان با محیط و تقویت وجه تعاملی منظر است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا با بررسی مفهوم تعامل و تحلیل آن، شاخصه های مؤثر بر رخداد تعامل را استخراج می کند. سپس با توجه به اهمیت جایگاه انسان و محیط در مفهوم منظر، با روش تحلیل محتوا به بررسی ماهیت انسان و محیط می پردازد و مؤلفه های محیطی و انسانی ای که بر تقویت رخداد تعامل در منظر مؤثر هستند را شناسایی می کند. در نهایت پایایی و روایی مؤلفه های به دست آمده به روش دلفی مورد سنجش قرار می گیرد. پژوهش حاضر نشان می دهد در گام اول برای تقویت رخداد تعامل با محیط، توجه به شاخصه هایی همچون رابطه دوسویه، فعال بودن، تغییرپذیری، پاسخ دهی و اثرگذاری الزامی است و در گام بعدی با استفاده از ویژگی های انسانی و محیطی که براساس ماهیت انسان و محیط شکل می گیرد، می توان شرایط رخداد تعامل با محیط را تقویت کرد.
کاربست بازی وارسازی د ر فضاهای شهری جهت ارتقاء حضورپذیری کود کان اوتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
52 - 65
حوزه های تخصصی:
شهر های امروز، د ر عین پیشرفت ها و توسعه ها د ر ابعاد مختلف خود ، از تأمین نیاز های قشر های خاصی عاجز ماند ه اند . یکی از این قشر ها کود کان، و به خصوص کود کانی است که از اختلال طیف اوتیسم رنج می برند . د ر واقع شهر ها بایستی به گونه ای برنامه ریزی و طراحی شوند که امکان حضور این قشر از افراد را فراهم سازند . این پژوهش با بررسی نمونه موارد ی از کشور های مختلف جهان، د ر زمینه بازی وارسازی فضاهای شهری خود و نیز با بررسی چند نمونه بازی وارسازی اوتیسم، جمع بند ی ای د ر زمینه برقراری ارتباط بین اوتیسم، بازی وارسازی و فضاهای شهری، بیان و پیشنهاد هایی را برای بازی گونه کرد ن فضاهای شهری برای کود کان اوتیستیک ارائه کرد ه است. این تحقیق، با رویکرد ی کیفی، از روش توصیفی-تحلیلی استفاد ه کرد ه و با گرد آوری نمونه موارد کاربرد ی و اجراشد ه د ر این زمینه، سعی د ر سنجش میزان مطلوبیت این موارد ، جهت استفاد ه از رویکرد بازی وار سازی شهری برای آسایش و آرامش بخشی به کود کان اوتیستیک د ر شهر های کشورمان د اشته است. نتایج حاصله، د ر قالب پیشنهاد هایی برای بازی وارسازی فضاهای شهری مناسب برای کود کان اوتیستیک ارائه شد ه تا فرایند بازی کرد ن د ر شهر، برای کود کان اوتیستیک با رعایت موارد روان شناختی، ذهنی و جسمی عملی شود .
خوانش باغ ایرانی در مینیاتور، با تأکید بر مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
6 - 19
حوزه های تخصصی:
باغسازی ایرانی، می تواند به مثابه نمود هنری تلقی شود. باغسازی هنری است که در فرهنگ و تاریخ ایران زمین اهمیت فوق العاده ای داشته است. این هنر پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفته و پس ورود اسلام، نه تنها متوقف نشده است بلکه مسیر رشد و تعالی خود را در طول زمان طی کرده و به بلوغ رسیده است. باغسازی ایرانی در سایر هنرهای این سرزمین به گونه های مختلفی بروز پیدا کرده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی بروز باغسازی ایرانی در مینیاتور ایرانی، خوانش هنرمند نگارگر از باغ ایرانی به دست آید. برای نیل به این مهم، مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری به عنوان مورد مطالعه، انتخاب شده اند. دلیل این انتخاب ارتباط تنگاتنگ این مینیاتورها با شاهنامه فردوسی، تصویرگری آن ها در یک بازه زمانی مشخص و محدود، وحدت رویه ترسیم آن ها و در دسترس بودن این مجموعه بوده است. پس از مطالعه و بررسی مینیاتورهای این مجموعه نتایج جالب توجهی به دست آمد که نمایانگر خوانش هنرمند نگارگر ایرانی از باغ ایرانی است. او برداشت خاص خود را از باغ را داشته است. توجه هنرمند نگارگر به جزئیات و اتمسفر کلی باغ از خصوصیات این خوانش است. در واقع می توان این گونه گفت که باغ ایرانی، گزینش عناصر طبیعت بوده است و مینیاتور، گزینش عناصر باغ است.
قهوه خانه، جاذبه تاریخی د ر منظر گر دشگری شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
20 - 29
حوزه های تخصصی:
گردشگری شهری، گونه ای از صنعت گردشگری است که با اقبال زیادی روبرو شده است. این گردشگری نه تنها از لحاظ اقتصادی بلکه به دلیل معرفی و شناساندن تاریخ و فرهنگ شهرهای مختلف، مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد منظرین به عناصر شهری و توجه به ابعاد مختلف، زمانی-مکانی، تمدنی-تاریخی و عینی-ذهنی به صورت همزمان در شهر، می تواند جاذبه های بسیاری را در گردشگری شهری بازتعریف کند. با وجود نوین بودن دانش منظر، رویکرد منظرین از جمله راهبردهایی است که امروزه در بسیاری از مسائل مربوط به شهر مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا از یک سو این رویکرد با توجه به ماهیت منظر دارای ویژگی های خاص و منحصر به فرد است و از سوی دیگر، نگاهی متفاوتی به شهر و عناصر موجود در آن ایجاد می کند. فضاهای عمومی بخشی از فضاهای شهری هستند که در شهرهای ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. فضاهایی مانند حمام، بازار، مسجد، زورخانه، قهوه خانه و ... از جمله این فضاها محسوب می شوند. قهوه خانه نهادی اجتماعی بوده که از زمان صفویان در ایران پا گرفته و به مرور زمان نقش هایی را در اجتماع ایفا کرده و به یکی از عناصر متمایز در شهر ایرانی در چندصد سال اخیر تبدیل شده است. قهوه خانه براساس نیاز مردم به وجود آمده است و علاوه بر محلی برای صرف غذا و نوشیدنی و مکانی برای گذراندن وقت، به محلی تبدیل شده که در حوزه های دیگر مانند فرهنگ و ادب و هنر نیز در شهر ایرانی کارکردهای مؤثری داشت. در این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی و با بررسی و مطالعات اسنادی انجام شده، کارکردهای مختلف قهوه خانه با رویکردی منظرین دسته بندی شده است. با توجه به معنا و هویت بازتعریف شده برای قهوه خانه به نظر می رسد می توان این مکان را به مثابه منظر گردشگری در نظر گرفت که می تواند به جاذبه ای بی بدیل در گردشگری شهری ایرانی مبدل شود.
مشکیجه، گلی فراموش شده در خانه و باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
30 - 39
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی تجلی گاه ویژه و بیانگر محبوبیت گیاهان نزد مردم این سرزمین است. گیاهان به کاررفته در آنها همواره بومی و در هماهنگی کامل با بستر و اقلیم خود بوده که این امر موجب پایداری و تداوم باغ های ایرانی در گستره زمان و جغرافیا و ایجاد حس تعلق به آنها بوده است. بخش اعظمی از سودمندی و پایداری باغ ایرانی را می توان مدیون این گیاهان بومی دانست که جنبه دارویی و شفابخشی و معنایی داشته اند و در فرهنگ مردم این سرزمین از جایگاهی ویژه برخوردار بوده اند. اما متأسفانه امروزه عدم شناخت کافی از گیاهان بومی و سازگار با شرایط سرزمینمان موجب شده تا این گیاهان رو به انقراض گذارده و پارک ها و مناظر شهری با گیاهان وارداتی، غیر اصیل و ناهماهنگ با زمینه های اقلیمی و فرهنگی هر منطقه جایگزین شده و به تدریج گیاهان بومی در بستر تحولات سریع و دفعی عصر حاضر به فراموشی سپرده شوند. هدف این پژوهش شناسایی و معرفی گل مشکیجه یکی از گل های اصیل و بومی مورد استفاده در باغ و خانه ایرانی است که سال هاست در غبار فراموشی قرار گرفته است. این گل نه تنها در پارک ها و فضاهای سبز دیده نمی شود، بلکه به طورکلی هیچ شناختی از آن وجود ندارد. تنها اطلاعات اندکی از این گل در برخی سفرنامه ها باقی مانده است اما هیچ یک به شناسایی و معرفی این گل نپرداخته اند و فقط نام آن به عنوان یکی از گل های بومی این سرزمین آورده شده است. پژوهش پیش رو با بهره گیری از روش های کتابخانه ای، مطالعات میدانی، انجام مصاحبه با اهالی شهر و روستاهای یزد و کرمان و مشورت و گفتگو با مسئول پژوهش های باغ گیاهشناسی انجام شده است. نتایج حاصل از این مطالعات ویژگی های ظاهری، معنایی و کارکردی گل مشکیجه را بازشناسی و معرفی می کند و استفاده از طرح آن در برخی تزئینات را نمایش می دهد. در طی روند تحقیقات میدانی اطلاعاتی از این گل در مناطق مرکزی ایران یافت شد.
آب، محله، رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
3 - 3
حوزه های تخصصی:
اینکه زندگی وابسته به آب است را همه می دانند. «مِنَ الماء کُلُ شیء حَی». حیات اما، وابسته به حرکت است. شیء ثابت را حیات مند نمی شناسند. حیات را با جان نیز یکی می دانند. جانداران آن هایی هستند که حیات و حرکت دارند. مفهوم حیات و حرکت برای گیاهان و حیوانات نسبتاً قابل درک است. حیات نباتی و حیوانی، زندگی در عرض است. هرچه از ابتدا دارند، همان است که توسعه پیدا می کند. حرکت گیاه و حیوان که وابسته به آب است، حرکتی در عرض است که تفاوت مؤثری در رتبه وجودی آن ها ایجاد نمی کند. حرکت برای انسان به رشد او منجر می شود. رشد مفهوم عمیق تری از توسعه دارد. توسعه را می توان تحول استعداد درونی دانست که بالفعل می شود. رشد اما، توسعه ای است که بیرون از ظرفیت های ماده رخ می دهد. رشد، تولید مرتبه بالاتری از موجود است. زنبور عسل دارای ظرفیتی است که غریزه خوانده می شود. بالفعل کردن توان درونی زنبور از جنس توسعه است. امکانی مادی که وقوع پیدا می کند. زنبور با تحقق حرکت مادی خود شأنی بالاتر از آنچه برای او پیش بینی شده بود نمی یابد. این حرکت در عرض است. تحقق صفت ها و استعدادهای نهفته موجود مادی. رشد منحصر به انسان است. انسان هم ظرفیت های خاص خود را دارد. هم امکاناتی که با حرکت در عرض و تحقق ظرفیت های مادی درونی او حاصل می شود و هم حرکت در طول که از طریق به کارگیری خلاقیت و آفرینشگری او در عرصه روحی به دست می آید. رشد انسان بخشی از حیات اوست. حیاتی که وابسته به آب است. ادله وابستگی توسعه مادی و حیات حیوانی انسان به آب پیداست. نکته آن است که حیات انسان با تحقق ظرفیت های مادی او پایان نمی یابد. پس از تحقق استعدادهای درونی، تمنای انسان حیات معنوی است که به آن رشد گفته می شود. ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای «مولوی» برای تحقق رشد نیز آب یک عنصر پایه ای است. تصور نقش عنصر مادی در تولید امر معنوی دشوار است. اما دقت در وابستگی روح انسان زنده به جسم او درک این رابطه را آسان می کند. انسان برای رشد خود دو عرصه زندگی فردی و اجتماعی را پیشِ رو دارد. در مقیاس فردی، همنشینی با آب به حس طراوت و پاکی منتهی می شود. برای ایرانیان که آناهیتا، اسطوره بزرگ طهارت و باروری خود را در ربط با آب انگاشته بودند، مقام آب برای درک معانی کمال و تقدس به کار می آید. ادراکاتی که به وسعت روح و رشد انسانی می انجامد. بازنمایی آب در زبان، هنر و فرهنگ ایران نیز مؤید نقش پراهمیت آن در تحقق مفاهیم استعلایی است. «آبِرو» به معنای ارزش معنوی انسان، آب به معنای ارزش در شعر مولوی: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست و شعر سهراب سپهری: آب را گل نکنیم... نمونه هایی از جایگاه آب در ذهن انسان ایرانی است که آن را لازمه کمال و رشد می شمارد. رشد انسان در مقیاس جمعی داستان جذاب تری دارد. رشد فردی انسان تا سن بلوغ در محدوده خانواده میسر است. پس از آن ظرف مناسب رشد برای انسان، جامعه است. جامعه نیز از افراد انسانی تشکیل شده که کمال او وابسته به آن هاست. در نتیجه یک حرکت رفت و برگشتی رخ می دهد که رشد انسان وابسته به جامعه و کمال جامعه مشروط به رشد افراد آن است. لذا لازم می آید تا جامعه انسانی موقعیت هایی خلق کند که هم فرد و هم جامعه از خلال آن قوام یابد. طبعاً این خلاقیت معطوف به فرهنگ و اندیشه هر قوم است. در ایران و جهان اسلام، آب بازیگر اصلی خلق فضاهای حیات بخش است. حیاتی که موجب تأمل و ادراک حسی فردی و همبستگی اجتماعی است. در عین حال این بازیگر، اسطوره ای با قداست ذاتی است که به تأیید هر دو فرهنگ ایران و اسلام رسیده است. اینکه شهرهای ایران بر مبنای تعامل با آب شکل بگیرند امر غریبی است. در فلات ایران که حداقل در هزاره اخیر دچار ندرت منابع آب است نمایش آب با حفاظت آن تنافر دارد. هر چیز گران بها جبراً از دسترس خارج می شود. آب اما، به اعتبار معنای عمیق و ارزش حیاتی آن برای تداوم زندگی شهری و روستایی، نه تنها به پستوی حفاظت برده نشد، بلکه به میانه زندگی خزید تا ضمن نمایش زیبایی، محل تعامل آحاد جامعه باشد. آن چنان که در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» آمده، اساس شکل گیری بسیاری شهرها و روستاهای ایران بر منبع آبی گذاشته شده که در مرکزیت قلمرو آن ها و به شکلی نمادین آراسته شده است. در تصویری که بر جلد این شماره منظر نقش بسته نیز صحنه ای بهشتی در شهر کویری سمنان را مشاهده می کنیم که باشگاه اهالی است برای دیدار. جریان آب به کوچه ها شکل می دهد و در پی آن ها مرز محلات را تبیین می کند. اینجا آبی که از استخر ذخیره خارج می شود در هر چرخش خود، درنگی می کند تا بهانه ای باشد برای تجمع شهروندان و تحقق اجتماعی که ضامن رشد انسان است. آب، زیربنای ساخت محله به مثابه قلمروی تحقق اجتماع و رشد انسان است. سلیقه شهرداری سمنان در نامگذاری این کوچه به نام «انگار»، که بر ما روشن نیست نامی قدیمی است یا بدیع، جالب است. کوچه انگار، مکانی برای رویاپردازی و تخیلات کودکانه ای است که آینده انسان ها را می سازد.
واکاوی وجوه زیبایی شناسانه نمای مسکونی تهران از منظر معماری عصب محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
18 - 29
حوزه های تخصصی:
مطالعات پیرامون آپارتمان سازی به دلیل رشد روزافزون ساخت وساز این بناها در کشور، مقوله ای است حائز اهمیت که در پژوهش های منظر شهری معاصر، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعات پیشین نشان می دهد ارزش های زیبایی شناسانه نمای اصلی این بناها یکی از عوامل مؤثر در روحیات ساکنین است. هدف از این پژوهش، بازتعریف معیارهای زیبایی شناسانه در ارزیابی نماهای مسکونی شهر تهران در جهت ارتقاء کیفیت تجربه زیست ساکنین است. این مهم از طریق استخراج معیارهای مذکور از پیشینه پژوهش معماری عصب محور و ارزش گذاری آنها از طریق مصاحبه با ساکنین این بناها امکان پذیر شده است. نوع پژوهش، مطالعه ای کاربردی است و روش پژوهش، کیفی است. تحلیل محتوای 61 پژوهش در زمینه معماری عصب محور به استخراج 11 معیار کالبدی و 8 معیار معنایی در زیبایی شناسی نماهای آپارتمانی انجام شد و سپس ارزش گذاری بین معیارهای استخراج شده، از طریق مصاحبه های بازپاسخ با 41 نفر از ساکنین این بناها در شهر تهران صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد از بین عوامل کالبدی و معنایی نما، به ترتیب «کاربرد پوشش گیاهی»، «رنگ و نوع مصالح» و «میزان سطح بازشوها» بیشترین تأثیر را در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی افراد دارند. نوع رویارویی افراد با این معیارها، در چهار وجه زیبایی شناختی مبتنی بر «درک بصری»، «درک هیجانی»، «درک معنایی» و «درک نمادین» صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد نماهای مسکونی تهران از منظر زیبایی معنایی و نمادین در سطح بسیار پایینی بوده و در عین حال توانایی پاسخ گویی به نیازهای هیجانی ناظرین را ندارند.
قیاس و ارزیابی مبانی رابطه انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
30 - 37
حوزه های تخصصی:
پایداری دانشی است که به بازیابی رابطه انسان و طبیعت می پردازد و در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و روش هایی را ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود. پایداری اکولوژیک یکی از شناخته شده ترین دانش های پایداری ا ست که بر پایه تفسیر اکولوژی از مؤلفه های رابطه انسان و طبیعت راهکارهایی را برای تعامل پاینده این دو مؤلفه ارائه نموده است. با این حال بررسی ادبیات نظری اکولوژی بیانگر آن است که این تفسیر از رابطه انسان و طبیعت تنها مبتنی بر وجوه کالبدی این ارتباط است و بستری برای شناخت ابعاد معنایی آنها به دست نمی دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که «کارآمدترین رابطه انسان و محیط که توانایی به پایداری رساندن دو طرف رابطه را دارا باشد، از طریق چه دانشی به دست می آید؟». لذا این نوشتار با آسیب شناسی نحوه ارتباط انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و با ایجاد قیاس میان نحوه تبیین این رابطه در دانش منظر، این دو نگرش را با روشی تحلیلی-توصیفی که مبتنی بر نقد محتوا و ساختار هر دو نگرش است، ارزیابی می نماید. یافته های این جستار بیانگر آن است که پایداری اکولوژیک دارای جامعیت در بیان تمامی وجوه پایداری نیست و به دلیل بنیان های نظری اش تنها قادر به توصیف و ارائه راه حل برای وجوه عینی پایداری ا ست. می توان اذعان داشت که رابطه انسان و محیط علاوه بر وجوه زیستی، در بُعد دیگری نیز صورت می پذیرد که تحت تأثیر فرایندی ادراکی میان این دو مؤلفه است. از طرفی دانش منظر نگرشی است که تبیین توأمانی از دو بُعد کالبدی و معنایی رابطه انسان و محیط به دست می دهد. بنابراین به نظر می رسد مدل مفهومی پایداری در صورتی که با اتکا به تفسیر منظر از رابطه انسان و محیط شکل بگیرد می تواند بیان دقیق تری از ابعاد کالبدی و معنایی پایداری به دست دهد و به اقدامات کامل تری در این امر منجر شود.
سرمقاله: سه گانه منظرآیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
3 - 3
حوزه های تخصصی:
منظر آیینی ترکیبی از مکان، رویداد و نمایش است که وجه نمایش در آن قوی تر از انواع دیگر منظر است. در منظر آیینی «تماشا» و «مشارکت» رکن است. بازیگران منظر آیینی انسان های عادی هستند، تماشاگرانی که در فهم نمایش مشارکت می کنند نیز از همان جنس هستند. منظر آیینی آنچنان که در مورد اسطوره نیز صادق است، راوی تاریخ نیست؛ بلکه از تمایلات، نگرانی ها و جهان بینی های گذشته حکایت می کند. لذا داوری آن به عنوان امر واقع و روایتی از تاریخ، به نتایج ضدفرهنگی خواهد انجامید. مراسم قالیشویان مشهد اردهال، منظری آیینی است که نکته جالب آن ترکیب اسطوره های دو فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایران در یک مراسم است. زمان رویداد، دومین جمعه ماه مهر، برگرفته از تاریخ ایام سعد ایران باستان، و ماجرای آن خونخواهی امامزاده است. نمادهای مراسم آن قدر متنوع و ترکیبی است که رمزگشایی آن ها می تواند دریچه های زیادی به شناخت فرهنگ ایران باز کند. اگرچه مراسم قالیشویان منظری تدریجاً شکل گرفته و دارای تطورات بسیار تاریخی است، اما اخیراً اقداماتی با هدف خوانش ایدئولوژیک از مراسم مطرح شده که ممکن است بُعد تاریخی و اسطوره ای آن را در مخاطره قرار دهد. باید دانست منظر آیینی الزاماً با خوانش عقلانی و فایده گرایی مستقیم قابل ارزیابی نیست؛ بلکه درست تر آن است که به عنوان نمادی از فرهنگ گذشته در ارتباط با مکان مورد توجه قرار گیرد. تلفیق نمایش چوب بدستان مراسم با هیجان نوحه خوانی و مشارکت همزمان بازیگران و تماشاچیان در مراسم، حس خاصی از یک حادثه مهم در گذشته سرزمین ایجاد می کند که ارتباط آن با خونخواهی امامزاده به مراسم سمت وسوی عدالت خواهی نیز می بخشد. سه گانه منظر آیینی قالیشویان را باید حفظ کرد.
مجسمه میدان حر فعلی، قدیمی ترین مجسمه شهری موجود در میادین تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
70 - 75
حوزه های تخصصی:
در سال اخیر (1399) مقرر شده است مجسمه میدان حر فعلی که سالیانی است در فضای شهری تهران حضور دارد به عنوان اثر ملی ثبت شود. این مجسمه از زمره مجسمه های شهری است که به دلیل ارجاع غیر مستقیم مجسمه به موضوعی خاص، تفاسیر مختلفی بر آن مترتب است. این تفاسیر متنوع و گاه متناسب که به رغم تغییر شرایط سیاسی و حکومتی-به عنوان مؤلفه ای برای حذف مجسمه ها- به بقای اثر انجامیده است، اما به نظر می رسد ثبت برخی اظهارات و برداشت ها همچون ارتباط ساخت مجسمه با آزادسازی آذربایجان از اشغال شوروی (1324) از سوی متولیان و پژوهشگران در رسانه های مختلف اعم از کتاب، مقاله، مصاحبه ها و گزارش خبری به دلیل عدم توجه به تاریخ نصب اثر بوده، تا حدی که باعث شده تفاسیر نامبرده از حقیقت اصلی فاصله زیادی داشته باشد. به این بهانه این نوشتار کوتاه قصد دارد اسنادی را از تاریخ نصب اثر -که ممکن است تاکنون دیده نشده باشد یا کمتر به آن توجه شده باشد- ارائه دهد.
جلوه هایی از باغ ایرانی در مینیاتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
6 - 13
حوزه های تخصصی:
نقاشیِ روایتگر ایرانی که جلوه هایی از شعر و ادب این مرزوبوم را به تصویر کشیده، با سوژه هایی مردمی و شاهانه در دنیایی رنگین و مکان و منظری روح افزا، از گذشته های دور تا کنون فرهنگ و باور ایرانیان را ثبت نموده است. صحنه های گوناگون از روایات حماسی و مذهبی، شاعرانه و عاشقانه، شکار، رزم و بزمِ شاهان و تمامی آنچه در مینیاتور به تصویر درآمده، بازتاب زندگی جاری مردم بوده است که از لابه لای متون ادبی و اشعار انتخاب شده و به گونه ای ویژه با زیبایی شناسی هنرمندان نقش شده اند. فرهنگ و باور ایرانی در دل طبیعت خودنمایی می کند و آنچه در تمامی نقش ها حضور دائمی دارد، باغ و بوستان ایرانی با تمام عناصر و جزئیات واقعی است، چنان که در عالم خارج و در واقعیت دیده می شود. باغ و باغ سازی هنر اصیل و دیرپای ایرانی است که از روزگار باستان با زندگی مردم عجین بوده و در تمام دوران اسلامی نیز تداوم یافته است. باغ مکان مقدسی بوده که نیایشگاه های کهن را در برداشته و مجموعه آب، گیاه و چارتاقی-معبد از دوران باستان تا کنون در جای جای ایران بوده (و هست) و برگرفته از باورها، دین و اعتقادات طبیعت گرای ایرانیان است. باغ-معبدهای کهن به باغ-مزارهای دوران اسلامی تبدیل شدند و الگوی باغ ایرانی-اسلامی در گذر زمان براساس بزرگداشت عناصر مقدس آب، گیاه و چارتاقی-کوشک در جوار آنان شکل گرفت. از آنجا که تا کنون نقاشی ایرانی-مینیاتور- با عالم خیال و مثال معرفی شده، ضروری است که این قول اشتباه اصلاح و جایگاه واقعیت و طبیعت گرایی در این هنر اصیل ایرانی مشخص شود و به گواهی آثار موجود ثابت شود که صحنه های مینیاتور بازتاب باغ و کوشک ایرانی و عناصر مقدس آن مانند آب و درخت و نمایش بوستان و طبیعت ایران است و ریشه در باورهای کهن مردم داشته است. این نوشتار برمبنای تحلیل آثار موجود و به روش استنتاجی تنظیم شده و به گونه غیرمستقیم به نقد آرای موجود در زمینه نقاشی ایرانی نیز پرداخته است. هدف از این پژوهش، نقد نظریات موجود در باب مینیاتور مبنی بر نگاه غیرمنطقی، احساسی و بعضاً نادرست است که دیرزمانی است رایج شده است. از این رو بر این مهم تأکید شده است که هنر باغسازی ایرانی آشکارا در صحنه های مینیاتور جلوه گر شده و بنابراین نقاشی ایرانی طبیعت را در صحنه های واقعی از باغ و بوستان ترسیم نموده است.
منظر کوه، کوه راوی چیست؟
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
3 - 3
حوزه های تخصصی:
کوه حوضه آبریز دشت های پایین دستی است که با جذب و هدایت باران، آب های زیر زمینی و رودخانه ها را تغذیه می کند. ساکنان کوهپایه ها، به وضوح نقش کوه را در فرایند زندگی و حیات خود لمس می کنند، پس بیهوده نیست اگر به کوه به عنوان ولی نعمت خود نظر کنند. کوه، حس عظمت و شکوه را در انسان زنده می کند. درک فضای کوه، چه از خارج و به مثابه ابژه، و چه از فراز کوه و در نقش سوژه، همواره با فهمی از شکوه مقارن می شود. برای درک مفهوم باشکوه و عظیم، بهتر از کوه شاید نتوان مصداقی یافت. کوه، صحنه مواجهه با نهایت هستی است. تاریخ فرهنگ و ادیان آنگاه که در صدد بر می آید تا از مکاشفه پیامبران و عارفان در برابر وجود بی انتها یاد کند، صحنه کوهستان را انتخاب می کند؛ جایی که صورت آن با محتوای مورد نظر انطباق زیادی دارد. برای تجربه توحید، کوهستان مقصد مناسبی است. کوه، مکان امن است. انسانی که در خطر موجودات پیرامون و دگرگونی های محیطی است، نیاز به مکانی دارد تا بر بالا یا تکیه بر دیواره آن از دسترس خطرات ایمنی جوید. برای فرار از باد و طوفان و سیل و زلزله، کوهستان مأمن خوبی است. کوه لبه تماس زمینی با آسمان است. اگر تقدیر انسان در آسمان نوشته می شود و باید رو به او داشت، کوه بهترین جایگاه برای روکردن به آسمان است. بر بلندای کوه در مرز زمین و آسمان، قدیمی ترین معابد انسان ها بر پا شدند تا در نزدیکترین نقطه به منشأ قدرت باشند. کوه، نگهدارنده زمین است. در گردش زمین، بیم آن می رود تا چگالی سطح زمین در اثر دَوَران کره از هم بپاشد. کوه ها همچون میخ هایی عمل می کنند که پوسته زمین را به هسته آن متصل نگه می دارند. این تعبیرات بسیار دامنه دار است. تاریخ و فرهنگ انسان ها در مواجهه با کوه خوانش های گوناگونی از آن ارائه داده اند که ترکیب آنها به شخصیت پردازی امروز کوه منتهی شده است. آنچه ما به نام منظر کوه فهم می کنیم، ادراکاتی است که در مواجهه با کوه به دست می آید. قرار گیری در برابر کوه یا بر بالای آن توأم با خاطره هایی که نسل های گذشته در مواجهه با کوه تجربه کرده اند، شخصیتی یگانه را برای ناظر تعریف می کند که منظر کوه است. منظر کوه از نعمت، شکوه، توحید، امنیت، عبادت و ایمنی روایت می کند. کوه برای انسان تاریخی راوی هویتی مرکب و یگانه است که زندگی در پای آن، همه آن صفت ها را به یاد می آورد. زیستن در چنین فضایی برای انسان، همنشینی با چنان شخصیتی است که آرام می دهد. انسان تاریخی در ایران که تجربه چنین همنشینی را دارد، کوه را تحلیل نمادین نمی کند، بلکه هستی آن را به مثابه «منظر» می فهمد. کوه راوی یک هستی است.
الگویابی معماری مساجد چین (نمونه موردی: مسجد جامع شیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
58 - 65
حوزه های تخصصی:
سرزمین چین از تمدن های اصلی شرق بوده که هیچ گاه در قلمرو مسلمانان نبوده یا حکومتی با دین اسلامی نداشته است، لیکن از ابتدای شکل گیری تمدن اسلامی تا به امروز مسلمانانِ چین جایگاه ویژه ای داشته اند. معماری از بارزترین یادگارهای تمدن بشری بوده و در تمدن مسلمانان چین نیز آثار ارزشمند معماری ساخته شده است. سؤال اینجاست در تمدنی که مسلمانان از طریق روابط اقتصادی و یا فرهنگی ایجاد نموده و باعث انتقال دین اسلام و شکل گیری مساجد چینی شده اند، مساجد چین از کدام الگوی معماری برگرفته شده اند؟ برای پاسخ به این سؤال یکی از نمونه های کامل مساجد چین به نام مسجد جامع شیان بررسی شده است. در مقاله حاضر برای کشف الگوی معماری این مسجد، ویژگی های مساجد اولیه اسلامی و معماری بومی قبل از اسلام چین مقایسه شده اند. مقاله پیش رو بر این فرض استوار است که الگوی معماری مساجد چینی برگرفته از معابد کهن آن تمدن است. روش تحقیق، مطالعه موردی و استنتاج از ویژگی های نمونه انتخابی، مسجدالنبی، از مساجد اولیه اسلامی و معبد کنفوسیوس نانجینگ از معماری بومی قبل از اسلام چین است. در نهایت مقایسه تطبیقی مسجد جامع شیان با مساجد اولیه و معابد چینی نشان می دهد که الگوی معماری این مسجد، برگرفته از معابد سنتی چین بوده و تأثیرپذیری آن از مساجد اسلامی محدود به جهت گیری بنا، وجود محراب، تغییر عملکرد فضاهای معماری سنتی و حضور خطوط اسلامی در تزیینات سنتی است.
پیغام ماهیان، ادراک منظر
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
3 - 3
حوزه های تخصصی:
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن؛ و بگو : ماهی ها، حوضشان بی آب است. باد می رفت به سروقت چنار، من به سروقت خدا می رفتم. انسان در برابر کتاب طبیعت دو راه دارد: علم یا غوطه وری. تکاپوی انسان برای کشف حقیقت از جاه طلبی اوست. میل به قدرت، دانستن و سلطه بر دنیای پیرامون او را آرام نمی گذارد. عرفا این میل را از تمنای کمال مطلق دانسته اند که سرچشمه وجود است؛ و قدرت، دانایی و سلطه، از مظاهر آن است. دانشمندان آن را ناشی از صیانت نفس می دانند که برای بقا به دنبال تسلط بر طبیعت است. در هر دو مسیر، طبیعت نقش بی بدیلی دارد؛ کتابی است که در برابر انسان گشوده است تا به تمنای او پاسخ دهد. انسان عصر سنت که تجربه کمی در روش علمی داشت، چه بسا از سر جبر، راه غوطه وری در طبیعت در پیش گرفت. عاشقانه با طبیعت ملاقات کرد و راه گفتگو با آن را فرا گرفت. با «حس» طبیعت زندگی کرد و از اُبژه آن عبور کرد. طبیعت را آیه ای دید که پیغام دارد؛ همچون گفتار آدمی که علاوه بر نقل محتوا، از هستی گوینده خبر می دهد، و تلاش کرد پیامش را بفهمد. انسان مدرن غرب، که نقص تجربه دوران سنت را کمتر داشت، با تهور، راه علم را در پیش گرفت. عقل را از سلطه حس خارج کرد. هر کشف تازه در راه شناخت ماده طبیعت و آگاهی از اسرار قدرت آن، توانایی او را دوچندان کرد. انسان مدرن، طبیعت را اُبژه دید و از او رازهای رونق ماده را فراگرفت، اما دنیایی خارج از ماده را به او نشان نداد. انسان، چه سنتی و چه مدرن، توانایی هایی در خلقت خود دارد که سر به مهر نمی مانند. «حس» مهمترین آنهاست که درک وجود می کند. وجود ممکن است ماده محض، غیر ماده یا ترکیب این دو باشد. وجود مادی را علم نیز می تواند بشناسد اما دو گونه دیگر را نه. حس، امکان فهم موجوداتی را دارد که ماده محض نیستند. در نتیجه مفهوم طبیعت، چیزی خواهد بود که ابزار شناخت آن تعیین می کند. اگر عقل ابزار باشد، نتیجه، طبیعت بی معنایی است که از پیچیدگی و کمال مادی برخوردار است. اگر ابزار حس باشد، طبیعت کتابی است که انسان را مستقیماً به کمال وصل می کند. قرآن که از طبیعت به مثابه آیه نام برده، حس انسان را مخاطب قرار داده و او را دعوت به این راه از شناخت کرده است. «سهراب سپهری» نیز به تأسی، راه غوطه وری در طبیعت را نشان داده: کارِ ما نیست شناسایی راز گل سرخ کارِ ما، شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم او مواجهه و حضور، به معنای لمس ماده طبیعت را شرط ادراک «پیغام ماهیان» دانسته است. ماهی سهراب، زبان طبیعت است که به انسان خردمند و دل دار، راه کمال را نشان می دهد. در حیات باغ، که تپش نامیده است، خدا را می توان دید. خدا نهایت وجود است و آنگاه دیده می شود که تپش باغ را حس کنی. انرژی این احساس، از بادی است که سراغ چنار می رود تا به رقصش آورد. مواجهه، رخ بر رخ گذاشتن با باد، انسان را به کمال و درگاه خدا روانه می کند. نقل صحنه ای که سهراب را چنین بی خود کرده، بر پرده نقاشی، ذکر حالی است که در کنار حوض ماهی بر او رفته است. از صحنه ای عادی و این چنین، او توانست تپش باغ را ببیند. تصویر این نقاشی که در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان نگهداری می شود، به لطف آقای میثم ثمررخی در اختیار نشریه قرار گرفت که سپاسگزار ایشان هستیم.
ظرفیت های منظر در تحقق مفهوم مشارکت در طرح های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
18 - 27
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر پروژه های زیادی در سطح شهرها اجرا شده است که به دلایل زیاد علی رغم توانایی هایشان، تأثیر عمده ای در کیفیت محسوس شهر و داوری شهروندان از آن برجا نگذاشته اند و منظر شهری نابسامان امروز شهرها علی رغم تلاش های متولیان امر در افزایش کمی پروژه های آن، همچنان از بُعد کیفی و معنایی دارای مشکلاتی است که باعث ایجاد نارضایتی در مردم می شود. شاید بتوان گفت دلیل اصلی این مسئله، مدیریت محور بودن و عدم حضور و مشارکت واقعی مردم در این پروژه هاست. به نظر می رسد هرچه پروژه های شهری به عنوان «منظر» دیده شوند، باب مشارکت نیز بیشتر باز می شود. رویکرد منظرین می تواند تضمین مشارکت زیربنایی در پروژه های شهری باشد. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش این است که چه ظرفیت های اختصاصی در رویکرد منظر وجود دارد که این رویکرد را جهت تحقق مفهوم مشارکت مناسب تلقی می کند؟ هدف از این پژوهش بررسی ارتباط نظری میان مفهوم منظر به عنوان مفهومی وابسته به مخاطب و مفهوم مشارکت، جهت لزوم و به کارگیری آن در تولید پروژه های شهری جهت افزایش کیفیت و رضایتمندی مخاطب از این پروژه هاست. در این پژوهش کیفی، ابتدا مفاهیم اصلی پژوهش (مشارکت و منظر) بررسی شده و سپس با استفاده از قیاس و استدلال منطقی، به بررسی ارتباط میان مشارکت و منظر و تعریف این پژوهش از مشارکت مورد نظر در منظر پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد در تعریف منظر ادراک مخاطب مهمترین و اساسی ترین رکن است، بنابراین تعریف منظر تعریفی اساساً از پایین به بالا و از نگاه مخاطب است. همین دیدگاه، اصلی ترین ظرفیت منظر در تحقق مشارکت را تبیین می کند، زیرا تعریف مشارکت نیز از دیدگاهی مردم محور نشأت می گیرد. در درجات بعدی مواردی چون تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستمر مخاطب از منظر، نقش فعالانه او در ساخت منظر و در نهایت منظر به مثابه موجودیتی دموکراتیک، اجتماعی و وابسته به مردم، از ظرفیت های دیگر منظر است که ارتباط آن را با مفهوم مشارکت نشان می دهد. در نهایت می توان گفت در صورتی که پروژه های شهری با رویکرد منظرین ساخته شوند، به دلیل اینکه ناگزیر به شناخت ذهن مردم هستند، مشارکت حداکثری تأمین شده و اساساً مشارکت مفهومی نهفته در منظر است.