مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
شهر ایرانی
منبع:
منظر اسفند ۱۳۸۸ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر فرهنگ اسلامی ایرانی در مدیریت فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی اثرات فرهنگ و سنت دینی در مدیریت فعلی شهرها است. روش تحقیق، بررسی نظریه ها و سپس آزمون فرضیه و تبیین روابط بین پدیده ها و افزودن به مجموعه دانش موجود در زمینه خاص عناصر مدیریت فضای شهر اسلامی است که با توصیف اسنادی و تحلیل پیمایشی در جهت رد یا قبول فرضیه با کمک روش پیمایشی و توصیفی و تحلیل علّی فرضیه ها در بوته آزمایش قرار می گیرد (علّی یا پس رویدادی). یافته ها حاکی از آن است که مدیریت شهری بخش مرکزی تهران با الگوهای ایرانی اسلامی بر جای مانده از گذشته برای حفظ و احیای این عناصر مطابقت دارد.
ساخت فضایی شهر در ایران قبل و بعد از اسلام
حوزههای تخصصی:
شهرحامل روح و بستر جغرافیایی پا گرفته در آن و تبلور تمدن و فرهنگ جامعه خود است. تفاوت های مکان جغرافیایی سبب ظهور تمدن های مختلف شهری شده است. شهرنشینی در ایران که در دوران اشکانیان و ساسانیان شکل ویژه ای به خود گرفت، نقش مهمی در روند تمدن ایران زمین داشته است. بررسی روند تغییرات شهرهای ایران بیانگر دو شکل متمایز از سازمان فضایی شهر در دوران قبل از اسلام و پس از آن است. در این مقاله حیات و ساختار فضای زندگی شهری در دو دوره قبل و بعد از ورود اسلام در ایران با استفاده از روش های تحلیلی و با استفاده از منابع مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. جمع بندی مطالعات نشان می دهد که علی رغم تفاوت چهره شهر در دوره قبل و بعد از اسلام، ساختار سیاسی اجتماعی شهر ایرانی در هر دو دوره با نهاد دین ارتباط مستقیمی دارد و این عامل تأثیرجدی بر ساختار و حیات شهری داشته است و کارکردهای سیاسی اداری در هر دو دوره قبل و پس اسلام وجه غالب شهرهای ایران بوده است.
بازخوانی نقش مناظر آیینی در هویت بخشی به شهرهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
5-12
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: از دیرباز فضاهای آیینی نقش مهمی در شکل دهی به منظر شهرها و پایه های اعتقادی و فرهنگی جوامع بشری ایفا می کرده اند. به گونه ای که برخی از تاریخ دانان یکی از علل اصلی تشکیل شهر را معطوف به عملکرد آیینی و معنوی آن می دانند. فضاهای آیینی به واسطه تجربه مشارکت و هم حسی فضایی یکی از قوی ترین تجربه های فضای جمعی هستند که در فرهنگ ما ایرانیان با داشتن مناسبات نزدیک با عوامل طبیعی چون آب و درخت و بهره مندی از ماهیت جمعی و آیینی، کیفیت مثبت محیطی را برای تقویت تعاملات و روابط اجتماعی فراهم کرده و به تبع آن امکان شکل گیری ذهنیت واحد ساکنان از شهرشان را ایجادکرده اند. با آغاز دوران اسلامی مناظر آیینی به شیوه ای خاص در منظر شهرهای ایرانی تداوم یافته و زمینه ساز شکل گیری تحولاتی در کالبد شهرها، حیات اجتماعی شان، ادراکات شهروندان از آنها و به طور کلی هویت شهر ایرانی شدند. هدف: هدف اصلی در پژوهش حاضر واکاوی چرایی و چگونگی تأثیر مناظر آیینی بر هویت شهرهای ایرانی، به واسطه ادغام محتوای شکلی (طبیعی) و ذهنی (اجتماعی) مشترک آنها است. روش تحقیق: ابتدا به منظور تبیین چرایی و علت اثرگذاری مناظر آیینی، الگوی شکلی و معنایی مشترکِ طبیعت گرایانه و اجتماعی این مناظر مورد مطالعه قرار گرفته و اثرگذاری آنها بر هویت شهرها به صورت نقاط عطف اجتماعی و معنایی بررسی شد. سپس برای مشخص ساختن نحوه و چگونگی این تأثیرگذاری، مطابق با مفهوم سازمان فضایی شهر که مفهومی ذهنی و مبتنی بر ارتباطات دو جزء اصلی مرکزیت و کل های کوچک (محلات) است، حوزه اثرگذاری این مناظر بر هویت شهر در سه سطح مرکزیت شهر در شهرهای آیینی (کلان)، شبکه ای از مراکز محلات آیینی در سطح شهر (میانی) و مرکز محلات آیینیِ مستقل (خرد) مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه گیری: در بسیاری از شهرهای ایرانی، الگوی شکلی مشابه مناظرآیینی، سبب توسعه شهر و محلات آن در اطراف آنها شده و سپس با دارا بودن مشخصه ها و آثار ذهنی مشترک ناشی از ماهیت آیینی، اجتماعی و معنایی شان نقش برجسته ای را در زمینه ادراک منظر توسط ساکنین در محلات و شهرها بر عهده گرفته اند و به بخشی از وجه ممیزه شکلی و ذهنی شهر تبدیل شده اند.
ساختار کالبدی فضایی شهر ایرانی عصر ناصری از منظر سیاحان غربی (12275 1227)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۲
123-148
حوزههای تخصصی:
شهر ایرانی در ایام سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به رغم حفظ ساختار کالبدی سنّتی، در اثر آشنایی با الگوهای معماری غربی و ورود تأسیسات تمدنی جدید به کشور، به آرامی مسیر تغییر را پیش گرفت و عناصری از تجدد را در خود نمایان ساخت که در گزارش های سیاحان دیدارکننده از ایران بازتاب یافته است. این مقاله با رویکرد تاریخی و به شیوه توصیفی تحلیلی با استناد به متون سفرنامه ای در صدد ارائه تصویری از صور کالبدی شهر در عصر ناصری از دیدگاه سیاحان غربی است و در آن، چگونگی انتقال عناصر سازه ای غرب به ایران در ابتدای سلطنت وی مطرح شده است؛ پدیده ای که به تدریج ابتدا به تحولات محتوایی شهر و سرانجام به تحولات کالبدی آن انجامید. یافته پژوهش نشان داده که شهر ایرانی این عصر با تحولات فضای کالبدی و محتوایی همراه شده است. تحولات کالبدی آن، درون مایه تجدد غرب را به همراه داشته و عناصر محتوایی آن، متأثر از مکتب تهران بوده است.
بازشناسی سازمان فضایی شهر ساسانی بیشاپور با تکیه بر یافته های باستان شناسی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
9 - 16
حوزههای تخصصی:
بعد از دارابگرد و اردشیرخوره (گور یا فیروزآباد)، شهر باستانی بیشاپور از اولین شهرها و پایتخت های ساسانی است که توسط شاپور ساخته شد. این شهر از جمله معدود شهرهای ایران باستان است که برخی عناصر اصلی آن نسبتاً باقی مانده و می تواند معرف شهر ایرانی در دوره خود باشد. در کشور ما علی رغم تعدد مطالعات باستان شناسی، باستان شناسیِ شهری که در واقع به بررسی فرآیند شهری و چگونگی شکل گیری شهرها و توسعه آنها به عنوان یک محیط انسان ساخت می نگرد و کارکرد بخش های مختلف آن را مورد پژوهش قرار می دهد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معدود مطالعات موجود درباره سازمان فضایی شهر های باستانی ایران که توسط معماران یا شهرسازان انجام گرفته بیشتر براساس مبانی غیر مستند انجام شده است و با یافته های باستان شناسی انطباق ندارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل فرآیند شکل گیری شهر ساسانی بیشاپور به صورت مستند و براساس یافته های ملموس کاوش های باستان شناسی است که عمدتاً طی سال های 1347 تا 1357 انجام شده است. برای دستیابی به این تحلیل از نظریه "سازمان فضایی شهر" بهره گرفته شده که در آن شهر به عنوان یک "کل هدفمند" با شاخص های چهارگانه "قلمرو، ساختار، کل های کوچک و مرکز" بازشناسی می شود. بر این اساس بعد از تحلیل و معرفی شاخص های چهارگانه، سازمان فضایی بیشاپور با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی فرهنگی دوره ساسانی و مقایسه مختصر با ویژگی های عمومی سازمان فضایی شهر ایرانی- اسلامی، مورد تفسیر قرار می گیرد.
سازمان فضایی در شهر اسلامی ایران
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین مظهر تمدن انسانی، در ایران دو سرنوشت متفاوت داشته است : در دوران پیش از اسلام که جهان بینی طبقاتی حاکم بود و ارتباط میان زمین و آسمان از طریق اشخاص برگزیده برقرار می شد، بنابراین شهر صورتی دستوری و نمادین داشت. با ورود اسلام به ایران، جهان بینی برابرنگر اسلام، منطق طبقات اجتماعی را در هم ریخت و قبول ارتباط بی واسطه میان انسان و خدا، جایگاه واسطه ها و اشخاص خاص در جامعه را برچید. در نتیجه شهر اسلامی ایران، به دلیل دگرگونی اندیشه و اعتقاد، محصولی نوین از تمدن دوره اسلامی ایران شد که از سازمان فضایی متفاوتی نسبت به گونه قبل از اسلام خود بهره مند بود. شهر جدید، اجتماع محور بود و سازمان و صورت آن از اصالت اجتماع، برابری افراد جامعه و نمادهای اعتقادی ساکنان الهام می گرفت. در نتیجه دارای نظمی شد که در دوره پیش از آن وجود نداشت تاثیرات شهر ایران قبل از اسلام در دوره اسلامی به برخی عناصر کالبدی و شکل دهنده به فضاهای شهری منحصر می شد.
راهبردهای ارتقای عملکرد مسجد به عنوان یک نهاد مردمی با استفاده از تکنیک QSPM
حوزههای تخصصی:
شهر ایرانی از دیرباز تصویری از مثالی آسمانی بوده و ازاین رو شکل میگیرد که حامل پیامی از سرزمین موعود و رابطی بین وجود و موجود باشد. این شهر بعد از ورود اسلام نیز تحولات چشمگیری را در خود نمودار میسازد. یکی از این تحولات مهم بعد کالبدی آن میباشد که مسجد به عنوان تبلور اندیشه برآمده از اسلام در این زمینه نقش آفرینی میکند. جدای از کارکرد عبادی که به عنوان مهم ترین کارکرد مسجد شناخته میشود کارکردهای متفاوت دیگری نظیر آموزشی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... نیز به خود گرفته است. هدف از انجام این پژوهش ارتقای عملکرد مساجد با تکیه بر کارکردهای مختلف مسجد می باشد. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی میباشد و دادههای لازم بر اساس انجام مصاحبه با ذینفعان این نهاد مردمی اعم از ائمه جماعت، امنای مسجد و صاحب نظران در این زمینه جمعآوری شده است و در نهایت تعداد 30 پرسشنامه در میان آنان با استفاده از تکنیک گلوله برفی توزیع و تکمیل گردید. جهت تحلیل و ارزیابی پرسشنامه از تکنیک swot و qspm استفاده و در نهایت راهبردها جهت ارتقای عملکرد مسجد ارائه گردید. نتایج پژوهش نشان داد در مرحله اول راهبردسازی با استفاده از این تکنیک ها که مرحله ورود اطلاعات می باشد عامل1S در ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی به عنوان مهم ترین عامل شناخته شد. در مرحله دوم یعنی مقایسه یا تطبیق، اولویت و اهمیت راهبردهای رقابتی (ST) نسبت به سایر راهبردها شناخته شد. و در نهایت در مرحله سوم یعنی برنامه ریزی راهبردی کمی 2ST با بالاترین امتیاز به عنوان مهم ترین راهبرد در میان راهبردهای رقابتی جهت ارتقای عملکرد مسجد شناخته شد و سایر راهبردهای رقابتی در اولویت بعدی قرار گرفتند.
عرصه های فضایی تبلور تعاملات اجتماعی در کالبد شهر ایرانی؛ قبل و بعد از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه های تعاملات اجتماعی از موضوعات مهم در حوزه شهرسازی اند که به مثابه بستری مناسب برای پاسخ به نیاز اجتماعی انسان در برقراری روابط متقابل نقش ایفا می کنند. این عرصه ها در تاریخ شهرسازی ایران جایگاه مهمی داشته که با وقوع تحولات شهری از 1300 شمسی دچار اضمحلال گردیده اند و از همین منظر بازگرداندن موقعیت تأثیرگذار آن ها به حیات شهر ایرانی مهم است. بر این اساس مسئله تحقیق عبارتست از اینکه عرصه های تعاملات اجتماعی در شهر ایرانی چه هدفی را جهت برقراری روابط اجتماعی دنبال می نموده اند؟ روش مورد استفاده تحقیق، توصیفی- تحلیلی و کیفی با کمک مطالعه اسناد ثانویه تاریخی بوده که در سه مرحله پیوسته، از تحلیل توصیفی- استنتاجی، تحلیل محتوا و شیوه سنتز استقرایی بهره برده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تنوعی از عرصه های فضایی در شهر ایرانی به نیاز اجتماعی انسان پاسخ می داده اند که از آن جمله می توان به آتشگاه، مسجد، مدرسه، میدان، و بازار در ادوار قبل و بعد از اسلام اشاره نمود. همچنین در شهر ایرانی وجوه اشتراکی از اصول متضمن شکل گیری تعاملات اجتماعی در هر دو دوره زمانی موجود بوده که ویژگی اصلی و مشترک در همه آن ها، وابسته بودن فضا و درنتیجه کالبد، به کارکرد اجتماعی خاص می باشد. نهایتاً در پاسخ به مسئله تحقیق می توان گفت که در شهر ایرانی، عرصه های تعاملات اجتماعی به مثابه ابزاری هستند که متأثر از ویژگی های اجتماعی- فرهنگی جامعه به صورت های متنوع کالبدی تبلور فضایی می یافته و درواقع یک نقش کارکردی و هدفمند به خود می گرفته اند.
تأملی بر مفهوم ساختار و چگونگی شناسایی آن در شهر ایرانی پیش از دوران مدرن
حوزههای تخصصی:
ساختار واژه ای پیچیده است که با معانی مختلفی به کار می رود. در این مقاله تلاش شده با بررسی ریشه شناختی و تاریخ تحول مفهوم ساختار، معانی و کاربردهای آن در حوزه مطالعات شهری شناسایی و بر اساس آن در چگونگی شناسایی ساختار شهر ایرانی در پیش از دوره مدرن بحث شده و نمونه ای از کاربرد آن در شناسایی ساختار اصلی شهر تهران در درون حصار طهماسبی نشان داده شود. این بررسی نشان می دهد که در معماری و شهرسازی زیست همزمان ساختار با معانی مختلف، سبب چندگانگی مفهوم آن شده است؛ هرچند معماران و شهرسازان مدرن آن را چنان به کار می برند که به نظر می رسد دلالت بر چیزی می کند. چنین چیزی در مطالعات مربوط به ساختار کالبدی فضایی و به ویژه در قالب مفهوم ساختار اصلی شهر در سالیان گذشته مورد نظر بوده و هست. چنین ساختاری نه تنها در شهر معاصر بلکه در شهرهای پیش از دوران مدرن ایران نیز جستجو شده است. شناسایی چنین ساختاری با استفاده از تحلیل ساختار فضایی که ترکیبی از رویکردهای گونه شناسانه، ریخت شناسانه و معناشناسانه است و مفاهیم مختلف ساختار را(چنان که در حوزه های مختلف مطرح شده) در خود می گنجاند می تواند بخش اصلی شهر را معین سازد که شالوده نمادین و بخش پایدار آن را تشکیل داده و بخش های دیگر شهر از آن تبعیت می کنند و به این ترتیب شکل شهر را مشخص کند. چنین رویکردی نشان می دهد که صورت ثابت ساختار اصلی شهر ایرانی اسلامی(چنان که در مطالعات پیشین مطرح شده)، واقعیت ساختار شهر ایرانی را در همه دوره ها و به ویژه دوره های متأخر(صفویه و قاجاریه) نشان نمی دهد. ضمناً در ترکیب تحلیل فضایی با ساختار معنایی می توان ساختارهای دیگری را در شهر ایرانی قبل از دوره مدرن جستجو کرد که متمایز از ساختار اصلی آن است.
بازخوانی شهر ایرانی (اسلامی) بررسی نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب فضایی آنان در شهرهای دوران صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین مطالعات بسیاری که در یک دهه اخیر بر شهر ایرانی صورت گرفته است بررسی سازمان فضایی و شکل شهر نقش پر رنگتری دارد. دراین پژوهش نگاهی متفاوت به ماهیت شهر ایرانی ارائه گردید؛ نگاهی که فضای شهر را بازتاب روابط قدرت و تعامل میان نیروهای تشکیل دهنده سازمان شهر می داند. مقاله با معرفی ساختار دولت و جامعه در ایران ما قبل مدرن به بررسی ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران و نهاد های تاثیرگذار در حاکمیت شهری می پردازد. هدف از پژوهش بازخوانی مفهوم شهر ایرانی از طریق تحلیل رابطه قدرت بین نهاد های نقش آفرین در حاکمیت شهری و بازتاب آن در سازمان فضایی شهرهای ایرانی در دوران حاکمیت صفویه و حاکمیت قاجار تا پیش از تحولات مشروطه می باشد. پژوهش ماهیت توصیفی-تحلیلی داشته و به منظور بهره بردن از نتایج تحقیقات موجود با روش اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تحلیل و جمع بندی می پردازد. سه نهاد مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از نهاد حاکمیت، نهاد مذهب و نهاد عرف که تشکیل دهنده ساختار سیاسی - اجتماعی در مقیاس سرزمینی و در مقیاس شهری می باشند. تعامل میان این سه نهاد عامل بنیادین حاکمیت شهری و موثر ترین ساز و کار در کنترل اجتماعی - فضایی شهر های ایرانی دوران صفویه و قاجار بوده که به موجب آن رفاه اجتماعی شهروندان در یک سازمان شهری منسجم تحقق می یافته است. بر این اساس ساختار فضایی شهر ایرانی نیز حاصل تعامل جمعی بین قدرت حاکم، نظامات عرفی و فرهنگ مذهبی نمود یافته در ساختار حکومتی و ساختار عرفی-مذهبی شهر بوده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که در دوران معاصر با پررنگ شدن نقش حکومت و کاهش نقش نظامات عرفی تغییرات بنیادین در نظام مدیریتی و اجتماعی و به تبع آن مناسبات فضایی شهرهای ایرانی حاصل گردید.
معاصر سازی مفهوم "محله" در شهر ایرانی با نگاه بر مبانی برنامه ریزی محله مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات شهری بخش جدایی ناپذیر از ساختار اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شهرهای سنتی ایران بودند. در دوران معاصر تمرکزگرایی در ساختار مدیریت شهری و تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی موجب از بین رفتن انسجام اجتماعی و کالبدی محلات شده به گونه ای که با ظهور طرح های توسعه شهری محلات صرفا به یک واحد تقسیمات شهری بر اساس جمعیت و برخورداری از خدمات پایه محله ای تبدیل گردیده اند. پژوهش حاضر به دنبال معاصرسازی سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی با ابزار برنامه ریزی محله مبنا در پاسخ به کمرنگ شدن نقش محلات در ساختار برنامه ریزی شهری ایران می باشد. به همین منظور، با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوایی به تبیین مولفه های اصلی برنامه ریزی محله مبنا پرداخته و همزمان استخراج شاخصه های اصلی مرتبط با سازمان اجتماعی-اداری محلات سنتی و معاصر ایران از طریق منابع اسنادی انجام می گیرد. در ادامه با استفاده از پنل خبرگان مقایسه تطبیقی این شاخصه ها با مولفه های برنامه ریزی محله مبنا صورت گرفته و از این طریق وجه اشتراک شاخص های رویکرد محله مبنا با ماهیت اداری- اجتماعی محلات ایرانی سنتی و معاصر مشخص می شود. نتایج تحلیل نشان می دهند که برخی از اصول برنامه ریزی محله مبنا به صورت توافقی و عرفی در محلات شهرهای سنتی اعمال می شده است. با تحلیل مقایسه صورت گرفته عوامل بستر ساز و عوامل بازدارنده تحقق پذیری رویکرد محله مبنا در محلات سنتی و معاصر ایران شناسایی شده و از این منظر پیشنهاداتی به منظور معاصرسازی محلات سنتی بر اساس رویکرد محله مبنا ارائه می گردند. اگرچه معاصرسازی مفهوم محلات سنتی با توجه به ضوابط و مقررات متمرکز و از بالا به پایین امروزی با چالش فراوان روبرو است، با این حال پیشنهادات مطرح شده می توانند عوامل بسترساز لازم جهت ایجاد محلات خودگردان، خودکفا و خودحامی گر را فراهم سازند.
نمود هندسه ادراکی بر سیر تکامل شهر ایرانی در ادوار مختلف شهرسازی مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
53 - 68
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکل گیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسه ای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود به کار می بندد. در این جایگاه موضوع شهر و ارتباطِ ادراکی آن با چَمَن (مرکز محله در همدان) و نحوه شکل گیری و نوع تداوم آن مدنظر می باشد. شهر همدان با سابقه تاریخی و با توجه به نوع بافتِ شهرسازی آن و همچنین وجود مرکز محله های خاص مربوط به خود، به عنوان نمونه موردی در خصوص مطالعه و بررسی در حوزه هندسه شکل گیری می باشد. در این نگارش با توجه به جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ایِ وسیع و همچنین تحلیل و بررسی اسناد، مدارک و مُستندات باقی مانده از روشِ تحقیقات پژوهشی_بنیادی و براساس تحلیل و تفسیر اطلاعات پژوهشی به دست آمده به شرح و تفضیل چگونگی و نحوه شکل گیری هندسه شهرِ همدان و ارتباط آن با چَمَن ها با توجه به نمایش گرافیکی ادوار گوناگون این موضوع تا زمان معاصر پرداخت شده است. رهاوردِ این نگارش به دست آمدنِ عوامل اساسی در شکل گیری و توسعه شهر و نوع ارتباط آن با چَمَن ها با توجه به هندسه ایاست که در واقع تحتِ سیطره نیاز و دیگر عوامل وابسته به سکونت بشر، ارتباطاتِ معنایی نظامِ شهری را ایجاد و گسترش می دهد. یافته های اساسی تحقیق در خصوص شناسایی این هندسه و نحوه به کارگیری آن با توجه به اصلاح نظام شهرسازی شامل چنین مواردی می باشد: نمایش فرآیند تغییرات بر طبق هندسه رُشد، شناسایی و بررسی دلایل سامان بخشِ هندسی در نظام شهرسازی، نحوه و چگونگی تَطابُق دِهی هندسه ادراکیِ اساسی با هندسه حاضر به همراهِ مؤلفه های کنونی روز شهرسازی. براین اساس گُنجاندن نوع هندسه ادراکی جاری مطلوب در نظام شهرسازی، مؤلفه ای است که با ایراد آن در خُردترین قسمت شهر چون مراکز محلات تا کَلان ترین آن، می تواند بهبود دهنده روند شهرسازی حال و آینده گردد. این پژوهش به دلیل بررسی شهرسازیِ شهر از نقطه نظری خاص که به دنبال اصلی ادراکی در شکل گیری و تداوم روابط علّت و معلولیِ موضوعیتِ تحتِ عُنوانِ خود، هندسه است، گامی نوین به همراه اصولِ خودشناسی در جهتِ شهرسازی مطلوب می باشد.
واکاوی گونه شناسانه عنصر گذر در بافت تاریخی شهرهای ایران مورد پژوهی بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
83 - 108
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: گذرهای تاریخی، شبکه ای هم پیوند از راه هایی بوده که شاکله بافت، مقیاس و تعیّن فضایی قلمروهمگانی را در شهرهای تاریخی رقم می زده اند. تنّوع در فرم و کالبد گذرها، می تواند سبب تکوین نوعی از نگاه گونه شناسانه شود که در آن معیارهای گوناگونی مانند نحوه شکل گیری و طراحی، شکل، سطوح جانبی، جنس و بافت سطوح، عناصر شاخص و تناسبات فضایی مورد توجه قرار می گیرند. سازوارگی بافت های تاریخی به نحوی است که سبب می شود تنوّع گذربندی خود را به مثابه بارزترین وجه ایجاد تمایز در بافت بنمایاند، و سبب شود تا هر گذر، عاملی باشد برای ایجاد تصویری مشخص از هر محله یا زیربخش از بافت شهر تاریخی. هدف: هدف مقاله بازخوانی بارزه مندی ها و معیارهای مستتر در کالبد گذرهای تاریخی شهر شیراز، به منظور گونه شناسی تحلیلی آنهاست. روش:این مقاله به واکاوی گونه شناسانه گذرهای بافت تاریخی شیراز می پردازد. بدین منظور نمونه ای شامل بیست گذر از مهم ترین گذرهای بافت با پراکنش متناسب مورد تحلیل قرارگرفته، و بر اساس معیارهای مستخرج از مطالعات پیشین، و پیمایش میدانی، ویژگی های کالبدی هر یک از گذرها بازشناسی، تحلیل و فهرست گردیده است. یافته ها: در شهرهای تاریخی ایران، گذرها افزون بر اینکه عامل تشخّص قلمروهای فرهنگی و زیستی هستند، موجب ایجاد تصویری متمایز برای بخش های مختلف آن می شوند. بر این اساس تنوع فرم و محتوا در عین ویژگی های مشترکی که می توان در هر شهر برای گذرهای تاریخی متصور شد، به نوعی رخ می نمایاند و سبب ایجاد تصویری متمایز برای هر بخش از شهر می شود. ویژگی های منحصر بفردی که خود عامل بارزه مندی قلمروهای تاریخی و فرهنگی شهرهاست و فهم این ارزشمندی های مکانی و ارزش دهی دوباره به محیط های تاریخی می تواند سازوکاری برای بازخوانی فضاهای تاریخی و استفاده از آنها به عنوان الگوی بازطراحی گردد. نتیجه: نتایج نشان می دهد علیرغم بنیان مشترک گذرها به عنوان اجزاء شکل دهنده به شبکه ای همپیوند در شهر تاریخی، ویژگی های منبسط از زمینه فرهنگی، موقعیت مکانی، و کارکرد و نقش پذیری مشخص، سبب ایجاد طیفی متنوّع از گذرها با رعایت ملاحظات طراحی منجر به تکوین تباین و تداوم فضایی بوده است. این تنوّع نشان از ظرفیت بافت تاریخی در ایجاد کلّیتی متکثّر از عناصر متباین خطّی به صورت یک شبکه پویای شهری داشته است.
بازخوانی مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامه های قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
20 - 29
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازنده آن محسوب می شود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوه شکل گیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازنده شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل می گیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را می توان وجه ممیزه فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامه های مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداخته اند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر به دست می دهند. تحلیل و مقایسه یافته های توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم می کند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوه شکل گیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفه های سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای از سفرنامه ها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافته ها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر به عنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر به عنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکل گیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق می سازد. در شهرهای ایرانی دوره اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کل های کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل می دهند. در یک طبقه بندی کلی می توان از میان چهار مؤلفه اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستی بخش آن شرط لازم، و سه مؤلفه دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
مرکز، هستی بخش محله
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
واکاوی انسجام کالبدی بازار تاریخی شهر ایرانی، مطالعه تطبیقی بازارهای تاریخی کرمان و شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
111 - 130
حوزههای تخصصی:
بازار تاریخی شهر ایرانی امروزه در تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهری مورد غفلت و آسیب قرار گرفته و نقش خود را به مثابه یک کلیت منسجم کالبدی-اجتماعی از دست داده است. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد تا انسجام کالبدی بازار را از طریق شناسایی ویژگی های کالبدی آن مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. روش پژوهش در گام اول مطالعه اسنادی متون نظری، تحلیل محتوای کیفی آنها و دستیابی به چارچوب مفهومی معطوف به انسجام کالبدی است. در گام دوم بر اساس آن، بررسی انسجام کالبدی دو بازار تاریخی کرمان و شیراز از طریق مطالعه و تحلیل نقشه ها، اسناد و مشاهدات میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام کالبدی بازار تاریخی را می توان در سه مؤلفه ریخت شناختی، بصری-زیباشناختی و عملکردی تعریف کرد. بررسی انسجام کالبدی دو بازار کرمان و شیراز بیانگر این موضوع است که بازار کرمان در هر سه مؤلفه و زیرمؤلفه های آن ها نسبت به بازار شیراز از وضعیت بهتری برخوردار است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که انسجام کالبدی ابعاد مختلفی دارد که حفظ و تقویت توأمان ویژگی های کالبدی دربرگیرنده مؤلفه های آن برای دستیابی به انسجام بازار تاریخی شهر ضروری می نماید. نتایج این پژوهش الزامات توجه به نقش این ساختار مهم در شهرهای ایران را برشمرده و قابل ترجمه به رهنمودهای طراحی در طرح های تجدید حیات بافت تاریخی است.
ساختار کالبدی- فضایی شهر ایرانی عصر ناصری از منظر سیاحان غربی (1275- 1227ش)
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
63 - 96
حوزههای تخصصی:
شهر ایرانی در ایام سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به رغم حفظ ساختار کالبدی سنّتی، در اثر آشنایی با الگوهای معماری غربی و ورود تأسیسات تمدنی جدید به کشور، به آرامی مسیر تغییر را پیش گرفت و عناصری از تجدد را در خود نمایان ساخت. در فضای کالبدی شهر این دوره، بناهای جدیدی در کنار بناهای قدیمی قد برافراشتند که چهره شهر را دگرگون کرد و در گزارش های سیاحان دیدار کننده از ایران بازتاب یافته است. این مقاله با رویکرد تاریخی به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای با استناد به متون سفرنامه ای و اهتمام به شاخص های شکلی و محتوایی در صدد ارائه تصویری از صور کالبدی شهر در عصر ناصری از دیدگاه سیاحان غربی است. در این پژوهش با ارائه صور گوناگون ساختار کالبدی شهر عصر ناصری، چگونگی انتقال عناصر سازه ای غرب به ایران در ابتدای سلطنت وی مطرح شده است، پدیده ای که به تدریج ابتدا به تحولات محتوایی شهر و سرانجام به تحولات کالبدی آن انجامید. یافته پژوهش نشان داده که شهر ایرانی این عصر با تحولات فضای کالبدی و محتوایی همراه شده است. تحولات کالبدی آن درون مایه تجدد غرب را به همراه داشته و عناصر محتوایی آن متأثر از مکتب تهران بوده است و سرانجام به دوران انقطاع تاریخی در شهرسازی ایرانی- اسلامی رسیده است.
بررسی شاخص های هویت فضایی در بازارهای ایران (مطالعه موردی بازارهای دزفول و شوشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
187 - 206
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به بافت تاریخی این نکته مشهود است که شکل گیری و حیات آن بر پایه اصول خاص مرتبط با اقلیم شهر و فرهنگ ایرانی بوده و کالبد آن در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی به صورت هماهنگ و منسجم درآمده است، از این رو از هویت ویژه ای برخوردار است. هویت فرهنگی به عنوان عامل جهت دهنده، موجب خلق شیوه های منحصر به فرد در معماری سنتی شهر هایی نظیر شوشتر و دزفول شده است. در این میان می توان به معماری بازار ها به عنوان کانون فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهر های ایران اشاره نمود. پژوهش پیش رو با هدف بررسی شاخص های هویت فضایی در بازار سنتی دزفول و شوشتر تلاش دارد تا با شناسایی این شاخص ها و بکارگیری آن ها در بازار های سنتی ایرانی در راستای تداوم بخشی به حفظ هویت در فضای شهری امروزی دست یابد. روش تحقیق توصیفی – تاریخی با رویکرد کیفی است که با تحلیل اطلاعات حاصل از مشاهدات می دانی، مصاحبه، استفاده از منابع اسنادی و نقشه ها به مطالعه ماهیت هویت در بازار های سنتی دزفول و شوشتر پرداخته است. بر اساس یافته های تحقیق، پیوستگی و ترکیب سه مؤلفه اصلی شامل ابعاد شکلی، معنایی و اجتماعی که در قالب 19 شاخص تنظیم و ارایه شده، عامل هویت بخش به فضای بافت بازار های سنتی تاریخی دزفول و شوشتر است. به گونه ای که این ویژگی ها منجر به ایجاد فضا هایی با هویت شده که می تواند حس تعلق خاطر را به انسان حاضر در محیط القا نماید و در نهایت باعث یگانگی انسان با محیط پیرامونی خویش شود. در واقع یکی از راه های حفظ و احیای هویت در شهر و عناصر شهری، حفظ تداوم فرهنگی میان امروز، دیروز و فردای شهر است و این تداوم فرهنگی از طریق شناخت مفاهیم و اصول هویت بخش به فضا های شهری در شهر های تاریخی ایران و بکارگیری آن ها در طراحی فضا های شهری جدید امکان پذیر است.