مقالات
حوزه های تخصصی:
تاریخ، مرام و عملکرد حزب توده ی ایران(1320-1362 ش)به منزله ی یک تشکیل سیاسیِ دیرپا و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران را طیفِ وسیعی از نویسندگان نقد و ارزیابی کرده اند.از ابتدای نگارش تاریخ این حزب تاکنون، آنچه در زبان های مختلف نوشته شده است، شامل کتاب، مقاله (در نشریه های حزبی، نشریه های مخالفان و منتقدان و نشریه های تخصصی)، حجم زیادی را در برمی گیرد.در میان این نوشته ها، خودنگاری یا تاریخ نگاری حزب توده به دست نیروهای وابسته به آن ویژگی های خاصی دارد.این خودنگاری ها از نخستین ماه های تشکیل این جریان سیاسی آغاز، و تاکنون ادامه دارد.بنابراین، شناخت محورهای اساسی تاریخ نگاری داخلی حزب توده، یعنی نگاه تاریخی فعالان این حزب به خود، در ارزیابی و تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پایدارترین جریان سیاسی تاریخ معاصر ایران بسیار اهمیت دارد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان تاریخ نگاری حزب توده را نیز همچون دوره های فعالیت حزب به ادوار گوناگون با ویژگی های خاصی تقسیم بندی کرد یا خیر.ادوار گوناگون حیات سیاسی این حزب از زمان تاسیس حزب توده ی ایران در مهر ماه 1320 تا شکل گیری جریان انشعاب در سال 1326 ش، دوران نهضت ملی تا کودتای 28 مرداد 1332، دوران رکود فعالیت های علنی حزب و آوارگی و تبعید اجباری از ایران و فعالیت مجدد حزب توده در سال های 1357 تا 1362 ش همه را در برمی گیرد.بالتبع، تاریخ نگاری نیز بر همین ادوار تاریخی مبتنی است.این تاریخ نگاری بر پررنگ کردن جایگاه مبارزات نیروهای چپ از ابتدا تا تشکیل حزب توده ی ایران، منحصر ساختن نقش رهبری مبارزات سیاسی اجتماعی در دوران پهلوی دوم به حزب توده، ایدئولوژیک و ارزشی کردن تاریخ نگاری و خلق و تولید مفاهیم جدید در تاریخ و ادبیات سیاسی و تاریخ نگاری ایران معاصر متمرکز بوده است.
رویکرد معرفتی خبر محور در تاریخ نگاری اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر مبنای این مسأله شکل گرفته است که غالب مورخان مسلمان چرا و تحت چه شرایط فکری تصور می کردند معرفت تاریخی صرفاً جنبه خبری دارد و فرایند حصول چنین معرفتی را چگونه می دانستند؟ به نظر می رسد بخش مهمی از مورخان مسلمان به دلیل شکل گیری و تداوم مبانی نگرش خبرمحوری به علم تاریخ و نیز تکوین نوعی روش شناختی برای آن، در فضای ارزش ها و سنت های فکری متعلق به علوم خبری و روایی، به ویژه علم حدیث، بر این باور بودند که معرفت تاریخی صرفاً از طریق فعالیت ها و کارکردهای معرفت بخش مجموعه قوای حسی شاهدان و ناقلان روایت های تاریخی حاصل می شود و عقل و اندیشه ی انسانی را در چنین عرصه ای جایگاهی نیست. از این دیدگاه، آن ها مشاهده ی رخدادها و شکل گیری خاطره ها را آغازین مرحله ی شکل گیری معرفت تاریخی، شنیدن روایت های مبتنی بر مشاهده و خاطره درباره ی رخدادهای تاریخی و نقل شنیده ها را فرایند میانی حصول معرفت تاریخی، و سرانجام، ضبط اقوال و روایت های تاریخی و مکتوب کردن آن ها در شکل خبر تاریخی را آخرین مرحله ی معرفت تاریخی و پایان وظیفه ی تاریخ نگاری مورخ تلقی می کردند.این آخرین مرحله، مرحله ی ظهور معرفت تاریخی خبرمحور در شکل متن تاریخی است.
پژوهشی در هویت تاریخی «مقتل ابی مخنف»
حوزه های تخصصی:
تشابه میان نام های تاریخی از مهم ترین دشواری ها در برخی از تحقیقات و مستندات تاریخی شده است؛ برای نمونه می توان به «مقتل ابی مخنف» اشاره کرد؛ کتابی که با کنیه ی مورخ بزرگ شیعه، لوط بن یحیی، متوفای 157 منتشر شده و به علت انتساب به کنیه ی آن شخصیت بزرگ، منشأ بسیاری از تحریفات و خرافات در تاریخ کربلا و حوادث بعد کربلا- از جمله فرجام قاتلان- شده است. کتاب مذکور به علت ادبیات ضعیف، تناقض گویی، ضبط برخی نکات خلاف تاریخ معتبر و نقل معتبر و نقل نکاتی به دور از عقل، و مهم تر از همه مجهول بودن هویت نویسنده ی آن، نه تنها نسبت دادن آن به ابومخنف، مورخ بزرگ شیعه، صحیح نیست، بلکه به علل مختلف استناد آن به هیچ یک از مورخین اولیه و معتبر نیز ممکن نیست.مطالب این کتاب از اساس مخدوش است؛ اما از آنجا که مقتل مذکور با کنیه ی ابومخنف، متوفای 157، منتشر شده است، متأسفانه مطالب آن نه تنها در میان عوام، در میان خواص نیز جایگاه و اعتبار ویژه ای دارد و برای برخی از کتب رجال، تراجم و قریب به اتفاق تمام کتب نوشته شده درباره ی امام حسین در زمره ی منابع معتبر تلقی شده است.
بازتاب قتل امین در تاریخ نگاری اسلامی
حوزه های تخصصی:
بحرانی که پس از مرگ هارون در روابط میان فرزندان او پدید آمد و به سقوط امین و برآمدن مأمون بر سریر خلافت انجامید، نه تنها خلیفه ی به ظاهر پیروز را در مشروعیت بخشی به حاکمیت برآمده از «فتنه» با موانع جدی روبه رو کرد، بلکه باعث تشویش اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی در بازتاب قتل امین نیز شد. پرسشی که در کانون توجه این مقاله قرار دارد، این است که ماجرای قتل امین چگونه در تاریخ نگاری اسلامی بازتاب یافته است و مورخان، چگونه انعکاس آن مبادرت ورزیده اند؟یافته های این پژوهش، ناظر به این معناست که آن دسته از مورخانی که در تبیین این حادثه اسیر منطق مأمونیان شدند، قتل امین را به خیانت، سبک سری، بی کفایتی و سرنوشت مقدر او حواله کردند؛ اما دگراندیشانی که با رویکردی متفاوت به پیروزی مأمون می نگریستند، در بازتاب این حادثه، از ناکارآمدی منطق جناح مأمونی پرده برداشتند.
نگاهی به نبرد ذوقار و جایگاه آن در تاریخ نگاری اسلامی
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد در چارچوب الگوهای روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار و ارتباط آن را با نبردهای ایران و اعراب در متون تاریخ نگاری اسلامی واکاوی کند.فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاب عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است. در اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار در چارچوبی مبتنی بر توالی چند رویداد مهم و در جهت تحقق رویدادی بس بزرگ تر، که آبستن رخدادهای مهم سیاسی و دینی بوده، تبیین شده است.این رویکردِ مورخان اسلامی به واقعه ی ذوقار، بیش از هر چیز، بازتاب دهنده ی نیازهای عصر راویان و مورخان در جهت دهی به عمل سیاسی و ذهنیت فرهنگی مخاطبانشان است.
دارالحرب (با تأکید بر اروپا) از دیدگاه سیاحان مسلمان تا پیش از یورش مغولان
حوزه های تخصصی:
از نظر مسلمین، دارالحرب شامل سرزمین هایی بود که در ماورای مرزهای شناخته شده ی دنیای اسلام قرار داشت؛ اروپا و نقاطی از آسیا و آفریقا دارالحرب قرار می گرفتند.در این مقاله تلاش شده است که یادداشت ها و خاطرات مسلمین در قرن های اولیه ی اسلامی، عمدتاً نوشته های مربوط به اروپا و اروپاییان، و در موارد اندکی نیز سایر اقوام، ارزیابی و بررسی شود. یافته های تحقیق نشان داد که مسلمین، پیش ازآنکه مغولانبه دنیای اسلام یورش نظامی ببرند، به دلایل مختلف از اروپا دیدارهایی داشته اند و برخی از آن ها خاطرات، مشاهدات و مسموعات خود را به طور شفاهی یا مکتوب به اطلاع دیگر مسلمانان رسانده اند.دلایل این سفرها، هدف مسلمانان اروپا رفته از انتقال خاطرات خود به همکیشان خود در دنیای اسلام، کیفیت نگاه آن ها به اروپا و اروپاییان و تأثیرهای احتمالی متقابل حاصل از این مسافرت ها بین مسلمین و اروپاییان، موضوع هایی هستند که در این تحقیق به آن ها پرداخته شده است.
«جامعه ایرانی» در پاریس:ایران به روایت احمد آقایف(1891-1893)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ معاصر قفقاز، امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه نام احمد آقایف(آقا اوغلو) (1869- 1939) به عنوان یکی از چهره های تأثیرگذار مطبوعاتی و سیاسی شناخته شده است.احمد آقایف به دلیل نقش داشتن در شکل گیری انجمن ها و محافل ترک گرا، همچون تورک یوردو و تورک اجاقی در امپراتوری عثمانی بیش از هر وصف دیگر، در مقام یکی از ایده پردازان و بنیان گذاران جریان پان ترکیسم نامبردار شده است. دست مایه ی این مقاله، بازخوانی مجموعه مقالات احمد آقایف، «جامعه ایرانی»، در نشریه ی فرانسوی نووِل رُوو(1891-1893) بوده و تلاش شده است نگرش آقایف به ایران در واپسین سال های سده ی نوزدهم نمایانده شود؛ زیرا با توجه به نقش آقایف در شکل گیری هویت آذربایجان قفقاز و جایگاه وی در جنبش پان ترکیسم، نوع نگراش او به هویت ایرانی در عنفوان جوانی، سخت شایسته ی توجه و بررسی است.