خیال

خیال

خیال 1386 شماره 21-22

مقالات

۱.

سماع درویشان در آینه تصوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۰
در این مقاله، نگاره سماع درویشان، اثر کمال الدین بهزاد (متعلق به سال 895 ق) بر اساس مفاهیم عرفان و تصوف تحلیل شده است. با توجه به تعلق نگاره به دوره تیموریان، در ابتدا، وضع تصوف در این دوره بررسی می شود. مؤلف سپس فرقه نقشبندیه را، که بهزاد عضو آن بوده است، معرفی می کند و با توجه به زمان ترسیم نگاره و سن مشایخ تصویرشده در آن، نتیجه می گیرد که بهزاد اجتماعی خیالی از مشایخ صوفیه نقشبندبه را به تصویر کشیده است. به نظر مؤلف، چهار نفر از شش نفری که در بالای تصویر ایستاده اند عبیدالله احرار و جامی و امیرعلی شیر نوایی و بهزادند و محل سماع درویشان باغ مدرسه و خانقاه اخلاصیه در محله جوی انجیل یا سر پل انجیل در هرات است. در ادامه مقاله، معنای سماع و مراتب آن در تصوف بررسی شده است و، با تقسیم نگاره به چهار بخش افقی، ربط هر بخش با مراتب تصوف و سماع تشریح شده است. از تقسیم عمودی نگاره نیز اعدادی به دست می آید که مؤلف به معانی آنها در تصوف پرداخته است. لباس صوفیان و انواع و رنگهای آن نیز در تصوف حاوی معانی و مفاهیمی است که در تحلیل نگاره سماع درویشان بدانها اشاره شده است.
۲.

نقدی بر آثار هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری رد اسلام

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۵
آراء نخستین هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری در اسلام تأثیری ماندگار و پایدار، چه در غرب و چه در شرق، داشته است. در این میان، آثار تامس واکر آرنولد، هنرپژوه و خاورشناس نامور انگلیسی، به سبب اشتهار و فرازدستی اش در مطالعات اسلامی و شرقی بیش از آثار دیگران مؤثر بوده و نظریه هایش سالیانی دراز بر اندیشه دیگر پژوهشگران این حوزه چیرگی داشته است، چنان که می توان آثار او را مأخذ اصلی دیدگاه غالب هنرپژوهی غربی درباره تصویرگری در اسلام برشمرد. نویسنده مقاله، در بخش نخست، با استناد به برخی نوشته های آرنولد، دیدگاه او را تبیین می کند و پاره ای از خطیرترین لغزشهای آن را نشان می دهد. سپس، با توجه به گستردگی تأثیر این آثار، می کوشد تا سبب هم داستانی نسل نخست هنرپژوهان غربی و جمعی از سنت گرایان و برخی نویسندگان ایرانی را در این باره و پیامدهای رواج این نگرش را تبیین کند. در بخش دوم مقاله، رویکرد آرنولد و اتباعش به تصویرگری در اسلام نقد شده و، در عین حال، شالوده نگرش دیگری که به تازگی در میان جمعی از هنرپژوهان غربی پدید آمده روشن گشته است. بخش سوم و پایانی مقاله، در پاسخ به دعاوی کسانی چون لارنس بینیون، به بررسی چگونگی مواجهه مسلمانان با هنرهای تجسمی اختصاص یافته است.
۳.

فرم و محتوا در دنیای افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۰۲
فرم یا ایده در نظر افلاطون اصلی است ثابت، تکرارناپذیر، قابل اعتماد، تعریف پذیر، قابل تعمیم به مختصات انسانی، که به جهان معقول تعلق دارد. یافتن ایده یا فرم اصیل و راستین قواعد و آدابی دارد: دیالکتیک، اروس یا عشق به دانایی و خوبی، همیشه در راه بودن، شوریدگی برای یافتن حقیقت. با توجه به دوگانگی عالم و مراتب آن، افلاطون به دو نوع فرم قایل است: 1) فرم درونی یا غیرظاهری یا اصیل، که جهان محسوس مثنای آن است؛ 2) فرم بیرونی یا ظاهری یا غیراصیل، که الگوی آن جهان معقول است. افلاطون هرگز فرم و محتوا را تفکیک نکرده و این تفکیک از ویژگیهای دنیای جدید است. به طور خلاصه، در نظر افلاطون، چون ایده یا فرم اصیل و درونی در نوع خود کامل ترین است، پس ایده یا فرم هر چیز ممکن نیست که از محتوای آن جدا باشد. به عبارت دیگر، این دو یکی است. چون جهان محسوس میمسیس یا تقلید جهان معقول (عالم ایده ها یا فرمها) است، تخنه یا مصنوع انسانی و «هنر» امروزی میمسیسی از میمسیس (تقلیدی از تقلید) است؛ و بر این اساس، اثر هنری ای که مصنوع انسانی الگوی آن باشد میمسیسی از میمسیسِ میمسیسِ (تقلیدی از تقلیدِ تقلید) است. این بحث، مبتنی بر مقدمه ای است که در ابتدای مقاله آمده و شامل این موضوعات است: 1) مفهوم هنر و زیبایی در یونان باستان و معنای «تخنه» در آن زمان؛ 2) چهار مفهوم اساسی در فلسفه افلاطون/ سقراط: آرته، دیالکتیک، اروس/ عشق، ایده؛ 3) نظریه ایده افلاطون و تمثیلهای مربوط بودن (تمثیل خط و غار و خورشید)؛ 4) دوگانگی هستی (عالم محسوس و عالم معقول) و مراتب آنها و راههای شناخت هر یک؛ 5) نظر افلاطون درباره زیبایی و خود زیبایی؛ 6) نظر افلاطون در باب هنر آفرینندگی، شاعری، میمسیس یا تقلید.
۴.

سورئالیسم و انسان شناسی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه جامعه شناسی هنر
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری جنبش ها/سبک ها/مکاتب
تعداد بازدید : ۱۹۴۹
سوررئالیسم جنبشی ادبی ـ هنری بود که در فاصله دو جنگ جهانی در اروپا ظاهر شد؛ و سپس در بسیاری از نقاط جهان در آثار هنرمندان و نویسندگان بروز یافت و نوعی «بین الملل» ویژه را به وجود آورد که تقریباً تا دهه 1960 فعال بود. آثار سوررئالیستها به طور کلی متعلق به اروپای غربی و امریکای شمالی بود؛ اما نفوذ این جنبش در کشورهایی با سنت لاتین و به ویژه اسپانیایی، از جمله مکزیک و آرژانتین، آثار عمیقی داشت. این امر نه فقط ثمره وجود شخصیتهایی مهم در این حوزه، همچون پیکاسو و میرو و دالی و پاز و بورخس، بلکه حاصل نوعی نزدیکی معنایی فرهنگ قاره لاتین با سوررئالیسم و وجود زمینه های آماده در قاره لاتین بود که شکل گیری واقع گرایی موصوف به «جادویی» در آن را نیز توجیه می کند. نزدیکی سوررئالیسم و انسان شناسی به مثابه علم و شاخه ای از علوم اجتماعی امری ذاتی نیست و بیشتر محتوایی است که البته برخی از شخصیتها، همچون میشل لیریس و اوکتاویو پاز، موجب استحکام آن شده اند. در این مقاله تلاش می شود بیشتر به این نزدیکی محتوایی پرداخته شود که باید آن را حاصل شورش و طغیان بر فرهنگ غالب در غرب دانست که در هنر سوررئالیستی پدیدار شد؛ و همین امر سوررئالیستها را به سوی قطبهای مخالف این فرهنگ در معنای اَشرافی اش، یعنی به سوی فرهنگهای مردمی خود این کشورها و همچنین فرهنگ و رسوم مردمان ابتدایی، می کشید تا در آنها منابع و سرچشمه های جدیدی برای هنر خود بیابند.
۵.

هنر و یوگا در هند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۹
در این مقاله، به رابطه هنر و یوگا در هند پرداخته می شود. به نظر کوماراسوامی، هنر هند از سه حیث به یوگا مربوط است: 1) صورت مثالی الهی؛ 2) روشهای خاص؛ 3) هدف غایی، تحقق ملکوت آسمان بر روی زمین. او در تبیین این نظر به این نکات می پردازد: کنار گذاشتن تشخص و فراخواندن ایزد مورد نظر برای بازنمایی، امری یکسره خیالی و رؤیامانند، که روش نیایش شخصی یا مراقبه هم هست؛ اتکای هنر و یوگا به معرفت حاصل از خواب و رؤیا؛ مشاهده گری تصاویر و نه ساخت آنها، ویژگی واقعی یوگا؛ همسنخی تخیل هنری و جذبه دینی؛ خودفراموشی و کمال نفس، که معنای حقیقی هنر و عین یوگاست؛ نشان دادن حقیقت مثالی: وظیفه هنرمند؛ لزوم تشابه امر واقع با صورت مثالی تا حد امکان؛ دوری آسیا از هنر به منزله تقلید طبیعت؛ تعریف هنر: بیان و القای موزون هیجان مهارشده؛ اصل بودن بی خویشتنی در هر گونه هنر والا، چون یوگا؛ تبیین هنر مثالی. مؤلف همچنین واقع گرایی هنر مدرن را نقد می کند و می گوید افلاطون از آن رو هنر تقلیدی را سایه ای از سایه ها می دانست که هنر زمانه اش دینی نبود و تصور نمی کرد که هنرمند به واقعیتی ژرف تر دسترس داشته باشد.
۶.

پازولینی ، کروچه و سینمای شعر

نویسنده: مترجم:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی سینما جهان
تعداد بازدید : ۳۴۴۹
هدف این مقاله تبیین نظریه «سینمای شعر» پازولینی است. این نظریه مبتنی بر نظریه زیبایی شناختی کروچه (نظریه بیان) است. از این رو، در ابتدا، نظریه کروچه به اجمال بررسی و پنج مقوله آن تشریح می شود: یکی بودن شهود و بیان، تلازم شهود و تعین، پیشاعقلی بودن شهود، صورت یا فرم ناب بودنِ شعر، تلازم نداشتن شهود و اظهار. سپس تأثیر این مقولات در سینمای شعر پازولینی نشان داده می شود. برای فهم مقصود پازولینی از «سینمای شعر» باید نظر او را در باب شعر دریافت. از نظر پازولینی، شعر باید غیرعقلی و متعین و کاملاً صوری (فرمال) و مبین دیدگاهی خاص باشد. پازولینی می گوید که سینما نیز باید واجد این شروط باشد تا سینمای شعر شود. از نظر او، فن نمای دید غیرمستقیم آزاد این شروط را تأمین می کند. به گفته پازولینی، سینما بر چهار زبان تصویری استوار است: زبان ایما (ژست)، زبان محیط، زبان رؤیا، زبان خاطره. بدین ترتیب، او وارد بحثهای نشانه شناختی در باب تصویر نیز می شود که در این خصوص آراء بارت نیز طرح شده است.