فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
مسیحیت در ادوار تاریخ
حوزه های تخصصی:
کشمکش های سیاسی در اندلس و نقش آن در معاهدات نظامی مرینیان با آراگون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مرینیان به عنوان ادامه دهنده سیاست مرابطون و موحدون در مقابله با نهضت استرداد مسیحی، در سده هفتم هجری در عرصه سیاسی مغرب اقصی ظهور کردند. آنان پس از تثبیت حکومت خود، به قصد جهاد اسلامی وارد اندلس شدند. مرینیان علی رغم درگیری هایی که با مسیحیان اندلس داشتند، گاه با برخی از دولت های مسیحی، از جمله دولت آراگون متّحد شده، هم کاری می کردند. این نوشتار با توجه به اوضاع و شرایط سیاسی اندلس و از طریق بررسی معاهدات نظامی مرینیان با آراگون و واکاوی علل و زمینه های هم کاری آنان به این نتیجه رسیده است که اختلافات آن دو دولت با پادشاهی قَشْتاله و حکومت بنی احمر، اهداف و منافع مشترکی را برای طرفین رقم می زد؛ به طوری که جهت دست رسی به آن اهداف، ناگزیر به هم کاری با یک دیگر و بستن معاهدات نظامی بوده اند.
طریقت ذهبیه در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهبیه، سلسله صوفیانه شیعی بود که در تمامی دوران حکمرانی صفویان در ایران حضور داشت و در عرصه های اجتماعی – سیاسی ایفای نقش کرد. این طریقت نسبت به دیگر سلسله های صوفیانه عصر صفوی اعم از شیعه و سنی، در طول حیات خویش، فراز و فرود کمتری داشته است. با این وجود روابط آنان با دولت صفوی، تحت تأثیر شرایط سیاسی و مذهبیِ جامعه ایران عصر صفوی را می توان به سه دوره متمایز تقسیم کرد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و استفاده از متون اصلی تاریخی و طریقتی در پی پاسخ برای این پرسش است که فعالیت های سیاسی- اجتماعی طریقت ذهبیه و تعامل آن با شاهان صفویه چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که می بایست دلایل تمایز این سلسله با سلسله های صوفیانه دیگر را در 1- نزدیکی و قرابت سلسله صفوی با ذهبیه 2- تلاش ذهبیه در جهت حفظ و تثبیت حکومت صفوی3- تلاش در جهت احیاء صبغه صوفیانه دولت صفوی و نپذیرفتن مقامات دیوانی و درباری و در نهایت4 - سلوک عرفانی معتدل از جمله دلایل تمایز این سلسله با طریقت های دیگر بود.
بازشناسی جریان هشام بن حکم در تاریخ متقدّم امامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجّه به جریان ها و صف بندی های داخلی فرق و مذاهب اسلامی از مسائلی است که می تواند راه گشای بسیاری از پژوهش ها در شاخه های مختلف علوم اسلامی باشد و بسیاری از گره های ناگشوده، به خصوص در فهم گزاره های تاریخی، را بازکند. یکی از برجسته ترین جریان های امامیّه در سده های متقدّم که به سهولت می توان شواهد حضور آن را ردیابی کرد، جریان هشام بن حکم است که البته در مطالعات کلاسیک کم تر بدان توجّه شده است. این مقاله بر آن است با تحلیل گزاره های تاریخی، جایگاه جریان هشام بن حکم را در تاریخ متقدّم امامیّه بازشناسی کند. از این ره گذر در آغاز شواهد حضور تاریخی این جریان را ردیابی می کند. سپس، مهم ترین عامل تمایز اجتماعی این جریان، یعنی اتّهام تشبیه را می-کاود و از آن به عنوان عاملی برای جریان سازی علیه هشام و سلسله ی شاگردانش و حتی منزوی نمودن آن ها سخن می گوید. در نهایت نیز به برخی دیدگاه های خاصّ جریان هشام درباره ی علم امام و قیاس، به عنوان مؤلفه های بعدی تمایز اجتماعی این جریان، اشاره می کند.
زرتشت و زرتشتیان
حوزه های تخصصی:
به منظور یادگیری و یادآوری از دیگران: ایرانیان در حال بازدید از پرستشگاه یهودی دورا-اروپوس
حوزه های تخصصی:
اصل معرفت به «رکن رابع» در اندیشه ی شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «رکن رابع» از مفاهیم بنیادی مکتب شیخیه است. تصور عام بر این است که واضع این مفهوم، شخص شیخ احمد احسایی، مؤسّس شیخی گری، و سپس مروج آن، جانشین بلافصل او سید کاظم رشتی، بوده اند؛ حال آن که بر پایه ی پژوهش های دقیق و منابع اصلی و اولیه ی مکتب شیخی، که در این مقاله به آن ها اشاره خواهد شد، به نظر می رسد نخستین کسی که از آن مفهوم به عنوان یکی از اصول دین به روشنی سخن گفته و آن را به آموزه ای اساسی در مکتب شیخی تبدیل کرده، حاج محمد کریم خان کرمانی، پیشوای نخستین شیخیه ی کرمان، بوده است.
پرسش های تحقیق پیش رو بدین قرارند: چنین کاری چرا و چگونه انجام شده، و از نظر شناخت چگونگی سیر تحول و تطور شیخی گری و تفرق آن به شیخیه ی کرمان و تبریز و دیگر جاها، چه اهمیت و چگونه تأثیری داشته است؟ همچنین، مفهوم «رکن رابع»که خاص شیخیه ی کرمان بوده، چگونه در تصور عام و نزد بسیاری از پژوهش گران به همه ی فرق شیخیه تعمیم داده شده است؟ این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این پرسش هاست؛ پاسخ هایی که برای شناخت هر چه دقیق تر و درست تر شیخی گری، از ضرورت و اهمیتی انکار ناپذیر برخوردارند.
آتش نیایش
منبع:
پشوتن آذر ۱۳۲۷ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
تاثیر رهبری کاریزماتیک ابن تومرت در پیروزی موحدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدبن تومرت(سده6ه ) به عنوان فقیه با اقامت در مساجد، تربیت مریدان و سهل انگار خواندن مرابطان در اجرای شریعت، به عنوان رهبر مخالفان مطرح شد. وی با تکیه بر ویژگی های شخصی خود، که برخاسته از رهبری کاریزماتیک او بود، سبب تغییر ارزش های پیروان و همسویی با خود گردید. ابن تومرت سپس با نمادسازی، اعمال شبه معجزه، طرح نسب علوی و عصمت، زمینه اعلام مهدویت و تداعی اسطوره جامعه مغرب را فراهم ساخت و موجب تقویت شخصیت کاریزماتیک و تثبیت همانندسازی اسطوره ای خود شد. جنبش موحدین پس از پیروزی به دلیل تضاد اقتدار کاریزمایی با اقتدار سنتی و عقلانی، در تقابل با آنها به ناچار نهادهایی را پدید آورد. این نهادها هر چند حس تعلق به گروه را در پیروانش تقویت کرد، اما کاریزما را در سراشیبی روزمره شدن و سرانجام نابودی قرار داد. این مقاله در پی بررسی رهبری کاریزماتیک محمدبن تومرت و چگونگی روزمره شدن آن بر اساس واکاوی نظریه های مشروعیت کاریزماتیک ماکس وبر و دیگر نظریه پردازان است.
ورود ایرانیان زرتشتی به خاور دور
حوزه های تخصصی:
جایگاه تشیع در اندلس در مقایسه با مذاهب دیگر (تحلیلی بر علل گسترش نیافتن تشیع در اندلس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از سال ۹۲ تا ۸۹۸ ق/۷۱۱ تا ۱۴۹۲ م، در اندلس حضور داشتند و این منطقه بخشی از دنیای اسلام محسوب می شد. با بررسی جایگاه تشیع در اندلس، این مسئله برای ما آشکار می شود که در دوره حاکمیت مسلمانان در این سرزمین، تشیع نفوذ و گستردگی نداشت و اندلس وضعیت متفاوتی با مناطق شرقی خلافت داشت.
عواملی چند موجب شد که در این منطقه از جهان اسلام، تشیع نتواند از کثرت جمعیت برخوردار شود. این عوامل را می توان این گونه برشمرد: فعال نبودن اصحاب و راویان روایات ائمه(ع) در آنجا؛ حضور نداشتن گسترده قبایل و خاندان های شیعی؛ حاکمیت امویان که مخالف هرگونه اندیشه و تفکر با بن مایه های شیعی بودند؛ حاکمیت مذهب اوزاعی و بعد از آن مالکی که مخالف تفکر و اندیشه های شیعی بودند. این مقاله در پی بررسی این عوامل است.
کرامیه و غزنویان؛ فراز و فرود کرامیه
حوزه های تخصصی:
غزنویان در ابتدا توسط کرامیه با اسلام آشنایی پیدا کرده بودند و بعد از کسب قدرت در خراسان، محمود غزنوی بنا به اهداف سیاسی و به دست آوردن مشروعیت از خلافت عباسی، رهبر فرقه ی کرّامیه درآن زمان ابوبکر محمدبن اسحاق محمشاد را به ریاست نیشابور برگزید. اما عملکرد کرامیه در مدت ریاست شان و نیز اقدامات خاندان میکالی رؤسای سابق نیشابور در تضعیف کرامیه و هم چنین بی فایده بودن کرامیه برای محمود بعد از رسیدن به اهدافش، سبب برکناری آن ها از ریاست شهر شد و این مسئله باعث کاهش قدرت کرّامیان شد تا در نهایت، در سال 488ه.ق براثر درگیری مذهبی ای که در نیشابور پدید آمد، آن ها برای همیشه از نیشابور بیرون رانده شدند. این پژوهش با شیوه ی توصیفی تحلیلی و با روش گردآوری کتابخانه ای درصدد است تا روابط کرامیه و غرنویان را تحلیل کند و هم چنین علل برکشیده شدن کرامیه به ریاست شهر نیشابور و هم چنین علل برکناری آنان را بررسی کند.
رهیافتی تاریخی به کاربردی نشدن مفاهیم اسلامی در عرصه ی عمل مطالعه ی موردی: امر به معروف و نهی از منکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله ای که در کانون توجه این نوشتار قرار دارد، «امر به معروف و نهی از منکر»، است که مانند بسیاری دیگر از مفاهیم اسلامی کاربردی نشده است؛ در این پژوهش، علاوه بر تبیین چیستی و اهمیت این مفهوم، تلاش می شود تا به لحاظ تاریخی این پرسش مطرح شود که چرا امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی کمرنگ شده و کمتر مورد رجوع قرار گرفته است؟ «رویکرد تاریخی» در اینجا به معنای تحلیل مساله به شکل انضمامی و در بسترهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در پاسخ، عمده ترین مشکل در شکل گیری ساختارهای متصلب و بسته سیاسی یا همان نظام های استبدادی پی گیری می شود؛ زیرا مفهوم مستتر در امر به معروف و نهی از منکر، متضمن آزادی فردی و اجتماعی در مواجهه با حکومت است. از این رو به رغم تاکید در متون مذهبی، در عمل و در قالب آنچه که تاریخ می نامیم، پرداختن بدان کمتر مشاهده می شود.