فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۳۶۴ مورد.
۶۱.

بنیان های بصری خط گلزار در خوشنویسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی ایرانی خطوط تزئینی تزئینات معماری کوفی معقلی پیشینه خط گلزار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۹
خط گلزار یکی از گونه های متعدد خطوط تفننی و تزئینی در تاریخ خوشنویسی ایران است که بیشترین آثاری که بدین شیوه خلق شده متعلق به اواخر دوره قاجار است. با این حال، شواهد و نمونه های تاریخی بیانگر آن است که ریشه های فرمی این گونه خوشنویسی به سده های پیش از قاجار بر می گردد. این پژوهش بر آن است تا ضمن ردیابی خط گلزار در ادبیات سده های پیشین، منشا شکل گیری آن را نیز بر اساس مستندات و شواهد موجود مشخص کند. از این رو، این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ریشه های شکل گیری خط گلزار بر پایه مستندات، چه دوره ای و چگونه است؟ مطالعات اولیه بیانگر تاثیر تزئینات معماری بر شکل گیری این گونه خوشنویسی تزئینی بود. از این رو، حجم نمونه و روش نمونه گیری آثار در این پژوهش، 23 آرایه معماری به شیوه در دسترس بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی، بوده است. نتایج بیانگر آن است که وجود نمونه های متعدد گلزار در قالب توپی های ته آجری یا کلوک بندها در تزئینات معماری دوره سلجوقی و ایلخانی، قدمت استفاده از آن را حداقل تا اوایل قرن 6 ه.ق پیش می برد. این شیوه تزئین در کتیبه های کوفی گوشه دار مورد استفاده قرار گرفته و شامل نقش مایه های هندسی، گیاهی و نوشتاری است.
۶۲.

واکاوی مضامین پنهان مجالس بزم در دیوارنگاره های کوچک تالار مرکزی کاخ چهلستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصفهان صفوی گفتمانِ اقتصادی-سیاسی مصرف کاخ چهلستون بزم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۳
کاخ چهلستون به عنوان بزرگترین کاخ در مجموعه ی دولت خانه اصفهان صفوی بود. این کاخ به پذیرایی های رسمی از سفرا و برگزاری جشن ها اختصاص داشت. در تالار مرکزی آن، مجموعه ای از نقاشی های کوچک در بخش بالای ازاره ها وجود دارد که غالباً به عنوان مجالس بزم توصیف می شوند. این توصیفِ درست اما کلی ، موجب شده امکانات گفتمانی ای که در نحوه ی به تصویر کشیدن مفهوم بزم وجود دارد، از نظرها دور بماند. بررسی نقاشی های مذکور به روش توصیفی-تحلیلی، نشان می دهد که آنها تأکید ویژه ای بر نمایش ظروفِ متعدد می نوشی دارند و مجموعه ای از غیاب ها ، همچون معماری، طبیعت زیسته، اسباب موسیقی، نوازندگان و رقاصان، نمایش تأکید مذکور را تقویت نموده اند. مطالعه ی چگونگی و چرایی این موضوع ذیل گفتمان سیاسی صفویان در همان دوران، روشن می سازد که این نقاشی ها فراتر از نمایش بزم درباری عمل کرده اند. تنگ ها، صراحی ها، ساغرها، پیاله ها، قدح ها و سایر ظروف، نه فقط نمایش مصرف باده، که در خوانشی عمیق تر، بازنمایی خود مفهوم مصرف هستند. آنها رابطه ای از مصرف و بدن را به نمایش می گذارند که در همان دوران، در گفتمان سیاسی-اقتصادی صفویان ذیل انحصارطلبی شاه و طبقه ی دربار، منابع اقتصادی را به سوی مصرف فردی(در مقابل مصرف تولیدی)، سوق داد. مقاله ی حاضر به شرح رابطه ی این تصاویر و گفتمان معاصرشان می پردازد.
۶۳.

تاریخ تحلیلی عکاسی منظره شهری وابنیه شهر رشت در دوره ی پهلوی اوّل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ عکاسی ایران عکاسی منظره شهری عکس یادگاری پهلوی اول رشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۱۰۳
رسانه عکاسی علاوه بر نشان دادن سویه های معنادار از جریان های هنری در طول زمان، توانایی نشان دادن غنای فرهنگی یک مرز و بوم را داراست. هر قوم و ملتی با اعتقادات ویژه و آداب و رسوم متفاوت خود، دارای فرهنگی خاص می باشد. همان طور که هر شئ تاریخی حامل پیامی در خود می باشد، عکس ها نیز همانند یک زبانِ تصویری ناگفته هایی از تاریخ را بازگو می کنند که دربرگیرنده ی میراث تاریخی یک ملت هستند. هدف از این پژوهش گردآوری تصاویر مرتبط با این بازه می باشد. همچنین به دنبال پاسخ به این پرسش که عکس ها تا چه اندازه منعکس کننده ی تحوّلات اجتماعی آن دوره می باشند. در این مقاله، نگارنده ابتدا شروع به یافتن تصاویر مرتبط با این دوره نمود. روش پژوهش از نوع تاریخی   تحلیلی بوده و اطلاعات مرتبط به روش میدانی و اسنادی در مصاحبه با نهادهای مرتبط و افراد متعدد، همچنین با استناد به بایگانی های موجود در کتابخانه ها و مجموعه دارانِ شخصی جمع آوری شده است. دستاورد های حاصل از پژوهش نشان می دهد چگونه با آغاز پادشاهی رضاخان، تحول در روند ظاهری زندگی به خصوص تغییر در نهادهای فرهنگی و آموزشی به واسطه ی تحول در نظام اقتصادی و سیاسی ایجاد گردید. هم راستا با این تحولات، شاهد توسعه در روند شهرسازی نیز هستیم. به مدد این تغییرات، عکاسی نیز گسترش روزافزون یافت و بر تعداد عکاسخانه ها افزوده شد. نتایجِ حاصل حاکی از آن است که عمده ی فعالیت عکاسان بر عکاسی از ابنیه های تازه تأسیس متمرکز بوده و با وجود اماکن تاریخی متعدد در شهر رشت، عکاسان تمایلی به تهیه ی عکس از مکان های تاریخی و طبیعت این شهر نداشتند.
۶۴.

تأثیر تغییر فرم بالاپوش مردانه عصر قاجار بر ویژگی های کیفی منسوجات کاربردی (از منظر طرح، نقش، رنگ و جنسیت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارچه قاجار بالاپوش مردانه قبا سرداری کلیجه جبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۵۲
در دوران حکومت قاجاریان، تغییرات شگرفی در پوشاک مردانه رخ نمود که به تبع، ویژگی های کیفی منسوجات مورداستفاده در این کاربرد را تحت الشعاع قرار داد. هدف این مقاله، بررسی پارچه های مصرفی در بالاپوش مردانه عصر قاجار از منظر طرح، نقش، رنگ و جنسیت است با این پرسش که «تأثیر تغییرات فرمی بالاپوش مردانه عصر قاجار بر ویژگی های کیفی منسوجات کاربردی همچون طرح، نقش، رنگ و جنسیت چگونه بروز یافت؟» جهت دست یافت به نتیجه این پژوهش تحلیلی تاریخی به منابع مکتوب و مصور همچون سفرنامه ها و تصاویر مبتنی بر عکس و نقاشی رجوع شد و مشخص گردید: در ابتدای عصر قاجار، پارچه قبایی صاحب طرح و نقش گیاهی بود و در بازه رنگی وسیع تعریف می شد اما از همان اوان قاجار، منسوجات تک رنگ در جنسیت های متنوع در دوخت قبا کاربرد داشت که در عرصه تاریخ، دوام بیشتری پیدا کرد. در عهد ناصری، سرداری به تدریج جایگزین قبا شد و معمولاً پارچه های صنعتی با رنگ های محدود در دوخت آن به کار آمد. کلیجه به عنوان پوشش فاخر زمستانی، در ابتدا بیشتر با پارچه های منقوش به صور گیاهی کارایی داشت؛ در مقابل جبه و عبا با شال های ترمه یا منسوجات پشمی خودرنگ ساده شناخته می شد. درمجموع پارچه های کاربردی در پوشش بیرونی مردانه عصر قاجار به آهستگی به سادگی میل کرد، به طوری که با تغییر فرم قبا به سرداری، طرح، نقش و حتی رنگ های درخشان از بالاپوش مردانه رخت بربست؛ و پارچه های مورد استفاده در دوخت پوشش ملوکانه کلیجه نیز همچون جبه به انواع ساده یا ترمه محدود شد.
۶۵.

نگاره ناصرالدین شاه و رجال، گفتمانی از جدالی پنهان در ساختار دربار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرکلاف قدرت ایدئولوژی شاه صدراعظم امیرالامرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۵
نگاره آبرنگی ناصرالدین شاه و دو تن از رجال، یکی از آثار درباری عصر ناصری است که توسط محمدحسن افشار، یکی از نقاشان دربار و به حمایت یک حامی ناشناس درباری پدید آمده و در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به عنوان یک گفتمان به آن پرداخته شده است. در این گفتمان، نقاش در ترکیبی قرینه در بی قرینه، میرزا آقاخان نوریِ صدراعظم را در میان نگاره و ناصرالدین شاه را در سمت چپ آن جای داده و به این ترتیب با توجه به الگوهای پیشینی نقاشی ایرانی که مصدر قدرت را همواره در مرکز تصویر نمایش می داده اند، بر اساس دانش زمینه ای خویش از دربار، به فرآیند غیرطبیعی سازی دست یازیده، از منازعه ای پنهان در مناسبات قدرت میان شاه و صدراعظم پرده برداشته است. مقاله حاضر با پرسش از چیستیِ ایدئولوژی هژمونیک و مسلط، نیز اینکه آیا نظم های تأثیرگذار بر این «گفتمان»، در جهت تثبیت، تضعیف و یا تغییر ایدئولوژی و قدرت هژمونیک گام برداشته اند، بر این دستاورد است که در این منازعه بر خلاف لایه معنایی نخست که صدراعظم را چونان مصدر قدرت نمایش داده، درسطوح زیرین معنایی، ایدئولوژی مسلط، همچنان بر قدرت مطلقه شاه اما به شکلی نوین، با آمیزه ای از نظم های گفتمانی تجددخواهانه، اندیشه باستان گرایانه فرّه مندی و بهره وری از مذهب استوار است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی است و از منظر روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی سامان یافته، داده های آن نیز از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی جمع آوری گردیده اند.
۶۶.

تفسیر انتقادی بازآفرینی نقش مایه فتحعلی شاه در آثار هنرمندان معاصر ایران باتوجه به «پیکرنگاری درباری قاجار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ گرایی نوین فتحعلی شاه قاجار پیکرنگاری درباری هنر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۹۲
هدف پژوهش این است با مطالعه نقش مایه دومین شاه قاجار در آثار هنر معاصر ایران، پیوست یا گسست آنها را از هنجارهای تصویری پیکرنگاری درباری قاجار مشخص کنیم تا با تحلیل آنها درباره دلایل ایجاد این گرایش سخن گوییم و سیاق کاری هنرمندان را ارزیابی کنیم. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است. به طورکلی مطالعه هنجارهای تصویری قاجار و آثار هنرمندان پیشکسوت و معاصران بر اساس آن، نشان می دهد پیشکسوتان مانند آغداشلو و بنی اسدی با ادامه دادن فرم های رؤیت پذیر شاهان و گفتمان پیکرنگاری درباری قاجار به دنبال گفتمان هویتی با تفسیری نو در نقاشی معاصر هستند. در آثار آغداشلو رویکرد انتقادی هم دیده می شود. هنرمندان معاصر مانند سعید خضایی با ارائه نگاهی نو بر فرم های رؤیت پذیر نقش مایه فتحعلی شاه قاجار از یک سو، با تأکید بر نقش شاهان قاجار و استفاده از آن به سمت جریانی پیش می روند که در بعضی از آثار تبعیت از فرم های رؤیت پذیر موجد سلطنت دوره قاجار را بر نمی تابند و با رویکردی انتقادی هر چه بیشتر از آن می گسلند. افزون برآن، تمایل به جهانی شدنِ ایرانی شدن درگیر با مسائل اجتماعی مطرح در سطح جهان، خواست برخی هنرمندان مانند حامدصدرارحامی را در دوره معاصر به سمت دوره قاجار متمایل می کند. می توان از پیشگامان آثار آغداشلو و از معاصرین اثر سعید خضایی را از نظر سبکی و محتوایی تأمل برانگیزتر ارزیابی کرد. 
۶۷.

بازشناسی و بازآفرینیِ مقامِ ایرانیِ رنگ در گستره ی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رنگ نگاه ایرانی دید بی رنگ عکاسی نگاه ایرانی در عکاسی بسط یافتگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۹۲
دید بی رنگ و ظهور جهان سیاه و سفید عکس را می توان آغازگر تغییرات مهمی در کیفیت دریافت و ادراک مفاهیم بنیادینِ «انسان، هستی و زمان» دانست که به نظر می رسد همچنان به عنوان رویکرد مسلطی در ساحات مختلف عکاسی تداوم یافته و «شَک باوری» ای که پیش از پیدایش عکاسی، تحکم خود را بر ذهن و تاریخ فرهنگ انسان آغاز نمود، اکنون با اصرار بر غیاب رنگ در جهان عکس، به «شکی پدیداری» و عینی مبدل شده است. لذا عطف به «توسعه ی دید بی رنگ» و «پنهان ماندن عنصر زیبایی در برنامه ی قرن بیستمی دستگاه عکاسی» و نیز با استناد به ظرفیتِ «بسط یافتگیِ» مقامِ رنگ در فرهنگ و هنر ایرانی، به بازآفرینی این معنا در «گستره ی عکاسی» خواهیم پرداخت. بدین منظور، در پژوهش حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، به بررسی علت غیاب رنگ در عکس های اولیه، دلیل تداوم دید بی رنگ در عکاسی امروز، تبیین مبانی فکری و نظری توسعه ی عکاسی سیاه وسفید، کیفیت حضور زیبایی آفرین، معناساز و ادراک بخش رنگ در هنر ایرانی و در ادامه به بسط این معنا در گستره ی عکاسی می پردازیم. مقاله ی حاضر بر این دستاورد است که بازشناسی و بازآفرینی مقام ایرانی رنگ می تواند زمینه ی ارتقای کیفی مراتب ادراکی (دیداری، شناختی و استدلالی) را در گستره ی عکاسی ایجاد کرده و متعاقباً، امکان تکوین نگاهی ایرانی را برمبنای مهم ترین مؤلفه ی تصویری زیبایی شناسی ایرانی در ساحات مختلف (خلق، خوانش، تفسیر، نظریه ) عکاسی فراهم سازد.
۶۸.

نمود خصلت های هنری رضا عباسی در ارقام و کتیبه هایش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری رقم کتیبه رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰
رقم زنی رضا عباسی در تاریخ نگارگری ایران بی سابقه بوده است. این هنرمند نقاش با گام نهادن در قلمرو پرطمطراق خوشنویسان و به کارگیری سبک و سیاق ایشان، دست به نوشتن کتیبه هایی آشکار بر تک برگی ها و کتاب نگاره هایش زده و حتی در ثبت جنبه های مختلف هنرآفرینی خود بر آثار، از آنان نیز پیشی می گیرد. او درواقع از فعل رقم زنی که پیش تر مقصود از آن تنها صیانت از اصالت کار و ثبت اثر به نام نقاش بود، تعریفی تازه ارائه داده و در این زمینه نیز مورد تأسی پیروانش واقع گردیده است. هدف تحقیق پیش رو، بررسی چگونگی حضور رضا عباسی در آثارش، از خلال رقم ها و کتیبه هایی که بر آن ها نگاشته، بوده و دو سؤال مطرح است: 1. ارقام و کتیبه های رضا در دوره های مختلف چه ویژگی هایی را به نمایش می گذارند و روند تحول آن ها به چه صورت است؟ و 2. این ارقام و کتیبه ها به چه ترتیب خصلت های هنری این نقاش بی بدیل را نمود می بخشند؟ روش تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد است که یکی از مهم ترین استراتژی های پژوهش کیفی محسوب می شود و ابزارهای تولید داده برای این پژوهش، مشاهده و بررسی رقم ها و کتیبه هاست. تحقیق دو بخش را شامل است: ابتدا توصیفی مبسوط از شیوه ی نگارش و محتوای دست نوشته های این هنرمند و سیر تحول آن ها عرضه شده و اظهارات سایر پژوهشگران در این باب محل نقد و بازبینی واقع گردیده است. سپس نحوه ی بازنمایی جایگاه، حالات و دیدگاه های او در شیوه ی نگارش و پردازش رقم ها و کتیبه ها مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصله از بروز دگرگونی عمده در رقم زنی رضا عباسی پس از سال 1018 و ظهور تعیّن و تشخّص در رقم وی پس ازاین تاریخ حکایت دارد و پژوهش حاضر ویژگی های هنری او _همچون خلاقیت، برون نگری، خودآگاهی، خودباوری، تجربه گری و غیره را در نگاشته هایش عیان دیده و رقم های این هنرمند را بازتابی آشکار از حضور وی در آثار یافته است.
۶۹.

شناسایی و تبیین مولفه های طراحی تجهیزات فضای آموزشی مدارس جهت اجرای طرح کیف در مدرسه: نمونه موردی دوره ی اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طراحی تجهیزات آموزشی کیف در مدرسه دوره ی اول ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۷
امروزه یکی از اهداف اساسی نظام های آموزش وپرورش معاصر، تأمین فضاها و تجهیزات آموزشی کارآمد، در راستای بهبود وضعیت تحصیلی دانش آموزان است. دراین راستا، بهره مندی نظام آموزشی از تجهیزات به روز، مطلوب و هماهنگ با نظام آموزشی جهت جلوگیری از بسیاری مشکلات همچون تأثیرات منفی بر سلامتی، فرهنگی و روانی دانش آموزان مستلزم مطالعات و خلق ایده های نو و به روز می باشد. بدین منظور در این پژوهش، پس از مطالعات کتابخانه ای تحقیقات میدانی در مدارس شهرستان ارومیه از طریق پرسشنامه به اخذ نظرات کاربران دوره اول ابتدایی به تعداد 60 نفر دختر و60 نفر پسر پرداخته شد. داده ها به صورت پارامترها و مولفه هایی جهت طراحی مبلمان در فضای آموزشی، استخراج و به عنوان معیارهای طراحی با استفاده از اصول استاندارد ارزیابی، تدوین و اولویت بندی گردید.طرح منتخب با ضریب وزنی 815، با در نظرگرفتن ویژگی های موردنظر کاربران ارتقا یافت.در فاز عملی پژوهش، طراحی ها براساس معیارها و مولفه های به دست آمده انجام گرفت. سپس یک نمونه شبیه سازی شده تصویری، جهت بررسی میزان موفقیت مولفه های پیاده شده در محصول نهایی و بررسی میزان رضایت از کاربران و اجرای طرح نیمه آزمایشی(پیش آزمون-پس آزمون)در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. از آزمون گریس هاوس-گیسر بکار برده شده که در سطح 001/0p< معنادار بود.در نهایت مقایسه و تفسیرداده ها حاکی از خوشایندی و رضایت کاربران از محصول نهایی و موثربودن مولفه های خروجی و پیاده سازی در طرح نهایی را داشت.
۷۰.

از کلاسیک به فراکلاسیک:جستاری در جایگاهِ مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطب کلاسیک مخاطبِ فراکلاسیک دیدن-در بازشناسی بازنمایی سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۹
در جستارِ حاضرْ دو بعد از ابعادِ چندگانه ی مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِسْ استخراج و معرفی شده اند. این دو بعد که به منزله ی دو نوع مخاطبِ تصویریِ متمایز و هم زمان درهم تنیده معرفی می شوندْ نشان می دهند که سیرِ مواجهه ی کلاسیک به مواجهه ی فراکلاسیک، و درنتیجه مخاطبِ کلاسیک به مخاطبِ فراکلاسیک، یک طیفِ تبدیلیِ ملایم است که از مؤلفه های ادراکی آغاز می شود، به تدریج حاملِ مؤلفه های درکیِ بیشتر می شود، و تا آستانه ی سیستم های تصویری پیش می رود. نگارشِ جستارِ حاضر ازاین رو ضرورت داشت که فلسفه ی آنگلوآمریکایی به شکلِ کلی، و جایگاهِ هنرهای تصویری و تصاویرِ غیرهنری در آن به شکلِ جزئی، در کشورمان تقریباً ناشناخته است. روشِ پژوهشمان یک روشِ مرتبه اولِ مؤلف محور است که پیروِ آنْ تمامیِ آثارِ لوپِس مطالعه شده و بخشی از الگویی که آرای تصویری اش را منسجم می کند در قالبِ بخش بندی های جستارِ حاضر صورت بندی شده است؛ یعنی جستارمان با نگاهی به جایگاهِ تام وتمامِ تصویر در نگاهِ لوپِس نگاشته شده است. نتایجِ حاصل شده نشان می دهد مخاطبِ کلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی اش را بر آن ها بار می کند، اما مخاطبِ فراکلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی و نیز پیشرفته اش را بر آن ها بار می کند. لذا بااینکه هردو مخاطبینی منفردند، مخاطبِ فراکلاسیک، مخاطبی است دارای حالاتِ ذهنیِ پیچیده تر.
۷۱.

نقش برجسته های هخامنشی به مثابه «هتروتوپیا» با رویکردِ مفهومِ گفتمان قدرت فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه قدرت فوکو هتروتوپیا نقش برجسته های هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۸۱
ردپای مفهوم قدرت چه به لحاظ ظاهری در تناسبات مرتبط با شکل ها در آثار هنری و چه در روابط میان طبقات اجتماعی، در جای جای اندیشه و آثار میشل فوکو نمود دارد. وی ذیل این مفهوم، به اصطلاح خودساخته «هتروتوپیا» به معنای دگرمکان یا دگرفضا می پردازد و آن را در جهت تحلیل روابط قدرت در زمینه هدایت مکان ها و رسیدن به فضاهایی به هم پیوسته در راستای گسترش هر چه بیشتر قدرت به کار می گیرد. نقش برجسته های هخامنشی که به سفارش و با حمایت شاهان ساخته شده اند، همچون تابلوی تولید حقیقت و نمایش قدرت امپراتوری، فضائی متفاوت و دیگرگون خلق می کنند که حتی انسان مدرن اشباع از انواع رسانه های قدرتمند را مسحور خود می سازند. پژوهش حاضر با این سؤال آغاز شد که نقش برجسته های هخامنشی چگونه همچون هتروتوپیای فوکویی به مثابه عوامل انتشار قدرت و پدیده های تأثیرگذار در مناسبات اجتماعی  - سیاسی عصر خود مورد خوانش قرار می گیرند و در ادامه با بهره گیری از شیوه اسنادی–  مطالعات کتابخانه ای جهت جمع آوری اطلاعات و با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی و تاریخی به این نتیجه نائل گردید که این آثار با نظر به نقش مؤثری که در شکل گیری حقیقت مورد تائید و تبلیغ سیستم حاکمه در زمان خود داشته اند و نیز به اعتبار دارا بودن ویژگی هایی همچون بهره بردن از ترکیب بندی مقامی، بیان سمبلیک، کاربرد حیوانات ترکیبی، به تصویرکشیدن خدا و فرا انسان نشان دادن پادشاه، قابلیت هتروتوپیاسازی و هتروتوپیابودگی را دارا می باشند.
۷۲.

خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیش متنیت بینامتنیت ترامتنیت ژرار ژنت نصرالله افجه ای نقاشی خط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۰۷
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
۷۳.

پیدایی خط افق در نقاشی با نگاه به سفال نگاره های سلجوقی تا نسخه نگاره های ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی سفال نگاره های سلجوقی مکتب بغداد نقاشی ایلخانی خط افق فضای تصویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۷
خط افق به ویژه در طبیعت نمایی، همچون شیرازه ای آسمان را به زمین می پیوندد و هرآنچه را در این فضاست، به شیوه ای منطقی، جای گیر می سازد. گرچه امروز، بازنمایی خط افق در نقاشی آسان می نماید؛ بررسی نسخه نگاره های پیشاتیموری، تکاپوهای هنرمندان را در رسیدن به چهارچوبی برای بازنمایی روشمندِ عناصر بصری، بدون سردرگمی در فضای آسمان زمین بازمی نماید. پژوهش کنونی با کنکاش در آثار سده های 5 8ه می کوشد روند پیدایی و چهارچوب های ترسیمی خط افق، نیز جنبه هایی از کارآمدی آن را در نقاشی ایرانی آشکار سازد. بازخوانی نگاره های ایرانی برپایه چهارچوب های منطقی و فهم پذیر هندسی، چگونگی صورت یابی و معناپذیری آن ها را دست یافتنی می سازد و این هنر را از پدیده ای دیگرجهانی به سپهر ادراکی بیننده امروز می آورد. پژوهش نشان می دهد در نخستین آثار، مرزبندی فضای آسمان و زمین صورت نمی گرفته و فضای تصویر، معلق بوده است. سپس، هنرمندان کوشیده اند این فضا را با ترسیم مرز آسمان(خط آسمان) و گاه مشخص نمودن حدود آبگیرها (ترازهای آبگیر) به سامان آورند. بهره گیری از کادرهای پایین نقاشی در جایگاه تراز (کادر ترازها) و سپس پرداخت پهنه زمین (خط زمین) گام های بعدی ایشان بود؛ تا سرانجام در نسخه های ایلخانی، خط افق پدیدار شد و سامان یابی و گسترش ژرفناکی نقاشی ایرانی را ممکن ساخت. پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با جستجویِ افزون بر 30 نمونه سفالینه و 300 نسخه نگاره از 40 نسخه برجسته سده های یادشده، پیش می رود.
۷۴.

تحلیل اسب نگاره های آبی فام در نگارگری های ایران در سده های دهم تا دوازدهم هجری از منظر عرفان، اسطوره و تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسب نگاره های آبی فام نگار گری ایرانی عرفان تمثیل اسطوره ادبیات منظوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۶۲
نگارگری ایرانی به مثابهٔ فرهنگنامه ای مصور، دامنهٔ وسیعی از تحقیق و تفحص در زمینه های مختلف برای پژوهشگران فراهم می آورد. اسب نگاره ها از جمله زمینه های موضوعی مهم نگارگری ایرانی هستند که در رنگ های معمول و متنوع و گاه با هویت های اسطوره ای مشخصی همچون شبدیز و رخش در نسخه های منظومی چون شاهنامه مصور گشته اند؛ اما تقریبا از نیمه قرن نهم ه ق/پانزدهم م اسب هایی به رنگ آبی پا به میدان نگارگری نهادند و در حد فاصل قرن های دهم تا دوازدهم هجری نقش پررنگ تری در نگارگری یافتند. این دوران مقارن با رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در ادبیات فارسی است و به نظر می رسد عرفان بر نگرش نگارگران نیز بسیار موثر بوده باشد. این پژوهش  به هدف  شناخت  پیوندهای اسب نگاره های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی – اسلامی و نیز بررسی و تحلیل مفاهیم رنگ آبی در اسب نگاره های آبی فام بر اساس اسطوره و تمثیل و در پاسخ به این سوالات که 1- چه پیوندی میان اسب های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی –اسلامی وجود دارد؟و 2- زبان تمثیلی و اسطوره ای نهفته در اسب نگاره های آبی فام در نگارگری ایرانی حامل چه پیامی است؟ به شیوه  توصیفی – تحلیلی و تطبیقی به روش کتابخانه ای با استناد بر آراء عرفای اسلامی، تمثیلها و اسطوره های ایرانی انجام شده است. نتایج نشان می دهد رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در قرن های نهم تا دوازدهم و نفوذ آن در عرصه های ادبی و هنری بویژه نگارگری موجب به کارگیری برخی عناصر با معنای مشخص عرفانی شده است. کاربرد نمادین اسب اسطوره ها به عنوان الگوی قهرمانی، شجاعت، وفاداری و بکارگیری فام های آبی به عنوان تمثیلی از مفاهیم پاکی، ایمان و معصومیت، بازتابی است از بیان راهواری و هدایت سواری لایق و پاک به سر منزل مقصود و جاودانگی.
۷۵.

مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوچی دوزی نقوش بلوچی تکنیک دوخت ترکیب رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۴۷
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
۷۶.

واکاوی اصول ادراک دیداری در کوفی تزیینی با تأکید بر اصل شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک؛ نمونه ی موردی کتیبه ی گریوار بقعه دوازده امام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کتیبه ی بقعه دوازده امام یزد اصول ادراک دیداری گشتالت پراگنانس شکل و زمینه تداوم سرنوشت مشترک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
بقعه دوازده امام یزد، ساخته شده در سال429 ه.ق، یکی از بناهای تاریخی کم نظیر عالم اسلام است که نزد پژوهشگران معماری اسلامی جهان شهرت زیادی دارد.کتیبه ی گریوار این بنا آیه الکرسی را به خط معشق مشجر به رنگ لاجوردی بر بستر گچی نشان می دهد. نظریه ی ادراک دیداری گشتالت، ازجمله نظریه های تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرایند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رؤیت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده، قوانین ده گانه ادراک دیداری را طرح می افکند.این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که طراحان کتیبه بقعه دوازده امام چگونه از اصول شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک که سه اصل از این اصول ده گانه هستند، برای رسیدن به این کتیبه ی فاخر بهره برده اند و میزان پراگنانس حاصل از به کارگیری هر یک از این اصول در طراحی آن، چه میزان است؟ روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در ابتدا بر مبنای عکاسی از اضلاع، کتیبه مورد بازآفرینی قرار گرفت و با توجه به طول زیاد آن و شباهت ساختاری همه بخش ها، تنها قسمت هایی انتخاب و تحلیل های بصری بر روی آن ها انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اصل شکل و زمینه، در نمای کلی و اجزای کتیبه بسیار زیاد، اصل تداوم در نمای کلی بسیار زیاد و در اجزا متوسط، و اصل سرنوشت مشترک در نمای کلی بسیار زیاد به کار رفته است و در اجزا مصداق ندارد. حاصل کاربست هر یک از این اصول، تحقق پراگنانسی قوی بوده است که موجب تأثیرگذاری بیشتر و ارتباط بهتر مخاطب با اثر می گردد.
۷۷.

مطالعه نقش درخت ویسبوبیش در ترمه کرمانی دوره قاجار از منظر اسطوره شناسی تمثیلی کروزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره شناسی اسطوره شناسی تمثیلی فردریش کروزر نقش مایه ویسبوبیس درخت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
نقش مایه ویسبوبیش به عنوان الگو و مدل همواره بر آثار هنری بازنمایی می شود، اما تاکنون به نحوه شکل گیری اولیه این نقش مایه و ترکیب بندی آن با دیگر عناصر با رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخته نشده است. رویکرد مطالعات فرهنگی بر تمامی عناصری که فرهنگ خطاب می شوند، از جمله اساطیر، تاکید دارد و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز امکان مطالعه ساخت مند آن ها را فراهم کرده است. ازآنجاکه ویسبوبیش در بسیاری از دست بافته های قاجاری بازنمایی شده، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به ماهیت اولیه اش، آن را با روش تمثیلی کروزر، و بر روی یک نمونه شال ترمه قاجاری واکاوی نموده است. بر این اساس، پرسش اصلی این است: از منظر اسطوره شناسی کروزر که رمزگرایی میان آیکون و ایدوس را مبنای دانش اساطیر می داند، چه ارتباطی میان ویسبوبیش و بازنمایی آن بر آثار دوره قاجار وجود دارد؟روش تحقیق در این پژوهشِ بنیادین به صورت توصیفی-تحلیلی، و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای خواهد بود. بنابر این پژوهش، میان مفهوم جاودانگی و آفرینش/ ایدوس و درخت ویسبوبیش ترمه کرمان/ ایکون رابطه ای تمثیلی برقرار است و در نهایت می توان گفت علت نمونه ای استفاده از طرح ویبوبیش در ترمه قاجاری نام برده، دستیابی ذهن بافنده و مخاطب به نامیرایی و زندگی ازلی و ابدی است. [i] Icon[ii] Idos[iii]  Mythical relationship
۷۸.

چیدمان فضایی پارک های شهری؛ تعیین نقاط القا کننده حس ترس از جرم؛ مطالعه موردی: پارک تپه باشی شهر نقده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احساس امنیت پارک های شهری پارک تپه باشی ترس از جرم چیدمان (نحو) فضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۲
نحوه چیدمانِ فضا از مهمترین عوامل تأثیرگذار در احساس امنیت بازدید کنندگان از پارک های شهری است. هدف این پژوهش یافتن نقاط القا کننده احساس ترس از جرم در پارک تپه باشی نقده از طریق بررسی نقش مؤلفه های مربوط به نحو فضایی پارک می باشد. بدین منظور کیفیت های تاثیر گذار بر احساس امنیت در پارک توسط تکنیک چیدمان فضا و نرم افزار Depthmap، از منظر دسترسی فیزیکی و بصری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش چهار کیفیت دسترسی پذیری، انتخاب، قابلیت کنترل و همپیوندی در مؤلفه فیزیکی و کیفیت های نورپردازی، رؤیت پذیری و رمزآلودگی در مؤلفه بصری، به عنوان چارچوب نظری پژوهش تدوین شدند. نقشه های محوریِ شاخص های مربوط به دسترسی پذیری، انتخاب، قابلیت کنترل و همپیوندی تهیه و ارزش گذاری شدند. سپس، نقاط بدست آمده به همراه نقشه نواحی رمز آلود بصری در نرم افزار جی آی اس همپوشانی داده شدند که سه محدوده دارای پتانسیل القا کننده احساس ترس از جرم بدست آمد. در نهایت محدوده ها از نظر شاخص های رؤیت پذیری، تحلیل عاملی و میزان روشنایی در شب نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مسیر های گردشی ناقص و تعریف نشده، فضاهای با روشنایی پایین در شب، فضاهای بدون نظارت طبیعی و رمزآلود و فضاهای رها شده در پارک بیشترین پتانسیل القای احساس عدم امنیت و ترس از جرم را دارند.
۷۹.

بررسی و تحلیل تصویر داریوش در نقش برجسته های بیستون و نقش رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داریوش بزرگ نقش برجسته بیستون نقش رستم آرامگاه داریوش اهورامزدا هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۲
هنر هخامنشی اگر اوج قله هنر ایران در دوران پیش از ورود اسلام نبوده باشد، دست کم می بایست آن را یکی از اوج های درخشان هنر ایران در همه ادوار آن دانست؛ هنر رسمی هخامنشی، اغلب در نقش برجسته های صخره ای و دیواری ظهور یافته و داریوش اول، بیشترین نقش را در شکل گیری این هنر داشته است. نقش برجسته های صخره ای بیستون و آرامگاه داریوش در نقش رستم، دو یادمان اصلی و کتیبه دار هخامنشی بوده که در زمان داریوش برپاشده و تصویر او را در دو قاب مجزا اما ممتد نمایش داده اند. هدف این پژوهش، بررسی و شناخت بصری و معنایی تصویر داریوش به عنوان مهم ترین عنصر مشترک در این دو نقش برجسته و تبیین ارتباط تصویر پادشاه با دیگر عناصر بصری موجود در این آثار بوده است. سؤالات پژوهش عبارت اند از 1. نقش برجسته های بیستون و نقش رستم چه تصویری از داریوش را نمایش داده و چه نسبتی میان این دو تصویر وجود دارد؟ 2. اصلی ترین خط بصری پیونددهنده نقش برجسته های بیستون و آرامگاه داریوش کدام بوده و معنای آن چیست؟ 3. تصویر داریوش در دو نقش برجسته مذکور چه تفاوتی داشته و این تفاوت از کجا ناشی شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی_تاریخی_تحلیلی انجام شده و اطلاعات موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. در این مقاله، تصویر پادشاه و دیگر عناصر بصری در دو نقش برجسته بیستون و آرامگاه داریوش موردبررسی قرارگرفته و تلاش شده تا تصویر شفاف تری از داریوش (شاهنشاه پارسی) در هنر رسمی هخامنشی نمایان گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نقش برجسته بیستون، داریوش، شاهنشاه پارسی پیروز، مقتدر و برحقی نمایش داده شده که با خواست اهورامزدا و حمایت سپاهیانش، توانسته بر شورشیان و مخالفان دروغ زنی که قصد برهم زدن اتحاد شاهنشاهی هخامنشی را داشته چیره گردد. تصویر داریوش در نقش رستم نیز شاهنشاه پارسی مقتدر، معتقد و پارسامنشی را نمایش داده که با خواست اهورامزدا و با پشتیبانی همراهان و سپاهیانش، بااقتدار و انصاف بر سرزمین های بسیاری فرمانروایی کرده و اینک آماده عزیمت به جهان دیگر است. تصویر داریوش در نقش رستم تکرار تغییریافته تصویر او در بیستون بوده و اصلی ترین خط بصری پیونددهنده میان این آثار، ایستادن داریوش در برابر اهورامزدا در ارتباطی دوسویه و منحصربه فرد بوده که به معنای برگزیده شدن او از جانب خدای بزرگ است. علاوه بر ماهیت و کارکرد متفاوت دو نقش برجسته، تفاوت تصویر داریوش در این دو اثر، به واسطه بومی سازی و شبیه سازی بیشترِ تصویر شاه و خدا در نقش رستم بوده است.
۸۰.

مطالعه تطبیقی ساختار شرفه در تذهیب مکاتب تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تذهیب شرفه تذهیب تیموری تذهیب صفوی تذهیب گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۸
تذهیب همواره در کنار کتاب آرایی قراردارد. در میان مکاتب مختلف تذهیب، مکتب تیموری حائز اهمیت است و حضور آن در تذهیب های قرآن صفویه نیز دیده می شود. از طرفی ارتباط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در عصر صفوی با هند نیز باعث رشد تذهیب گورکانیان در آن دوره گردید. بر همین مبنا پژوهش کیفی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی نمونه هایی از قرآن های مُذَهَب تیموری، صفوی و گورکانی می پردازد. هدف این مقاله، دستیابی به ساختار شرفه در تذهیب های قرآن در دو دوره تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب در قرآن های گورکانی است. پرسش اصلی مقاله نیز به این صورت است که شرفه، از لحاظ بصری، در تذهیب های قرآنی ادوار تیموری و صفوی چه خصایصی داشته ؟ و این ویژگی ها بر شرفه های قرآنی گورکانی چه تأثیری داشته است؟  شرفه های تذهیب های قرآنی در دروه تیموری و صفوی با توازن، تعادل و نظم خاصی بودند که در تذهیب های قرآنی گورکانیان نیز دیده می شود. گورکانیان اجرای شرفه را از تیموریان و صفویان الهام گرفته اند؛ و سلایق هنری سرزمین خود را نیز اعمال می کردند. شرفه های نسبتاً شلوغ، شرفه های رنگی و فشرده، استفاده از فرم های اسلیمی و ختایی متنوع و پرکار در قرآن های هندی بسیار دیده می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان