فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی شکلی از روایت داستانی ست که ترکیبی از داستان و تاریخ است. به طوری که نمی توان به آسانی گفت که در این قالب آیا تاریخ به عنوان موضوع کار نویسنده، در محور داستان قرار می گیرد و تمامی عناصر داستان در خدمت مورخ در می آید یا تاریخ به عنوان حکم فرعی اثر در پس داستان خود نمایی می کند؟ بهترین نمونه آمیزش داستان وتاریخ را در این رمان ها می توان دید. در این قالب داستانی اشخاص برجسته وتاریخی،سلسه حوادث و عصر گذشته بازسازی می شود و از آنجا که به گذشته می پردازد تاریخ است واز آنجا که برای بیان حوادث از عناصر روایت وداستان پردازی استفاده می کند، داستان است.در واقع رمان تاریخی از آنجا که به شرح حوادث گذشته می پردازد، تابع الگوهای روایت است. اگر به آن دسته از رمان هایی که نوشتار تاریخی خوانده می شود دقت کنیم متوجه می شویم که بیشتر داستان به چیزی نظر دارد که «گذشته» است یا به نوعی معنایی از«گذشتگی» به خود گرفته است.
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای به شکل شناسی ساختار رمان تاریخی می پردازد و در حین پژوهش علاوه بر تبیین ساختار رمان تاریخی به چگونگی آمیزش دو عنصر داستان و تاریخ در این قالب می پردازد
شرق شناسی و تاریخ صدر اسلام
حوزه های تخصصی:
تحلیل مبانی نظری و رویه سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول بر پایه اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف ازاین پژوهش تحلیل بنیادهای فکری و روش سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول است .
روش/رویکرد پژوهش: روش این پژوهش توصیف و تحلیل موضوع برپایه اسناد و منابع دست اول و کتابخانه ای می باشد.
یافته ها ونتایج: دولت شبه مدرن پهلوی درصدد دگرگون سازی سنن و روشهای زندگی ایلات و عشایر برامد زیرا سبک زندگی ایلات و عشایر مانند کوچ روی در تعارض با هدف دولت درهمسان سازی و نوسازی و تقویت مبانی وحدت ملی بود. سه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیات وزرا از نهادهای تصمیم گیرنده برای جامعه عشایری بودند که با ارائه لوایح و بخش نامه های دولتی به برنامه ریزی برای انتقال اجباری ایلات و عشایر به نام اسکان پرداختند. اما، این سیاست به نتایج وخیمی برحیات اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایری انجامید
نگرشی بر جایگاه و اهمیت سنت تاریخ نویسی محلی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اریخنویسی محلّی، در کنار سایر گونههای تاریخنویسی، یکی از زمینههایی بوده است که مورخان
ایرانی آن را آزموده و آثار ارزندهای پدید آوردهاند. این نوع تاریخ نگاری، با محوریّت مکاننگاری،
آگاهیهای ارزشمندی در باب حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخ، جغرافیا، حکّام و
فرمانروایان و تحولات سیاسی یک شهر و ناحیهای خاص ارائه میدهند که در دیگر گونههای
تاریخنگاری، نظیر تواریخ عمومی و یا سلسلهای، کمتر دیده میشود. در واقع، نوعی تاریخ اجتماعی
یا تمدنی و، خیلی سادهتر، نوعی شهرشناسی به شمار میروند. امروزه، در پژوهشهای تاریخی با
رویکرد اجتماعی و تمدنی، تاریخهای محلّی جایگاه برجستهای یافته و در کنار دیگر منابع و متون در
ترسیم چهرة شهرها و بررسی تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نواحی مختلف، گزارشهای
آنها بسیار راهگشاست. در این مقاله با بررسی جایگاه، ویژگیها و مؤلّفهها، انگیزهها و اهداف تاریخ-
نویسی محلّی ایرانی و ارائة فهرستی از تاریخهای محلّی در باب شهرهای ایران، بر این نکته تاکید
میگردد که این گونة تاریخنویسی، بهرغم فراز و فرودهای آن، به صورت یک سنّت مستمر توسط
مورخان ایرانی از سدة سوم تا دورة معاصر تداوم داشته و جایگاه ویژهای در رویکرد زیستبوم-
نگارانه به تاریخ داشته است.
تاریخ نگاری احسان طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی های تاریخ نگاری احسان طبری را می توان بدین قرار برشمرد: تاریخ نگاری از پایین (بررسی تاریخ خلق یا توده مردم)، ساختاری نگریستن به پدیده ها و رویدادها، ریشه یابی و بررسی زنجیره ای حوادث برای درک تحولات زمان حال (طبری دغدغه حال و آینده دارد)، توجه به رخدادهای دیگر مناطق جهان و دیگر دوره های تاریخی برای فهم بهتر حادثه و رویداد موردنظر خود، استتناج قاعده و قانون از پدیده های تاریخی، اعتقاد به پیش بینی و تکرارپذیر بودن آن و اعتقاد به حرکت جبری و تکاملی تاریخ. با وجود این، طبری به علت پایبندی شدید به مرام مارکسیستی، بسیاری از واقعیت ها و حقایق تاریخ ایران را نادیده می گیرد و رهیافت نظری خود را بر پدیده های تاریخی تحمیل می کند؛ هرچند که خود معتقد به چنین امری نیست
نگرش عوام به آثار باستانی در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره قاجار و مخصوصا عصر ناصری در ایران با تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فراوانی همراه است که همه جنبه های زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد. یکی از این تاثیرات در زمینه کشفیات باستانشناسی و تغییر نگرش مردم به آثار باستانی و تاریخ کشورشان بود. با این وجود پیش از آنکه حفاری های علمی در ایران آغاز شود ایرانیان با آثار باستانی محیط زندگیشان، تعامل داشتند. آن ها آثار را به افسانه ها و اسطوره ها مرتبط می ساختند یا اینکه جنبه مقدس به آن می دادند. پس از حضور دلالان عتیقه مردم بومی گاهی به تجارت مواد فرهنگی نیز اقدام می کردند. نگاه مردم به آثار در نگرش آن ها به خود نیز اهمیت داشت. این نگرش در ساخت هویت تاریخی ایرانیان موثر بود و بعدها قسمتی از هویت ملی ایرانیان را تشکیل داد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیل تاریخی به بررسی تاثیر نگاه ایرانیان به میراث فرهنگی در ساخت هویت ملیشان پرداخته است.
نگاهی به نبرد ذوقار و جایگاه آن در تاریخ نگاری اسلامی
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد در چارچوب الگوهای روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار و ارتباط آن را با نبردهای ایران و اعراب در متون تاریخ نگاری اسلامی واکاوی کند.فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاب عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است. در اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار در چارچوبی مبتنی بر توالی چند رویداد مهم و در جهت تحقق رویدادی بس بزرگ تر، که آبستن رخدادهای مهم سیاسی و دینی بوده، تبیین شده است.این رویکردِ مورخان اسلامی به واقعه ی ذوقار، بیش از هر چیز، بازتاب دهنده ی نیازهای عصر راویان و مورخان در جهت دهی به عمل سیاسی و ذهنیت فرهنگی مخاطبانشان است.
نقد و بررسی مزارنویسی در تاریخ نگاری محلی ایران (از نیمه دوم سده هشتم تا نیمه دوم سده دوازدهم ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین دایرهالمعارف گونه مزارها را باید بخشی از تاریخ نگاری محلی با رویکردی مذهبی و فرهنگی دانست. از نظر تاریخ شهرنشینی، این گونه کتب از این جهت اهمیت داشته اند که وجود قبور عرفا، علما و اولیا، عاملی برای حفاظت شهر از آفات و بلیات انسانی، آسمانی و طبیعی بشمار می آمدند. آثار مزارنویسی در نکته مهم و قابل توجه این که تدوین عمده کتب مزارات در ایران از زمان روی کار آمدن تیموریان آغاز شده و قبل از آن ما کتب مستقل زیادی در مزارنویسی در تاریخ ایران نمی بینیم. این امر را بیشتر از همه باید معلول رشد تصوف در این دوره دانست. از نیمه دوم سده هفتم تا نیمه اول سده دوازدهم در مجموع نه کتاب به صورت مستقل درباره مزارات شهرهای، تبریز، شیراز، هرات، سمرقند، بخارا و کرمان تألیف شده است. مزارنویسان عمدتاً گرایش عرفانی داشتند و اکثراً از علما، شعراء و عرفای زمان خود بودند و هدفشان راهنمایی زائران و شناساندن قبور امامان و فرزندان آن ها، آموزش آداب زیارت و پرهیز از اعمال ناروا در قبرستان ها، تقرب به ارواح طیبه و مشاهده مقدسه علمای دین و مشایخ، آشکار ساختن قدر و اعتبار و ارزش علما و مشایخ اسلام و اولیای بزرگ بوده است. اما توانسته اند به نوعی، بسیاری اخبار و روایات و اطلاعات درباره حیات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی شهرها را ارائه دهند.
سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی (نگاهی به مقوله هویّت در دو کتاب «دو قرن سکوت» و «خدمات متقابل ایران و اسلام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث حوزة مطالعات فرهنگی و ادبی، شناخت شاکلة هویّت ملّی یک سرزمین، در لابه لای آثار هنری و ادبی آنهاست. ورود دین اسلام به ایران سبب شد تا عناصر اصلی هویّت این تمدّن، به آرامی تحت تأثیر فضای تازة سیاسی و عقیدتی، دچار دگرگونی های عمیقی شود؛ سپس با سیطرة امویان و عبّاسیان، فراز و فرودهایی در روابط ایرانیان با جهان فاتح عربی – اسلامی، پیش آمد. پاره ای از سازة دیرسال هویّت ایرانی، به کلّی محو شد و بخش هایی از آن نیز، شاهد دگردیسی های وسیعی گردید. از آنجا که شعر، ادب و تاریخ هر عصری، تصویری از اوضاع آن است؛ این پژوهش با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، ضمن واگویة برخی از تغییرات در مؤلّفه های هویّت تاریخی ایران، در سده های نخست خلافت اسلامی و عصر عباسی، با بهره مندی از دو اثر ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشتة مرتضی مطهری و نیز دو قرن سکوت به قلم عبدالحسین زرین کوب، مورد نقد و مقابله قرار گرفته است.
خطاهای مورخان: رویکرد تاریخی میان روایت (نقل) و عقل
حوزه های تخصصی:
به دور از گرایش به مبالغه در نقد میراث تاریخی،اهمیت دورماندن و برحذر بودن از اطمینان ساده در به کاربردن یا تداول سخن (خبر) تاریخی که منطبق با عقل نباشد را ضروری و مهم می یابیم.هدف از بکار بردن عقل در اینجا مطابقت بین سخن و واقعیت می باشد.خواننده و مورخ معاصر باید ایمان داشته باشد که اطلاعات فریبنده و نادرست چه اینکه به صورت مکتوب یا به خاطر تکرار آن در منابع مختلف نباید به عنوان یک حقیقت جلوه گردد.این مقاله تلاشی (سیستماتیک) برای روشن شدن بسیاری از خطاهایی است که سهواً یا عمداً گریبانگیر مورخان شده است.
جریان شناسی سیره پژوهی درغرب؛ با تأکید بر مطالعات درباب اعتبار و وثاقت حدیث در سنت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ تلاش های غربیان برای شناخت اسلام و سیرة پیامبر(ص) به سدة نهم میلادی باز می گردد. اما پژوهش های جدی آن ها که در بستره مطالعات آکادمیک و علمی صورت گرفت، از نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی آغاز شد. از همان ابتدا دو رویکرد معارض در مقابل هم شکل گرفته و تا زمان حاضر نیز ادامه پیدا کرده است: 1. رویکرد افراطی مستشرقانی که با سردمداری لامنس و کایتانی، به کلی نافی ارزشمندی میراث تاریخی و حدیثی اسلامی در بررسی تاریخ قرآن، سیره و صدر اسلام بوده اند و2. رویکرد معتدلانة افرادی چون نولدکه و بکر که در کنار اذعان به وجود هستة حقیقی و تاریخی موجود در این روایات، همّ خود را بر زدودن حواشی غیر قابل اعتنا از این منابع مصروف داشتند. این دو جریان با حضور اسلام پژوهان سرشناسی چون گلدتسیهر، شاخت و مونتگمری وات به دهه های پایانی سدة بیستم رسید. در این دوره مکتب سیره پژوهی «شکاکیت افراطی» توسط آراء وَنزبرُو بسط یافت و در آستانه سدة بیست و یک میلادی، پژوهش مشترک کرون و کوک آن را به اوج خود رساند. در سویه مقابل افرادی همچون وات، سرجنت و قسطر به دنبال شناخت سازوکاری معتدل و علمی برای تمییز هستة اصلی و تاریخی روایات سیرة نبوی بودند. هریک از این پژوهشگران، تحلیل خاصی از روند تحریف، تلخیص یا تبدیل روایات سیرة نبوی را مطرح کردند و ساز وکار مختص به خود را درباب تمیز مجعولات از حقایق تاریخی ارائه کردند. اگرچه دستاوردهای باستان شناسی جدید، - نظیر یافته های صحرای نگب در جنوب فلسطین- بسیاری از مدعیات شکاکان افراطی را باطل کرده، اما هم اکنون نیز مطالعات سیره پژوهی در غرب را می توان به دو گروه عمدة سنت گرایان خوش بین به سیرة نبوی و شکاکان قائل به عدم وجود هستة تاریخی برای روایات سیره نبوی تقسیم کرد. هدف این مقاله، علاوه بر ارائه گزارشی دقیق و جامع از روند شکل گیری و تثبیت آراء این دو مکتب پژوهشی معارض، ارائه تحلیل و داوری علمی نسبت به مواضع و روش شناسی این دو مکتب است.
جامعه شناسی تاریخی: تبیین های تعمیم پذیر یا روایت های گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از آرای شبه پوزیتیویستی در باب تاریخ که بین حال و گذشته رابطه برقرار می کند و بر بازآفرینی و بازسازی گذشته تأکید می ورزد؛ و طرح دیدگاه های اندیشمندانی همچون ریکور، فوکو و دریدا که منکر دسترسی به امر تاریخی اند و در نتیجه معتقدند که در پژوهش تاریخی چاره ای جز تکیه بر روایت ها نیست؛ از مهم ترین مبحث هایی است که همواره محل مناقشه و مداقة میان متفکران و فلاسفة اجتماعی در دو سدة اخیر بوده است. نوشتار پیش رو در صدد است با ارائه و تبیین دیدگاه های مذکور، نسبت این دو دیدگاه با حوزة جامعه شناسی تاریخی را مورد واکاوی قرار دهد و سپس پرسش هایی به قرار زیر را به بحث بگذارد: 1. اساساً وضعیت در جامعه شناسی تاریخی چگونه است؟ 2.آیا می-توان جامعه شناسی تاریخی را به جامعه شناسی زمان حاضر تقلیل داد؟ 3. آیا جامعه شناسی تاریخی قابل تقلیل به روایت های گوناگون تقلیل پذیر است؟
گلستان ارم؛ پیشرو در تاریخنگاری علمی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب گلستان ارم اثر عباسقلی آقا باکیخانوف، یکی از مهم ترین آثار تاریخ نگاری محلی در حوزة ولایت های شیروان و داغستان در سدة 19م. می باشد. این کتاب حاصل تلاش های مورخی است که از وابستگان دولت روسیه بوده و در بسیاری از وقایع مهم منطقه چون جنگ های ایران و روس و معاهدة گلستان حضور داشته است. از این رو توانسته گنجینه ای از مشاهدات عینی ارزشمند را در کنار اطلاعات مأخوذ از طیف گسترده و متنوعی از منابع مکتوب، گردآوری نماید.
این اثر به زبان فارسی نگاشته شده و مورّخ در تدوین آن از بسیاری از اصول نوین دانش تاریخ، بهره برده است. با این وجود، معاصر با گلستان ارم هنوز تاریخنگاری سنتی و غیرعلمی سرشار از ذهنیت و کم بهره از عینیّت در جغرافیای تاریخ نگاری زبان فارسی در ایران و ماورای قفقاز تداوم داشت.
این پژوهش بر آن است تا به شیوة تحلیلی و تطبیقی و با اتکا بر منابع کتابخانه های، ضمن معرفی کامل کتاب گلستان ارم، به تحلیل محتوا و سبک نگارش آن بپردازد و میزان عینیّت در یکی از نخستین آثار تاریخ نگاری علمی زبان فارسی را بسنجد.
بررسی ابعاد و شخصیت علمی سیلوستر دوساسی، خاورشناس فرانسوی
حوزه های تخصصی:
قرن 18 و 19م اوج تلاش کشورهای استعمارگر برای به دست آوردن مستعمره های جدید بود و به همین خاطر علومی از جمله شرق شناسی بسیار مورد توجه این دولت ها قرار گرفت. در این راستا موسسات زیادی نیز در این زمینه در این کشورها شکل گرفت و کتاب های متعددی در این زمینه به انتشار درآمد، که باعث رشد شرق شناسی شد. یکی از این چهره ها سیلوستر دوساسی بود که برای آموزش و تعلیم زبان های شرقی روش مخصوصی را وضع کرد و زندگی خود را برای تعلیم و تالیف و نشر کتب اختصاص داد، او یکی از پایه گذاران شرق شناسی عالمانه محسوب می شود، شرق شناسی که سرحدات شرق شناسی و موضوعات را از نو تعریف کرد، ما در این نوشتار سعی بر آن داریم، زندگینامه، آثار، مسئولیت ها، روش علمی و دین و مذهب دوساسی را بررسی کنیم.
نقشِ «موضوع» در روشن ساختن مفهومِ «متنِ تاریخ نگارانه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نبود تصویری روشن از چیستی «متنِ تاریخ نگارانه»، مفهوم سازی و نظریه پردازی در حوزه مطالعاتِ نظریِ دانش تاریخ را با دشواری هایی روبه رو ساخته است. این دشواری تا تشخیص مصادیق متن تاریخ نگارانه از سوی پژوهشگران حوزه تاریخ تاریخ نگاری دامن گسترانده است. به نظر می رسد برای یافتن راه برون رفت از این وضعیت، به الگویی از متون تاریخی نیاز داریم که با تکیه بر آن بتوان به مفهوم متن تاریخ نگارانه وضوح بخشید و به مدد آن، تشخیص مصادیق را ضابطه مند کرد. این نوشتار با چنین هدفی و با این پیش فرض سامان یافته است که گونه هایی از آثار مکتوب تاریخی در دست است که بر سر تلقیِ آن ها به عنوانِ متنِ تاریخ نگارانه، اجماعی نامصرح وجود دارد و بنابراین می توان آن ها را «متونِ الگو» نامید. بر اساس یافته های این مقاله «رخداد تاریخی» را می توان فصل مشترک موضوعات این دسته از متون و عنصر بنیادی متون تاریخ نگارانه و ملاک تشخیص مصادیق شمرد. بر اساس تعریفی که از «رخداد تاریخی» در متن مقاله ارائه شده است، موضوعاتِ متونی همچون طبقات، سفرنامه، زندگی نامه، انساب و مزارات یک موضوع غیرتاریخی است و در نتیجه، ماهیتِ این آثار، متفاوت از ماهیت متون تاریخ نگارانه ارزیابی شده است.
تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر
حوزه های تخصصی:
آنچه در پی خواهد آمد، ترجمه ای از فصل پنجم کتاب برداشت هایی از ایران: تاریخ، اسطوره ها و ملی گرایی از سده های میانه ایران تا جمهوری اسلامی، تحت عنوان «تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر» که به قلم دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ ایران در دانشگاه ارواین کالیفرنیا نوشته شده است. دریایی در این نوشتار معتقد است که ساسانیان مبدع «تاریخ نگاری مقدس» شدند، زیرا تاریخ نگاری ساسانیان از متون و سرودهای زرتشتی استفاده کرد و آنچه غیردینی و مخالف با سلیقه موبدان به نظر می رسید، حذف شد و آنچه مطابق با دین زرتشتی بود، در خدای نامه حفظ گردید. بنابراین، تاریخ ساسانیان دارای «گرایش زرتشتی» بود و ظهور آن ها به همانگونه ای بود که در اوستا توصیف شده بود. در این طرح، در خدای نامه، دودمان های اوستایی همچون کیانیان و پیشدادیان جایگزین هخامنشیان و اشکانیان شدند؛ بنابراین، دودمان های سنتی اوستا به شاهان سنتی ایران تبدیل شدند. حذف هخامنشیان و بعداً اشکانیان، ممکن است به این خاطر باشد که «تاریخ مقدس» ساسانیان به ذکر دقیق رویدادهای تاریخی اهمیت نمی دهد، اما رویدادها و شخصیت های مرتبط با سنت دینی زرتشتیان، دارای اهمیت اند.
روش و بینش تاریخ نگاری اسکندربیگ منشی در عالم آرای عباسی با تکیه بر وقایع گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه تاریخ نگاری در تواریخ رسمی و سلسله ای دوره صفویه،بر پایه ساختار سنتی پیشین و بر مبنای نگرش سلطان متدین و مروّج شیعه ادامه یافت. شیوه تاریخ نگاری اسکندربیگ منشی نیز ادامه تاریخ نویسی سنتی عصر صفوی است اما در نگارش تاریخ خود دارای ویژگی و امتیازاتی است که او را از تاریخ نویسان سنتی عصرش متمایز کرده است. مسأله اصلی پژوهش این است که آیا اسکندربیگ منشی در بیان حوادث گیلان در تاریخ عالم آرای عباسی از روش و بینش خاصی برخوردار است؟
نتایج تحقیق نشان می دهد،اسکندربیگ منشی،در بیان تحولات گیلان عصر صفوی،از شیوه روشمند برخوردار بوده است.از لحاظ روش تاریخ نگاری،دارای سبکی روان و بی تکلف و متنی منسجم و پیوسته و از لحاظ فن تاریخ نویسی، دارای اهلیت لازم بوده است. او با وجود نگرش سلطنت گرایانه به سلطان صفوی و بینش نخبه گرایانه به دولتمردان آن، تاحدممکن در نقل روایات صداقت و دقت لازم داشته است.
روش پژوهش در این تحقیق به صورت کتابخانه ای و به شکل تحلیلی و انتقادی در روش تاریخ نگاری است.
بررسی تاریخ نگاری محلی با تکیه بر تاریخ نیشابور الحاکم نیشابوری
حوزه های تخصصی:
تاریخ نیشابور ابوعبدالله نیشابوری ظاهراً قدیمی ترین منبعی است که به طور اختصار به بررسی تاریخ نیشابور و به خصوص مسائل فرهنگی این شهر پرداخته است. اصل این کتاب به زبان عربی بوده و در اوایل قرن چهارم نگاشته شده است. ارزش اولیه کتاب نیشابوری وابسته به جغرافیای تاریخی نیشابور می باشد، که بخش بزرگی از خراسان کنونی را شامل می شود. اطلاعات آن بویژه در مورد ربع های نیشابور و ولایات وابسته، مخصوصاً نیشابور کهن و سوابق تاریخی آن چه در دوران قبل از اسلام و چه در عصراسلامی تا قرن چهارم حائز اهمیت است. اشاره به فضیلت شهر، صحابه، مشایخ، مساجد، قریه ها، قنوات و غیره از ویژگی های دیگر این اثر می باشد. در نوشته حاضر سعی شده به بررسی تاریخ نیشابور الحاکم و ویژگی های آن، شیوه تاریخنگاری وی و تاریخنگاری محلی و تفاوت آن با تاریخ عمومی همچنین تأثیری که این تواریخ بر نوشته های بعد از خود دارند، پرداخته شود.