فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۴۱ مورد.
۱۴۱.

اثر همزمان مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج و تمرین مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت عضلانی تمرینات مقاومتی ترکیب بدن اسیدلینولئیک مزدوج لپتین سرم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 915 تعداد دانلود : 622
مطالعات حیوانی، خواص بسیار مفید ازجمله کاهش وزن و بهبود ترکیب بدن را پس از استفاده از اسیدلینولئیک مزدوج گزارش کرده اند. با این حال، درخصوص تأثیر ترکیب با تمرینات مقاومتی، اطلاعات محدودی وجود دارد. بنابراین، در این مطالعه اثر مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج به همراه تمرینات مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی در مردان غیرورزشکار بررسی شد.در کارآزمایی نیمه تجربی با طرح دوسوکور، 23 مرد غیرورزشکار به صورت تصادفی به دو گروه تمرین + مکمل (یازده نفر) و تمرین + دارونما (دوازده نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته (هر هفته سه جلسه) برنامه تمرین مقاومتی را براساس پروتکل کرامر (2004) اجرا کردند. گروه تجربی، روزانه سه کپسول 1000 میلی گرمی اسیدلینولئیک مزدوج و گروه کنترل سه کپسول دارونما (روغن زیتون) مصرف کردند. در ابتدا و انتهای دوره، قدرت عضلانی، ترکیب بدن و لپتین سرم آزمودنی ها سنجیده و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و همبسته تحلیل شد. براساس یافته ها، در مقایسه با روش تمرین مقاومتی + دارونما، تمرین مقاومتی + مکمل، اسیدلینولئیک مزدوج موجب کاهش معنی دار توده چربی و لپتین سرم و افزایش معنی دار توده بدون چربی شد (05/0p<). این در حالی است که قدرت بالاتنه و پایین تنه دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج می تواند در مردان غیرورزشکار ترکیب بدن را بهبود داده و لپتین سرم را کاهش دهد؛ ولی الزاماً موجب بهبود قدرت بالاتنه و پایین تنه نمی شود.
۱۴۲.

مقایسه اثر شدت های مختلف یک جلسه فعالیت ورزشی ترکیبی بر پاسخ فاکتور نکروز تومور آلفا (TNFα ) و اینترلوکین- ۶ (IL-6 ) مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات فعالیت ورزشی ترکیبی گلوکز فاکتور نکروز تومور آلفا اینترلوکین 6

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 520 تعداد دانلود : 976
هدف از این مطالعه مقایسه اثر شدت های یک جلسه فعالیت ورزشی ترکیبی بر میزان اینترلوکین-6 و فاکتور نکروز تومور آلفای مردان فعال بود . در این تحقیق 10 مرد فعال با میانگین سن (15/1±3/20سال )، شاخص توده بدنی (73/1±88/21 کیلوگرم بر متر مربع) و حداکثر اکسیژن مصرفی (میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) (03/3±93/48) داوطلبانه با دارا بودن شرایط لازم شرکت کردند. شرکت کنندگان فعالیت ورزشی ترکیبی (ابتدا بخش هوازی سپس مقاومتی) را در سه شدت کم، متوسط و زیاد انجام دادند. برای مقایسه شدت های مختلف فعالیت ترکیبی، مرحله هوازی به شکل دویدن روی تردمیل با سرعت 8، 6/9 و2/11 کیلومتر بر ساعت و هزینه مشابه 300 کیلوکالری و مرحله مقاومتی بر اساس 45 ،65 و 85 درصد حداکثر قدرت بیشینه در شش حرکت یکسان سازی شد. قبل، بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از هر جلسه فعالیت خونگیری بعمل آمد. نتایج نشان داد، هیچ یک از اثرات زمان نمونه گیری (0.05<P)، شدت فعالیت (0.05<P) و اثر تعاملی زمان نمونه گیری× شدت فعالیت (0.05<P) مقادیر اینترلوکین-6 ، فاکتور نکروز تومور آلفا و گلوکز در پایان جلسات فعالیت ترکیبی در شدت های مختلف تغییر معنی داری نکرد. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت ترکیبی حاد در شدت های مختلف با برابر سازی هزینه انرژی تا 300 کیلوکالری در بخش هوازی و برابری بار کار در بخش مقاومتی بر میزان اینترلوکین-6 و فاکتور نکروز تومور آلفا مردان فعال تاثیر چندانی ندارد.
۱۴۳.

تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپونکتین دیابت نوع دو تمرین هوازی مقاومتی پروتئین متصل به رتینول چهار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 949 تعداد دانلود : 960
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سه برنامة تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. بدین منظور، 43 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در چهار گروه (سه گروه تمرین ترکیبی یک (سن0/3 ± 9/47، وزن1/1 ± 9/77 و شاخص تودة بدنی 5/3 ± 3/26)؛ دو (سن 3/6 ± 8/45، وزن 7/6 ± 8/80 و شاخص تودة بدنی 8/1 ± 9/26)؛ سه (سن 9/0 ± 5/47، وزن 7/11 ± 9/82 و شاخص تودة بدنی 9/2 ± 0/28) و گروه کنترل (سن 2/1 ± 9/46، وزن 3/4 ± 10/84 و شاخص تودة بدنی4/2 ± 2/28) تقسیم شدند و گروه های تمرینی، تمرین ترکیبی هوازی مقاومتی را به مدت 12 هفته و با شدت های مشخص (گروه یک: مقاومتی60-50 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی80-70 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه دو: مقاومتی70-60 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی70-60 درصد ضربان قلب بیشینه؛ گروه سه: مقاومتی80-70 درصد یک تکرار بیشینه، هوازی60-50 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا نمودند. جهت انجام پژوهش، فرایند خونگیری به منظور تعیین سطوح آدیپونکتین، پروتئین متصل به رتینول چهار و نیم رخ لیپیدی، قبل و پس از 12 هفته انجام گرفت و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار در گروه دو و سه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است ( P<0.05 ). مقادیر تری گلیسرید نیز در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش را نشان می دهد ( P<0.05 ). شایان ذکر است که برمبنای نتایج، تفاوت معناداری در وزن، شاخص تودة بدنی، درصد چربی، سطوح آدیپونکتین، کلسترول تام، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا و لیپوپروتئین کلسترول با چگالی پایین بین گروه ها مشاهده نمی شود و 12 هفته تمرین ترکیبی با شدت های مختلف، تأثیری بر شاخص های آنتروپومتریک و آدیپونکتین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو نداشته است. با این حال، می توان گفت که دو برنامة تمرین ترکیبی گروه دو و سه به واسطه کاهش سطوح پروتئین متصل به رتینول چهار و تری گلیسرید می تواند در بهبود اختلالات متابولیکی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد.
۱۴۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی تمرین هوازی لپتین وضعیت آهن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 141 تعداد دانلود : 168
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق بود. 28 زن چاق داوطلب شدند و تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (14 نفر با سن 9/4 ± 1/37 سال، وزن 2/10±0/82 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 3/4± 2/34 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (14 نفر با سن 3/5 ± 5/37 سال، وزن 5/9±9/79 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 9/3± 0/34 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 9 هفته (چهار جلسه در هفته) به تمرینات هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری t مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری در مقدار لپتین سرمی بین دو گروه کنترل و تجربی وجود نداشت (05/0(P>. اما اجرای تمرینات هوازی موجب افزایش معنادار آهن سرم و کاهش معنادار فریتین سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0>P). همچنین، در دیگر شاخص های وضعیت آهن شامل ظرفیت اتصال آهن به ترانسفرین (TIBC)، مقدار هموگلوبین، هماتوکریت، MCH، MCHC و MCV تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0(P>. با توجه به نتایج می توان گفت که اجرای تمرینات هوازی تأثیر معناداری بر مقدار لپتین سرمی ندارد، اما می تواند وضعیت ضعیف آهن را در زنان چاق بهبود بخشد. این بهبود احتمالاً ناشی از تأثیر عوامل دیگری است و ارتباطی با مقدار لپتین سرمی ندارد.
۱۴۵.

تأثیر ده هفته تمرین تناوبی هوازی بر وضعیت آنتی اکسیدانی و اکسیدانی در بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی استرس اکسایشی دیابت نوع دو عملکرد اندوتلیال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : 155 تعداد دانلود : 444
پژوهش حاضر با هدف تأثیرپذیری وضعیت استرس اکسایشی ناشی از تمرینات تناوبی هوازی در بیماران دیابتی نوع دو طراحی و اجرا شد. 24 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان دارویی بودند، با میانگین سنی 50/6 ± 29/50 سال و شاخص توده بدنی 67/0 ± 21/27 کیلوگرم بر متر مربع در دو گروه تمرینی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت ده هفته، سه جلسه در هفته و به مدت 40 دقیقه با شدت 80 درصد حداکثر تواتر قلبی (HR max) اجرا شد. شاخص های آنتی اکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX)، شاخص اکسیدانی مالون دی آلدئید و نیتریت/نیترات (NOx) اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنوای دوطرفه بررسی شد. نتایج نشان داد تمرین تناوبی هوازی موجب افزایش معنادار نیتریت/ نیترات (004/0P=)، GPX (001/0P=) و کاهش معنادار MDA (029/0P=) شد. درحالی که تأثیر معناداری بر SOD (063/0P=) نداشت. علاوه بر این، به بهبود ظرفیت آمادگی هوازی (005/0P=) منجر شد، اما شاخص های متابولیکی تأثیر معناداری ناشی از تمرین تناوبی هوازی نشان ندادند. ازاین رو می توان نتیجه گرفت تمرینات تناوبی هوازی از راه کاهش اکسیدان ها و افزایش آنتی اکسیدان ها موجب افزایش فعالیت زیستی NO شده است. همچنین تناوب های تمرین ورزشی با افزایش آنتی اکسیدان ها و تنش برشی موجب بهبود وضعیت اکسایشی و عملکرد اندوتلیال می شود.
۱۴۶.

تأثیر تمرین مقاومتی بلندمدت بر عوامل رشدی و انسولین پلاسمایی دو بیمار مبتلا به سوختگی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی سوختگی انسولین پژوهش مورد منفرد عوامل رشدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 704 تعداد دانلود : 268
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت ماه تمرین مقاومتی بر سطوحIGF1 , GH و انسولین پلاسمای افراد با سوختگی شدید بود. روش پژوهش از نوع مورد منفرد با طرح خط پایه چندگانه شرکت کنندگان بود. آزمودنی های این پژوهش دو زن با سوختگی شدید با میانگین سنی 20 تا30 سال در بیمارستان سوانح و سوختگی بودند، که پس از تعیین خط پایه، طی هشت ماه مداخله انفرادی، تمرینات مقاومتی را انجام دادند و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت دو ماه پی درپی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نمونه های خونی به صورت ناشتا و 24 ساعت پس از تمرینات در پایان هر ماه گرفته شد. تحلیل دیداری، تمرینات مقاومتی در هر دو آزمودنی موجب تغییر در PND (75 درصد برای آزمودنی اول در GH و 5/87 درصد برای آزمودنی دوم) و PND در ( IGF1برای هر دو آزمودنی100 درصد) و PND (انسولین آزمودنی اول 5/62 درصد و در آزمودنی دوم50 درصد) شد. به نظر می رسد تمرین مقاومتی طولانی مدت موجب افزایش هورمون ها و عامل رشدی در افراد با سوختگی شدید شده و در نتیجه موجب تسریع در بهبود جراحت ها شود.
۱۴۷.

ﺗﺄثیر تمرین های متفاوت ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی تمرین تناوبی شدید هیپوکمپ موش صحرایی بالغ عامل نوروتروفیک مشتق از مغز تمرین پر شدت تمرین بر سطح شیب دار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 255 تعداد دانلود : 321
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثرات احتمالی شیوه های متفاوت تمرینات ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ موش های صحرایی بالغ انجام شد. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی در 5گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین استقامتی، تمرین تناوبی شدید، تمرین پر شدت و تمرین بر سطح شیب دار تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته، تحت فعالیت ورزشی استقامتی بر روی نوار گردان مخصوص جوندگان قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی شدید، به مدت 8 هفته فعالیت ورزشی تناوبی با استراحت فعال بر نوارگردان اجرا کردند. گروه تمرین پر شدت، با شدت بالا بر نوارگردان دویدند. گروه تمرین بر سطح شیب دار، بر نوار گردان شیب دار فعالیت خود را انجام دادند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با α<0.05تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروه های تمرین استقامتی (0.768=P)، تمرین تناوبی شدید (0.135=P)، تمرین پر شدت (0.163=P) و تمرین بر سطح شیب دار (0.172=P) نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان ندادند. هر چند تمرین های متفاوت ورزشی نتوانست موجب تفاوت معنادار سطوح BDNF شود، اما به نظر می رسد، تمرینات ورزشی با شدت و فشار بالاتر می تواند تغییر مقادیر BDNF هیپوکمپ را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.
۱۴۸.

مطالعه اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف عصاره گیاه خار مریم بر لپتین و آدیپونکتین پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی اضافه وزن آدیپونکتین لپتین خار مریم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 481 تعداد دانلود : 506
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خارمریم بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در مردان جوان دارای اضافه وزن می باشد. در این پژوهش نیمه تجربی، 36 مرد دارای اضافه وزن (با شاخص تودة بدنی 1/15±1/27 کیلوگرم بر مربع متر و میانگین سنی 1/2±1/ 24 سال) به شکل تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی ، گروه عصاره خار مریم ، گروه تمرین مقاومتی + عصاره خار مریم و گروه دارونما تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در این مطالعه شامل: حرکات پرس سینه ، درازو نشست کرانچ ، پرس پا، باز کردن تنه ، خم کردن زانو ، کشش جانبی و پرس بالای سر بود که در قالب سه روز در هفته انجام شد. مصرف روزانه عصارة 120 میلی گرمی گیاه خار مریم نیز طی هشت هفته صورت گرفت. همچنین، سطوح گلوکز ناشتا، لپتین و آدیپونکتین خون، 48 ساعت قبل از تمرین و نیز پس از دوره تمرینی اندازه گیری گردید. علاوه براین، تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس (آنکووا) و نیز آزمون بن فرونی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که پس از هشت هفته، سطوح لپتین پلاسما در هر چهار گروه بدون تغییر می باشد. سطوح آدیپونکتین پلاسما در گروه عصاره خار مریم نیز تغییر معناداری را نشان نمی دهد. با این وجود، در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی با مصرف عصاره خار مریم در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری به چشم می خورد. براساس یافته ها به این نتیجه می رسیم که هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح لپتین پلاسمایی در مردان دارای اضافه وزن ندارد، اما تمرین مقاومتی با/ یا بدون مصرف عصاره خار مریم، سطوح آدیپونکتین را در این افراد افزایش می دهد. همچنین، به نظر می رسد که مصرف روزانه 120 میلی گرم گیاه خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی این آدیپوکاین ها ندارد و این احتمال وجود دارد که مقدار دوز مصرفی این مکمل، در کسب این نتیجه تأثیر گذار باشد.
۱۴۹.

اثر تخلیه گلیکوژنی و افزایش مجازی سطوح لاکتات بر پاسخ CGRP سرم به تمرین استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات CGRP تخلیه گلیکوژنی کلمپ لاکتات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : 482 تعداد دانلود : 39
هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تخلیه گلیکوژنی بر پاسخ CGRP در حین تمرین استقامتی و اثر احتمالی لاکتات بر آزاد سازی آن در شرایط استراحت بود. 10 نفر دانشجوی مرد فعال تربیت بدنی با میانگین سن 67/1±4/22، وزن 56/5 ± 28/71 و شاخص توده بدنی 07/1 ± 31/23 به صورت هدفمند انتخاب و در 4 وهله مجزا با حداقل فاصله زمانی یک هفته 4 آزمون جهت سنجش Pmax، انجام فعالیت استقامتی حاد پس از تخلیه گلیکوژن (کوشش تخلیه)، فعالیت استقامتی حاد (کوشش کنترل) و کلمپ لاکتات انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از پایان سه کوشش اخیر، نمونه خونی جهت اندازه گیری غلظت لاکتات پلاسما، CGRP و تری گلیسرید سرم جمع آوری گردید. اندازه گیری لاکتات و CGRP به ترتیب با روش های RIA و ELISA انجام و جهت تعیین تفاوت متغیرها بین دو کوشش کنترل و تخلیه از آزمون آماری t وابسته استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از افزایش معنادار غلظتCGRP بعد از انجام کوشش تخلیه (0.001>P)، کوشش کنترل (0.001>P) و کوشش کلمپ لاکتات (0.001>P) نسبت به مقادیر اولیه آن بود. هم چنین مقادیر CGRP سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت (0.01>P). ارتباط معناداری بین سطوح لاکتات پلاسما و غلظت های CGRP سرم یافت شد (0.01>P). ضمن این که مقادیر تری گلیسرید سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت(0.01> P). به طور خلاصه، نتایج پژوهش نشان داد تمرین استقامتی حاد موجب افزایش معنادار در غلظت CGRP سرم می شود و احتمالا دلیل این افزایش، شرکت CGRP در راه اندازی مسیر اکسیداسیون چربی است. هم چنین با توجه به نتایج کلمپ نیز می توان از لاکتات به عنوان عامل احتمالی افزایش CGRP در حین تمرین استقامتی نام برد.
۱۵۰.

مقایسه تأثیر دو نوع پروتکل تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) بر سطوح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 2 تمرین ترکیبی هموگلوبین گلیکوزیله پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 428 تعداد دانلود : 932
هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تمرین ترکیبی بر سطوح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا و مقاومت به انسولین در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است. در این مطالعه 33 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 با دامنه سنی 40 تا 60 سال به سه گروه تجربی1) تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) با فاصله 20 دقیقه استراحت، تجربی2) اجرای تمرین ترکیبی بدون استراحت و 3) گروه کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین به صورت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد .نتایج نشان داد پروتئین واکنش گر C و هموگلوبین گلیکوزیله در دو گروه تمرینی کاهش و مقاومت به انسولین افزایش یافت، اما این تغییرات معنادار نبودند (P>0.05). غلظت گلوکز خون ناشتا در دو گروه تمرینی کاهش معناداری یافت (P<0.05). با این حال بین کاهش گلوکز خون ناشتا در دو گروه تمرینی تفاوت معناداری وجود نداشت. در گروه گواه هیچ یک از متغیرها تغییر معنادار نداشتند. در نتیجه با توجه به آثار سودمند مشابه دو نوع تمرین ترکیبی و احتمال افت قند خون و پرهیز از خستگی بیش از حد این افراد در یک جلسه تمرین ترکیبی می توان اجرای تمرین ترکیبی مقاومتی- هوازی را با 20 دقیقه فاصله استراحتی پیشنهاد کرد.
۱۵۱.

اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زعفران فعالیت وامانده ساز مالون دی آلدئید آنتی اکسیدان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 172 تعداد دانلود : 474
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز بود. 64 سر موش3 ماهه (وزن26±212) در چهار زیر گروه (هر زیرگروه 16 سر) [ 1-=CW مصرف آب مقطر ؛2- CSW= مصرف عصاره آبی زعفران ؛3-= ETW مصرف آب مقطر +تمرین ؛4-= ETSW مصرف عصاره آبی زعفران +تمرین] دسته بندی شدند. موش های زیرگروه تمرین در 5 روز متوالی هفته، 5 جلسه 60 دقیقه ای با سرعت 25 متر در دقیقه در شیب 10 درصد روی نوارگردان دویدند. در پایان دوره آزمایش، نیمی از هر زیرگروه بدون وامانده شدن و نیمه دیگر بلافاصله پس از وامانده شدن قربانی شدند و مقادیر سوپراکسیداز دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پروکسیداز، غلظت پروتئین و مالون دی آلدئید قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز به صورت دستی اندازه گیری شد. داده های حاصل از آنالیز واریانس دو راهه و تک راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد که در نتیجه وامانده سازی سطوح مالون دی آلدئید بافت های قلب (زیر گروه 1،3) و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز (زیر گروه 3،2،1) بطور معناداری افزایش نشان داد. با وجود این، اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران (زیر گروه 3) از افزایش سطوح پراکسیداسیون لیپیدی جلوگیری کرد. نتایج تحقیق حاضرنشان داد اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های وامانده ساز را در قلب و ناحیه پیش حرکتی مغز کاهش می دهد.
۱۵۲.

مقایسه میزان تمرکز توجه و BDNF ناشی از اعمال تمرین استقامتی در دختران و پسران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزمون استروپ تمرین استقامتی تمرکز توجه BDNF دانشجوی غیرورزشکار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 586 تعداد دانلود : 179
از مغز (BDNF) دانشجویان دختر و پسر غیرورزشکار و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات این دو عامل بود. بدین منظور، 30 دانشجوی غیرورزشکار (میانگین سنی 6/1±1/24 سال)، براساس پیش آزمون استروپ در چهار گروه پسران، دختران، پسران کنترل و دختران کنترل، توزیع شدند، و پس از نمونه گیری خونی، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین استقامتی با شدت 85-70 درصد ضربان قلبی بیشینه و به مدت 40 دقیقه، 3 جلسه در هفته به مدت 5 هفته ادامه دادند. نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنا دار میزان BDNF در هر دو گروه دختران و پسران شد (05/0>P)، ولی زمان پاسخ به آزمون استروپ، فقط در گروه پسران به صورت معنا داری کاهش یافت (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد، تفاوت معنا داری بین پسران و دختران در اثرگذاری تمرین استقامتی بر زمان پاسخ به آزمون استروپ وجود نداشت (05/0P>)، اما میزان BDNF در گروه دختران به صورت معنا داری بیشتر از پسران بود (05/0>P). همبستگی بین تغییرات زمان پاسخ به آزمون استروپ و میزان BDNF در هیچ یک از دو گروه پسران و دختران، از نظر آماری معنا دار نبود (05/0P>). به طور کلی براساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد تمرین استقامتی می تواند به افزایش میزان BDNF و بهبود تمرکز منجر شود، اما در این زمینه تفاوت هایی احتمالی بین دختران و پسران وجود دارد که نیازمند تحقیقات بیشتری است.
۱۵۳.

تاثیر برنامه تمرین مقاومتی بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی مردان چاق غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی میوستاتین مردان چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : 384 تعداد دانلود : 87
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر مقادیر میوستاتین پلاسمایی مردان چاق غیر ورزشکار بود. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد به همین منظور 19 مرد چاق غیر ورزشکار بصورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به دو گروه تجربی (n=8 ) با میانگین سن 1/57± 21 سال، قد 5/51±171/11 سانتی متر و وزن 15/85±92/22 کیلوگرم و درصد چربی 1/37 ± 28/21 و کنترل با میانگین سن 1/13±21/44 سال، قد 5/09± 175/61 سانتی متر ، وزن 14/05±90/00 کیلوگرم و درصد چربی 2/68 ± 27/15 تقسیم شدند. گروه تجربی پروتکل 8 هفته ای تمرین مقاومتی شامل 5 حرکت، 3 جلسه در هفته با شدت 50 تا 80 درصد را اجرا کردند و گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکرد. قبل و 48 ساعت بعد از اتمام آخرین جلسه تمرینی و در شرایط ناشتایی 5 میلی لیتر خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج تحلیل آماری با آزمون تی مستقل نشان داد که مقدار میوستاتین پلاسمایی در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (p=0/005). لذا می­توان نتیجه گرفت که اجرای تمرین مقاومتی می تواند در پیشگیری از آتروفی عضلانی و کاهش توده عضلات موثر باشد.
۱۵۴.

تأثیر مکمل یاری کوتاه مدت عصاره زرشک بر شاخص های گلایسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع2 متعاقب یک جلسه ورزش هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت ورزش هوازی زرشک انسولین هموگلوبین گلیکولیزه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 468 تعداد دانلود : 251
با توجه به اثبات آثار مستقل عصاره زرشک و تمرین هوازی بر سازه های دیابت، هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل یاری کوتاه مدت عصاره زرشک بر شاخص های گلایسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع2 متعاقب یک جلسه ورزش هوازی بود. به این منظور، 32 مرد مبتلا به دیابت نوع2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی: عصاره زرشک (گروه اول)، تمرین ورزشی (گروه دوم)، تمرین ورزشی + عصاره زرشک (گروه سوم) و گروه کنترل (گروه چهارم)، تقسیم شدند. شاخص های گلایسمیک در ابتدا و بلافاصله پس از پایان پروتکل اندازه گیری شد. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی بود. نتایج نشان داد که مقادیر گلوکز سرم (گروه های اول، دوم و سوم)، هموگلوبین گلیکولیزه (گروه سوم)، انسولین (گروه های دوم و سوم) و مقاومت به انسولین (گروه های اول، دوم و سوم)، در مرحله پایانی پروتکل نسبت به مقادیر پایه کاهش معناداری داشت (05/0P<). همچنین مقادیر گلوکز سرم (گروه های دوم و سوم)، هموگلوبین گلیکولیزه (گروه سوم)، انسولین (گروه های دوم و سوم) و مقاومت به انسولین (گروه سوم) به طور معناداری از گروه کنترل پایین تر بود (05/0P<). نتایج نشان داد مصرف عصاره زرشک به همراه تمرین هوازی تأثیرات بیشتری بر بهبود شاخص های گلایسمیک بیماران دیابت نوع2 دارد.
۱۵۵.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپولیپوپروتئین A-I تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی ناقل جعبه ای وابسته به آدنوزین تری فسفات (ABCA1) نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 201 تعداد دانلود : 962
چاقی زودرس و انتقال آن به بزرگسالی، احتمال بروز بیماری CAD را افزایش می دهد. پروتئین ABCA1 نقش محوری در فرایند انتقال معکوس کلسترول و پیشگیری از CAD دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی بر مقدار بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق بود. به این منظور 30 دانش آموز (میانگین سن 1/1±35/17 سال، وزن 6/11 ±6/88 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 36/2 ±31/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15n=) و تمرین (15n=) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی (8 هفته، 4 روز،40 دقیقه در هر جلسه) بود. سنجش میزان بیان پروتئین ABCA1 لنفوستی از طریق همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام گرفت. داده ها به وسیله آزمون آماری T-test در سطح معناداری 05/0>P تحلیل شد.یافته ها نشان داد میزان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی (000/0=P) و VO2max (000/0=P) افزایش معنادار و مقادیر پلاسمایی TG (017/0=P)، TC (001/0=P)، LDL-c/HDL-c (026/0=P) و TC/HDL-c (002/0=P)، درصد چربی بدن (015/0=P) و BMI (042/0=P) کاهش معنادار داشتند. اما افزایش مقادیر Apo A-I، HDL-c و کاهش LDL-c و وزن بدن معنادار نبود. نتیجه اینکههشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی می تواند تأثیرات مثبتی بر پروتئین ABCA1 (به عنوان دروازه بان فرایند انتقال معکوس کلسترول) و پروفایل های چربی خون در نوجوانان با وزن زیاد و چاق داشته باشد.
۱۵۶.

مقایسه تاثیر شیوه مداخله (فعالیت هوازی، محدودیت کالری و ترکیب هر دو) در سطح انرژی مصرفی یکسان بر سطح شاخص های التهاب عمومی(فیبرینوژن وCRP) سرم زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP فیبرینوژن فعالیت هوازی زنان چاق محدودیت کالریکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 70 تعداد دانلود : 82
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح CRP و فیبرینوژن سرم زنان چاق کم تحرک می باشد. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6± 6/44سال، 95/3±6/26 درصد و81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروه تجربی1 (فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیت کالریک)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی1 شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحله اول خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروههای تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(p>0/05). نتایج تحقیق حاکی از از کاهش قابل توجه 6/56%، 7/25% و 2/44% سطوح CRP به ترتیب در گروههای تجربی 1، 2 و 3 می باشد. این کاهش در گروه تجربی1 (فعالیت ورزشی)و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بود که به ترتیب از 64/1±1/3 به 08/1±3/1 و از 10/2±9/2 به 47/1±6/1 میلی گرم بر لیتر کاهش یافت(P>0/01). سطوح فیبرینوژن نیز در هر سه گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب 7/11%، 2/6% و 8/7% کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1(فعالیت ورزشی) و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بودکه به ترتیب از 83/27±4/278 به 25/8±7/24 و از 60/25±3/271 به 56/29±0/250 میلی گرم بر دسی لیتر(P>0/01). بین مقادیر سرمی CRP و فیبرینوژن با درصد چربی بدن، وزن بدن، شاخص توده بدنی و تغییرات درصد چربی بدن همبستگی پائینی مشاهده شد(P>0/05).
۱۵۷.

اثرات استفاده از حرکت پرس سینه و پشت ران در تناوب های استراحتی بر میزان درک فشارکار، لاکتات خون و کمیت اجرای حرکت جلو ران اندام پروران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرس سینه جلو ران میزان درک فشار کار پشت ران استراحت فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : 857 تعداد دانلود : 892
هدف این پژوهش بررسی اثرات استفاده از حرکت مقاومتی بالاتنه (پرس سینه) و پایین تنه (پشت ران) در تناوب های استراحتی بر میزان درک فشار کار (RPE)، مقدار لاکتات و کمیت اجرای حرکت جلو ران با بار 75 درصد یک تکرار بیشینه بود. 15 مرد اندام پرور با میانگین 9/1± 9/20 سال، قد 5/4± 6/175 سانتی متر، و وزن 2/5±8/74 کیلوگرم، داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و سه جلسه تمرین را به فاصله 48 ساعت از یکدیگر انجام دادند. آزمودنی ها در هر جلسه یکی از مدل های فعالیتی L1 (حرکت جلو ران با استراحت غیرفعال)، L2(حرکت جلو ران با حرکت پرس سینه و استراحت غیرفعال) و L3 (حرکت جلو ران با حرکت پشت ران و استراحت غیرفعال) را تا سرحد خستگی و با فاصله استراحتی 3 دقیقه انجام دادند و تعداد تکرارها در نوبت های مذکور ثبت گردید. میزان درک فشار کار و لاکتات خون، پیش و پس از فعالیت های مختلف، ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج نشان داد تعداد تکرارها در نوبت های متوالی هر سه مدل فعالیتی کاهش یافته و بین توانایی حفظ تکرار در نوبت های متوالی به ویژه در مدل فعالیتی L2 تفاوت مثبت معنی داری وجود دارد (05/0P<). همچنین، تفاوت معنی داری بین مدل های فعالیتی L2 و L3 و L1 و L3 در توانایی حفظ تکرار وجود داشت (05/0P<). در میزان درک فشار آزمودنی ها بین همه مدل های فعالیتی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P<). همچنین، این نتایج نشان داد از بین مقدار لاکتات تولیدشده در مدل های فعالیتی L2 و L3 و L1 و L3 تفاوت مثبت معنی داری در مورد روش L2 وجود دارد (05/0P<). بنابراین، باتوجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از مدل های تمرینی به شکل ترکیب تمرینات اندام تحتانی و فوقانی علاوه براینکه زمان کل تمرین را کاهش می دهند، کمیت تکرارها را با میزان درک فشار کار و مقدار لاکتات کمتر نسبت به سایر مدل های تمرینی در حد بالاتری نگه می دارند.
۱۵۸.

اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش مقاومتی با شدت بالا عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 اینترلوکین 6 کودکان چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 476 تعداد دانلود : 267
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدین منظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص توده بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته با شدت 60 40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دوره تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده می شود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 شده است؛ اما در هیچ یک از گروه ها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکت ها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمی شود. سطوح D دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوه براین، تفاوت بین گروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده می شود. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه می باشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده می شود که با سطوح پلاسمایی عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ،D دایمر و عامل وان ویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 و فیبرینوژن پایین تر نشان داده شده است.
۱۵۹.

اثر کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کافئین متابولیسم سوبسترا اکسیژن مصرفی اضافی پس از تمرین زمان رسیدن به واماندگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 444 تعداد دانلود : 614
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف کافئین بر متابولیسم سوبسترا و زمان رسیدن به واماندگی در طول فعالیت و یک ساعت بعد از آن در دختران ورزشکار بود. یازده دانشجوی دختر ورزشکار (سن 54/1±23 سال، وزن 99/5±09/56 کیلوگرم، توان هوازی 01/1±21/40 میلی لیتر بر هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، دارونما (کپسول نشاسته) و کافئین (mg/kg 5) قرار گرفتند. پروتکل ورزشی شامل دویدن وامانده ساز با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب روی نوار گردان بود. اندازه گیری گازهای تنفسی نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (پایه)، در طول فعالیت و یک ساعت بعد از فعالیت به عنوان EPOC انجام گرفت. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالری سنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P≤ تحلیل شدند. نتایج نشان داد با مصرف کافئین اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت به طور معناداری افزایش یافت (05/0 >P)، اما در اکسیداسیون چربی اثر معناداری مشاهده نشد (05/0 <P). همچنین مصرف کافئین بر اکسیداسیون سوبسترا در وضعیت EPOC تأثیر معناداری نداشت (05/0 <P)، اما موجب افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی شد (05/0 >P). در مجموع می توان گفت دختران ورزشکار برای بهبود زمان رسیدن به واماندگی می توانند از مصرف مکمل کافئین به مقدار 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در زمان یک ساعت قبل از فعالیت ورزشی سود ببرند.
۱۶۰.

مقایسه تأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین مردان مبتلابه دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقاومت به انسولین دیابت نوع دو آپلین پلاسما گلوکز خون شدت فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 390 تعداد دانلود : 86
هدف از این پژوهش، مقایسهتأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلابه دیابت نوع دو می باشد.بدین منظور، 12 آزمودنی مبتلابه دیابت نوع دو (با میانگین سنی 6/3±6/52 سال، قد7/6± 3/171 سانتی متر و وزن 7/4±58/87 کیلوگرم) در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابتدا و طی جلسه ای، تن سنجی و اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) آزمودنی ها از طریق آزمون تعدیل شده بروس محاسبهگردید. سپس، آزمودنی ها پس از گذشت حداقل 10 ساعت از ناشتایی،طی دو جلسه در معرض آزمون دویدن روی نوار گردانبا دو شدت 50 درصد و 80 درصد اوج اکسیژن مصرفی قرار گرفتند. علاوه براین، نمونه خونی پیش از فعالیت، بلافاصله پس از آن و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازه گیری سطوح آپلین، گلوکز و انسولین گرفته شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها نیزآزمون تحلیل واریانس درون گروهی دو راهه با اندازه گیری مکرر مورد استفاده قرار گرفت. برمبنای نتایج ، تفاوت معنا داری در مقدار آپلین پلاسما بین شدت های فعالیت مشاهده می شود (416.P=0 در شدت 50 درصد و 286.P=0 در شدت 80 درصد)؛ درحالی که در زمان نمونه گیری و تعامل بین شدت هاتفاوت معناداری وجود ندارد (0.05>P). همچنین، یافته ها تفاوت معنا داری را در مقدار گلوکز خون و مقاومت به انسولین در شدت و زمان نمونه گیری و نیز تعامل بین این دو نشان نمی دهد (0.05>P). به طورکلی، به نظر می رسد فعالیت حاد هوازی در شدت بالا می تواند تأثیر معناداری بر غلظت آپلین پلاسما در مردان مبتلابه دیابت نوع دو ایجاد کند؛ در حالی که تأثیری بر متغیرهای گلوکز و مقاومت به انسولین ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان