فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۲۶۶ مورد.
۳۴۲.

زیبایی درونی سمپوزیوم: آرتور دانتو, سوء استفاده از زیبایی

۳۴۷.

فرم و محتوا در دنیای افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۹۸
فرم یا ایده در نظر افلاطون اصلی است ثابت، تکرارناپذیر، قابل اعتماد، تعریف پذیر، قابل تعمیم به مختصات انسانی، که به جهان معقول تعلق دارد. یافتن ایده یا فرم اصیل و راستین قواعد و آدابی دارد: دیالکتیک، اروس یا عشق به دانایی و خوبی، همیشه در راه بودن، شوریدگی برای یافتن حقیقت. با توجه به دوگانگی عالم و مراتب آن، افلاطون به دو نوع فرم قایل است: 1) فرم درونی یا غیرظاهری یا اصیل، که جهان محسوس مثنای آن است؛ 2) فرم بیرونی یا ظاهری یا غیراصیل، که الگوی آن جهان معقول است. افلاطون هرگز فرم و محتوا را تفکیک نکرده و این تفکیک از ویژگیهای دنیای جدید است. به طور خلاصه، در نظر افلاطون، چون ایده یا فرم اصیل و درونی در نوع خود کامل ترین است، پس ایده یا فرم هر چیز ممکن نیست که از محتوای آن جدا باشد. به عبارت دیگر، این دو یکی است. چون جهان محسوس میمسیس یا تقلید جهان معقول (عالم ایده ها یا فرمها) است، تخنه یا مصنوع انسانی و «هنر» امروزی میمسیسی از میمسیس (تقلیدی از تقلید) است؛ و بر این اساس، اثر هنری ای که مصنوع انسانی الگوی آن باشد میمسیسی از میمسیسِ میمسیسِ (تقلیدی از تقلیدِ تقلید) است. این بحث، مبتنی بر مقدمه ای است که در ابتدای مقاله آمده و شامل این موضوعات است: 1) مفهوم هنر و زیبایی در یونان باستان و معنای «تخنه» در آن زمان؛ 2) چهار مفهوم اساسی در فلسفه افلاطون/ سقراط: آرته، دیالکتیک، اروس/ عشق، ایده؛ 3) نظریه ایده افلاطون و تمثیلهای مربوط بودن (تمثیل خط و غار و خورشید)؛ 4) دوگانگی هستی (عالم محسوس و عالم معقول) و مراتب آنها و راههای شناخت هر یک؛ 5) نظر افلاطون درباره زیبایی و خود زیبایی؛ 6) نظر افلاطون در باب هنر آفرینندگی، شاعری، میمسیس یا تقلید.
۳۵۲.

پرسش از چیستی هرمنوتیک، تحلیل و بررسی مسائل آن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۱ تعداد دانلود : ۸۲۸
برای واژه هرمنوتیک (Hermeneutics) در اثر کاربردهایی که پیدا کرده است، معانی متعددی وضع کرده اند. کاربران این واژه، باید معنی و مقصود خویش را از واژه هرمنوتیک به طور دقیق و روشن، بیان کنند. حوزه نقد و تفسیر آثار هنری بیشترین آسیب های نظری را به خاطر ابهام در استعمال واژه هرمنوتیک و معادل های آن همچون تفسیر، تعبیر و تاویل، دیده است. منتقدین و نظریه پردازان و متفکران، همواره این اصل را در مکتوبات خویش رعایت می کنند که : اگر معنی واژه ها در کاربردهای خود و مقصود کاربران از واژه ها، معلوم نشود، واقعه فهم به طور صریح و روشن اتفاق نمی افتد و علاوه بر این، مخاطبانِ مکتوبات، دچار بدفهمی متن می شوند و تفسیرهایی مخالف مقصود نویسندگان از متن، خواهند داشت. فهم و تفسیر پدیده ها از یکدیگر جدایی ناپذیرند. تا آن جا که بسیاری از متفکران برای فهم و تفسیر، ماهیتی واحد قائل شده اند. قابلیت های ذهنی انسان به گونه ای است که قادر است، برای هر پدیده ای، معناسازی کند یا درپی کشف معنای پدیده ها باشد. چنین قابلیتی را قابلیت های تفسیری نام نهاده اند. متن ها در تفاسیر، مفتوح می شوند. هدف تفسیر و فهم متن، وصول به معنای آن است. معنا، محصول فرایند فهم است. دازاین (Dasein) موجود مفسری است که دارای عالَم است و ذاتا پدیده ها را تفسیر می کند. برای تفسیر متن، داشتن روش، الزامی است. متون، مفسرین را در یافتن روش های تفسیری، هدایت می کنند. و به عبارتی : متون، هادی مفسراند برای تفسیر! بررسی تعاریف هرمنوتیک و تحلیل ماهیت فرایند تفسیر برای هر پژوهشگری، ضروری است. زیرا تفسیر با معرفت شناسی و هستی شناسی ربطی ذاتی دارد و علاوه بر این، تفسیر در عالم هنر، به صورت نقد هنری ظاهر می شود. پرسش از چیستی هرمنوتیک و بررسی کلیات مسائل مربوط به تفسیر، درون مایه این مقاله است.
۳۵۳.

ویتگنشتاین, درباره واژگان و موسیقی

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان